الگوی سقف و کف سه قلو در تحلیل تکنیکال چیست؟
الگوهای قیمتی بهشکل توالی مشخص از میلههای یا کندلهای قیمتی در نمودارها، دیده میشوند. این الگوها میتوانند برای بررسی حرکات گذشته قیمت و یا پیشبینی حرکات آیندهٔ قیمت دارایی، مورد استفاده قرار گیرند.
استفادهکنندگان از این اطلاعات باید از قبل با خطوط روند (trendlines) الگوهای ادامهدهندهٔ قیمتی (continuation price patterns) و الگوهای بازگشتی قیمتی (reversal price patterns) آشنایی داشته باشند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد الگوهای نمودار میتوانید از مطلب آموزشی «مقدمهای بر الگوهای نمودار در تحلیل تکنیکال» دیدن نمایید.
در این مقاله، ما به نحوهٔ تفسیر این الگوها پس از یافتنشان پرداخته و همچنین به بررسی الگوی کمیاب اما قدرتمند سقف سه قلو و کف سه قلو (Triple Top – Triple Bottom Ppattern) میپردازیم.
نکات کلیدی:
- سقف سه قلو از طریق ایجاد سه قله قیمتی در یک محدودهٔ یکسان، تشکیل میشود. سه قلهای که در بین آنها پولبکهای قیمتی نیز انجام میشود. در حالی که الگوی کف سه قلو از طریق ایجاد سه کف قیمتی در یک محدودهٔ مشابه، ایجاد میشود. کفهای قیمتی که در بین آنها، رالیهای قیمتی کوچکی نیز وجود دارند.
- با توجه به این نکته که این الگو بهطور مکرر در نمودار دیده نمیشود، میتوانیم الگوهای سقف و کف سه قلو را الگوهایی متقاعدکننده در خصوص بازگشت روند بدانیم.
- بهعلاوه شکل M بزرگ و یا W بزرگ ایجاد شده توسط این دو الگو، باید حجم معاملاتی را در نظر داشته باشیم تا بتوانیم قدرت سیگنال صادرشده را بسنجیم.
مدت زمان استمرار این الگو
مدتزمان استمرار یک الگوی قیمتی، یک موضوع مهم است که باید آن را در حین بررسی الگو، و پیشبینی کردن حرکات آیندهٔ قیمتی در نظر بگیرید.
الگوهای قیمتی میتوانند در هر بازهٔ زمانی در نمودارها، ظاهر شوند. از نمودارهای سریع (Fast 144-tick chart) گرفته تا نمودارهای 60 دقیقهای، روزانه، هفتگی و یا حتی نمودارهای سالانه. اهمیت یک الگوی قیمتی، معمولاً به سایز و عمق آن بستگی دارد.
الگوهایی که در طی زمان بیشتری ظهور میکنند معمولاً از اتکاپذیری بیشتری برخوردارند و هنگام شکست قیمتی، قیمت حرکات بزرگتری را انجام خواهند داد.
بنابراین، الگویی که در یک نمودار روزانه ایجاد میشود، حرکت قیمتی بزرگتری از الگوی ایجادشده در نمودار میان روزانه، خواهد داشت.
همچنین، الگویی که در یک نمودار ماهانه تشکیل میشود باعث ایجاد حرکات قیمتی اساسیتر نسبت به همان الگو در نمودار روزانه، میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد شکست قیمتی میتوانید از مطلب آموزشی «شکست قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
الگوهای قیمتی زمانی شکل میگیرند که سرمایهگذاران یا معاملهگران به خرید یا فروش در سطوح خاصی بپردازند. به همین دلیل، قیمت در بین این سطوح نوسان میکند.
با این نوسان قیمتی، الگوهایی مانند پرچمها (Flags)، پرچم سهگوش (Pennants) و الگوهایی مشابه، ساخته میشوند.
زمانی که قیمت در نهایت این الگوها را بشکند، میتواند نشاندهندهٔ تغییر قابلتوجه در احساسات (Sentiment) بازار باشد.
هرچه این مدتزمان طولانیتر باشد، هُل دادن قیمت به سطح بالای یک مقاومت برای خریداران سختتر خواهد بود (و یا هُل دادن قیمت به سطحی پایینتر از حمایت، برای فروشندگان سختتر خواهد بود).
این موضوع خود شکست قیمتی در جهتهای ذکرشده را سختتر از گذشته میکند. شکل زیر یک نشاندهندهٔ الگوی پرچم است که در نمودار هفتگی شرکت گوگل (Alphabet Inc. – GOOG) تشکیل شده است.
به لحظهای که قیمت الگوی پرچم سهگوش را شکسته است توجه کنید، پس از این شکست قیمتی، شاهد حرکات قابلتوجه قیمت به سمت بالا بودهایم.
نوسان
بهطور مشابه، میتوان از میزان نوسان قیمت در یک الگوی قیمتی برای بررسی اعتبار آن الگو استفاده کرد. همچنین میتوان از مورد ذکرشده برای پیشبینی اندازهٔ شکست قیمتی احتمالی بهره برد.
نوسان، اندازهگیریای از میزان تغییرات قیمت در طی زمان است. نوسانات بزرگتر قیمت باعث افزایش میزان نوسان کلی در بازار میشوند، حالتی که آن را یک نبرد فعال بین خرسها که سعی در کاهش قیمت دارند و گاوها که سعی در افزایش قیمت دارند میدانند.
الگوهایی که دارای سطوح بالاتری از نوسان هستند، پس از شکست خود شاهد حرکات قابلتوجه قیمتی خواهند بود.
حرکات بزرگ قیمت در یک الگو میتواند نشاندهندهٔ این حقیقت باشد که نیرویهای متقابل – گاوها و خرسها – در یک نبرد جدی با یکدیگر درگیر شدهاند.
هرچه میزان نوسان در طی یک الگوی قیمتی بیشتر باشد، میزان مشارکت در بازار نیز بیشتر خواهد شد که خود میتواند منجر به حرکات انفجاری قیمت، پس از شکست قیمتی از سطوح حمایت و یا مقاومت شود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد سطوح حمایت و مقاومت میتوانید از مطلب آموزشی «سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
حجم معاملاتی یکی دیگر از مواردی است که باید در حین تفسیر الگوهای قیمتی به آنها توجه کنیم. حجم معاملاتی نشاندهندهٔ تعداد ابزارهای مالی معاملهشده در طی یک بازهٔ زمانی مشخص است.
معمولاً حجم معاملاتی، یک ابزار را به شکل یک هیستوگرام (Histogram) یا یکسری از خطوط عمودی به نمایش میگذارند.
خطوطی که در پایین نمودار نمایان میشوند. حجم معاملاتی، به هنگام مقایسه با اطلاعات گذشته قیمت، کاربرد بیشتری خواهند داشت.
تغییرات در میزان خرید و یا فروش در بازار، میتوانند مورد بررسی قرار بگیرند: هرگونه فعالیت حجمی که باعث فاصله گرفتن حجم معاملاتی آن دوره از میانگین حجم معاملاتی عادی شود، میتواند نشاندهندهٔ یک تغییر احتمالی در قیمتها باشد.
اگر قیمتها به سطوح بالایی یا پایینی یک مقاومت و یا حمایت حرکت کنند، باید به یاد داشته باشید که به علاقه و توجه معاملهگران و سرمایهگذاران، حین این حرکت افزوده خواهد شد – علاقهای که خود را بهشکل افزایش حجم معاملاتی به نمایش میگذارد.
افزایش حجم معاملاتی میتواند تأییدیهٔ یک شکست قیمتی باشد. یک شکست قیمتی بدون تغییر قابلتوجه در حجم، نشاندهندهٔ عدم اشتیاق بازار برای ادامهٔ این حرکت قیمتی است، بنابراین شکست شکلگرفته کاذب میشود.
رهنمودهایی برای تفسیر الگوها
سه گام کلی زیر، به معاملهگران در تفسیر الگوهای قیمتی کمک میکنند:
شناسایی الگوهای قیمتی:
اولین گام در تفسیر صحیح الگوهای قیمتی، تشخیص بهموقع الگوهای معتبر است. یافتن این الگوها با توجه به اطلاعات گذشته بازار کاری آسان است.
کار چالشبرانگیز این است که بتوانید آنها را حین تشکیلشان شناسایی کنید. معاملهگران و سرمایهگذاران میتوانند با دقت در اطلاعات گذشتهٔ قیمتها، به تشخیص الگوهای قیمتی بپردازند.
البته آنها باید به روشی که از آن جهت رسم خطوط روند استفاده میکنند، توجه زیادی داشته باشند. خطوط روند را میتوانید با استفاده از نقاط قیمتی بسته شدن (Close) باز شدن (Open) بالاترین قیمت (High) یا پایینترین قیمت (Low) رسم کنید.
1. ارزیابی الگوهای قیمتی:
پس از آنکه یک الگو را شناسایی کردید، حال باید به ارزیابی آن بپردازید. معاملهگران و سرمایهگذاران باید مدتزمان تشکیل این الگو را در نظر داشته باشند.
همچنین حجم و میزان نوسان نقاط بازگشتی قیمت را در محدودهٔ الگوی قیمتی بسنجند. ارزیابی این موارد میتواند یک تصویر بهتر از اعتبار الگوی قیمتی ارائه بدهد.
2. پیشبینی الگوی قیمتی:
پس از آنکه الگوهای قیمتی تشخیص دادهشده و مورد ارزیابی قرار گرفتند، معاملهگران و سرمایهگذاران باید از این اطلاعات برای پیشبینی جهت حرکت آیندهٔ قیمتها استفاده کنند.
باید در نظر داشته باشید که الگوهای قیمتی همواره آنطور که انتظار دارید عمل نمیکنند و یافتن آنها لزوماً حرکت قیمت در جهتی خاص را تضمین نمیکند.
شرکتکنندگان بازار، میتوانند مراقب فعالیتهای محتمل قیمتی باشند. این موضوع به آنها اجازه خواهد داد تا در صورت ایجاد تغییرات در بازار، بهسرعت واکنش نشان دهند.
الگوی سقف سه قلو و کف سه ظهور یک الگوی نزولی در نمودار روزانه قلو
الگوهای سقف و کف سهقلو، ادامهای از الگوهای سقف و کف دوقلو (Double top – Double Bottom) هستند.
اگر الگوی سقف و کف دوقلو شکل حرف M و یا W را تداعی کنند، الگوی سقف و کف سهقلو، شکل یک M و یا W شکسته را تداعی خواهند کرد: سه حرکت قیمتی به سمت بالا یا سه حرکت قیمتی به سمت پایین.
این الگوهای قیمتی نشاندهندهٔ تلاش چندباره و ناموفق قیمت برای شکست یک محدودهٔ حمایت و یا مقاومت میباشند.
در یک الگوی سقف سهقلو، قیمت سه تلاش برای شکستن محدودهٔ مقاومتی انجام میدهد، ناکام مانده و دوباره به سطوح پایینتر بازمیگردد.
در یک الگوی کف سهقلو، بهطور عکس، قیمت سه بار سعی میکند تا محدودهٔ حمایتی را بشکند. ناکام میماند و دوباره به سطوح بالاتر حرکت میکند.
یک الگوی سقف سهقلو، یک الگوی قیمتی نزولی است، در انتهای یک روند صعودی شکل میگیرد و باعث تغییر جهت روند، به یک روند نزولی میگردد. نحوهٔ شکلگیری در ادامه آمده است:
- قیمتها به سطوح بالا و بالاتر حرکت میکنند تا ظهور یک الگوی نزولی در نمودار روزانه اینکه در نهایت به سطح مقاومت میرسند، سطحی که در شکستن آن در بار اول ناکام مانده و به یک سطح حمایتی بازمیگردند.
- قیمتها سعی میکنند تا دوباره محدودهٔ مقاومتی را تست کنند، دوباره ناکام مانده و به محدودهٔ حمایتی برمیگردند.
- قیمتها یک بار دیگر برای شکستن سطح مقاومتی تلاش میکنند، دوباره ناکام میمانند، و این بار، محدودهٔ حمایتی خود را نیز میشکنند و به سطوح پایینتر سقوط میکنند.
این حرکات قیمت (Price Action) نشاندهندهٔ دوئل بین خریداران و فروشندگان است. خریداران سعی ظهور یک الگوی نزولی در نمودار روزانه میکنند که قیمتها را بالا ببرند، در حالی که فروشندگان سعی در پایینتر آوردن قیمت دارند.
هر تلاشی که قیمت برای شکستن محدودهٔ مقاومتی انجام داده، معمولاً با حجم معاملاتی پایینی همراه بوده است. تا زمانی که قیمت دوباره به محدودهٔ حمایتی سقوط کرده و شرکتکنندگان بیشتری در بازار حاضر شدهاند.
پس از آنکه سه بار تلاش قیمت در گذر از سطح مقاومتی ناکام میماند، عمدهٔ خریداران خسته شده، و فروشندگان کنترل قیمتها و بازار را در دست میگیرند. اتفاقی که باعث ایجاد یک تغییر در روند میشود.
الگوی کف سهقلو، یک الگوی صعودی است زیرا که در انتهای یک روند نزولی شکل گرفته و باعث تغییر روند به یک روند صعودی میگردد.
الگوی کف سهقلو، با سه بار تلاش ناموفق قیمت برای شکستن محدودهٔ حمایتی شناخته میشود. هر تلاش قیمتی، با کاهش در حجم معاملاتی همراه میشود، تا جایی که قیمت در آخرین تلاش برای حرکت به سطوح پایینتر از سطح حمایت ناکام مانده و به سمت بالا حرکت میکند.
در این حرکت صعودی، قیمت محدودهٔ مقاومتی خود را میشکند. مانند الگوی کف سهقلو، این الگو نیز نشاندهندهٔ یک نبرد بین خریداران و فروشندگان است.
در این حالت، این فروشندگان هستند که خسته شده و از بازار کنار میروند، کنار رفتن فروشندگان از بازار باعث استیلای خریداران بر قیمتها شده و قیمت حرکت صعودی خود را آغاز میکند.
شکل 2 یک الگوی کف سه قلو است که در نمودار روزانه سهام شرکت مک گرا هیل (McGraw Hill) تشکیل شده است.
یک الگوی سقف یا کف سه قلو بر تضعیف روند فعلی و قدرت گرفتن روند معکوس آن، دلالت میکند. هر دوی این الگوها نشاندهندهٔ یک انتقال در فشار بازار میباشند: در یک الگوی سقف سهقلو، انتقال قدرت بازار از خریداران به فروشندگان انجام میشود. در حالی که در یک الگوی کف سه قلو این انتقال قدرت از فروشندگان به خریداران انجام میشود. این الگوها یک نمایش بصری از تغییرات ذکرشده در بازار را نشان میدهند.
جمعبندی
الگویهای قیمتی در انواع نمودارها تشکیل میشوند، چه نمودارهایی از نوع (fast tick charts) باشد که توسط اسکالپرها (Scalpers) مورد استفاده قرار میگیرد، چه نمودارهای سالانه که معمولاً توسط سرمایهگذاران استفاده میشود.
هر یک از این الگوها نشاندهندهٔ نبردی بین خریداران و فروشندگان میباشد که نهایتاً منجر به ادامهٔ روند کنونی و یا ایجاد یک بازگشت روندی در بازار میشود.
تحلیلگران تکنیکال باید از الگوهای قیمتی برای ارزیابی فعالیتهای گذشته و حال بازار استفاده کرده، به پیشبینی حرکات آیندهٔ قیمت پرداخته و تصمیمهای معاملاتی بگیرند.
اگر علاقه مند به یادگیری بیشتر در این حوزه هستید میتوانید از نقشه راهنمای دیجی کوینر به نام «درخت یادگیری» دیدن نمایید که از نقطه ابتدایی تا انتهای مسیر را ریل گذاری کرده است.
شما با مطالعه درخت یادگیری تا حد مطلوبی دانش خود را افزایش دادهاید اما برای حرفه ای شدن و انجام معاملات در این بازار نیاز به یک راهنمای مجرب و با تجربه دارید.
مجموعه دیجی کوینر بر آن است که با برگزاری کلاسهای آموزشی تجریبات چند ساله خود را در اختیار هم وطنان عزیز قرار دهد تا در این بحران اقتصادی بتوانند در آمد دلاری کسب نمایند. (تاریخ برگزاری کلاسها متعاقبا از طریق وبسایت اعلام خواهد شد.)
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
الگوهای قیمتی بازگشتی | پترن های کلاسیک را بشناسید
الگوهای قیمتی بازگشتی (Price Reversal Patterns) که نوعی از پترن های کلاسیک هستند، از امواجی تشکیل شده اند که این تغییرات قیمت را در بازار ارزها دیجیتال نشان می دهد. در هر مسیری که این امواج شکل بگیرند، می توان نتیجه گرفت که اهداف قیمت چیست و تغییرات جدید بر چه اساسی شکل گرفته اند. این را باید بدانید که در الگوهای قیمتی بازگشت نیاز است تا تشکیل کامل الگو دست نگه دارید تا نقاط صحیح و پیش بینی شده ایجاد شوند. نکته مهم این است که شما نباید قبل از تشکیل کامل الگو آن را کامل بدانید و باید اجازه دهید تا الگو کامل شود و بعد برای معامله بر اساس الگو تشکیل شده اقدام کنید. در ادامه این مطلب شما را با جوانب مختلف این الگو آشنا می کنیم.
الگوهای قیمتی بازگشتی و الگوی سر و شانه ها
الگوی سر و شانه ها یا به انگلیسی Head And Shoulders Pattern یک شکل نمودار است که به عنوان یک خط پایه با سه قله ظاهر می شود که دو قسمت بیرونی نزدیک به هم هستند و وسط آنها بیشترین است. شایان ذکر است که الگوی سر و شانه ها به گونه ای طراحی شده است که شکلی منحصر به فرد از نمودار را توصیف می کند که نشان ظهور یک الگوی نزولی در نمودار روزانه دهنده تغییر ترند صعودی به نزولی می باشد. اعتقاد بر این است که الگوی سر و شانه ها یکی از قابل اعتمادترین الگوهای قیمتی بازگشتی است. الگوی سر و شانه ها یکی از بهترین الگوهایی است که درجات مختلفی از را ارائه می کند و اصولا ترند به شکل صعودی به سمت پایین است. حال باید این را متذکر شد که این الگو زمانی ایجاد می شود که قیمت سهام در یک اوج بالا برود و در پیرو آن به پایه حرکت قبلی افزایش یابد. پس ظهور یک الگوی نزولی در نمودار روزانه از آن، قیمت بالاتر از اوج سابق افزایش می یابد و “دماغه” را نمایان می کند و سپس مجدد به پایه اصلی افت می کند. سرانجام، قیمت سهام دوباره افزایش یافته اما این بار مانند همان سطح اولیه که اوج اولیه شکل گیری قبل از افت مجدد به پایین بود یا خط گردن الگوهای نمودار یک بار دیگر ایجاد می شود.
الگوی سقف و کف دوقلو چیست؟
در میان تمام الگوهای قیمتی بازگشتی، الگوی سقف و کف دوقلو یا Double Top and Bottom وقتی حرکت می کند که سرمایه گذاری اساسی با الگوی مشابه حرف “W” یا “M” پیش می رود. تجزیه و تحلیل الگوی سقف و کف دوقلو در تجزیه و تحلیل فنی برای توضیح حرکت در یک اوراق بهادار یا سرمایه گذاری دیگر کاربرد دارد و می تواند به عنوان بخشی از استراتژی ارزهای دیجیتال برای بهره برداری از الگوهای تکرار شونده مورد استفاده قرار گیرد. این الگوی قیمتی بازگشتی معمولاً در مدت زمان طولانی تری تکامل می یابند و همیشه دید ایده آلی از یک الگو ندارند. زیرا، تغییرات قیمت الزاما به یک M یا Wواضح شباهت ندارند. هنگام بررسی الگوی نمودار، مهم است که سرمایه گذاران توجه داشته باشند که برای ظهور الگوی M یا W لازم نیست پیک ها و فرورفتگی ها به نقاط یکسان برسند. این مدل الگو از بالا و پایین گرد می شوند و غالباً همراه با سایر شاخص ها مورد استفاده قرار می گیرند. زیرا الگوهای گرد، به راحتی می توانند منجر به مغلطه شوند یا به اشتباه روند را دستخوش تغییرات کنند.
الگوی وی V چیست؟
در بین الگوهای قیمتی بازگشتی، الگوی وی “V” نوعی رکود اقتصادی و بهبود اقتصادی است که در نمودار شبیه شکل “V” نمایش داده می شود. لازم است بدانید الگوی وی زمانی تکمیل می شود که خط روند آن شکسته شود و تنها در این صورت است ورود به معامله ممکن می شود. مهمترین ویژگی منحصر به فرد این الگو، بازگشت ناگهانی قیمت است که در مدت کوتاه و موقتی اتفاق می افتد. شایان ذکر است که ریکاوری V شکل با ریکاوری سریع و مداوم در اندازه گیری عملکرد اقتصادی پس از یک افت شدید اقتصادی مشخص می شود. به دلیل سرعت تعدیل اقتصادی و بهبود عملکرد اقتصادی کلان، بهبود V با توجه به رکود اقتصادی بهترین حالت است.
ریکاوری V شکل زمانی به بهبود لازم می رسد که در یک معامله افت شدید اقتصادی را تجربه کند. چنین ریکاوری اغلب با تغییر مهمی در فعالیت اقتصادی ناشی از به تعادل رساندن تقاضای مصرف کننده و هزینه های سرمایه گذاری شغل های مختلف شکل می گیرد زمانی که این تعدیل در اقتصاد و بازیابی معیارهای اصلی اقتصاد کلان رخ دهد، می توان ریکاوری V را نوعی از بهترین سناریوها دانست که یک اقتصاد را دچار رکود می کند.
الگوی الماس یا الگوی لوزی را بشناسید
الگوی الماس یا به لاتین Diamond Pattern از آن دسته الگوی های تجزیه و تحلیل فنی است که در اکثر مواقع در اوج بازار یا نزدیک آن اتفاق افتاده و علامت معکوس خبر از روند صعودی می دهد. این الگو به این دلیل نامگذاری شده که خطوط ترند توسط اقدام هایی به پیک ها و فرورفتگی ها وصل می شوند و در انتها شکل الماس را نمایش می دهد. الگوی الماس ابتدا با جداسازی سازه سر و شانه های خارج از مرکز و اعمال خط ترند وابسته به پیک ها و فرورفتگی های بعدی ایجاد می شود. هنگامی که الگوی الماس تشکیل می شود، می تواند یک شاخص قوی برای تغییر قریب الوقوع روند صعودی فعلی باشد.
معامله گران فنی در الگوهای قیمتی بازگشتی همیشه به دنبال معکوس احتمالی هستند، زیرا فرصت سود قابل توجهی را ایجاد می کنند، که این امر باعث می شود شکل بالای الماس یک الگوی منحصر به فرد باشد. تکنسین ها پیشنهاد می کنند برای محاسبه حرکت احتمالی، هنگامی که خط گردن یک سازند الماس شکسته شود، معامله گر باید فاصله بین بالاترین و پایین ترین نقطه در شکل گیری الماس را محاسبه کرده و آن را به نقطه شکسته اضافه کند.
منظور از الگوی 1،2،3 چیست؟
الگوی 123 یا ABC شباهت زیادی با الگوی سقف و کف دوقلو دارد. تنها تفاوت این دو الگوهای قیمتی بازگشتی این است که سقف یا کف دوم به سقف یا کف قبل از خود نمی رسند. در صورتی که قیمت از محدوده بین دو سقف یا دو کف (در امتداد نقطه B) رد شود، انتظار می رود که مسیر ترند تغییر کند. در ادامه لازم است بدانید، محدوده ضرر معامله ورودی به الگو ABC با در نظر گرفتن مقداری فاصله از نقطه A است. همچنین، حد سود اول معامله به اندازه فاصله نقطه A تا B از نقطه شکسته B می باشد و محدوده سود دوم معامله از نقطه شروع روند اصلی قبلی خواهد بود.
معرفی الگوی سه سقف و سه کف
شاید خالی از لطف نیست که در میان تمام الگوهای قیمتی بازگشتی، نامی از الگوی سه سقف و سه کف ببریم. الگوی سه سقف و سه کف توسط سه پیک که در همان منطقه حرکت می کند و با عقب نشینی در بین آنها تشکیل می شود. مانند الگوی ABC، الگوی سه سقف و سه کف تشابه زیادی با مدل الگوی سقف و کف دوقلو دارد. تفاوت آنها در این است که به جای دو پیک یا دو دره سه پیک و سه دره ایجاد می شود. این الگو همیشه در پایان ترند قرار می گیرد که در آن سه سقف یا سه کف در نقاط A، C و E قابل مشاهده است. لازم به ذکر است که دو فرورفتگی در بین این سقف ها ایجاد می شود که با شکسته شدن فرورفتگی ها بازار از حالت صعودی به نزولی تبدیل خواهد شد. در پروسه زمانی این الگو، مدت زمان الگوی قیمت هنگام تفسیر یک الگوی و پیش بینی حرکت آینده قیمت مورد توجه است. الگوهای قیمت می توانند در هر دوره از تیک 144 تا نمودار 60 دقیقه ای، روزانه، هفتگی یا سالانه نشان داده شوند. اهمیت یک الگو، اغلب به طور مستقیم با اندازه و عمق آن ارتباط دارد.
الگوهای قیمتی بازگشتی که در مدت زمان طولانی تر پدیدار می شوند، به طور کلی مطمئن تر هستند و با بزرگتر شدن حرکات، قیمت ها از حالت عادی خارج می شوند. بنابراین انتظار می رود الگویی که در نمودار روزانه ایجاد می شود، حرکتی بزرگتر از همان الگوی مشاهده شده در نمودار داخل روز، مانند نمودار یک دقیقه ای داشته باشد. در این صورت است که وقتی الگویی در نمودار ماهانه شکل می گیرد، به احتمال زیاد حرکت قیمتی قابل توجه تری را نسبت به همان الگوی نمودار روزانه تجربه خواهد کزد.
دیگر نکات الگوهای قیمتی بازگشتی
هر کدام از الگوهای قیمتی بازگشتی در پترن های کلاسیک، نشان دهنده کشمکش بین خریداران و فروشندگان است که نتیجه آن بسته به نتیجه، روند رواج یافته یا روند معکوس ظهور یک الگوی نزولی در نمودار روزانه را ادامه می دهد. تحلیلگران فنی می توانند برای تصمیم گیری در مورد معاملات و سرمایه گذاری، از الگوهای قیمت برای ارزیابی فعالیت گذشته و فعلی بازار و پیش بینی اقدام آینده در بازار استفاده کنند. این الگوهای قیمتی بازگشتی به آنها کمک می کند تا با ذهنی باز به معامله بپردازند و در سیاه چاله ضرر و زیان نیفتند. اگر می خواهید یک معامله گر حرفه ای باشد و تنها به سود برسید، باید این الگوها را یاد بگیرید و به پیک و فرورفتگی ها دقت کافی داشته باشید.
تقاطع مرگ (Death Cross) چیست؟
تقاطع مرگ، یک الگوی نمودار تکنیکال است که احتمال تنزل شدید قیمت را نشان می دهد. زمانی که میانگین متحرک کوتاه مدت سهام از میانگین متحرک بلندمدت آن عبور کند، تقاطع مرگ در نمودار ظاهر می شود.
تقاطع مرگ (death cross)، یک الگوی نمودار تکنیکال است که احتمال تنزل شدید قیمت را نشان می دهد. زمانی که میانگین متحرک کوتاه مدت سهام از میانگین متحرک بلندمدت آن عبور کند، تقاطع مرگ در نمودار ظاهر می شود. به طور معمول، رایج ترین میانگین متحرک مورد استفاده در این الگو، میانگین متحرک 50 روزه و 200 روزه است.
نکات مهم
- تقاطع مرگ، یک الگوی نمودار تکنیکال است که احتمال تنزل قیمت را نشان میدهد و ثابت کرده است که در برخی از وخیم ترین بازارهای نزولی قرن گذشته، از جمله 1929، 1938، 1974، و 2008، یک پیشبینی قابل اعتماد بوده است.
- زمانی که میانگین متحرک کوتاه مدت سهام (معمولاً 50 روزه) از میانگین متحرک بلندمدت آن (معمولاً 200 روزه) عبور می کند، تقاطع مرگ در نمودار ظاهر می شود.
- تقاطع مرگ را می توان با یک تقاطع طلایی (golden cross) که حرکت قیمت گاو نر را نشان می دهد مقایسه کرد.
شاخص تقاطع مرگ، ثابت کرده است که در برخی از وخیم ترین بازارهای نزولی قرن گذشته، از جمله 1929، 1938، 1974، و 2008، یک پیشبینی قابل اعتماد بوده است. سرمایهگذارانی که در آغاز این بازارهای نزولی از بازار سهام خارج شدند، از زیان های 90 درصدی در دهه 1930 در امان ماندند.
تقاطع مرگ یک شاخص بلندمدت است و برخلاف الگوهای کوتاه مدت مانند دوجی (doji) ، برای سرمایهگذارانی که نگران کسب سود قبل از شروع یک بازار نزولی جدید هستند قابل استفاده است. افزایش حجم معمولاً با ظهور تقاطع مرگ همراه است.
تقاطع مرگ به شما چه می گوید؟
تقاطع مرگ زمانی اتفاق میافتد که میانگین متحرک کوتاهمدت (معمولا SMA 50 روزه) از میانگین متحرک بلندمدت اصلی (معمولا SMA 200 روزه) به سمت روند نزولی عبور کند و توسط تحلیلگران و معاملهگران بهعنوان سیگنال نزولی قطعی تعبیر شود. نمونه ای از تقاطع مرگ S&P 500 در دسامبر 2018 را مشاهده کنید:
نام تقاطع مرگ برگرفته از شکل ایکس است. زیرا زمانی که میانگین متحرک کوتاه مدت به زیر میانگین متحرک بلندمدت میرسد، شکل ایکس ایجاد میشود. از لحاظ تاریخی، این الگو پیش از روند معکوس نزولی میانگین های متحرک بلند مدت و کوتاه مدت اتفاق می افتد. تقاطع مرگ سیگنالی است مبنی بر اینکه حرکت کوتاه مدت یک سهام یا شاخص سهام در حال کاهش است، اما همیشه قطعی نیست که یک بازار صعودی در شرف پایان است. دفعات زیادی ثابت شده است که یک تقاطع مرگ (مانند تابستان 2016) یک شاخص نادرست بوده است. کسانی که در تابستان 2016 از بازار خارج شدند، دستاوردهای قابل توجهی در بازار سهام را که در طول سال 2017 رخ داد از دست دادند. نمونه تقاطع مرگ در سال 2016، در واقع طی یک اصلاح تکنیکال 10 درصدی رخ داد که اغلب به عنوان یک فرصت خرید (معروف به «خرید در کف») د ی یده می شود.
در مورد نحوه تشکیل این تقاطع میانگین متحرک تاثیرگذار، نظرات مختلفی وجود دارد. برخی تحلیلگران آن را بهعنوان تقاطع میانگین متحرک 100 روزه با میانگین متحرک 30 روزه توصیف میکنند، در حالی که برخی دیگر آن را به عنوان تقاطع میانگین 200 روزه با میانگین 50 روزه توصیف میکنند.
در زیر یک مثال تاریخی از دو تقاطع مرگ برای سهام شرکت فیسبوک (FB)،متای فعلی که در سال 2018 رخ داد آورده شده است. پس از اولین مورد در آوریل 2018، سهام تغییر روند داد و یک صعود طولانی را آغاز کرد. با این حال، دومین مورد در سپتامبر 2018، آغازگر یک بازار نزولی طولانی مدت برای سهام بود.
با نگاهی به زیانده ترین بازارهای نزولی قرن گذشته، به نظر میرسد زمانی که بازار 20 درصد از ارزش خود را از دست داده است، تقاطع مرگ به بهترین وجه حفظ میشود. در آن موارد، سرمایهگذارانی که از بازار سهام فرار کردند، ضرر خود را به حداقل رساندند. اما برای اصلاحات کوچکتر کمتر از 20٪، ظاهر موقت تقاطع مرگ ممکن است منعکس کننده ضررهایی باشد که از قبل ثبت شده اند، بنابراین نشان دهنده یک فرصت خرید است.
مقایسه تقاطع مرگ با تقاطع طلایی
نقطه مقابل تقاطع مرگ، تقاطع طلایی (golden cross) است. تقاطع طلایی، زمانی اتفاق می افتد که میانگین متحرک کوتاهمدت یک سهام یا شاخص، بالاتر از میانگین متحرک بلندمدت قرار میگیرد. بسیاری از سرمایه گذاران این الگو را به عنوان یک شاخص صعودی در نظر میگیرند. الگوی تقاطع طلایی، معمولاً پس از پایان یافتن شتاب روند نزولی طولانی مدت ظاهر می شود. مانند تقاطع مرگ، در تقاطع طلایی نیز سرمایه گذاران باید پس از مدتی، تغییر روند حرکت قیمت در جهت جدید را تأیید کنند. بخش زیادی از فرآیند سرمایهگذاری با پیروی از الگوها درواقع توسط رفتار سرمایهگذاران شکل میگیرد، زیرا حجم معاملات با توجه بیشتر سرمایهگذاران افزایش مییابد و این افزایش، تا حدودی ناشی از افزایش اخبار مالی درباره یک سهام خاص یا حرکت یک شاخص است.
محدودیت های استفاده از تقاطع مرگ
همه شاخصها از روند بازار «عقب» هستند و هیچ شاخصی نمیتواند به طور کامل آینده را پیشبینی کند. همانطور که در مثال فیس بوک مشاهده شد، اولین تقاطع مرگ یک سیگنال نادرست منتشر کرد و معامله گری که در آن زمان سهام خود را فروخته است، خیلی زود متوجه اشتباه خود می شود. علیرغم قدرت پیشبینی آن در بازارهای نزولی بزرگ قبلی، باید در نظر داشت که این الگو خیلی اوقات سیگنالهای نادرستی ایجاد میکند. بنابراین، قبل از انجام معامله، یک تقاطع مرگ همیشه باید با سیگنال ها و شاخص های دیگر تأیید شود.
قله ها و دره های سه گانه
الگو قله ها و دره ها ی قیمت در توالی های قابل تشخیص میله های قیمت که در نمودارهای تحلیل تکنیکی نشان داده شده است ، مشاهده می شوند. از این الگوها می توان برای بررسی حرکات قیمت گذشته و پیش بینی الگوهای آینده برای یک ابزار معاملاتی خاص استفاده کرد. خوانندگان باید از قبل با خط روند ها ، الگوهای قیمت تداوم و الگوهای معکوس قیمت آشنا باشند.
در این مقاله ، ما چگونگی تفسیر الگوها را پس از شناسایی آنها بررسی خواهیم کرد و الگوهای نادر اما قدرتمند سه گانه بالا و سه قلو را بررسی خواهیم کرد.
پیشگویی های کلیدی در قله ها و دره ها
- یک قله سه گانه توسط سه قله در حال حرکت به همان ناحیه تشکیل شده است ، و در آن قسمت می توان از پشت با هم فاصله گرفت ، در حالی که یک کف سه قلو از سه فرورفتگی با حرکت در وسط تشکیل شده است.
- در حالی که غالباً در معاملات روزمره بازار مشاهده نمی شود ، قله های سه گانه و دره آن سیگنال قانع کننده ای را برای معامله گران فنی برای معکوس روند فراهم می کنند.
علاوه بر اشکال نمودار که حروف ‘M’ یا ‘W’ را به تصویر می کشد ، برای تأیید مقاومت سیگنال باید از روند حجم معاملات نیز استفاده شود.
مدت زمان در قله ها و دره ها
مدت زمان الگوی قیمت هنگام تفسیر یک الگوی و پیش بینی حرکت قیمت آینده ، یک نکته مهم است. الگوهای قیمت می توانند در هر دوره نمودار ، از نمودار سریع ۱۴۴ تیک ، تا نمودارهای ۶۰ دقیقه ای ، روزانه ، هفتگی یا سالانه ظاهر شوند. با این حال ، اهمیت یک الگوی اغلب به طور مستقیم با اندازه و عمق آن مرتبط است.
الگویهایی که در طی مدت زمان طولانی تری ظهور می کنند ، قابل اعتماد تر هستند ، و حرکات بزرگتر از انها حاصل می شود که قیمت از الگو خارج می شود. بنابراین انتظار می رود الگویی که در نمودار روزانه ایجاد می شود ، حرکتی بزرگتر از همان الگوی مشاهده شده در نمودار داخلی ، مانند نمودار یک دقیقه ای داشته باشد. به همین ترتیب ، الگویی که در نمودار ماهانه شکل می گیرد ، احتمالاً منجر به افزایش قیمت اساسی تر از همان الگوی موجود در نمودار روزانه خواهد شد.
الگوهای قیمت زمانی ظاهر می شوند که سرمایه گذاران یا معامله گران در سطح معینی از خرید و فروش باقی بمانند و بنابراین ، نوسانات قیمت بین این سطوح تغییر می کند و الگویی مانند پرچم یا قلاب ایجاد می شود. وقتی سرانجام قیمت از الگو خارج شد ، می توان تغییر قابل توجهی در احساسات ایجاد کند. هرچه مدت زمان طولانی تر باشد ، خریداران سخت تر باید فشار بیاورند تا از ناحیه مقاومت بیشتری شکسته شوند (و فروشندگان سخت تر مجبور به فشار برای شکستن زیر منطقه حمایت هستند) ، و در نتیجه یک حرکت شگرف تر باعث می شود که قیمت در هر دو طرف شکسته شود. . شکل ۱ الگوی قیمتی پرچم را نشان می دهد که در نمودار هفتگی شرکت Alphabet (GOOG) تشکیل شده است. هنگامی که قیمت در جهت تعیین شده خود ادامه یافت ، حرکت صعودی قابل توجه بوده است.
نوسان در قله ها و دره ها
به همین ترتیب ، میزان نوسان قیمت در یک الگوی قیمت می تواند در تجزیه و تحلیل اعتبار یک الگوی قیمت و همچنین در پیش بینی میزان شکستن احتمالی قیمت نهایی مفید باشد. نوسانات اندازه گیری تغییر قیمت ها در طول زمان است. نوسانات بیشتر قیمت حاکی از افزایش نوسانات است ، شرایطی که می توان آن را به عنوان یک نبرد فعال تر بین خرس ها ، که سعی در پایین آوردن قیمت ها دارند ، تفسیر کرد و گاوهایی که سعی در بالا بردن قیمت ها دارند. الگویهایی که درجه بالاتری از نوسانات را نشان می دهند ، احتمالاً با قطع قیمت از الگوی منجر به حرکت در قیمتهای قابل توجه خواهند شد.
حرکات بزرگتر قیمت در این الگو ممکن است نشانگر این باشد که نیروهای مخالف – گاوها و خرسها – به جای یک نزاع خفیف ، درگیر جدال جدی هستند. هرچه نوسانات در الگوی قیمت بیشتر شود ، پیش بینی بیشتری ایجاد می کند و منجر به حرکتی مهمتر و احتمالاً انفجاری خواهد شد زیرا قیمت ها سطح حمایت یا مقاومت را نقض می کنند.
حجم یکی دیگر از نگرانی ها هنگام تفسیر الگوهای قیمت است.حجم تعداد واحدهای یک ابزار معاملاتی خاص را که در طی یک بازه زمانی مشخص تغییر یافته اند ، مشخص می کند. به طور معمول ، حجم یک ابزار معاملاتی به صورت هیستوگرام یا یک سری خطوط عمودی نمایش داده می شود که در زیر نمودار قیمت ظاهر می شود. حجم بسیار مفید است ، زمانی که نسبت به گذشته خود اندازه گیری شود. تغییرات در میزان خرید و فروش که اتفاق می افتد را می توان با فعالیت اخیر مقایسه کرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد: هرگونه فعالیت حجمی که از هنجار منحرف شود ، می تواند تغییر در قیمت آینده را نشان دهد.
اگر قیمت به ترتیب از سطح مقاومت یا حمایت شکسته شود ، و با افزایش ناگهانی علاقه سرمایه گذار و معامله گر – که از نظر حجم نشان داده شده است – همراه باشد ، حرکت نتیجه گیری به احتمال زیاد قابل توجه خواهد بود. افزایش حجم می تواند اعتبار شکست قیمت را تأیید کند. از سوی دیگر ، شکست بدون افزایش قابل توجه حجم ، شانس بسیار بیشتری برای شکست دارد ، زیرا اشتیاقی برای عقب ماندن از حرکت وجود ندارد ، به خصوص اگر حرکت به سمت صعودی باشد.
راهنمایی برای تفسیر الگوهای
سه مرحله کلی به تحلیلگران فنی کمک می کند تا الگوهای قیمت را تفسیر کنند:
شناسایی: اولین قدم در تفسیر موفقیت آمیز الگوهای قیمت ، شناسایی الگوهای معتبر در زمان واقعی است.یافتن این الگوها اغلب در داده های تاریخی آسان است اما در هنگام شکل گیری ، کار کمی سختتر است. معامله گران و سرمایه گذاران می توانند با توجه به روشی که برای ترسیم خطوط روند استفاده می شود ، الگوهای داده های تاریخی را بصورت تمرینی شناسایی کنند. ترندها را می توان با استفاده از بالاترین و پایین ترین نرخ ، بسته شدن قیمت یا یک نقطه داده دیگر در هر ظهور یک الگوی نزولی در نمودار روزانه نوار قیمت ایجاد کرد.
ارزیابی: پس از شناسایی یک الگو ، می توان آن را ارزیابی کرد. معامله گران و سرمایه گذاران می توانند مدت زمان این الگو ، حجم همراه و نوسانات قیمت را در الگوی قیمت در نظر بگیرند. ارزیابی این موارد ، می تواند در مورد اعتبار الگوی قیمت ، تصویری بهتر به دست آورد.
پیش بینی: پس از شناسایی و ارزیابی این الگو ، معامله گران و سرمایه گذاران می توانند از این اطلاعات برای شکل دادن به پیش بینی یا پیش بینی حرکت در آینده قیمت استفاده کنند. به طور طبیعی ، الگوهای قیمت همیشه همکاری نمی کنند و شناسایی یکی تضمین نمی کند که هرگونه اقدام خاص در قیمت اتفاق می افتد. با این حال ، فعالان بازار می توانند به دنبال فعالیتی باشند که احتمالاً رخ می دهد ، و این امکان را فراهم می آورد که سریعاً به تغییر شرایط بازار پاسخ دهند.
قله و دره های سه گانه
قله و دره های سه گانه یا تاپ های سه گانه بالا و پایین مدل دیگری از قله و دره های دو گانه است. اگر تاپ های دوتایی و پایین آن شبیه به یک ‘M’ یا ‘W’ باشد ، قله های سه گانه و پایین آن شباهت زیادی به ‘M’ یا ‘W’ نشان دار دارند: سه فشار به بالا (در یک سه قلو) یا سه فشار به پایین (برای یک کف سه گانه) این الگوهای قیمت نشان دهنده چندین تلاش ناکام برای شکستن ناحیه حمایتی یا مقاومت است. در صدر سه گانه ، قیمت باعث می شود سه تلاش برای شکستن بالای مقاومت ، شکست بخورند و فروکش کنند. در مقابل ، یک سطح سه گانه وقتی اتفاق می افتد که قیمت باعث می شود سه ضرب در شکست سطح حمایت ، شکست بخورد و عقب بیفتد.
شکل گیری سه گانه بالا یک الگو نزولی است زیرا این الگوی صعودی را قطع می کند و منجر به تغییر روند نزولی می شود. شکل گیری آن به شرح زیر است:
- قیمت ها بالاتر و بالاتر می روند و سرانجام به سطح مقاومت می رسند و به ناحیه پشتیبانی باز می گردند.
- قیمت دوباره سعی می کند سطح مقاومت را آزمایش کند ، شکست می خورد و به سمت سطح پشتیبانی باز می گردد.
- قیمت بار دیگر ، ناموفق ، برای شکستن مقاومت ، افت می کند و از سطح حمایت سقوط می کند.
این اقدام قیمت نشان دهنده دوئل خریداران و فروشندگان است. خریداران سعی می کنند قیمت ها را بالاتر ببرند ، در حالی که فروشندگان سعی می کنند قیمت را پایین بیاورند. هر تست مقاومت به طور معمول با کاهش حجم همراه است ، تا زمانی که قیمت با افزایش مشارکت و حجم مربوطه از سطح حمایت خارج شود. هنگامی که سه تلاش برای شکستن سطح مقاومت مستقر شکست خورده است ، خریداران به طور کلی خسته می شوند ، فروشندگان دست به دست می دهند و قیمت ها کاهش می یابد و در نتیجه تغییر روند ایجاد می شود.
از طرف دیگر ، سه قلو از نظر طبیعت صعودی هستند زیرا این الگوی روند نزولی را قطع می کند و منجر به تغییر روند صعودی می شود. الگوی قیمت سه گانه پایین با سه تلاش ناموفق برای افزایش قیمت از طریق منطقه پشتیبانی مشخص می شود. هر تلاش پیوسته معمولاً با کاهش حجم همراه است ، تا اینکه قیمت بالاخره آخرین تلاش خود را برای پایین آمدن ، شکست و بازگشت به سطح مقاومت انجام می دهد. مانند تاپ های سه گانه ، این الگو نشانگر نزاع بین خریداران و فروشندگان است. در این حالت ، این فروشندگان هستند که خسته می شوند و به خریداران فرصت می دهند روند غالب را معکوس کنند و با روند صعودی پیروز شوند. شکل زیر پایین سه قلو را نشان می دهد که زمانی در نمودار روزانه سهام مک گرا هیل ایجاد شده است.
بالا یا پایین سه گانه نشان می دهد که یک روند ثابت در حال تضعیف است و طرف مقابل در حال افزایش است. هر دو نمایانگر تغییر فشار هستند: با وجود یک قله سه گانه ، خریداران به فروشندگان تغییر می کنند. پایین سه گانه نشانگر تغییر از ظهور یک الگوی نزولی در نمودار روزانه فروشندگان به خریداران است.
کلام آخر
الگوهای قیمت در هر دوره نمودار اتفاق می افتد ، خواه در نمودار سریع تیک استفاده شده توسط پوسته یا نمودارهای سالانه ی مورد استفاده سرمایه گذاران. هر الگو بیانگر نزاع بین خریداران و فروشندگان است و در نتیجه ادامه روند غالب یا معکوس روند بسته به نتیجه کار دارد. تحلیلگران تکنیکال می توانند از الگوهای قیمت برای ارزیابی فعالیت گذشته و فعلی بازار استفاده کنند و پیش بینی قیمت آینده را به منظور تصمیم گیری در مورد معاملات و سرمایه گذاری انجام دهند.
چگونه با الگوهای کندل استیک ژاپنی در فارکس معامله کنیم
اگر شما طرفدار معامله با نمودارهای خالی و بدون استفاده از اندیکاتورهای مختلفی هستید که میتوانند قضاوت شما را تحت تأثیر قرار دهند، قطعاً این مطالب توجهتان را جلب خواهد کرد. در این مقاله، ما در مورد معامله گری به سبک پرایس اکشن با استفاده از آنالیز کندل استیک صحبت خواهیم کرد. من برخی از مهم ترین الگوهای کندل استیک را معرفی کرده و پتانسیل آنها را برایتان توضیح خواهم داد.
کندل استیک ژاپنی چیست؟
کندل استیک ژاپنی یک تصویر برای نمایش نمودارهایی است که در قرن هجدهم توسط یک تاجر برنج ژاپنی به نام مونهیسا هوما (Munehisa Homma) اختراع شده است. این نمودارها با نمودارهای میله ای و خطی فرق دارند زیرا اطلاعات بیشتری ارائه میدهند و به راحتی می توان آنها را خواند. تصویر زیر را ببینید:
تصویر (۱)
این طرح ساده، تمام اطلاعاتی که کندل استیک ژاپنی به شما میدهد را نشان میدهد. دو کندل نمایش داده شده، یک کندل صعودی (سبز) و یک نزولی نزولی (قرمز) هستند. هر کندل نشان دهنده قیمتی است که در آن کندل باز شده است، قیمتی که در آن کندل بسته شده است و نیز بالاترین و پایین ترین حد قیمت است. توجه داشته باشید که کندل های نزولی (قرمز) به سمت پایین حرکت میکنند، بنابراین موقعیت نقاط “باز” و “بسته شدن” جا به جا میشود. حالا ببینید که کندل های ژاپنی در نمودار قیمت چگونه به نظر میرسند.
تصویر (۲)
خیلی بهتر از نمودار میله ای یا خطی، اینطور فکر نمیکنید؟
نحوه استفاده از کندل استیک ژاپنی
نمودار کندل استیک ژاپنی اطلاعات مهمی در مورد پرایس اکشن در هر زمان خاص به معامله گر ارائه می دهد. معامله گران اغلب سیگنال های خود را با الگوهای کندل استیک ژاپنی تأیید میکنند و شانس موفقیت در معامله را افزایش میدهند.
معامله گری به روش پرایس اکشن تنها با استفاده از آنالیز کندل استیک، یک تکنیک معاملاتی بسیار متداول است. با این وجود، معامله گری با کندل استیک در ترکیب با اندیکاتور های اضافی و سطوح حمایت و مقاومت ، قوی ترین روش معامله گری است.
یاد بگیرید که در بازارهای فارکس چه چیزی به درد میخورد و چه چیزی نه…
الگوهای کندل استیک در فارکس اشکال کندل خاصی در نمودار هستند که اغلب منجر به وقایع خاصی میشوند. اگر این الگوها به موقع تشخیص داده شوند و به درستی معامله شوند، می توانند به ارائه ستاپ های با احتمالِ برد بالا کمک کنند.
الگوهای کندل استیک فارکس در دو دسته طبقه بندی میشوند – الگوهای کندل استیک ادامه دار و الگوهای کندل استیک بازگشتی. حالا رایج ترین الگوهای بازگشتی و ادامه دار را بررسی کرده و در مورد پتانسیل آنها بحث خواهیم کرد.
الگوهای کندل استیک تکی
دوجی، کندل استیکی است که تشخیص آن بسیار آسان است. هر زمان که قیمت دقیقاً در همان سطحی که باز شده است، بسته شود، یک دوجی داریم. بنابراین کندل دوجی شبیه یک خط تیره با یک فتیله است.
توجه داشته باشید که گاهی اوقات مواردی پیش میآید که قیمت از همان ابتدا اصلاً جابجا نمیشود. در این موارد کندل دوجی یک خط تیره ساده و بدون فتیله است. نگاهی به این تصویر بیندازید:
تصویر (۳)
اگر کندل دوجی بعد از یک حرکت طولانی تشکیل شود، آنگاه کاراکتر بازگشتی دارد. دلیل این امر این است که در یک بازار صعودی (یا نزولی)، وقوع یک کندل دوجی نشان میدهد که گاوها قدرت خود را از دست میدهند و خرسها با همان قدرت شروع به عمل میکنند.
بنابراین، کندل در همانجایی که باز شده بود، بسته میشود. فقط بخاطر داشته باشید: وقتی پس از یک حرکت طولانی به یک دوجی در نمودار می رسید، این احتمال وجود دارد که قیمت جهت خود را معکوس کند.
این کندل می تواند نزولی و صعودی باشد. این کندل دارای بدنه ای بسیار کوچک و فتیله بالایی بلندتر و فتیله پایینی کوتاه تر است که اندازه آنها تقریباً یکسان است. نگاهی به تصویر زیر بیندازید:
تصویر (۴)
کندل اسپینینگ تاپ، کاراکتر نامشخصی دارد.
دلیل این امر این است که این کندل نشان می دهد که خریداران و فروشندگان به سختی با یکدیگر می جنگند، اما هیچ کدام نتوانسته اند بر دیگری غلبه کند.
با این وجود، اگر در یک روند نزولی در نمودار به این کندل برسیم، این بدان معنی است که فروشندگان قدرت خود را از دست میدهند، حتی اگر خریداران نتوانند بر آنها غلبه کنند.
این کندل دیگری است تشخیص آن بسیار آسان است. همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است، کندل استیک ماروبوزو دارای یک بدنه است و فتیله ای ندارد:
تصویر (۵)
کندل ماروبوزو، یک الگوی تداوم روند است. از آنجایی که این کندل فتیلهای ندارد، که اگر صعودی باشد، روند صعودی به قدری قوی است که قیمت افزایش مییابد و هرگز به زیر سطح باز شدن میله نمی رسد.
کندل های چکش و مرد آویزان دارای بدنه های کوچک، فتیله بالایی کوچک و فتیله پایینی بلند هستند. این دو کندل از نظر ظاهری کاملاً شبیه هم به نظر میرسند:
تصویر (۶)
این دو کندل در دسته کندل های بازگشتی قرار میگیرند. تفاوت بین آنها در این است که چکش، نشان دهنده بازگشت از یک روند نزولی است، در حالی که مرد آویزان، به بازگشت روند صعودی اشاره دارد.
- چکش معکوس و شوتینگ استار (بازگشتی)
چکش معکوس و شوتینگ استار دقیقاً برعکس چکش و مرد آویزان هستند. همانطور که در زیر نشان داده شده است، آنها دارای بدنه کوچک، فتیله پایینی کوتاه و فتیله بالایی بلند هستند:
تصویر (۷)
چکش معکوس و شوتینگ استار هر دو رفتار معکوس از خود نشان میدهند، چکش معکوس به بازگشت یک روند نزولی اشاره دارد، در حالی که شوتینگ استار نشان دهنده پایان یک روند صعودی است.
الگوهای ظهور یک الگوی نزولی در نمودار روزانه کندل استیک دوتایی
- کندل پوششی صعودی و نزولی (بازگشتی)
چکش معکوس و شوتینگ استار هر دو رفتار معکوس از خود نشان میدهند، چکش معکوس به بازگشت روند نزولی اشاره دارد، در حالی که شوتینگ استار نشان دهنده پایان روند صعودی است.
تصویر (۸)
هر دو الگوهای کندل پوششی، بازگشت روند را نشان میدهند. در هر دو الگوی کندل پوششی صعودی و نزولی، کندل دوم، بدنه کندل اول را پوشش میدهد. کندل پوششی صعودی، نشان دهنده بازگشت روند نزولی است و کندل پوششی نزولی، بازگشت روند صعودی را نشان میدهد.
- انبرک در قله و انبرک در دره (بازگشتی)
کندل انبرک قله، از یک کندل صعودی و به دنبال آن یک کندل نزولی تشکیل شده است که در آن هر دو کندل دارای بدنه کوچک هستند و فتیله پایینی ندارند. پارامترهای این دو کندل تقریباً یکسان است.
در عین حال، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است، کندل انبرک دره از یک کندل نزولی و به دنبال آن یک کندل صعودی تشکیل شده است که در آن هر دو کندل دارای بدنه کوچک هستند و فتیله بالایی ندارند:
تصویر (۹)
همانطور که گفتیم، اندازه دو کندل انبرک، تقریباً یکسان است. هر دوی این الگوهای کندل استیک خاصیت بازگشتی دارند. تفاوت بین این دو الگو در این است که انبرک قله نشان دهنده بازگشت یک روند صعودی به یک روند نزولی است، در حالی که انبرک دره برعکس عمل میکند – انبرک دره را می توان در انتهای روند نزولی مشاهده کرد که نشان می دهد یک تغییر به روند صعودی وجود خواهد داشت.
الگوهای کندل استیک سه تایی
- ستاره صبحگاهی و ستاره عصرگاهی (بازگشتی)
الگوی کندل استیک ستاره صبحگاهی، شامل یک کندل نزولی و به دنبال آن یک کندل کوچک نزولی یا صعودی و پس از آن یک کندل صعودی است که از نصف کندل اول بزرگتر است.
الگوی کندل ستاره عصرگاهی، برعکس الگوی ستاره صبحگاهی است. این الگو با یک کندل صعودی شروع میشود و پس از آن یک کندل کوچک نزولی یا صعودی و سپس یک کندل نزولی وجود دارد که اندازه آن بزرگتر از ظهور یک الگوی نزولی در نمودار روزانه نصف کندل اول است. تصویر زیر این دو الگو را نشان میدهد:
تصویر (۱۰)
هر دوی این الگوهای کندل استیک دارای ویژگی بازگشتی هستند، ستاره عصرگاهی، پایان روند صعودی را نشان میدهد و ستاره صبحگاهی به پایان روند نزولی اشاره دارد.
الگوی کندل استیک سه سرباز میتواند نزولی یا نزولی باشد. سه سرباز صعودی از سه کندل صعودی پشت سر هم تشکیل شده است:
- یک کندل صعودی کوچک تر
- یک کندل صعودی بزرگتر، که نزدیک بالاترین نقطه خود بسته میشود
- یک کندل صعودی حتی بزرگتر که تقریباً هیچ فتیله ای ندارد
در ضمن، الگوی سه سرباز نزولی باید دارای ویژگی های زیر باشد:
- یک کندل نزولی کوچکتر
- یک کندل نزولی بزرگتر، که نزدیک پایین ترین نقطه خود بسته میشود
- یک کندل نزولی حتی بزرگتر که تقریباً هیچ فتیله ای ندارد
تصویر زیر یک الگوی سه سرباز صعودی و سه سرباز نزولی معتبر را نشان میدهد:
تصویر (۱۱)_الگوی سه سرباز صعودی و سه سرباز نزولی
الگوی کندل استیک سه سرباز خاصیت بازگشتی دارد.
الگوی کندل استیک سه سرباز صعودی، میتواند روند نزولی را پایان دهد و یک روند صعودی جدید ایجاد کند. در همین حال، الگوی کندل استیک سه سرباز نزولی را می توان در پایان یک روند صعودی یافت، که نشان دهنده ایجاد یک حرکت نزولی در آینده است.
آنالیز نمودار کندل استیک
حالا که برخی از الگوهای قابل اطمینان کندل استیک در معاملات فارکس را مورد بررسی قرار دادیم، اکنون میتوانیم ببینیم که این الگوها در نمودار قیمت، چه شکلی به نظر میرسند و چگونه میتوانیم از آنها به عنوان بخشی از یک استراتژی معامله گری به روش پرایس اکشن استفاده کنیم! نگاهی به نمودار زیر بیندازید:
تصویر (۱۲)_نمودار روزانه EUR/USD
این نمودار روزانه EUR/USD برای دوره ۲۱ جولای تا ۸ اکتبر ۲۰۱۵ است. آنالیز نمودار ما سه الگوی نزولی موفق را نشان می دهد. اولین الگو، الگوی ستاره عصرگاهی است. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، الگوی کندل استیک ستاره عصرگاهی خاصیت نزولی دارد. این دقیقاً همان چیزی است که در نمودار ما اتفاق میافتد. ما چهار کندل نزولی داریم که مربوط به یک افت قیمت ۱۲۶ پیپی هستند. دومین الگویی که از آنالیز کندل استیک بدست میآید، کندل مرد آویزان در پایان روند صعودی است. پس از ظهور کندل مرد آویزان، قیمت یورو در برابر دلار حدود ۳۸۷ پیپ در مدت سه روز کاهش یافت! سومین الگوی کندل استیک در نمودار ما، یک الگوی ستاره عصرگاهی دیگر است. در پایان روند صعودی، الگوی ستاره عصرگاهی با افت ۴۰ پیپ در یک روز ظاهر شده است.
بیایید نمونه نمودار دیگری را ببینیم و سایر الگوهای کندل استیک ژاپنی را بررسی کنیم:
تصویر (۱۳)_نمودار ۴ ساعته USD/JPY
این نمودار ۴ ساعته USD/JPY برای دوره ۲۸ آگوست تا ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۵ است. همانطور که مشاهده میکنید، این نمودار دارای دارای الگوهای کندل استیک ژاپنی بسیاری است. ما ابتدا پس از یک کاهش شدید قیمت، با یک الکوی کندل دوجی شروع میکنیم. ما به الگوی بازگشتی دوجی میرسیم و ۹۷ پیپ افزایش را ثبت میکنیم. الگوی کندل استیک بعدی، سه سرباز صعودی است که پس از یک اصلاح جزئی قیمت ظاهر میشود. پس از بازگشت الگوی سه سرباز، قیمت دلار آمریکا در برابر ین حدود ۸۶ پیپ افزایش یافته است.
سومین الگوی کندل در نمودار، اسپینینگ تاپ است که همانطور که گفتیم کاراکتر نامشخصی دارد. این بدان معناست که پس از کندل اسپینینگ تاپ، بسته به زمینه پرایس اکشن در آن زمان، قیمت ممکن است افزایش یا کاهش یابد. در این مورد خاص، قیمت در میله بعدی جهت خود را معکوس کرده و الگوی ستاره صبحگاهی را تشکیل میدهد و ما یک افزایش ۱۳۸ پیپی را خواهیم دید. افزایش قیمت پس از الگوی اسپینینگ تاپ، بلافاصله با یک الگوی بازگشتی دوجی دیگر دنبال میشود. در نتیجه، ما با افت سریع ۱۸۲ پیپی مواجه خواهیم شد. آخرین الگوی کندل استیک این نمودار، یک کندل استیک چکش پس از یک روند نزولی است. ما الگوی چکش خود را تأیید میکنیم و قیمت دلار حدود ۱۶۳ پیپ افزایش مییابد.
حالا بیایید سراغ USD/CHF برویم و در مورد الگوی کندل پوششی صعودی و نزولی بحث کنیم:
تصویر (۱۴)_نمودار ۴ ساعته USD/CHF
در اینجا ما یک نمودار ۴ ساعته USD/CHF برای ۲۲ جولای تا ۲۱ آگوست ۲۰۱۴ داریم. ما پس از یک اصلاح روند، با یک کندل کوچک دوجی شروع میکنیم. نتیجه ای که پس از کندل دوجی به دست میآوریم، افزایش سریع ۶۲ پیپی قیمت است. سپس پس از یک دوره تثبیت قیمت، یک کندل پوششی نزولی خواهیم داشت. دقیقاً بعد از کندل پوششی، یک افت ۳۹ پیپی در نمودار ظاهر میشود! اندکی بعد، به یک کندل پوششی نزولی دیگر میرسیم که پس از اصلاح یک روند نزولی ظاهر میشود. حدود ۱۲ ساعت بعد از این کندل پوششی نزولی، قیمت دلار آمریکا ۵۰ پیپ کاهش مییابد. ۱۰ روز بعد، ما یک کندل پوششی صعودی در نمودار میبینیم که پس از یک روند نزولی ظاهر میشود. این سودآورترین حرکت قیمت در این نمودار است که منجر به افزایش ۱۰۰ پیپ در مدت سه روز میشود. این روند صعودی با آخرین الگوی نمودار در تصویر، یعنی سومین کندل پوششی نزولی، به پایان میرسد. این کندل مجدداً منجر به واکنش قیمت میشود. نتیجه کلی حاصل از این پنج حرکت قیمت، ۲۶۴ پیپ است.
بیایید یک نمودار فارکس دیگر را با استفاده از الگوهای کندل استیک آنالیز کنیم!
تصویر (۱۵)_نمودار ۴ ساعته دلار AUD / USD
این نمودار ۴ ساعته دلار استرالیا (AUD / USD) برای دوره ۱۷ سپتامبر تا ۱۹ اکتبر ۲۰۱۵ است. ما پس از یک افزایش قیمت، با کندل پوششی نزولی شروع میکنیم. ما این الگو را تأیید میکنیم و شاهد یک کاهش ثابت قیمت به میزان ۲۸۴ پیپ در ۶ روز خواهیم بود. این یک واکنش شدید است! روند نزولی با یک کندل ستاره صبحگاهی به پایان میرسد که به یک بازگشت نهایی اشاره دارد. بازگشت روند در مرحله تثبیت ادامه پیدا میکند. افزایش قیمت ناشی از الگوی ستاره صبحگاهی برابر با ۴۶ پیپ است. قیمت تا همان سطح قبلی کاهش مییابد و یک الگوی بازگشتی دیگر، یعنی یک کندل پوششی صعودی، ظاهر میشود! یک روند صعودی قوی پس از الگوی کندل پوششی صعودی ظاهر میشود. ما میتوانستیم در زمان اولین افزایش ۱۱۰ پیپی معامله کنیم تا زمانی که یک کندل بازگشتی دوجی حاصل شود، که منجر به یک اصلاح ۶۶ پیپی میشود.
دیدگاه شما