جالب است بدانید که ٰاولین سهام عادی که تاکنون صادر شده توسط «شرکت هند شرقی هلند» (Dutch East India Company) در سال 1602 بوده است.
مزایای مصوبه «سهام ممتاز» برای سهامداران، شرکتها و بازار سرمایه
شهریورماه سال جاری، سازمان بورس و اوراق بهادار مصوبهای را باهدف ایجاد سهام ممتاز در بازار سرمایه ایران، به تصویب رساند. طبق این مصوبه دارندگان سهام ممتاز میتوانند در انتخاب هیئتمدیره از امتیاز ویژهای (بهصورت سهامدار ممتاز یا تملک سهام ممتاز) برخوردار باشند. اگرچه پیش از این، سهام ممتاز در بورسهای خارجی، با ویژگیهای متعددی ارائه و مورد استفاده قرار گرفته است. اما با توجه به تصویب آن در هیئتمدیره سازمان بورس و اوراق بهادار و تأثیر بسزایی که این نوع سهام میتواند در نحوه مدیریت و تداوم فعالیت شرکتهای پذیرفتهشده در بورس داشته باشد، لازم است تا تمامی زوایای اجرای این مصوبه و زیرساختهای موردنیاز آن مورد ارزیابی و توجه ویژه قرار گیرد. در این راستا باهدف ارزیابی این مصوبه و شناخت بیشتر نتایج و آثار احتمالی آن بر بازار سرمایه، گفتگویی با محمدامین قهرمانی مدیر پذیرش بورس اوراق بهادار تهران انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
سهام ممتاز در بورسهای بینالمللی دنیا بهعنوان یک نوع ابزار معاملاتی ترکیبی (Hybrid) مورد استفاده قرار میگیرد. این نوع سهام علاوه بر ویژگیهای سهام عادی، ویژگیهای اوراق بدهی را نیز دارد. سهام ممتاز برحسب ویژگیهایی که برای آن در نظر گرفته میشود، به انواع متعددی تقسیم میشود؛ برای مثال برخی از آنها دارای سود نقدی با نرخ ثابت هستند. بهگونهای که نرخ سود ثابت مشخصی برای آنها در نظر گرفته میشود که تا انتهای عمر آن سهم تغییری نمیکند.
خیر، ندارد. اگر سود یک سهم که جزو سهام ممتاز دستهبندیشده، ۵ درصد در نظر گرفته شود، این رقم بههیچوجه با نوسانات تورمی و فاکتورهای دیگر بازار و حوزه مالی تغییر نکرده و سرمایهگذار و دارنده سهام ممتاز درهرصورت آن مقدار سود وعده داده شده را دریافت خواهد کرد. البته اگر تغییرات تورمی اتفاق بیافتد برای مثال رقم تورم افزایش پیدا کند، با توجه به اینکه نرخ سود سهام ممتاز موردنظر ثابت است، این احتمال وجود دارد که قیمت آن به جهت افزایش نرخ تورم، جذابیت قبل را برای سرمایهگذاران نداشته و درنتیجه ارزش آن در تابلوی معاملات با افت مواجه شود؛ اما حتی در این صورت نیز تغییری در نرخ سود تعیینشده برای دوره مالی موردنظر رخ نخواهد داد.
در برخی موارد سهام ممتاز قابلیت تجمیع و یا برخی از آنها امکان بازخرید شدن را دارند. برخی از این گونه سهمها، ویژگیهایی دارند که مربوط به انحلال شرکت است بدینصورت که در زمان انحلال نسبت به سهام عادی ارجحیت دارند. برخی از آنها یا قابلیت بازخرید دارند و یا قابلتبدیل به سهام عادی هستند. برخی بدون حق رأی بوده و تنها شامل دریافت سود نقدی با نرخ ثابت میشوند.
در برخی موارد وقتی ویژگی سود نقدی را به سهام ممتاز اختصاص میدهند، حق رأی دادن درزمینه سود را از سهامدار سهام ممتاز سلب میکنند و آن فرد بههیچوجه نمیتواند راجع به سود نظر دهد و یا برای مثال به سهامداری که سهام ممتاز باقابلیت بازخرید را دارد، گفته میشود که برای مثال در یکزمان بخصوص میتواند سهام را برگرداند.
بله. در بورسهای بینالمللی سهام ممتاز به دلیل ویژگی و تفاوتهایی که دارد، مانند اوراق بدهی، توسط شرکتهای رتبهبندی اعتباری، ارزیابی و رتبهبندی میشوند؛ اما معمولاً رتبه اعتباری سهام ممتاز نسبت به اوراق بدهی پایینتر است چراکه ازنظر رتبهبندی نسبت به اوراق بدهی پرریسکتر هستند ولی با توجه به نرخ سودشان نسبت به سهام عادی ریسک کمتری دارند.
بنابراین بهنوعی ازنظر ویژگیهایی که برای آن در نظر گرفته میشود، حد وسط میان سهام عادی و اوراق بدهی، سهام ممتاز است؟
بله. نرخ سود سهام ممتاز مشخص است ولی با توجه به اینکه قیمت آنها در تابلوی معاملاتی بورس دچار نوسان میشود، از این منظر همانند سهام عادی است اما نسبت به اوراق بدهی ریسک بیشتری دارد.
همانطور که میدانید در برخی بازارهای بینالمللی برخلاف آنچه در بازار سرمایه ایران وجود دارد، دوره پرداخت سود نقدی صرفاً سالانه نبوده و امکان تقسیم سود سهام در دورههای فصلی نیز وجود دارد. با توجه به این موضوع، زمانی که دوره پرداخت سود نقدی فرامیرسد، صرفنظر از اینکه سود کل شرکت چه مقدار باشد، سهامدارانی که سهام ممتاز را در اختیاردارند فقط به میزان نرخ ثابت تعیینشده برای سهمشان، سود دریافت میکنند. با این سازوکار، این امکان وجود دارد که در زمان تصمیمگیری در خصوص سود قابلتقسیم، سهامداران عادی نسبت به سهامداران ممتاز سهم سود بیشتری دریافت نمایند. خلاف این هم ممکن است وجود داشته باشد یعنی ممکن است سهامدار عادی از سهامدار ممتاز سود کمتری دریافت کند. بهطورکلی اینکه مجمع چه میزان سود تقسیم کند، تأثیری بر روی سود نقدی دریافتی سهام ممتاز ندارد.
در دنیا یک ویژگی دیگری برای برخی از سهمهای ممتاز در نظر گرفتهشده و آن تجمیعی بودن سود سهام است. برای مثال اگر در پایان یک سال مالی شرکت زیانده بوده و سود موردنظر به سهامدار سهام ممتاز تعلق نگیرد، این سود بهاصطلاح ذخیره شده و در دورههای آتی پسازآنکه شرکت به سودآوری رسید به سهامداران ممتاز پرداخت خواهد شد.
هدف اصلی از ایجاد سهام ممتاز، فراهم آوردن امکان بهرهبرداری از ابزاری جهت تأمین مالی بود. هدف این بود که سرمایهگذاران و سرمایههای جدید و بیشتری از این طریق وارد بازار شده و از سوی دیگر بازار نیز از حضور این سرمایهگذاران منتفع شود.
البته در حال حاضر تنوع ابزارهای سرمایهگذاری بسیار زیاد است و به همین دلیل شاید یک مقدار، نقش سهام ممتاز در دنیا کمرنگتر شده باشد؛ با این وجود در ابتدا هدف از راهاندازی سهام ممتاز ایجاد ابزاری ترکیبی با ویژگیهای سهام عادی و اوراق بدهی و دامنه ریسکی بین این دو ابزار، ایجاد جذابیت بیشتر برای سرمایهگذاران و در عین حال کمک به رسالت تأمین مالی در بازار سرمایه بود.
نمیتوان بهطورقطع اعلام کرد که موفق بوده یا خیر. واقعیت این است که پس از راهاندازی سهام ممتاز، ابزارهای متنوع با جذابیتهای بیشتری راهاندازی شد اما درهرصورت سهام ممتاز در زمان راهاندازی، کارکردها و جذابیتهای زیادی داشته و اینکه در حال حاضر نقشش به نسبت کمرنگتر شده نمیتواند ملاکی برای موفق بودن یا نبودن آن در بازارها بوده باشد.
نخستین اشاره به سهام ممتاز در ماده ۳۵ قانون تجارت صورت گرفته است. در این قانون، امکان وجود سهام ممتاز برای شرکتها در نظر گرفتهشده اما این موضوع منوط است به اینکه در اساسنامه شرکتها اجازه وجود سهام ممتاز ذکرشده باشد. در این مادهقانونی همچنین ذکرشده که در مجمع عمومی اختیارات سهامدارانی که سهام ممتاز را در اختیاردارند و دارندگان سهام عادی در همه موارد مساوی است مگر اینکه پیش از آن، موردی بهعنوان ویژگی متفاوت برای سهام ممتاز در اساسنامه در نظر گرفتهشده باشد.
بله. با توجه به نیازی که در شرکتها وجود داشت و درخواستهایی که برای ورود شرکتها به بورس مطرح میشد، سازمان بورس مصوبهای را در خصوص سهام ممتاز در تاریخ ۲۷ شهریورماه سال جاری با تأکید بر حق رأی و انتخاب هیئتمدیره به تصویب رساند. سهام ممتازی که در این مصوبه ذکر شده در مورد حق رأی و انتخاب اعضای هیئتمدیره نسبت به سهام عادی متفاوت بوده و در مابقی موارد تفاوتی با سهام عادی ندارد. در این مصوبه دو نوع سازوکار در قالب «سهامدار ممتاز» و «سهام ممتاز» پیش بینی شده است.
در نوع اول، شخصی که «سهامدار ممتاز» است، نسبت به سایر سهامداران دارای امتیاز خاصی است. در این مدل، حداقل ۳۰ درصد از سهام شرکت باید سهام ممتاز باشد و این امتیاز قائم به آن شخص است نه آن سهام و حداکثر آن تفاوت سهم های ممتاز و عادی نیز مشخص نیست اما باید الزامات مربوط به سهام شناور رعایت شود. برای مثال اگر برای سهام یکی از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس قانون ۱۰ درصدی سهام شناور در نظر گرفتهشده باشد، ۹۰ درصد آن میتواند سهام ممتاز باشد.
نوع دیگر «سهام ممتاز» است. در این قالب، ویژگی ممتاز بودن در انتخاب هیئتمدیره، قائم به خود سهم است. برخلاف نوع اول که در آن اگر «سهامدار ممتاز»، سهم خود را در بازار بفروشد آن امتیاز به خریدار منتقل نمیشود، در نوع دوم این امتیاز به سهامدار بعدی منتقل شده و خریدار با خرید آن سهم میتواند آن امتیاز را نیز در اختیار داشته باشد. در نوع دوم حداقل سهام ممتاز ۳۰ درصد و حداکثر ۵۰ درصد است.
چرا باوجود تمام امتیازاتی که در بورسهای بینالمللی برای سهام ممتاز در نظر گرفته میشود تا این حد محدود دیده شد؟
سهام ممتاز در بازار سرمایه ایران یک نوع ابزار جدید است و نیاز است بهصورت مرحلهای اجرا شده و جوانب متعدد آن اعم از نحوه اجرایی شدن، دستورالعملها و نحوه معاملات مورد ارزیابی قرار گیرد.
البته شاید این موضوع که در قدم اول امتیاز در انتخاب اعضای هیئتمدیره، بهعنوان تنها تفاوت سهم های ممتاز و عادی ویژگی ممتاز تعیینشده، ناشی از نیاز بازار بوده و این موضوع از دیگر ویژگیها اهمیت بیشتری برای سهامداران داشته است.
شاید اصلاً یکی از دلایلی که سهام ممتاز در مرحله نخست با این ساختار در حوزه هیئتمدیره مصوب شد به همین دلیل بوده است. معمولاً سهامداران حقیقی تعیینکننده کرسی هیئتمدیره نبوده و برای داشتن این امر باید درصد بالایی از سهام را در تملک خود داشته باشند. بنابراین به نظر نمیرسد در این مرحله، سهامداران حقیقی بر روی آن حساسیت خاصی داشته باشند؛ لذا ازآنجاکه در این مصوبه امتیاز انتخاب هیئتمدیره بهعنوان امتیاز ویژه تعیین شد و برای سود نقدی، امتیاز خاصی نسبت به سهامداران عادی در نظر گرفته نشده، منجر به حساس شدن سهامداران حقیقی نخواهد شد.
در واقع موضوعی انتخابشده که به سهامداران خرد لطمهای وارد نکرده و در خصوص دریافت سود نقدی نیز تفاوتی بین سهامداران عادی و ممتاز وجود نخواهد داشت. به نظر میرسد این مصوبه متناسب با نیاز و دیدگاه بازار، طراحی و پیشبینی شده است. ضمن آنکه از طریق حفظ مدیریت شرکتها در دست اشخاص صاحب صلاحیت و اهلیت میتواند زمینه ادامه سودآوری و بهبود آن را برای سهامداران فراهم نماید.
این مصوبه عطف به ماسبق نمیشود و تنها برای شرکتهای جدیدالورود به بورس و فرابورس بوده و استفاده از آن منوط به صرفه و صلاح شرکت است.
اعطای امتیاز ویژهای در حوزه تعیین هیئتمدیره چه لزومی دارد و این امر چه نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت؟
همواره این دغدغه برای مدیران شرکتهایی که قصد ورود به بورس را دارند وجود دارد که در زمان عرضه اولیه یا پس از آن، ممکن است مدیریت آن شرکت را از دست بدهند.
با توجه به اینکه در این ساختار، شرکتها همزمان با ورود به بازار سرمایه، میتوانند از طریق سهام ممتاز حق مدیریت خود را بر آن حفظ کنند، به نظر میرسد که طراحی این مصوبه با هدف رفع این دغدغه صورت گرفته باشد.
در این روش، سهامداران اصلی شرکتها، میتوانند مدیریت شرکت را حفظ کرده و در عین حال الزامات مربوط به سهام شناور را رعایت نمایند. در این روش، ورود شرکتها به بورس، هم به نفع بازار سرمایه بوده و هم به نفع مدیریت شرکت چراکه میتوانند همچنان برنامههای مدیریتی خود را دنبال کنند.
با توجه به اینکه همواره یکی از انتقادات به فرایند خصوصیسازی شرکتها، عدم توجه مقوله مدیریت و بعضاً انتقال تصمیمات مهم به افراد که با موضوع فعالیت شرکت یا صنعتِ مربوطه آشنایی ندارند بوده است، آیا میتوان امیدوار بود که بخشی از این دغدغه و خلأ با روش سهام ممتاز برطرف شود؟
بله قطعاً مدیران شرکتها در صورت نیاز میتوانند با تفویض اختیار، از اراده و نیروی خارج از شرکت بهرهمند شوند اما درعینحال این امکان را نیز دارند که تا مشخص شدن جایگزینی مناسب همچنان مدیریت شرکت را حفظ کنند.
سهام ممتاز از طریق واگذاری سهام به شخص دیگر، راه را برای دریافت کمکهای مدیریتی افراد و نهادهای دیگر که از صلاحیت و اهلیت لازم برخوردار باشند، هموار کرده و مدیران میتوانند از این طریق افراد متخصص را در مدیریت و اداره شرکت سهیم کنند اما درعینحال درصورتیکه چنین تیمی نیز وجود نداشته باشد، میتوانند با حفظ سهام ممتاز برای خود، نقش مدیریتی خود را حفظ کنند.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که وقتی یک شرکت راهاندازی میشود، سابقه و تجربهای در آن مجموعه شکلگرفته و یکسری ارتباطات با تلاش و ممارست مدیران شکلگرفته است.
اگر قرار باشد پس از ورود به بورس تمامی این تجارب از دست برود تفاوت سهم های ممتاز و عادی و به افرادی که اهلفن نیستند سپرده شود، باعث اضمحلال شرکت میشود؛ بنابراین باید زمینهای فراهم میشد تا اگر انتقال مدیریت شرکت به صلاح نیست، در زمان عرضهی سهم در بورس، تا جایی که امکان دارد، مدیریت حفظ شود.
از سوی دیگر میتوان این موضوع را از منظر دیگری نیز ارزیابی کرد. برای مثال ممکن است یک شخص علاوه بر سرمایه، دانش و تخصصی را نیز در اختیار داشته و تا زمانی که جایگاه مدیریتی نداشته باشد نتواند از این امکان استفاده کند؛ بنابراین میتواند از طریق سهام ممتاز وارد عمل شده و علاوه بر کسب منفعت برای خود، شرکت را نیز از حضور خود منتفع گرداند.
آیا طی این مدت موردی بوده که شرکت درخواست ورود به بورس را داشته باشد، اما نگرانی از تغییر ساختار مدیریتی و بهتبع آن کاهش عملکرد شرکت مانع عرضه سهام شده باشد؟
بله اخیراً دو شرکت نسبت به عرضه سهامشان در بورس ابراز علاقهمندی کردند اما متأسفانه وجود همین دغدغه در بین مدیران شرکت، مانع عرضه سهام آن در بورس شده است. ازاینرو انتظار میرود با توجه به این مصوبه درخواستهای بیشتری برای ورود به بورس از سوی شرکتها داشته باشیم.تفاوت سهم های ممتاز و عادی
بله. قطعاً استقبال میشود. توجه داشته باشید که هر زمان مانعی از سر راه برداشته میشود، شرکتهای بیشتری برای ورود به بورس تمایل نشان میدهند. در این خصوص نیز اگر چنین دغدغهای مانع حضور شرکتها در بورس بوده، از این پس از بین خواهد رفت. طبیعتاً این موضوع برای بازار نیز مثبت خواهد بود چراکه به بزرگتر شدن آن و تنوع در شرکتها و صنایع مورد سرمایهگذاری کمک مینماید.
زیرساختهایی که اجرای این مصوبه نیاز دارد، بهجز مباحث مربوط به قوانین و دستورالعملهای اجرایی چیست؟ و کدامیک از ارکان بازار باید در این مسیر فعالیت داشته باشند؟
موارد بسیار متعددی نیاز به آمادهسازی دارد. برای مثال باید این نکته را در نظر داشته باشیم که ازنظر معاملاتی، سهام عادی و ممتاز نمیتوانند در یک تابلو قرار داشته باشند چراکه ارزش سهام ممتاز یک شرکت، با سهام عادی آن متفاوت است.
با توجه به اینکه در دو مدل ارائهشده در مصوبه، دریکی از آنها ویژگیِ ممتازِ سهام، قابلانتقال و در دیگری غیرقابلانتقال است، بنابراین سامانه معاملات و شرکت سپردهگذاری باید به ابزار لازم جهت رصد این موارد مجهز باشند. ازاینرو به نظر میرسد در حال حاضر اصلیترین دغدغه، فراهمسازی همین تفاوت سهم های ممتاز و عادی زیرساختها است.
اما در حوزه اساسنامه، ۳ طرح برای اساسنامهها، پیشنهاد و اصلاحات لازم بر روی آنها انجام شده و در مرحله تصویب و ابلاغ اساسنامهها قرار دارد. بنابراین آنچه باقی میماند فراهمسازی زیرساختها و دستورالعملها است که لازم است تمامی ارکان بازار اعم از سازمان بورس و اوراق بهادار، شرکت بورس اوراق بهادار تهران، فرابورس، شرکت مدیریت فناوری و شرکت سپردهگذاری برای آمادهسازی آن تلاش و همکاری لازم را داشته باشند.
به لحاظ نوسانات قیمتی، سهام ممتازی که در مصوبه سازمان بورس و اوراق بهادار پیشبینی شده، در مقایسه با سهام عادی تا چه حد تفاوت دارد؟
بهطورکلی ارزش سهام ممتاز به دلیل نفوذ بیشتر در انتخاب اعضای هیئتمدیره و به تبع آن مدیریت شرکت، از ارزش متفاوتی نسبت به سهام عادی برخوردار خواهد بود.
در ابتدای گفتگو به موضوع رتبهبندی اشاره کردید. ازنظر شما آیا در این مرحله، سهام ممتاز در ایران نیز نیاز به رتبهبندی دارد؟
در بورسهای بینالمللی با توجه به اینکه سود نقدی ثابت برای سهام ممتاز در نظر گرفته میشود، نیاز به رتبهبندی اعتباری دارد اما در مورد مصوبه سازمان بورس، چون نرخ سود ثابت نداریم و در منافع و بازدهی تفاوتی بین سهام عادی و سهام ممتاز وجود ندارد، رتبهبندی در این موردنیازی نیست؛ اما اگر در مراحل بعدی ویژگیهای سهام ممتاز متنوعتر شد، طبیعتاً نیازمند رتبهبندی خواهند بود ازاینرو طی این مدت شرکتهای رتبهبندی فرصت دارند تا خود را برای انجام این فرایند در مورد سهام ممتاز آماده کنند.
به نظر میرسد باید ابتدا این مرحله اجرا شده و سپس بررسی شود. خیلی دقیق نمیتوان گفت اما اگر این امر نتایج مثبت و مناسبی را به همراه داشته و زیرساختها بهخوبی ایجاد شود، احتمال اینکه سهام ممتاز با ویژگیهای دیگری به عنوان یک ابزار جدید ارائه شود، وجود دارد. اما در حال حاضر، مسئله مهم این است که پله اول بهخوبی برداشته شود.
سهام چیست؟
سهام یا stock، اوراق بهاداری است که مالکیت بخشی از یک شرکت را نشان می دهد و به صاحب سهام حق دریافت بخشی از داراییها و سود شرکت را میدهد و این سود برابر با مقدار سهامی است که فرد دارد. سهام ازواحدهای به نام “سهم” تشکیل شده است.
سهام عمدتاً در بازارهای بورس خریدوفروش میشود (اگرچه میتواند فروش خصوصی نیز وجود داشته باشد) و پایه و اساس پرتفوی بسیاری از سرمایهگذاران فردی است. این معاملات باید با مقررات دولتی که بهمنظور محافظت از سرمایهگذاران در برابر کلاه برداری هستند مطابقت داشته باشد. از لحاظ تاریخی، سهام در درازمدت از اکثر سرمایهگذاریهای دیگر بهتر عمل کرده است. این سرمایهگذاریها را میتوان از اکثر کارگزاریهای سهام آنلاین خریداری کرد.
نکات کلیدی در مورد سهام
- سهام نوعی اوراق بهادار است که نشان میدهد دارنده آن مالکیت بخشی از شرکت صادرکننده سهام را دارد.
- شرکتها برای جمعآوری سرمایه برای اداره کسبوکار خود سهام منتشر میکنند (میفروشند). دو نوع سهام اصلی وجود دارد: معمولی و ترجیحی.
- سهام عمدتاً در بورس اوراق بهادار خریدوفروش میشود، گرچه فروش خصوصی نیز وجود دارد. سهام تقریباً اساس هر پرتفویی است.
- از نظر تاریخی، سهام در درازمدت از اکثر سرمایهگذاریهای دیگر بهتر عمل کرده است.
معنی و مفهوم سهام
شرکتها برای جمعآوری سرمایه برای اداره کسبوکار خود سهام منتشر میکنند (میفروشند). دارنده سهام (سهامدار) بخشی از یک شرکت را خریداری میکند و بسته به نوع سهامی که در اختیار دارد، ممکن است نسبت به بخشی از داراییها و درآمدهای آن شرکت ادعایی داشته باشد. بهعبارتدیگر، سهامدار اکنون یکی از مالکین شرکت صادرکننده ی سهام است. مالکیت بر اساس نسبت تعداد سهامی که شخص در اختیار دارد به تعداد سهام موجود تعیین میشود. بهعنوانمثال، اگر یک شرکت دارای 1000 سهام باشد و یک نفر مالک 100 سهم باشد، آن شخص مالک 10 درصد از دارایی و سود شرکت خواهد بود .
سهامداران صاحب شرکت نیستند. آنها صاحب سهام منتشر شده توسط شرکتها هستند. اما شرکتها نوع خاصی از سازمانها هستند، زیرا قانون با آنها بهعنوان اشخاص حقوقی رفتار میکند. بهعبارتدیگر، شرکتها مالیات ثبت میکنند، میتوانند وام بگیرند، میتوانند دارایی داشته باشند، میتوانند مورد شکایت قرار گیرند، و غیره. این مفهوم که یک شرکت یک «شخص» است به این معنی است که شرکت مالک داراییهای خود است. دفتر شرکت پر از میز و صندلیهای متعلق به شرکت است، نه به سهامداران.
این تمایز مهمی است، زیرا داراییهای شرکت به طور قانونی از دارایی سهامداران جدا شده است و این مسئولیت شرکت و سهامدار را محدود میکند. اگر شرکت ورشکسته شود، قاضی ممکن است دستور فروش تمام داراییهای آن را صادر کند، اما داراییهای شخصی شما در خطر نیست. دادگاه حتی نمیتواند شما را مجبور به فروش سهام خود کند، اگرچه ارزش سهام شما بهشدت کاهشیافته مییابد. به همین ترتیب، اگر یک سهامدار عمده ورشکست شود، نمیتواند داراییهای شرکت را بفروشد تا بدهیهای خود را بپردازد.
سهامداران و مالکیت سهام
آنچه سهامداران در واقع مالک آن هستند، سهامی است که توسط شرکت منتشر شده است، و شرکت مالک داراییهای نگهداری شده توسط خود است؛ بنابراین اگر شما مالک 33 درصد از سهام یک شرکت هستید، این ادعا که شما مالک یکسوم آن شرکت هستید، نادرست است. بلکه درست است بگوییم شما مالک 100% از یکسوم سهام شرکت هستید. سهامداران نمیتوانند هرطور که میخواهند با یک شرکت یا داراییهای آن رفتار کنند. یک سهامدار نمیتواند با یک صندلی بیرون برود، زیرا شرکت مالک آن صندلی است، نه سهامدار. این مفهوم بهعنوان “جدایی مالکیت و کنترل” شناخته میشود.
مالکیت سهام به شما این حق را میدهد تا در مجمع سهامداران رأی دهید، سود سهام (که سود شرکت است) دریافت کنید و همچنین به شما این حق را میدهد که سهام خود را به شخص دیگری بفروشید.
اگر شما مالک اکثریت سهام هستید، قدرت رأی شما افزایش مییابد، بهطوریکه میتوانید به طور غیرمستقیم مسیر شرکت را با تعیین هیئتمدیره آن کنترل کنید. این امر زمانی بهتر آشکار میشود که یک شرکت شرکتی دیگر را خریداری کند: شرکت خریداری کننده، ساختمان، صندلیها و کارمندان را نمیخرد بلکه تمام سهام را میخرد. هیئتمدیره مسئول افزایش ارزش شرکت است و اغلب این کار را با استخدام مدیران حرفهای مانند رئیس هیئتمدیره انجام میدهد.
برای اکثر سهامداران عادی، ناتوانی در مدیریت شرکت چندان مسئله بزرگی نیست. اهمیت سهامدار بودن در این است که شما صاحب بخشی از سود شرکت هستید، و همانطور که خواهیم دید، پایه و اساس ارزش سهام همین است. هرچه سهام بیشتری داشته باشید، سهم بیشتری از سود دریافت میکنید. بااینحال، برای بسیاری از سهام ها، سود پرداخت نمیشود و در عوض، دوباره برای رشد شرکت، سرمایهگذاری میشود. بااینحال، این سودهای انباشته همچنان در ارزش سهام منعکس میشوند.
تفاوت سهام مشترک و سهام ممتاز
دو نوع سهام اصلی وجود دارد: معمولی و ترجیحی. سهام عادی معمولاً به مالک حق رأی دادن در مجامع سهامداران و دریافت هرگونه سود سهام پرداخت شده توسط شرکت را میدهد. سهامداران ممتاز عموماً حق رأی ندارند، اگرچه نسبت به سهامداران عادی ادعای بیشتری نسبت به داراییها و درآمد دارند. برای مثال، صاحبان سهام ممتاز، سود سهام را قبل از سهامداران عادی دریافت میکنند و در صورت ورشکستگی و انحلال شرکت، اولویت دارند.
شرکتها میتوانند هر زمان که نیاز به جمعآوری وجوه نقد اضافی باشد، سهام جدید منتشر کنند. این فرایند مالکیت و حقوق سهامداران موجود را کاهش میدهد (اگر هیچ یک از پیشنهادهای جدید را خریداری نکنند). شرکتها همچنین میتوانند در بازخرید سهام شرکت کنند که به نفع سهامداران فعلی است، زیرا باعث افزایش ارزش سهام آنها میشود.
اوراق قرضه چیست؟
اوراق قرضه ابزاری برای درآمد ثابت بوده و نشان دهنده وامی است که سرمایه گذار به وام گیرنده (معمولاً شرکتی یا دولتی) داده است. اوراق قرضه توسط شرکت ها، شهرداری ها، ایالت ها و دولت های مستقل برای تامین مالی پروژه ها و عملیات استفاده می شود. صاحبان اوراق قرضه طلبکاران ناشر هستند.
جزئیات اوراق قرضه شامل تاریخ سررسیدی است که اصل وام باید به صاحب اوراق پرداخت شود و معمولاً شامل شرایط پرداخت سود متغیر یا ثابت است که توسط وام گیرنده انجام می شود.
ناشران اوراق قرضه چه کسانی هستند؟
دولت ها (در همه سطوح) و شرکت ها معمولاً از اوراق قرضه برای استقراض پول استفاده می کنند. دولت ها باید راه ها، مدارس، سدها یا زیرساخت های دیگر را تامین مالی کنند. هزینه های ناگهانی جنگ نیز ممکن است نیاز به جمع آوری بودجه را ایجاب کند.
به طور مشابه، شرکتها اغلب برای توسعه کسبوکار خود، خرید ملک و تجهیزات، انجام پروژههای سودآور، برای تحقیق و توسعه، یا استخدام کارمندان وام میگیرند. مشکلی که سازمانهای بزرگ با آن مواجه میشوند این است که معمولاً به پولی بسیار بیشتر از آنچه که یک بانک میتواند وام دهد نیاز دارند.
اوراق قرضه به بسیاری از سرمایه گذاران فردی این امکان را می دهد که نقش وام دهنده را به عهده بگیرند. در واقع، بازارهای بدهی عمومی به هزاران سرمایه گذار اجازه می دهد هر کدام بخشی از سرمایه مورد نیاز را قرض دهند. علاوه بر این، بازارها به وام دهندگان این امکان را می دهند که اوراق قرضه خود را مدت ها پس از افزایش سرمایه سازمان صادرکننده اصلی به سرمایه گذاران دیگر بفروشند یا اوراق قرضه را از افراد دیگر بخرند.
اوراق قرضه چگونه کار می کنند؟
اوراق قرضه معمولاً به عنوان اوراق بهادار با درآمد ثابت نامیده می شود و یکی از انواع اصلی دارایی هستند که در کنار سهام سرمایه گذاران فردی معمولاً با آن ها آشنا هستند.
بسیاری از اوراق قرضه شرکتی و دولتی به صورت عمومی معامله می شوند. بقیه فقط در خارج از بورس (OTC) یا به صورت خصوصی بین وام گیرنده و وام دهنده معامله می شوند.
هنگامی که شرکت ها یا سایر نهادها نیاز به جمع آوری پول برای تامین مالی پروژه های جدید، حفظ عملیات جاری یا تامین مالی مجدد بدهی های موجود دارند، ممکن است اوراق قرضه را مستقیماً منتشر کنند. وام گیرنده (ناشر) اوراق قرضه ای صادر می کند که شامل شرایط وام، سود پرداختی و زمان بازپرداخت اصل پول (تاریخ سررسید) است. پرداخت سود (کوپن) بخشی از بازدهی است که دارندگان اوراق به دلیل قرض دادن وجوه خود به ناشر به دست می آورند. نرخ بهره ای که تعیین می شود، نرخ کوپن نامیده می شود.
قیمت اولیه اکثر اوراق معمولاً برابر با ارزش اسمی یا 1000 دلار برای هر اوراق قرضه تعیین می شود. قیمت واقعی اوراق قرضه در بازار به عوامل مختلفی بستگی دارد: کیفیت اعتباری صادرکننده، مدت زمان تا انقضا، و نرخ کوپن در مقایسه با نرخ بهره عمومی محیط در آن زمان. ارزش اسمی اوراق قرضه همان چیزی است که پس از سررسید اوراق قرضه به وام گیرنده بازپرداخت می شود
اکثر اوراق قرضه را دارنده اولیه آن می تواند پس از انتشار به سایر سرمایه گذاران بفروشد. به عبارت دیگر، سرمایه گذار اوراق قرضه مجبور نیست که اوراق قرضه را تا سررسید آن نگه دارد. همچنین در صورت کاهش نرخ بهره یا بهبود اعتبار وام گیرنده، خرید مجدد اوراق توسط وام گیرنده معمول است و می تواند اوراق جدید را با هزینه کمتر مجدداً منتشر کند.
تفاوت سهام و اوراق قرضه
سهام توسط شرکتها برای افزایش سرمایه و بهمنظور رشد تجارت یا انجام پروژههای جدید منتشر میشود. تمایزات مهمی بین این که آیا کسی سهام را در زمان انتشار مستقیماً از شرکت خریداری میکند (در بازار اولیه) یا از سهامدار دیگری (در بازار ثانویه) وجود دارد. وقتی شرکت سهام منتشر میکند، در ازای پول این کار را انجام میدهد.
اوراق قرضه از چند جهت با سهام تفاوت اساسی دارد. اولاً، دارندگان اوراق قرضه طلبکار شرکت هستند و حق دریافت بهره و همچنین بازپرداخت اصل سرمایه را دارند. در صورت ورشکستگی شرکت، بستانکاران نسبت به سایر ذینفعان اولویت قانونی دارند و اگر شرکتی مجبور به فروش داراییها برای بازپرداخت شود، ابتدا باید پول دارندگان اوراق قرضه را بازپرداخت کند. از سوی دیگر، سهامداران در اولویت آخر هستند و اغلب در صورت ورشکستگی، چیز زیادی دریافت نمیکنند. این بدان معناست که سهام ذاتاً سرمایهگذاری پرریسکتری نسبت به اوراق قرضه است.
سؤالات متداول
مهم ترین سوالات رایج در مورد مفهوم سهام وسهام داری در پایین آورده شده است.
انواع مختلف سهام چه هستند؟
بهطورکلی، دو نوع اصلی سهام وجود دارد، مشترک و ممتاز. سهامداران عادی حق دریافت سود سهام و رأی در مجامع سهامداران را دارند، درحالیکه سهامداران ممتاز دارای حق رأی محدود بوده یا بدون حق رأی هستند. سهامداران ممتاز معمولاً سود سهام بیشتری دریافت میکنند و در صورت انحلال، نسبت به سهامداران عادی ادعای بیشتری بر داراییها دارند.
چگونه باید سهام خرید؟
اغلب، سهام در بورسها خریدوفروش میشوند. پس از اینکه یک شرکت از طریق یک عرضه اولیه عمومی (IPO)، عمومی شد، سهام آن برای خریدوفروش در بورس در دسترس سرمایهگذاران قرار میگیرد. به طور معمول، سرمایهگذاران از یک حساب کارگزاری برای خرید سهام در بورس استفاده میکنند که قیمت خرید و قیمت فروش را فهرست میکند. قیمت سهام تحتتأثیر عوامل عرضه و تقاضا در بازار و دیگر عوامل است.
سهام و اوراق قرضه چه فرقی دارند؟
هنگامی که یک شرکت با انتشار سهام افزایش سرمایه میدهد، به دارنده آن سهام حق داشتن سهمی از مالکیت در شرکت را میدهد. در مقابل، زمانی که یک شرکت با فروش اوراق قرضه، وجوهی را برای کسبوکار جمعآوری میکند، این اوراق وامهایی از دارندگان اوراق به شرکت هستند. اوراق قرضه دارای شرایطی هستند که شرکت را ملزم میکنند در ازای این وام، اصل سرمایه را همراه با نرخ بهره بازپرداخت کند. علاوه بر این، در صورت ورشکستگی، به دارندگان اوراق قرضه نسبت به سهامداران اولویت داده میشود، درحالیکه سهامداران معمولاً در اولویت آخر قرار میگیرند.
چرا شرکتها سهام میفروشند؟
شرکتها، برای افزایش سرمایه جهت گسترش عملیات تجاری خود یا انجام پروژههای جدید، سهام منتشر میکنند. انتشار سهام در بازارهای عمومی همچنین به سرمایهگذاران اولیه این فرصت را میدهد تا پول بیشتری کسب کنند و از موقعیت خود در این سرمایهگذاری سود ببرند.
آنچه در مورد سهام آموختیم
سهام، نشاندهنده مالکیت بخشی از دارایی در یک سازمان است. این با اوراق قرضه که بیشتر شبیه وامی است که توسط طلبکاران به شرکت در ازای پرداختهای دورهای داده میشود، متفاوت است. یک شرکت سهام خود تفاوت سهم های ممتاز و عادی را برای جذب سرمایه از سرمایهگذاران برای پروژههای جدید یا گسترش عملیات تجاری خود منتشر میکند. دو نوع سهام وجود دارد: سهام عادی و سهام ممتاز. صاحبان سهام بسته به نوع سهامی که دارند، از حقوق خاصی برخوردار هستند. یک سهامدار عادی میتواند در مجامع سهامداران رأی دهد و از سود شرکت، سود سهام دریافت کند، درحالیکه یک سهامدار ممتاز برای دریافت سود سهام و در ورشکستگی شرکت، در اولویت است.
حقوق ناشی از مالکیت سهام
گفتار اول: حقوق ناشی از مالکیت سهام
با مالکیت سهام، حقوقی به سهام داران داده می شود که می توان از آن به عنوان حقوق اختصاصی یا انفرادی شرکا تعبیر کرد و در اساسنامه یا با تصمیم نهادهای شرکت نمی توان این حقوق را نقض کرد. حقوق ناشی از مالکیت سهم متعدد است و در مواد مختلف لایحه قانونی 1347 به آنها اشاره کرده است. برای بررسی بهتر این حقوق لازم است آنها را به حقوق مالی و غیر مالی تقسیم کنیم.
الف) حقوق مالی
حقوق مالی ناشی از مالکیت سهام به طور کلی بر دو نوع است: حق سهیم شدن در سود شرکت و حق سهیم شدن در دارایی شرکت. البته، شریک حقوق مالی دیگری نیز دارد که در جای خود از آنها صحبت خواهیم کرد؛ از جمله حق تعقیب مدیران شرکت و مطالبه خسارت احتمالی از آنان و حق مخالفت با افزایش تعهدات بدون رضایت او.
بند اول: سهیم شدن در سود. اگر شریک قسمتی از سرمایه را تأمین کند، هدفش این است که در سود حاصل از شرکت سهیم باشد. میزان سود هر سهام دار در مجمع عمومی عادی سالانه معین می شود(ماده 240 لایحه قانونی 1347). منظور از سود، سود قابل تقسیم است که عبارت است از سود خالص سال مالی شرکت منهای زیانهای سالهای مالی قبل و اندوخته قانونی مذکور در ماده 238 (کسر یک بیستم از سود خالص در هر سال) و سایر اندوخته های اختیاری بعلاوه سود قابل تقسیم سالهای قبل که تقسیم نشده است(ماده 239 لایحه قانونی 1347). بدین ترتیب، اگر چه مجمع عمومی مکلف به تعیین سود شرکت است، مکلف به تقسیم آن نیست، مگر پس از وضع اندوخته های قانونی؛ امری که اغلب میان سهام داران اقلیت و سهام داران اکثریت و مدیران شرکت ـ که به سوء استفاده از رأی اکثریت متهم می شوند ـ اختلاف ایجاد می کند.
با توجه به بند 3 ماده 158 لایحه قانونی 1347 و مواد بعد از آن، سود قابل تقسیم باید به صورت نقد به صاحب سهم پرداخت شود، نه به صورت سهام جدید، مگر در قالب افزایش سرمایه. اما، انتقال اندوخته قانونی به سرمایه در هیچ قالبی مجاز نیست(تبصره 2 ماده 158 لایحه قانونی 1347).
به هر حال، در مورد پرداخت سود لازم است به چند نکته اشاره کنیم:
1.میزان سود. به طور اصولی میزان سود قابل تقسیم، با توجه به ارزش اسمی سهام متعلق به هر کدام از سهام داران تعیین می شود. اما، اگر برای بعضی از سهام امتیازی معین شده باشد، این ترتیب اصولی بر هم می خورد؛ برای مثال، ممکن است امتیاز این گونه سهام ـ که گفتیم از آن به سهام ممتاز تعبیر می شود ـ این باشد که صاحب آنها قبل از سهام داران دیگر سود خود را دریافت کند، یا مبلغی بیش از سهام داران دیگر به او اختصاص داده شود. در هر حال، پرداخت سود موکول به این است که سودی حاصل شده باشد؛ در غیر این صورت، پرداخت هر گونه وجهی به صاحبان سهام به منزله پرداخت سود موهوم است که قانون گذار آن را ممنوع اعلام کرده است(ماده 240 لایحه قانونی 1347).
2. پرداخت سود موهوم. پرداخت سود موکول به احراز عمومی بر این است که سود قابل تقسیم وجود دارد. هرگاه برخلاف این قاعده مبلغی به صاحبان سهام پرداخت شود، آن مبلغ سود موهوم تلقی می شود(ماده 240 لایحه قانونی 1347)؛ مانند وقتی که پیش از رسیدن سال مالی یا بررسی حسابها مبالغی میان صاحبان سهام تقسیم شود. پرداخت سود موهوم، در واقع، به منزله تقسیم سرمایه است که آن هم وثیقه پرداخت طلب طلبکاران از شرکت می باشد. پرداخت سود ثابت به بعضی از صاحبان سهام نیز ممنوع است که به نظر ما این مورد از مصادیق پرداخت سود موهوم محسوب می شود. منظور از سود ثالث این است که در اساسنامه پیش بینی گردد ـ یا در مجمع عمومی تصمیم گرفته شود ـ که به بعضی از سهام داران بدون توجه به سود یا زیان شرکت، در هر سال مالی، مبلغی معین پرداخت گردد. هرگاه شرکت سود واقعی نداشته باشد، پرداخت هر مبلغی به صاحبان سهام در حکم برداشت از سرمایه است و باید ممنوع شود. قانون گذار در بند اول ماده 258 لایحه قانونی 1347 برای رئیس شرکت و اعضای هیئت مدیره و مدیر عامل آن که بدون صورت دارایی و ترازنامه یا به استناد صورت دارایی و تراز نامه مزور سود موهومی را بین سهام داران تقسیم کرده باشند مجازات حبس از یک سال تا سه سال معین کرده است. بدیهی است پرداخت سود موهوم موجب مسئولیت مدنی پرداخت کنندگان است که اشخاص ذی نفع می توانند دعوای راجع به آن را به طور مستقل یا به تبع دعوای جزایی در دادگاه صلاحیت دار مطرح کنند. علاوه بر تفاوت سهم های ممتاز و عادی این، براساس مقررات عام، صاحبان سهم مکلف به اعاده مبالغی هستند که من غیر حق دریافت کرده اند، خواه منافع موهوم را آگاهانه دریافت کرده باشند، خواه از موهوم بودن آن آگاه نبوده باشند.
3. نحوه پرداخت سود. « نحوه پرداخت سود قابل تقسیم توسط مجمع عمومی تعیین می شود و اگر مجمع عمومی در خصوص نحوه پرداخت تصمیمی نگرفته باشد هیئت مدیره نحوه پرداخت را تعیین خواهد نمود. ولی در هر حال، پرداخت سود به صاحبان سهام باید ظرف هشت ماه پس ازتصمیم مجمع عمومی راجع به تقسیم سود انجام پذیرد»(ماده 240 لایحه قانونی 1347). قانون گذار ما بر خلاف آنچه در قانون فرانسه پذیرفته شده، تمدید این مهلت را ـ حتی با اجازه دادگاه ـ مجاز ندانسته است.
در ماده 13 ـ 232L قانون تجارت فرانسه، برای پرداخت سود قابل تقسیم، نه ماه مهلت پس از تصمیم مجمع عمومی معین و پیش بینی شده است که این مهلت به درخواست هیئت مدیره و با قرار رئیس دادگاه تجارت قابل تمدید است. پرداخت سود ممکن است از طریق واریز مبلغ آن به حساب بانکی شخصی اشخاص ذی نفع صورت گیرد، یا اینکه به صورت نقدیف از طریق حواله، یا از طریق دیگر، بسته به نظر مجمع عمومی.
بند دوم: سهیم شدن در دارایی شرکت. سهام داران شرکت به نسبت سهامشان در دارایی شرکت سهیم هستند؛ در نتیجه:
1.صاحبان سهام در زمان حیات شرکت، در صورت تصمیم به افزایش سرمایه، به نسبت سهامی که مالک اند در خرید سهام جدید حق تقدم دارند (ماده 166 لایحه قانونی 1347)؛ این حق تقدم بدین علت است که افزایش ارزش دارایی شرکت در زمان حیات آن به نسبت سرمایه به کسی جز سهام داران نرسد و نیز بدین علت است که سهام داران شرکت، در طول حیات آن از پاره ای حقوق مالی محروم می شوند؛ برای مثال، قسمتی از سود خالص شرکت که باید بین آنان تقسیم شود، به عنوان اندوخته قانونی یا اختیاری کسر می شود و در شرکت باقی می ماند. البته، مجمع عمومی می تواند تحت شرایطی که در بحث افزایش سرمایه خواهیم گفت این حق تقدم را از آنان سلب کند. تصمیم مجمع عمومی باید تحت شرایط خاص مقرر در قانون اتخاذ شود، وگرنه باطل خواهد بود(مواد 167 به بعد لایحه قانونی 1347).
2. در زمان انحلال شرکت و پس از پرداخت بدهی های آن، شرکا، به نسبت سهام خود در شرکت، از دارایی باقیمانده سهم خواهند برد، مگر اینکه برخی از شرکا دارای سهام ممتاز باشند و امتیاز سهام آنان این باشد که در زمان تقسیم دارایی شرکت، ترجیحاً مبلغ سهام ممتاز پرداخت شود و پس از پرداخت این سهام پیزی باقی نماند که به نسبت سهام عادی پرداخت شود.
ب) حقوق غیرمالی
حقوق غیرمالی ناشی از مالکیت سهام به طور کلی بر چهار نوع است: حق اطلاع، حق عضویت در شرکت، حق رأی و حق انتقال سهام.
حق اطلاع صاحبان سهم قبل از تشکیل مجامع عمومی اعمال می شود؛ به همین دلیل، هنگام بحث در مورد مجامع عمومی دربارۀ آن صحبت خواهیم کرد و در اینجا به توضیح در مورد سه نوع دیگر حقوق غیرمالی سهام داران می پردازیم.
بند اول: حق عضویت در شرکت. سهام دار داری این حق مسلم است که عضو شرکت باشد و بدون رضایت او نمی توان او را از شرکت خارج کرد. مع ذلک، قانون گذار در برخی موارد در شرایطی صاحبان سهام را از این حق محروم کرده است؛ مانند وقتی که صاحب سهم خطایی مرتکب شود که قانون اخراج او شرکت را توجیه کند. در ماده 35 لایحه قانونی 1347 به شرکت اجازه داده شده در صورتی که صاحب سهمی، پس از اخطار از طرف شرکت با رعایت شرایط مقرر در این ماده، مبلغ مورد مطالبه و خسارت تأخیر آن را پرداخت نکند او را با فروش سهامش در بورس اوراق بهادار ـ در صورتی که این گونه سهام در بورس پذیرفته شده باشد ـ از شرکت اخراج کند. مثال دیگر، مورد مندرج در ماده 45 همین لایحه است که به موجب آن اگر صاحب سهمی که قرار است سهامش تبدیل به سهام با نام شود، خود را معرفی نکند، سهام بی نام او به حراج گذاشته می شود و ممکن است از شرکت اخراج شود.
هرگاه شرکت بخواهد سرمایه اش را به طور اجباری (ماده 141 لایحه قانونی 1347) یا به طور اختیاری ( ماده 189 لایحه قانونی 1347) کاهش دهد و با این کاهش، سهم یک یا چند نفر از صاحبان سهام باطل شود، صاحب یا صاحبان چنین سهامی باید از شرکت خارج شوند. البته، چنین فرض نادری عمدتاً در صورتی پیش می آید که سهام دار یا سهام دارانی فقط صاحب یک سهم باشند. فرض کنیم شرکت تصمیم می گیرد یک درصد از تعداد سهام را با رعایت تبصره ماده 189 لایحه قانونی 1347 کاهش دهد. چون کاهش سرمایه باید بدون لطمه وارد شدن به تساوی حقوق سهام داران انجام شود(ماده 189 لایحه قانونی 1347)، اشخاصی که دارای یک سهم هستند از شرکت خارج خواهند شد.
مسئله ای که در اینجا مطرح می شود این است که آیا جدای از مواردی که قانون اجازه اخراج شریکی از شرکت سهامی را داده است می توان در اساسنامه پیش بینی کرد که مجمع عمومی در شرایط خاصی حق اخراج شریک یا گروهی از شرکا را دارد. اگر چنین امری در مورد شرکتهای اشخاص، به دلیل اهمیت شخصیت شرکا، مجاز باشد، در مورد شرکتهای سهامی محل تردید است. اما، در موارد خاصی در مورد شرکتهای اخیر نیز اهمیت می یابد. فرض کنیم یکی از صاحبان سهام شرکت سهامی «الف» خود یک شرکت باشد که آن را شرکت «ب» می نامیم. اگر بر اثر فعل و انفعالاتی در شرکت «ب»، کنترل آن در اختیار رقبای شرکت «الف» قرار گیرد، حضور نماینده شرکت «ب» (صاحب سهم در شرکت «الف») در مجامع شرکت «الف» ممکن است موجب وارد آمدن لطمات اقتصادی به شرکت «الف» شود. آیا در چنین حالتی می توان شرکت صاحب سهم یعنی شرکت «ب» را از شرکت «الف» اخراج کرد؟
در فرانسه میان دادگاه های تالی این کشور اختلاف نظر وجود دارد. بعضی از دادگاه های استیناف قبول کرده اند که هرگاه قید اخراج صاحب سهم در اساسنامه شرکت سهامی مشروط بر ارتکاب خطا باشد، یا اینکه اخراج او از انحلال شرکت به سبب عدم سازگاری شرکا، جلوگیری کند، اخراج شریک با تصمیم مجمع عمومی مجاز خواهد بود.
در حقوق ایران به نظر نمی رسد چنین امری مجاز باشد، مگر آنکه تمامی شرکا اساسنامه ای را که در آن چنین حقی به مجمع عمومی داده شده است امضا کرده باشند و این امر میسر نیست، مگر آنکه، در مورد شرکت سهامی عام، همه شرکا ـ اعم از مؤسسان و پذیره نویسان ـ در جلسه مجمع عمومی مؤسس، موضوع ماده 17 لایحه قانونی 1347، شرکت کرده و اساسنامه آن را تصویب کرده باشند و در مورد شرکتهای سهامی خاص، همه شرکا اساسنامه را امضا کرده باشند. قبول این نظر مبتنی بر قبول این واقعیت است که در این صورت، توافق بر اخراج سهم جنبه قراردادی دارد و چون قانون گذار این امر را منع نکرده است، قابل پذیرش است. به هر حال، بهتر است قانون گذار راه حل اخراج شریک به دلایل موجه را پیش بینی کند؛ چه در غیر این صورت ممکن است عدم سازگاری شرکا به انحلال شرکت بینجامد و نتایج نامطلوبی داشته باشد.
بند دوم: حق رأی. حق رأی یکی از اساسی ترین حقوق ناشی از مالکیت سهم است که لازم است به چند نکته در مورد آن اشاره کنیم:
1.اصل نسبی بودن حق رأی و استثنای آن. حق رأی در قانون ایران از مهم ترین حقوق فردی صاحب سهم است. این حق به سهام دار امکان می دهد در تصمیمات دسته جمعی راجع به شرکت مشارکت داشته باشد.
حق رأی سهام داران در شرکت سهامی، در اصل، تابع اصلی نسبیت است؛ یعنی هرکس در شرکت سهامی بیشتری داشته باشد از حق رأی بیشتری برخوردار است؛ چه «. هر سهم داری یک رأی خواهد بود». این قاعده را که در تبصره ماده 75 لایحه قانونی 1347 در مورد حق رأی سهام داران در مجمع عمومی مؤسس آمده است، می توان با استفاده از اصل وحدت ملاک در مورد حق رأی آنان در مجامع دیگر نیز صادق دانست. مع ذلک، قانون گذار در یک مورد اصل نسبیت را مخدوش کرده است و آن زمانی است که در اساسنامه برای سهام دار یا سهام دارانی سهام ممتاز در نظر گرفته شده اباشد و برای مثال سهام ممتاز به صاحب آن حق رأیی چند برابر سهام عادی بدهد. ماده 123ـ225L قانون تجارت فرانسه، با برهم زدن اصل نسبیت، حق رأی سهام داران را محدود کرده است؛ بدین ترتیب که صدور سهام ممتاز با حق رأی متعدد برای صاحب سهم ممنوع است، مگر اینکه در اساسنامه قید شود بعضی از سهام با نام حق رأی دو برابر دارند. این اقدام قانون گذار فرانسه برای این بوده است که به شرکتها اجازه دهد از یک طرف سهام داران قدیمی و وفادار را در شرکت نگه دارند و از طرف دیگر از در اختیار گرفتن کنترل شرکت به وسیله سهام داران جدید جلوگیری کنند. به نظر می رسد قانون گذار ما نیز به همین دیل حق صدور سهام ممتاز با حق رأی چند برابر را پیش بینی کرده است؛ اما نامحدود بودن تعداد آرایی که می توان برای یک سهم در نظر گرفت گاه ممکن است به سوء استفاده مؤسسان و تضییع حقوق سهام داران دیگر بینجامد؛ سهام دارانی که در رأی گیری در مجامع در اقلیت قرار می گیرند، در حالی که ممکن است سرمایه بیشتری داشته باشند.
2. حذف حق رأی. فرانسه به موجب قانون پانزدهم ژوئیه 1978، شرکتهای سهامی می توانند سهامی منتشر کنند که فاقد حق رأی برای سهام دار مالک آنها باشد. مدیران شرکت سهامی با استفاده از این گونه سهام می توانند بدون تغییر نسبت رأی گیری موجود، سرمایه شرکت را افزایش دهند. فایده این راه حل این است که رقبا نمی توانند کنترل شرکت را به دست بگیرند. در حقوق ایران، چنین سهامی وجود ندارد و چون قواعد راجع به حق رأی سهام داران جنبه نظم عمومی دارد، ایچاد چنین سهامی ممنوع است؛ در نتیجه محروم کردن سهام داران از حق رأی در اساسنامه هم بلااثر خواهد بود.
مع ذلک، باید گفت حق رأی صاحب سهم جنبه مطلق دارد و گاه قابل حذف است؛ مانند صاحب سهمی که مبلغ اسمی سهام خود را پرداخت نکرده و با وجود اخطار شرکت از پرداخت باقیمانده مبلغ آن خودداری کرده تفاوت سهم های ممتاز و عادی است(مواد 35 لغایت 37 لایحه قانونی 1347)، یا دارنده سهام با نام یا بی نام که مطابق مواد 43 به بعد لایحه مذکور باید سهام خود را تعویض کند و در مهلت های مقرر آن را تعویض نکرده است(ماده 49 لایحه قانونی 1347).
3. عدول از حق رأی. همان طور که گفتیم، حق رأی از اساسی ترین حقوق ناشی از مالکیت سهم است، سهام دار در استفاده از آن آزادی کامل دارد، و هر گونه اقدامی از جانب شرکت برای حذف آن ممنوع است. در اینجا سؤالی که مطرح می شود تفاوت سهم های ممتاز و عادی این است که خود سهام دار می تواند از حق رأی خود عدول کند یا خیر.
عدول از حق رأی صورتهای مختلفی دارد؛ برای مثال، ممکن است صاحب سهم حق رأی خود را به سهام دار دیگری منتقل کند، بدون آنکه از مالکیت سهم چشم پوشی نماید، یا اینکه ممکن است انتقال گیرنده سهمی به طور غیر قابل برگشت در مقابل انتقال دهنده از حق رأی خود صرف نظر کند تا انتقال دهنده به جای او از این حق رأی استفاده کند. این گونه اقدامات برخلاف حقوق اساسی صاحب سهم است و باطل تلقی می شود. به عکس، اعطای نمایندگی صاحب سهم به دیگران منع قانونی ندارد و عدول از حق رأی محسوب نمی شود؛ چه این امر به منزله اعطای وکالت است و صاحب سهم همواره می تواند وکیل در رأی را عزل کند. به علاوه، ماده 102 لایحه قانونی 1347 حضور وکیل در مجامع عمومی را به منزله حضور صاحب سهم تلقی کرده است؛ بنابراین، هرگاه وکالت اعطا شده به صورت بلاعزل باشد، چون این امر به منزله انتقال حق رأی صاحب سهام به دیگری است و آزادی عمل او را در رأی گیری مخدوش می کند باید آن را باطل تلقی کرد. این امر به طور کلی در هر موردی که آزادی رأی صاحب سهم از او گرفته شود صادق است؛ مانند وقتی که صاحب سهمی در مقابل سهامداران دیگر متعهد می شود در جلسه مجمع عمومی در جهت خاصی رأی بدهد، یا اینکه در مقابل صاحب سهم دیگر، تعهد می کند در مجمع عمومی به عضویت او در هیئت مدیره رأی بدهد.
4. ضمانت اجرای جزایی اعمال حق رأی. قانون گذار علاوه بر اینکه از لحاظ مدنی، اقداماتی را که آزادی حق رأی صاحب سهم را مخدوش می سازد باطل تلقی کرده است، از نظر جزایی نیز برخی از این گونه اقدامات را محکوم نموده است. به موجب ماده 257 لایحه قانونی 1347: «رئیس و اعضای هیئت رئیسه هر مجمع عمومی که مقررات راجع به حق رأی صاحبان سهام را رعایت نکرده باشند، به مجازات مذکور در ماده 255 محکوم خواهند شد». البته، مجازات مورد نظر که عبارت است از جزای نقدی از 20 هزار تا 200 هزار ریال در حال حاضر بسیار ناچیز است؛ ولی همین که قانون گذار به عدم رعایت حق رأی صاحب سهم جنبه کیفری داده تفاوت سهم های ممتاز و عادی است نشان دهنده ی این است که او به اهمیت حفظ حق رأی صاحب سهم در شرکت سهامی واقف است؛ چه این امر به منزله حفظ دموکراسی در محدوده ای کوچک، یعنی در محدوده شرکت سهامی است.
بند سوم: حق انتقال سهم به وسیله دارنده آن. همان طور که در بحث راجع به خصایص سهم گفتیم، یکی از خصایص بارز سهم این است که قابل انتقال است. بنابراین، نه خود صاحب سهم می تواند از حق انتقال عدول کند و نه شرکت می تواند این حق را از او بگیرد(قسمت اخیر ماده 24 لایحه قانونی 1347).
مع ذلک، در مورد شرکتهای سهامی خاص می توان در اساسنامه یا مجمع عمومی فوق العاده نقل و انتقال سهام را به موافقت مدیران شرکت یا مجامع عمومی صاحبان سهام موکول کرد(مفهوم مخالف ماده 41 لایحه قانونی 1347). البته، این گفته به معنای آن نیست که می توان در شرکت سهامی خاص حق انتقال صاحب سهم را به طور مطلق از او گرفت، بلکه بدین معناست که شرکت باید با ورود منتقل الیهی که انتقال دهنده معرفی می کند موافقت کند.
سهام چیست؟ سهامدار کیست؟
امروزه، بازارهای مختلفی برای داد و ستد و سرمایهگذاری وجود دارد که افراد مختلف بسته به علاقه و تواناییهایی که دارند، در آنها فعالیت میکنند. یکی از این بازارها که به دلیل ویژگیهای منحصر به فردش برای سرمایهگذاران و البته شرکتها جذابیت دارد، بازار سهام و بورس است. در این آموزش به این پرسش پاسخ میدهیم که سهام چیست و سهامدار کیست.
سهام چیست ؟
«سهام» (Stock) یک ورق بهادار است که بر مالکیت بخشی از یک شرکت دلالت دارد. این سهام به دارندهاش حق میدهد که متناسب با تعداد آن سهام در بخشی از داراییهای شرکت و سود آن شریک باشد. واحدهای سهام «سهم» (Share) نامیده میشوند.
سهام به طور عمده در بورس اوراق بهادار خرید و فروش میشود، هرچند میتوان سهام را به صورت خصوصی نیز معامله کرد و پایه و اساس بسیاری از اوراق بهادار سرمایهگذاران شخصی است. این معاملات باید مطابق مقررات دولت باشد که به منظور محافظت از سرمایهگذاران در برابر اقدامات مخرب و کلاهبرداری تدوین شدهاند.
از نظر تاریخی، در طولانی مدت، سهام از سایر سرمایهگذاریها بهتر بوده است. سهام را میتوان از اکثر کارگزاریها به صورت آنلاین خرید و فروش کرد. سرمایهگذاری سهام تفاوت زیادی با سرمایهگذاری در املاک و مستغلات دارد.
مفهوم سهام چیست ؟
شرکتها برای جذب سرمایه فعالیتهای خود سهامشان را عرضه میکنند و به فروش میرسانند. دارنده سهام (سهامدار) با خرید بخشی از سهام شرکت، بسته به نوع سهامی که خریداری کرده است، میتواند نسبت به دارایی و سود خود مطالبه داشته باشد. به عبارت دیگر، سهامدار مالک شرکتی است که سهام آن را خریده است. میزان مالکیت با تعداد سهامی که یک شخص در اختیار دارد تعیین میشود. به عنوان مثال، اگر یک شرکت دارای 1000 برگه سهم و یک نفر صاحب 100 سهم باشد، آن شخص مالک 10 درصد سهام و سود شرکت خواهد بود.
دارندگان سهام معمولاً خودشان شرکت ندارند. آنها سهام عرضه شده شرکتها را میخرند. اما شرکتها نوع خاصی از سازمانها هستند، زیرا قانون آنها را به عنوان اشخاص حقوقی در نظر میگیرد. به عبارت دیگر، شرکتها مالیات میدهند، میتوانند وام بگیرند، میتوانند اموال خود را داشته باشند، میتوانند شکایت کنند و غیره. بیان اینکه یک شرکت «شخص» است، به معنای این است که شرکت مالک داراییهای خود است. یک دفتر شرکتی شامل میز و صندلیها و … متعلق به شرکت است و نه به سهامداران.
این تمایز بسیار مهم است، زیرا مالکیت شرکت به طور قانونی از دارایی سهامداران جدا میشود و مسئولیت هم شرکت و هم سهامدار را محدود میکند. اگر شرکت ورشکسته شود، ممکن است قاضی حکم کند تمام داراییهای آن فروخته شود، اما داراییهای شخصی سهامدار در معرض خطر نیست. دادگاه حتی نمیتواند سهامدار را مجبور به فروش سهام کند، اگرچه ارزش سهام به شدت کاهش یافته است. به همین ترتیب، اگر یک سهامدار عمده ورشکسته شود، نمیتواند داراییهای شرکت را به منظور بازپرداخت بدهیها به طلبکاران خود بفروشد.
حقوق صاحبان سهام چیست ؟
سهامداران در واقع سهام عرضه شده شرکت را دارند و خود شرکت صاحب داراییهایی است که مالک آنها است. بنابراین اگر مالک 33 درصد سهام یک شرکت باشید و ادعا کنید که مالک یک سوم آن شرکت هستید، اشتباه است. در عوض، اگر بگویید 100 درصد از یک سوم سهام شرکت را در اختیار دارید، صحیح است. سهامداران نمیتوانند هر کاری دلشان خواست با یک شرکت یا داراییهای آن انجام دهند. سهامدار نمیتواند با این استدلال که سهام شرکت را دارد، یکی از صندلیهای آن را بردارد؛ زیرا آن صندلی متعلق به شرکت است، نه تفاوت سهم های ممتاز و عادی سهامدار. این امر به عنوان «جدایی مالکیت و کنترل» شناخته میشود.
شاید این سؤال پیش بیاید که حق سهامدار نسبت به سهام چیست ؟ مالکیت سهام به سهامدار حق رأی در جلسات مجمع را میدهد و در صورت توزیع سود سهام (که سود شرکت است) میتواند آن را دریافت کند. همچنین شرکت این حق را به سهامدار میدهد که سهام خود را به شخص دیگری بفروشد.
اگر شما صاحب اکثریت سهام باشید، قدرت رأی شما افزایش مییابد، به گونهای که میتوانید با تعیین هیئت مدیره، مستقیماً جهت حرکت شرکت را کنترل کنید. این امر هنگامی آشکار میشود که یک شرکت به خرید شرکت دیگری اقدام کند؛ شرکت خریدار به دنبال خرید ساختمان، میز و صندلیها و کارمندان نیست، بلکه همه سهام را خریداری میکند. هیئت مدیره مسئولیت افزایش ارزش شرکت را بر عهده دارد و غالباً با استخدام مدیران حرفهای یا افرادی مانند مدیرعامل این کار را انجام میدهد.
البته برای اکثر سهامداران معمولی، عدم توانایی در مدیریت شرکت چیز عجیبی نیست. اهمیت سهامدار بودن در این است که شما حق دارید بخشی از سود شرکت را دریافت کنید و آنچه مهم است، بنیاد ارزش سهام خواهد بود. هرچه سهام بیشتری داشته باشید، سهم سود شما بیشتر میشود. با وجود این، بسیاری از شرکتها سود سهام را پرداخت نمیکنند و در عوض سود را در جهت رشد شرکت صرف میکنند. البته این درآمدهای حفظ شده هنوز هم در ارزش سهام وجود دارند.
تفاوت سهام ممتاز و سهام عادی
در حالت کلی، دو نوع اصلی سهام وجود دارد: «ممتاز» (Preferred) و «عادی» (Common). سهام عادی معمولاً به صاحب آن این حق را میدهد که در جلسات سهامداران رأی دهد و سود سهام خود را که توسط شرکت پرداخت میشود دریافت کند. سهامداران ممتاز عموماً از حق رأی برخوردار نیستند، اگرچه ادعای بالاتری نسبت به دارایی و درآمد نسبت به سهامداران عادی دارند. به عنوان مثال، صاحبان سهام ممتاز (مانند لری پیج، مؤسس و مدیر گوگل) سود سهام خود را قبل از سهامداران عادی دریافت میکنند.
شرکتها میتوانند هر زمان که نیاز به جذب پول داشته باشند، سهام جدیدی را عرضه کنند. این موضوع روند مالکیت و حقوق سهامداران موجود را کمرنگ میکند (مشروط بر اینکه آنها هیچ سهم جدیدی خریداری نکنند). شرکتها همچنین میتوانند در خرید سهام مشارکت داشته باشند تا سهامداران موجود ارزش و نقش خود را حفظ کنند.
جالب است بدانید که ٰاولین سهام عادی که تاکنون صادر شده توسط «شرکت هند شرقی هلند» (Dutch East India Company) در سال 1602 بوده است.
تفاوت سهام و اوراق قرضه
اما تفاوت اوراق قرضه و سهام چیست ؟ سهام توسط شرکتها برای افزایش سرمایه، عرضه و تقسیم میشود تا شرکتها بتوانند کسبوکار خود را توسعه داده و یا پروژههای جدید را پیش ببرند. تفاوتهای مهمی بین کسی در هنگام عرضه سهام (در بازار اولیه) خرید میکند نسبت به کسی که از سهامدار دیگری (در بازار ثانویه) سهام شرکت را میخرد وجود دارد. وقتی شرکت سهامی عرضه میکند، در ازای پول این کار را انجام میدهد.
اوراق قرضه اساساً از چند جهت با سهام متفاوت است. اول اینکه صاحبان اوراق قرضه طلبکار شرکت هستند و حق دریافت سرمایه اصلی خود را دارند. در صورت ورشکستگی، طلبکاران نسبت به سایر ذینفعان اولویت قانونی دارند و در صورتی که شرکتی مجبور به فروش دارایی به منظور پرداخت باشد، آنها در اولویت اول هستند. از طرف دیگر، سهامداران در ردیف آخر قرار دارند و غالباً در صورت ورشکستگی چیزی یا پولی دریافت نمیکنند. این بدان معنی است که سرمایهگذاری سهام پرریسکتر از اوراق قرضه است.
جمعبندی
خلاصه مهمترین مطالبی که در این آموزش برای پرسش به این پاسخ که سهام چیست بیان کردیم، به شرح زیر است:
- سهام نوعی تضمین است که نشان دهنده مالکیت نسبی سهامدار نسبت به شرکت است.
- شرکتها برای جذب سرمایه سهام خود را عرضه میکنند.
- دو نوع اصلی سهام وجود دارد: عادی و ممتاز.
- سهام به طور عمده در بورس اوراق بهادار خریداری و فروخته میشود، گرچه میتوان فروش خصوصی نیز داشت.
- از نظر تاریخی، سهام بیش از سایر سرمایهگذاریها در طولانی تفاوت سهم های ممتاز و عادی مدت عملکرد مناسبی داشته است.
- ریسک سهام نسبت به اوراق قرضه بیشتر است.
در این مطلب، سعی کردیم تا به مهمترین پرسشهای سهام چیست و سهامدار کیست، پاسخ دهیم. همچنین انواع سهام و محدوده اختیاراتی که مالکیت سهام در اختیار یک فرد میگذارند را مرور کردیم. اکنون از شما دعوت به عمل میآوریم تا از طریق بخش نظرات دیدگاههای خود را در این رابطه با ما در میان بگذارید.
ماهیت سهام ممتاز و انواع آن با نگاهی بـه نظام حقوقی ایران، فرانسه و انگلیس
در لايحه قانون تجارت، قانونگذار تعريف دقيقي از سهام ممتاز ارائه نكرده است، تنها اشاره قانونگذار به اين نوع سهام در تبصره 2 ماده 24 لایحه اصالحیه قانون تجارت ميباشد که مقرر میدارد: در صورتيكه براي بعضي از سهام شركت با رعايت مقررات اين قانون مزايايي قائل شوند، اين سهم ممتاز ناميده ميشوند بدين ترتيب سهام ممتاز را ميتوان در مقايسه با سهام عادي بهتر شناخت و از اين طريق ميتوان ويژگیها و مزاياي مثبت و منفي كه براي سهام ممتاز در نظر گرفته شده است را از سهام عادي متمايز نمود. پارهاي از حقوقدانان در تعريف سهام ممتاز نوشتهاند: سهامي است كه به موجب اساسنامه يا طبق تصويب مجمع عمومي فوقالعاده شركت امتياز يا امتيازات خاصي نسبت به ساير سهام همان شركت به دارنده خود اعطا ميكند (اسكيني، 1385 ،ص. 76 و ستوده تهراني، 1380 ،ص. 74). به عبارت ديگر میتوان گفت سهام ممتاز، سهامي است كه هنگام صدور، براساس اظهارنامه يا اساسنامه، نسبت به ديگر سهام شركت امتياز اضافي مثل پرداخت سود سهام به صورت ثابت، اولويت در بازپرداخت سرمايه هنگام انحالال شركت، حق رأي بيشتر نسبت به ديگر سهامداران را براي سهامدار ايجاد ميكند.
اندیشکده تعاون، به عنوان نخستین اندیشکده حوزه تعاون کشور و منطقه، با همکاری معاونت تعاونِ وزات تعاون، کار و رفاه اجتماعی و جهاد دانشگاهی تأسیس گردید تا بتواند خلاهای فکری و نظری موجود در امر تصمیمسازی، قانونگذاری و اجرا را پوشش دهد. همچنین اندیشکده در راستای تحقق رسالت اصلی خویش، در افق 1404 ساختاری خواهد بود که در سطح کشور بهعنوان مرجع علمیِ پشتیبان برای تمامی سطوح سیاستگذاری و تصمیمگیری در حوزۀ تعاون شناخته میشود.
با ورود یا ثبتنام در سامانه شما شرایط و قوانین استفاده از سرویس های سایت و قوانین حریم خصوصی آن را میپذیرید؛ همچنین از آخرین اطلاعیهها با خبر میشوید.
دیدگاه شما