ریسک کلی برای هر دارایی مالی


انواع نسبت های مالی چیست و چه کاربردی دارند؟

صورت های مالی گزارشی از تمام فعالیت‌های یک شرکت در یک دوره زمانی خاص (مثلاً یک سال مالی) هستند. یکی از منابع مهمی که مدیران هر مجموعه‌ای برای اطلاع از وضعیت کسب‌وکار استفاده می‌کنند، صورت های مالی هستند. اما این صورت ها زمانی معنای بیشتری پیدا می‌کنند که با استفاده از نسبت های مالی بدانیم که آیا بخش‌های مختلف صورت مالی با یکدیگر تناسب دارند یا نه. در این مقاله انواع نسبت های مالی را بررسی می‌کنیم و توضیح می‌دهیم که هر یک از این نسبت‌ها چگونه محاسبه می‌شوند و چه معنایی دارند.

تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی به چه معناست؟

انسان‌ها همیشه به دنبال این هستند که بتوانند از تکرار اتفاقات و نسبتی که این اتفاقات از نظر زمانی، مکانی و مقداری با یکدیگر دارند یک الگو در ذهن خودشان بسازند و به وسیله این الگو بتوانند وضعیت کنونی را بررسی کنند و علاوه بر آن حتی بتوانند در مورد آینده نیز پیش‌بینی کنند.

به همین منظور، نسبت های مالی اعداد و ارقامی هستند که برای کدگشایی از صورت های مالی و به‌دست‌آوردن اطلاعات معنادار از صورت های مالی به کار گرفته می‌شوند. نسبت های مالی به چندین دسته تقسیم می‌شوند که هر یک از این دسته‌ها وضعیت اقتصادی مؤسسه را از زاویه خاصی مورد بررسی قرار می‌دهند. برای مثال یکی از نسبت های بسیار پرکاربرد، نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه است که هرگاه مقدار آن از 80 درصد بیشتر شود به این معنی است که ریسک کلی برای هر دارایی مالی شرکت با مشکلات جدی در ایجاد تعهدات و بازپرداخت آنها مواجه است.

تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی به چه معناست؟

هدف از تجزیه و تحلیل صورت های مالی چیست؟

تجزیه و تحلیل صورت های مالی که یکی از مهم‌ترین روش‌های آن تحلیل نسبت‌ها است، با سه هدف اصلی انجام می‌شود:

  • بررسی روند فعالیت‌های شرکت از گذشته تا کنون
  • پیش‌بینی آینده شرکت
  • مقایسه وضعیت شرکت‌ها با یکدیگر

برای مثال نسبت جاری یکی از نسبت های مالی است که در تجزیه و تحلیل گزارش‌های قانونی شرکت‌ها استفاده می‌شود. نسبت جاری نشان می‌دهد که یک شرکت چقدر توانایی پرداخت بدهی‌هایش را از محل دارایی‌های جاری دارد. حالا تصور کنید که با مقایسه نسبت جاری یک شرکت طی 5 سال متوجه می‌شوید که قدرت شرکت برای پرداخت بدهی‌ها در حال کاهش است. این موضوع برای شما به‌عنوان یکی از اعضای واحد مالی آن شرکت یا یک سهام‌دار می‌تواند هشداردهنده باشد.

از طرف دیگر با مقایسه مقدار نسبت جاری یک شرکت با سایر شرکت‌هایی که در همان صنعت فعال هستند می‌توانیم متوجه شویم که شرکت ما با توجه‌ به وضعیت عمومی اقتصاد در کشور، چه عملکردی دارد.

علاوه بر همه اینها، از بررسی روند تغییرات در نسبت های مالی یک شرکت می‌توان آینده آن شرکت را با ضریب اطمینان قابل قبولی پیش‌بینی کرد. اهمیت این موضوع وقتی روشن‌تر می‌شود که بدانیم به اعتقاد اقتصاددان‌ها و سرمایه‌گذاران سرشناس دنیا، پیش‌بینی آینده مساوی است با ثروت.

انواع نسبت های مالی

نسبت های مالی از نظر تعدادی بسیار زیاد هستند؛ اما برای اینکه راحت‌تر بتوانیم این نسبت‌ها را تحلیل کنیم، با توجه به کمکی که هر یک از این نسبت‌ها در تحلیل یک کسب‌وکار می‌کنند آنها را در چهار دسته مجزا قرار می‌دهیم. نسبت های مالی به طور کلی به 4 دسته زیر تقسیم می‌شوند:

انواع نسبت های مالی

نسبت های نقدینگی

مهم‌ترین نسبت های نقدینگی سه مورد هستند که در قسمت زیر توضیح می‌دهیم.

نسبت جاری

برای به دست آوردن نسبت جاری باید دارایی‌های جاری را به بدهی‌های جاری تقسیم کنید. این نسبت وضعیت نقدینگی شرکت را به خوبی نشان می‌دهد. برای مثال اگر این نسبت 2.3 باشد؛ یعنی دارایی‌های جاری شرکت 2.3 برابر بیشتر از بدهی‌های جاری آن است. دقت کنید که این نسبت یک مقدار تعادلی دارد که بالاتر بودن یا پایین‌تر بودن از آن نشانه وجود مشکل در عملکرد شرکت است.

بالاتر بودن نسبت جاری از مقدار تعادلی به معنی عدم تخصیص بهینه وجه نقد در شرکت است و پایین‌تر بودن آن از مقدار تعادلی یک هشدار جدی به واحد مالی می‌دهد که بازپرداخت بدهی توسط شرکت ریسک بالایی پیدا کرده است.

نسبت آنی

نسبت آنی به شما کمک ریسک کلی برای هر دارایی مالی می‌کند که اطمینان بیشتری نسبت به توان شرکت در پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت از محل دارایی‌های جاری داشته باشید. این نسب در واقع مدلی محافظه‌کارانه از نسبت جاری است:

نسبت آنی = دارایی‌های جاری – موجودی کالا و پیش‌پرداخت‌ها و سفارش‌ها / بدهی‌های جاری

نسبت وجه نقد

این نسبت که با نام نسبت نقدینگی هم شناخته می‌شود، سرعت پرداخت بدهی‌ها را نشان می‌دهد. توجه داشته باشید که نسبت وجه نقد در مقایسه با نسبت آنی به جریان نقدی نزدیک‌تر است. فرمول نسبت وجه نقد به‌صورت زیر است:

نسبت وجه نقد = سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت + معادل‌های نقد + وجه نقد / بدهی‌های جاری

نسبت های فعالیت

برای اینکه بدانید مدیریت منابع در یک کسب‌وکار به چه صورتی انجام می‌شود باید نسبت های زیر را که با عنوان نسبت های فعالیت شناخته می‌شوند بررسی کنید.

نسبت دوره پرداخت بدهی‌ها

در نسبت های نقدی دیدیم که شرکت چقدر توانایی مالی برای بازپرداخت بدهی‌ها دارد و در نسبت دوره پرداخت بدهی‌ها بررسی می‌کنیم که از نظر زمانی چقدر طول می‌کشد تا شرکت بدهی‌های خودش را پرداخت کند. برای محاسبه این نسبت مالی از فرمول زیر استفاده کنید:

دوره پرداخت بدهی‌ها = 365 * متوسط حساب‌های پرداختنی / خرید نسیه

نسبت دوره وصول مطالبات

نسبت دوره وصول مطالبات مشخص می‌کند که دریافت مطالبات از سمت شرکت به صورت متوسط در چه مدت زمانی انجام می‌شود. این نسبت از یک مقدار مشخصی (که بر اساس متوسط صنعت تعیین می‌شود) نباید بزرگ‌تر شود زیرا نشان می‌دهد که منابع شرکت در ریسک هستند و شرکت توان وصول مطالبات خودش را ندارد. محاسبه نسبت دوره وصول مطالبات در دو مرحله انجام می‌شود:

متوسط فروش نسیه روزانه = فروش نسیه سالانه / 365

دوره وصول مطالبات = حساب‌های دریافتنی / متوسط فروش نسیه روزانه

نسبت گردش دارایی

اگر می‌خواهید بدانید که دارایی‌های یک شرکت چقدر درآمدزا هستند و به چه میزان استفاده بهینه از آنها می‌شود از نسبت گردش دارایی استفاده کنید. در واقع بالا بودن این نسبت نشان می‌دهد که بهره‌وری شرکت بالاست. فرمول محاسبه نسبت گردش دارایی:

گردش دارایی‌ها = درآمد فروش / میانگین کل دارایی‌های ابتدا و انتهای دوره

نسبت های اهرمی

همان‌طور که در قسمت بالاتر این مقاله هم گفتیم نسبت های اهرمی مهم‌ترین نسبت برای ذی‌نفعان خارجی شرکت از جمله بانک‌ها به حساب می‌آید. چند مورد از نسبت های اهرمی را در اینجا معرفی می‌کنیم.

نسبت بدهی

این نسبت حاصل تقسیم کل بدهی‌ها به کل دارایی کسب‌وکار است. این نسبت مشخص می‌کند که چه مقدار از اموال و منابع شرکت از محل ایجاد بدهی به دست آمده است. بالارفتن بیش از اندازه این نسبت نشان می‌دهد که یک مجموعه اقتصادی در حال نزدیک‌شدن به ورشکستگی است. نسبت بدهی مطلوب را برای کسب‌وکار خودتان بر اساس وضعیت اقتصادی کشور و میانگین نسبت بدهی در صنعتی که فعال هستید محاسبه کنید. البته تعیین نسبت بدهی مطلوب در هر دوره باید توسط یک تیم مالی و حسابداری خبره انجام شود. برای محاسبه نسبت بدهی از رابطه زیر استفاده کنید:

نسبت بدهی = کل بدهی / کل دارایی

نسبت پوشش بهره

این نسبت بیشترین کاربرد را در تحلیل وضعیت شرکت توسط بانک‌ها دارد. هر بانکی قبل از اینکه تسهیلات به کسب‌وکاری بپردازد، نسبت پوشش بهره را محاسبه می‌کند تا مطمئن شود که صاحبان آن مجموعه توان بازپرداخت دیون خود را دارند. درصورتی‌که این نسبت کوچک‌تر از یک باشد قطعاً هیچ بانکی راضی به تخصیص اعتبار به آن شرکت نخواهد شد. فرمول محاسبه نسبت پوشش بهره:

نسبت پوشش بهره = سود قبل از بهره و مالیات / هزینه بهره

نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی‌های ثابت

طبیعتاً مقدار این نسبت هر چقدر بیشتر باشد اطمینان بالاتری برای سهام‌داران ایجاد می‌کند و ریسک کمتری را به آنها تحمیل خواهد کرد. برای محاسبه این نسبت از معادله زیر استفاده می‌شود:

نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی ثابت = حقوق صاحبان سهام / دارایی‌های ثابت

نسبت مالکانه

همان‌طور که نسبت بدهی نشان می‌داد چقدر از دارایی شرکت از طریق ایجاد بدهی به دست آمده، نسبت مالکانه نیز نشان‌دهنده میزانی از دارایی شرکت است که از طریق حقوق صاحبان سهام به دست آمده است. بزرگ‌تر بودن عدد حاصل از معادله زیر می‌تواند نشانه مثبتی در مورد عملکرد کسب‌وکار در ارتباط با مدیریت دارایی‌ها باشد:

نسبت مالکانه = حقوق صاحبان سهام / کل دارایی‌ها

نسبت های سودآوری

این نسبت‌ها پایه و اساس هر کسب‌وکاری را تشکیل می‌دهند. از بین رفتن تعادل در نسبت های سودآوری، کل فعالیت‌های شرکت را تحت شعاع قرار می‌دهد و ماهیت کسب‌وکار را زیر سؤال می‌برد. برخی از مهم‌ترین نسبت های سودآوری را اینجا بررسی می‌کنیم.

حاشیه سود خالص

حاشیه سود نشان می‌دهد که چه مقدار از مبلغ فروش هر واحد کالای شرکت، به عنوان سود در نظر گرفته می‌شود. پس اگر مثلاً در شرکت تولید ظروف پلاستیکی کار می‌کنید، باید به وسیله رابطه زیر حاشیه سود خالص را محاسبه کنید:

حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش

حاشیه سود عملیاتی

سود عملیاتی در حقیقت سود شرکت را پس از کسر تمام هزینه‌های عملیاتی نشان می‌دهد. یعنی علاوه بر محاسبه بهای تمام شده باید هزینه‌های اداری، بازاریابی، بیمه و حمل‌ونقل را نیز از درآمدهای شرکت کسر کرد تا سود عملیاتی به دست بیاید. اما برای محاسبه حاشیه سود عملیاتی باید سود عملیاتی را در رابطه زیر قرار دهید:

حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش

بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

سهام‌داران هر شرکتی انتظار دریافت سود و همچنین افزایش قیمت هر سهم را دارند. به عبارت دیگر آنها می‌خواهند حداکثر بازده ممکن را از سهمی که خریداری کرده‌اند به دست بیاورند. برای محاسبه بازده حقوق صاحبان سهام از معادله زیر استفاده کنید:

بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / مجموع حقوق صاحبان سهام

بازده دارایی (ROA)

چگونگی سودآوری شرکت را در مقایسه با مقدار دارایی‌ای که آن شرکت دارد نشان می‌دهد. در واقع نسبت بازده دارایی مشخص می‌کند که مدیران یک مجموعه چقدر کارآمد از دارایی‌های شرکت استفاده کرده‌اند. برای محاسبه این نسبت باید فرمول زیر را به کار ببرید:

بازده دارایی‌ها = سود خالص / مجموع دارایی‌ها

البته برای اینکه دید درست‌تری نسبت به بازده دارایی ایده‌آل برای کسب‌وکاری که در آن مشغول هستید داشته باشید باید ROA به دست آمده برای یک دوره زمانی مشخص را با دوره‌های زمانی قبلی مقایسه کنید و علاوه بر آن بازده دارایی شرکت خودتان را با بازده دارایی سایر شرکت‌ها که در صنعت شما فعال هستند مقایسه کنید.

سوالهای متداول

  • بانک ها برای اعتبار سنجی شرکت ها جهت اعطای اعتبارات از کدام نسبت استفاده می کنند؟

هر بانکی قبل از اینکه تسهیلات به کسب‌وکاری بپردازد، نسبت پوشش بهره را محاسبه می‌کند تا مطمئن شود که صاحبان آن مجموعه توان بازپرداخت دیون خود را دارند. درصورتی‌که این نسبت کوچک‌تر از یک باشد قطعاً هیچ بانکی راضی به تخصیص اعتبار به آن شرکت نخواهد شد.

  • نسبت مالکانه چیست و چطور تفسیر می‌شود؟

نسبت مالکانه نشان‌دهنده میزانی از دارایی شرکت است که از طریق حقوق صاحبان سهام به دست آمده است. بزرگ‌تر بودن عدد حاصل از معادله زیر می‌تواند نشانه مثبتی در مورد عملکرد کسب‌وکار در ارتباط با مدیریت دارایی‌ها باشد.

  • نسبت بازده دارایی یا همان ROA چه اطلاعاتی در مورد عملکرد شرکت می‌دهد؟

بازده دارایی، چگونگی سودآوری شرکت را در مقایسه با مقدار دارایی‌ای که آن شرکت دارد نشان می‌دهد. در واقع نسبت بازده دارایی مشخص می‌کند که مدیران یک مجموعه چقدر کارآمد از دارایی‌های شرکت استفاده کرده‌اند.

  • چه تفاوتی بین نسبت جاری و آنی وجود دارد؟

در نسبت آنی، مواردی مانند موجودی کالا و پیش پرداخت‌ها از دارایی کسر می‌شود تا قدرت بازپرداخت بدهی‌ها از محل دارایی‌های جاری در کوتاه مدت در مقایسه با نسبت جاری به شکل محافظه کارانه‌تری محاسبه شود.

ریسک چیست و انواع ریسک‌ کدام است؟

ریسک چیست

زیان بالقوه و قابل اندازه‌گیری یک نوع سرمایه‌گذاری را ریسک می‌گویند.

برخی از ریسک‌های سرمایه‌گذاری بر روی اوراق بهادار عبارت است از: اعلام نشدن سود سهام، پایین بودن میزان سود هرسهم، کاهش قیمت هرسهم.

ریسک سرمایه گذاری

در ادامه این مطلب از سایت بورسینس چند ریسک دیگر را بطور کوتاه لیست کرده ایم.

ریسک عملیاتی (Operational Risk) چیست؟

ریسک عملیاتی یا اهرم مالیاتی مربوط است به سود عملیاتی که منشا آن نیز هزینه‌های ثابت شرکت است.

ریسک عملیاتی، ریسک زیان ناشی از فرایند ناقص یا شکست خورده، سیاست‌ها، سیستم‌ها یا رویدادهایی است که فرایند عملیاتی کسب و کار را تحت شعاع قرار می‌دهد.

خطای کارکنان، فعالیت‌های مخربانه و خلافکارانه مانند تقلب و رویدادهای فیزیکی نیز از جمله فاکتورهایی هستند که می‌توانند ریسک عملیاتی را پی داشته باشند.

اغلب سازمان‌ها پذیرفته‌اند که مردم و فرایندها به طور ذاتی دچار خطا می‌شوند و کم‌اثر یا بی‌اثر شدن عملیات را به بار می‌آورند.

دلایل ریسک عملیاتی:

  • بلایای طبیعی، مانند زمین‌لرزه، طوفان‌ها یا آتش‌سوزی
  • بحران‌های سلامتی و بهداشت، مانند همه‌گیری ویروس COVID-19
  • فجایع ناشی از انسان‌ها، مانند حملات سایبری، تروریسم و جرایم سایبری
  • شبه‌جرم‌ها مانند اختلاس، جرایم سایبری درون سازمانی، غفلت کارکنان، تهدیدات جنسی، محیط کاری خصومت‌آمیز و…
  • نقض قوانین، نقض قرارداد، دستکاری در بازار و اعمال معاملات غیرمنصفانه
  • قوانین و شرایط کاری جدید
  • شکست خوردن در پایبندی به سیاست‌ها یا فرایندهای کاری شرکت یا شکست در اطمینان حاصل کردن از پیشبرد سیاست‌ها
  • سیستم‌های کامپیوتری یا IT قدیمی
  • اختلال در زنجیره تامین
  • استفاده ناکارآمد از سیستم‌های ابری
  • سیاست‌های کاری متناقض یا غیرمنصفانه
  • رفتارهای ناایمن
  • کاستی و نقص در محصولات
  • خطاهای انسانی مانند خطا در وارد کردن داده، یا از دست دادن ضرب العجل‌‌ها
  • ناکارآمدی فرایندهای داخلی یا درک اشتباه فرایندها

ریسک مالی (Financial Risk) چیست؟

ریسک مالی گونه‌ای ریسک اضافی است که در اثر افزایش بدهی در شرکت به سهامداران تحمیل می‌شود.

ریسک ناشی از به‌کارگیری بدهی در شرکت را ریسک مالی می‌نامند.

به عبارت دیگر، ریسک مالی به توانایی کسب و کار در مدیریت بدهی و پاسخگو بودن در مقابل تعهدات مالی اشاره دارد.

این نوع از ریسک اغلب به خاطر بی‌ثباتی‌ها، زیان در بازار مالی یا تحرکات قیمت سهام و ارزها، تغییر نرخ بهره و… به وجود می‌آید.ریسک کلی برای هر دارایی مالی

ریسک غیرسیستماتیک و ریسک سیستماتیک چیست؟

کل ریسک بازار را می‌توان به دو دسته کلی ریسک سیستماتیک (Systematic Risk) و ریسک غیر سیستماتیک تقسیم کرد.

ریسک غیر سیستماتیک ریسکی است که ناشی از خصوصیات خاص شرکت از جمله نوع محصول، ساختار سرمایه سهامداران عمده و غیره می‌باشد.

ریسک سیستماتیک ناشی از تحولات کلی بازار و اقتصاد بوده و تنها مختص به شرکت خاصی نمی‌باشد به دیگر بیان ریسک سیستماتیک در اثر حرکت‌های کلی بازار به وجود می‌آید.

طبق نظریه‌های پرتفولیو با متنوع‌سازی سبد سهام می‌توان ریسک غیر سیستماتیک را از میان برد ولیکن ریسک سیستماتیک همچنان باقی می‌ماند.

شرکت‌هایی که فروش آنها بسیار پرنوسان است، یا مانع مالی آنها در حد گسترده‌ای از محل دریافت وام تامین شده است، یا رشد بسیار سریعی داشته‌اند، یا نسبت‌های جاری پایینی دارند و همچنین شرکت‌های کوچک بیش از دیگران از ریسک سیستماتیک تاثیر می‌پذیرند.

هر معامله‌ای در بورس دارای ریسک مخصوص به خود است، توصیه می‌کنم مطلب پیشنهاد و سیگنال سهام برای تازه کارها! که یک مطلب آموزنده است را مطالعه کنید.

ریسک اعتبار (Credit risk)

این ریسک مربوط به زمانی است که یک شرکت یا شخص توانایی آنرا نداشته باشد که سود قراردادی و اصل سرمایه را براساس تعهدات خود پرداخت کند.

سرمایه‌گذارانی که اوراق مشارکت و سایر اوراق بدهی جزئی از پرتفوی سرمایه‌گذاری آنهاست با این نوع از ریسک مواجه هستند.

البته اوراق بدهی دولتی کمترین میزان ریسک را دارا می‌باشند در حالیکه اوراق مشارکت شرکت‌ها دارای ریسک اعتباری بیشتری است.

ریسک نرخ بهره (Interest Rate Risk)

ریسک ناشی از نرخ سود مربوط به زمانی است که تغییر در نرخ سود باعث دگرگونی ارزش یک سرمایه‌گذاری گردد.

این نوع ریسک معمولا روی اوراق مشارکت و اوراق بدهی بیشتر اثر می‌گذارد.

به عبارت دیگر، ریسک نرخ بهره، احتمال کاهش ارزش یک دارایی به خاطر نوسانات غیرمنتظره در نرخ بهره است. ریسک نرخ بهره، اغلب با دارایی‌هایی که درآمد ثابت ایجاد می‌کنند (fixed-income assets مانند اوراق مشارکت) مرتبط است.

مانند سایر انواع ریسک‌ها، ریسک نرخ بهره را می‌توان کاهش داد. اصلی‌ترین ابزارها برای کاهش ریسک نرخ بهره شامل تنوع‌سازی دارایی‌ها در سبد و پوشش ریسک (hedging) است.

ریسک سیاسی (Political Risk)

ریسک سیاسی نوعی از ریسک مالی به حساب می‌آید که در آن، دولت یک کشور بصورت ناگهانی سیاست‌های خود را تغییر دهد.

این ریسک عامل بزرگیست که باعث کاهش سرمایه‌گذاری خارجی در کشورهای در حال توسعه و جهان سوم می‌شود.

ریسک بازار (Market Risk)

ریسک بازار عبارت است از تغییر در بازده که ناشی از نوسانات کلی بازار است.

در بین انواع ریسک‌ها آشناترین ریسک است که به عنوان ریسک نوسانات بازار نیز شناخته می‌شود و سرمایه‌گذاران و معامله‌گران در بورس بصورت روزانه با آن مواجه هستند.

این ریسک بیشتر در بازار سهام، آتی سکه، فارکس و سایر بازارهای با نوسانات بالا وجود دارد. نوسانات یک معیار برای ریسک است چون به رفتار و خلق و خوی سرمایه‌گذاران بستگی دارد و نه منطق ( این مقاله را بخوانید : روانشناسی، حلقه مفقوده تصمیم‌گیری در بازار بورس )

چون کسب سود فعالان بازار به بالا و پایین شدن قیمت بستگی ریسک کلی برای هر دارایی مالی دارد، نوسانات برای بازدهی یک امر حیاتی است و هرچقدر یک اوراق بهادار یا بازار با نوسانات بیشتری همراه باشد، احتمال بیشتری برای تغییر بزرگ در هر دو جهت (افزایش یا کاهش قیمت) وجود دارد.

همه اوراق بهادار در معرض ریسک بازار قرار دارند، اگرچه سهام عادی بیشتر تحت تأثیر این نوع ریسک است. این ریسک می‌تواند ناشی از عوامل متعددی از قبیل رکود، جنگ، تغییرات ساختاری در اقتصاد و تغییر در ترجیحات مشتریان است.

ریسک تورمی

این نوع ریسک که تمامی اوراق ریسک کلی برای هر دارایی مالی بهادار را تحت تأثیر قرار می‌دهد عبارت است از ریسک قدرت خرید، یا کاهش قدرت خرید وجوه سرمایه‌گذاری شده.

این نوع ریسک با ریسک نوسان نرخ بهره مرتبط است، برای اینکه نرخ بهره معمولاً در اثر افزایش تورم افزایش می‌یابد. علت این است که قرض دهندگان به‌منظور جبران ضرر ناشی از قدرت خرید، سعی می‌کنند نرخ بهره را افزایش دهند.

ریسک تجاری

ریسک ناشی از انجام تجارت و کسب‌وکار در یک صنعت خاص یا یک محیط خاص را ریسک تجاری گویند.

برای مثال یک شرکت فولاد در صنعت خاص خود با مسائل منحصر به خود مواجه است.

ریسک نقدینگی

ریسک مرتبط با بازار ثانویه‌ای است که اوراق بهادار در آن معامله می‌شود. آن دسته از سرمایه‌گذاری‌هایی که خریدوفروش آن به‌ آسانی صورت می‌گیرد از نقدینگی بالایی برخوردار است.

هرچه عدم اطمینان در خصوص عامل زمان و ابهام قیمتی بالا باشد میزان ریسک نقدینگی نیز افزایش می‌یابد. ریسک نقدینگی سهام مربوط به بازارهای خارج از بورس خیلی بیشتر است.

اگر در مورد انواع ریسک‌ها سوالی دارید در ریسک کلی برای هر دارایی مالی بخش نظرات بنویسید.

قصد شروع سرمایه‌گذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاری‌ها انجام دهید:

برای سرمایه‌گذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه می‌شود:

ریسک چیست

ریسک در اصطلاح اقتصادی به تفاوت میزان سود واقعی حاصل از یک سرمایه گذاری با میزان سود مورد انتظار گفته می شود. در ریسک امکان از دست دادن بخش یا تمام سرمایه ی اصلی وجود دارد.
به صورت کمی ، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و نتایج حاصل از یک سرمایه گذاری در گذشته ارزیابی می شود. در امور مالی ، انحراف معیار (اختلاف مقدار از میزان متوسط و مقدار میانگین) یکی از معیار متداول مرتبط با ریسک است. انحراف معیار با اندازه گیری میزان نوسانات و اختلاف قیمت در یک بازه ی زمانی مشخص محاسبه می شود .
به طور کلی ، مدیریت ریسک های یک سرمایه گذاری از طریق درک اصول ریسک و چگونگی اندازه گیری آن امکان پذیر بوده و سرمایه گذاری را محتاطانه تر میکند. یادگیری ، پیشبینی و مدیریت ریسک های ممکن برای هرسرمایه گذاری، به انواع سرمایه گذاران و مدیران مشاغل کمک می کند تا از ضررهای غیرضروری و پرهزینه جلوگیری کنند.

مبانی ریسک

افراد همه روزه در معرض انواع ریسک قرار میگیرند-خواه از رانندگی ، پیاده روی در خیابان ، سرمایه گذاری ، مدیریت منابع و… هر کدام میتوانند ریسکی در بر داشته باشند. شخصیت ، سبک زندگی و سن یک سرمایه گذار از مهمترین عواملی است که برای مدیریت سرمایه گذاری فردی و اهداف ریسک در نظر گرفته می شود. هر سرمایه گذار مشخصات ریسک منحصر به فردی دارد که تمایل و توانایی آنها را برای مقاومت در برابر ریسک تعیین می کند. به طور کلی ، با افزایش ریسک های سرمایه گذاری ، سرمایه گذاران انتظار بازدهی و سود بیشتری دارند تاخطر ریسک را جبران کنند.
ریسک یکی از ایده های اساسی در هر سرمایه گذاری به شمار میرود. هرچه میزان ریسکی که یک سرمایه گذار میپذیرد بیشتر باشد، بازده بالقوه آن نیز بیشتر خواهد بود.. به عنوان مثال ، خزانه داری دولتی ایالات متحده یکی از مطمئن ترین سرمایه گذاری ها محسوب می شود و در مقایسه با خزانه داری های بخش خصوصی، نرخ بازده کمتری را ارائه می دهد.اما احتمال ورشکستگی یک شرکت سهامی خاص به دلیل ریسک بالاتر ، بسیار بیشتر از یک سرمایه گذاری دولتی است و به همین دلیل سود بیشتری به سرمایه گذاران پیشنهاد میدهند.

RISK

افراد ، مشاوران مالی و شرکت ها همه می توانند استراتژی های مدیریت ریسک را برای خطر کردن سرمایه گذاری ها و فعالیت های تجاری خود توسعه دهند. به لحاظ آکادمیک ، چندین نظریه ، معیار و استراتژی وجود دارد که برای اندازه گیری ، تحلیل و مدیریت ریسک ها شناسایی شده اند. برخی از این موارد عبارتند از: انحراف معیار ، بتا ، ارزش در معرض خطر (VaR) و مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه (CAPM). اندازه گیری و کمی سازی ریسک اغلب به سرمایه گذاران ، معامله گران و مدیران مشاغل اجازه می دهد تا با استفاده از استراتژی های مختلف از جمله متنوع سازی و سرمایه گذاری در موقعیت های مختلف، برخی از ریسک ها را دور بزنند.

ریسک های بی خطر

در حالی که هیچ سرمایه گذاری کاملاً از کلیه خطرات احتمالی عاری نیست ، اما برخی از اوراق بهادار دارای ریسک عملی بسیار کمی هستند تا حدی که بدون ریسک یا بدون خطر در نظر گرفته می شوند.
اوراق بهادار بدون ریسک اغلب پایه ای برای تحلیل و اندازه گیری ریسک تشکیل می دهند. این نوع سرمایه گذاری ها نرخ بازده مورد انتظار را با خطر بسیار کم یا بدون خطر ارائه می دهند. اغلب اوقات ،سرمایه گذاران برای حفظ پس اندازهای اضطراری یا نگه داشتن دارایی هایی که باید سریعاً قابل دسترسی باشند، از این اوراق بهادار استفاده میکنند.

ریسک و افق زمانی

افق زمانی و نقدینگی سرمایه گذاری ها اغلب یک عامل اصلی تأثیرگذار در ارزیابی ریسک و مدیریت ریسک است. اگر یک سرمایه گذار نیاز به دسترسی فوری به نقدینگی سرمایه داشته باشد ، احتمال اینکه در سرمایه گذاری های با ریسک بالا یا سرمایه گذاری هایی که بلافاصله قابل تصفیه نیستند مراجعه کنند کمتر است و استفاده از اوراق بهادار بی خطر را ترجیح میدهند.

RISK

افق های زمانی نیز عامل مهمی برای سرمایه گذاری فردی خواهد بود. سرمایه گذاران جوان که افق زمانی بیشتری برای بازنشستگی دارند ممکن است مایل باشند در سرمایه گذاری های طولانی تر با بازده بالقوه بالاتر شرکت کنند. اما سرمایه گذاران مسن تحمل ریسک متفاوتی دارند ، زیرا سهولت دسترسی به نقدینگی برایشان اهمیت دارد.

انواع ریسک مالی

هر اقدام پس انداز و سرمایه گذاری شامل ریسک و بازدهی مختلف است. تئوری ریسک مالی ،انواع ریسک های ممکن برای پس انداز را به دو دسته طبقه بندی می کند: ریسک سیستماتیک و ریسک غیر سیستماتیک. به طور کلی، سرمایه گذاران در معرض هردو خطرات سیستماتیک و غیرسیستماتیک قرار دارند.
خطرات سیستماتیک ، کل یک بازار اقتصادی و بخش عظیمی از آن را تحت تاثیر قرار می دهند. از دست دادن سرمایه گذاری ها به دلیل عواملی مانند ریسک سیاسی و ریسک اقتصادی کلان است که وبرعملکرد کل بازار تأثیر می گذارد. ریسک سیستماتیک را نمی توان از طریق متنوع سازی سرمایه گذاری به راحتی کاهش داد. انواع متداول دیگر ریسک سیستماتیک می تواند شامل ریسک نرخ بهره ، ریسک تورم ، ریسک ارزی ، ریسک نقدینگی ، ریسک کشور و ریسک سیاسی-اجتماعی باشد.

RISK

ریسک غیر سیستماتیک ،که به عنوان ریسک خاص نیز شناخته می شود ، رده ای از ریسک است که فقط یک صنعت یا یک شرکت خاص را تحت تأثیر قرار می دهد. ریسک غیر سیستماتیک ، خطر از دست دادن سرمایه گذاری به دلیل خطرات خاص شرکت یا صنعت است. به عنوان مثال می توان به تغییر در مدیریت ، فراخوان محصول ، تغییر نظارتی که می تواند فروش شرکت را کاهش دهد و یک رقیب جدید در بازار با پتانسیل تصاحب سهم بازار از یک شرکت اشاره کرد. سرمایه گذاران غالباً برای مدیریت ریسک غیر سیستماتیک از سرمایه گذاری متنوع استفاده میکنند.
علاوه بر خطرات گسترده سیستماتیک و غیر سیستماتیک انواع دیگر ریسک عبارتند از :


ریسک کسب و کار

RISK

ریسک کسب و کار به عوامل اساسی تداوم و برقراری یک کسب و کار اشاره دارد – این سوال مطرح است که آیا یک شرکت قادر به فروش کافی و ایجاد درآمد کافی برای تأمین هزینه های عملیاتی خود و سودآوری خواهد بود؟ در حالی که ریسک مالی مربوط به سود و زیان مستقیم است ، ریسک کسب و کار مربوط به تمام هزینه های دیگری است که یک بنگاه اقتصادی باید بپردازد تا عملکرد خود را حفظ کند. این هزینه ها شامل حقوق ، هزینه های تولید ، اجاره تسهیلات ، دفتر و هزینه های اداری است. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند قیمت تمام شده کالا ، حاشیه سود ، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی که می فروشد ، است.

ریسک اعتبار یا ریسک پیشفرض

ریسک اعتباری هنگامی صورت می گیرد که وام گیرنده قادر به پرداخت سود یا اصل قرارداد تعهدات بدهی خود نباشد. این نوع ریسک خصوصاً مربوط به سرمایه گذارانی است که قصد سهام داری دارند . اوراق قرضه و سهام های دولتی ، کمترین میزان خطر پیش فرض و به همین ترتیب ، کمترین بازده را دارند. از طرف دیگر ، سهام های خصوصی شرکتی بیشترین میزان ریسک پیش فرض را دارند اما نرخ بهره بالاتری نیز دارند. سرمایه گذاران میتوانند با مراجعه به آژانس های رتبه بندی میزان خطر و بازدهی سرمایه های مختلف را شناسایی کنند.
ریسک کسب و کار به عوامل اساسی تداوم و برقراری یک کسب و کار اشاره دارد – این سوال مطرح است که آیا یک شرکت قادر به فروش کافی و ایجاد درآمد کافی برای تأمین هزینه های عملیاتی خود و سودآوری خواهد بود؟ در حالی که ریسک مالی مربوط به سود و زیان مستقیم است ، ریسک کسب و کار مربوط به تمام هزینه های دیگری است که یک بنگاه اقتصادی باید بپردازد تا عملکرد خود را حفظ کند. این هزینه ها شامل حقوق ، هزینه های تولید ، اجاره تسهیلات ، دفتر و هزینه های اداری است. سطح ریسک تجاری یک شرکت تحت تأثیر عواملی مانند قیمت تمام شده کالا ، حاشیه سود ، رقابت و سطح کلی تقاضا برای محصولات یا خدماتی که می فروشد ، است.

ریسک ارزی

RISK

هنگام سرمایه گذاری در کشورهای خارجی ، مهم است که در نظر بگیریم که نرخ ارز می تواند قیمت دارایی را نیز تغییر دهد. ریسک ارزی (یا ریسک نرخ ارز) برای کلیه ابزارهای مالی اعمال می شود که وابسته به ارزی غیر از ارز داخلی شما هستند. به عنوان مثال ، اگر در ایالات متحده زندگی می کنید و در سهام کانادا به دلار کانادا سرمایه گذاری می کنید ، حتی اگر ارزش سهام افزایش یابد ، اگر دلار کانادا نسبت به دلار آمریکا کاهش یابد ، ممکن است ضرر کنید.

ریسک کشوری

هنگامی که کشوری قادر به انجام تعهدات مالی خود نباشد و از تعهدات خود کوتاهی کند ، می تواند به عملکرد سایر ابزارهای مالی آن کشور آسیب برساند – و همچنین سایر کشورهایی که با آنها ارتباط دارد. ریسک کشور شامل سهام ، اوراق قرضه ، صندوق های سرمایه گذاری مشترک ، اختیارات و معاملات آتی است که درسطح یک کشور منتشر می شود. این نوع ریسک اغلب در بازارهای نوظهور یا کشورهایی که کسری شدید دارند دیده می شود.

ریسک سیاسی

RISK

ریسک سیاسی ، ریسکی است که بازده سرمایه گذاری می تواند به دلیل بی ثباتی سیاسی یا تغییرات در یک کشور متحمل شود. این نوع خطر می تواند ناشی از تغییر در دولت ، نهادهای قانونگذاری ، سایر سیاست گذاران سیاست خارجی یا کنترل نظامی باشد. این ریسک در سرمایه گذاری های طولانی تر خطر جدی تری محسوب میشود.

ریسک طرف مقابل

بر اساس این نوع ریسک این احتمال وجود دارد که یکی از کسانی که در یک معامله شرکت می کنند از تعهد قراردادی خود کوتاهی کند. ریسک طرف مقابل می تواند در معاملات اعتباری ، سرمایه گذاری و معاملات تجاری ریسک کلی برای هر دارایی مالی به خصوص برای معاملات انجام شده در بازارهای خارج از بورس (OTC) وجود داشته باشد ، سرمایه گذاری مالی مانند سهام ، اختیارات ، اوراق قرضه و مشتقات آن دارای ریسک طرف مقابل هستند.

ریسک نقدینگی

ریسک نقندینگی وابسته به توانایی سرمایه گذار در تصفیه ی سرمایه ی خود است . به طور کلی سرمایه گذاران بزرگ بخشی از سرمایه ی خود را در سرمایه های بی خطر انجام میدهند تا سهولت دسترسی به نقدینگی در صورت نیاز ایجاد شود.

خطردر مقابل پاداش

RISK

تعادل بین خطر کردن در سرمایه گذاری و بدست آوردن سود بیشتر . به طور کلی ، سطح کم خطر با بازده بالقوه کم و سطح بالای خطر با بازده بالقوه بالا در ارتباط است. هر سرمایه گذار باید تصمیم بگیرد که چقدر به ریسک مایل بوده و آیا قادربه قبول خطر مورد نظر است. این بر اساس عواملی مانند سن ، درآمد ، اهداف سرمایه گذاری ، نیازهای نقدینگی ، افق زمانی و شخصیت خواهد بود.
نمودار زیر یک مثال تصویری از نسبت میزان ریسک به بازدهی پس انداز نشان میدهد:

RISK

مهم است که به خاطر داشته باشید که خطر بالاتر به طور خودکار با بازده بالاتر برابر نیست. ریسک بازگشت سود فقط نشان می دهد که سرمایه گذاری های با ریسک بالاتر احتمال بازده بالاتر را دارند – اما هیچ تضمینی وجود ندارد. در سرمایه گذاری با ریسک پایین ، امکان از دست دادن و خطر کمتری برای سرمایه وجود دارد ولی در نتیجه همانند سرمایه گذاری های بی خطر ، انتظار مقدار ثابتی سود در ازای ریسک کم داریم . این نوع پس انداز نسبت به سرمایه گذاری های پرخطر سود دهی پایین تری دارد چون شما ریسک زیادی نمیپذیرید.

ریسک و تنوع

اساسی ترین و موثرترین استراتژی برای به حداقل رساندن خطر ، تنوع است. متنوع سازی به شدت مبتنی بر مفاهیم همبستگی و ریسک است. یک سرمایه ی منظم پخش شده در زمینه هایی که با یکدیگر تفاوت دارند باعث ایجاد امنیت و کاهش ریسک می شود ، بدین صورت که در صورت آسیب دیدن یک بخش ، سایر سرمایه در سایر پس انداز ها امن خواهد بود.
در حالی که اکثر متخصصان سرمایه گذاری اتفاق نظر دارند که متنوع سازی نمی تواند ضرر را تضمین کند ، اما مهمترین مولفه کمک به سرمایه گذار در رسیدن به اهداف مالی دوربرد است ، در حالی که خطر را به حداقل می رساند.

RISK

1.سرمایه ی خود را بین پس انداز های مختنلف – از جمله پول نقد ، سهام ، اوراق قرضه ، صندوق های سرمایه گذاری مشترک ، ETF و سایر صندوق ها – گسترش دهید. به دنبال دارایی هایی باشید که بازده آنها از نظر تاریخی و در گذشته در یک جهت پیشرفت کرده و به همان درجه ثابت مانده است. به این ترتیب ، اگر بخشی از نمونه کارها در حال کاهش باشد ، ممکن است بقیه همچنان در حال رشد باشند.

2.در هر نوع سرمایه گذاری متنوع بمانید. اوراق بهادار را شامل کنید که براساس بخش ، صنعت ، منطقه و سرمایه بازار متفاوت است. همچنین بهتر است سبک هایی مانند رشد ، درآمد و ارزش را با هم مخلوط کنید. در مورد اوراق قرضه نیز همین طور است: سررسیدها و کیفیت های مختلف اعتبار را در نظر بگیرید.

3.در خرید اوراق بهادار ریسک کنید. شما فقط محدود به سرمایه گذاری در بخش دولتی نیستید . درواقع خلاف این موضوع صحت دارد. انتخاب سرمایه گذاری های مختلف با نرخ بازدهی متفاوت ، تضمین می کند که سودهای بزرگ باعث جبران ضرر در مناطق دیگر می شود.
بخاطر داشته باشید که متنوع سازی و پخش بودجه یکباره قابل انجام نیست و در مرور زمان صورت می گیرد. سرمایه گذاران و مشاغل با “بررسی های منظم” ایجاد تعادل مجدد را انجام می دهند تا مطمئن شوند نمونه کارها دارای سطح ریسکی متناسب با استراتژی و اهداف مالی آنها هستند.

نتیجه گیری

همه ما هر روز با خطرات روبرو می شویم – خواه در حال رانندگی به محل کار خود باشیم ، چه در حال موج سواری ، خواه در سرمایه گذاری یا مدیریت شغلی. در دنیای مالی ، ریسک به این احتمال اشاره دارد که بازده واقعی یک سرمایه گذاری با آنچه انتظار می رود متفاوت باشد – این احتمال وجود دارد که یک سرمایه گذاری به همان خوبی که می خواهید پیش نرود و در نتیجه ضرر کنید.
موثرترین راه برای مدیریت ریسک سرمایه گذاری ارزیابی و تنوع منظم ریسک است. اگرچه متنوع سازی سود یا تضمین ضرر را تضمین نمی کند ، اما توانایی بهبود بازده را بر اساس اهداف و سطح هدف شما فراهم می کند. یافتن تعادل مناسب بین ریسک و بازده به سرمایه گذاران و مدیران مشاغل کمک می کند تا از طریق سرمایه گذاری هایی که می توانند راحت تر باشند ، به اهداف مالی خود برسند.
مترجم : امیرحسین رستگار

مدیریت سرمایه چیست | با 5 رکن اصلی این نوع مدیریت آشنا شوید

مدیریت سرمایه چیست

مدیریت سرمایه یک استراتژی علمی اما کاملا شخصی و مختص به هر سرمایه‌گذار است و بنا بر شخصیت، روحیات و اهداف مالی افراد، متفاوت خواهد بود. علاوه بر این، سن سرمایه‌‌گذار، میزان سرمایه، اهداف و زمان تعیین شده برای رسیدن به اهداف نیز نقش مهمی در تعیین استراتژی مدیریت سرمایه دارد. هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است. در مرحله بعدی کسب سود و افزایش سرمایه در اولویت قرار می‌گیرند.

مدیریت سرمایه دانشی است که اگر به نحو درست از آن استفاده شود، نه تنها موجب بقای سرمایه می‌شود، بلکه سودآوری و افزایش سرمایه را نیز به همراه خواهد داشت. بنابراین، سرمایه گذار باید بیاموزد چگونه سرمایه خود را با توجه به مدل‌های سرمایه‌گذاری خود، به درستی مدیریت کند.

فهرست عناوین مقاله

اهمیت مدیریت سرمایه در زندگی مالی

در سال‌های اخیر شاخص‌های بازار سهام رشد چشمگیری داشته‌ و سرمایه‌ گذاران با سرمایه‌های خرد و کلان و با هر میزان مهارت و تخصص مالی وارد این بازار شده‌اند. اگرچه روش‌های مطمئن‌ و کم ریسک‌تری مانند صندوق‌های سرمایه‌گذاری وجود دارد، اما افراد زیادی ترجیح می‌دهند خودشان به معاملات سهام بپردازند.

جهت سرمایه‌گذاری منطقی و آگاهانه، لازم است سرمایه گذار قبل از ورود به بازار مفهوم و ارکان اصلی معامله‌گری از جمله ت حلیل تکنیکال ، تحلیل بنیادی، روانشناسی و مدیریت سرمایه را بیاموزد. در این میان، فراگیری مدیریت سرمایه از اهمیت زیادی برخوردار است، چرا که به طور مستقیم در بقای افراد در بازار تاثیرگذار است و می‌توان آن را ضامن حفظ و رشد سرمایه دانست.

مفهوم مدیریت سرمایه چیست؟

مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده می‌شود، دانش و مهارت سرمایه‌گذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است. در واقع سرمایه گذار برای کسب بازده مورد انتظار خود، می‌بایست ریسک مشخصی را متحمل شود؛ اما برای جلوگیری از ضررهای سنگین، باید مقادیر بازده و ریسک پیش از ورود به موقعیت معاملاتی مشخص شود به گونه‌ای که در مقابل انتظار کسب سود معقول، ضرر احتمالی نیز کم باشد.

قوانین مدیریت ریسک در معاملات تاثیر به سزایی در راستای کاهش ضرر و زیان دارد. یک استراتژی معاملاتی در کنار مدیریت سرمایه، علاوه بر پیش‌گیری از ضررهای غیر منتظره، به تدریج موجب رشد سرمایه خواهد شد. مدیریت سرمایه و حتی دیگر ابزارهای مالی در معاملات سهام ، واحد و مشخص نیست و به شخص سرمایه گذار بستگی دارد. در واقع جزئیات و نحوه اعمال آن، با توجه به دیدگاه سرمایه‌گذار، اهداف مالی، تفکر و روحیات او متفاوت است. بنا بر چنین معیارهایی، رویکرد سرمایه‌گذاران اعم از ریسک‌گریز و ریسک‌پذیر بودن مشخص می‌شود.

مفهوم مدیریت سرمایه که گاهی مدیریت ریسک نیز نامیده می‌شود، دانش و مهارت سرمایه‌گذاری با کمترین ریسک و با هدف کسب بیشترین بازده است. هدف اصلی آن، حفظ دارایی و کنترل ریسک و است.

رعایت اصول مدیریت سرمایه

به طور کلی نمی‌توان برای همه سرمایه گذاران قواعد واحدی تجویز کرد و معامله‌گران باید از قواعدی متناسب با شخصیت خود استفاده کنند. بطور مثال، میزان پذیرش ریسک در افرادی که در موقعیت‌های معاملاتی دیدگاه کوتاه مدت دارند به نسبت افرادی که دیدگاه بلند مدت دارند، متفاوت است. افراد زیادی با رویای ثروتمند شدن در زمان کوتاه وارد بازار سهام می‌شوند؛ چنین سرمایه‌گذارانی را نمی‌توان ریسک پذیر توصیف کرد زیرا واژه ریسک برای آن‌ها تعریف نشده است زیرا آن‌ها در محاسبات ذهنی خود فقط به سود فکر می‌کنند. ممکن است چنین سرمایه گذارانی مدتی سود بالایی را تجربه کند اما ریسک کلی برای هر دارایی مالی به دلیل عدم توجه به دانش مدیریت سرمایه و پذیرش ریسک نامحدود، ثروت خود را به نابودی می‌کشانند.

بیشتر بخوانید: سبد سهام چیست

وجه تمایز اصلی معامله‌گران موفق با دیگر سرمایه گذاران، رعایت اصول مدیریت سرمایه است که برای آن روش‌های مختلفی ارائه شده است. روش‌های کلاسیک اغلب تئوری و شامل محاسبات ساده هستند و مدل‌های نوین آن، بر مبنای جداول و فرمول‌های پیچیده ریاضی شکل گرفته‌اند. این روش‌ها به طور کلی بر مبنای ارزیابی ریسک در موقعیت‌های معاملاتی و به صورت انفرادی است که در نهایت قوانین و چهارچوب‌های مشخصی را برای محدوده ریسک پذیری معامله‌گران تعیین می‌کند.

ارکان اصلی مدیریت سرمایه را بشناسید

اگرچه برای مدیریت سرمایه فرمول و روش واحدی وجود ندارد اما شاخص‌های مرسومی وجود دارند که از آن‌ها برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و بررسی دقیق موقعیت‌های معاملاتی در بازار استفاده می‌شود. ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه پنج رکن اصلی مدیریت سرمایه است که به هر کدام جداگانه می‌پردازیم.

سرمایه گذار برای آنکه معاملاتی اصولی و موفقیت آمیز داشته باشد، باید این شاخص‌ها را در هر موقعیت معاملاتی و پیش از ورود به آن بارزیابی کرده و درباره آن‌ها تصمیم‌‌گیری کند. پس از تعیین این موارد، نقاط خروج و نیز سود و زیان مورد انتظار از معاملات مورد نظر با دقت مشخص می‌شود. مدیریت سرمایه در موفقیت هر استراتژی معاملاتی نقش حیاتی دارد و چشم‌ پوشی از آن قطعا به شکست منتهی خواهد شد.

ریسک از بنیادی‌‌ترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایه‌گذاری است. اجتناب از ریسک در دنیای معاملات غیرممکن است و می‌بایست در محاسبات منطقی و برای سرمایه‌گذاری هوشمندانه‌، درصد مشخصی از آن را در نظر گرفت. تعیین میزان ریسک قبل از ورود به معامله از اصولی‌ترین رسوم انجام معاملات موفق است. برای این منظور، سرمایه گذار باید مشخص کند که در معامله مورد نظر، چند درصد ضرر نسبت به کل سرمایه قابل تحمل و منطقی خواهد بود.

سرمایه گذار بنا بر منطق سرمایه‌گذاری در بازار، باید به میزان ریسک تعیین شده پایبند باشد؛ زیرا گاهی ممکن است با وسوسه تحمل ریسک بیشتر در ازای سود بالاتر، شاهد یک روند نزولی طولانی مدت باشد و یک ریسک نامحدود را متقبل شود.

ریسک از بنیادی‌‌ترین مفاهیم بازار پول و سرمایه است. به بیان ساده، ریسک به معنای زیان احتمالی در سرمایه‌گذاری است.

بازده

سود حاصل از سرمایه‌گذاری، بازده نام دارد. مفهوم بازده نیز همانند ریسک به صورت درصد بیان می‌شود و بر مبنای دوره زمانی، عملکرد سایر دارایی‌ها در این دوره و شاخص‌های پولی ارزیابی می‌شود. بازدهی سرمایه‌گذاران در بازار سهام، از طریق افزایش قیمت سهم و سود نقدی سالانه آن حاصل می‌شود. بازده مطلوب می‌تواند تابعی از دیدگاه سرمایه‌گذاری، هزینه‌های معاملاتی، ماهیت دارایی، ریسک، نرخ بهره و درصد تورم باشد. به همین دلیل معیار مشخصی برای تعیین درصد بازده بهینه وجود ندارد. در واقع کسب بازده مطلوب تا حد زیادی، نتیجه مهارت سرمایه گذاران در معامله‌گری است که توانسته‌اند مدیریت سرمایه را در تمام مراحل موقعیت‌های معاملاتی خود، از لحظه ورود تا خروج اعمال کنند و بهترین نتیجه ممکن را بدست آوردند.

حجم معاملات

تعداد واحدهایی از یک دارایی که سرمایه گذار با پرداخت قیمت معادل مالکیت آن را بدست می‌آورد، حجم معاملات نامیده می‌شود. واحد شمارش دارایی‌‌ها در بازارهای سرمایه گذاری متفاوت است. به عنوان مثال شمش‌ طلا را در واحد گرم، ارز را بر مبنای اسکناس با عدد مشخص و سهام را با برگه سهم معامله می‌کنند. به بیان ساده، حجم معاملات در بازار مالی از طریق تقسیم سرمایه بر قیمت واحد دارایی تعیین می‌شود.

منظور معامله‌گران از تعیین حجم معاملات در بازارهای سرمایه، تعیین حجم بهینه موقعیت معاملاتی متناسب با ریسک احتمالی آن است. ورود به معامله با حجم بالا، ریسک بالاتر و در نتیجه بازدهی بیشتری خواهد داشت؛ استدلال این جمله این است که در صورت صحیح یا غلط بودن پیش‌بینی سرمایه گذار درباره وضعیت بازار، به دلیل در اختیار داشتن تعداد بیشتری از دارایی، نسبت سود و زیان آن نیز بیشتر خواهد بود. سرمایه گذار منطقی هیچ‌گاه همه سرمایه خود را وارد یک موقعیت معاملاتی خاص نمی‌کند، بلکه حجم معامله خود را با توجه به حداکثر ریسک قابل تحمل تعیین می‌کند. در واقع باید بخشی از سرمایه وارد بازار شود و با تعیین نقاط خروج مشخص، قسمت کوچکی از دارایی در معرض ریسک قرار بگیرد.

نسبت بازده به ریسک

نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخص‌های مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست می‌آید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایه‌گذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایه‌گذاری را بیان می‌کند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان می‌دهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد.

حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایه‌گذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسک‌پذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل می‌کند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود.

از مهم‌ترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایه‌گذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسک‌های غیر منطقی می‌شوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار می‌کند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه‌ گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسک‌های سنگین و نابودکننده‌ می‌شود. یک اصطلاح رایج بیان می‌کند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمی‌تواند و نباید ریسک‌های نجومی را تحمل کند.

نسبت افت سرمایه

نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان می‌شود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک ‌سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست می‌آید.

بیشتر بخوانید: چگونه در بورس ضرر نکنیم

به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کرده‌اند، اما تریدرهای حرفه‌ای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشده‌اند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشته‌اند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.

نسبت بازده به ریسک نسبت پاداش به ریسک یکی دیگر از شاخص‌های مهم و کاربردی در مدیریت سرمایه است. این نسبت در هر موقعیت معاملاتی از حاصل تقسیم بازده مورد انتظار به ریسک احتمالی بدست می‌آید. سرمایه گذاران باید پیش از ورود به سرمایه‌گذاری، این نسبت را محاسبه و آن را ارزیابی کنند. این شاخص، میزان ارزشمندی سرمایه‌گذاری را بیان می‌کند. نسبت بازده به ریسک در واقع نشان می‌دهد که در صورت در معرض خطر قرار گرفتن سرمایه، چند برابر بازده احتمالی بدست خواهد آمد. حداقل مقدار مجاز برای این نسبت طبق اصول سرمایه‌گذاری منطقی،، عدد ۱ است. یعنی توان ریسک‌پذیری در یک موقعیت معاملاتی در بدترین حالت باید برابر بازده مورد انتظار باشد. در این نسبت مقادیر کمتر از ۱ قابل قبول نیست و نباید به معامله ورود پیدا کرد. زیرا سرمایه گذار نسبت به بازده احتمالی، ریسک بیشتری را تحمل می‌کند و این رویکرد در بلند مدت با زیان همراه خواهد بود. از مهم‌ترین کاربردهای نسبت بازده به ریسک، تعیین محدودیت برای سرمایه‌گذاران هیجانی است که معمولا متحمل ریسک‌های غیر منطقی می‌شوند. محاسبه این نسبت پیش از ورود به معامله، تعادلی بین ریسک و بازده مورد انتظار برقرار می‌کند؛ رویای سودهای نجومی در چنین سرمایه‌ گذارانی در اکثر مواقع موجب پذیرش ریسک‌های سنگین و نابودکننده‌ می‌شود. یک اصطلاح رایج بیان می‌کند که ریسک پذیری بالاتر، بازدهی احتمالی بیشتری را نتیجه خواهد داد. در واقع میزان بازده با مقدار ریسک پذیرفته شده مرتبط است؛ اما سرمایه گذار صرف کسب بازده بالاتر نمی‌تواند و نباید ریسک‌های نجومی را تحمل کند. نسبت افت سرمایه نسبت افت سرمایه، میزان افت قیمت یک دارایی در یک دوره خاص برای یک سرمایه گذاری، حساب معاملاتی یا صندوق است. نسبت افت سرمایه که به صورت درصدی بیان می‌شود، میزان کاهش ثروت سرمایه گذاری است که در یک ‌سری از معاملات ناموفق عمل کرده یا معامله زیان ده بوده است. نسبت افت سرمایه از اختلاف میان سطح قبلی سرمایه پیش از ضرر و سطح فعلی سرمایه بعداز ضرربدست می‌آید. به طور طبیعی همه تریدرها افت سرمایه را تجربه کرده‌اند، اما تریدرهای حرفه‌ای در این بین متحمل ضرر هنگفت نشده‌اند زیرا در کنترل و محدود نگه داشتن آن مهارت کافی داشته‌اند. سرمایه گذاران باید همیشه به این اصل در مدیریت سرمایه توجه داشته باشند که مهمترین اصل در بازار سرمایه، بقا است.

قواعد مرسوم و توصیه‌های رایج در مدیریت سرمایه

  • هر سرمایه گذار باید بر اساس شخصیت و رویکرد خود یک استراتژی معاملاتی برای خود در نظر بگیرد و به آن پایبند باشد.
  • هدف اصلی مدیریت سرمایه، بقای آن است و کسب سود و افزایش سرمایه در الویت بعدی قرار می‌گیرند.
  • پیش از ورود به یک معامله، باید ریسک و بازده مورد انتظار از آن معامله به دقت تعیین شود.
  • محاسبه مقدار ریسک و بازده، یک تابع مستقیم از نقاط خروج احتمالی و حجم معاملات است.
  • ریسک کلی برای هر دارایی مالی
  • بنا بر اصول سرمایه‌گذاری و توصیه سرمایه گذاران موفق بازار سرمایه، حداکثر مقدار ریسک تعیین شده در هر موقعیت معاملاتی، نباید بیشتر از ۳ درصد باشد.
  • کمترین مقدار مجاز در محاسبه نسبت بازده به ریسک در یک موقعیت معاملاتی، عدد ۱ است و در صورت کمتر بودن مقدار حاصل، ورود به این معامله خطای بزرگی خواهد بود.
  • در صورتی که سرمایه گذار به چندین موقعیت معاملاتی باز به صورت هم‌زمان نیاز دارد، لازم است حداکثر ریسک قابل تحمل بین موقعیت‌های معاملاتی تقسیم شود.
  • زمانی که سرمایه گذار به بازده نجومی انواع معاملات اعتباری و اهرمی فکر می‌کند، باید ریسک سنگین و چند برابری آن‌ را نیز در نظر بگیرد.
  • توصیه می‌شود سرمایه‌گذار آستانه تحمل افت سرمایه خود را در موقعیت‌های معاملاتی به طور دقیق مشخص کند. در صورت مواجهه با چند معامله زیان‌ده که نسبت افت سرمایه به محدوده خطر رسید، لازم است سرمایه گذار فرآیند معاملاتی خود را بدون تعلل برای مدتی متوقف کند.

جمع‌بندی

یک سرمایه گذار پیش از ورود به بازار سرمایه باید مشخص کند که چه نوع معامله‌گری است و چه سبک معاملاتی را در نظر دارد. بنا بر این موارد، یک استراتژی معاملاتی طراحی می‌شود که مدیریت سرمایه در بستر آن صورت می‌گیرد. در این استراتژی باید مشخص شود معامله در چه بازه زمانی انجام شود و گزینه سرمایه گذاری چه ویژگی‌ها و جذابیت‌هایی داشته باشد. سرمایه گذاران حرفه‌ای کاملا محتاط و ریسک گریز هستند و زمانی وارد یک معامله خواهند شد که ریسک آن درصد ناچیزی باشد.

همچنین برای ورود به معامله باید میزان سرمایه، نقاط ورود و خروج سرمایه‌گذاری و حد ضرر و حد سود تعیین شود که شما این موارد را بصورت اصولی و علمی در دوره تحلیل تکنیکال مقدماتی و دوره تحلیل تکنیکال پیشرفته بصورت حرفه ای فرا می گیرید. علاوه بر این، نظم مهمترین شاخص رفتاری یک معامله‌گر است و باید بتواند سرمایه خود را مطابق با استراتژی طراحی شده مدیریت کند. در مدیریت سرمایه، هیچ استراتژی معاملاتی نتیجه‌بخش نخواهد بود، مگر اینکه سرمایه گذار به اصول و قوانین آن پایبند باشد.

انواع ریسک در امور مالی و روش های کنترل

انواع ریسک در امور مالی و روش های کنترل

انواع ریسک در امور مالی ، خطر احتمال تفاوت نتایج واقعی با نتایج مورد انتظار است. در مدل قیمت گذاری دارایی سرمایه، ریسک به عنوان نوسان بازده تعریف می شود. مفهوم ریسک و بازده این است که دارایی های پرریسک باید بازده مورد انتظار بیشتری داشته باشند تا نوسانات بالاتر و افزایش ریسک را برای سرمایه گذاران توجیه پذیر نمایند.

ریسک در امور مالی

به طور کلی دو ریسک کلی برای هر دارایی مالی دسته ریسک اصلی وجود دارد: سیستماتیک و غیرسیستماتیک. ریسک سیستماتیک عدم اطمینان بازار در یک سرمایه گذاری است، به این معنی که احتمال آن وجود دارد که عوامل خارجی بر همه یا بسیاری از سازمان های یک صنعت یا گروه تاثیر می گذارد. ریسک غیرسیستماتیک نشان دهنده عدم قطعیت خاص دارایی است که می تواند بر عملکرد یک سرمایه گذاری تاثیر بگذارد.

در زیر لیستی از مهم ترین انواع ریسک مالی وجود دارد که یک تحلیل گر مالی باید هنگام ارزیابی فرصت های سرمایه گذاری در نظر بگیرد:

  • ریسک سیستماتیک – تاثیر کلی بازار
  • ریسک غیرسیستماتیک – عدم اطمینان خاص دارایی
  • ریسک سیاسی / نظارتی – تاثیر تصمیمات سیاسی و تغییرات در مقررات
  • ریسک مالی – ساختار سرمایه سازمان (درجه اهرم مالی یا بار بدهی)
  • ریسک نرخ بهره – تاثیر تغییر نرخ بهره
  • ریسک کشوری – عدم قطعیت ها در خصوص یک کشور
  • ریسک اجتماعی – تاثیر تغییرات در هنجارها و رفتارهای اجتماعی
  • ریسک زیست محیطی – عدم اطمینان در مورد تعهدات زیست محیطی یا تاثیر تغییرات در محیط
  • ریسک عملیاتی – عدم اطمینان در مورد عملکرد یک شرکت یا سازمان همکار از جمله زنجیره تامین آن، تحویل محصولات یا خدمات
  • ریسک مدیریت – تاثیری که تصمیمات یک تیم مدیریت بر سازمان می گذارد
  • ریسک حقوقی – عدم قطعیت مربوط به پرونده های قضایی
  • رقابت – میزان رقابت در یک صنعت و تاثیر رقبا بر سازمان

زمان در مقابل انواع ریسک

هر چه جریان نقدینگی یا بازدهی مورد انتظار در آینده دورترباشد، این خطرناک تر و نامطمئن تر خواهد بود. بین زمان و عدم اطمینان همبستگی مثبت و شدیدی وجود دارد که نمی توان آن را نادیده گرفت.

در ادامه دو روش مختلف برای فائق آمدن به این عدم اطمینان و مدیریت آن را بررسی خواهیم کرد که هر دو تابعی از زمان هستند.

تنظیم ریسک در امور مالی

از آنجا که سرمایه گذاری های مختلف دارای درجات مختلف عدم اطمینان یا نوسان هستند ، تحلیلگران مالی “میزان” عدم اطمینان درگیر را “تنظیم می کنند”. به طور کلی، دو روش معمول برای تعدیل وجود دارد: روش نرخ تنزیل و روش جریان مستقیم وجه نقد.

روش نرخ تنزیل در تنظیم ریسک امور مالی

روش نرخ تخفیف برای تعدیل ریسک برای سرمایه گذاری متداول ترین روش است، زیرا استفاده از آن کاملاً ساده است. مفهوم این است که جریان های نقدی پیش بینی شده در آینده از یک سرمایه گذاری باید با توجه به ارزش زمانی پول و حق بیمه اضافی سرمایه گذاری تنزیل داده شوند.

روش جریان نقدی مستقیم در تنظیم ریسک امور مالی

انجام روش جریان مستقیم وجوه نقد دشوارتر است، اما تجزیه و تحلیل دقیق تری را ارائه می دهد. در این روش، یک تحلیلگر مستقیماً جریان های نقدی آینده را با استفاده از یک ضریب اطمینان بر آن ها تنظیم می کند. ضریب اطمینان برآورد میزان واقعی دریافت جریان های نقدی است. از آنجا، تحلیلگر برای بدست آوردن ارزش فعلی خالص (NPV) سرمایه گذاری، به سادگی مجبور است جریانات نقدی را در زمان ارزش پول تنزیل کند. وارن بافت به دلیل استفاده از این روش برای ارزیابی شرکت ها مشهور است.

الگوهای کنترل ریسک

رویکردهای مختلفی وجود دارد که سرمایه گذاران و مدیران سازمانی می توانند برای مدیریت عدم اطمینان استفاده کنند. در زیر خلاصه ای از رایج ترین استراتژی های مدیریت ریسک آورده شده است:

متنوع سازی روشی برای کاهش ریسک غیر سیستماتیک (خاص) با سرمایه گذاری در تعدادی از دارایی های مختلف است. مفهوم این است که اگر یک سرمایه گذاری از یک حادثه خاص عبور کند و باعث کاهش سودآوری شود، سرمایه گذاری های دیگر آن را متعادل می کنند.

طیف گسترده ای از محصولات بیمه ای وجود دارد که می تواند برای محافظت از سرمایه گذاری ها در برابر حوادث فاجعه بار مورد استفاده قرار گیرد. به عنوان مثال می توان به بیمه اشخاص، بیمه مسئولیت عمومی، بیمه املاک و غیره اشاره کرد.

روش عملیاتی

روش های عملیاتی بی شماری وجود دارد که مدیران می توانند از آن ها برای کاهش خطرپذیری تجارت خود استفاده کنند. به عنوان مثال می توان به بررسی، تجزیه و تحلیل و بهبود شیوه های ایمنی آنها اشاره کرد. استفاده از مشاوران مدیریت برای بررسی کارایی عملیاتی؛ استفاده از روش های قوی برنامه ریزی مالی و متنوع کردن فعالیتهای تجاری از جمله آنها می باشد.

کلام آخر

شما چه روش های دیگری را موثر در کاهش ریسک در امور مالی می شناسید که در بالا به آن ها اشاره نکرده باشیم. چه تجربیاتی در این زمینه دارید؟ تجربیات و نظرات خود را با ما و دیگر کاربران وبلاگ مشاوره مدیریت غزال در میان بگذارید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.