مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر


.

سقوط بیت‌کوین ادامه دارد؟

گویا سقوط بیت کوین ادامه دارد. ارزش بیت‌کوین به کمتر از ۳۶ هزار دلار رسیده و با زیان سه روزه نزدیک به ۱۲ درصد می‌رسد.

سقوط بیت کوین ادامه دارد؟ احساسات دردناک هم برای ارزهای دیجیتال و هم برای سهام وجود دارد زیرا معامله‌گران هیچ نشانه‌ای از افزایش تسکین‌دهنده تاکنون مشاهده نکرده‌اند. بیت‌کوین (BTC۹) در بازگشایی روز ششم ماه مه وال استریت در بحبوحه هشداری مبنی بر اینکه «فروش سهام ایالات‌متحده (نزدک) به پایان نرسیده است» بیشتر سقوط کرد.

به گزارش ایسنا و به نقل از کوین، داده‌های کوین تلگراف و تریدینگ ویو نشان می‌دهند که بیت‌کوین به ۳۵هزار و ۲۶۸ دلار رسیده است و ضرر سه روزه را به تنهایی به مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر ۱۱.۹ درصد می‌رساند.

سهام ایالات متحده که در پنجم مه روزی خونین را شاهد بود هیچ روحیه‌ای برای افزایش قیمت نداشتند زیرا اس‌اندپی ۵۰۰ و نزدک ۱۰۰ به ترتیب یک درصد و ۰.۸۵ درصد دیگر سقوط کردند.

مایک نووگراتز، مدیر عامل گلکسی دیجیتال گفت: «فروش نزدک به پایان نرسیده است».

نووگراتز با اظهار نظر در مورد برنامه‌های فدرال رزرو برای «فرود نرم» در مورد کاهش نرخ تورم به هدف، هشدار داد که چنین سناریویی اتفاق نخواهد افتاد.

در همین حال، مقایسه بین قیمت لحظه‌ای در مورد بیت‌کوین، در حال حاضر و زمان مشابه در سال گذشته در حال ظهور بود.

معامله گر و تحلیلگر معروف رکت کپیتال به دنبال‌کنندگان توییتر گفت: به نظر می‌رسد که بیت‌کوین سطح ۳۸هزار دلار را به مقاومت جدیدی تبدیل کرده و اکنون به این معنی است که بیت‌کوین بازگشت به محدوده ۲۸ تا ۳۸ هزار دلار را تایید کرده است که محل تجمیع سه ماهه اول و دوم سال ۲۰۲۱ بود.

توییت دیگری نشان می‌دهد که بیت کوین/دلار آمریکا به محدوده حمایت بلندمدت نزدیک می‌شود، محدوده‌ای که به عنوان دومین پشتیبانی از دو پشتیبانی مهم هفتگی نمودار همراه با پایین‌ترین سطح از دست رفته بالاتر عمل می‌کند.

در همین حال، آلت‌کوین‌ها با کاهش بیت‌کوین شاهد اقدامات متفاوتی بودند اما تصویر کلی تاریک به نظر می‌رسید.

اتریوم (ETH) از ضرر ۱۱ تا ۱۲ درصدی سه روزه بیت‌کوین تقلید کرد در حالی که سایر آلت‌کوین‌های بزرگ توانستند اندکی از این ضربه جلوگیری کنند. با این وجود، ارزش کلی بازار ارزهای دیجیتال، به استثنای بیت کوین، در ۶ مه به حمایت عمده نزدیک شد.

شاخص آلت‌کوین در آستانه شکستن حمایت اصلی و پشتیبانی بعدی ۵۰ درصد کمتر است. در همین حال، اهداف قیمت بیت‌کوین روی ۳۰هزار دلار و کمتر از این هفته متمرکز شد. مجموع ارزش بازار جهانی ارزهای دیجیتالی در حال حاضر ۱.۶۵ تریلیون دلار برآورد می‌شود که این رقم نسبت به روز قبل ۰.۹۸ درصد کمتر شده است.

در حال حاضر ۴۱.۴۷ درصد کل بازار ارزهای دیجیتالی در اختیار بیت‌کوین بوده که در یک روز ۰.۰۳ درصد افزایش داشته است.

حجم کل بازار ارزهای دیجیتال در ۲۴ ساعت گذشته ۹۴.۸۸ میلیارد دلار است که ۱۶.۶۳ درصد کاهش داشته است. حجم کل در امور مالی غیر متمرکز در حال حاضر ۹.۷۷ میلیارد دلار است که ۱۰.۳۰ درصد از کل حجم ۲۴ ساعته بازار ارزهای دیجیتال است. حجم تمام سکه‌های پایدار اکنون ۸۴.۹۵ میلیارد دلار است که ۸۹.۵۳ درصد از کل حجم ۲۴ ساعته بازار ارزهای دیجیتال است.

مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر

مشاوره رایگان

برای دریافت مشاوره در مورد چگونگی عضویت در صندوق و شرایط سبد های مختلف کافیست عدد 2 را به سامانه زیر پیامک کنید.

  • 02191004770
  • [email protected]
  • تهران، خیابان بهشتی، پلاک 436، طبقه 4، واحد 15

خانه / اخبار بورس / مقایسه بازار بورس و رمزارزها/ حقیقی های دانه درشت در کدام بازارند؟

مقایسه بازار بورس و رمزارزها/ حقیقی های دانه درشت در کدام بازارند؟

علیرضا کریمیان (تحلیلگر بازار بورس) به مقایسه بازار بورس داخلی و رمزارزها و ذکر مزیت و معایب دو بازار پرداخت و اعلام کرد: بازار کریپتوکارنسی‌ها با وجود داشتن ابزارهای بسیار متنوع‌ از جمله معاملات اهرمی یا فروش تعهدی که موجب افزایش جذابیت این بازار شده است، یک بازار بسیار پرریسک بوده که حقیقی‌های دانه‌درشت وارد بازار رمزارز نشده و در آنجا سرمایه‌گذاری کلانی ندارند ضمن اینکه اگر داشته باشند کمتر از ۱۰ درصد سرمایه را وارد حوزه کریپتوکارنسی کردند و ۹۰ درصد مابقی را در بازار سرمایه نگاه می‌دارند.

تحلیلگر بازار بورس به مقایسه دو بازار سهام و رمزارزها پرداخت

علیرضا کریمیان با بیان اینکه رمزارز می‌تواند رقیبی برای سرمایه‌های کمتر از ۴ تا ۵ میلیارد تومان باشد به مهر گفت: افراد دارای سرمایه کمتر از ۵ میلیارد تومان، تمایل بسیار بالایی برای ورود به بازار کریپتوکارنسی‌ها دارند. بنابراین ورود به عرصه رمزارز می‌تواند رقیبی برای ورود سرمایه‌های خرد به بازار سرمایه باشد. اما نکته اصلی جذابیتی است که بازار و معاملات رمزارزها ایجاد کرده به نحوی که ابزارهای بکار گرفته شده در این بازار بسیار متنوع‌تر از بازار سرمایه بوده و استفاده از ابزارهایی همچون معاملات اهرمی یا فروش تعهدی این بازار را جذاب کرده است.

وی افزود: از سوی دیگر، بازار کریپتوکارنسی‌ها ۲۴ ساعته بوده و در هفت روز هفته برقرار است. به نحوی که معامله‌گران می‌توانند بدون محدودیت در این بازار فعالیت کنند در حالی که بازار سرمایه علاوه بر اینکه دامنه نوسان دارد، زمان معاملاتی آن نیز کوتاه است و در عین حال استفاده از ابزارهایی همچون معاملات اهرمی و فروش تعهدی در آن جایز نیست. اما همه این مزیت‌ها در کنار یک بازار بسیار پرریسک در حوزه کریپتوکارنسی‌ها رقم می‌خورد که هم اکنون در حال بلعیدن سرمایه‌های مردم است.

این تحلیلگر بازار سرمایه با بیان اینکه بازار سرمایه به دلیل اتفاقات سال ۹۹ و دستکاری‌هایی که صورت می‌گیرد، اکنون با اقبال کمی نسبت به معامله‌گران تازه‌ وارد مواجه است، ادامه داد: بخصوص اینکه بسیاری از سهام‌ در صف فروش قفل می‌شوند و متأسفانه این امر موجب آزار سهامداران شده است. این در حالی است که عده‌ای از افراد در هر بازاری متضرر می‌شوند. چراکه بصورت هیجانی وارد بازار شده و اطلاع کافی و عمل به موقع ندارند.

کریمیان با بیان اینکه مقامات مسئول بورس معتقدند زیرساخت های لازم برای راه‌اندازی ابزارهای جدید معاملاتی وجود ندارد، عنوان کرد: این موضوع تا حدودی درست است اما به نظر نمی‌رسد اراده‌ای برای فراهم سازی این زیرساخت ها هم وجود داشته باشد. یعنی خواسته ای پشت فراهم سازی این زیرساخت ها نیست در غیر این صورت باید برنامه‌ای تدوین می‌شد که طی سه تا ۵ سال آتی این ابزارهای مهم در بازار سرمایه به کار گرفته شوند.

افزایش جذابیت بورس با حذف دامنه نوسان

به گفته وی، قرار است دامنه نوسان برداشته شود اما اکنون صرفاً یک ایده و صحبت است و شاید هم هیچ وقت عملیاتی نشود. اگر باز کردن دامنه نوسان اجرایی شده و دامنه به ۱۰ درصد برسد، جذابیت بازار سرمایه بیشتر خواهد شد. حقیقی‌های دانه‌درشت وارد بازار رمزارز نشده و در آنجا سرمایه‌گذاری کلانی ندارند ضمن اینکه اگر داشته باشند کمتر از ۱۰ درصد سرمایه را وارد حوزه کریپتوکارنسی کردند و ۹۰ درصد مابقی را در بازار سرمایه نگاه می‌دارند. چرا که نوسانات این بازار آنقدر بالا است که خیلی‌ها تمایلی به استفاده از آن ندارند.

کریمیان اضافه کرد: مجموعه اتفاقاتی که در بازار سرمایه رخ داده، دست به دست هم داده تا نتیجه کار در تابلو و شاخص مشخص شود. نرخ بهره متعادل‌تر شده و رو به کاهش است و تکلیف انتخابات و نوع نگاه به بازار سرمایه هم تا حدودی مشخص شده است. بنابراین سهامداران شروع به خرید سهام کرده اند. البته وضعیت کلی بازار خیلی خوب نیست و تنها وضعیت سهام شاخص سازها بهتر شده و در سهام کوچک و متوسط هنوز هم جای رشد بیشتری مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر وجود دارد.

آخرین اخبار بازار بورس را در سایت هدف دنبال کنید.

Compatible data.

Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipis scing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua.

enim ad minim veniam quis nostrud exercita ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.

  • Pina & Associates Insurance
  • Payment at Contingency
  • مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر
  • Amount of Payment

Two Most-Cited Reason

Consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore dolore magna aliqua. enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex commodo consequat. duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate.

گزارش و تحلیل

تحليل بنيادي مبتني بر اين فرض است كه اوراق بهادار (و بازار به عنوان كل) داراي ارزش ذاتي است كه بوسيله سرمایه‌گذاران قابل برآورد است.

ارزش اوراق بهادار تابعي از يك سري متغيرهاي بنيادي است كه تركيب اين متغيرها بازده مورد انتظار همراه با سطح ریسک مشخص را ايجاد مي كند. در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتي سهام از طريق ارزيابي متغيرهاي بنيادي انجام مي‌شود. ارزش ذاتي برآورد شده سپس با ارزش بازار سهام مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر مقايسه مي‌شود. اگر ارزش بازار كمتر از ارزش ذاتی باشد زمان براي خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان براي فروش مناسب است.


تفاوت تحليل‌گر بنيادي با تحليل‌گر فني

تحليل‌گر بنيادي معتقد است كه ارزش ذاتي و حقيقي اوراق بهادار را مي‌توان با مطالعه و بررسي عواملي نظير عوايد، محصولات، مديريت، صورتهاي مالي شركت و ساير عوامل بنيادي بدست آورد. تحليل‌گران فني تحليل‌گران بنيادي را به خطا رفتن متهم نمي‌كنند. با اين حال، اعتقاد دارند كه تحليل هاي بنيادي روشهاي طولاني و دشوار هستند. تحليل‌گران فني همچنين اعتقاد دارند كه مي‌توانند ابزارهاي فني مختلفي نظير نمودارها را براي تعيين اوراق بهاداري كه كمتر از ارزش ذاتي قيمت‌گذاري شده‌اند به كار ببرند.


چارچوب تحليل بنيادي

در تحليل بنيادي سرمايه‌گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان يك كل، تجزيه و تحليل مي‌كنند تا بتوانند زمان مناسب براي سرمايه‌گذاري را تشخيص دهند. سپس به تحليل صنايع يا بخش‌هايي از اقتصاد مي‌پردازند كه داراي چشم اندازهاي آتي مناسبي هستند. در خاتمه اگر تحليل‌گر به اين نتيجه برسد كه زمان سرمايه‌گذاري مناسب است و صنايع مناسبي با بازده بالايي در چرخه اقتصاد فعاليت مي كنند به تحليل شركتها مي پردازد.


تجزيه و تحليل اقتصاد و بازار

بازار سهام قسمت مهم و حياتي از كل اقتصاد به شمار مي‌رود. واضح است كه ارتباط قوي ميان بازار سهام و اقتصاد وجود دارد. اگر شرايط اقتصادي نامناسب باشد عملكرد بيشتر شركتها و در نتيجه بازار سهام نيز مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر ضعيف خواهد بود. برعكس، اگر شرايط اقتصادي مناسب باشد عملكرد شركتها نيز بهتر خواهد بود و در نتيجه شرايط بهينه اقتصادي در بازار سهام متبلور خواهد شد. اگر اقتصاد و فعاليت واحدهاي اقتصادي را در قالب چرخه تجاري نگاه كنيم مي‌بينيم كه چرخه تجاري داراي چارچوب خاصي است يعني از يك جا شروع مي‌شود، به اوج مي‌رسد و سپس پايان مي‌یابد. بنابراين، فعاليتهاي اقتصادي در يك حالت ركود شروع مي‌شوند، يك مرحله توسعه را پشت‌سر مي‌گذارند و سپس افول مي‌كنند و منتظر خيزش دوباره هستند. بازار سهام و چرخه تجاري داراي ارتباط تنگاتنگي هستند. از نظر تاريخي، سهام عادي به عنوان يكي از شاخص‌هاي مهم چرخه تجاري بوده است. بنابراين بايد به دنبال يك رابطه پيچيده باشيم. بازار و اقتصاد رابطة تنگاتنگي با هم دارند، اغلب طبق شواهد موجود قيمت‌هاي سهام قبل از تغيير در وضعيت اقتصاد تغيير مي‌كند.
رابطه ميان بازار سهام و چرخه تجاري چگونه مي‌تواند قابل اتكا و اعتماد باشد؟ كاملاً واضح است كه بازار علائم منفي از فعاليتهاي آتي اقتصادي مخصوصاً در زمان ركود نشان مي‌دهد و3 اين مطلب كه بازار مي‌تواند منعكس‌كننده، علائم منفي از شرايط اقتصادي باشد حائز اهميت است. با اين حال، توانايي بازار براي پيش‌بيني رونق اقتصادي بهتر از توانايي آن در پيش‌بيني بحران‌هاي اقتصادي است.


پيش‌بيني تغييرات در بازار

بسياري از سرمايه‌گذاران به دنبال پيش‌بيني تغييرات در بازارهاي مالي هستند. آنها نه‌‌تنها به دنبال چرايي و نحوة كار فعلي اين بازارها هستند، بلكه به دنبال فهم وضعيت آينده آنها نيز هستند. سرمايه‌گذاران به‌عنوان قسمتی از اين فرايند به تحليل كلي اقتصاد نياز دارند.
پيش‌بيني صحيح و پيوسته بازار سهام، مخصوصاً پيش‌بيني‌هاي كوتاه‌مدت، براي هر شخصي غير‌ممكن است. شواهد قويی که از كارايي بازار وجود دارد نشان دهنده اين است كه تغييرات بازار را نمي‌توان براساس اطلاعات مربوط به تغييرات گذشته پيش‌بيني كرد. دليل ديگر اینكه حتي مديران حرفه‌اي پول هم قادر نيستند از طريق اطلاعات موجود، بازار را پيش‌بيني نمايند و شواهد موجود در عملكرد موفقيت سرمايه‌گذاران حرفه‌اي اين ادعا را تائيد مي‌كند.
آنچه كه ما در اينجا به دنبال آن هستيم شناسايي نشانه‌ها و علائم كلي اقتصاد و جهت بازار و مدت تغييرات احتمالي آن است. براي مثال، اگر با اطمينان ادعا كنيم كه شاخص بازار در يك سال از5000 به 3000 خواهد رسيد كار عاقلانه‌ای به نظر نمی‌رسد. همچنين، يك پيش‌بيني قوي مانند افزايش10 درصد سود سهام شركت در سال آينده، چندان اساس محكمي نخواهد داشت. در واقع بسياري از سرمايه‌گذاران و حتي برخي از سرمايه‌گذاران حرفه‌اي نمي‌توانند به طور پيوسته تغييرات را پيش‌بيني نمايند. بنابراين، با توجه به اين وضعيت، آنها چه كار بايد انجام دهند؟ بهترين روش براي بسياري از سرمايه‌گذاران فهم اين مطلب است كه آنها نمي‌توانند به‌طور پيوسته تغييرات بازار را پيش‌بيني كنند، اما اين مطلب را نيز بايد درك كنند كه شرايط ادواري مي‌تواند به آنها كمك كند.


استفاده از چرخه تجاري براي پيش‌بيني بازار

در بخش‌هاي قبلي ايده‌اي را بيان كرديم كه شاخص‌هاي تركيبي خاصي مي‌توانند در پيش‌بيني شرايط چرخه تجاري مفيد باشند. با اين حال، قيمت‌هاي سهام يكي از شاخص‌هاي مهمي است كه مي‌تواند وضعيت اقتصادي را از نظر رونق يا ركود نشان دهند. در اين حالت سرمايه‌‌گذاران براي پيش‌بيني بازار چه كاري بايد انجام دهند؟ اين رابطه مهم ميان قيمت سهام و اقتصاد بايد در پيش‌بيني تغييرات قيمت سهام مورد استفاده قرار گيرد. قيمت‌هاي سهام معمولاً در حالت ركود كاهش مي‌يابند و هرچه ميزان ركود بيشتر باشد ميزان كاهش نيز زيادتر خواهد بود. با اين حال، سرمايه‌گذاران به منظور پيش‌بيني تغييرات بازار سهام بايد در مورد تغييرات چرخه تجاري مطالبي را بدانند. اگر به نظر برسد كه در آينده چرخه تجاري كاهش خواهد يافت بعد از گذشت چند ماه از افول اقتصادي، احتمالاً بازار سهام نيز با افول روبرو خواهد شد. اقتصاد، بازده كل سهام (براساس سالانه) مي‌تواند در شرايط رونق (افول) چرخه تجاري، منفي (مثبت) باشد. وقتي كه چرخه تجاري به نقطه پايين خود مي‌رسد قيمتهاي سهام تقريباً هميشه افزايش مي‌يابد. ميزان اين افزايش زياد است به طوري كه سرمايه‌گذاران در طول اين دوره عملكرد خوبي دارند. به علاوه، وقتي چرخه تجاري وارد اولين مرحله رونق مي‌شود قيمت‌هاي سهام اغلب ثابت مي‌ماند و يا حتي به صورت ناگهاني كاهش مي‌يابد.
طبق اين تحليل‌ها مي‌توان گفت :

  1. اگر سرمايه‌گذاران بتوانند قبل از وقوع ركود اقتصاد آن را تشخيص دهند مي‌توانند حداقل براساس تجربيات گذشته افزايش در بازار سهام را پيش‌بيني كنند.
  2. هر چه كه اقتصاد رونق مي‌يابد قيمتهاي سهام ممكن است كاهش يابد. بنابراين، دومين حركت مهم در بازار ممكن است براساس تجربيات گذشته قابل پيش‌بيني باشد.
  3. طبق ركودهاي اقتصادي گذشته،P/E بازار معمولاً قبل از پايان ركود افزايش مي‌يابد و تقريباً در طول سال آينده بدون تغيير باقي مي‌ماند.


تجزيه و تحليل صنعت

در نگاه اول به نظر مي‌رسد واژة صنعت واژه ‌گويايي باشد و هركس با صنعت‌هاي همچون صنعت خودروسازي، صنعت داروسازي، صنعت الكترونيك آشنايي داشته باشد. آيا اين صنعت‌ها آن طور كه به نظر مي‌رسند گويا هستند؟ براي مثال، يك مصرف كننده مي‌تواند نوشابه‌اي را در ظرف شيشه‌اي، يا قوطي آلومينيومي يا استيل بنوشد. آيا همه اين موارد شامل يك صنعت مانند صنعت ظروف است يا سه صنعت شيشه، استيل و آلومينيوم (يا دو صنعت شيشه و فلزات) را شامل مي‌شود. وقتي‌كه شركتها براساس خطوط متنوع تجاري مورد بررسي قرار گيرند قضيه از اين هم پيچيده‌تر مي‌شود. بنابراين، تحليل‌گران و سرمايه‌گذاران نياز به روشهايي دارند كه بتوانند صنايع را طبقه‌بندي نمايند.
سرمايه‌گذاري كه تشخيص مي‌دهد اقتصاد و بازار براي سرمايه‌گذاري جذاب است مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر بايستي دست به تحليل صنايعي بزنند كه در آنها فرصت‌هايي در سالهاي آتي ديده مي‌شود. مفاهيم اصلي تحليل صنعت ارتباط نزديكي با بحث قبلي ما يعني اصول ارزشيابي دارد. سرمايه‌گذاران مي‌توانند با توجه به ميزان اطلاعات در دسترس و مدل‌هاي خاص از اين مفاهيم به روشهاي مختلف استفاده نمايند. آنچه كه در اين جا در نظر داريم به آن دست پيدا كنيم اين است كه ياد بگيريم به صورت تحليلي در مورد صنايع فكركنيم. از طريق بررسي عملكرد صنايع مختلف در طول چندين دوره مي‌توان به اهميت تحليل صنعت پي‌برد. از طريق اين تجزيه و تحليل مي‌توان فهميد چه صنايعي ارزش سرمايه‌گذاري دارند. مزايايي كه تحليل صنعت در پي دارد، باعث توجيه هزينه‌هاي تجزيه و تحليل صنايع مي‌شود.


تجزيه و تحليل صنايع

صنايع نيز مانند بازار و شركتها، از طريق مطالعه داده‌هايي همچون داده‌هاي فروش، سود سهام، سود تقسيمي، ساختار سرمايه، خطوط توليد، قوانين، ابتكارات و غيره مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌گيرند. اين چنين تحليل‌هايي مستلزم تخصص عالي است كه اغلب توسط تجزيه و تحليل‌گران صنعت و از طريق شركتهاي كارگزاري و ساير موسسات سرمايه‌گذاري صورت مي‌گيرد.
يكي از مفيدترين روش‌ها براي تحليل صنعت‌ براساس مراحل چرخة عمر آنها است.

  • مرحله اول اين روش بررسي وضعيت كلي و موقعيت فعلي صنعت است.
  • مرحله دوم بررسي موقعيت صنعت در رابطه با چرخه تجاري و وضعيت اقتصاد كلان است.
  • مرحله سوم شامل تجزيه و تجليل كيفي ويژگي‌هاي صنعت به منظور تعيين افق ديد آتي صنعت است.

تحليل تکنیکال

تحليل فني بررسي تغييرات قيمتهاي گذشته به منظور پيش‌بيني تغييرات آتي قيمت‌ها است. تحليل تكنيكي در زمينه سهام، و يا هر ابزار قابل داد و ستدي كه متاثر از نيروهاي عرضه و تقاضا باشد كاربرد فراواني دارد. تحليل‌گر فني اعتقاد دارد كه روند قيمت‌ها تلقي سرمايه‌گذاران را از عوامل گوناگون سياسي، اقتصادي، پولي و حتي روانشناسي نشان مي‌دهد. هنر تحليل‌گر فني تعيين روند تغييرات قيمت‌ها و نگهداري سرمايه‌گذاري تا زماني است كه روند فعلي معكوس نشده است. تحليل تكنيكي گاهي اوقات به دليل آنكه از سابقه تغييرات بازار براي پيش بيني عرضه و تقاضا استفاده مي كند روش تحليل بازار يا تحليل داخلي نيز ناميده مي شود. تحليل‌گر فني اعتقاد دارد كه بازار خود بهترين منبع براي بيان كسب اطلاعات است. "حديث دوست از زبان دوست شنو".


اساس تحليل فني

تحليل‌گران فني معتقدند كه اطلاعات مهم درباره نوسانهاي آتي قيمت سهام را مي‌توان از طريق مطالعه تغييرات قبلي قيمتهاي سهام بدست آورد. اطلاعات مالي بر روي نمودارها ثبت مي شود و اين اطلاعات به منظور دستيابي به الگوهاي تكراري به دقت مورد بررسي قرار مي‌گيرد. تحليل‌گران فني تصميم‌هاي خريد و فروش خود را بر اساس نمودارهايي كه تهيه مي‌كنند قرار مي‌دهند. تحليل‌گران فني اعتقاد دارند كه :

  • ارزش بازار از تقابل عرضه و تقاضا تعيين مي شود.
  • تغييرات قيمت اوراق بهادار داراي روندي است كه به رغم نوسانهاي ناچيز براي مدت قابل ملاحظه‌اي دوام دارد.
  • تغييرات روندها به دليل نقل و انتقال‌هاي عرضه و تقاضا است.
  • اينكه چه اتفاقي افتاده (پيشينه قيمت) بسيار مهم‌تر است از چرائی آن(چرا اتفاق افتاده)
  • تغييرات عرضه و تقاضا را مي‌توان در نمودارهاي تغییرات قیمت پيگيري كرد.

تحليل‌گران فني اعتقاد دارند كه قيمت فعلي منعكس‌كننده تمام اطلاعات است. با توجه به اينكه اطلاعات قبلاً اثر خود را بر روي قيمت گذاشته است، لذا قيمت نشان‌دهنده ارزش منصفانه مي‌باشد و بايد اساس تحليل را تشكيل دهد. در مجموع قيمت بازار نشان‌دهنده‌ كليه اطلاعات مشاركت‌كنندگان در بازار است. مشاركت‌كنندگان شامل: معامله‌گران، سرمايه‌گذاران، شركتهاي سرمايه‌گذاري، تحليل‌گران خريد سهام، تحليل‌گران فروش سهام، تحليل‌گران فني ، تحليل‌گران بنيادي و ساير تحليل‌گران مي‌‌باشند. تحليل‌گر فني با گردآوري اطلاعات، از قيمت براي تفسير اينكه بازار چه مي‌گويد با هدف پيش‌بيني آينده استفاده مي‌كند.
اعتقاد تحليل‌گران فني بر اين است كه تشخيص روند امكان‌پذير بوده و مي‌توان بر مبناي روند قيمت همه چيز را دانست ولي ارزش واقعي هيچ چيز را نمي‌دانند.
تحليل‌گران فني در ارزيابي آتي قيمت سهام با اطلاعات مهم سر و كار دارند:

1- قيمت فعلي چيست؟

2- سابقه تغييرات قيمت چيست؟

قيمت، نتيجه تقابل نهايي نيروهاي عرضه و تقاضا براي سهام شركت است. هدف تحليل‌گر فني پيش‌بيني جهت تغييرات قيمت آتي است. تحليل فني با تمركز بر روي قيمت و فقط قيمت، نمايانگر يك ديدگاه مستقيم است. بنيادگراها به دنبال چرايي قيمت مي‌گردند، حال آنكه تحليل‌گران فني به مورد چرايي قيمت با ديد ترديد نگاه مي‌كنند. تحليل‌گران فنی اعتقاد دارند كه بهترين كار اين است كه به دنبال چيستي قيمت باشيم و به چرايي آن اهميت ندهيم. چرا قيمت بالا مي‌رود؟ بخاطر بيشتر بودن خريداران (تقاضا) از فروشندگان (عرضه) سرانجام، ارزش هر چيز برابر با پولي است كه يك فرد حاضر است براي آن بپردازد. چه لزومي دارد بدانيم چرا؟

تكنيكهاي مورد استفاده تحليل‌گران فني
تحليل‌گران فني از تكنيك هاي گوناگون قيمت و حجم معاملات سهام براي تحليل بازار استفاده مي‌كنند كه اصلي‌ترين آنها عبارتند از : نظريه داو، ترسيم نمودار، ميانگين متحرك، قدرت نسبی، دیدگاه معکوس، حجم معاملات، وسعت بازار ، شاخص آر اس آی، حمایت و مقاومت.

- نظريه داو
قديمي‌ترين و يكي از بهترين نظريه‌ها در تحليل تكنيكي نظريه داو است. به نظر داو نوسانهاي قيمت بازار را مي‌توان به سه قسمت تقسيم كرد:

تحلیل بازار ارز دیجیتال

تحلیل بازار ارز دیجیتال

بازار ارز های دیجیتال، بازاری است سریع، داغ و پر فراز و نشیب. آنچنان که شب هنگام با رویای خوش بالا رفتن قیمت ها به رختخواب می روید و سپیده صبح وقتی به سراغ تلفن همراه خود رفته تا وضعیت بازار را چک کنید، تمام آرزوهای خود را بر باد رفته می بینید. افسوس ها وقتی شروع می شوند که می بینید قیمت یک ارز در طی چند ساعت فقط چند ساعتی که خواب چشمان شما را بوده بود بیست یا سی درصد رشد کرده ولی ارزی که اصرار بر نگه داشتن آن کرده اید، ارزش خود را تا چند برابر از دست داده است و آه از نهاد تان بلند می شود که چرا شب گذشته پول خود را تبدیل نکرده اید… برای تسلط بر بازار ارز دیجیتال، آشنایی با قواعد و قوانین بازار و روش های تحلیل آن ضروری است. تحلیل ها به چند دسته تقسیم شده و هر یک ابزارهای خاص خود را دارند که با مطالعه کتب مرتبط می توانید روی آنها مسلط شوید و شرح آنها بسیار مفصل است. هدف ما در این فصل آشنایی مقدماتی شما با انواع تحلیل و ابزارهای اولیه ان است .

آغاز کلاهبرداری ها برای آیکوی تلگرام

با توجه به محبوبیت تلگرام و لحظه شماری بسیاری از کاربران برای شرکت در عرضه آن، انتظار ظهور سایت ها و آیکو های جعلی از این جریان طبیعی بود اما سرعت این کلاه برداری ها بسیار فراتر از حد انتظار بود.

ابتدا سایتی با آدرس gramcoin.tech کلاه برداری های این حوزه را آغاز کرد.

این سایت با اجرای یک آیکو تقلبی با نام TON ، در عرض فقط چند ساعت هزاران یا شاید میلیونها دلار به صورت اتریوم و بیت کوین از کاربران کلاه برداری کرده است که حتی در ایران هم عده زیادی قربانی این کلاه برداری شدند. متأسفانه برخی هموطنان عزیز بدون تحقیق و بررسی، حتی تا ۱ اتریوم (معادل حدود ۶ میلیون تومان) از سرمایه خود را در جیب کلابرداران ریخته اند و قطعا از این قبیل کاربران بسیار زیاد هستند. سایت مذکور با روش کد ریفرال یا همان زیر مجموعه گیری سریعا گسترش پیدا کرد و در عرض چند ساعت کلاه برداری بزرگی انجام داد. قطعا همه علاقه مندان به بلاک چین و ارز های دیجیتال، منتظر جمع سپاری بزرگ تلگرام هستند. خیلی ها برای سرمایه گذاری روی پلت فرم تلگرام لحظه شماری می کنند. کلاهبردارانی که طی روزهای گذشته هزاران دلار پول به جیب زدند، دقیقا از این انتظار سوءاستفاده کردند.

آیکوی تلگرام

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

تحلیلگران بورس غالبا از دو روش تحلیلی برای سیگنال های خرید و فروش خود و پیدا کردن سهم های مستعد رشد استفاده می کنند: تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی. تحلیل فنی یا تکنیکال مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیش بینی آینده روند قیمت ها است. تحلیل تکنیکی فرآیند بررسی قیمتهای تاریخی سهام در جهت تعیین قیمت های احتمالی آینده است.

این کار به وسیله مقایسه روند انتظاری قیمت جاری با حرکت قیمت تاریخی قابل قیاس، انجام می گیرد تا نتیجه معقولی پیش بینی گردد. کارشناسان سنتی ممکن است این فرآیند را به عنوان یک حقیقت این طور تعریف کنند که تاریخ خودش را تکرار می کند، حال آنکه دیگران به این گفته بسنده می کنند که باید از گذشته پند بگیریم. به واقع تحلیل تکنیکی دانشی تجربی است که در طی زمان تکامل یافته و افراد بسیاری در رشد و هدایت آن نقش داشته اند.

رفتار قیمت همواره در تحلیل تکنیکال نقش اصلی را دارد و رفتار حجم معاملات نیز تکمیل کننده این اصل هستند. رفتار قیمت و رفتار بازار در خیلی موارد معنای مشابهی دارند و به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند. تحلیل تکنیکی (تکنیکال) یا تحليل فنی روشی برای پیش بینی قیمتها در بازار از طریق مطالعه وضعیت گذشته بازار است.

در این تحلیل از طریق بررسی تغییرات و نوسان های قیمت ها و حجم معاملات و عرضه و تقاضا می توان وضعیت قیمت ها در آینده را پیش بینی کرد.این روش تحلیل در بازار ارزهای خارجی، بازارهای بورس اوراق بهادار و بازار طلا و دیگر فلزات گرانبها کاربرد گسترده ای دارد. تحلیلگران تکنیکال ارزش ذاتی اوراق بهادار را اندازه گیری نمی کنند، در عوض از نمودارهاو ابزارهای دیگر برای شناسایی الگوهایی که می تواند فعالیت آتی سهمرا پیش بینی کند بهره می جویند.

تکنیکال دسته ها که پیشتاز آنان جان مورفی است در کتاب آموزش تکنیکال خود می نویسد: هر چیزی اعم از شرایط اقتصادی، جغرافیایی، سیاسی و غیره را می توان در قیمت سهم مشاهده کرد. تحلیلگران تکنیکال معتقد هستند تمام تأثیراتی که عوامل مختلف می توانند بر سهم بگذارند در قیمت نمایان می شود. بنابر این سیگنال های خرید و فروش آنان بر اساس نمودار یا چارت سهم است.

اما تحلیلگران بنیادی معتقدند که باید تمام عواملی را که بر قیمت سهم تأثیر می گذارند بررسی کنند.غالبأ تحلیلگران بنیادی با استفاده از صورتهای مالی شرکتها (ترازنامه صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و …) ارزش ذاتی یک سهم را محاسبه می کنند و در صورتی که سهم زیر ارزش ذاتی خود در حال معامله باشد آن سهم را می خرند و تا رسیدن به قیمت ارزش ذاتی خود صبر می کنند (حال ممکن است ۲ ماه طول بکشد یا ۲ سال).

تحلیلگران تکنیکال از نمودارها برای تحلیل خود استفاده می کنند و برایشان فرقی نمی کند سهم در صورتهای مالی خود، سود پیش بینی کرده یا آمار فروش امسال از سال گذشته بیشتر است به نه! تنها چیزی که برای تحلیلگر تکنیکال اهمیت ویژه ای دارد فقط قیمت است .به عبارت دیگر هر دو روش تکنیکال و فاندامنتال همواره سعی بر حل یک مشکل واحد دارند و آن مشکل چیزی نیست جز پیش بینی اینکه قیمت ها تمایل دارند در چه جهتی حرکت کنند.

آنها از دو راه متفاوت به یک مسئله واحد می پردازند .تحلیل فاندامنتال علتهای تغییر قیمت را بررسی می کند حال آنکه یک تحلیل گر تکنیکال تأثیرات آن را به چالش می کشاند. تحلیل گر تکنیکال عقیده دارد که تغییرات قیمت تنها چیزی است که او نیاز دارد بداند و دانستن علتها و دلایل این تغییرات لازم نیستند و در مقابل تحلیل گر فاندامنتال همواره به علت ها و دلایل تغییر قیمت می پردازد .اما سؤال اصلی اینجاست که چگونه از سیگنال های خرید و فروش متوجه بشویم که یک تحلیلگر تکنیکالی است یا بنیادی؟ تکنیکال یا فاندامنتالیست بودن تحلیلگران از دو منظر قابل بررسی است: هر چه میانگین سود تحلیلگر بیشتر باشد نشان دهنده بنیادی کار بودن تحلیلگر است.

.

و هرچه میانگین سود کمتر باشد به این معنی است که این تحلیلگر روش تکنیکال را مبنای خرید و فروش خود قرار داده است که این یعنی دنبال سود های کم اما به تعداد زیاد است. چرا که تحلیلگران بنیادی بورس صبر می کنند تا قیمت به ارزش ذاتی خود برسد و در این میان از خرید و فروش های پی در پی خوداری می کنند. این استراتژی معمولا باعث می شود بعد از مدتی به سود دلخواه خود که کم هم نیست، برسند.

اما تحلیلگران تکنیکالی معمولا بر اساس حمایت ها و مقاومتهای سهم، سیگنال های خرید و فروش صادر می کنند و به گرفتن سود کمتر در زمان کمتر راضی هستند. فاکتور دوم میانگین زمان انتظار رسیدن به هدف است که غالبا تحلیلگران تکنیکال مدت زمان کمتری نسبت به تحلیلگران بنیادی انتظار می کشند در تحلیل تکنیکال اساس پیش بینی بر مبنای تغییرات تاکنون قیمت و مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر روند تغییر در بازه های زمانی مشخص پایه گذاری شده است.

معامله گر با مشاهده چارت قیمت ها و استفاده از اندیکاتور های لازم برای استراتژی خود، به تحلیل بازار می پردازد .استراتژی روش محاسبه نقاط ورود به بازار و خروج از آن است که معامله گر یا خود به آن دست یافته یا از یافته های دیگران استفاده می کند. پایه نظر تحلیلگران تکنیکالی این است که وقایع هرچه که باشند اثر خود را روی قیمت و در نهایت روی نمودارها می گذارند بنابراین کسی که نمودار را بشناسد فارغ از اخبار و وقایع می تواند معامله کند .

تفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال

تفاوت تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال

مانند هر حرفه و شغلی که نیاز به آموزش و کسب مهارت دارد، حضور در بازارهای مالی (بورس ایران، فارکس، ارزهای دیجیتال) و کسب توانایی در جهت موفق عمل نمودن در این مارکت ها از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. چه بسا افرادی که با سرمایه های کلان وارد این حوزه های معاملاتی شدند اما به علت نداشتن مهارت های کافی معامله گری، سرمایه های خود را از دست داده اند. بنابراین شما به عنوان یک تریدر (معامله گر) در مرحله ی اول باید بدانید چرا نیاز به تحلیل دارید؟ ما در یار سرمایه به شما می گوییم که اگر فردی راه بلد این راه پر پیچ و خم نباشد، هزینه های گزافی پرداخت خواهد نمود. هزینه های بسیار سنگینی که به قیمت از دست دادن سرمایه و برهم خوردن آرامش روحی و روانی در زندگی انسان می شود.

بنابراین هر فردی که مایل به انجام فعالیت در این بازارها باشد می تواند آهسته و پیوسته به آموزش در این زمینه بپردازد و سپس با کسب مهارت های کافی شروع به فعالیت نماید. توجه کنید که هیچ روش یا راهکار صد در صدی برای جلوگیری از متضرر شدن وجود ندارد، اما با استفاده از این دو روش می توان میزان ضرر معاملات را به حداقل رساند و مقدار سود را تا حد امکان بالا برد. برای شناسایی روند قیمت ها می توان از دو نوع تحلیل استفاده نمود، تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی. این دو تحلیل از این جهت به کمک تریدر می آیند که قدرت تصمیم گیری شفاف تری به تریدر می دهند، زیرا تریدر از روند انجام معاملات با خبر شده و فقط با کنترل هیجانات، می تواند معاملات صحیح تری داشته باشد. به مرور زمان تریدر طبق اصول خاص خود اقدام به ریسک و انجام معامله می کند و می آموزد که جهت هرگونه پیش آمدی آماده باشد ، زیرا تحلیل گر عواقب کار خود را با تصمیم های خود می پذیرد و به مرور زمان استراتژی های خاصی در نظر می گیرد که در مجموع به سود ده بودن معاملات می انجامد. برای آشنایی با این دو مفهوم اساسی همراه آموزش های سرمایه گذاری ما باشید.

تحلیل تکنیکال

در این نوع تحلیل، تحلیلگران به نکات زیر در معاملات مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر خود تاکید دارند:

  • خواندن نمودار ها و مشاهده روند ها
  • در تحلیل تکنیکال این باور وجود دارد که نوسانات قیمت تصادفی نیست، بلکه از الگو و روند های مشخصی پیروی می کند که معمولاً تمایل به تکرار دارند.
  • تمرکز روی تحرکات قیمت، یعنی با بررسی تحرکات قیمت در گذشته به پیش بینی قیمت در آینده می پردازند.
  • در تحلیل تکنیکال قیمت، حرف اول و آخر را می زند.
  • در بلند مدت سهام، قیمت خود را اصلاح می کند.
  • هدف تحلیل تکنیکال این است که با توجه به روند قیمتی آن سهم طبق اصول، فاکتورها و روش های مخصوص به خود، بتواند محدوده ی مناسب برای خرید و فروش را پیدا کند.

برای مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر درک بیشتر به ذکر یک مثال ساده در زندگی روزمره خودمان می پردازیم:

فرض کنید شما در حال خرید یک خودرو هستید، فاکتورهای مهم انتخاب شما برای خرید، به این شکل خواهد بود که: قیمت خودرو مورد نظر چقدر است؟ تعداد خرید و فروش این خودرو چقدر است؟ روند قیمت این خودرو در روزهای گذشته به چه صورت بوده است؟ در نظر گرفتن این فاکتورها در تحلیل تکنیکال جهت تحلیل انواع بازارهای مالی بسیار مفید خواهد بود.

تحلیل بنیادی

در تحلیل بنیادی با تعیین ارزش ذاتی سهم، شخص سرمایه گذار از تحلیلش مطمئن می شود، لازم به ذکر است که این تحلیل نیز بر فرضیاتی استوار است که وقتی یک تحلیلگر بنیادی، ارزش ذاتی سهم را تعیین می کند، باید گفت همه آنها را در نظر گرفته است

در این نوع تحلیل، تحلیلگران بنیادی معمولا به نکات زیر توجه دارند:

  • تحلیلگران، رویدادها، اخبار اقتصادی، صنایع و صورت های مالی را مطالعه می کنند.
  • به دست آوردن علت تحرکات قیمت از بین اخبار شرکت ها و داده ها مالی.
  • هدف این تحلیل برقرار کردن یک رابطه ی علت و معلولی بین تحرکات قیمت و اخبار اقتصادی است.

تحلیل بنیادی یا تحلیل تکنیکال

اصولاً افرادی که به تازگی وارد دنیای سرمایه گذاری در مارکت ها شده اند، تصور می کنند که الزاماً یکی از دو روش تحلیل، بهترین نتیجه و ثمره را خواهد داشت، در صورتیکه چنین تفکری کاملاً غلط است. به عبارت بهتر هرکدام از روش های تحلیل، ویژگی هایی دارند که در جای خود بسیار مفید و کاربردی می باشد. در ادامه ی این بخش به ذکر ویژگی های این دو روش می پردازیم.

مطلوب ترین تحلیل از دیدگاه تحلیل گران خبره، این است که در مرحله ی اول ارزش و بنیاد سهم را سنجیده و سپس به کمک تحلیل تکنیکال و ابزارهایش، تصمیم خود را مبنی بر ورود در آن سهم یا عدم ورود، اتخاذ می کنند. غالباً بسیاری از فعالین مارکت ها، از تخصص کمتری برخوردارند، بنابراین طبق شنیده ها، سراغ تحلیل تکنیکال می روند. تحلیل تکنیکال نیاز به تخصص چندان خاصی ندارد، و از همین جهت است که طرفداران بسیاری دارد. در این تحلیل، ابزار های ساده ای وجود دارد که کارآیی مناسب و سریعی دارد، و همین ابزارها این تحلیل را انعطاف پذیر کرده، به طوریکه در هر بازاری می توان از آن بهره مند شد. تحلیل گر تکنیکال با استفاده از دو پارامتر زمان و قیمت به پیش بینی آتی قیمت سهم و روند بازار می پردازد و بر این باور است که همه چیز در سابقه ی قیمت وجود دارد و با صرف وقت کمتر و استفاده از ابزارهای ساده به نتیجه می رسد، در آن سوی ماجرا، بسیاری از سهامدارن از تحلیل بنیادی به دلایلی مانند باب میل نبودن و وقت گیر بودن، دوری می کنند و به همین دلیل ممکن است سراغش نروند، تحلیل گر بنیادی به تعیین ارزش ذاتی سهم و مقایسه ی آن با قیمت اکنون سهام می پردازد که به صرف وقت بیشتری نیاز دارد. اما وارن بافت که یکی از پرچمداران تحلیل تکنیکال است، اعتقادی به انواع تحلیل نمودارهای زمان وقیمت ندارند و توصیه اشان پیوسته این است که سهام با ارزش را تعیین کنید و آن را بخرید و منتظر بمانید تا بازار به آن واکنش مثبت نشان دهد.

سخن آخر

این دو روش تحلیل در کنار هم چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت بسیار موثر تر عمل خواهند کرد. در حال حاظر اکثر سرمایه گذاران موفق از تلفیق این دو روش استفاده می کنند، توصیه ی ما به شما عزیزان این است که مقایسه هدف تحلیلگر و معامله‌گر بدون تعصب و باصرف وقت، اقدام به یادگیری تحلیل بنیادی نمایید و سپس و با تعیین ارزش ذاتی سهم، برای یافتن نقطه ی ورود مناسب، از تحلیل تکنیکال استفاده نمایید. این را هم در نظر داشته باشید که همواره بازار، قابل پیش بینی نمی باشد، و چه بسا حتی در برهه هایی از زمان، بازار تحلیل نا پذیر باشد، در چنین مواقعی به بررسی روانشناسی بازار هدف پرداخته و با رعایت اصول مدیریت سرمایه با روش هایی مانند، خرید پله ای و تنوع بخشی به سبدهای سرمایه گذاری می توان موفق عمل نمود. یار سرمایه مثل همیشه رسالت خود را در این می بینید که شما را در کسب سود بیشتر در بازارهای سرمایه گذاری یاری کند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.