میزان ریسک در هر معامله‌ چقدر است؟


احتمال برنده شدن و بازنده شدن

چگونه اندازه پوزیشن معاملاتی را محاسبه کنیم؟ سایز پوزیشن چیست؟

برای ترید کردن، پورتفولیو یا سبد دارایی‌هایتان چه کوچک باشد چه بزرگ، باید مدیریت صحیح ریسک را یاد بگیرید و تمرین کنید؛ در غیراین‌صورت ممکن است به‌شدت ضرر کنید و حساب‌تان خالی شود؛ هفته‌ها و ماه‌ها پیشرفت با یک معامله نادرست از بین می‌رود. در معاملات یا سرمایه‌گذاری، یکی از اهداف بنیادی اجتناب از تصمیم‌گیری‌های احساسی است. احساسات، نقش پُررنگی در ریسک مالی دارند. باید مراقب احساسات خود باشید تا بر تصمیم‌های معاملاتی و سرمایه‌گذاری‌تان تاثیر نگذارند. به همین دلیل، بهتر است قوانینی برای خود تعیین کنید و در هنگام انجام معامله یا سرمایه‌گذاری، قوانین خودتان را رعایت نمایید.

می‌توانیم این قوانین را سیستم معاملاتی نام‌ بگذاریم. هدف اولیه‌ی این سیستم مدیریت ریسک است، اما هدف مهم دیگر آن کمک به حذف تصمیم‌‌های غیرضروری است. با این روش، وقتی زمان معامله فرا می‌رسد، سیستم اجازه نمی‌دهد تصمیم‌های شتاب‌زده و تکانشی بگیرید. در هنگام تعیین و تنظیم این سیستم‌ها باید به چندچیز توجه داشته باشید. افق سرمایه‌گذاری‌ شما چیست؟ تاب‌آوری ریسک‌تان چقدر است؟ چه میزان سرمایه را می‌توانید درمعرض ریسکِ معامله قرار دهید؟ پرسش‌های بیشتری هم وجود دارند که در مقاله‌های دیگر سایت به آن‌ها پرداخته شده است؛ اما در این مقاله بر نحوه محاسبه اندازه پوزیشن معاملات تاکید داریم.

برای این‌کار باید ابتدا بزرگی حساب معاملاتی خود و مقدار مشخصی از آن که مایلیم در یک معامله درمعرض ریسک قرار دهیم را مشخص کنیم.

نحوه تعیین اندازه حساب معاملاتی

اگرچه شاید این یک مرحله ساده و ابتدایی به‌نظر رسد، اما یک سنجش و ملاحظه‌ی قوی و معتبر است؛ به‌خصوص اگر یک معامله‌گر مبتدی هستید، این‌کار می‌تواند در تخصیص بخش‌های مشخصی از پورتفولیو به راهبردهای مختلف، به شما کمک کند. بدین ترتیب می‌توانید پیشرفت‌تان در راهبردها را دنبال کرده و احتمال بروز ریسک را کاهش دهید.

مثلاً فرض کنید به آیند‌ه بیت کوین خوش‌بین هستید و یک پوزیشن بلندمدت در یک کیف‌پول سخت‌افزاری دارید؛ بهتر است روی آن سرمایه‌ی بلندمدت به‌عنوان سرمایه معاملاتی حساب نکنید.

پس در تعیین اندازه حساب، تنها به سرمایه‌ی موجودی توجه خواهیم داشت که می‌توانید به یک راهبرد معاملاتی خاص اختصاص دهید.

نحوه تعیین ریسک حساب

گام دوم، تعیین ریسک حساب است. در این مرحله مشخص می‌کنید که چقدر از سرمایه‌تان را به یک معامله وارد کرده و آن را در معرض ریسک قرار می‌دهید.

قانون 2درصد

در عرصه مالی سنتی، یک راهبرد سرمایه‌گذاری به‌نام قانون 2درصد (2% rule) وجود دارد. براساس این قانون، یک معامله‌گر نباید بیش از 2درصدِ حساب خود را به یک معامله وارد کند. در ادامه این قانون را توضیح می‌دهیم، ولی اول بیایید آن را با بازارهای پُرنوسان رمزارز متناسب کنیم.

قانون 2درصد برای سبک‌هایی از سرمایه‌گذاری مناسب است که سرمایه‌گذاران در آن‌ها تنها به چند پوزیشن کم‌تعداد و بلندمدت وارد می‌شوند. این استراتژی برای ابزارهای مالی که نسبت به رمزارزها نوسان کمتری دارند مناسب‌تر است. اگر یک تریدر فعال و به‌ویژه مبتدی هستید، بهتر است بیشتر از این حرف‌ها محافظه‌کار باشید. در این مورد، یک قانون 1درصدی برای خودمان درست می‌کنیم.

این قانون شما را ملزم می‌کند تا حداکثر 1درصد از موجودی حساب‌تان را به یک معامله وارد کنید. خُب این یعنی فقط 1درصد از کل سرمایه‌مان را به معاملات وارد کنیم؟ خیر! این یعنی اگر معامله‌تان غلط انجام شد و به قیمت توقف ضرر (stop-loss) رسید، تنها 1درصد از حساب‌تان را از دست بدهید.

نحوه تعیین ریسک معامله

تا اینجا اندازه و ریسک حساب را تعیین کردیم؛ حالا ببینیم چطور می‌شود پوزیشن یک معامله را اندازه‌گیری کرد.

اول ببینیم ایده‌ی معامله‌مان کجا بی‌اعتبار می‌شود.

این یک ملاحظه جدی و حیاتی است و تقریباً برای همه راهبردها کاربرد دارد. وقتی بحث معامله و سرمایه‌گذاری می‌شود، همیشه پای زیان درمیان است. در واقع زیان یک قطعیت است و همیشه رخ می‌دهد. معامله، بازیِ احتمالات است؛ حتی بهترین تریدرها هم همیشه سود نمی‌کنند. برخی تریدرها شاید بیشتر اوقات درباره بازار اشتباه فکر کنند و هنوز هم سود میزان ریسک در هر معامله‌ چقدر است؟ کنند؛ خب چطور ممکن است؟ همه چیز به مدیریت ریسک، داشتن یک راهبرد معاملاتی و وفاداری به آن راهبرد برمی‌گردد.

پس هر ایده معاملاتی باید یک نقطه بی‌اعتباری (invalidation point) داشته باشد. اینجاست که می‌گوییم «ایده‌ اولیه‌مان اشتباه بود و باید برای جلوگیری از ضرر بیشتر از این پوزیشن خارج شویم». این درعمل همان جایی‌ست که سفارش توقف-ضرر را ثبت می‌کنیم.

نحوه تعیین این نقطه‌ی بی‌اعتباری کاملاً به راهبرد فردی معامله و جزییات آن بستگی دارد. این نقطه می‌تواند بر پارامترهای تکنیکالی همچون ناحیه حمایت یا مقاومت، و اندیکاتورهایی مانند شکست ساختار بازار مبتنی باشد.

رویکرد جامع و کاملی برای تعیین توقف-ضرر وجود ندارد. باید خودتان به این نتیجه برسید که کدام راهبرد با سبک معاملات شما تناسب بیشتری دارد و نقطه بی‌اعتباری را براساس آن تعیین کنید.

نحوه محاسبه اندازه پوزیشن معاملاتی

حالا همه موارد لازم برای محاسبه اندازه پوزیشن معاملاتی را در اختیار داریم. فرض کنیم یک حساب با 5000 دلار موجودی داریم. تصمیم گرفته‌ایم برای هر ترید، حداکثر 1درصد (50 دلار) از آن موجودی را اختصاص دهیم؛ این یعنی در هر معامله حداکثر 50 دلار احتمال ضرر وجود دارد.

فرض کنید با تحلیل بازار، مشخص کرده‌اید که نقطه بی‌اعتباری ترید از ورود به موقعیت اولیه، 5درصد است. درواقع وقتی بازار 5درصد مخالفِ پیش‌بینی ما حرکت می‌کند، از معامله خارج می‌شویم و 50 دلار زیان را می‌پذیریم. درواقع، 5درصد از پوزیشن ما 1درصد از کل حساب را تشکیل می‌دهد.

  • اندازه حساب – 5000 دلار
  • ریسک حساب – 1درصد
  • نقطه بی‌اعتباری (فاصله تا توقف-ضرر) – 5درصد

فرمول محاسبه اندازه پوزیشن معاملاتی (از راست به چپ)

اندازه پوزیشن = اندازه حساب x ریسک حساب / نقطه بی‌اعتباری

اندازه پوزیشن = 5000 دلار x عدد 0.01 / 0.05

1000 دلار = 5000 دلار x عدد 0.01 / 0.05

اندازه پوزیشن این معامله 1000 دلار خواهد بود. با دنبال‌کردن این راهبرد و خروج در نقطه بی‌اعتباری، می‌توانید زیان احتمالی را تا حد زیادی کاهش دهید. برای پیاده‌سازی درست این مدل باید کارمزدهای پرداختی را هم حساب کنید. لغزش احتمالی قیمت، به‌خصوص درمورد معامله ابزارهای مالی با لیکوییدیتی یا نقدشوندگی کمتر نیز باید درنظر گرفته شود.

برای درک بهتر نحوه کار این سبک، بدون دست زدن به موجودی حساب، نقطه بی‌اعتباری را روی 10درصد می‌گذاریم.

اندازه پوزیشن = 5000 دلار x عدد 0.01 / 0.1

500 دلار = 5000 دلار x عدد 0.01 / 0.1

حالا توقف-ضرر ما فاصله‌ای دوبرابری نسبت به نقطه ورود اولیه‌مان دارد؛ پس اگر بخواهیم همان مقدار از موجودی را به معامله وارد کنیم، اندازه پوزیشن نصف خواهد شد.

در پایان …

محاسبه اندازه پوزیشن معاملاتی، به یک راهبرد اختیاری ربط ندارد، بلکه به تعیین ریسک حساب و نگاه به نقاط بی‌اعتباری ایده ترید پیش از ورود به یک معامله مربوط است. یکی از جنبه‌های مهم دیگر یک راهبرد، اجرای آن است. وقتی اندازه پوزیشن و نقطه بی‌اعتباری را تعیین کردید، دیگر در حین اجرای معامله آن‌ها را عوض نکنید. بهترین راه آموختن اصول مدیریت ریسک، تمرین آن است؛ یعنی باید به‌صورت عملی این کار را انجام دهید.

از اینکه تا آخر این مقاله با ما بودید تشکر می‌کنیم. یادتان باشد که این یک توصیه سرمایه‌گذاری و معاملاتی نیست و صرفاً جنبه آموزشی دارد. برای انجام صحیح و موفق معاملات و کسب سود، باید اطلاعات کاملی داشته باشید و خودتان تحقیق کنید.

جزئیات خبر

معامله‌گران در بازارهای مالی از نسبت ریسک/پاداش برای ارزیابی پتانسیل سود یک معامله نسبت به پتانسیل ضرر آن استفاده می‌کنند.

برای دستیابی به ریسک و پاداش یک معامله، پتانسیل ریسک و سود یک معامله باید توسط معامله‌گر تعریف شود.

  • ریسک با استفاده از یک حد ضرر (stop loss) تعیین می‌شود. مقدار ریسک معامله، قیمت بین نقطه ورود معامله و دستور حد ضرر آن است.
  • حدسود (profit target) برای تعیین نقطه خروج به کار گرفته می‌شود. در صورتیکه معامله در جهت مطلوب حرکت کند، سود بالقوه برای معامله قیمت بین قیمت ورود و حد سود است.

اگر یک معامله‌گر سهامی را در 260 تومان بخرد و حدضرر 230 تومان و حدسود 340 تومان برای آن قرار دهد، ریسک این معامله به ازای هرسهم 30 تومان و پتانسیل سود 80 تومان است.

سپس ریسک با سود مقایسه میشود تا نسبت ریسک به ریوارد به دست آید:
0.375 = 80 / 30 = پاداش/ریسک

اگر این نسبت بزرگتر از 1.0 باشد، ریسک معامله بزرگتر از پتانسیل کسب سود در معامله خواهد بود و معامله منطقی نیست. اگر نسبت کوچکتر از 1.0 باشد، پتانسیل سود در این معامله، بیشتر از ریسک خواهد بود و یک معامله مناسب تلقی می‌شود.

نگاهی دقیقتر به نسبت ریسک/پاداش

در کل، به نظر می‌رسد معاملاتی که نسبت‌هایی با ریسک پایین 0.1 و 0.2 دارند بهتر هستند. با این حال، لزوما اینگونه نیست.

معامله گران همچنین باید احتمال رسیدن قیمت به حدسود (قبل از اینکه قیمت به حدضرر برسد) در نظر بگیرند.

شما می‌توانید با قرار دادن حدسود خود در نقطه‌ای دورتر از نقطه ورود، هر معامله‌ای را جذاب‌تر جلوه دهید. اما چقدر امکان دارد بازار پیش از میزان ریسک در هر معامله‌ چقدر است؟ رسیدن به سطح بسیار نزدیکتر حد ضرر به آن هدف بزرگ برسد؟

بنابراین، بین نسبت ریسک به سود معاملات و احتمال رسیدن به هدف به حدسود باید تعادل برقرار شود. به عبارتی دیگر ممکن است نسبت ریسک به سود یک معامله مناسب باشد ولی وقتی بطور منطقی بررسی کنید، متوجه شوید احتمال اینکه قیمت به حدسود شما برسد پایین است. این نکته را باید در نظر بگیرید.

برای بیشتر معامله‌گران کوتاه‌مدت، نسبت‌های ریسک/پاداش معمولا بین 1.0 و 0.25 قرار می‌گیرند، البته استثنائاتی نیز وجود دارند.

معامله گران کوتاه‌مدت و بلندمدت و سرمایه‌گذاران باید از معاملاتی که پتانسیل سود کمتر از میزان ریسک است دوری کنند.

به عنوان مثال ریسک/پاداش بزرگتر از 1.0 مناسب نیست. نسبت ریسک به پاداش 1.0 به این معناست که دربرابر پتانسیل سودآوری 10 درصدی، احتمال زیان 10 درصدی را به جان خریده‌اید.

در بازار همیشه فرصت مطلوب برای معامله یافت می‌شود و دلیلی برای ریسک‌پذیری بیشتر به جهت سود کمتر وجود ندارد.

به هنگام محاسبه نسبت ریسک/پاداش برای یک معامله، حد ضرر را طبق استراتژی خود در مکانی منطقی روی نمودار قرار دهید، سپس حد سود را به طور منطقی براساس استراتژی/تحلیل خود تعیین کنید.

سطوح حدضرر و حدسود نباید به صورت تصادفی و شانسی انتخاب شوند.

تنها هنگامی که نقاط حد ضرر و سود هدف تعیین شدند، می‌توانید ریسک/پاداش معامله خود را ارزیابی کرده و تصمیم بگیرید که آیا معامله شما ارزش انجام دادن دارد یا خیر.

یک اشتباه رایج این است که معامله‌گران نسبت ریسک/پاداش مشخصی در ذهن دارند.

به عنوان مثال، آنها فقط ممکن است بخواهند 5 درصد ریسک کنند تا 20 درصد سود به دست آورند، بنابراین در هر نقطه‌ای که وارد معامله می‌شوند حدضرر 5 درصدی برای آن تعیین می‌کنند و حدسود را 20 درصد بالاتر قرار می‌دهند بدون اینکه تحلیلی انجام داده باشند.

اگرچه این نوع معاملات ممکن است بطور شانسی موفقیت‌آمیز باشند اما راهی ایده‌آل برای انجام معامله نیستند.

برای معامله موثر، یک برنامه معاملاتی داشته باشید که به شما بگوید دقیقا چه موقع و کجا می‌توانید وارد یک معامله شوید و هدف‌ها و سطوح حد ضرر خود را باید کجا و تحت چه شرایطی قرار دهید.

سپس قانونی تنظیم کنید مبنی بر اینکه شما تنها باید معاملاتی را انجام دهید که نسبت ریسک/پاداش یک عدد خاص یا کمتر را ایجاد می‌کنند.

مثلا می‌توانید تعیین کنید فقط وارد معاملاتی می‌شوید که درصد احتمالی سود (به طور واقع‌بینانه) دوبرابر درصد احتمالی زیان باشد (ریسک به ریوارد 0.5).

یک مثال کاربردی از معامله با ریسک و بازه مناسب

قصد داریم نماد “ثشاهد” را در نقطه کنونی بررسی کنیم که آیا براساس ریسک و ریوارد، نقطه مناسبی برای ورود به معامله است یا نه.

نمودار ثشاهد

افت احتمالی از محدوده 272 تومان تا 235 تومان (حمایت مهم سهم) معادل حدودا 16 درصد ضرر است.

رشد احتمالی از محدوده 272 تومان تا 290 تومان (مقاومت سهم) معادل حدودا 6 درصد سود است.

رشد و افت احتمالی براساس حمایت‌‌ها و مقاومت‌های سهم مشخص می‌شود. برخی اندیکاتورها و ابزارهای دیگر مانند فیبوناچی نیز می‌توانند برای تشخیص نقاط برگشتی احتمالی کمک کنند.

بنابراین در نقطه کنونی به خاطر اینکه پتانسیل زیان از سود بیشتر است، ورود به معامله یک تصمیم مناسب نیست.

مثال میزان ریسک در هر معامله‌ چقدر است؟ دوم: شتران

رشد احتمالی از محدوده 610 تومان تا 660 تومان (مقاومت سهم) معادل حدود 8 درصد سود است.

افت احتمالی از محدوده 610 تومان تا 560 تومان (حمایت سهم) معادل حدودا 8 درصد ضرر است.

نمودار شتران

در این معامله نسبت ریسک به ریوارد تقریبا 1.0 می‌شود، به این معنی که پتانسیل سود و زیان تقریبا به یک مقدار است.

برخی از معامله‌گران ترجیح می‌دهند وارد این معاملات نشوند ولی علاوه بر ریسک و ریوارد، باید احتمال رسیدن قیمت به حدسود بیشتر از احتمال رسیدن قیمت به حدضرر باشد. برای تشخیص این موضوع می‌توان روند شاخص صنعت موردنظر را بررسی کرد که در چه نقطه‌ای قرار دارد.

سخن آخر در مورد نسبت ریسک/پاداش

در کل، بهتر است معاملاتی انجام شوند که نسبت‌های ریسک/پاداش کمتری دارند، زیرا به این معنی است که پتانسیل سود بر ریسک برتری دارد.

با این حال، نیازی نیست ریسک/پاداش در رقم‌های خیلی کم باشد تا یک معامله را مناسب بدانید.

هر نسبتی پایین‌تر از 1.0 احتمالا نتایج بهتری نسبت به انجام معامله با نسبت ریسک/پاداش بیشتر از 1.0 ایجاد می‌کند.

نسبت ریسک/پاداش اغلب در ترکیب با سایر نسبت‌های مدیریت ریسک، مانند نسبت برد/باخت (win/loss ratio) که تعداد معاملات برنده را با تعداد معاملات بازنده مقایسه می‌کند، و همچنین با درصد سر به سر (break-even percentage) که تعداد معاملات برنده‌ای که برای سر به سر شدن لازم است را ارائه می‌دهد مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نسبت ریسک میزان ریسک در هر معامله‌ چقدر است؟ به ریوارد و نحوه محاسبه آن در بورس

نسبت ریسک به ریوارد یا سود به ضرر یکی از عوامل مهم در سیستم های معاملاتی می باشد. عموما گفته می شود هر چه ریسک معاملاتی بزرگتر باشد، سود هم بیشتر خواهد بود. و بالعکس هرچه ریسک کوچکتر انتخاب شود، سود کمتری هم نصیب معامله گر می شود.

Risk مقدار پولی است که ممکن است شما در یک معامله از دست بدهید. Reward سودی است که از انجام خرید و فروش در بازار بدست معامله گر می رسد.

نسبت ریسک به ریوارد در بورس چیست؟

هر معامله گری برای رسیدن به سودی (Reward) مشخص در هر معامله یک مقدار ریسکی (Risk) را متحمل می شود. اگر مقدار ریسک معامله ۵۰ پیپ و تارگت یا هدف ۱۰۰ پیپ باشد، در آن صورت می گوییم نسبت ریسک به ریوارد ۲ می باشد. یعنی (۲=۱۰۰/۵۰).

اگر تارگت ما عدد ۱۰۰ و ریسک هم ۱۰۰ پیپ باشد. در نتیجه نسبت ریوارد به ریسک برابر با یک خواهد بود. یعنی (۱=۱۰۰/۱۰۰).

بهتر است بدانیم نسبت ریسک به ریوارد بر اساس ریسکی که در ابتدای معامله متحمل می شویم، محاسبه می شود. کارهایی چون بستن پوزیشن معاملاتی یا Risk Free کردن معامله نقشی در محاسبه

سبت سود به ضرر نخواهد داشت.

نسبت ریسک به ریوارد یعنی چی؟

نسبت ریسک به ریوارد چه اهمیتی در بورس دارد؟

نسبت ریسک به ریوارد در بورس خیلی مهم است و از اصلی ترین فاکتور ها در سیستم معاملاتی است. چون این نسبت بیانگر سود ده یا زیانبار بودن یک معامله می باشد. در واقع یک شرط لازم به حساب می آید نه کافی. با یک مثال به طور واضح توضیح می دهیم :

فرض کنید نسبت ریسک به ریوارد برابر با یک باشد و ۵۰ درصد معاملات ما موفق آمیز باشد. با چنین نتایجی شما یک بازنده به حساب می آیید. چون با کسر هزینه های کمیسیون و اسپرید و غیره متضرر شده و سودی برداشت نخواهید کرد. اما اگر نسبت ریسک به ریوارد عددی برابر با ۲ بوده و ۳۵ درصد معاملات تان موفقیت آمیز باشد. در این صورت شما یک برنده محسوب می شوید.

به جدول زیر دقت کنید :

نسبت ریسک به ریوارد چه اهمیتی در بورس دارد؟

چنانچه در تصویر بالا مشاهده می کنید، هرچه مقدار سود به ضرر بیشتر باشد، تعداد کمی معامله موفقیت آمیز لازم است تا به سود بینجامد. پس چرا سود های خود را بزرگتر انتخاب نکنیم؟ چرا نسبت ۱۰:۱ را در نظر نگیریم؟

معنی واقعی نسبت ریسک به ریوارد

همیشه با عبارت “باید نسبت سود به ضرر یا tp به sl بیشتر باشد.” در سایت ها و گروه های زیادی مواجه شده اید. این جمله هر چند درست باشد ولی گویای تمام واقعیت نیست.
بیشتر افرادی که بر روی این جمله تاکید دارند، به طور کامل متوجه معنای واقعی آن نشده اند. این افراد به آسانی با زیاد گرفتن حد سود نسبت به حد ضرر احساس می کنند معامله خوبی را انجام داده اند.

برخی از معامله گر های حرفه ای باور دارند اگر میزان سود معامله بیشتر از حد ضرر نباشد، باید از انجام معامله خودداری کنیم. حقیقت این است استفاده از قانون “بیشتر بودن حد سود نسبت به ضرر” باید با در نظر گرفتن احتمال رخداد بررسی شود. با یک مثال توضیح می دهیم:

فرض کنید در یک شرط بندی با هزینه یک دلار شرکت کرده اید. اگر برنده شوید، یک میلیون دلار جایزه میگیرید. در واقع در برابر یک دلار ضرر، تارگت یا سود شما یک میلیون دلار می باشد.

$ Risk=1
$ Reward=1m
Reward/Risk ratio=K= 1,000,000

در ظاهر به نظر می رسد معامله خوبی است. زیرا نسبت سود به ضرر برابر با یک میلیون دلار است. البته به این نکته توجه داشته باشید در این شرط بندی ۲ میلیون نفر شرکت کرده باشند. با این حال چقدر شانس برنده شدن در این شرط بندی را خواهید داشت. اینجاست که احتمال رخداد باید بررسی شود.
اکنون می خواهیم احتمال برنده شدن و بازنده شدن را محاسبه کنیم:

نسبت ریسک به ریوارد

احتمال برنده شدن و بازنده شدن

ریسک واقعی را بدین صورت محاسبه می کنیم :

True risk : p(loss) x E(loss) = (1-1/2000000) x ($1)
True reward: p(win) x E(win) = (1/2000000) x ($1,000,000)
True reward/risk ratio: 0.5

محاسبه بالا نشان می دهد نسبت میزان ریسک به ریوارد برابر با ۰٫۵ است. یعنی به ازای هر یک دلار ریسک، تنها ۵۰ سنت می توانید سود کنید. در نهایت متوجه می شوید این شرط بندی غیر معقول و معامله بدی است. فرمول صحیح ریوارد به ریسک به شکل زیر است :

نسبت میزان ریسک به ریوارد

در مثال بالا مفهوم نسبت سود به ضرر را به درستی درک کردیم. در محاسبات انجام شده E(win) نمایانگر حد سود و E(loss) نمایانگر حد ضرر می باشد. از طریق فرمول بالا می توانیم حداقل نسبت ریسک به ریوارد را با استفاده از احتمال موفقیت محاسبه کنیم. دقت کنید نسبت ریسک به ریوارد برابر با K در نظر گرفته شده است.
به فرمول های زیر توجه کنید:

نسبت سود به ضرر

احتمال برنده شدن و بازنده شدن

فرض کنیم نسبت ریسک به ریوارد برابر با عدد یک باشد. حداقل احتمال موفقیت را به میزان ریسک در هر معامله‌ چقدر است؟ روش زیر محاسبه می شود:

نسبت سود به ضرر

احتمال موفقیت

و اگر فرض کنیم بر طبق خروجی بک تست استراتژی، احتمال برد ما ۶۰ درصد باشد. با فرض سود ده بودن سیستم مان، حداقل نسبت میزان سود به ضرر به صورت زیر خواهد بود:

نسبت سود به ضرر

حداقل میزان سود به ضرر

منحنی موجود در گراف زیر مرز بین سود ده و ضرر ده سیستم را با توجه به مقادیر مختلف احتمال موفقیت و نسبت سود به ضرر نشان می دهد.

نسبت سود به ضرر

با توجه به شکل بالا اگر بخواهیم سیستم معاملاتی مان یک سیستم سود ده باشد باید بالای منحنی آبی رنگ قرار بگیرد. مقادیری که در زیر منحنی قرار می گیرند بیانگر ضرر ده بودن سیستم مان است. جدول زیر با جزئیات بیشتر این مسئله را نشان می دهد.

حد ضرر (Stop-Loss) در فارکس چیست؟

stop-loss-in-Forex

از اردر حد ضرر (stop loss) زمانی در بروکر فارکس استفاده می شود که بخواهید یک معامله پس از رسیدن به یک قیمت خاص بسته شود. به عبارت دیگر، از اردر حد ضرر به منظور کاهش ضرر معامله گر در یک پوزیشن معاملاتی باز استفاده می شود. این ابزار زمانی مفید است که برای نظارت بازار در مقابل کامپیوتر تان حضور نداشته باشید. این مقاله به ضرورت حد ضرر، نحوه ی تنظیم و همچنین چگونگی محاسبه ی آن می پردازد.

چرا استفاده از حد ضرر (stop- loss) در تجارت فارکس بسیار مهم است؟

اولین سؤال منطقی برای پاسخ دادن این است که – حد ضرر در فارکس نشان دهنده ی چیست؟ به طور خلاصه، حد ضرر اردری است که با بروکر به منظور کاهش ضرر سرمایه گذار در یک پوزیشن اجرا می شود. اردر حد ضرر را می توان در پوزیشن های خرید (Long) و فروش (Short) قرار داد.

اردر حد ضرر احساسات تأثیر گذار بر تصمیمات تجاری را حذف می کند . این به ویژه زمانی مفید است که فرد نمی تواند بر پوزیشن نظارت کند. حد ضرر در فارکس به دلایل بسیاری اهمیت دارد، اما دلیل ساده ای وجود دارد که در اینجا شایان ذکر است – هیچ کس نمی تواند آینده بازار فارکس را به طور دقیق پیش بینی کند. مهم نیست که تنظیمات تجاری تا چه اندازه قدرتمند است یا تا چه حد اطلاعات به یک ترند خاص اشاره دارد.

قیمت های آینده در بازار ناشناخته بوده و هر معامله ورودی یک ریسک است. معامله گران فارکس ممکن است در نیمی از موارد با بیشتر جفت ارزها موفق شوند، اما به دلیل مدیریت پول بسیار ضعیف هم چنان متحمل ضرر مالی شوند. مدیریت پول نادرست منجر به پیامدهای ناخوشایند می شود. برای جلوگیری از آن، فرد باید نحوه ی محاسبه و قرار دادن حد ضرر در تجارت فارکس را بداند.

نحوه ی تعیین اردر حد ضرر (stop- loss):

معامله گران فارکس می توانند با انتظار تخصیص حد ضرر – و نه حرکت دادن و تغییر حد تا زمانی که معامله به قیمت توقف برسد – در یک قیمت ثابت حد ضرر را تعیین کنند. به علاوه، راحتی این مکانیسم توقف به دلیل سادگی آن است.

اردر حد ضرر توسط معامله گران به منظور کاهش ریسک یا حفظ بخشی از سود موجود در یک پوزیشن تجاری اجرا می شود. هر گاه معامله ای انجام می شود، اردر حد ضرر به عنوان یک گزینه میزان ریسک در هر معامله‌ چقدر است؟ در پلتفرم متاتریدر ارائه شده و می توان آن را در هر زمان تغییر داد.

معامله گران معمولاً اردر حد ضرر را در هنگام شروع معاملات اجرا می کنند. در ابتدا از اردر حد ضرر به منظور تعیین محدودیت برای ضرر احتمالی در یک معامله استفاده می شود؛ به عنوان مثال، یک معامله گر فارکس ممکن است اردر خرید EUR/USD در ۱.۱۵۰۰ را به همراه اردر حد ضرر در ۱.۱۴۸۵ اجرا کند. این ریسک ضرر معامله گر را در معامله به ۱۵ پیپ محدود می کند.

اردر حد ضرر ابزار مدیریت پول بسیار مهمی برای معامله گران است.

زمانی که یک معامله سود دهی متوسطی دارد معامله گر معمولاً اردر حد ضرر را تغییر داده و آن را به پوزیشنی حرکت می دهد که در آن بخشی از سود معامله حفظ شود. در ادامه مثال قبل، فرض کنید که پس از خریدن EUR/USD در ۱.۱۵۰۰ ، قیمت به مقدار ۱.۱۶۰۰ بالا برود . در این زمان، معامله گر ممکن است اردر حد ضرر خود را به ۱.۱۵۴۰ بالا ببرد میزان ریسک در هر معامله‌ چقدر است؟ تا به طور تقریبی نیمی از سود موجود را در صورت روند نزولی بازار حفظ کند .

گاهی معامله گران از اردر Trailing Stop استفاده می کنند تا به طور خودکار اردر حد ضرر خود را با توجه به افزایش قیمت بازار به سطح بالاتری افزایش دهند. می توانید به راحتی اردر Trailing Stop را در متاتریدر تنظیم کنید. کافی است که مقدار پیپ یا دلاری که می خواهید حد ضرر در پشت بازار صعودی حرکت کند را تعیین کنید.

همچنین با استفاده از مثال EUR/USD، اگر معامله گر یک اردر Trailing Stop تعداد ۵۰ پیپ تعیین کند، زمانی که بازار به ۱.۱۶۰۰ برسد، حد ضرر به صورت خودکار به ۱.۱۵۵۰ تغییر خواهد کرد. اگر بازار پس از آن به ۱.۱۶۲۰ برسد، حد ضرر به ۱.۱۵۷۰ افزایش خواهد یافت.

اردر Trailing Stop همگام با حرکت معاملات به نفع معامله گر حرکت می کند تا ریسک اشتباه در یک معامله را کاهش دهد. درباره Trailing Stop در فارکس بیشتر بدانید.

محاسبه قراردادن حد ضرر (stop- loss)

اجرای حد ضرر را می توانید به ۲ روش محاسبه کنید: برحسب پیپ های تحت ریسک و دلارهای تحت ریسک

دلارهای تحت ریسک اطلاعات مهم تری به دست می دهند زیرا با این روش مبلغی از موجودی حساب که در معامله تحت ریسک است را به شما نشان می دهد. برای محاسبه مقدار دلارهای تحت ریسک باید مقدار پیپ های تحت ریسک و همچنین اندازه پوزیشن خود را بدانید.

برای مثال EUR/USD شما ۵ پیپ ریسک می کنید و اگر یک پوزیشن ۵ میکرولات داشته باشید محاسبه دلار تحت ریسک به این ترتیب خواهد بود:

پیپ های تحت ریسک x ارزش پیپ x اندازه پوزیشن (اندازه لات)

در معرض ریسک ۶x$1×5 = $30

پیپ های تحت ریسک هم مهم هستند اما بهتر است از آن به عنوان اطلاعات کمکی استفاده شود. به عنوان مثال، اگر توقف شما در X و معامله ورودی تان در y قرار داشته باشد محاسبه تفاوت به شرح زیر خواهد بود:

Y منهای X = پیپ های تحت ریسک

اگر جفت ارز EUR/USD را در ۱.۵۶۹ با حد ضرر ۱.۵۷۵ بفروشید در این صورت در هر لات ۶ پیپ تحت ریسک خواهید داشت.

این در صورتی به شما کمک می کند که بخواهید به کسی نشان بدهید اردرهای شما در کجا قرار دارند و فاصله حد ضرر تا قیمت ورودی تان چقدر است.

ریسک حساب تان را کنترل کنید

دلارهای تحت ریسک باید تنها بخشی از کل موجودی حساب تجاری تان باشد. به طور معمول، مبلغ تحت ریسک باید کمتر از ۲ درصد و به طور مطلوب کمتر از ۱ درصد از موجودی حساب تان باشد.

به عنوان مثال، اگر یک معامله گر فارکس یک اردر حد ضرر ۶ پیپ قرار دهد و ۵ میکرولات معامله کند این امر معامله را ۳۰ دلار در معرض ریسک قرار می هد. حالا اگر بخواهد ۱ درصد ریسک کند، برای ریسک ۳۰ دلار در یک معامله به چه میزان موجودی احتیاج دارد؟ به این ترتیب به ۳۰۰۰$ = ۱۰۰×۳۰ موجودی نیاز دارد. برای ریسک ۳۰ دلار، معامله گر حداقل به ۳۰۰۰ دلار موجودی نیاز دارد تا ریسک حساب را به حداقل برساند.

از این طریق می توانید به سرعت محاسبه کنید که برای هر معامله چقدر ریسک خواهید کرد. اگر موجودی حساب تان ۵۰۰۰ دلار باشد به این ترتیب ($۵۰۰۰/۱۰۰= $۵۰) در هر معامله می توانید ۵۰ دلار ریسک کنید. اگر موجودی حساب تان ۳۰۰۰۰ دلار باشد می توانید تا سقف ۳۰۰ دلار در هر معامله ریسک کنید، اما ممکن است بخواهید کمتر از آن ریسک کنید.

کلام آخر درباره حد میزان ریسک در هر معامله‌ چقدر است؟ ضرر

همیشه از حد ضرر استفاده کرده و برای تعیین موقعیت مناسب برای اردر حد ضرر استراتژی تان را بررسی کنید. بسته به استراتژی، ممکن است پیپ تحت ریسک تان در هر معامله متفاوت باشد. دلیل آن این است که حد ضرر باید به صورت استراتژیک برای هر معامله تعیین شود.

حد ضرر تنها در صورتی باید اعمال شود که پیش بینی شما در رابطه با جهت بازار نادرست باشد. باید پیپ های تحت ریسک خود را در هر معامله بدانید زیرا به این ترتیب می توانید دلارهای تحت ریسک را محاسبه کنید. این امر در هدایت معاملات آتی شما بسیار مهم است. دلارهای تحت ریسک شما به طور مطلوب باید کمتر از ۲ درصد موجودی تجاری تان باشد تا حتی ضررهای پی در پی هم حساب تان را به طور کلی خالی نکند.

نسبت ریسک به ریوارد – منظور از نسبت ریسک به سود چیست؟

نسبت ریسک به ریوارد

نسبت سود به ضرر یا همان ریوارد به ریسک از عوامل مهم در سیستم های معاملاتی و بازارهای مالی به حساب می آید. این نکته را در نظر داشته باشید که هر چقدر ریسک معامله بیش تر باشد، سود هم به مراتب بیشتر خواهد بود و برعکس هرچه ریسک کوچک تر شود، سود به مراتب کم تری هم برای شما به ارمغان می آورد. ریسک همان مقدار پولی است که امکان دارد شما در یک معامله از دست بدهید و ریوارد هم همان سودی است که از انجام خرید و فروش در بازار کسب می کنید و حاصل تقسیم این دو عدد به هم میشود؛ نسبت ریسک به ریوارد که قصد داریم در ادامه به توضیحات تکمیلی آن بپردازیم. در این مطلب آموزشی رایگان بررسی می کنیم که نسبت ریسک به ریوارد چیست و نحوه محاسبه ریسک به ریوارد در بازار بورس به چه صورت است و … و در انتها هم یک نتیجه گیری نهایی بسیار عالی از موارد مهم گفته شده خواهیم داشت. پس در این مقاله با عنوان نسبت ریسک به ریوارد با ما همراه باشید تا به صورت کامل به مبحث ریسک به ریوارد بپردازیم.

نسبت ریسک به ریوارد

نسبت ریسک به ریوارد به زبان خیلی ساده بدین معنی است که در مقابل ریسکی که انجام می دهیم، چه چیزی کسب خواهیم کرد. بهترین مثال در این مورد، بدون هیچگونه پیچیدگی، تصمیم برای معامله یک سهم در بازار بورس محسوب می شود.

این طور فرض کنید که سهمی را زیر نظر دارید که اگر به هدف و تارگت قیمتی برسد، به شما ۱۰ تومان سود خواهد داد و اگر قیمت آن کاهش یابد و به نقطه حمایت قیمتی قبلی خود برسد ۴ تومن ضرر را متوجه شما خواهد ساخت و این یعنی نسبت ریوارد ۱۰ و نسبت ریسک ۴ است و نسبت ریسک به ریوارد میشود عدد ۰٫۴ که از ۰٫۵ کم تر و در واقع آن سهم برای معامله مناسب خواهد بود. در ادامه بهتر و بیش تر توضیح خواهیم داد.

نکته ای که در ابتدای امر باید به آن اشاره داشته باشیم این است که معامله گران همواره در خرید های خود، یک حد ضرر برای آن نماد تعیین می کنند تا اگر قیمت از آن پایین تر رفت، از معامله خارج شوند (دارایی خود را به فروش برسانند).

به زبان ساده تر، پولی را که حاضرند برای رسیدن به یک هدف، در معرض ریسک قرار دهند و یا حتی از دست بدهند، حد ضرر و پول و یا هدف قیمتی که حاضرند برای آن خطر ضرر را به جون بخرند را حد سود می گویند.

منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟

همانطور که پیش تر هم گفتیم، نسبت ریسک به ریوارد مفهوم ساده ای است و در همه بازارهای مالی یک معنی را می دهد و به یک صورت مورد استفاده قرار می گیرد. به زبان ساده یعنی در مقابل چقدر سود حاضر هستید چه مقدار از سرمایه خود را در معرض خطر قرار دهیدو یا به عبارت بهتر در برابر احتمال چه میزان سود حاضر هستید چه میزان ضرر احتمالی را تحمل کنید.

درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، مشاوره خرید … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.

توجه کنید که پیش بینی آینده قیمت یک سهام همواره با احتمالات همراه است و هیچ قطعیتی در این خصوص وجود نخواهد داشت. در همین راستا و به منظور جلوگیری از آسیب های احتمالی از پیش بینی‌ ها و تحلیل‌ های نادرست باید به یک نکته مهم توجه داشته باشید و آن هم، احتمال میزان بازدهی به میزان ضرر محسوب می شود؛ چیزی که به آن نسبت ریسک به ریوارد می گویند که فرمول ساده ای هم دارد و در ادامه با ذکر مثال برای شما توضیح خواهیم داد :

نحوه محاسبه ریسک به ریوارد

به منظور محاسبه نسبت ریسک به ریوارد، در ابتدای امر می بایست ریسک و ریوارد را بر اساس فرمول های ساده زیر به دست بیاورید ؛

حد ضرر – قیمت سهم = ریسک

حد سود – قیمت سهم = ریوارد

لذا بعد از تعیین ریسک و ریوارد، ریسک را بر ریوارد تقسیم می کنیم تا نسبت آن تعیین گردد، به صورتی که هر اندازه این نسبت کم تر از ۵۰ درصد (۰٫۵) باشد، سهم برای خرید مناسب تر خواهد بود. به مثال زیر توجه کنید :

به عنوان مثال این طور فرض کنید قصد خرید سهامی را دارید که قیمت آن ۱۶۸ تومان می باشد و تارگت یا همان حد سود آن سهم مبلغ ۲۱۲ تومان و حد ضرر سهم هم ۱۵۵ تومان است، پس تصمیم گیری به منظور خرید یا عدم خرید سهم ابتدا باید ریسک و ریوارد را محاسبه کنیم.

۱۳ = ۱۵۵ – ۱۶۸ = ریسک

۴۴ = ۲۱۲ – ۱۶۸ = ریوارد

اکنون بر اساس موارد ذکر شده، ریسک را بر ریوارد تقسم کرده که عدد زیر حاصل خواهد شد ؛

۰٫۲۹ = ۴۴ / ۱۳ = Risk/Riward

بنابراین نتیجه محاسبه به این صورت است که به خاطر اینکه عدد ۰٫۲۹ کم تر از ۵۰ درصد (۰٫۵) است، پس سهم برای خرید مناسب خواهد بود.

چه میزان ریسک به ریوارد در معاملات داشته باشیم؟

همانطور که گفته شد، تعیین میزان ریسک به ریوارد در معاملات یکی از حائز اهمیت ترین موارد قبل از خرید سهام و یا هر نوع دارایی به حساب می آید. یکی از مواردی که سرمایه‌ گذاران بایستی در خرید سهام در خاطر داشته باشند؛ نسبت ریسک به ریوارد یا همان نسبت زیان به سود در معاملات به شمار می رود. در نظر داشته باشید که میزان ریسک پذیری شما می تواند یک رکن بسیار مهم در کنار نسبت ریسک به ریوارد به حساب آید.

به این صورت که اگر شما فرد ریسک پذیری باشید و تمامی موارد دیگر مانند آموزش تحلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی ، تابلو خوانی در بورس و … در نظر بگیرید و به چند سهم برسید که باید بین آن ها انتخاب داشته باشید، نسبت سود به زیان با توجه به میزان ریسک پذیری شما می تواند عاملی باشد که به یک انتخاب سودآور و مناسب شخصیت شما منجر شود.

شایان ذکر است که این نسبت اغلب در تحلیل تکنیکال به کار گرفته میشود، بخاطر این که میزان ریسک در هر معامله‌ چقدر است؟ در تحلیل نموداری تعیین حد سود و حد ضرر عینی تر و ساده تر است و به سادگی توانایی تعیین نسبت R/R در معاملات را دارا می باشید.

نسبت ریسک به ریوارد

ریسک به ریوارد ملاک ۱۰۰ درصد انجام معامله نیست!

این نکته را در نظر داشته باشید که نسبت سود به زیان یا همان ریسک به ریوارد تنها یک میزان ریسک در هر معامله‌ چقدر است؟ عدد است که خود طبق پارامترهای احتمالی تعیین می شود. کاربرد نسبت ریسک به ریوارد برای اولویت بندی کردن پوزیشن های خرید است و این یعنی این که اگر برای خرید دو یا چند سهم مرددید، قادر هستید به کمک این شاخص، یکی را انتخاب کنید که آن همان سهمی است که نسبت ریسک به ریوارد کم تری دارد.

نتیجه گیری نهایی

نسبت سود به ضرر یک پارامتر آماری و احتمالی است و از انتظارات قیمتی معامله گر حاصل می شود و به همین دلیل نباید به عنوان یک رکن مفرد در انجام معامله در نظر گرفته شود.

در حقیقت میانگین نسبت ریسک به بازده ملاک است که آن را هم باید طبق تعداد زیادی معامله‌ واقعی یا آزمون در گذشته ‌پیدا کرد.

شانس برد سیستم با ریسک به بازده رابطه‌ نزدیک و اغلب غیرخطی دارند، پس می بایست داده‌ های آماری، شانس برد سیستم را ارزیابی کرده و طبق آن، در مورد نسبت مناسب از ریسک به بازده تصمیم‌ گیری نمود.

به منظور موفقیت در بازار بورس و یا دیگر بازارهای مالی، نه افزایش ریسک به بازده منطقی است و کاهش آن و محافظه کاری های بیش از حد.

در حقیقت باید طبق مواردی که هر معامله گر برای سرمایه گذاری خود در نظر می گیرد پیش روید و در انتها و یا به عنوان یک رکن کمکی و با توجه به ریسک پذیری خود و شخصیتی که از خود سراغ دارید از این نسبت برای کسب سود بیشتر و یا ضرر احتمالی کمتر استفاده نمایید.

امیدوارم از این مطلب راهنمای بورسی رایگان نهایت استفاده رو برده باشید.

هر گونه سوال و یا ابهامی در خصوص با نسبت ریسک به بازده داشتید از طریق بخش ارسال نظرات و دیدگاه ها با ما و دیگر مخاطبان سایت به اشتراک بگذارید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.