در نظر گرفتن این نکته نیز مهم است که اگر سود بنگاه اقتصادی سهم زیادی از درآمد حاصل از فعالیتهای دیگر داشته باشد ، نتایج محاسبات درست نخواهد بود. این بدان معنی است که فقط سود فروش باید در محاسبات در نظر گرفته شود. نکته مهم دیگر میزان وام های قرض گرفته شده است. سود پرداختی وام ها نیز باید از سود خالص کسر شود.
سودآوری فروش. شاخص سودآوری محصولات فروخته شده با سود خالص ، حاشیه سود خالص ، حاشیه سود خالص ، سودآوری فروش با سود خالص
این شاخص سهم سود (ضرر) خالص را از درآمد شرکت منعکس می کند.
فرمول محاسبه (گزارشگری)
خط 2400 / سطر 2110 صورت سود و زیان * 100٪
استاندارد
نتیجه گیری در مورد معنی تغییر شاخص
اگر شاخص بالاتر از حد نرمال باشد
اگر نشانگر زیر نرمال باشد
در صورت افزایش نشانگر
اگر نشانگر کاهش یابد
شاخص موجود در مقاله از نظر حسابداری ، بلکه مدیریت مالی در نظر گرفته شده است. بنابراین ، گاهی اوقات می توان آن را به روش های مختلف تعریف کرد. بستگی به رویکرد نویسنده دارد.
در بیشتر موارد ، دانشگاهها هر نسخه از این تعریف را می پذیرند ، زیرا انحراف در رویکردها و فرمولهای مختلف معمولاً حداکثر در چند درصد است.
نشانگر در سرویس اصلی اصلی و برخی سرویس های دیگر در نظر گرفته شده است
در صورت مشاهده عدم دقت ، اشتباه تایپی - همچنین ، لطفاً آن را در نظرات ذکر کنید. من سعی می کنم به ساده ترین شکل ممکن بنویسم ، اما اگر هنوز چیزی مشخص نیست ، می توانید سوالات و توضیحات را در مورد نظرات هر مقاله در سایت بنویسید.
با احترام ، الكساندر كريلوف ،
تجزیه و تحلیل مالی:
- تعریف سودآوری تجارت اصلی نسبت سود (ضرر) از فروش به درآمد است. این شاخص سهم سود (ضرر) دریافت شده توسط سازمان را در فعالیتهای اصلی خود مشخص می کند. سپس .
- تعریف سودآوری فروش معیاری است که سطح سود (ضرر) ناخالص درآمد را مشخص می کند. این عملکرد اساسی سازمان را توصیف می کند. می توان آن را سطح حاشیه شرکت در نظر گرفت .
- تعریف سود انباشته (ضرر بدون پوشش) 1370 میزان سود انباشته یا زیان بدون پوشش یک سازمان است. برابر است با مجموع سود خالص (ضرر خالص) دوره گزارش ، یعنی .
- تعریف دیگر 2460 - اینها شاخص های دیگری است که بر میزان سود خالص سازمان تأثیر می گذارد: مالیات پرداخت شده هنگام اعمال رژیم های ویژه مالیاتی ، مجازات ها و جریمه ها ، پرداخت های اضافی برای .
- تعریف دارایی مالیاتی معوق 1180 دارایی است که در دوره های آینده مالیات بر درآمد را کاهش می دهد و در نتیجه سود را پس از کسر مالیات افزایش می دهد. حضور چنین دارایی .
- تعریف سود (ضرر) خالص 2400 سود خسارت (ضرر) سازمان است ، یعنی سود انباشته (زیان بدون پوشش) دوره گزارش سود خالص (ضرر) نتیجه فعالیتهای سازمان است .
- تعریف مالیات بر درآمد فعلی 2410 مقدار مالیات بر درآمد است که بر اساس داده های حسابداری مالیاتی برای دوره گزارش (مالیات) تولید می شود. در خدمات سایت ، معنای این .
- تعریف وام های قرض شده 1410 وام های بلند مدت (بیش از 12 ماه) و وام های دریافتی توسط سازمان است. یک سازمان می تواند گزارش را به کوتاه مدت منتقل کند ، زمانی که مدت .
- تعریف سایر بدهیهای 1450 سایر بدهیهای سازمان است که سررسید آنها بیش از 12 ماه است که در سایر گروههای بخش 4 ترازنامه وجود ندارد. حضور آنها .
- تعریف سود قبل از مالیات (EBT) - سود (ضرر) قبل از مالیات. برای تجزیه و تحلیل ، می توان آنالیز سود (ضرر) خط قبل از کسر مالیات (2300) را در نظر گرفت .
در این مقاله ، نگاهی خواهیم داشت به سود ناخالص یک شرکت برای ایجاد یک طرح تجاری.
سود ناخالص
سود ناخالص(eng. حاشیه ناخالص GMP ، حاشیه ناخالص ، حاشیه ناخالص) شاخصی از تجزیه و تحلیل مالی است که کارآیی شرکت را نشان می دهد. این ضریب نشان دهنده سودآوری یک بنگاه اقتصادی از نظر سود ناخالص است و در تحلیل اقتصاد کلان برای ارزیابی عملکرد بنگاههای بزرگ و صنایع در هنگام دشواری تخمین سود خالص استفاده می شود.
فرمول محاسبه سود ناخالص ترازنامه (خطوط)
حاشیه سود ناخالص منعکس می کند: چند روبل سود ناخالص در 1 روبل قرار می گیرد. درآمد حاصل از فروش محصول.
فرمول محاسبه سود ناخالص موجود در ترازنامه:
مقدار استاندارد نسبت سود ناخالص
یک مقدار استاندارد واحد برای نشانگر وجود ندارد. توصیه می شود که این شاخص دارای یک مقدار مثبت و یک روند صعودی باشد. هرچه حاشیه سود ناخالص بیشتر باشد ، سهم سود ناخالص در ساختار درآمد فروش بیشتر است.
تجزیه و تحلیل وضعیت مالی شرکت
K vp\u003e K * vp
به vp فرمول های محاسبه سودآوری فروش محصول
این نسبت سهم سود را در هر روبل درآمد نشان می دهد. این مقدار به صنعت ، اندازه شرکت و مدت زمان چرخه تولید بستگی دارد.
فرمول سنتی برای ROI این است:
- K \u003d سود حاصل از فروش / درآمد حاصل از آن بدون مالیات بر ارزش افزوده و مالیات * 100٪
برای محاسبات می توانید از مقادیر سود ناخالص ، عملیاتی و خالص استفاده کنید.
- ناخالص ( جانشین) \u003d درآمد (قیمت * حجم فروش) منهای هزینه کامل تولید یا خرید کالا ؛
- اتاق عمل ( OP) = جانشین منهای هزینه های عملیاتی (جاری)
- تمیز ( حالت اضطراری) – OP از مالیات کسر می شود
فرمول حاشیه سود ناخالص:
نتیجه مقدار سود ناخالص درآمد است.
ارزش سود عملیاتی:
نتیجه مقدار سود عملیاتی در درآمد است.
فرمول محاسبه بازده فروش بر اساس سود خالص (پس از کسر مالیات):
این نسبت برای شرکتهای دارای مقدار کمی دارایی و دارایی ثابت مهم است. برای اطمینان از تجزیه و تحلیل ، باید در چندین دوره محاسبه شود. ضریب همچنین می تواند برای هر گروه محصول جداگانه محاسبه شود.
در تئوری ، مفهوم حداقل سودآوری نیز وجود دارد که معادل میانگین نرخ سود سپرده بانکی است. در عمل ، حداقل رقم به اندازه شرکت بستگی دارد. یک سوپرمارکت بزرگ با 3-5٪ زنده خواهد ماند و یک مینی نانوایی با 15٪ ورشکست خواهد شد. همیشه این وضعیت در شرکت با شاخص های نسبی تعیین نمی شود. اما این جمله همیشه به طور قطع درست است: "افزایش نسبت سودآوری خوب است ، کاهش بد است."
دلایل کاهش شاخص ها و راه های افزایش آنها
در صورت کاهش قیمت ، ضریب تغییر ، افزایش ضریب ، ضریب کاهش می یابد. صرف نظر از علت ، کاهش نشان دهنده وضعیت نامطلوب است. برای شناسایی دلایل ، تجزیه و تحلیل هزینه ها ، اصول قیمت گذاری ، طبقه بندی انجام می شود.
اگر این کاهش ناشی از کاهش حجم فروش باشد ، فقط 2 گزینه وجود دارد: کاهش تقاضا یا عملکرد ضعیف بخش بازاریابی. محاسبه مداوم شاخص ها به شما امکان می دهد تا به سرعت وضعیت را کنترل کنید ، دلایل کاهش را پیدا کنید و آنها را از بین ببرید.
اما کافی نیست که بدانید چگونه ROI خود را پیدا کنید - فرمول چیزی را تغییر نمی دهد. دانستن چگونگی بهبود عملکرد مهم است. چندین روش وجود دارد:
- کاهش هزینه؛
- کاهش هزینه؛
- افزایش قیمت برای گروههای خاصی از کالاها.
روش اول اغلب استفاده می شود. این می تواند باعث کاهش و کاهش هزینه های عملیاتی شود. راه دوم با روش اول تعامل دارد. به عنوان مثال حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص ، هنگامی که کارکنان کاهش می یابد ، قیمت هزینه به طور خودکار کاهش می یابد. یک روش معمول کمتر ، گسترش کارخانه برای کاهش هزینه های واحد است.
راه سوم پرخطرترین است. اجرای آن نیاز به احتیاط ، محاسبات دقیق و گسترش دامنه دارد. شما می توانید بدون خطر از دست دادن مشتری های عادی ، برای گروه کالاهایی که تقریباً با هر قیمتی خریداری می شوند ، قیمت را افزایش دهید. گزینه دیگر گسترش مجموعه با محصولات بسیار گران قیمت اما نخبه است.
نقش نسبت سودآوری فروش کالاها در تحلیل فعالیت اقتصادی
اگر مقادیر ضرایب برای چندین دوره پشت سر هم محاسبه شوند ، مقایسه آنها تعیین میزان تصمیم گیری و استفاده بهینه از منابع را امکان پذیر می سازد. توصیه می شود تجزیه و تحلیل شاخص ها را با مقایسه با مقادیر دوره های گذشته و میانگین صنعت آغاز کنید.
در نظر گرفتن این نکته نیز مهم است که اگر سود بنگاه اقتصادی سهم زیادی از درآمد حاصل از فعالیتهای دیگر داشته باشد ، نتایج محاسبات درست نخواهد بود. این بدان معنی است که فقط سود فروش باید در محاسبات در نظر گرفته شود. نکته مهم دیگر میزان وام های قرض گرفته شده است. سود پرداختی وام ها نیز باید از سود خالص کسر شود.
سودآوری برخلاف اندازه گیری مطلق سود ، معیار نسبی سودآوری یک شرکت است. این نشان دهنده وضعیت شرکت است که در آن میزان درآمد حاصل از فروش کالا شامل همه موارد و اجرای بیشتر آن است. به عبارت دیگر ، سودآوری سودآوری یک شرکت را نشان می دهد.
هر بنگاه اقتصادی که حداقل مقداری سود کسب کند ، سودآور محسوب می شود. تمام شاخص های سودآوری که در محاسبات در اقتصاد استفاده می شود ، سودآوری نسبی را برای هر یک درصد مشخص می کنند
انواع مختلفی از شاخص ها وجود دارد مانند سود کل و خالص محصولات تولید شده و خود شرکت. در این حالت ، محصولات در سه نسخه در نظر گرفته می شوند: محصولات فروخته شده ، تجاری و انفرادی.
سودآوری به عنوان یک رابطه با هزینه های آن یا هزینه های منابع محاسبه می شود. از آنجا که تمام نتایج محاسبه باید در 100٪ ضرب شود.
شاخص های اصلی سودآوری شامل سود کل و خالص دارایی ها است. منابع شکل گیری آنها ؛ حراجی؛ کالاها (محصولات ، خدمات ، کارها). بازتاب عینی تصویر را فقط می توان با سیستم کاملی از شاخص های فوق ارائه داد.
دارایی های جاری و غیرجاری به عنوان نسبت سود قبل از پرداخت مالیات به مقدار متوسط \u200b\u200bکل دارایی های یک دوره خاص تعریف می شود. ارزش حاصل نشان می دهد که چه مقدار سرمایه توسط شرکت برای به دست آوردن هر روبل سود جمع شده است.
بازده خالص دارایی به عنوان نسبت سود خالص دریافتی برای یک دوره معین به میانگین ارزش دارایی تعریف می شود. نتیجه محاسبات نشان خواهد داد که کسر مالیات و سایر پرداخت های حاصل از سود چه تاثیری بر سودآوری شرکت دارد.
کل سودآوری منابع تشکیل دارایی به عنوان نسبت سود قبل از کسر مالیات به میانگین ارزش دارایی های جذب شده برای دوره محاسبه می شود. این شاخص ، صرف نظر از منابعی که آنها را تشکیل می دهند ، بازدهی استفاده از وجوه در اختیار شرکت را نشان می دهد.
سود خالص منابع تشکیل دارایی برابر است با نسبت کل سود خالص برای دوره مورد نظر به همه منابع تشکیل دارایی. شکل حاصل ، بسته به منابع تشکیل آنها (بدهی ، حقوق صاحبان سهام ، گردش مالی ، سرمایه ثابت) میزان کارایی در استفاده از وجوه را نشان می دهد.
سودآوری محصولات (کالاها ، کارها) با نسبت سود دریافتی به هزینه تولید محاسبه می شود. این مقدار نشان می دهد که تولید و فروش کالاهای تولید شده (خدمات) چقدر کارآمد است.
سودآوری کلی فروش نتیجه نسبت سود قبل از مالیات فروش به خالص درآمد حاصل از آن فروش است. این شاخص سهم سود ترازنامه از کل درآمد شرکت را نشان می دهد.
بازده خالص فروش برابر است با نسبت به گردش مالی و درآمد فروش (درآمد فروش). این شاخص منعکس کننده فشار پرداخت مالیات بر درآمد اصلی شرکت در تمام زمینه های کاری است. این ارقام برای سهامداران و بستانکاران شرکت از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
سودآوری خالص میزان کارآیی استفاده از منابع یا دارایی های خاص شرکت را نشان می دهد.
تعدادی از عوامل بر کارایی شرکت تأثیر می گذارند. عوامل سودآوری به عنوان کلیه شرایطی شناخته می شوند که قادر به تأثیر در شکل گیری سود هستند. آنها می توانند گسترده باشند (با تغییر در حجم محصولات فروخته شده بر سود تأثیر می گذارند) یا فشرده (با کاهش هزینه تولید یا افزایش قیمت های فروش بر سودآوری تأثیر می گذارند).
حاشیه سود خالص نشان می دهد که شرکت در ازای یک روبل درآمد چه مقدار سود خالص دریافت خواهد کرد. ما به شما خواهیم گفت که چگونه شاخص را محاسبه و تحلیل کنید.
هنگام راه اندازی مشاغل جدید ، مالکان می خواهند بدانند که چه میزان درآمد دریافت می کنند و چه مقدار در این مورد متحمل می شوند. به عبارت دیگر ، آنها در پایان می خواهند چه نوع سود خالص کسب کنند. با این حال ، در تحلیل مالی سود خالص دریافتی ، این سال مطرح می شود که آیا بطور کلی شرکت با سودآوری کار می کند؟ بیایید بفهمیم حاشیه سود خالص چیست و چگونه می توان آن را تجزیه و تحلیل کرد.
حاشیه سود خالص نسبت سود خالص (یا ضرر ، در صورت فعالیتهای بی سود تجاری) به درآمد دریافتی برای یک دوره خاص است. شاخص به شما امکان می دهد ارزیابی کنید چه میزان سود خالص شرکت دریافت خواهد کرد به ازای هر 1 روبل درآمد و مشخصه کارآیی کلیه فعالیتهای شرکت و نه تنها فعالیتهای تولیدی است.
فرمول محاسبه سود خالص
اجاره PE \u003d (سود خالص برای یک دوره خاص حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص x 100٪) / درآمد دوره
می توانید از داده های صورتحساب نتایج مالی استفاده کنید ، در این صورت فرمول به شرح زیر است:
اجاره PE در OFR \u003d (خط 2400 "سود خالص (ضرر)" x 100٪) / خط 2110 "درآمد"
مقدار هنجاری
حاشیه سود خالص نیز می تواند ارزش منفی داشته باشد ، اما فقط در صورتی که شرکت از فعالیت خود ضرر کرده باشد.
توجه داشته باشید که هیچ هنجاری برای شاخص سودآوری از نظر سود خالص وجود ندارد ، زیرا سودآوری ، مانند سودآوری یک شرکت ، به نوع فعالیت شرکت ، وابستگی صنعت ، توانایی های فنی شرکت ، تجهیزات ماشین آلات آن ، پرسنل واجد شرایط ، ویژگی های فرایندهای فن آوری و تولید ، نوع محصول و غیره بستگی دارد. و غیره.
سود خالص ممکن است بدون توجه به مراحل تولید متفاوت باشد - به عنوان مثال ، سایر هزینه ها به صورت سود وام ، هزینه های بیمه ، تعمیرات دارایی های ثابت و غیره یا درآمد دیگر ، مانند درآمد حاصل از سرمایه گذاری ها ، از سرمایه گذاری های مشترک ، بازپرداخت وام های صادر شده .
اگر شاخص سودآوری صفر باشد یا مقدار مثبتی داشته باشد ، به این معنی است که شرکت بی سود نیست و درآمد موسسین خود را به صورت سود سهام به ارمغان می آورد.
مثال محاسبه
شرکت JSC "Enamel-Posuda" در تولید گلدان های مینا ، سطل و سایر محصولات فلزی آشپزخانه فعالیت دارد. برای سال های 2017 و 2018 موارد زیر را دارد شاخص های درآمد و سود - داده ها در جدول ارائه شده است:
شاخص ها
2. سود حاصل از فروش (نحوه محاسبه آن را ببینید)
4. کل دارایی ها در پایان سال
بیایید حاشیه سود خالص سال های 2017 و 2018 را محاسبه کنیم
حاشیه سود خالص \u003d سود خالص / درآمد فروش * 100٪
در سال 2017 \u003d 332 624 * 100٪ / 4 031 574 \u003d 8.25٪
در سال 2018 \u003d 45 637 * 100٪ / 5 029 461 \u003d 0.91٪
چگونه می توان نتیجه نهایی خود را تجزیه و تحلیل کرد
حاشیه سود خالص برای سال 2018 در مقایسه با سال 2017 کاهش یافته است: 8.25٪ - 0.91٪ \u003d 7.34٪.
درآمد فروش در سال 2018 افزایش یافت ، اما سود خالص کاهش یافت ، که این نشان می دهد هزینه تولید در حال رشد است خیلی سریعتر از درآمد سود دریافتی تقریباً نصف شد و شاخص سود خالص تقریباً به همان میزان کاهش یافت. بنابراین ، قابل پیش بینی است که سودآوری فروش نیز در حال کاهش است (از نظر سود خالص 7/34 درصد).
با وجود این کاهش سودآوری برای سال 2018 ، در مقایسه با سال قبل ، شاخص سود خالص مثبت است ، به این معنی که این شرکت هنوز برای خودش کار می کند ، یعنی درآمد کسب می کند و می تواند سود سهام موسسین را پرداخت کند . شاخص سودآوری یک مقدار مثبت است ، که نشان می دهد درآمد حاصل از فروش کالا بیش از هزینه آنها است. اما افت قابل توجه سودآوری یک زنگ خطر است. می توان فرض کرد که در سال آینده این سازمان قادر به کسب سود خالص نباشد و فعالیت آن از سودآوری جلوگیری کند. مدیریت فوراً نیاز به اتخاذ تدابیری برای کاهش هزینه های تولید یا سایر هزینه های غیر تولیدی و همچنین اقداماتی برای افزایش درآمد و سایر درآمد شرکت دارد.
اگر شرکت میزان درآمد دریافتی در طول دوره را کاهش دهد ، همچنین اگر شرکت مجبور به کاهش قیمت کالاها ، کارها ، خدمات شود ، سود خالص کاهش خواهد یافت. برعکس ، سود خالص هنگامی افزایش می یابد که سود بدست آمده رشد کند و شرکت گردش مالی تولید خود را افزایش دهد.
محاسبه حاشیه سود
محاسبه حاشیه سود
حاشیه سود (خالص) که مارجین هم به آن گفته می شود، یکی از نسبت های سودآوری است که از تقسیم سود (خالص) بر درآمد یا فروش به دست میآید. سود خالص که آخرین خط از صورت سود و زیان است، با کسر کردن همه هزینه های شرکت، از جمله هزینه های عملیاتی، هزینه مواد اولیه و هزینه های مالیاتی، از کل درآمد به دست می آید.
در حسابداری و مالی، میزان سودآوری یک شرکت را نسبت به درآمد (فروش) آن با استفاده از مارجین اندازه گیری می کنند.
حاشیه سود به شکل درصدی بیان میشود و به عبارتی مشخص میکند که یک شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش (درآمد)، چند میلیون سود به دست می آورد. برای مثال، اگر مارجین سود خالص شرکتی 20% باشد، به این معنی است که این شرکت در ازای هر 100 میلیون تومان فروش، 20 میلیون تومان سود خالص کسب می کند.
حاشیه سود انواع مختلفی دارد، که از طریق تحلیل عمودی صورت سود و زیان هم می توان آن ها محاسبه کرد.
حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر درآمد به دست می آید. برای محاسبه مارجین سود ناخالص از فرمول زیر استفاده می کنیم:
محاسبه حاشیه سود
حاشیه سود عملیاتی از تقسیم سود عملیاتی (EBIT) بر درآمد به دست می آید. مارجین سود عملیاتی برای ارزیابی سودآوری شرکت از عملیات اصلی آن مورد استفاده قرار می گیرد. برای محاسبه آن از فرمول زیر استفاده می کنیم:
حاشیه سود خالص از تقسیم سود خالص (Net Profit) بر درآمد به دست می آید و یکی از پر کاربرد ترین نسبت های مالی است که تحلیلگر های مالی با استفاده از آن میزان سودآوری شرکت را با توجه به فروش یا درآمد های شرکت مورد ارزیابی قرار می دهند.
روش محاسبه مارجین سود خالص از طریق فرمول زیر نمایش داده شده است:
در سطحی ابتدایی، مارجین پایین میتواند اینطور تعبیر شود که سود دهی شرکت چندان ایمن نیست. اگر شرکتی با حاشیه سود پایین، با افت در فروش مواجه شود، مارجین آن حتی کمتر هم خواهد شد و حتی امکان دارد صفر یا منفی شود.
مارجین سود پایین میتواند به نکات خاصی درباره صنعتی که یک شرکت در آن فعالیت دارد یا شرایط کلان اقتصادی آشکار کند. به طور مثال، اگر مارجین سود یک شرکت کم باشد، میتواند نشان دهنده آن باشد که فروش کمتری از سایر شرکتها در همان صنعت (سهم بازار کم) داشته و یا اینکه صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد خودش از شرایط وخیمی رنج میبرد.
حاشیه سود همچنین به یک سری نکات راجع به توانایی شرکت در مدیریت هزینه هایش اشاره دارد. مخارج بالا نسبت به درآمد (مارجین سود پایین) ممکن است نشانگر این باشد که شرکت، احتمالاً به خاطر مشکلات مدیریتی، در حال تقلا برای پایین نگهداشتن هزینهها است. این امر مستلزم آن است تا هزینه ها بهتر تحت کنترل قرار گیرند. مخارج بالا ممکن است به دلایل مختلفی اتفاق بیفتند، مثلاً شرکت به نسب فروش خود موجودی کالای زیادی دارد، یا اینکه کارمندان زیادی استخدام کرده یا در فضای بیش از حد بزرگی فعالیت میکند و درنتیجه مجبور است پول اجاره زیادی بپردازد و دلایل دیگری از این دست.
از طرف دیگر حاشیـه سود بالا نشانگر سودآوری شرکت است که کنترل بهتری بر هزینههایش به نسبت رقبا دارد.
مارجین ها همچنین میتوانند جنبههای خاصی از استراتژی قیمت گذاری یک شرکت را مشخص نمایند. به طور مثال مارجین سود پایین ممکن است نشان دهد که شرکت کالاهای خود را کمتر قیمت گذاری کرده است.
گرچه حاشیه سود نسبت مفید و محبوبی برای اندازهگیری سودآوری شرکتها است، اما مثل هر معیار یا نسبت مالی دیگری دارای محدودیتهایی است که سرمایه گذاران باید در هنگام استفاده از آن، این محدودیت ها را در نظر بگیرند.
اگرچه حاشیه سود میتواند برای مقایسه شرکتها با یکدیگر بسیار مفید باشد، افراد باید از این معیار فقط جهت مقایسه شرکتها در یک صنعت خاص و با مدلهای کسب و کار و سطح درآمدی یکسان استفاده نمایند. شرکتها در صنایع متفاوت اغلب مدلهای کسب و کار مختلف با مارجین های گوناگون دارند، به همین دلیل تفسیر مقایسهای بین حاشیههای سود آنها تقریباً بیمعنی است.
به طور مثال، شرکتهایی که اجناس لوکس میفروشند اغلب درصد سود بالایی در اجناس دارند، درحالیکه موجودی کالا و هزینه سربار کمی دارند یا درآمد متوسطی دارند اما از حاشیـه سود بالایی برخوردارند. در سویی دیگر، شرکتهای تولیدکننده کالاهای اساسی به دلیل نیاز به نیروی کار و فضای بیشتر، درصد سود کمی داشته و موجودی کالا و هزینه سربار نسبتاً بالایی دارند. همینطور ممکن است این شرکتها درآمد بالایی داشته باشند، اما از مارجین پایینی برخوردارند.
محاسبه حاشیـه سود برای شرکتهایی که در حال ضرر کردن هستند، خیلی مفید نیست، چون آنها هیچ سودی ندارند.
اعدادی مثل فروش یا درآمد به ندرت میتوانند چیز خاصی راجع به سودآوری شرکت در اختیار قرار دهند و نگاه کردن به درآمدهای یک شرکت اغلب کل داستان را تعریف نمیکند. افزایش درآمدها خوب است، ولی افزایش بدین معنی نیست که حاشیـه سود یک شرکت در حال بهبود است. به طور مثال، فرض کنید که درآمد یک سال شرکت فرضی شناسا ۱ میلیارد تومان بوده و ۷۵۰ میلیون تومان هزینه داشته باشد که مارجین سود او را ۲۵% میکند (۲۵%=۱۰۰۰/(۷۵۰-۱۰۰۰)). اگر در طول سال بعدی درآمدش به ۱٫۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد و هزینه های آن به ۱ میلیارد تومان برسد، حاشیـه سود آن ۲۰% میشود ((۱۲۵۰-۱۰۰۰)/۱۲۵۰=۲۰%). گرچه درآمد شرکت افزایش پیدا کرده، اما حاشیه سود شرکت به خاطر افزایش سریعتر هزینه ها نسبت به درآمد، کاهش یافته است.
به همین ترتیب، افزایش یا کاهشی در مخارج شرکت ضرورتاً بدین معنی نیست که حاشیه سود شرکت در حال رشد یا کاهش است. فرض کنید که شرکت فرضی پایا درآمد و مخارجش در یک سال ۲ میلیارد و ۱٫۵ میلیارد تومان باشد. در این حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص صورت حاشیـه سود آن ۲۵% خواهد بود. در سال بعد، شرکت یک تغییر ساختار انجام میدهد و مخارج خود را با حذف یک خط تولید کاهش میدهد، به همین خاطر درآمد کل هم کاهش مییابد. اگر درآمد و مخارج شرکت پایا در سال دوم ۱٫۵ میلیارد و ۱٫۲ میلیارد دلار باشد، پس مارجین سود آن حالا ۲۰% است. گرچه شرکت پایا توانست هزینه های خود را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد، ولی حاشیـه سود به شکل قابل ملاحظهای تحت تأثیر قرار گرفت. چون درآمد سریعتر از مخارج با کاهش روبرو شد.
حاشیه سود ناخالصحاشیه سود عملیاتیحاشیه سود خالص
Profit Margin
بهطورکلی حاشیه سود برابر است با نسبت سود به فروش شرکت.
سود عملیاتی به تفاوت سود ناخالص و هزینههای عملیاتی(عمومی،اداری،توزیع،بازاریابی و فروش) اشاره دارد.نسبت سود عملیاتی به فروش همان حاشیه سود عملیاتی میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای عملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و بیانگر این است که هرچه این نسبت بالاتر باشد میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش هزینههای عملیاتی بیشتر است.
سود خالص نیز به تفاوت سود عملیاتی با اقلام خالص درآمدها و هزینههای غیرعملیاتی(مانند درآمدها و هزینههای مالی،سود و زیان فروش داراییها) و مالیات اشاره دارد.در حقیقت سود خالص میزان باقیمانده از سود شرکت پس از کسر تمامی هزینههاست.
نسبت سود خالص به فروش نیز همان حاشیه سود خالص میباشد که در حقیقت به کنترل هزینههای غیرعملیاتی در فرآیند سودآوری شرکت میپردازد و هرچه این نسبت بیشتر باشد بیانگر بالاتر بودن میزان سودآوری شرکت و توانایی آن در کاهش کل هزینههای شرکت و به عبارتی کارایی بالای آن است.
مثال:برای محاسبه حاشیه سود خالص و عملیاتی،آخرین صورت سود و زیان (۳ماهه ۹۴) شرکت ایرانخودرو را استخراج کردهایم:
دیدگاه شما