اوراق قرضه امریکا چیست و چطورمی شود آن را ترید کرد؟
احتمالا بیشتر شما که این مقاله را می خوانید، با واژه بازارهای مالی آشنا هستید. بازارهای مالی به طور وسیعی اشاره به هر نوع بازاری که در آن دادوستد دارایی های مالی صورت می گیرد، دارد. برخی از این بازارها شامل: بازار سهام، بازار اوراق قرضه، بازار فارکس که بزرگترین بازار مالی جهان با بیش از 7 میلیارد دلار گردش مالی روزانه است، بازار ارزهای دیجیتال، بازار پول و بازار مشتقات است، می باشد.
بازارهای مالی برای اقتصادهای سرمایه داری، به شدت حیاتی و مهم هستند. این بازارها به دو صورت فیزیکی و غیر فیزیکی، فعالیت می کنند. زمانی که این مارکت ها دچار اختلال می شوند، نتایجی چون رکود مالی و بیکاری را رقم می زنند.
در این مقاله ما قصد داریم تا شما را با یکی دیگر از این بازارهای مالی مهم یعنی بازار اوراق قرضه ایالات متحده امریکا و عملکرد آن، آشنا کنیم. موضوعاتی که قصد داریم با شما در میان بگذاریم، به شرح زیر است:
بازار اوراق قرضه امریکا چیست، آیا بازار اوراق قرضه برای سرمایه گذاری مناسب است، آیا امکان از دست رفتن سرمایه در بازار اوراق قرضه وجود دارد، انواع اوراق قرضه، محاسن و معایب اوراق قرضه، اوراق قرضه بهتر است یا سهام، بیمه اوراق قرضه چیست، رابطه اوراق قرضه و نرخ بهره، بازده اوراق قرضه چیست و نتیجه گیری.
بازار اوراق قرضه امریکا چیست؟
بازار اوراق قرضه که نامهای دیگر آن بازار درآمدهای ثابت، بازار اعتبار، بازار بدهی یا قرض می باشد، بازاری است که سرمایه گذاران در آن دارایی های بدهی که توسط دولت ها و یا موسسات منتشر می شود را، معامله می کنند. به صورت عمومی، دولت ها با انتشار اوراق قرضه سرمایه هایشان را افزایش می دهند تا بتوانند به پروژه های در دست اقدامشان، بپردازند. موسسات هم به همین منظور دست به چاپ اوراق قرضه می زنند تا بتوانند کسب و کارهای خود را بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ توسعه دهند و یا پروژه های موجودشان را حفظ کنند.
اوراق قرضه یا در مارکت های اولیه صادر می شوند و یا بازارهای ثانویه. در مارکت اولیه این اوراق برای اولین بار منتشر می شوند و اصطلاحا به آنها انتشار جدید گفته می شود. در مارکت اولیه، تمام مبادلات مستقیما و بدون واسطه بین صادرکننده اوراق و خریدار اوراق صورت می گیرد. ضمنا همانطور که اشاره شد، این اوراق قبلا هیچ کجای دیگر، منتشر نشده است.
ولی در مارکت ثانویه اینطور نیست. در این بازار، دارایی هایی که قبلا در مارکت اولیه خرید و فروش شده، در تاریخ های دیرتری معامله می شوند. سرمایه گذاران در مارکت ثانویه، می توانند این اوراق را از بروکرها که نقش واسطه را بین خریدار و فروشنده بازی می کنند، تهیه کنند. این اوراق در غالب های صندوق بازنشستگی، صندوق سرمایه گذاری مشترک و سیاستهای بیمه عمر، ارائه می شوند.
آیا بازار اوراق قرضه برای سرمایه گذاری مناسب است؟
درست مثل هر سرمایه گذاری بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ دیگری باید بازگشت مورد انتظار سود را نسبت به ریسک آن، در نظر گرفت. به طبع هرچه توان ریسک کردن شما به عنوان یک سرمایه گذار در معامله ای بیشتر باشد، به همان نسبت درصد سود و زیانتان نیز، بالاتر یا پایین تر می شود.
اصطلاحا هرچقدر پول بدهید، قادر خواهید بود آش بیشتری ببرید. البته باید در نظر داشته باشید که اوراق قرضه به درد نخوری هم وجود دارند که سود بیشتری به شما پرداخت می کنند ولی ریسک بسیار بالاتری دارند. در مقابل اوراقی که وزارت خزانه داری امریکا صادر می کند، بازده کمتر ولی ریسکی نزدیک به صفر، دارد.
در کل باید گفت که سرمایه گذاری در بازار اوراق قرضه، یکی از امن ترین سرمایه گذاری ها ولی با بازده کمتری می باشد. این نوع سرمایه گذاری مناسب کسانی است که افراد محافظه کار تری هستند و فقط در جاهایی که ریسک نزدیک به صفری دارد، سرمایه گذاری می کنند.
آیا امکان از دست رفتن سرمایه در بازار اوراق قرضه وجود دارد؟
طبق آخرین تحقیقات انجام شده در همین ماه ژانویه 2022، افراد معمولا دو گروه هستند. گروه اول افرادی هستند که دنبال سرمایه گذاری در مارکت های با ریسک بسیار بسیار پایین و نزدیک به صفری هستند و گروه دوم افرادی هستند که تمایل دارند ریسک بیشتری بکنند.
در این تحقیق انجام شده مشخص شد که یکی از بازارهایی که امکان از دست رفتن سرمایه در آن بسیار بسیار پایین است، همین بازار اوراق قرضه است. در حقیقت اوراق قرضه انواع مختلفی دارند و بسته به اینکه دولتی هستند یا خیر، ریسک آنها بهتر مشخص می شود. در ادامه مقاله انواع اوراق قرضه را برای شما شرح می دهیم تا بهتر بتوانید تصمیم بگیرید.
اوراقی که خود دولت ها مثلا وزارت خزانه داری ایالات متحده منتشر می کند، یکی از کم ریسک ترین و در عین حال مطمئن ترین سرمایه گذاری ها در بازار اوراق قرضه می باشد.
انواع اوراق قرضه
اوراق قرضه بسته به اینکه توسط دولت یا موسسات صادر شود، انواع متفاوتی دارد. در ادامه ما برخی از مهمترین انواع اوراق قرضه را برای شما توضیح می دهیم.
1- اوراق قرضه موسسات corporation
در این نوع مارکت، شرکتها برای پروژه های موجود مالی، گسترش خطوط تولید، یا افتتاح امکانات جدید تولید، اوراق چاپ می کنند. اوراق قرضه موسسه ای، معمولا در زمره دارایی های اوراق بلند مدت با سررسید حداقل یک ساله قرار می گیرند.
2- اوراق قرضه دولتی
اوراق قرضه دولتی یا ملی، خریداران را وسوسه می کند تا همان ارزش اسمی یا Face Value را که روی سند اوراق نوشته شده و سررسید مشخصی دارد، بپردازند. این ویزگی ها، اوراق قرضه دولتی را برای سرمایه گذاران محافظه کار، جذاب تر می کند. زیرا بدهی های دولتی، توسط دولتی که از شهروندانش مالیات می گیرد یا برای هزینه هایش پول چاپ می کند، حمایت می شود. در کل این نوع اوراق قرضه، کم ریسک ترین اوراق هستند.
این اوراق در امریکا، Treasuries یا خزانه داری نام دارد و امروزه به هر طریق، فعال ترین و دارای بیشترین نقدینگی می باشند. اوراق قرضه خزانه داری کوتاه مدت یا همان T-Bill، اوراق قرضه کوتاه مدت خزانه داری دولت امریکا است که توسط وزارت خزانه داری با سررسید یک ساله یا کمتر، منتشر می شود.
اوراق قرضه میان مدت یا T-note، یکی دیگر از انواع اوراق قرضه قابل فروش دولت امریکا است که نرخ بهره ثابتی دارد و سررسید آن بین یک تا ده سال است.
سومین نوع آن، اوراق قرضه بلند مدت یا همان T-bond است که یکی دیگر از انواع اوراق قرضه دولت فدرال ایالات متحده با سررسید بالای بیست ساله می باشد.
3- اوراق قرضه شهرداری ها
Municipal bonds یا کوتاه تر شده آن “muni bonds” اوراق قرضه شهرداری ها است که معمولا توسط ایالات، شهرها، مناطق خاص، مناطق عمومی، مدارس، فرودگاهها یا بنادر عمومی و یا دیگر مناطق تحت سیطره دولت که به دنبال جمع آوری پول برای پروژه های متنوع هستند، منتشر می شود.
این اوراق در سطح فدرال ها، شامل مالیات نمی شوند و همچنین می توانند در ایالت ها یا سطوح مالیاتی عمومی، معاف از مالیات بشوند. این اوراق مناسب سرمایه گذاران آگاه به مالیات است و همین فاکتورها، آنها را برای سرمایه گاری جذاب تر می کنند.
این اوراق دو نوع هستند: 1- اوراق تعهد بخش عمومی (general obligation bond or GO) 2- اوراق درآمدی (revenue bond).
4- اوراق قرضه حمایت شده توسط وام های مسکن MBS
این نوع اوراق توسط وام های مسکن جمع آوری شده از املاک مسکن منتشر می شود که به وسیله وثیقه های خاص، گرو گرفته شده است. کسانی که این نوع اوراق را خریداری می کنند، در حقیقت به خریداران مسکنی که از طریق قرض دهندگانشان خرید کرده اند، وام پرداخت می کند. به طور عمومی، سود اینها ماهانه، سه ماهه و شش ماهه می باشد.
5- اوراق قرضه مارکت های نوظهور
این نوع اوراق توسط دولت ها و کمپانی های واقع در اقتصاد مارکت های نوظهور، چاپ می شود. این نوع اوراق فرصت های سرمایه گذاری پر سودتر وعالی تری ارائه می دهند. ولی به همان نسبت دارای ریسک بالاتری نسبت به اوراق قرضه داخلی و گسترش یافته تر، هستند.
محاسن و معایب بازار اوراق قرضه
اگر شما امروز نزد شرکتهای مشاوره مالی در امور سرمایه گذای در بازارهای مالی بروید، اکثر آنها سبدی متنوع را به شما پیشنهاد می دهند که حتما قسمتی از آن، به بازار اوراق قرضه تخصیص داده می شود. خوشبختانه بازار اوراق قرضه بازار متنوعی است و دارای نقدینگی بالاتر و نوسانات کمتری نسبت به سهام ها است. ولی به همان نسبت در طول زمان، بازگشت سود کمتری دارد و شامل مسائل اعتباری و انقضای قبل از تاریخ سررسید و ریسک های نرخهای بهره می شود. در کل سرمایه گذاری افراطی روی اوراق قرضه برای افق های دراز مدت، غیرمنطقی به نظر می رسد.
محاسن سرمایه گذاری در مارکت اوراق قرضه
اولین ویژگی بازار اوراق قرضه این است که نسبت به سهام ها دارای ریسک و نوسان کمتری است. دومین ویژگی آن، تنوع بسیار زیاد آن در نوع و فرد یا مکان صادرکننده است. سومین حسن اوراق قرضه این است که اگر از دولت ها یا موسسات معتبر مالی خریداری شود، فعال ترین و دارای بالاترین نقدینگی می باشد. آخرین ویژگی اوراق قرضه این است که دارندگان اوراق قرضه در زمان های ورشکستگی، نسبت به سهام داران وضعیت بهتری دارند.
معایب سرمایه گذاری در مارکت اوراق قرضه
اولین عیبی که بر بازار اوراق قرضه وارد است، بازده کمتر سود آنها است. اگر یادتان باشد گفتیم که چون اوراق قرضه ریسک کمتری دارند، به همان اندازه بازده سود یا بازگشت پول آنها، کمتر می باشد. دومین عیب آنها این است که خرید مستقیم این اوراق تقریبا برای سرمایه گذارن معمولی، امکان پذیر نیست. آخرین ایرادی که بر بازار اوراق قرضه وارد است این است که این اوراق در مقابل ریسک های اعتباری و خطرات نرخهای بهره، آسیب پذیرند.
اوراق قرضه بهتر است یا سهام؟
اوراق قرضه در چند مسئله مهم با سهام ها متفاوت هستند. اوراق قرضه نشان دهنده بودجه های قرضی است (بودجه هایی که به وسیله قرض دادن ایجاد می شوند)، در صورتیکه سهام ها خودشان مولد و پدید آورنده بودجه ها هستند.
اوراق قرضه یک صورتی از اعتبار است که در آن قرض گیرنده (صادر کننده اوراق) باید اصل پول بعلاوه سود آن را در سررسید مشخصی، به صاحب اوراق پرداخت کند. ولی سهام ها به صاحبانشان قول هیچ بازگشت اصل سرمایه یا سودی نمی دهند. اوراق قرضه، به خاطر حمایت های قانونی و ضمانت هایی که نسبت به اعتباردهندگان آنها تعریف شده، از سهام ها کم ریسک تر هستند.
سهام ها به طور ذاتی از اوراق پرریسک تر هستند و پتانسیل های بالاتری برای سود یا زیان دارند. ولی نکته مشترک هردو این مارکت ها؛ چه اوراق و چه سهام ها، این است که بازارهایی فعال با نقدینگی بالایی هستند.
قیمت اوراق قرضه نسبت به تغییرات نرخهای بهره، به شدت حساس است و قیمتهای آنها نسبت به نرخهای بهره، به طور معکوس حرکت می کند. از طرفی دیگر قیمت سهام ها، نسبت به تغییرات آینده ای سودبخش و رشدی بالقوه، حساس هستند.
بیمه اوراق قرضه چیست؟
فارغ از اینکه سرمایه گذاری در بازار اوراق قرضه یک سرمایه گذاری امن محسوب می شود و مناسب افراد محافظه کار است، ولی شما این امکان را دارید تا اوراق قرضه خودتان را بیمه کنید. بیمه اوراق قرضه، یک نوع بیمه است که خریدار اوراق قرضه هزینه آن را پرداخت می کند. این بیمه، تضمین سود شما در سررسید و پرداخت اصل سرمایه شما را در زمانهای بحران و عدم پرداخت، ضمانت می کند.
منتشرکنندگان اوراق قرضه این نوع بیمه را خریداری می کنند تا رتبه اعتباری خود را افزایش دهند تا میزان سودی را که باید پرداخت کنند کاهش دهند و اوراق قرضه را برای سرمایه گذاران بالقوه، جذاب تر کنند.
رابطه اوراق قرضه و نرخ بهره
اگر معامله گر بازار فارکس باشید، به اهمیت نرخهای بهره در اقتصاد کلان کاملا واقف هستید. در حقیقت نرخ بهره مبلغی است که قرض دهنده از قرض گیرنده، کسر می کند. از نقطه نظر فاندامنتال، یکی از اخبار بسیار مهم با شدت تاثیر بالا، اخبار مربوط به نرخ بهره است.
سرمایه گذاران بازار اوراق قرضه هم مثل خیلی از معامله گران دیگر، سعی دارند تا نهایت سود را از سرمایه گذاری شان، ببرند. برای رسیدن به این مهم، آنها باید مدام چشمشان به نوسانات هزینه های قرض گرفتنشان باشد.
به عنوان مثال در بازار فارکس، افزایش یا کاهش نرخهای بهره باعث قوی تر یا ضعیف تر شدن ارز کشور مورد نظر می شود. حال باید دید این افزایش یا کاهش نرخ بهره، چه تاثیری در مارکت اوراق قرضه دارد.
اوراق قرضه و نرخهای بهره یک ارتباط معکوس با هم دارند. یعنی با بالا رفتن نرخ بهره، اوراق قرضه کاهش پیدا می کند و بالعکس. این مسئله یک توجیه منطقی هم دارد. زمانیکه هزینه قرض گرفتن بالا می رود یا اصطلاحا به صرفه نیستند (منظور نرخهای بهره افزایش می یابند)، اوراق قرضه معمولا کاهش پیدا می کنند.
بازده اوراق قرضه چیست؟
بازده اوراق قرضه یا همان Bond Yields، مبلغی است که سرمایه گذار روی اوراق قرضه اش، دریافت می کند. بازده اوراق قرضه می تواند تعاریف مختلفی داشته باشد ولی یکی از ساده ترین این تعاریف، یکسان سازی بازده اوراق قرضه با نرخ کوپن آن است.
بازده فعلی اوراق قرضه، در حقیقت عملکرد قیمت اوراق و کوپن آن یا پرداخت سود آن می باشد که درصورت متفاوت بودن قیمت اوراق با ارزش اسمی آن، از بازده کوپن آن صحیح تر و دقیق تر می باشد.
رابطه بازده اوراق قرضه و قیمت آن
نکته قابل توجه ارتباط وارونه قیمت اوراق قرضه و بازده آن است. بازده اوراق قرضه و قیمت آن، با هم ارتباطی معکوس دارند. وقتیکه قیمت اوراق قرضه افزایش می یابد، بازده آن کاهش پیدا می کند.
برای مثال، فرض کنید یک سرمایهگذار اوراق قرضهای را خریداری میکند که سررسید آن در پنج سال با نرخ کوپن سالانه 10 درصد و ارزش اسمی 1000 دلار است. هر سال، این اوراق قرضه 10٪ یا 100 دلار به عنوان بهره به این سرمایه گذار، پرداخت می کند. ارزش اسمی 1000 دلار تقسیم بر 10% نرخ کوپن می شود.
نتیجه گیری
اگر شما تمایل به سرمایه گذاری در بازارهای مالی دارید، و دنبال یک سرمایه گذاری مطمئن هستید و نمی دانید که کدام بازار امن تر است، قطعا بازار اوراق قرضه مناسب شما است. همانطور که متوجه شدید، بازار اوراق قرضه نقدینگی بالا، ریسک پایینتر و به همان نسبت بازده کمتری را به شما می دهد.
شاید زمانیکه با تنوع اوراق قرضه مواجه شوید، باز هم این سوال برایتان پیش بیاید که، کدام نوع از انواع اوراق قرضه مناسب و مطئن تر است. در این صورت می توانید سراغ اوراق منتشر شده دولتی مثل اوراقی که توسط وزارت خزانه داری امریکا منتشر می شود، بروید.
اهمیت بازار ثانویه
آیا بازارهای ثانویه مالی در اقتصاد اهمیتی دارند یا صرفن نمایشی در حاشیه بخش حقیقی اقتصاد هستند؟ آیا اگر بعضی بازارهای دارایی وجود نداشته باشند، تغییری در تولید یا تصمیمات در بخش حقیقی ایجاد میشود؟ راس لوین در مقاله خود درباره فایننس و رشد، به 5 نقش مهم سیستم مالی در رشد اقتصادی اشاره میکند. اینجا ضمن اشاره به این نقشها و بعضی ارجاعات از مقاله و جاهای دیگر، سعی میکنم درباره نقش بازار ثانویه در تصمیمگیریهای بخش حقیقی اقتصاد و به ویژه نقش اطلاعاتی بازار توضیح دهم.
«Crowd of people gather outside the New York Stock Exchange following the Crash of 1929,» 1929. Courtesy of Library of Congress
1- نقش اطلاعاتی قیمتها در سرمایهگذاری و تخصیص منابع
مقاله باند، ادمانز و گولدشتین در 2012، خلاصه خوبی برای درک نقش اطلاعاتی قیمتها ارایه میکند. مقاله استدلال میکند که تصمیمگیران بخش حقیقی اقتصاد و به طور خاص مدیران شرکتها برای کسب اطلاعات درباره فرصتهای رشد و موقعیتهای سرمایهگذاری به قیمتها توجه میکنند. سوداگران به امید کسب سود در بازار ثانویه، به دنبال کسب اطلاعات میروند. مجموعه این اطلاعات تولید شده نهایتن در قیمت سهم شرکت یا رقبا منعکس میشود و منبعی از اطلاعات برای مدیران میشود. گاهی خود شرکتها بعد از ارایه اطلاعات در مورد پروژه و مشاهده تغییرات قیمت، دید بهتری از ارزش پروژههای تازهشان پیدا میکنند. به همین ترتیب، رقبا تصمیم میگیرند که کدام حوزه را برای گسترش سرمایهگذاری در نظر بگیرند. معنای وجود چنین مکانیسمی این نیست که معاملهگران از مدیران شرکت اطلاعات بیشتری دارند. کافی است بپذیریم که اطلاعات مدیران کامل نیست و همچنان جایی برای یادگیری از دیگران وجود دارد. هر چه معامله یک سهم بتواند اطلاعات قیمتی بیشتری تولید کند، چه برای مدیر خود شرکت چه باقی رقبا منبع مهمتری است. هر چه مدیر اطلاعات کمتری درباره یک حوزه داشته باشد، باقی قیمتها در تصمیم او برای سرمایهگذاری موثرتر است. (+، +) گاهی مشاهده میشود که شرکتها تصمیم میگیرند سهام خود را در چند بازار جدا از هم عرضه کنند. یک توجیه نظری ارایه شده این است که هدف دسترسی بهتری به اطلاعات سرمایهگذاران بازارهای مختلف درباره فرصتهای رشد است. (+) شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه این نقش اطلاعاتی طی زمان تغییر میکند. هرچه بازارها شفافتر باشند و نقدشوندگی افزایش پیدا کند، اطلاعات بهتر پردازش میشوند و قیمتهای بازار ثانویه نقش اطلاعاتی خود را بهتر ایفا میکنند. (+) فراهم کنندگان تامین مالی از طریق بازار بدهی، چه بانک و چه بازار اوراق قرضه، به قیمت سهم، قیمت اختیارهای معاملاتی، قیمت ریسک اعتباری و سایر سیگنالهای قیمتی که بازار فراهم میکند، برای ارزیابی وضعیت اعتباری شرکت توجه دارند. ریشه ایده قیمتها به عنوان منبع اطلاعات درباره سرمایهگذاری و تخصیص منابع را باید در مقاله معروف هایک در 1945 جستوجو کرد.
2- نقش اطلاعاتی قیمتها در نظارت بر سرمایهگذاری و حاکمیت شرکتی
تغییرات قیمت در بازار با تاثیرگذاشتن بر انگیزههای مدیران بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ میتواند بر تصمیمات آنها تاثیر بگذارد. فرض کنیم هدف مدیران بیشینه کردن قیمت شرکت باشد. هرچه قیمتها بهتر ارزش واقعی سرمایهگذاری را منعکس کنند، مدیران انگیزه بیشتری برای سرمایهگذاری بهتر دارند. هرچه سیگنال قیمت ضعیفتر و معوجتر باشد، انگیزه مدیران برای سرمایهگذاری بهتر کمتر میشود. (+) اگر هدف مدیران بیشینه کردن قیمت سهم نباشد چطور؟ عقلانی است برای انگیزش مدیران قراردادی ایجاد کنیم که دستمزد مدیران را به قیمت شرکت گره میزند و به این ترتیب منافع مدیران را با سهامداران همسو میکند. (+) وجود بازارهایی که به لحاظ اطلاعاتی کارا هستند و مدیرانی که با قراردادهای دستمزدی در مورد قیمت شرکت حساس شدهاند، لزومن باعث نمیشود که مدیران تصمیمات بهینهای به لحاظ اقصادی بگیرند. ممکن است مدیران با کوتهنگری سعی کنند بازار را فریب دهند و درآمدها را در کوتاهمدت دستکاری کنند و یک تعادل بد ایجاد کنند که در آن مدیر کوتهنگر است و بازار هم ارزش شرکت را کم ارزیابی میکند. (+) ممکن است مدیران دست به کارهایی بزنند که بازار دوست دارد ببیند، ولی در واقع به لحاظ خلق ارزش اقتصادی مناسب نیستند یا ریسک را به شدت افزایش میدهند. (+، +) هدف من اینجا قضاوت درباره اهمیت و وزندهی به این آثار مثبت و منفی نیست. اما این مدلها و شواهد باید دلیل کافی فراهم کنند که قیمتها در بازار ثانویه برای تصمیمات اقتصادی در بخش واقعی اهمیت دارند. تاثیر قیمتها بر عملکرد مدیران و حاکمیت شرکتی، صرفن محدود به تاثیر بر دستمزد نیست. عملکرد بد یک مدیر و استفاده نکردن از فرصتهای سرمایهگذاری، ارزش شرکت را پایین میآورد و فرصت مناسبی برای تصاحب شرکت به سرمایهگذاران فعال میدهد. (+) وجود بازارهایی که در آن میتوان شرکتها را خریداری کرد ممکن است تاثیر متفاوتی بر شرکتهای مختلف داشته باشد. برای مثال ممکن است شرکتهای نوپا با ایدههای تازه، برای نوآوری و خلق محصولات تازه ترغیب شوند و شرکتهای بزرگتر با خرید این شرکتها به نوآوری پاداش دهند. (+) از آن طرف اگر یک سهامدار بزرگ مدیران را تهدید به فروش سهامش کند، میتواند بر انگیزه و رفتار مدیران تاثیر بگذارد. هرچه نقدشوندگی شرکت بالاتر باشد، این ابزار حاکمیت شرکتی موثرتر است. (+، +)
3- کمک به متنوعسازی و مدیریت ریسک، 4- تجمیع پسانداز برای سرمایهگذاری و 5- تسهیل مبادله کالاها و خدمات
در حضور بازار سهام، این امکان برای سرمایهگذاران فراهم میشود که با توجه به ترجیحاتشان تصمیم بگیرند تا چه اندازه در معرض ریسکهای مختلف قرار بگیرند. به اضافه با تجمیع سرمایههای کوچک افراد امکان سرمایهگذاری در پروژههای بزرگ ایجاد میشود. این دو ویژگی بازار ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. این امکان بهتر مدیریت ریسک است که تجمیع سرمایهها را ممکن میکند. سه وجه مدیریت ریسک را میتوان از هم تفکیک کرد: نخست اینکه به خاطر ایجاد امکان متنوعسازی، دیگر لازم نیست سرمایهگذاران برای ریسکهای غیرسیستماتیک هزینهای پرداخت کنند. در نبود بازار، امکان متنوعسازی کاهش مییافت و این هزینه سنگینی به مصرفکنندگان وارد میکرد. (+) دوم. نظام مالی و از جمله بازارهای ثانویه امکان هموارسازی مصرف در طی زمان را به سرمایهگذاران میدهد. اگر کسی مایل است امروز کمتر مصرف کند و به جایش فردا بیشتر، راهی جز رجوع به نظام مالی ندارد و یکی از اولین گزینهها سرمایهگذاری در بازار سهام است. و در نهایت اینکه بازار سهام ریسک نقدشوندگی را کاهش میدهد و به طور خاص راهی برای خروج کمهزینه سرمایهگذار اولیه فراهم میکند. اگر نقدشوندگی بازار سهام نبود، نرخ مورد انتظار سرمایهگذاری بالاتر میرفت و سرمایهگذاری حقیقی از ابتدا کاهش پیدا میکرد. شواهد تجربی کافی درباره حساسیت قیمتها به تغییرات کوچک در نقدشوندگی وجود دارد. شوکهای بزرگتر به نقدشوندگی میتوانند باعث سقوط شدید قیمت در تمام بازار شوند. با این حساب مشخص است که اگر در آزمونی ذهنی بازار سهام را حذف کنیم، با چه واکنشی در ارزش سرمایهگذاریها مواجه خواهیم شد. لوین در مقالهاش از جان هیکس نقل میکند که بسیاری اختراعات و نوآوریهای انقلاب صنعتی برای سالها توسعه نیافتند زیرا کسی مایل نبود هزینه بالای سرمایهگذاری بلندمدت را به تنهایی بپردازد. تنها بعد از افزایش نقدشوندگی به کمک بازارهای مالی بود که این محصولات تازه امکان توسعه یافتند. (+) داگلاس نورث هم به نقش بازارهای مالی در کاهش هزینه معاملات، ساده شدن سرمایه گذاری و کاهش نرخ بهره حقیقی در هلند و انگلستان در دوره انقلاب صنعتی اشاره کرده است. (+)
یک سوال یا پارادوکس مهم این است که چطور میتوان مورد اول و دوم را با کارا بودن بازار یا بهینه بودن سرمایهگذاری پسیو برای اکثر سرمایهگذاران جمع کنیم؟ (+) یک راه پاسخ دادن به این پارادوکس این است که توجه کنیم ممکن است به طور حاشیهای انجام بیشتر یا کمتر یک فعالیت اهمیتی نداشته باشد. با این وجود، نمیتوان استنباط کرد که به طور متوسط کل آن فعالیت ارزش افزوده نداشته است. فعالیت خلق اطلاعات در بازار سرمایه، لااقل تا جایی که تبدیل به رقابت تسلیحاتی نشده، چنین ویژگی دارد. بدون انجام حدی از تولید اطلاعات به انگیزه کسب سود، بازار ثانویه کارایی ایجاد نخواهد شد. به بیان دیگر مقدار ناکارایی در بازار ثانویه هم بهینه است: سرمایهگذاران تا جایی که بتوانند هزینههای تولید اطلاعات را با کمک سودی که به دست میآورند پوشش دهند اطلاعات تولید میکنند. (این شهود مبنای نامگذاری این کتاب هم بوده است.)
سوال مهم دیگر این است که آیا همه بازارهای ثانویه چنین نقشهایی را و آن هم به یک اندازه ایفا میکنند؟ برای مثال آیا بازار سهام در تهران همان اندازه نقش اطلاعاتی ایفا میکند که بازارهای سهام نیویورک و لندن؟ آیا ممکن است نقش اقتصادی بازاری در موارد بالا نگنجد؟ آیا اهمیت اقتصادی حقیقی بازارها یکسان است؟ به نظرم پاسخ این سوالها مثبت نیست؛ بازارهایی که در شرایط متنوع فعالیت میکنند به اندازه یکسانی چنین نقشهایی ایفا نمیکنند. سرمایهگذاران و خانوارها هم به یک اندازه به بازارهایی با ویژگیهای مختلف اتکا نمیکنند. بعید نیست اهمیت بازار سهام در کشوری که کسب و کارهای زیادی با نوآوری ایجاد میشوند و به تدریج در بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ بازار عرضه میشوند، بیشتر با این موارد منطبق باشد. ممکن است بتوانیم نقشهای اقتصادی دیگری برای بازار سهام در نظر بگیریم. برای مثال ممکن است نقش عمده بازار سهام در کشوری کمک به فرایند خصوصیسازی معیوب باشد: دولت با واگذاری داراییهایش مشکلات بودجهایش را حل کند، بی آنکه کنترل شرکت را واگذار کرده باشد. حتی ممکن است گاهی دولتی از بازار برای بازتوزیع رانتهای اقتصادی به بخشهایی از مردم استفاده (سواستفاده؟) کند. از سوی دیگر بعضی میگویند بازار سهام در تهران هیچیک از پنج نقش اشاره شده را بازی نمیکند. به نظرم نمیرسد که این نگاه درست باشد. پاسخ دقیق به سوالاتی نظیر اینها نیاز به دادههای بهتر و زمینه تجربی مناسبتری دارد که فراهم نیست. با این حال، به نظرم سخت نیست ببینیم که بازار سهام تهران به مدیریت ریسک خانوارها، (برای مثال ریسک تورم) کمک میکند یا امکان حدی از متنوعسازی در سرمایهگذاری را فراهم میکند.
بازار اولیه و بازار ثانویه
اصطلاح عرضه عمومی اولیه که رواج آن به بازارهاي پررونق 1990 بر میگردد.
عبارت است از این که یک شرکت براي اولین بار در طول دوران فعالیت خـود اقـدام بـه عرضـه سهام به عموم می نماید. عرضه عمومی اولیه سهام و ورود به بورس اوراق بهادار، داراي مخـارج و محدودیت هایی می باشد.
مهمترین هزینه ها و مخارج آن، میتوان به هزینـه تهیـه اطلاعـات طبق قوانین بورس اوراق بهادار، هزینه حسابرسی بنگاه و ارایه صورت هاي مالی حسابرسی شده، هزینه هاي پذیره نویسی و صدور سهام و نیز برخی هزینه هاي کیفی اشاره کرد.
روش انجام عرضه عمومی در بازار اولیه
عرضه اولیه عمومی، به روش هاي مختلفی صورت می پذیرد که مهم تـرین آنهـا
- ثبـت دفتری
- عرضه عمومی به قیمت ثابت
- عرضه عمومی به روش حراج
- روش هاي نوین اینترنتی
می باشند که انتخاب هر کدام از آنها، بسته بـه قـوانین، در کشـور هاي مختلـف، متفاوت است اما به طور کلی روش ثبت دفتري نسبت به بقیه رواج بیشتري دارد.
عملکرد بلند مدت سهام عرضه در بازار اولیه
در طولانی مدت عملکرد قیمت سهام عرضه اولیه در مقایسه با شرکت هاي مشـابه کـه قبلاً وارد بورس شده اند بسیار ضعیف است.
بنگاه هاي اقتصادي در هنگام ورود به بورس اوراق بهادار با مشکلات و نااطمینانی هاي متعددي مواجه هستند کـه همـه ي ایـن عوامـل باعث شده است فرایند عرضه عمومی اولیه از سوي آنها فرایندي پرمخاطره تلقی گردد.
بازده کوتاه مدت عرضه اولیه
شواهد تجربی فراوانی نشان میدهد، سرمایه گذارانی که سهام عرضه هـاي اولیـه را در روز اول عرضه خریداري کرده و پس از مدت کوتاهی آن را بـه فـروش مـی رسـانند، بـه بازدهی غیرعادي قابل توجهی دست می یابند.
در ادبیات مالی بازده کوتاه مـدت غیرعـادي سهام عرضه هاي اولیه را به قیمت گذاري کمتر از واقع نسبت میدهند.
قیمت گذاری کمتر از واقع
قیمت گذاري کمتر از واقع یعنی شرکت منتشر کننده سهام قیمت عرضه اولیه را بسیار پائین تر از ارزش ذاتی آن تعیین می کند به طوری که در اولین روز معامله خریداران سهام بازده قابل توجهی بدست می آورند.
بازار ثانویه
بازار ثانويه شامل خريداران و فروشندگان سهام و اوراق قرضه اي است که قبلا انتشار يافته است .
براي مثال اگر فردي بخواهد سهم يا ورقه اي قرضه اي راکه براي اولين بار پس از عرضه توسط يک شرکت خريداري کرده به فروش برساند بايد به بازار ثانويه برود.
به همين ترتيب وقتي شخصي بخواهد ، سهم يا ورقه قرضه مربوط به شرکتي را از بازار ثانويه خريداري کند، (در صورتي که بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ آن شرکت در فهرست شرکت هاي پذيرفته شده در بازار سهام باشد) ناچار نيست منتظر انتشار عمومي سهام جديد آن شرکت بماند. بورس اوراق بهادار مهم ترين نهاد بازار ثانويه براي معاملات اوراق بهادار است.
بازار ثانويه مکاني است که سهام منتشرشده ودر حال انتشارمورد خريد وفروش قرار مي گيرند.
ساختار بازار ثانویه:
- بازارهاي جستجوي مستقيم
- بازارهاي كارگزار محور
- بازارهاي معامله گر محور
- بازارهاي حراج
ویژگی بازار ثانویه:
- یکی از بهترین راه ها برای پس انداز، سرمایه گذاری در بورس است و می تواند جایگزین پس انداز شود.
- عرضه و تقاضا در اقتصاد به کشف قیمت در بازار کمک می کند.
- هر گونه اخبار یا اطلاعات جدید در رابطه با شرکت به سرعت در قیمت سهام آن منعکس می شود.
- این بازار در نقدینگی سریع به سرمایه گذاران کمک میکند.
قیمت گذاری در بازار اولیه و بازار ثانویه
در بازار اولیه، قیمت اوراق بهادار از قبل و بر اساس قیمت اسمی تعیین می شود.
اما بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ در بازار ثانویه قیمت اوراق بر اساس میزان عرضه و تقاضای آن مشخص می شود.
برخی تفاوت های بازار اولیه و بازار ثانویه
- شرکت ها پس از پذیره نوسی در بازار اولیه می توانند سهام خود را به فروش بگذارند اما پس از آن دیگر سهامشان در بازار ثانویه مورد معامله قرار خواهد گرفت.
- در بازار اولیه، درآمد حاصل از فروش سهام به شرکت منتشر کننده اوراق تعلق می گیرد.
اما دربازار ثانویه، این درآمد ها متعلق به سرمایه گذاری است که اوراق را می فروشد.
- معمولا سرمایه گذاران خرد در بازار اولیه اوراق بهادار را خریداری نمی کنند. چون شرکت صادر کننده، اوراق خود را به صورت عمده به فروش می گذارد و خرید آن نیازمند سرمایه بزرگی است. اما در بازار ثانویه، سرمایه گذاران می توانند هر تعداد سهام مورد نظر خود را خریداری کنند.
- در بازار اولیه فروش اوراق از طریق بانک سرمایه گذاری انجام می شود اما در بازار ثانویه، سرمایه گذاران از طریق کارگزار، معاملات خود را انجام می دهند.
- در بازار اولیه، سرمایه گذاران سهام را به طور مستقیم از خود شرکت خریداری می کنند. اما در بازار ثانویه، سرمایه گذاران، سهام و سایر اوراق بهادار را از سایر سرمایه گذاران خریداری می کنند.
- در بازار اولیه، شرکت ها برای اولین بار سهام خود را از طریق عرضه عمومی می فروشند.
اما دربازار ثانویه، سرمایه گذاران سهامی که قبلا معامله شده است را از طریق بورس اوراق بهادار خریداری می کنند.
- در بازار اولیه، سهام به قیمت اسمی به فروش می رسد و معمولا دچار نوسان نمی شود. اما دربازار ثانویه قیمت سهام به طور روزانه در نوسان است.
سایر نکات در رابطه با بازار اولیه و بازار ثانویه
دادوستد در بازار دست دوم به دفعات نامحدود انجام مي شود و بنابراين با جابجا شدن مالكيت ابزارهاي مالي قابل داد و ستد در آن بازار، قدرت نقدشوندگي زيادي ايجاد مي شود.
در اين حالت، از نقد شدن پيش از سررسيد بدهي واحد هاي متقاضي سرمايه يا ناشران اوراق بهادار جلوگيري مي شود.
ضربه هاي كمبود نقدينگي تأثير محدودتري بر واحدهاي سرمايه پذير خواهد داشت.
بازار ثانويه ايران را مي توان به دو بازار بورس اوراق بهادار و فرا بورس تقسيم كرد.
وجود بازار دست دوم، صرفاً به اين دليل است كه قابليت نقدشوندگي اوراق بهادار منتشر شده در بازار دست اول را افزايش دهد،
ضمن اينكه شرايطي فراهم مي آورد كه قرض دهندگان و قرض گيرندگان در صورت لزوم به آساني بتوانند تصميمات سرمايه گذاري خود را تغيير داده،
و به فروش اوراق بهادار خريداري شده يا خريد اوراق بهادار ديگر اقدام نمايند.
اگر این متن برای شما رضایت بخش بوده است مقاله های زیر را به شما پیشنهاد می کنیم
ریسک چیست؟ دلایل اهمیت ریسک سنجی پیش از سرمایه گذاری
ریسک چیست و چرا در سرمایه گذاری اهمیت دارد. الفبای سرمایه گذاری با تعریف ریسک شروع میشود، یعنی اگر با این مفهوم آشنایی ندارید و کاربرد و عوامل به وجود آورنده آن را نمیشناسید، به ندرت میتوانید سرمایه گذار موفقی باشید.
برخی از سرمایه گذاران سنتی ممکن است به صورت سنتی با مفهوم ریسک آشنا باشند و ناخودآگاه در فعالیتهای اقتصادی خود میزان ریسک را اندازه گیری کنند و براساس سطح ریسک تصمیم به سرمایه گذاری بگیرند.
اما در بازارهای پیچیده امروز دانستن مفهوم ریسک اهمیت بسیاری پیدا کرده است و باعث میشود تا در فعالیتهای اقتصادی و به خصوص در بازار بورس دچار ضررهای جبران ناپذیر نشوید. در ادامه با داراتو همراه باشید تا ضمن آشنایی با مفهوم ریسک ببینید که چطور میتوان میزان ریسک بازارهای مالی را اندازه گیری کرد و تا حد زیادی ریسک سرمایه گذاری را کاهش دهیم.
فهرست موضوعات مقاله
ریسک چیست؟
معادل کلمه ریسک در فارسی، واژه «خطر» یا «احتمال خطر» است. اما خطر نمیتواند تعریف مناسبی برای واژه ریسک در فعالیتهای اقتصادی باشد و به همین دلیل این واژه در ادبیات مالی ترجمه نمیشود. با این حساب ریسک را چطور میتوان تعریف کرد و تعریف ریسک را چگونه میتوان بیان کرد.
واژه ریسک در زبان انگلیسی دو بعد مثبت و منفی دارد و به معنای هشدار است. تابلوهای خطر جادههای کوهستانی را به یاد بیاورید. آیا تابلو خطر ریزش کوه به معنای توقف کامل خودرو یا ورود ممنوع است؟ خیر. این تابلوها هشدار دهنده هستند و به شما توصیه میکنند که در رانندگی احتیاط کنید.
ریسک هم مثل تابلوی هشدار دهنده است، با این تفاوت که مقدار آن میتواند کم یا زیاد باشد. مثلا برخی از فعالیتها ریسک خیلی کمی دارند و برخی دیگر آنقدر ریسک بالایی دارند که باید با احتیاط و مهارت بالا وارد آنها شد. در اینجا هم مثل رانندگی در کوهستان، کنترل سرعت عامل مهمی است و در فعالیتهای اقتصادی با ریسک بالا باید با سرعت کمتر و دید بلند مدتتر وارد شد.
به همین ترتیب میتوان ریسک را در بازارهای مالی ضرر بالقوه یا زیان احتمالی نهفته معنی کرد، یعنی ممکن است ضرر ده باشد، اما سود آور هم باشد. از طرفی قابل پیشگیری و حتی در بسیاری از مواقع قابل پیش بینی است.
تعریف ریسک در سرمایه گذاری
در ادبیات مالی زیان بالقوه و قابل اندازه گیری و گاهی قابل پیش بینی را ریسک مینامند. سادهتر بخواهیم بگوییم یعنی در نظر گرفتن اختلاف احتمالی که بین بازدهی واقعی سرمایه با بازدهی مورد انتظار ما وجود دارد.
ریسک برای سرمایه گذار مثل اکسیژن برای انسان است؛ یعنی بدون ریسک در سرمایه گذاری سربلند نخواهید بود. البته برخی از سرمایه گذاریها مثل صندوقهای بورسی طوری ساخته و پرداخته شدند که افراد مختلف با سطح ریسک متفاوت بتوانند سرمایه خود را در آنها قرار بدهند.
همانطور که گفتیم ریسک بخش جدانشدنی سرمایه گذاری است و به همین دلیل توصیه میشود برای محاسبات دقیقتر و سرمایه گذاری هوشمندانهتر و موفقیت آمیز در هر بازاری حد مشخصی برای ریسک در نظر داشته باشید. میزان ریسک نباید بیش از اندازه متعادل آن باشد. افرادی که فکر میکنند خیلی ریسک پذیرند و عمدتا صبر بالایی هم ندارند، معمولا در زمره شکست خوردگان بازارهای مالی قرار میگیرند. چون اندازه متعادل ریسک را نمیدانند و حد ریسک پذیری خود را نمیشناسند.
اهمیت ریسک سنجی در سرمایه گذاری
با تعریفی که تا اینجا ارائه دادیم میتوان نتیجه گیری کرد که هر سرمایه گذار قبل از ورود به بازارهای مختلف باید نسبت به میزان ریسک پذیری خود آگاه باشد. به همین دلیل ریسک سنجی یکی از اولین و مهمترین مراحل ورود به هر فعالیت اقتصادی است.
با این وجود بسیاری از افراد بدون سنجش ریسک وارد حوزههای مالی مختلف میشوند و ضررهای مالی بسیاری میبینند. همچنین بسیاری از معامله گران سنتی و حتی گاهی سرمایه گذاران مدرن شناختی نسبت به ریسک خود ندارند. در صندوقهای سرمایه گذاری که نوعی سرمایه گذاری مدرن به حساب میآید، به این موضوع توجه ویژهای شده است.
افراد قبل از شروع قرار دادن سرمایه در صندوقها باید از طریق پرسشنامه و آزمون، مورد ریسک سنجی قرار بگیرند. در این آزمون سرمایه گذار شناخت بهتری نسبت به خود و انگیزههایش برای سرمایه گذاری پیدا میکند.
این آزمونها با در نظر گرفتن صبر و حوصله فرد برای سرمایه گذاری و همچنین خطر پذیری که نسبت به از دست دادن سرمایه دارد، فرد را در یک طیف کم ریسک تا بسیار پر ریسک و خطر پذیر دسته بندی میکنند.
پیشنهاد میکنیم برای آگاهی از سطح ریسک پذیری خود وارد صفحه آزمون ریسک سنجی داراتو شوید. در این آزمون ریسک سنجی میزان ریسک پذیری مشخص میشود و در نهایت صندوقهایی متناسب با نوع شخصیت شما پیشنهاد داده میشود. تا اینجا با مفهوم ریسک و اهمیت آن در فعالیتهای مالی آشنا شدیم، در ادامه با بررسی انواع ریسک، اشکال مختلف آن را بررسی خواهیم کرد.
انواع ریسک
به طور کلی انواع ریسک شامل ریسکهای طبیعی، ریسک پویا، ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک میشوند. در ادامه این موارد را به صورت کامل بررسی کردیم.
ریسک طبیعی یا خالص (Pure Risk)
«حادثه خبر نمیکند»، این جمله کاملا گویای ریسک طبیعی یا خالص است. انواع خطرات فیزیکی مثل تصادف، بیماری، بلایای طبیعی و… در دسته ریسکهای طبیعی قرار میگیرند. نتیجه این ریسکها هیچ وقت مثبت نیست و به همین دلیل با بیمه کردن میتوان جلوی ضرر و زیان مالی آنها را گرفت.
ریسک پویا
این نوع از ریسکها مثل ریسک طبیعی ایستا نیستند، یعنی نمیتوان با بیمه کردن جلوی ضرر آنها را گرفت و کمتر قابل پیش بینیاند، چون نظم و قاعده دقیقی ندارند. ریسک پویا نتیجه تغییرات سیستمهای اقتصادی مثل تغییر قیمتها، تغییر سلیقه مصرف کنندگان، تکنولوژی و مواردی از این دست است. این ریسکها در بلند مدت ممکن است سودآور باشند، مثل نوسان قیمت دلار و طلا.
ریسک سیستماتیک
ریسکی که کل بازار سهام را تحت تاثیر قرار بدهد، ریسک سیستماتیک است. این ریسک در مقابل ریسک غیر سیستماتیک قرار میگیرد که به طور خاص سهام یک شرکت یا صنعت را تحت تاثیر قرار میدهد. به بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ ریسک سیستماتیک، ریسک غیر قابل حذف یا ریسک بازار هم گفته میشود و قابل پیش بینی نیست و نمیتوان به طور کامل آن را حذف کرد.
برای کاهش این ریسک باید از استراتژی پوشش ریسک یا تخصیص دارایی استفاده کرد. برای مثال در صورت مشاهده نابسامانی در بازار میتوان با سرمایه گذاری در اوراق درآمد ثابت یا املاک ریسک سیستماتیک را کمتر کرد. با این حال هنوز هم پرتفوی شما تحت تاثیر این ریسک قرار میگیرد. مواردی مثل جنگ، تحریم، تورم، نرخ بهره و… باعث تشدید این نوع ریسک میشوند.
ریسک غیر سیستماتیک
تعریف ریسک غیر سیستماتیک عکس سیستماتیک است. این ریسک به طور خاص سهام یک شرکت یا صنعت خاص را تحت تاثیر قرار میدهد. وضعیت صنعت و شرکت، رفتار سهامداران و مواردی از این دست عوامل اصلی ایجاد این ریسک هستند و در صورت داشتن دانش کافی از تحلیل بازار قابل پیش بینیاند.
این ریسک قابل حذف است و با متنوع سازی و مدیریت حرفهای سبد سرمایه گذاری میتوان از وقوع آن جلوگیری کرد. در واقع میتوان گفت که در صورت داشتن دانش کافی و قدرت تحلیل بالا میتوان به طور کامل جلوی این ریسک را گرفت.
عوامل به وجود آورنده ریسک
عوامل بسیاری باعث به وجود آمدن ریسک میشوند، درک این موارد باعث میشود تا شناخت بهتری نسبت به انواع ریسکها پیدا کنیم و در صورت وقوع جلوی آنها را بگیریم. در ادامه به بررسی این عوامل پرداختهایم.
ریسک ناشی از تغییرات نرخ بهره
تغییرات بهره میتواند عامل مهمی در ایجاد ریسک باشد. این مدل زمانی اتفاق میافتد که در حال انجام معاملات اوراق مشارکت هستیم. در این حالت باید ببینیم که سایر روشهای سرمایه گذاری چه سطح ریسکی دارند. برای مثال در صورتی که خرید سهام فقط 20 درصد سودآور باشد و بانک نرخ سود اوراق درآمد ثابت را تا 20 درصد افزایش بدهد، خرید اوراق درآمد ثابت که ریسک کمتری دارند، عقلانی تر از خرید سهام است.
ریسک ناشی از تورم
بالارفتن تورم و نوسان قیمتها میتواند تاثیر مستقیمی روی بالا رفتن ریسک سرمایه گذاری شما داشته باشد. در این حالت بازار ثبات ندارد و بازدهی مورد انتظار شما را برآورده نمیکند. برای مثال فرض کنید تورم 15 درصد است و پول خود را در صندوق سرمایه گذاری سهامی قرار میدهید.
انتظار شما از بازده صندوق سهامی 40 درصد است، اما تورم براثر عواملی مثل تحریم، ضعفهای مدیریتی، جنگ و عواملی از این دست از 15 درصد به 30 درصد بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ میرسد. در این حالت بازدهی 40 درصد صندوق خریداری شده دیگر برای شما به صرفه نیست. به این حالت پیش آمده ریسک تورم میگویند.
این نوع ریسک با ریسک نرخ بهره ارتباط مستقیم دارد، چون افزایش تورم باعث افزایش نرخ بهره میشود. دلیل آن هم بالا بردن نرخ بهره برای جبران ضرر ناشی از قدرت خرید است.
ریسک بازار
نوسانات کلی بازار از عوامل ریسک به حساب میآیند. مواردی مثل رکود اقتصادی، جنگ و تغییرات ساختاری اقتصاد کشور باعث ایجاد ریسک بازار و نوسانات آن میشوند. بازار سهام، سکه و فارکس بیشترین نوسانات را دارند.
ریسک فعالیت تجاری
ریسک فعالیت تجاری عموما مرتبط با یک صنعت یا کسب و کار است. این ریسک زمانی پیش میآید که سود یا زیان کسب و کار و صنعت با پیش بینیها تفاوت داشته باشد. عوامل مختلفی مثل عوامل بیرونی، رکود اقتصادی داخلی و جهانی و بحرانهای مالی میتوانند باعث ایجاد این ریسک شوند. همچنین مواردی مثل هزینه کالاها، حاشیههای سود، رقبا و سطح تقاضا نسبت به عرضه ریسک فعالیت تجاری را بیشتر میکنند.
ریسک مالی
تسهیلات و وامهای دریافتی شرکت باعث ایجاد ریسک مالی میشوند. هر چه بدهیهای شرکت و تعهدات مالی آن بیشتر باشد، ریسک مالی افزایش پیدا میکند. همچنین بیشتر شدن تعهدات و ناتوانی از پرداخت آنها باعث کاهش سود سهام شرکت میشود.
بسیاری از سهامداران این عامل را به عنوان عامل انتخاب یک شرکت برای سرمایه گذاری به حساب میآورند. به همین دلیل در شرکتهایی که تعهدات مالی بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ زیادی دارند، سرمایه گذاری نمیکنند.
ریسک نقدینگی بازارها
دارایی شما هر چقدر سریعتر نقد شود، ریسک نقد شوندگی آن پایینتر است. ریسک نقدینگی در بازار ثانویه پیش میآید، که اوراق بهادار بدون محدودیت میزان خرید در حجمهای متفاوت خرید و فروش میشوند. ریسک نقد شوندگی بازار سرمایه نسبت به سایر بازارها کمتر است. به طور معمول ریسک نقد شوندگی زمانی در بازار بورس اتفاق میافتد، که به دلیل ضعف مدیریتی شرکت، ورشکستگی و… کسی سهام شرکت را نمیخرد.
ریسک نوسان نرخ ارز
نوسانات نرخ ارز عامل مهم دیگر ایجاد ریسک هستند. این ریسک زمانی اتفاق میافتد که به دلیل شرایط اقتصادی، مسائل سیاسی و مواردی از این دست نرخ ارز دچار نوسان میشود و میتواند در فواصل مختلف زمانی همراه با سود یا ضرر باشد.
گاهی هم ممکن است شرکتها دچار این نوع ریسک شوند. به خصوص شرکتهایی که مواد اولیه خود را وارد میکنند با نوسانات نرخ ارز دچار ریسک ارزی میشوند.
ریسک سیاسی
عامل دیگر ریسک، وضعیت سیاسی کشور است که به عنوان ریسک کشور هم شناخته میشود. به طور معمول سرمایه گذاری در کشورهایی که از نظر اقتصادی و سیاسی ثبات کافی ندارد، ریسک بالایی دارد.
این ریسک در کشورهایی رخ میدهد که با کسری بودجه شدید مواجه اند. البته در بسیاری از مواقع ریسک سیاسی از نوع سیستماتیک است و بسیاری از اوقات غیر قابل مهار است.
چطور ریسک سنجی کنیم
ارزیابی ریسک از طریق بررسی انحراف معیار، بررسی بازده و از طریق آزمون ریسک سنجی قابل انجام است. در ادامه هر کدام از این موارد را به طور کامل شرح دادهایم.
محاسبه از طریق انحراف معیار
از طریق انحراف معیار میتوان مشخص کرد که پراکندگی بازده دارایی به چه صورت است. با انحراف معیار میتوان نوسانات موجود در بازار را اندازه گیری کرد. انحراف معیار زمانی کارکرد بیشتری پیدا میکند که یک سهم در حال ریزش باشد. در این حالت برخی از افراد پافشاری دارند که باید آن سهم را حفظ کنند و نفروشند. از طریق انحراف معیار میتوان محدوده ریسک پذیری تعیین کرد و در صورت رسیدن قیمت به آن محدوده تصمیم به فروش آن سهم گرفت.
محاسبه از طریق بررسی بازده
ریسک و بازده رابطهای مستقیم با یکدیگر دارند و هر چه بازده مورد انتظار بیشتر باشد، ریسک بیشتر میشود. البته یک نکته مهم هم وجود دارد که باید به آن توجه شود. در سرمایه گذاریهای بلند مدت عمدتا ریسک بیشتر باعث بازده بیشتر میشود و در کوتاه مدت کمتر این موضوع صدق میکند.
البته باید توجه داشت که گاهی هم ممکن است ریسک و بازده رابطه عکس داشته باشند و به همین دلیل باید بین ریسک و بازده توازن ایجاد کرد. عمدتا در سبد گردانیها چنین اتفاقی رخ میدهد و پرتفوی صندوقها و سبدهای دارایی طوری تنظیم میشود که بین بازده و ریسک توازن ایجاد شود. برای مثال مدیریت صندوق با اختصاص بخشی از دارایی صندوقهای پرریسک مثل صندوق سهامی به اوراق درآمد ثابت با ریسک کمتر باعث کاهش ریسک خرید آن صندوق میشود.
نتیجه گیری؛ ریسک سنجی گام اول سرمایه گذاری
در این مقاله از وبلاگ داراتو سعی ما این بود که به طور کامل با تعریف ریسک آشنا شوید و به این سوال پاسخ دهیم که ریسک چیست و عوامل ایجاد آن و روشهای کاهش ریسک را بشناسید. همانطور که گفتیم ریسک سنجی از مهمترین و اولین گامهای شروع سرمایه گذاری است و به همین دلیل هر فردی که قصد سرمایه گذاری دارد باید بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ در آزمون ریسک سنجی شرکت کند.
پیشنهاد میکنیم برای آشنایی با سطح ریسک خود با کارشناسان داراتو در ارتباط باشید. شما میتوانید علاوه بر شناخت سطح ریسک پذیری خود در فعالیتهای مالی از کارشناسان ما بهترین پیشنهاد سرمایه گذاری در صندوقها را دریافت کنید.
سوالات پر تکرار
منظور از آزمون ریسک سنجی چیست؟
سرمایه گذاری بدون ریسک معنی نداره، اما شما می تونید میزان ریسک رو کنترل کنید. برای همین آزمون ریسک سنجی به شما کمک می کنه تا سطح ریسک پذیری خودتون در فعالیت های مالی رو بسنجید.
چطور در آزمون ریسک سنجی شرکت کنیم؟
داراتو آزمون ریسک سنجی اختصاصی داره که زیر نظر متخصصان مالی کارگزاری آگاه تهیه شده. برای شرکت در آزمون آنلاین باید وارد سایت darato.ir شوید و ثبت نام کنید.
آیا برای بازدهی بیشتر باید ریسک بیشتری کنیم؟
قانون مشخصی وجود ندارد که بگوید هر چه ریسک بیشتر باشد، بازدهی هم بیشتر می شود. در واقع وقتی ریسک بالا می رود امکان ضرر بیشتر می شود.
تحریریه داراتو
ما در تیم تحریریه داراتو امیدواریم با مطالب آموزشی بتوانیم سطح دانش مالی شما را ارتقا بدهیم تا در آینده سرمایه گذاری را به شکل بهتری تجربه کنید. در این راه حمایتهای شما با نظرات و پیشنهادات بیشترین کمک را به ما خواهد کرد. پس منتظر شنیدن نظرات شما در بخش ارسال دیدگاهها هستیم. همیشه در سود باشید.
تحقیقات بازار چیست؟ مراحل و اهمیت تحقیقات بازار
تحقیقات بازار (Market Research) یکی از اصلیترین راههای شناخت بازار است. موفقیت یک کسبوکار در گرو شناخت درست، اصولی و عمیق بازار و درک نیازمندیهای آن است. اما پیش از هر اقدامی باید اطلاعات جامعی در خصوص تحقیقات بازار داشته باشیم. در این مقاله قصد داریم تا بررسی این موضوع به اطلاعات جامع و کاملی دراینخصوص دست پیدا کنیم.
تحقیقات بازار (market research) چیست؟
در تعریف تحقیقات بازار اختلافنظرهایی وجود دارد. در واقع تمام اساتید این حوزه بر سر اصل تعریف به یک نتیجه رسیدهاند، اما در بیان جزییات آن درگیر اختلافهای جزئی هستند. در این مقاله تلاش میکنیم تا کاملترین تعریف ممکن را ارائه دهیم، اما به هر جهت ممکن است در کتاب یا منبع دیگر تعریف متمایزی از این مقاله بیان شود.
تحقیقات بازار یا Market Research به فرایند جمعآوری، تجزیهوتحلیل دادهها و اطلاعات در خصوص بازار، مشتریان بالقوه، محصولات و خدمات و تاثیر آنها در بازار گفته میشود. در واقع تحقیقات بازار با بررسی رفتار بازار و مشتریان تلاش میکند تا درک درست و عمیقی از نیازها، اندازه و سهم بازار را در اختیار کسبوکارها قرار دهد. هدف اصلی مارکت ریسرچ ارزیابی قابلیتها و پتانسیل خدمات و محصولات در بازار هدف است. این امر به شرکتها و سازمانها کمک میکند تا تارگت مارکت امیدوارکنندهای را کشف کرده و نیازهای پیدا و پنهان مشتریان را درک کنند.
تحقیقات بازاریابی (marketing research) چیست؟
در کنار تعریف تحقیقات بازار ، یک مفهوم دیگر با عنوان تحقیقات بازاریابی (Marketing Research) نیز وجود دارد. همان گونه که از نام این فرایند مشخص است، این مفهوم علاوه بر شناخت بازار ارتباط تنگاتنگی با سیستم بازاریابی و مارکتینگ کسبوکارها دارد.
یکی از معتبرترین منابع برای شناخت و درک تحقیقات بازار و تحقیقات بازاریابی، کتاب مدیریت بازاریابی تالیف ۳ استاد ارزشمند، دکتر روستا، دکتر ونوس و دکتر ابراهیمی است. این کتاب در تعریف تحقیقات بازاریابی آورده است: «تحقیقات بازاریابی درگذشته عبارت بود از روش جمعآوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات برای کمک به مدیران در اخذ تصمیمات مطلوب بازاریابی.
اما در دهه ۱۹۹۰، تحقیقات بازاریابی یکی از اجزای بازار ثانویه چیست و چه اهمیتی دارد؟ مکمل مراحل تصمیمگیری تلقی شد. انجمن بازاریابی آمریکا جدیدترین تعریف از تحقیقات بازاریابی را به این شرح عرضه کرده است: تحقیقات بازاریابی عبارت است از فعالیتهایی که ارتباطات لازم را بین مصرفکنندگان، خریداران، عامه مردم و مدیران بازاریابی، از طریق تبادل اطلاعات برقرار میکند.»
در واقع در تحقیقات بازاریابی علاوه بر فرایند تحقیقات بازار، تمام جنبههای استراتژی بازاریابی کسبوکارها نیز بررسی و تعریف میشوند. استفاده از این مفهوم باعث میشود تا کسبوکارها نیازهای مشتریان را درک کرده و به بهترین و کارآمدترین روش برای ارضای این نیازها را شناخته و در آن راستا قدم بردارند.
تفاوت تحقیقات بازاریابی و تحقیقات بازار
تفاوتهای عمدهای بین تحقیقات بازار و تحقیقات بازاریابی وجود دارد که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت:
تحقیقات بازار به شناخت بازار و رفتار مشتری پرداخته درحالیکه تحقیقات بازاریابی ملزم به مطالعه، تجزیهوتحلیل و برنامهریزی برای حل مشکلات بازاریابی در کسبوکار است.
تحقیقات بازار در واقع شاخهای از تحقیقات بازاریابی است، اما تحقیقات بازاریابی جزئی از سیستم اطلاعات بازاریابی است.
تحقیقات بازار روی یک بازار تمرکز کرده و نتایج استخراج شده از آن را نمیتوان به دیگر بازارها تعمیم داد. درصورتیکه تحقیقات بازاریابی ماهیتی عمومی دارد، به این معنی که مطالعات انجام شده در این تحقیق میتواند در حل مشکلات مختلف بازاریابی مفید باشد.
تحقیقات بازار برای تعیین نقش محصول در بازار هدف صورت میپذیرد، درصورتیکه تحقیقات بازاریابی برای اتخاذ تصمیم موثر در فعالیتهای بازاریابی، حفظ و کنترل آن و در نهایت خروجی اقتصادی مناسب انجام میشود.
دیدگاه شما