تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال)


تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست ؟

تحلیل بنیادی عبارت است از مطالعه و بررسی شرایط اقتصاد‌ملی، صنعت و وضعیت شرکت.

به گزارش بورسینس، هدف اصلی از انجام این‌گونه مطالعات، تعیین ارزش واقعی سهام (ارزش‌ذاتی) شرکت‌هاست.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال چیست ؟

تحلیل بنیادی معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی مندرج در صورت‌های مالی شرکت تمرکز می‌نماید تا مشخص کند که آیا قیمت سهام به‌درستی ارزشیابی شده‌است یا نه؟

بخش قابل‌ملاحظه‌ای از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصادملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد.

▪ رویکرد معمول در تحلیل شرکت، دربرگیرنده چهار مرحله اساسی است:

۱) تعیین وضعیت کلی اقتصاد کشور.
۲) تعیین وضعیت صنعت.
۳) تعیین وضعیت شرکت.
۴) تعیین ارزش سهام شرکت.
در ادامه، هریک از مراحل بالا را تشریح‌می‌کنیم.

● تجزیه و تحلیل اقتصاد

وضعیت اقتصاد ملی از آن جهت مطالعه و بررسی می‌شود که مشخص شود آیا شرایط کلی برای بازار سهام مناسب است یا نه؟

آیا تورم موثر است؟

نرخ‌های بهره در حال افزایش است یا کاهش؟

آیا مصرف‌کنندگان کالا‌ها را مصرف می‌کنند؟

تراز تجاری مطلوب است؟

عرضه پول انبساطی است یا انقباضی؟

این‌ها تنها بخشی از سئوالاتی است که تحلیل‌گر بنیادی برای تعیین‌کردن تأثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آن‌ها مواجه‌است.

● تجزیه و تحلیل صنعت

وضعیت صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، تأثیر قابل‌توجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد. اگر وضعیت صنعت مطلوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت نیز نمی‌تواند بازده مناسبی داشته‌باشد. به‌قول معروف، سهام ضعیف در صنعت قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.

● تجزیه و تحلیل شرکت‌

بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصل‌گردد. این تحلیل، معمولاً از طریق بررسی صورت‌های مالی شرکت انجام‌می‌شود. از روی این صورت‌ها می‌توان نسبت‌های مالی سودمندی را محاسبه‌نمود.

نسبت‌های مالی به پنج دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

۱) نسبت‌های سودآوری‌
۲) نسبت‌های قیمتی‌
۳) نسبت‌های نقدینگی‌
۴) نسبت‌های اهرمی‌
۵) نسبت‌های کارایی (فعالیت)

هنگام تحلیل نسبت‌های مالی شرکت، نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج سایر شرکت‌های موجود در آن صنعت مقایسه شود تا عملکرد شرکت، شفاف‌تر و روشن‌تر گردد. در ادامه، حداقل یک نسبت معروف را از هردسته معرفی می‌کنیم.

حاشیه‌سود‌خالص شرکت، یکی از نسبت‌های سودآوری است که از طریق تقسیم‌کردن سود خالص به کل فروش محاسبه‌می‌شود. این نسبت نشان می‌دهد که‌از یک‌تومان فروش شرکت، چه مقدار آن به سود خالص تبدیل شده است.

به عنوان مثال، حاشیه سودخالص ۳۰ درصد نشان‌می‌دهد که‌از یک‌تومان فروش محصولات شرکت، ۳ ریال سودخالص به دست آمده‌است.

نسبت P/E (نسبت قیمت سهام به عایدی هر سهم) از طریق تقسیم‌کردن قیمت جاری سهام به عایدی هر سهم (EPS) در چهار فصل گذشته به دست می‌آید.

این نسبت نشان‌می‌دهد که سرمایه‌گذار برای خریدن یک‌تومان از عواید شرکت، چقدر باید بپردازد. به عنوان مثال، اگر قیمت جاری سهام، ۲۰ تومان و عایدی هر سهم در چهار فصل گذشته، ۲تومان‌باشد، آنگاه نسبت P/E، ۱۰ به دست می‌آید.

به عبارت دیگر، برای خرید یک‌تومان از عواید شرکت، باید ۱۰تومان بپردازیم. البته، انتظارت سرمایه‌گذاران از عملکرد آتی شرکت، نقش بسیار مهمی در تعیین نسبت جاری P/E ایفا می‌کند. رویکرد متداول در تحلیل‌های مالی این است که نسبت‌های P/E شرکت‌های موجود در یک صنعت را با یکدیگر مقایسه‌کنیم. اگر تمام شرایط دیگر یکسان باشد، شرکتی که P/E آن کمتر است، ارزش بهتری دارد.

● ارزش دفتری هر سهم‌

ارزش دفتری هر سهم شرکت، یکی از نسبت‌های قیمتی است که از تقسیم‌کردن کل دارایی‌های خالص شرکت (دارایی‌ها منهای بدهی‌ها) به کل سهام موجود آن به‌دست می‌آید.

ارزش دفتری هر سهم می‌تواند در تعیین این موضوع کمک‌کند که آیا سهام شرکت، کمتر یا بیشتر از حد قیمت‌گذاری شده‌است (این موضوع، به روش‌های حسابداری مورد استفاده شرکت و همچنین، عمر دارایی‌های آن نیز بستگی دارد).

اگر سهامی به قیمتی بسیار پایین‌تر از ارزش دفتری آن به فروش رود، می‌تواند نشانگر این باشد که این سهام، کمتر از ارزش واقعی خود، قیمت‌گذاری شده‌است.

نسبت جاری، یکی از نسبت‌های نقدینگی است که از تقسیم‌کردن دارایی‌های جاری به بدهی‌های جاری شرکت محاسبه‌می‌شود. این نسبت، توانایی شرکت را برای پرداخت بدهی‌ها و تعهدات جاری آن نشان‌می‌دهد.

هرقدر این نسبت بالاتر باشد، قدرت نقدینگی آن نیز بالاتر خواهد‌بود. به عنوان مثال، اگر این نسبت ۳ باشد، بیانگر آن است که دارایی‌های جاری شرکت، برای پرداخت ۳ برابر بدهی‌های جاری آن، کفایت می‌کند.

نسبت بدهی شرکت، یکی از نسبت‌های اهرمی است که از تقسیم‌کردن کل بدهی‌ها به کل دارایی‌های شرکت محاسبه‌می‌شود. این نسبت نشان‌می‌دهد که کل‌دارایی‌های شرکت تا چه حد از طریق بدهی‌ها تأمین شده است. به عنوان مثال، اگر نسبت بدهی ۴۰ درصد باشد، بیانگر آن است که ۴۰ درصد از دارایی‌های شرکت از طریق ایجاد بدهی یا قرض‌گرفتن وجوه تأمین شده‌است.

بدهی‌ها، همانند تیغ دولبه عمل‌می‌کنند. اگر شرایط کلی اقتصاد نامناسب و روند حرکت نرخ‌های بهره، فزاینده باشد، آنگاه شرکت‌هایی که نسبت بدهی بالایی دارند، با مشکلات مالی عدیده‌ای مواجه خواهندبود. اما اگر شرایط اقتصادی مناسب باشد، بدهی می‌تواند از طریق تأمین‌مالی‌کردن رشد شرکت با هزینه‌های پایین‌تر، سودآوری را افزایش دهد.

گردش موجودی‌های شرکت، یکی از نسبت‌های کارایی است که از تقسیم‌کردن قیمت تمام شده کالای فروش رفته به موجودی‌ها محاسبه‌می‌شود. این نسبت، کارایی شرکت را در مدیریت موجودی‌ها نشان می‌دهد.

این کارایی، از طریق محاسبه تعداد دفعات گردش موجودی‌ها در طول سال اندازه‌گیری می‌شود. این دسته از نسبت‌ها، وابستگی شدیدی به نوع صنعت دارند. به عنوان مثال، گردش موجودی‌ها در فروشگاه‌های زنجیره‌ای، به‌مراتب بالاتر از صنایع تولیدکننده هواپیماست. در اینجا نیز مقایسه‌کردن گردش‌موجودی‌ها در کلیه شرکت‌های یک صنعت، اهمیت زیادی دارد.

● ارزشیابی قیمت سهام

تحلیل‌گر بنیادی، پس از مطالعه و تعیین شرایط اقتصادملی، وضعیت صنعت و در نهایت شرکت، به‌بررسی این موضوع می‌پردازد که آیا قیمت سهام شرکت به‌درستی تعیین‌شده‌است یا نه؟ برای تعیین قیمت سهام، الگو‌های گوناگون ارزشیابی تهیه و تدوین شده است.

عمده‌ترین این الگو‌ها عبارتند از:

الگو‌های سود سهام – این الگوها، بر ارزش فعلی سود‌های سهام مورد انتظار تمرکز دارند.

تحلیل بنیادی در بورس چیست؟

تحلیل بنیادی در بورس چیست؟

اگر فعال بازار سرمایه هستید و یا حتی به تازگی وارد بازار سرمایه شده اید، حتما کلمه “تحلیل بنیادی” یا “تحلیل فاندامنتال” را بارها شنیده اید. یکی از تحلیل هایی که فعالان بازار سرمایه برای خرید سهام یک شرکت به سراغ آن می روند تحلیل بنیادی است. در ادامه با این تحلیل و مباحث آن بیشتر آشنا خواهیم شد. با ما همراه باشید.

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی یکی از روش های تحلیلی در بازار سرمایه است که افراد می‌توانند ارزش ذاتی اوراق بهادار را با عوامل مختلف اقتصادی و مالی ارزیابی کنند. این تحلیل هر عاملی را که بر ارزش سهم تأثیر می‌گذارد در نظر می‌گیرد. تحلیل بنیادی روشی برای آنالیز کردن سهام و دست یابی به ارزش ذاتی و واقعی آن است. در این نوع تحلیل، از عوامل اقتصاد کلان مانند شرایط اقتصادی و وضعیت سایر بازارها گرفته تا عوامل اقتصاد خرد مانند بهره‌ وری مدیریت شرکت و… مورد بررسی قرار می‌گیرد.

تحلیل تکنیکال رو هم از اینجا بخون » تحلیل تکنیکال بورس

هدف از تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل گران بازار سرمایه به چند دسته تقسیم میشوند و عده ای جزء تحلیل گران بنیادی هستند. اما، چیزی که اهمیت دارد این است که هدف از تحلیل بنیادی چیست؟! هدف اصلی این تحلیل کشف ارزش ذاتی و واقعی سهم است که بتوان این عدد کشف شده را با قیمت فعلی سهم مقایسه نمود و مورد بررسی قرار داد و در نتیجه، با توجه به این مقایسه، سرمایه گذار بتواند برای خرید یا فروش سهم تصمیمات لازم را اتخاذ کند. همچنین، هدف نهایی از انجام چنین تحلیلی این است که سرمایه گذار بتواند با توجه به قیمت فعلی سهم به این نتیجه برسد که سهم بیشتر از ارزش خود قیمت‌ گذاری شده است و یا ارزشی کمتر از قیمت بازار دارد. (بیشتر بخون » NAV چیست؟)

روش انجام تحلیل بنیادی چگونه است؟

این تحلیل در واقع این گونه است که تحلیل گر بنیادی زمان زیادی را با مطالعه اعداد و ارقام ترازنامه، سود ها، زیان ها، بدهی ها، وضعیت جریان نقدینگی، میزان درآمد های حاصله و… صرف میکند و در نهایت با کنار هم گذاشتن نتایج این مطالعات به اعداد و ارقامی میرسد که NAV و یا ارزش ذاتی سهم نام دارد. اساس کار این تحلیل به دست آوردن همین NAV یا ارزش ذاتی سهم است.

تحلیل بنیادی

مفهومی به نام ارزش ذاتی

ارزش ذاتی یا NAV سهام شرکت ها در واقع همان ارزش واقعی بدست آمده از تحلیل بنیادی است. برای مثال فرض میکنیم ارزش واقعی یک خودکار 1000 تومان باشد اما در حال حاضر در بازار با قیمت 100 تومان به فروش میرسد. پس با اطلاع داشتن از ارزش واقعی این خودکار، در هر قیمتی زیر 1000 تومان، میتوانیم با خرید این خودکار با اندکی صبر به سود خوبی دست پیدا کنیم.

حال آنکه اطمینان داریم خودکار دیر یا زود به قیمت ارزش ذاتی خود میرسد و چه بسا از آن پیشی هم بگیرد. همچنین باید بدانیم که اگر ارزش ذاتی به‌ دست ‌آمده بیشتر از قیمت فعلی سهم در بازار باشد، به‌ اصطلاح گفته می‌شود که سهم کم قیمت ‌گذاری شده است و دارای حباب منفی بوده که انتظار می ‌رود سهم رشد کرده و حباب منفی خود را پر نماید و به قیمت واقعی خود برسد و در نقطه مقابل اگر ارزش ذاتی سهم کمتر از قیمت فعلی بازار باشد گفته می‌شود که سهم بالاتر قیمت ‌گذاری شده است و اصطلاحا سهم دارای حباب مثبت بوده و انتظار می‌رود که قیمت بازار آن کاهش یابد.

برخی از اطلاعات و صورت های مالی شرکت ها در سایت Codal.ir موجوده » سامانه کدام چیه؟

عوامل کمی و کیفی در تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی هر عاملی که مرتبط با شرایط اقتصادی و مربوط به وضعیت کلی یک شرکت باشد، اهمیت دارد. از جمله این عوامل میتوان به موارد کمی همچون درآمد و سود تا موارد کیفی همچون کیفیت مدیریت و اعتبار یک شرکت که تعیین‌ کننده و مهم هستند، اشاره کرد. عوامل کمی که قابل‌ اندازه ‌گیری هستند و به ‌صورت اعداد و ارقام میباشند و دقت بیشتری را در ارائه تحلیل نشان می‌دهند. مانند سود سالیانه، میزان دارایی‌ها، بدهی‌ها، مخارج و… که جزء عوامل کمی هستند. همچنین شایان ذکر است که این عوامل کمی از صورت های مالی همچون ترازنامه، صورت سود و زیان و صورت جریان وجوه نقد بدست می آیند.

عوامل کیفی که مورد بررسی در بنیاد شرکتها هستند بر اساس میزان کیفیت و سایر مشخصات غیرقابل‌ اندازه‌گیری میباشند. عوامل کیفی شامل کیفیت نحوه مدیریت مدیران اجرایی، مجوزها و گواهینامه‌ها، اعتبار نام تجاری و تکنولوژی‌های مورد استفاده شرکت هستند که دقت کمتری در ارزیابی دارند.

نتیجه گیری

یکی از تحلیل های موجود در بازار سرمایه بنیادی است که این نوع تحلیل بر خلاف تحلیل تکنیکال، دشوارتر است و تنها افراد خبره و آگاه قادر به انجام چنین تحلیلی هستند. همچنین این روزها، بازار سرمایه به شدت تحت الشعاع سهم های بنیادی و شاخص ساز است که در تعیین مثبت یا منفی بودن شاخص کل تاثیرگذارند. پس با داشتن اطلاعات کافی و بررسی های لازم حتما در سبد سهام تان سهم بنیادی داشته باشید و حد الامکان برای بلند مدت نگهداری کنید تا سود های قابل توجهی نصیب شما شود. موفق و پر سود باشید.

سوالات متداول در رابطه با تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی روشی برای آنالیز کردن سهام و دست یابی به ارزش ذاتی و واقعی آن است.

هدف از تحلیل بنیادی محاسبه ارزش ذاتی یا NAV سهام شرکت هاست که در واقع همان ارزش واقعی سهم میباشد.

درآمد، دارایی، فروش، بازدهی، بدهی، حاشیه سود و رشد در آینده عواملی هستند که برای تخمین ارزش و پتانسیل رشد شرکت موردتوجه قرار می‌گیرند. همه این اطلاعات در صورت‌های مالی یک شرکت در دسترس است.

تحلیل بنیادی می‌تواند علاوه بر سهام، برای ارزیابی هر نوع اوراق بهادار دیگری مانند اوراق بدهی یا مشتقه نیز مورداستفاده قرار گیرد.

انواع روش های تحلیل در بازار بورس

در بازارهای مختلف انواع روش های تحلیلی وجود دارد که ۳ نوع از متداول ترین ها عبارتند از:

۱- . تحلیل بنیادی یا فاندامنتال (Fundamental analysis)

۲- تحلیل تکنیکی یا تکنیکال (Technical analysis)

۳- روانشناسی بازار: معمولا روانشناسی بازار هم به عنوان روشی مکمل در تحلیل ها کاربرد دارد. ولی برخی از معامله گران هم به عنوان یک تحلیل اصلی از آن استفاده می کنند.

البته برخی از روش های دیگر تحلیل هم وجود دارد که به صورت ترکیبی از این ها ایجاد شده است ولی زیربنای اکثر روش‌های تحلیل همین سه روش اصلی است.

تحلیل تکنیکال

اساس تحلیل تکنیکال مشاهده و آنالیز رفتار قیمت‌های سهام در گذشته و استفاده از الگوهای ایجاد شده برای پیش‌بینی حرکت قیمت‌ها در آینده است.

تحلیل تکنیكال یا تحلیل فنی(Technical Analysis) حدود ۳۰۰ سال عمر دارد. شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است. (چارلز داو متولد سال ۱۸۵۱ در شهر استرلینگ در ایالات‌متحده بوده و شاخص صنعتی داو جونز و وال‌استریت ژورنال توسط وی به ثبت رسیده است).

گفتارها و دیدگاه‌های داو در مورد رفتار بازار و مباحث روند به نظریه داو شهرت یافته است. نظریه داو چه می‌گوید؟ قیمت همه‌چیز است! در واقع قیمت تنها چیزی است که باید مورد تحلیل قرار گیرد، چراکه تمام عوامل عرضه و تقاضا بر روی قیمت اثرات خود را گذاشته است.

همچنین براساس نظریه داو بازار از روندهای صعودی و نزولی مشخصی تبعیت می‌کند؛ در واقع روند صعودی پیوسته افزایش‌ یافته و قله‌ها را می‌سازد و روندهای نزولی دره‌های قیمتی را تشکیل می‌دهد. داو معتقد بود که قانون سوم نیوتن(همان قانون عمل و عکس‌العمل) در بازارهای مالی نیز کار می‌کند؛ به این معنی که پشت هر صعود(عمل) نزولی (عکس‌العمل) نهفته است.

تکنیکالیست‌‌ها بدون بررسی اخبار و اطلاعات بیرونی مانند صورت‌های مالی شرکت‌ها یا تقویم‌های اقتصادی می‌توانند به معامله بپردازند. آنها به تنها چیزی که برای خرید و فروش احتیاج دارند، یک نمودار قیمت و اتصال به اینترنتی پرسرعت است.

تحلیل تكنیكال در واقع یك هنر است كه به شما این امكان را می‌دهد تا با استفاده از روش‌ها و تکنیک‌هایی كه شامل یكسری ابزار، نمودار، اندیكاتور و… است، به‌پیش‌بینی قیمت‌ها بپردازید و مهم‌تر از آن این است كه در این نوع تحلیل به این مرحله می‌رسید كه اگر این اتفاقی برای سهم یا شاخصی رخ بدهد، انتظار بازار برای آن سهم یا شاخص چه خواهد بود.

نکته‌مهم این است كه تحلیل تکنیکال و تحلیل نموداری نه‌تنها در بازارهای مالی همچون بازار سرمایه به کار می‌رود، بلكه در سایر بازارها از جمله بازار مسکن، بازار ارز و بازار‌های کالایی همچون طلا و… نیز استفاده می‌شود؛ بنابراین شما با تحلیل تكنیكال می‌توانید تنها با تکیه‌ بر دانش تكنیكی و نموداری خود و بدون توجه به اخبار، شایعات و عوامل بنیادی به بررسی رفتار بازار و خریدوفروش در آن بپردازید. در واقع براساس اصول تحلیل تکنیکال همه اطلاعات مهم بازار در قیمت‌ها و حجم معاملات منعکس ‌شده است.

از زمان شکل‌گیری و استفاده از این تحلیل تا به حال، افراد زیادی با آن مخالفت کرده اند. کسانی که بازار بورس را از نگاه غیرنموداری می‌بینند، تکنیکالیست‌ها را افرادی می دانند که می خواهند بدون داشتن کمترین علم و اطلاعی از دانش اقتصاد روند تحولات بورس را پیش‌گویی کنند و سرمایه خود را افزایش دهند. در مقابل، موافقان این تحلیل هم، آنالیز تکنیکال را موفق‎‌ترین و کاربردی‌ترین روش تجاری در بازارهای بورس می‌دانند.

در تحلیل تکنیکال از مسائل پایه ای و البته بسیار مهم مانند سطوح حمایت (support) و مقاومت (resistance) و خطوط روند تا انواع روش ها، ابزارها و الگوها مانند میانگین های متحرک و اسیلاتورها و خطوط فیبوناچی و امواج الیوت و … وجود دارد که بسته به نوع علاقه و تسلط تحلیلگران از آنها استفاده می کنند.

تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی بررسی عواملی است که روی اقتصاد، صنعت و شرکت‌ها اثر می‌گذارد.

همانند بسیاری از تحلیل‌های دیگر، در تحلیل بنیادی هدف این است که از تحرکات قیمت در آینده سود بدست آید.

تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل گزارش‌های مالی شرکت، مدیریت و امتیازات رقابتی، رقبا و بازارهای مربوط به محصولات آن ‌است. در بررسی صنعت، تحلیل بنیادی به بررسی عرضه و تقاضایی که برای محصولات شرکت وجود دارد می پردازد. در بخش بررسی اقتصاد کشور، تحلیل بنیادی به بررسی داده‌ها می‌پردازد تا رشد فعلی و آینده شرکت پیش‌بینی شود. برای پیش‌بینی قیمت سهام در آینده، تحلیل بنیادی تحلیل‌های مربوط به اقتصاد، صنعت و شرکت را با هم ترکیب می‌کند تا ارزش فعلی و ارزش آینده سهام شرکت را مشخص کند.

در صورتی که ارزش سهام شرکت برابر با قیمت فعلی سهام نباشد، تحلیلگر بنیادی به این نتیجه می‌رسد که قیمت سهام یا بیش از ارزش سهام است یا پایین‌تر از آن. تحلیلگر بنیادی عقیده دارد قیمت در نهایت به سمت این ارزش واقعی حرکت خواهد کرد.

در تحلیل بنیادی عقیده بر این است که قیمت فعلی سهم، منعکس‌کننده همه اطلاعات و واقعیات سهم نیست.

تحلیل روانشناسی بازار

بازارهای مالی به علت پتانسیل سوددهی بالا و جذابیت‌های فراوانی که دارند، همه‌ساله افراد بی‌شماری را به‌سوی خود جذب می‌کنند. بسیاری از این افراد بدون مطالعه و دانش کافی جذب این بازار می‌شوند و در اندیشه رسیدن به سودهای بالا در زمانی اندک هستند، اما خیلی سریع سرمایه خود را از دست می‌دهند.

به‌طورکلی معامله‌گری موفق از چند جنبه مهم است و باید موردبررسی قرارگیری که در صورت عدم رعایت این اصول، فرد با شکست‌های پی‌درپی تصمیم به خروج از این بازار می‌گیرد. یکی از این اصول «روانشناسی معامله گری» است. می‌توانیم روانشناسی در این حوزه را به دو بخش «روانشناسی فردی» و «روانشناسی جمعی» تقسیم کنیم.

امروزه در دنیا مسائل روانشناسی معاملات و مدیریت درست سرمایه را مهم تر از بسیاری از تحلیل های تکنیکال و فاندامنتال می‌دانند.

من به تجربه سال‌ها فعالیت در بازارهای سرمایه گذاری دیده‌ام حتی کسی که اقدام تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) به خرید و فروش می‌کند اگر خیلی به مباحث تحلیلی مسلط نباشد و فقط اصول پایه ای تحلیل را بداند ولی بر اصول روانشناسی معاملات و کنترل هیجانات تسلط داشته باشد خیلی خیلی بهتر نتیجه می‌گیرد.

افراد بسیار زیادی را دیده ام که اصلا از اصول تحلیلی به صورت حرفه‌ای آگاه نبودند و نتایج خیلی خوبی را در بازار بورس و حتی در سرمایه گذاری های دیگری مالی شان گرفتند. از طرف دیگر افرادی هم می شناسم که جزو تحلیل گران خیلی خوب کشور هستند ولی در معاملات شخصی خودشان موفق نبوده اند.

اگرچه تحلیلگر های خوبی بودند ولی حتی تحلیل های خودشان را هم به موقع و به اندازه و به صورت صحیح اجرا نکردند. این مساله به همان روانشناسی معاملات و مدیریت صحیح سرمایه و همان چیزی که در حقیقت باید روی خودشان و فضای روانی خودشان تسلط داشته باشند، باز می گردد.

فاندامنتال چیست؟

فاندامنتال در بازار بورس در واقع نشان دهنده قدرت و ارزش تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) هر یک از شرکت های حاضر در این بازار می باشد. فاندامنتال که به تحلیل بنیادی نیز شناخته می شود، روشی می باشد که با استفاده از دانش مالی، حسابداری و اقتصادی ارزش ذاتی سهام یک شرکت را جز به جز مورد بررسی قرار می دهد.

همانطور که مشخص شد، فاندامنتال بسیار کاربردی و مهم بوده چرا که در نهایت از طریق این تحلیل می‌توان داده های مالی، اطلاعات شرکت، دارایی ها و بدهی، شرایط اقتصادی و سیاسی تاثیر گذار بر سهم و ارزش ذاتی سهام یک شرکت را تعیین کرده و ارزنده بودن سهام را نسبت به قیمتی که در بازار خرید و فروش می شود مشخص کرد.

هدف اصلی فرآیند تحلیل فاندامنتال چیست؟

می توان گفت که هدف اصلی فاندامنتال رسیدن به قیمتی است که تریدر بتواند آن را با قیمت فعلی اوراق بهادار مقایسه کند و به این موضوع برسد که آیا اوراق بهادار کمتر از مقدار منصفانه ارزش‌گذاری شده یا بیشتر

مقاله ای در مورد تحلیل فاندامنتال

شاخص های مورد استفاده در فاندامنتال

سود هر سهم EPS

سود هر سهم Earnings Per Share بخشی از سود شرکت است که به هر سهم از سهام آن اختصاص می‌یابد. سود هر سهم اساساً سود خالص و بر پایه هر سهم است. رشد EPS نشانه خوبی برای سرمایه‌گذاران است.

زیرا به این معنی است که سهام آن‌ها احتمالاً ارزش بیشتری دارد. سود هر سهم یک شرکت با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام در دست سهامداران محاسبه می‌شود.

نسبت قیمت به درآمد P/E

نسبت قیمت به درآمد Price–Earnings Ration رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه‌گیری می‌کند. این پارامتر به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند که تعیین کنند سهام مورد نظر نسبت به سایر سهام‌های همان بخش کم‌ارزش‌تر است یا بیش‌ارزش‌گذاری شده است.

از آنجا که نسبت P/E نشان می‌دهد بازار براساس درآمد گذشته یا آینده خود، حاضر است امروز چه چیزی را پرداخت کند، سرمایه‌گذاران به سادگی نسبت P/E سهام را با سایر رقبا و استانداردهای صنعت مقایسه می‌کنند. نسبت P/E کم به معنای پایین بودن قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد آن است که برای سرمایه‌گذاران مطلوب است.

رشد درآمد برآورده شده PEG در تحلیل فاندامنتال

رشد درآمد برآورد شده Price/Earnings to Growth Ratio یا نسبت PEG با پیش‌بینی نرخ رشد سود یک‌ساله سهام این نقص را جبران می‌کند. تحلیلگران می‌توانند با نگاهی به نرخ رشد گذشته شرکت‌، نرخ رشد آینده آن را تخمین بزنند.

این پارامتر در تحلیل فاندامنتال یک تصویر کامل‌تر از ارزیابی سهام را ارائه می‌دهد. برای محاسبه رشد درآمد پیش‌بینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد دوازده‌ ماهه شرکت تقسیم می‌کنند. درصد نرخ رشد در محاسبه حذف می‌شود.

جریان نقدی آزاد FCF

جریان نقدی آزاد Free Cash Flow وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینه‌های عملیاتی و سرمایه‌ای توسط شرکت باقی مانده است. پول نقد برای تأمین هزینه‌های جاری و بهبود تجارت مهم است.

شرکت‌هایی که جریان نقدی آزاد بالایی دارند، می‌توانند ارزش سهام را بهبود بخشند، نوآوری‌های لازم را تأمین مالی کنند و بهتر از همتایان خود از رکود جان سالم به در برند.

بسیاری از سرمایه‌گذاران FCF را به عنوان یک شاخص بنیادی در نظر می‌گیرند، زیرا این شاخص در فاندامنتال نشان می‌دهد که آیا یک شرکت بعد از عملیات مالی و هزینه‌های سرمایه‌ای هنوز هم پول کافی برای پاداش به سهامداران خود از طریق سود سهام دارد یا خیر

نسبت قیمت به ارزش دفتری P/B

مفهوم این موضوع یعنی اینکه نسبت قیمت به ارزش دفتری Price-to-Book Ratio یا نسبت P/B یک شاخص تحلیل فاندامنتال است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه می‌کند.

نسبت P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا تعیین کنند قیمت سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش‌ارزش‌گذاری شده است.

این محاسبه با تقسیم قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت ذکر شده است، محاسبه می‌شود.

با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به خودی خود مفید نیست. یک سرمایه‌گذار باید نسبت P/B شرکت را با شرکت‌های دیگر در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. فقط در این صورت است که مشخص می‌شود کدام شرکت ممکن است نسبت به دیگران کم‌ارزش‌تر یا باارزش‌تر باشد.

دوره های فاندامنتال سرآمد

بازده حقوق صاحبان سهام ROE در تحلیل فاندامنتال

بازده حقوق صاحبان سهام Return on Equity نسبت سودآوری است که نشان دهنده نرخ بازدهی است که یک سهامدار برای بخشی از سرمایه خود در آن شرکت دریافت می‌کند.

این شاخص ارزیابی می‌کند که یک شرکت چه اندازه بازدهی مثبتی برای سرمایه‌گذاری سهامداران خود دارد.

از آنجا که سود محرک واقعی قیمت سهام است، جدا کردن سود حاصل از حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. بازده حقوق صاحبان سهام را می‌توان با تقسیم درآمد خالص بر ارزش سهام متوسط ​​سهامداران محاسبه کرد.

نسبت قیمت به ارزش دفتری P/B

این شاخص بیان می‌کند که شرکت چه بخشی از درآمد خالصش را به سهامداران خود باز می‌گرداند، همچنین چقدر برای رشد، ذخیره نقدینگی و بازپرداخت بدهی اختصاص می‌دهد. DPR با تقسیم مبلغ کل سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه می‌شود.

نسبت قیمت به فروش P/S

در واقع نسبت قیمت به فروش Price-to-Sales Ratio یا نسبت P/S یک شاخص تحلیل بنیادی است که می‌تواند تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) در کنار استفاده از سرمایه بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند.

این پارامتر نشان می‌دهد که بازار میزان فروش شرکت را چقدر ارزش‌گذاری می‌کند و می‌تواند در ارزیابی رشد سهام که هنوز سود کسب نکرده‌اند یا به دلیل عقب افتادگی موقتی مطابق انتظار عمل نکرده‌اند، موثر باشد.

مقدار P/S با تقسیم فروش هر سهم به ارزش بازار هر سهم محاسبه می‌شود. سرمایه‌گذاران نسبت P/S کم را نشانه خوبی می‌دانند. این شاخص در مقایسه شرکت با شرکت‌های همان بخش یا صنعت نیز مفید است.

نسبت بازده سود سهام در فاندامنتال

نسبت بازده سود تقسیمی Dividend Yield Ratio مبلغ پرداختی شرکت برای سود سهام نسبت به قیمت آن را مشخص می‌کند. این شاخص برآوردی از بازده سود سهام سرمایه‌گذاری است.

با فرض اینکه تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده رابطه معکوس با قیمت سهام دارد، یعنی بازده با کاهش قیمت سهام افزایش می‌یابد و بالعکس.

این مورد برای سرمایه‌گذاران مهم است، زیرا به آن‌ها می‌گوید که از هر تومان که در سهام شرکت سرمایه‌گذاری کرده‌اند چه میزان سود می‌گیرند. نسبت بازده سود به صورت درصد بیان می‌شود و با تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهام به دست می‌آید.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام D/E

مفهوم این موضوع در فاندامنتال در واقع نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام Debt-to-Equity Ratio یا نسبت D/E رابطه بین سرمایه وام گرفته شده یک شرکت و سرمایه تأمین شده توسط سهامداران را نشان می‌دهد. سرمایه‌گذاران می‌توانند از این شاخص برای تعیین نحوه تأمین مالی شرکت از دارایی‌های خود استفاده کنند.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا اهرم مالی شرکت را ارزیابی کنند و نشان می‌دهد که در صورت مواجهه با مشکلات مالی، سهام سهامدار چه مقدار می‌تواند تعهدات خود را نسبت به طلبکاران انجام دهد.

اینفوگرافیک شاخص های فاندامنتال

مزایای تحلیل فاندامنتال

  • افزایش فهم جامعه درمورد تجارت
  • به تشخیص درست شرکت های نشانگر ارزش خود کمک می کند.
  • در جهت سرمایه تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) گذاری های بلند مدت بر روندهای بسیار بلند مدت به خوبی عمل می‌کند.
  • حسابداری دقیق و تحلیل صورت های مالی کمک می‌کند اندازه گیری همه چیز در تحلیل بنیادی بهتر انجام شود.
  • سرمایه گذار پس از تحلیل و تحقیق با عوامل کلیدی سودرسان و درآمدزا که در یک شرکت پنهان است آشنا می‌شود.
  • در تحلیل بنیادی می‌توانید خطای بازار را بشناسید و سهامی را شناسایی کنید که پایین‌تر از ارزش ذاتی درحال معامله است.
  • تمام روش‌هایی که در فاندامنتال استفاده می‌شود براساس داده‌های مالی صورت می‌گیرد، به همین دلیل تعصب شخص در آن دخیل نیست.
  • ارزش دارایی به صورت سیستماتیک محاسبه می‌شود و ارزش بطور دقیق مشخص می‌شود و درنتیجه برای خرید یا فروش، تصمیمات دقیق‌تری ارائه می‌شود.
  • سرمایه گذاران که صنایع و شرکت های مناسبی را انتخاب می‌کنند می‌توانند با تشخیص و پیش بینی روندهای بلند مدت مصرفی اقتصادی، با استفاده از تحلیل بنیادی سود بدست آورند.

معایب تحلیل فاندامنتال چیست؟

  1. هیچ شاخصی در آن وجود ندارد که به کمک آن بتوان زمان حرکت سهم به سمت ارزش ذاتی را تشخیص داد.
  2. نیازمند تحقیق و مطالعه بسیاری است و انجام این تحلیل زمان بر است.
  3. انجام تحلیل بنیادی در برخی تحلیل‌ها مانند صنعت و ارزش گذاری صنعت می‌تواند پیچیده باشد و نیازمند صرف کار و زمان زیادی است.
  4. عواملی مانند تغییرات سیاسی، رکودهای غیرمنتظره اقتصادی یا تغییر قانون گذاری می‌تواند باعث ایجاد مشکل در تحلیل بنیادی شود.
  5. از آنجا که تحلیل بنیادی دیدگاه بسیار بلند مدت از بازار را در بر می‌گیرد، نتایج یافته‌ها برای تصمیمات سریع مناسب نیستند. برای معامله‌گرانی که به دنبال ایجاد یک روش برای ورود و خروج از سهم در کوتاه‌مدت هستند، ممکن است روش تحلیل تکنیکال مناسب‌تر باشد.
  6. تجزیه و تحلیل بنیادین یک رویکرد بسیار جامع است که نیاز به دانش عمیق حسابداری، امور مالی و اقتصاد دارد. برای مثال، تحلیل فاندامنتال به توانایی خواندن اظهارنامه‌های مالی، درک عوامل اقتصاد کلان، و دانش تکنیک‌های ارزش‌گذاری نیاز دارد.

2 اصل طلایی در تحلیل فاندامنتال

اصل اول

همه چیز در قیمت نهفته است یعنی تمامی اطلاعات مورد نیاز در نمودار قیمت وجود دارد.

اصل دوم

اصل استقرای ریاضی است یعنی هر رخدادی که قبلا بارها و بارها اتفاق افتاده و عینا تکرار شده است احتمال اینکه از این به بعد نیز رخ بدهد وجود خواهد داشت.

سهم بنیادی چیست؟

سهمی است که قیمت بازاری آن کمتر از ارزش ذاتی آن تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) است. در سهم بنیادی، اتفاقاتی رخ می‌دهد که سودآوری شرکت را زیاد می‌کند.

فروش و درآمد خوبی دارد.

فروش شرکت همواره در حال اضافه شدن است.

شرکت به‌طور مرتب، گزارشات ماهانه، فصلی و سالانه را منتشر می‌کند.

و همچنین خبرهای خوبی از شرکت منتشر می‌شود. ( شرکت دارای برنامه توسعه و گسترش است. )

با توجه به مواردی که ذکر شد به سهمی که سودآوری خوبی دارد، بنیادی گفته می شود.

چهار اصل تحلیل بنیادی

ارزش ذاتی چیست؟

از اطلاعات و داده های اصلی تحلیل بنیادی این است که قیمت فعلی سهام یک شرکت بطور معمول ارزش شرکت را که توسط داده های موجود در دسترس تریدرها می باشد را انعکاس نمی دهد.

یکی دیگر از داده هایی که وجود دارد این است که احتمال زیاد، ارزش منعکس شده از داده‌های بنیادی شرکت به ارزش واقعی سهام نزدیک‌تر است.

تحلیلگران اغلب در تحلیل فاندامنتال از این مقدار واقعی فرضی به عنوان ارزش ذاتی یاد می‌کنند. با این وجود، باید توجه داشت که این کاربرد عبارت ذاتی معنای متفاوتی در ارزیابی سهام نسبت به معنای آن در سایر زمینه‌ها مانند معاملات اختیارات دارد.

در قیمت‌گذاری اختیار معامله از محاسبه استاندارد برای ارزش ذاتی استفاده می‌شود. تحلیلگران از مدل‌های پیچیده مختلفی برای رسیدن به ارزش ذاتی یک سهم استفاده می‌کنند. برای رسیدن به ارزش ذاتی سهام یک فرمول واحد و به طور کلی پذیرفته شده وجود ندارد.

ضرورت استفاده از تحلیل فاندامنتال

درک تحلیل فاندامنتال برای تعیین ارزش‌گذاری صحیح سهام در بازار ضروری است. تحلیلگران معمولاً عوامل کلان و خرد را برای شناسایی سهام‌هایی که با قیمت‌های بالاتر و پایین‌تر از ارزش واقعی معامله می‌شوند، بررسی می‌کنند.

اگر یک سهام به درستی قیمت‌گذاری نشود، می‌تواند ارزش پولی بیشتری داشته باشد و سود بالاتری کسب کند. این امر به ویژه در مواردی که ارزش سهام زیر قیمت منصفانه ارزش‌گذاری شده باشد، صادق است.

تحلیلگران تصویر کلان را می‌بینند و وقتی صحبت از تحلیل فاندامنتال می‌شود، به جزئیات می‌پردازند. آن‌ها علاقه دارند وضعیت اقتصاد را به طور کلی ارزیابی کنند و سپس به بررسی صنعت خاص مربوط به سهام بپردازند.

نوشتار انگلیسی فاندامنتال

آشنایی با تحلیل فاندامنتال کمی و کیفی

عوامل زیادی در بنیادهایی که باید تحلیل شود، نقش دارند. در واقع تحلیل فاندامنتال می‌تواند به معنای هر چیزی باشد که مربوط به شرایط اقتصادی پیرامون یک شرکت است.

بدیهی است که اعدادی مانند درآمد و سود نیز شامل این بنیادها می‌شوند. همچنین عواملی از سهم بازار یک شرکت تا کیفیت مدیریت نیز بنیادهای یک سهم هستند. عوامل بنیادی مختلف را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: کمی و کیفی

تحلیل فاندامنتال کمی

Quantitative Fundamental Analysi مربوط به اطلاعاتی است که می‌توان آن‌ها را در قالب اعداد و مقادیر کمی بیان کرد. بنیادهای کمی ویژگی‌های قابل اندازه‌گیری یک کسب و کار هستند. به همین دلیل، بزرگترین منبع داده‌های کمی صورت‌های مالی است. درآمد، سود، دارایی و موارد دیگر را می‌توان با دقت زیادی اندازه‌گیری کرد.

صورت‌ مالی واسطه‌ای است که توسط آن شرکت اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را افشا می‌کند. تحلیلگران بنیادی از اطلاعات کمی صورت‌های مالی برای تصمیم‌گیری در مورد سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند. سه صورت مهم مالی عبارتند از: صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد. پارامترهای مهم تحلیل فاندامنتال کمی را در ادامه معرفی خواهیم کرد.

تحلیل فاندامنتال کیفی

تحلیل فاندامنتال کیفی Qualitative Fundamental Analysisمربوط به ماهیت یا استانداردها است و عددی نیست. بنیادهای کیفی کمتر ملموس هستند. این تحلیل بنیادی ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی یک شرکت، شناسایی نام تجاری، حق ثبت اختراع، فناوری انحصاری آن و… باشد.

سوالات متداول

در لغت به معنای بنیادی، اساسی می باشد و در علم اقتصاد تحلیلی است که با بررسی نیروهای اقتصادی، اجتماعی، و سیاسی که بر عرضه و تقاضای یک دارایی اثر می گذارد به تحلیل بازار می پردازد.

با وجود اینکه برخی معتقدند سرمایه‌گذاری در بازار ارزهای دیجیتال بسیار شبیه به بازار بورس و سهام است، باید دانست که بکارگیری تحلیل فاندامنتال در این دو بازار از جهات مختلف، تفاوت‌های تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) اساسی با یکدیگر دارد.
وقتی در مورد بورس صحبت می‌کنیم شما روی سهم‌های یک شرکت واقعی سرمایه‌گذاری می‌کنید که در آمد سه ماهه ، بازده و سودش را به عنوان شاخص‌های رشد شرکت گزارش می‌دهد.
این می‌تواند برای یک سرمایه‌گذار شاخص خوبی از این باشد که افزایش قیمت در آینده به چه عواملی بستگی دارد و وضعیت سهام آنها در آینده چگونه خواهد بود. بنابراین تحلیل فاندامنتال در بازار بورس شامل بررسی گزارش درآمد، عملکرد شرکت، هیئت مدیره و … می‌شود، در صورتی که همانطور که در ادامه خواهید دید، عوامل مورد بررسی در این تحلیل در بازار ارزهای دیجیتال کاملا متفاوت است.

تحلیل رمز ارزها ، بنیادی و تکنیکال

تحلیل تکنیکال

بازار رمز ارزها در مقایسه با سایر بازارهای مالی مثل بازار بورس و فارکس بازاری نوپا با ویژگی‌های خاص خود است اما برای تحلیل رمز ارزها رویکردهایی مشابه با سایر بازارها اتخاذ می‌شود. دو رویکرد عمده در تحلیل بازارهای مالی که اکثر فعالین بازارها استفاده می‌کنند، تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال یا بنیادی است که در این مقاله از آکادمی کیوسک، هدف ما بررسی این دو روش با تکیه بر بازار ارزهای دیجیتال است.

تحلیل بنیادی: تحلیل مخصوص حرفه‌ای‌ها

تحلیل بنیادی یکی از موثرترین و مهم‌ترین روش‌های تحلیل در بازار‌های مالی است. در این نوع تحلیل، افراد به دنبال ارزش ذاتی اقلام موجود در بازارهای مالی هستند تا با مقایسه آن با ارزش واقعی آنها که همان قیمت فعلی است، تصمیم به خرید یا فروش نمایند. بسته به این که در کدام بازار فعالیت می‌‌کنید ابزارهای لازم برای تحلیل فاندامنتال تغییر می‌کند.

در بازار بورس صورت‌های مالی شامل ترازنامه، صورت سود و زیان و … مهم‌ترین منبع برای تحلیل بنیادی هر سهم به شمار می‌روند. در بازار فارکس کلیه عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی که بر جفت ارز مد نظر ما تاثیر می‌گذارند مورد بررسی قرار می‌گیرند تا بتوان روند جفت ارز مورد نظر را مشخص کرد. در بازار رمزارزها نیز تحلیل بنیادی با توجه به پروژه ارز مد نظر و برنامه‌های گروه سازنده ارز صورت می‌گیرد. تحلیل فاندامنتال همانند سایر روش‌های تحلیلی دارای مزایا و معایبی است که در ادامه به بررسی آنها می‌پردازیم.

مزایای تحلیل بنیادی

همان‌طور که گفته شد اساس تحلیل بنیادی بر این نکته استوار است که قیمت در بلند مدت به ارزش ذاتی خود میل می‌کند. لذا اگر ارزش ذاتی یک کالا در هر بازاری بیشتر از قیمت واقعی آن باشد، کالای مورد نظر برای سرمایه‌گذاری مناسب خواهد بود.

مهم‌ترین مزیتی که تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) تحلیل بنیادی نسبت به سایر روش‌های تحلیلی دارد این است که تحلیلگر بنیادی به تغییرات قیمتی کوتاه مدت سهم یا کالا توجه ندارد و فقط و فقط ارزش ذاتی سهم برای او مهم است. مزیت دیگر تحلیل بنیادی، بلند مدتی بودن آن است به گونه‌ای که با یک بار تحلیل و انجام معامله، سرمایه‌گذار تا مدت‌ها نیاز به درگیری با بازار و روند قیمتی کوتاه مدت ندارد. مزیت مهم دیگر این تحلیل نسبت به سایر روش‌ها در دقت بالای آن است. با توجه به این که تحلیل فاندامنتال با ارزش ذاتی سر و کار دارد معمولا تحلیل‌گر در صورتی که داده‌های درستی در اختیار داشته باشد و همه‌ی عوامل مهم تحلیل بنیادی در هر بازار را مورد بررسی قرار دهد، به ندرت دچار اشتباه می‌شود.

معایب تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی علی‌رغم تمام مزایایی که دارد در برخی مواقع ممکن است روش مناسبی برای سرمایه‌گذاران نباشد. مهم‌ترین عیب این روش این است که برای تحلیل بنیادی نیاز به تخصص بالا در زمینه‌های مختلف هست. به عنوان مثال تحلیل صنایع مختلف در بازار بورس ایران به یک شکل انجام نمی‌گیرد و تحلیلگر نیاز دارد که به همه مباحث این صنایع تسلط داشته باشد تا یک تحلیل جامع و درست از شرایط ارائه دهد. همچنین در بازار ارزهای دیجیتال تحلیلگر بنیادی باید بتواند مباحث فنی پروژه‌ها را در کنار مباحث مارکتینگ بررسی و تحلیل کند. همین ویژگی باعث می‌شود تحلیل بنیادی معمولا فرآیندی زمان‌بر و پر هزینه شود.

عیب مهم دیگری که به این تحلیل می‌توان نسبت داد وابستگی بیش از حد آن به داده‌هایی است که شرکت‌ها یا دولت‌ها ارائه می‌کنند. معمولا این داده‌ها شامل خطا هستند یا اینکه ناقص می‌باشند لذا ممکن است تحلیلگر در اثر نبود اطلاعات کافی یا وجود اطلاعات اشتباه نتواند تحلیل درستی از شرایط داشته باشد. به طور کلی خبره شدن در این حوزه کار سخت و زمان‌بری است. لذا برای تحلیل بنیادی نیاز است تحلیل‌گران بازارهای مالی زمان و هزینه زیادی صرف آموزش و تجربه‌ اندوزی کنند.

تحلیل تکنیکال: همه اطلاعات روی نمودار است!

روش تکنیکال در تحلیل رمز ارزها نوع دوم از روش‌های تحلیل در بازارهای مالی است که کاربرد بیشتری نسبت به سایر روش‌های تحلیلی دارد. این تحلیل به دنبال بررسی نوسانات و تغییرات قیمتی اقلام بازار در گذشته به منظور پیش‌بینی حرکات آتی بازار است. برای این منظور مهم‌ترین ابزاری که تحلیل‌گر تکنیکال دارد نمودار قیمتی است.

تحلیل‌گران تکنیکال معتقدند همه اطلاعات مهم مربوط به بازار شامل عوامل سیاسی، اقتصادی و روانشناختی به طور خلاصه در قیمت لحاظ شده و در نمودارها قابل مشاهده است. دومین اصلی که تکنیکالیست‌ها به آن اعتقاد دارند این است که قیمت همیشه داخل یک ترند یا روند در حرکت است. آنها بازار را به سه روند اصلی صعوی، نزولی و خنثی تقسیم‌بندی می‌کنند و در هر لحظه‌ای از نمودار روند حرکت قیمت را در یکی از این سه دسته قرار می‌دهند. معمولا فرض بر این است که روند حرکت قیمت در آینده مشابه با روند کنونی است مگر اینکه اثبات شود تغییر روند صورت گرفته است.

اصل سوم در تحلیل تکنیکال این است که آنها معتقدند تاریخ تکرار می‌شود. این بدین معنی است که تغییرات قیمتی در اثر معامله افراد با یکدیگر صورت می‌گیرد و بنابراین روانشناسی افراد در شکل‌گیری قیمت بسیار مهم است. لذا با درک الگوهای روانشناختی افراد می‌توان به این نتیجه رسید که الگوهای مورد نظر دوباره تکرار خواهند شد. بنابراین در تحلیل تکنیکال ما با نمودار کار داریم تا با توجه به روند گذشته برای آینده اهداف قیمتی تعیین کنیم. در ادامه مزایا و معایب تحلیل تکنیکال را بررسی خواهیم کرد.

مزایای تحلیل تکنیکال

مهم‌ترین مزیت تحلیل تکنیکال نسبت به روش بنیادی در تحلیل رمز ارزها جهان شمول بودن آن است. به این معنی که در هر بازاری با هر مدل اطلاعات بنیادی، اگر دسترسی به نمودار قیمت مهیا شود، امکان تحلیل تکنیکال روی آن وجود دارد. لذا برای انجام تحلیل تکنیکال فرقی نمی‌کند شما در بازار فارکس فعالیت می‌کنید یا بورس ایران یا ارزهای دیجیتال.

مزیت دوم تحلیل تکنیکال آسان‌تر بودن یادگیری آن است. در تحلیل تکنیکال روش‌های بسیاری برای بررسی بازارها وجود دارد که با مسلح شدن به هر یک از آنها می‌توان اقدام به تحلیل و معامله نمود. مزیت دیگر تحلیل تکنیکال در هزینه و زمان کم آن برای تحلیل است. در این نوع تحلیل می‌توان با کمترین زمان برای تحلیل به بهترین موقعیت برای خرید یا فروش کوتاه مدتی دست یافت. آخرین موردی که به عنوان مزایای این روش می‌توان عنوان کرد این است که افراد با استفاده از این روش می‌توانند تحلیل‌های کوتاه مدت روزانه و ساعتی‌ انجام بدهند و درآمد کوتاه مدت کسب کنند. این نکته برای افرادی که سرمایه زیادی ندارند و نمی‌توانند سرمایه‌گذاری بلند مدت انجام دهند بسار مهم و حیاتی است.

معایب تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال روش ایده‌الی که بدون عیب و نقص باشد نیست. بزرگترین عیبی که می‌توان به این روش از تحلیل رمز ارزها وارد کرد این است که در مواقعی که سهمی یا ارزی تازه وارد بازار می‌شود و اطلاعاتی از روند قیمتی گذشته آن موجود نیست این روش دیگر کاربردی برای ما ندارد. در بازار ارزهای دیجیتال که بازار نوپایی است و بسیاری از ارزها سابقه قیمتی آنچنانی ندارند، این مشکل بیشتر نیز به چشم می‌آید.

دومین عیبی که می‌توان به تحلیل تکنیکال وارد دانست خطای تحلیلی با ضرایب نسبتا بالا است. هر چه قدر در تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) این روش زمان ما کوتاه مدتی باشد احتمال خطا نیز بیشتر خواهد شد. تناقض در نتیجه روش‌های تحلیلی مختلف یکی دیگر از معایبی است که تحیل تکنیکال با آن روبه‌رو است. یک تحلیلگر تکنیکال ممکن است با تحلیل کلاسیک (یکی از روش‌های متداول در تحلیل تکنیکال ) به یک نتیجه برسد ولی تحلیل با استفاده از امواج الیوت (یکی دیگر از روش‌های تحلیل تکنیکال) او را دقیقا به نتیجه عکس تحلیل قبلی برساند. برای پرهیز از این تناقض معمولا تحلیلگران برای خود یک استراتژی مشخص انتخاب می‌کنند و فقط با نتایج آن به معامله می‌پردازند.

تحلیل رمز ارزها

تحلیل تکنیکال و بنیادی در بازار رمزارزها

همان طور که در بخش روش تکنیکال تحلیل رمز ارزها ذکر شد این نوع تحلیل جهان شمول است و نیاز سرمایه‌گذاران در تمام بازارها را برطرف می‌کند. بازار رمزارزها نیز از این امر مستثنی نیست و تمام روش‌های تحلیل تکنیکال در این بازار قابل استفاده هستند. تفاوت مهمی که این بازار با سایر بازارها دارد نوسان بالای قیمتی در این بازار است که به دلیل نوپا بودن این بازار و هجوم خیل عظیم افراد به سمت این بازار است. همین امر در کنار این که می‌تواند سودهای بسیار خوبی نصیب معامله‌گران کند می‌تواند باعث ضررهای سنگین آنها شود. لذا استفاده از تحلیل تکنیکال در این بازار باید با وسواس بیشتری صورت بگیرد.

بهترین منبع برای تحلیل رمزارزها بررسی چارت ارزهای دیجیتال و انجام تحلیل تکنیکال سایت http://tradingview.com است. در این سایت نمودار اکثر ارزهای تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) دیجیتال را در صرافی‌های بزرگ دنیا می‌توان دید. در نسخه رایگان این سایت شما به اکثر اندیکاتورها و ابزارهای رسم دسترسی دارید اما برای امکانات بیشتر مثل فیلترنویسی باید حساب کاربری پولی تهیه نمایید.

تحیلل بنیادی در بازار رمزارزها

بازار و تحلیل رمز ارزها بازار جدیدی است که از سال 2009 با تولد بیت‌کوین شروع به کار کرده است. در این بازار بیش از 8 هزار رمز ارز وجود دارد که هر روز هم به تعداد آنها اضافه می‌شود. با تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) توجه به اینکه اطلاعات قیمتی چندان مناسبی برای رمزارها وجود ندارد تحلیل بنیادی در این حوزه بیش از سایر روش‌های تحلیلی کاربرد دارد. اما چه پارامترهایی برای تحلیل بنیادی رمزارها مورد بررسی قرار می‌گیرند؟

نوآوری و هدف پروژه

برای بررسی ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال توجه به هدف پروژه و نوآوری که انجام می‌دهد بسیار مهم است. تقریبا هر روز تعداد زیادی ارز دیجیتال جدید وارد بازار می‌شوند که هرکدام ادعا دارند یک هدف والا و یک نوآوری شگرف در بازار ایجاد می‌کنند. اما اکثر این اهداف یا غیرقابل دستیابی هستند یا کلا دردی از دردهای بشریت را دوا نمی‌کنند.

به عنوان نمونه فرض کنید که پروژه ارز دیجیتالی هدف خود را کاهش آلودگی هوا اعلان می‌کند! این هدف چقدر با واقعیت سازگار است؟ پس قدم اول در تحلیل بنیادی ارزهای دیجیتال توجه به اهداف و نوآوری پروژه است. برای دستیابی به این اطلاعات سپیدنامه (وایت‌پیپر)، سایت ارزها منبع مناسبی است. به عنوان نمونه بیت‌کوین به تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) تحلیلگر بنیادی (فاندامنتال) عنوان اولین رمزارز ایجاد شده هدف خود را انتقال‌های نظیر به نظیر (P2P) معرفی کرده است. با این کار، هم در زمان و هزینه انتقال پول صرفه جویی شده و هم یک سیستم غیرمتمرکز ایجاد می‌شود که کسی قادر به دستکاری قیمت نیست. لذا بیت‌کوین هدف خلاقانه‌ای ارائه کرده که قابلیت اجرایی داشته و به نفع مردم بوده است.

اعتبار مدیران و سرمایه ‌گذاران یک پروژه

با توجه به این که تعداد زیادی از ارزهای دیجیتال توسط افراد در بخش‌های خصوصی ایجاد و ارائه می‌شوند، توجه به پیشینه فعالیت مدیران، همکاران و سرمایه ‌گذاران یک پروژه می‌تواند اطلاعات خوبی از واقعی بودن یک پروژه در اختیار ما قرار دهد.

ارزهای دیجیتال معمولا در سایت یا سپیدنامه خود، مدیران و همکاران و سرمایه‌گذاران را معرفی می‌کنند که می‌توانید با مراجعه به پروفایل اعضای آن در شبکه‌های اجتماعی مختلف مثل لینکدین، پیشینه فعالیت آنها را بررسی کنید. ارز دیجیتالی که مدیران و همکاران آن نامشخص است و یا سپیدنامه ندارد به احتمال زیاد یک پروژه کلاهبرداری است! به عنوان نمونه شما اگر به سایت یا سپیدنامه پروژه Flow مراجعه کنید می‌بینید که تیم توسعه‌دهنده آن اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز موفق زیادی را ارائه کرده‌اند و شرکت‌های بزرگی مثل cryptokitties ، NBA ، سامسونگ و … از این پروژه پشتیبانی می‌کنند. که این اطلاعات نشان می‌دهد احتمالا این پروژه یک پروژه فیک نیست.

برنامه راه پروژه

مدیران و اعضای هر پروژه در ابتدای هر پروژه برنامه زمانی خود را برای رسیدن به اهداف مد نظر خود به صورت تقریبی مشخص می‌کنند. با بررسی این برنامه‌ها می‌توان دریافت که اعضا چقدر به این برنامه پایبند بوده‌اند و چه مقدار از این برنامه‌ها قابلیت اجرایی داشته است. اگر برای پروژه‌ای فعالیت‌های انجام شده مناسب برنامه راه نبود احتمالا آن پروژه تیم قوی نداشته است و به همین دلیل ارزش سرمایه‌گذاری ندارد.

ویژگی‌های اقتصادی ارزهای دیجیتال

داده‌های اقتصادی مثل تعداد کل ارزهای موجود، تعداد ارزهای در گردش، میزان عرضه در استخراج یا استیکینگ (روش جایگزین استخراج برای کسب ارز دیجیتال رایگان) یک ارز، میزان کارمزد شبکه‌ای که ارز روی آن سوار است، میزان عرضه اولیه، میزان پول پاشی با هدف تبلیغات، قیمت ارز و سایر پارامترهایی که به نحوی با عرضه و تقاضای یک ارز در ارتباط هستند، برای تحلیل بنیادی ارز باید مورد بررسی قرار گیرد.

به عنوان نمونه ارز وای‌فای یا به عبارت دیگر وای‌فی (YFI) را در نظر بگیرید. کل ارزهایی که از آن می‌تواند ساخته شود 36666 است که همه آنها ساخته شده و بین سرمایه‌گذاران توزیع شده است. لذا عرضه‌ این ارز از طرف گروه سازنده به اتمام رسیده و دیگر ارزی ساخته نخواهد شد. کنترل عرضه و تعداد کم این ارز نشان می‌دهد که با کوچک‌ترین افزایش در سمت تقاضا قیمت این ارز رشد چشم‌گیری خواهد داشت.

لیست شدن در صرافی‌ها

ارزهای دیجیتالی که هنور در صرافی‌های بزرگ مثل بایننس لیست نشده‌اند، در آینده با لیست شدن در این صرافی‌ها با ورود نقدینگی، افزایش حجم بازار و در نتیجه افزایش قیمت مواجه می‌شوند. بنابراین ارزهایی که خبری از آنها مبنی بر لیست شدن در صرافی‌ها پخش می‌شود احتمالا گزینه مناسبی برای سرمایه‌گذاری خواهد بود. از منظر دیگری نیز می‌توان به این پارامتر توجه کرد. هر چه یک رمز ارز، در صرافی‌های بزرگ بیشتری لیست شود، نشان می‌دهد که پروژه مورد نظر علاقه زیادی بین کاربران و متخصصان ایجاد کرده است. لذا سرمایه‌گذاری روی آن ریسک کمی به همراه دارد.

پارامتر FCAS(Fundamental Crypto Asset Scpre)

یکی دیگر از پارامترهای موثر در تحلیل بنیادی رمزارزها FCAS هست که در سایت http://coinmarketcap.com برای هر رمزارزی قابل مشاهده است. این پارامتر با بررسی پارامترهایی مثل اهداف پروژه، تیم برنامه‌نویس، عملکرد پروژه، فعالیت کاربران، سرمایه‌گذاران پروژه و مواردی از این قبیل محاسبه می‌شود که عددی بین صفر تا 1000 است و هر چه به عدد 1000 نزدیک باشد نشانگر قوی بودن پروژه است.

پارامتر NVT(Network value of Transaction)

این پارامتر از تقسیم ارزش کل شبکه یک رمز ارز، به تعداد تراکنش‌های آن ارز به دست می‌آید. اگر این عدد مقدار بالایی داشته باشد نشان می‌دهد که قیمت رمز ارز با بالا رفتن تراکنش‌ها و حضور سرمایه‌گذاران بالا نرفته است. لذا احتمالا در آینده روند آن نزولی خواهد بود. اگر این عدد مقدار پایینی داشت نشان می‌دهد که قیمت رمز ارز علی رغم حضور سرمایه‌گذاران و تراکنش‌های بالا خیلی بالا نرفته است. لذا قیمت ارز می‌تواند در آینده صعودی باشد. برای رمز ارزی که NVT آن بالا اما همچنان قیمت صعودی است، وضعیت حبابی ایجاد شده است. با محاسبه این پارامتر برای یک رمز ارز در بازه‌های زمانی مختلف می‌توان ارزشمندی آن را بررسی کرد. اگر این نمودار در طی زمان نزولی بود نشان می‌دهد که رمزارز مورد نظر از لحاظ بنیادی موقعیت خوبی دارد.

بهترین روش تحلیل رمزارزها کدام است؟

روش بنیادی و روش تکنیکال تحلیل رمز ارزها هر کدام از یک منظر متفاوت به بررسی شرایط بازار می‌پردازند. لذا نمی‌توان گفت که یکی از این روش‌ها بر دیگری ارجحیت دارد. افراد بسته به روحیات خودشان و توانایی‌هایی که دارند می‌توانند از یکی از این روش‌ها برای تحلیل استفاده کنند. برای سرمایه‌گذاران معمولا تحلیل بنیادی مناسب‌تر است چرا که تحلیل بنیادی به صورت بلند مدتی می‌تواند وضعیت یک رمزارز را مشخص کند. برای معامله‌گران که روزانه در بازار معامله می‌کنند و به دنبال استفاده از نوسان‌های کوتاه مدتی هستند تحلیل تکنیکال گزینه مناسب‌تری است.

جمع‌بندی

بازار و تحلیل رمز ارزها چون بازار نوپایی است برای بسیاری از رمز ارزها، اطلاعات تکنیکال زیادی موجود نیست لذا فعالان این بازار باید تا حدودی پارامترهای بنیادی را در معاملات خود مد نظر قرار دهند. به صورت کلی اعتقاد ما بر این است که هر دو این ابزارها در بازارهای مالی به ما کمک می‌کنند تا سودآوری مناسبی داشته باشیم. فقط کافی است از این دو ابزار درست استفاده شود. نظر شما چیست؟ حتما نظر خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.