این مطلب در سال 2015 توسط خانم جین فولگر منتشر شده و یکی از جامع ترین پلنر هایی میباشد که در عین سادگی بیان یک معامله گر تازه کار برای برنامه ریزی به آن نیاز دارد.
10 قانونی که باید در مسیر معامله گری رعایت کنیم
هر معامله گری در ابتدای ورود خودش به بازار کافی است برای موفقیت عبارت ” چگونه استراتژی خود را برنامه ریزی کنیم؟” را در موتورهای جستوجو سرچ کند.با اینکار آنها به نقطه نظرات معامله گران بزرگی برخورد میکنند و کافی است برنامه آنها را دنبال کند.
با اینحال یک معامله گر در ابتدای ورودش به بازار فقط به دنبال راه های چگونه سود کردن میباشد و همین امر میتواند آنها را وارد ریسک های جدی بکند، سود کردن در بازار اهمیتی ندارد، بلکه سود کردن با یک برنامه مداوم برای معامله گر باید دارای اهمیت باشد.
این مطلب در سال 2015 توسط خانم جین فولگر منتشر شده و یکی از جامع ترین پلنر هایی میباشد که در عین سادگی بیان یک معامله گر تازه کار برای برنامه ریزی به آن نیاز دارد.
قانون اول: همیشه به پلن و برنامه خود وادار باشید.
برنامه معاملاتی مجموعه ای از قوانینی است که معیارهای ورود ، خروج و معامله را برای هر خرید/فروشی مشخص می کند.
با فناوری های امروز بسیار راحت میتوانیم استراتژی و برنامه خود را در گذشته امتحان کنیم (بک تست) و بعد از آزمون و خطاهای فراوان هنگامی که به یک استراتژی استیبل میرسیم شوع به امتحان کردن آن میکنیم.
نکته اصلی این است که به برنامه پایبند باشید. انجام معاملات خارج از برنامه معاملاتی ، حتی اگر برنده به نظر برسند ، استراتژی ضعیفی محسوب می شود.
قانون دوم:این یک تجارت است،پس مانند تاجران با آن برخورد کنید.
به بازار های مالی باید به عنوان یک تجارت نگاه کرد! نه یک شغل کارمندی و نه یک سرگرمی
اگر به عنوان سرگرمی نگاه شود هیچوقت تعهدی مبنی بر یادگیری در شما به وجود نمیآید و اگر به عنوان یک شغل به آن نگاه کنید مایوس خواهید شد،چونکه درآمد ثابتی در این بازار وجود ندارد،شما گاها ماهی ضرر میکنید و ماه بعد سه برابر سود خواهید کرد،معنای تجارت این است و روحیات کارمندی در این بازار به جایی نخواهد رسید.
معاملهگری یک تجارت است و شامل هزینه ها ، زیان ها ، مالیات ها ، عدم اطمینان ، استرس و ریسک می شود. شما به عنوان یک معامله گر در اصل صاحب یک بیزنس کوچک هستید و باید برای به حداکثر رساندن پتانسیل کسب و کار خود تحقیق فراوانی انجام بدهید.
قانون سوم:از فناوری ها به نفع خود استفاده کنید.
همیشه اینطور تصور بکنید که طرف مقابلی که با شما معامله میکند یک شرکت بزرگ و یا یک معامله گر قدیمی میباشد که از تمام فناوری ها به نفع خود استفاده میکند.
با نصب اپلیکیشن های خبری و تحلیلی و نرم افزاهایی که در پیدا کردن مومنتوم بازار به شما کمک میکند میتوانید درصد خطای خود را تا حد فراوانی کاهش بدهید.
از استفاده فناوری در معاملات خود دریغ نکنید.
قانون چهارم:از سرمایه خود محافظت کنید.
بسیار مهم میباشد که سرمایه اولیه خود را از دست ندهید،این پول احتمالا پس انداز سالهای عمر شما میباشد،از دست دادن آن و تلاش برای احیا میتواند شما را با ریسک های جدی روبرو بکند.
توجه به این نکته ضروری است که محافظت از سرمایه مترادف با تجربه نکردن یک معامله ضررده نیست. همه معامله گران در معاملات خود ضرر دیده اند. حفاظت از سرمایه مستلزم عدم پذیرش ریسک های غیر ضروری و انجام هر کاری است که می توانید برای حفظ تجارت خود انجام دهید.از ریسک های غیرضروری پرهیزکنید.
قانون پنجم: شاگرد و تحصیل کرده بازار باشید.
همیشه در بازار به دنبال یادگیری اتفاقات و نکات جدید باشید، بازارهای مالی یک بازار پویا هستند که آموزش های گذشته ممکن است در زمان حال فاقد اعتبار باشند.
مهم است که به خاطر داشته باشید که درک بازارها و همه پیچیدگی های آنها یک فرایند مستمر و مادام العمر است پس دست از یادگیری برندارید.
سیاست های جهانی ، رویدادهای خبری ، روندهای اقتصادی – حتی آب و هوا – همه بر بازارها تأثیر می گذارد. محیط بازار پویا است. هرچه معامله گران بازارهای گذشته و کنونی را بیشتر بفهمند ، آمادگی بیشتری برای مواجهه با آینده خواهند داشت.
قانون ششم:فقط آن مقداری که توانایی از دست دادنش را دارید به بازار وارد کنید.
هیچوقت از میزان توان خود در بازار بیشتر ریسک نکنید،این کار برای شما استرس به همراه میآورد و باعث میشود شما نتوانید بر بازار تمرکز کنید.
معامله گرانی را دیده ام که پول شهریه دانشگاه فرزند خود را وارد این بازار کرده اند و آن را از دست داده اند،بعد از اتفاق افتادن چنین ضرری، شما هیچوقت آرامش خاطر مورد نیاز را دیگر در بازار نخواهید داشت.
قانون هفتم:برنامه تجاری خود را توسعه بدهید.
ساختن یک استراتژی مستلزم یک زمان زیادی میباشد.
باور به دستگاه های چاپ پول بسیار ساده میباشد ولی آیا این روش های کلاهبرداری حقیقت دارد؟خیر
به سوددهی مستمر رسیدن حاصل سال ها تلاش شما میباشد پس در بازار صبور باشید و روش های خود را گسترش بدهید.
قانون هشتم:تحت هر شرایطی برای معاملات خود حد ضرر قرار بدهید.
اگر شما درحال مطالعه این مقاله باشید پس احتمالا میدانید حد ضرر چیست، قرار دادن حد ضرر طبق استراتژی و مدیریت سرمایه یک امر ضروری است، نکته حائزاهمیت در این ماجرا این است که به آن پایبند باشید و اگر در ضرر وارد شدید حدضرر را عوض نکنید!
خیلی خوب یمشد اگر ما از تمامی معاملات خود با سود خارج میشدیم، ولی باید به این باور برسید که این امکان پذیر نمیباشد.
قانون نهم:باید بدانید کی دست از معامله کردن بکشید.
دو دلیل برای توقف معامله وجود دارد، 1-بی برنامگی 2-آشفتگی معامله گر
یک برنامه و استراتژی ضعیف میتواند شما را با ضررهای بیشتری مواجه بکند، تا جایی که میتوانید اگر وارد چنین شرایطی شدید دست از معامله کردن بکشید و استراتژی خود را بهینه کنید.
دومین مورد احساسات یک معامله گر میباشد، اگر شما خسته هستید یا چندین بار پشت سرهم وارد ضرر شده اید سعی کنید به خود استراحت داده و دست از معامله بکشید.روزهای آینده نیز برای شما و راه معامله گری وجود دارد،نگران نباشید.
قانون دهم: درمعاملهگری به واقع گرایی برسید.
در معامله گری تصویر های بزرگ برای خود نسازید، همه عناصر در این بازار دارای بالانس هستند،هنگامی که شما یک تصویر بزرگ از سود برای خود میسازید قبول کردن ضرر به یک امر سخت برای شما تبدیل میشود.
هنگامی که یک معامله گر برد و باخت را به عنوان بخشی از تجارت قبول کرد ، احساسات تأثیر کمتری بر عملکرد معاملات خواهند داشت. این بدان معنا نیست که ما نمی توانیم از تجارت ثمربخش هیجان زده باشیم ، اما باید در نظر داشته باشیم که ضرر در معامله هرگز دور از دسترس نیست.
تعیین اهداف واقع بینانه بخش مهمی از چشم انداز معاملات است. کسب و کار شما باید در مدت زمان معقول بازده معقولی داشته باشد. اگر انتظار دارید که تا سه شنبه و فقط با یک روز کاری میلیونر شوید ، خود را برای شکست آماده می کنید.
نتیجه گیری:
درک اهمیت هر یک از این قوانین معاملاتی و نحوه همکاری آنها می تواند به یک معامله گر در ایجاد یک تجارت مناسب کمک کند.
معامله کردن کار سختی است و معامله گرانی که نظم و انضباط و پیروی از این قوانین را دارند می توانند شانس موفقیت خود را در عرصه ای بسیار رقابتی این بازار افزایش دهند.
همانطور که مشاهده کردید در این مقاله به ذکر چند نکته معاملهگری پرداختیم. چنانچه در رابطه با هر یک از بخشها و مراحل شرح داده شده در این مقاله نیاز به توضیحات بیشتری داشتید،میتوانید از طریق شمارههای موجود با کارشناسان واحد پشتیبانی اتاق تحلیل تماس حاصل کنید و از آنها راهنمایی دقیقتری بخواهید.
مدیریت سرمایه در فارکس، راز پنهان موفقیت در معامله گری!
مدیریت سرمایه در بازار فارکس چیزی است که بسیاری از افراد از آن غافل هستند. این غفلت ممکن است از روی نا آگاهی یا بی توجهی باشد. اما بهتر است بدانید تریدرهایی که این اصل مهم را نادیده میگیرند به ضرر خودشان است و چیزی که بین یک معامله گر حرفهای و آماتور تمایز ایجاد میکند مدیریت صحیح سرمایه است. در واقع هیچ بازیکن موفقی در فارکس وجود ندارد که بدون یک سیستم مدیریت پول کارآمد به نتیجه خوب و پایدار دست یابد. مدیریت عاقلانه و سنجیده است که امکان بازی در بازارهای پرریسک را برای شما فراهم میکند.
در این قسمت از امیرتریدر قصد داریم به بیان این که مدیریت سرمایه چیست وچه اهمیتی دارد، بپردازیم. تا انتها با ما همراه باشید.
آن چه در این مطلب میخوانیم:
مدیریت سرمایه در فارکس چیست؟
مدیریت سرمایه مجموعهای از قوانین است که تریدرهای موفق برای مدیریت صحیح حساب به منظور به حداقل رساندن زیان، به حداکثر رساندن سود و بزرگ کردن حساب معاملاتی از آن استفاده میکنند. این حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری مفهوم غالبا با مدیریت ریسک اشتباه گرفته میشود.
هدف از مدیریت ریسک بیشتر شناسایی، تجزیه و تحلیل و کاهش ریسکهای مرتبط با معاملات است تا از سرمایه خود در برابر تمامی خطرات موجود محافظت کنید. اما در Money management تمرکز فقط بر روی سرمایه است.
یک ضرب المثل قدیمی در حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری بازار مالی وجود داد که میگوید ضررهایتان را محدود کنید و به سودهایتان اجازه رشد بدهید. با انجام این کار است که میتوانید به موفقیت برسید.
درک اهمیت مدریت سرمایه
به نظر من دانش و مهارت مدیریت سرمایه بزرگ ترین راز افشا نشده در بازارهای مالی است. برای درک این مورد فقط کافی است یک سرچ کوچک انجام دهید. مشاهده میکنید که صدها مرجع برای یادگیری تحلیل تکنیکال و فاندامنتال وجود دارد اما تعداد مرجع هایی که برای آموزش مدیریت سرمایه وجود دارد، بسیار محدود است. این در صورتی است که تاثیر مدیریت سرمایه در موفقیت یک تریدر بیشتر از استراتژی معاملاتی است.
اگر بخواهیم یک تعریف عامیانه از Money management داشته باشیم این است که برای از بین نرفتن کل سرمایه، ماندگاری در بازار و به رسیدن به سود مستمر و پایدار برنامه ریزی کنید و برای خود قوانین اعمال کنید.
درست است که این قوانین دست و پای شما را میبندد و اجازه نمیدهد سود زیادی به دست آورید، اما به آنها نیاز دارید. دقت داشته باشید که هیچ قطعیتی در دنیای معامله گری وجود ندارد و ما با دنیایی از احتمالات سر و کار داریم. تحلیل تکنیکال درصد برد معاملات ما را افزایش میدهد اما تضمین نمیکند که ضرر نکنیم. هیچ حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری استراتژی تا به حال وجود نداشته است که امکان ضرر در آن صفر باشد.
بنابراین اگر نتوانید خود را به عنوان یک تریدر برای روزی که احتمال دارد 10 ضرر پشت سر هم تجربه کنید، آماده کنید دیر یا زود باید با کوله باری از ضرر با بازار خداحافظی کنید.
نکاتی برای مدیریت سرمایه در فارکس
به عنوان یک تریدر تازه کار موارد زیادی وجود دارد که باید از آنها آگاه باشید. برای راحتی کار شما چند نکته برتر در زمینه Money management را جمع آوری کرده ایم که عبارتند از:
در مورد این که چقدر میخواهید ریسک کنید تصمیم بگیرید.
یکی از مهمترین تکنیکهای مدیریت سرمایه، اندازه گیری ریسک به ازای هر معامله است. در این روش مشخص میکنید در هر معامله در ازای چه مقدار سود چقدر ریسک خواهید کرد. به عنوان یک قاعده کلی سعی کنید در هر معامله بیش از 2 الی 3 درصد از حساب خود را به خطر نیندازید، با این کار سرمایه کافی برای مقابله با روزهایی که بازار مطابق میل شما پیش نمیرود را دارید. بهتر است همیشه پوزیشنهای کم ریسک باز کنید و حساب معاملاتی خود را پیوسته رشد دهید.
بیش از حد معامله باز نکنید.
لازم نیست هر روز یا هر ساعت معامله باز کنید. به این کار اورترید (Overtrade) میگویند. تا وقتی سبک معاملاتیتان به شما سیگنال ورود نداده است نباید وارد معامله شوید. بازار چیزی به شما بدهکار نیست. صبر و انضباط شرط موفقیت در بازارهای مالی است. حتی بهترین سیستم مدیریت ریسک هم در صورتی که بدون تحلیل وارد بازار شوید به شما کمک نخواهد کرد.
ضررها را محدود و به سودها اجازه رشد دهید.
معامله گران حرفهای فارکس در برابر ضررهای خود بی صبر هستند و معاملات بازنده را زودتر میبندند اما اجازه میدهند سودهایشان رشد کند. در حالی که آماتورها بر عکس عمل میکنند معاملات بازنده خود را به امید بازگشت بازار باز نگه میدارند و پوزیشنهای برنده را به دلیل ترس از دست دادن سودها زودتر میبندند.
همیشه از استاپلاس استفاده کنید.
استاپ لاس باید تبدیل به بخش جدایی ناپذیر سیستم مدیریت سرمایه تان شود. با تعیین این نقطه به محض این که قیمت به نقطهای که حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری از قبل مشخص کردید برسد معامله به طور خودکار بسته میشود و از ضررهای بزرگتر جلوگیری میشود. تمامی معاملات شما باید شامل دستورات Stop Loss باشد.
ریسک به ریوارد خود را حداقل 1 در نظر بگیرید.
در تحقیقاتی که توسط یک کارگزاری فارکس انجام شد، نشان داد که تریدرهایی که معاملاتی با ریسک به ریوارد بالاتر از یک انجام میدهند نسبت به کسانی که R به R کمتر از یک دارند سود آوری بیشتری دارند.
یکی از روشهایی که میتوانید به کمک آن معاملاتی با وین ریت بالا باز کنید استفاده از کانال VIP امیرتریدر است. سیگنالهایی که در این کانال حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری به اشتراک گذاشته میشود کاملا رایگان است و هر معامله نقاط ورود و خروج کاملا مشخصی دارد.
در استفاده از لوریج احتیاط کنید.
انجام معامله به کمک لوریج یکی از دلایل جذب معامله گران به بازار فارکس است. این ابزار یک شمشیر دو لبه است که سود و ضرر شما را افزایش میدهد. هر یک از بروکرهایی که در فارکس فعالیت میکنند لوریج های مشخصی را در اختیار کاربران خود قرار میدهند. به عنوان مثال بروکر آلپاری در حساب ECN خود امکان به کار بردن لوریج 3000 را نیز فراهم کرده است. توصیه میشود اگر در ابتدای کار هستید سعی کنید از اهرمهای پایین استفاده کنید زیرا در غیر این صورت امکان از دست دادن سرمایهتان زیاد است.
حریص نباشید.
حرص و طمع مخربترین عواطفی هستند که یک تریدر میتواند داشته باشد. هر چه سابقه حضور بیشتری در بازار داشته باشید بهتر می آموزید که چگونه عواطف خود را کنترل کنید. بهتر است نسبت به آن چه میتوانید از بازار خارج کنید واقع بین باشید و اهداف غیر واقعی برای خود تعیین نکنید.
سخن پایانی
احتمالا تا به حال سابقه کوهنوردی داشتهاید و میدانید اگر شیب زیاد باشد شما نیز باید انرژی بیشتری را صرف کنید. در این مورد میتوانید وضعیتی را در نظر بگیرید که با چند روز پر خوری وزن زیادی اضافه میکنید اما هنگامی که میخواهید وزن کم کنید پوستتان کنده میشود.
این مورد در دنیای ترید نیز صدق میکند. مثلا اگر شما 2 درصد ضرر کنید در صورتی روی 98 درصد باقیمانده 2 درصد سود کنید به راحتی این ضرر جبران میشود. اما اگر روی حسابتان 50 درصد ضرر کنید باید روی مقدار باقیمانده 100 درصد سود کنید تا جبران شود. بنابراین سعی کنید توجه بیشتری به مدیریت سرمایه داشته باشید زیرا اگر ضرر شما از یک درصد مشخص بالاتر برود عملا بازگشت آن غیر ممکن است و پوستتان کنده خواهد شد!!
اهمیت حد ضرر
اهمیت حد ضرر | یکی از مشکالت و چالش های هر معامله گر دست و پنجه نرم کردن با چهار سوال اصلی است:
جهت روند به کدام سو است (Bearish or Bullish)
با چه حجمی وارد شوم (Management money)
(Take profit = TP) حد سودم کجاست؟
(Stop loss = SL) حد ضررم کجاست؟
چرا در معامالت حد ضرر نمی گذاریم؟
بحث بسیار مهم و ضروری در این چهار سوال بالا، مقوله ی حد ضرر است چرا که اگر شما با حجم کمی وارد شوید، اگر حد ضرر نداشته باشید سرمایه شما در معرض نابودی است،در اصل با نگذاشتن حدضرر این اجازه را به مارکت میدهید که سرمایه شما را در صورت صلاح دیدش به صفر برساند.
با نگذاشتن حد ضرر عملا فریاد میزنید که من یک تریدر ترسو هستم، من از ضرر میترسم و تحمل دیدن ضرر در حساب خود را ندارم پس اینقدر صبر میکنم تا بازار برگردد،ولی
زهی خیال باطل، بازار پرشتاب تر به حرکت خود در جهت مخالف خواسته شما پیش میرود گویی انگار کسی آنسوی چارت شما نشسته و قیمت ها را در جهت گریه کردن شما جا به جا میکند.
نگذاشتن حد ضرر در معاملات یعنی شما بدون لباس زیر در میدان اصلی شهر شروع به قدم زدن کنید، خوب مشخصه که ریسک این کار بالاست و هر اتفاقی ممکنه برای شما بیفتد. در بازاری که شما روی آن کنترل و قدرتی ندارید، تنها ابزار زرهی شما برای زنده ماندن حد
ضرر است،در جنگ اولین وظیفه ی یک سرباز زنده ماندن است،سرباز مرده به چه دردی می
خورد.
با ضرر آشتی کنید،من بارها به خود و دیگران گفته ام به فرض شما ۰۲ درصد سرمایه ی خود را از دست داده اید چرا قید مابقی سرمایه را نیز میزنید و به خیال واهی بازار برمیگردد ۰۲ درصد مابقی را هم از دستم بدهید.از این به بعد به خود قول دهید که قبل از ورود به معامله این سوال مهم را از خود بپرسید، حد ضررمن کجاست؟ تعیین درست حد ضرر خود یک علم است که بعدها به آن اشاره خواهیم کرد ولی این را کوتاه از من داشته باشید که چند پیپ یا چند دالر بالاتر یا پایینتر از قیمت فعلی حد ضرر نیست و آماتور ترین روش تعیین حد ضرر است.موفق و پیروز باشید.
مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس
حتی با وجود رشد چشمگیر بازار سرمایه ایران طی چند سال اخیر و کسب سودهای کوچک و بزرگ توسط صاحبان سرمایه، نباید روزهای سخت بازار بورس را فراموش کرد. ذات بازارهای مالی افت و خیز است و افراد باید در جایگاه خود بتوانند با مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس، بهترین نتیجه را از این بازار بزرگ کسب کنند.
مدیریت سرمایه در بازارهای مالی از اهمیت ویژهای برخوردار است و میتواند ضامن حفظ و رشد سرمایه معاملهگران باشد. برای پیاده سازی قوانین مدیریت سرمایه در بازار بورس، تفکر منطقی با برنامهریزی دقیق معاملاتی برای فرد الزامی است. در ادامه قصد داریم تا ابتدا مدیریت سرمایه را بررسی کنیم و به خصوص در این زمینه با مدیریت ریسک آشنا شویم. معاملهگری که از آرامش حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری روحی بیشتری در زمان معاملات برخوردار بوده و تمام ریسکهای ممکن را شناسایی و با در نظر گرفتن آنها اقدام به سرمایهگذاری کرده، قطعا موفقیت را بهتر از دیگر معاملهگران لمس میکند.
مدیریت سرمایه چیست؟
دانش و مهارت سرمایهگذاری در بازار مالی با متحمل شدن ریسک حداقلی و نتیجه کسب بازدهی حداکثری را مدیریت سرمایه مینامند. در بحث مدیریت سرمایه کنترل ریسک و حفظ دارایی از اصلیترین قوانین است. برای درک وابستگی مدیریت سرمایه و مدیریت ریسک جالب است بدانید که حتی برخی از منابع آموزشی، مدیریت سرمایه را همان مدیریت ریسک مینامند. به عبارتی برای مدیریت سرمایه و به دست آوردن بازدهی مورد انتظار باید مقدار ریسک مشخصی را بپذیرید. اما دقت داشته باشید که باید سطح ریسکپذیری خود را از قبل از ورود به معاملات تعیین کنید. این کار به منظور جلوگیری از ضررهای سنگین مالی انجام میشود. با مشخص بودن بازده مورد انتظار و سطح ریسکپذیری و ایجاد حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری تعادل در این مفاهیم، باید در نهایت برای کسب سود، امکان تحمل ضرری معقول نیز پیش روی شما باشد.
قوانین مدیریت سرمایه در فرآیند معاملات، میتواند در راستای کاهش ضرر و زیان تأثیر زیادی داشته باشد. با ترکیب استراتژی معاملاتی درست و مدیریت سرمایه به مرور زمان شاهد رشد سرمایه خود خواهید بود. جزئیات نقشه راه مدیریت سرمایه وابسته به دیدگاه سرمایهگذار، اهداف مالی و روحیات شخصی او است. با تعیین این معیارها سرمایهگذار در برابر درجه ریسکپذیری خود در دو دسته کلی ریسکگریز و ریسکپذیر قرار خواهد گرفت تا از قواعد مدیریت ریسکی متناسب با شخصیت سرمایهگذاری خود استفاده کند.
امروزه برای مدیریت سرمایه و ریسک روشهای مختلفی وجود دارد. این روشها فرمول مشخصی ندارند؛ اما برای تعیین قوانین مدیریت سرمایه و ارزیابی دقیق موقعیتهای معاملاتی در بازار، شاخصهای ریسک، بازده، حجم معاملات، نسبت بازده به ریسک و نسبت افت سرمایه وجود دارند.
مدیریت ریسک چیست؟
مفهوم مدیریت ریسک در بازار سرمایه اهمیت زیادی دارد و نقش آن در معاملات پررنگ است. برای یک معاملهگر بهترین کار این است که ریسک را به خوبی بشناسد و آن را درک کند. از آنجاست که به جای ترسیدن میتواند به کنترل ریسک بپردازد.
همیشه ریسک به معنی خطر نیست. شاید به دلیل این که ریسک از نظر برخی از معاملهگران مساویست با خطر، بسیاری افراد دوست دارند تا جایی که امکان دارد از آن پرهیز کنند. اما موضوع این است که میتوان مدیریت ریسک را به کار گرفت تا خطرات موجود معاملات را حذف کرد. ریسک ذات بازار مالی است؛ اما رمز موفقیت در این است که بدانید چه ریسکهایی را باید در نظر بگیرید و برای آنها برنامهریزی کنید.
در زمینه مدیریت ریسک مسئله اصلی این است که افراد یا خیلی زیاد ریسک معاملاتی را میپذیرند و یا اصلا ریسک را نمیپذیرند. در مدیریت ریسک تعادل در این مسئله بسیار اهمیت دارد و یکی از رموز اصلی موفقیت در بازار سرمایه محسوب میشود. اجتناب کامل از ریسک به هر قیمتی میتواند فرصتهای خوب معاملاتی را از بین ببرد.
در تعاریف، ریسک در بازار بورس را میتوان به طور کلی به دو دسته تقسیم کرد. انواع دیگر ریسک را میتوان زیرمجموعه این دو ریسک محسوب کرد. ریسکها به طور کلی به ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک تقسیم میشوند.
ریسک سیستماتیک
ریسک سیستماتیک از کل سیستم ناشی میشود. وقوع حوادث سیاسی یا اقتصادی میتواند تمام بازار را با ریسک تغییر مواجه کند. ریسک سیستماتیک کل بازار را درگیر میکند و در زمان رخداد آن تفاوتی بین سهام ارزنده بازار با دیگر سهام وجود ندارد. به عنوان مثالی برای ریسک سیستماتیک میتوانیم به شیوع ویروس کرونا در جهان اشاره کنیم. با شیوع کرونا تمام بازارهای مالی جهانی به خصوص در ماههای نخست سال 2020 دچار افت قیمت شدند. ریسک سیستماتیک قابلیت حذف از سرمایهگذاری ندارد. حتی به دلیل این که مدیریت این ریسک از توانایی سرمایهگذار خارج است، آن را ریسک غیر قابل اجتناب نیز مینامند.
ریسک نرخ بهره، ریسک تورم در اقتصاد، ریسک سیاسی کشور، ریسک تجاری یا محدودیت ناشی از قوانین یا تحریم و ریسک نوسانات نرخ ارز از جمله ریسکهایی هستند که در دسته ریسکهای سیستماتیک قرار داده میشوند و اجتناب از آنها ممکن نیست.
ریسک غیر سیستماتیک
دسته دوم از ریسک را ریسک غیر سیستماتیک مینامند. در ریسک غیر سیستماتیک بخشی از بازار تحت تاثیر قرار میگیرد. در حقیقت این بزرگترین تفاوت این دو دسته ریسک است. گاها حتی تنها یک یا چند شرکت با ریسک غیر سیستماتیک تحت تأثیر قرار میگیرند. این ریسک ناشی از مشکلات درونی شرکتها بوده و به موارد داخلی شرکت یا یک صنعت خاص باز میگردد. این نوع ریسک قابل کاهش و یا حتی حذف کلی است. البته برای این کار نیاز به تدبیراندیشی کلان وجود دارد.
برای مثال مشکلات موجود در مدیریت شرکت و یا حتی استفاده نادرست از منابع میتواند هزینهها را افزایش و به تبع سود را کاهش دهد. بنابراین این مدل ریسک مربوط به مشکلات درونی شرکت است و نمیتواند تأثیر منفی روی شرکتهای دیگر یا کل بازار بگذارد. ریسک غیر سیستماتیک را ریسک قابل اجتناب نیز مینامند؛ زیرا توانایی حذف آن وجود دارد.
با توجه به این که کنترل ریسک سیستماتیک از توان ما خارج است، زمانی که صحبت از مدیریت ریسک میشود، مقصود تغییر در ریسک غیر سیستماتیک است. ریسک عملیاتی شرکت، ریسک مربوط به تغییر قوانین مربوط به حوزه فعالیت شرکت، ریسک اعتباری، ریسک خرید مواد اولیه و … نمونهای از انواع ریسکهای غیر سیستماتیک محسوب میشوند.
چطور میتوانیم ریسک را مدیریت کنیم؟
در مدیریت ریسک ما ابتدا باید بتوانیم نوع ریسک را مشخص کنیم. برای مثال باید ریسکهای موجود در شرکت و حتی ریسکهای موجود در بازارهای گوناگون شناسایی شوند. پس از شناخت ریسک باید به دنبال حداقل سازی ریسکهای هر دارایی موجود در سبد دارایی باشیم. حتی پس از شناسایی فرصتها و تهدیدهای موجود، در صورتی که خطر جدی برای سهم شناسایی شد باید تصمیم به فروش آن سهم بگیریم.
برای فعالیت در بازار بورس باید بتوانیم اشتباه کردن را بپذیریم و قبل از اینکه مشکلات توانایی تصمیمگیری را از ما بگیرند، از معامله خارج شویم. در این بین داشتن استراتژی معاملاتی یکی از ضروریترین بخشهای مدیریت ریسک است. معاملهگر موفق باید بداند در چه نقاطی برای خرید و فروش سهم اقدام کند و وارد سهم شود. گاهی به امید درست شدن شرایط و باقی ماندن در یک موقعیت معاملاتی شرایط روز به روز بدتر شده و دارایی از بین خواهد رفت. بنابراین مفاهیمی مانند حد ضرر به وجود آمدهاند که آشنایی با آنها از الزامات معاملهگری در بازار سرمایه است
تعادل در ریسک چگونه ایجاد میشود؟
برای رسیدن به تعادل در حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری سرمایهگذاری ریسک غیر سیستماتیک باید به حداقل ممکن برسد. این کار را میتوان با ایجاد پرتفویی متشکل از سهمهای گوناگون ممکن کرد. پس از بررسی سهمها و شناسایی ریسکهای موجود باید به بررسی بیشتر دارایی خود بپردازیم تا بتوانیم با ایجاد تغییرات بزرگ و کوچک ریسک را برای سرمایهگذاری خود حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری کاهش دهیم. برای این کار میتوانیم از کنار هم قراردادن سهامی که دارای ریسکهای مشابه هستند، در سبد سرمایهگذاری خود پرهیز کنیم. برای مثال اگر سهام شرکتی دارای ریسکی مشخص است، بهتر است شرکت دیگری با همین ریسک در سبد خود نداشته باشیم و برای پوشش ریسک، سهام شرکتی را خریداری کنیم که شکل دیگری از ریسک غیر سیستماتیک را با خود به دوش میکشد.
این حالت تعادلیترین حالت ممکن در بازار سهام است که با تنوع بخشی و تشکیل سبد سرمایهگذاری به وجود میآید.
از طرفی برای کاهش ریسک بهتر است تا از صنایع نیز بهترین سهمها را انتخاب و خریداری کنیم. اگر تمام سرمایه خود را روی یک شرکت سرمایهگذاری کنیم، تمام دارایی خود را در معرض ریسک آن سهم قرار دادهایم. در صورتی که تشکیل سبد سهامی که سهام مختلف را از صنایع مختلف با میزان ریسک مختلف در خود دارد، نقش مؤثری در متعادل ساختن ریسک و حداکثرسازی سود دارد.
البته برای متعادل ساختن ریسک نباید نقش تنوع بخشی سرمایهگذاری در حوزههای مختلف را فراموش کرد. به عبارتی هر بازار مالی با توجه به رکود و رونق موجود میتواند جذاب باشد. در این شرایط میتوان زمانی که بازار مالی خاصی با ریسک زیادی مواجه شده است، در بازار مالی دیگری سرمایهگذاری کرد و از این طریق نیز به تعادل رسید. یک سرمایهگذار موفق باید بتواند در خصوص بازارهای مالی متفاوت بررسیهای لازم را انجام دهد و شرایط آنها را تحلیل کند. این را نیز مد نظر داشته باشید که در صورت تغییرات ناگهانی یک بازار نیاز به تغییر سریع آن نیست. گاهی پس از مدت کوتاهی شرایط به حالت اولیه باز میگردد.
نکاتی که در زمینه مدیریت سرمایه و ریسک باید رعایت کنید
پس از اینکه مفهوم مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را درک کردیم، باید بتوانیم از آن در معاملاتمان استفاده کنیم. اما مدیریت سرمایه در بازارهای مالی نیاز به رعایت یکسری قواعد مرسوم دارد. در ادامه قصد داریم تا توصیههای رایج در این زمینه را بررسی کنیم:
_ حتما پیش از ورود به موقعیت معاملاتی ریسک و بازدهی که از معامله انتظار دارید را تعیین کنید.
_ تعیین حد ضرر برای جلوگیری از ضرر و زیان بیشتر یکی از ارکان اصلی مدیریت ریسک در بازار سرمایه است. با رشد قیمت سهم باید حد ضرر را به صورت پلهای تغییر دهید تا با شرایط جدید هماهنگ باشد.
_ طبق اصول سرمایهگذاری حداکثر مقدار ریسک در هر موقعیت معاملاتی 3 درصد است.
_ در صورت وجود چندین حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری موقعیت معاملاتی باید حداکثر ریسک قابل تحمل را بین این معاملات تقسیم کرد.
زمانی که به بازدهی زیاد معاملات میاندیشید، ریسک سنگین آن را نیز مد نظر داشته باشید. زیرا همانطور که میدانید سود بیشتر مساویست با ریسک بیشتر معاملات.
_ برای معاملات خود حد سود تعیین کنید. هیچ سهمی تا ابد رشد نخواهد کرد. بنابراین گاهی به طمع سود بیشتر ممکن است به ناگاه وارد یک شرایط نزولی شده و سود و سرمایه خود را از دست بدهید.
سخن پایانی
به عنوان یک سرمایهگذار موفق در بازار سرمایه باید دیدگاه کاملی راجع به ریسک داشته باشیم و بتوانیم ریسک سهام مختلف را شناسایی کنیم. از ریسک کردن نترسید و به جای آن مدیریت سرمایه و کنترل ریسک در بازار بورس را فرا بگیرید. ریسک عضوی جدانشدنی از بازارهای مالی است و باید از آن استفاده کرد تا با مدیریت درست شرایط بهترین موقعیتهای معاملاتی را شکار کرد. این نکته را نیز فراموش نکنید که برای سرمایهگذاری موفق باید پیش از ورود به بازار دورههای آموزشی لازم را گذرانده باشید و بتوانید بازار را تحلیل کرده تا بهترین مدیریت سرمایه را برای دارایی خود انجام دهید.
اهمیت حد ضرر
اهمیت حد ضرر | یکی از مشکالت و چالش های هر معامله گر دست و پنجه نرم کردن با چهار سوال اصلی است:
جهت روند به کدام سو است (Bearish or Bullish)
با چه حجمی وارد شوم (Management money)
(Take profit = TP) حد سودم کجاست؟
(Stop loss = SL) حد ضررم کجاست؟
چرا در معامالت حد ضرر نمی گذاریم؟
بحث بسیار مهم و ضروری در حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری این چهار سوال بالا، مقوله ی حد ضرر است چرا که اگر شما با حجم کمی وارد شوید، اگر حد ضرر نداشته باشید سرمایه شما در معرض نابودی است،در اصل با نگذاشتن حدضرر این اجازه را به مارکت میدهید که سرمایه شما را در صورت صلاح دیدش به صفر برساند.
با نگذاشتن حد ضرر عملا فریاد میزنید که من یک تریدر ترسو هستم، من از ضرر میترسم و تحمل دیدن ضرر در حساب خود را ندارم پس اینقدر صبر میکنم تا بازار برگردد،ولی
زهی خیال باطل، بازار پرشتاب تر به حرکت خود در جهت مخالف خواسته شما پیش میرود گویی انگار کسی حد ضرر و اهمیت آن در معامله گری آنسوی چارت شما نشسته و قیمت ها را در جهت گریه کردن شما جا به جا میکند.
نگذاشتن حد ضرر در معاملات یعنی شما بدون لباس زیر در میدان اصلی شهر شروع به قدم زدن کنید، خوب مشخصه که ریسک این کار بالاست و هر اتفاقی ممکنه برای شما بیفتد. در بازاری که شما روی آن کنترل و قدرتی ندارید، تنها ابزار زرهی شما برای زنده ماندن حد
ضرر است،در جنگ اولین وظیفه ی یک سرباز زنده ماندن است،سرباز مرده به چه دردی می
خورد.
با ضرر آشتی کنید،من بارها به خود و دیگران گفته ام به فرض شما ۰۲ درصد سرمایه ی خود را از دست داده اید چرا قید مابقی سرمایه را نیز میزنید و به خیال واهی بازار برمیگردد ۰۲ درصد مابقی را هم از دستم بدهید.از این به بعد به خود قول دهید که قبل از ورود به معامله این سوال مهم را از خود بپرسید، حد ضررمن کجاست؟ تعیین درست حد ضرر خود یک علم است که بعدها به آن اشاره خواهیم کرد ولی این را کوتاه از من داشته باشید که چند پیپ یا چند دالر بالاتر یا پایینتر از قیمت فعلی حد ضرر نیست و آماتور ترین روش تعیین حد ضرر است.موفق و پیروز باشید.
دیدگاه شما