دانستنی های مهم خیاطی
1.سیم نامریی توسط پایه پیچ رل دوخته می شود.
2.درمدل های غیر قرینه الگو روی یک لای پارچه بریده می شود.
3.حلقه آستین معمولا ۲ الی ۳ سانت باید گشادتر از حلقه بالاتنه باشد .
4.لایی زانفیکس از هر دو رو به پارچه می چسبد.
5.به اندازه دور سینه چست می گویند.
6.به پارچه های چهار خانه پیچازی می گویند .
7. آمفورشور به اندازه گیری دو فاق جلو و پشت می گویند.
8.جیب و مچ و برش سرشانه در پارچه های چهار خانه روی اریب پارچه برش میشود.
9.پارچه ای که به شکل مثلث که به لباس گشادی میدهد گوده میگویند.
10.یقه شومیزه به یقه مردانه گفته می شود.
11.اصطلاح دوپیس به کت و دامن گفته می شود .
12.به قطعات لباس پنل گفته می شود.
13.لباس یک پارچه و یک رنگ برای افراد چاق و کوتاه مناسب است .
14.کت و دامن دو رنگ برای اندام لاغر و بلند مناسب است .
15.در پارچه های ضخیم عرض پنس ها را قیچی و اتو می کنیم
16.پارچه های حریر بصورت دوبله آستر کشی می شوند .
17.اگر کاپ آستین بلند باشد افتادگی آستین در سر شانه دیده می شود .
18.یقه دکلته برای افراد سینه درشت و گردن باریک و بلند و سرشانه کوچک مناسب نیست .
19.برای پارچه های کشی آستر را جدا برش می زنیم و لبه های لباس وصل نمی شود.
20.در مدل های بدون آستین به گشادی کمتری نیاز دارند و حلقه آستین باید تنگ تر باشد.
21.یقه هالتری یقه ای است که به پشت گردن وصل میشود و لباس سرشانه ندارد .
22.دوخت های عرضی پارچه های کشی با زیگزاگ انجام شود بهتر است .
23.آکاردمان به برش زیر سینه می گویند.
24.برای اینکه گوده زیباتر نمایان شود مقداری از درز کم می کنیم .
25.اگر بازو برجسته باشد اندازه سرشانه را بیشتر بگیرید.
نکات مهم و کلیدی راجع به شلوار:
کنترل های مربوط به شلوار:
1. کنترل راستا که حتما باید انجام شود و گرنه شلوار در پا حالت پیچ خوردگی دارد.
2. کنترل کمر باید بین ساسون ها را اندازه بگیریم که به 1/2 دورکمر برسد.ساسون های چیدنی باید چیده شود ولی در جزوه شلوار گفته شده بهتره چیده نشود، اگر کنترل کمر انجام شد و کم بود از مقدار ساسون ها کم می کنیم و اگر زیاد بود به مقدارشون اضافه.
3. کنترل ران برای افرادیکه خیلی چاق هستند باید کنترل ران انجام شود،گشادی فاق جلو تا پشت را اندازه می زنیم، مثلا هرچه اندازه دور ران است در الگو 2سانت بیشتر باشد. اگر 60 است باید 62 باشد.
4. کنترل آنتی ژامپ باید از قسمت جلو از بالای گشادی فاق تا پایین، ولی در قسمت پشت باید از پایین به بالا اندازه بگیریم، در کشیدن روی الگو قسمت پشت باید 1 سانت بیشتر باشد.
نکات مهم در مورد پارچه:
1: پارچه های نخی و کتانی قبل از برش و دوخت باید شسته شوند و پارچه های پشمی هم حتما باید اتو شوند.
2: بعضی از پارچه ها هنگام اتوکشی جمع می شوند، یعنی مقدار پارچه کمتر می شود پس باید دقت کنیم که قبل از برش لباس حتما مقداری از پارچه را امتحان کنیم که اگر پارچه این شرایط را داشت مقدار زاپاس را بیشتر کنیم.
3: اگرشخصی دورباسن زیاد داشته باشد، برای بدست آوردن بلندی فاق بهتر است 1/4 دورباسن را منهای 2کنیم.(منظور دور باسن بالای 116 است).
4: برای افرادی مثل بچه ها که دور باسن شان کم می باشد بهتر است 1/4دورباسن را به اضافه 2کنیم.
5: کسانی که شلوار فاق کوتاه بخواهند، می توانند از قد اصلی یعنی کمر به سمت پایین بیاییم، و افرادی که شلوار لوله تفنگی یا تنگ بخواهند می توانند هر مقدار روی دمپا یا پاچه یا قد شلوار علامت بزنند و از روی خط زانو نیز همین مقدارداخل شوند و بهم وصل کنند.
6:افراد قد بلند هم بلندی باسن شان را باید 20 بگیرند.
محاسبه مقدار پارچه لازم:
برای محاسبه ی میزان پارچه مورد نیاز برای هر لباس به موارد زیر توجه نمایید:
۱- سایز بدن
به عنوان مثال در سایز ۳۸ یک کت، می توان الگوی بالاتنه پشت و جلو را کنار هم قرار داد ولی ممکن است در سایز ۵۰ همان کت نتوان الگوها را کنار هم قرار داد و پارچه ی بیشتری لازم است.
۲- عرض پارچه
عرض پارچه ها متفاوت است معمولا ۱۴۰ یا ۱۵۰ سانتیمتر است .
۳- مهارت خیاط در چیدمان الگو روی پارچه
نحوه ی چیدمان الگو روی پارچه بسیار مهم است و خیاط باید با مهارت و دقت کامل این کار را انجام دهد تا از هدر رفتن پارچه و یا بالعکس کم آمدن آن جلو گیری نمایید. باید راستا ی الگوها و زاپاس مناسب در نظر گرفته شود .
۴- پارچه های دارای خواب یا سایه روشن
در بعضی پارچه ها مانند ساتن یا مخمل ، خواب پارچه به یک سمت میباشد و در صورتی که الگوها را معکوس بچینید پس از دوخت روی بدن سایه روشن می اندازد بنابر این در این گونه پارچه ها مقدارمصرف پارچه بیشتر است.
۵- آب رفت پارچه
پارچه های نخی معمولا پس از یک بار شست و شو مقداری کوتاه می شود و در بعضی موارد از عرض پارچه نیز کم می شود ، بنابر این باید پارچه ی نخی را کمی بیشتر بخرید و قبل از برش آن را خیس کنید .
۶- لباس های کلوش
در دامن های کلوش چند طبقه و یا پیراهن هایی که در آن برش های متعدد کلوش وجود دارد میزان پارچه دقیق را نمی توان محاسبه کرد بلکه باید حدود پارچه را با کمی اضافه تر حدس بزنید.
۷- لباس هایی که از اریب پارچه برش زده می شوند
معمولادر این لباسها ۱٫۵ تا ۲ برابر حالت معمولی پارچه مصرف می شود
۸- پس از رسم الگو تمامی پنل ها مانند یقه ،آستین، سجاف یقه ، مچ ، جیب ، کمربند و … را آماده نمایید و در کنار هم ( شبیه پارچه ) با کمی فاصله بچینید و مقدار پارچه را تخمین بزنید.
10 الگوی برتر و مهم پرایس اکشن
برای تحلیل نموداری هر بازار، شناخت الگوهای پرایس اکشن الزامی است. در ادامه آموزش پرایس اکشن همراه سایت یار سرمایه باشید تا به بررسی الگوهای با اهمیت و نحوه معامله با آن ها بپردازیم.
الگوی کندل خسته ( Exhaustion Bar)
معادل فارسی این الگو، کندل خسته نام دارد. این الگو بیان گر اتفاقات در حال رخ دادن است. زمانی که بازار دست گروهی خاص (خریداران - فروشندگان) است، پس از مدتی آن گروه توان خود را از دست داده و خسته می شوند، در این هنگام، گروه مقابل وارد عمل شده و میدان را در دست می گیرند.
نوع صعودی این الگو Bullish Exhaustion Bar نام دارد که با یک گپ نزولی باز شده، اما با قدرت بالا آمده و در نزدیکی High (قله ی) خود بسته می شود.
نوع نزولی در این الگو Bearish Exhaustion Bar نام دارد که با گپ صعودی باز شده و پر قدرت به سمت پایین نزول می کند و نزدیکی Low (کف) خود بسته می شود.
نکته 1: حجم معاملات در این الگو افزایش می یابد.
نکته 2: گپ ایجاد شده در هر دو حالت پر نمی شود و به همان صورت باقی می ماند.
طبق آنچه بیان شد بهتر است که ورود به معامله یا خرید، بالای الگوی Bullish Exhaustion Bar صورت گیرد و خروج از معامله یا فروش، پایین Bearish Exhaustion Bar صورت گیرد.
الگوی کندل معکوس ( Reversal Bar)
این الگو را در فارسی می توانیم کندل معکوس بنامیم. یکی از مهمترین الگو های پرایس اکشن، الگوی کندل معکوس یا ( Reversal Bar ) می باشد که دارای دو نوع نزولی (Bearish) و صعودی (Bullish) است. از این الگو در تحلیل تکنیکال انواع بازارهای مالی مانند فارکس، بورس، ارز دیجیتال می توان استفاده نمود.
کندل معکوس صعودی
برای تشخیص کندل معکوس صعودی باید حرکات کندل های قبل را بررسی نمود. در صورتی که کندل جدید زیر Low کندل قبل باز شود و بالاتر از Low همان کندل بسته شود، این کندل را می توان کندل معکوس صعودی در نظر گرفت. در الگوی کندل معکوس صعودی ، بازار زیر Low کندل قبل حمایت خوبی می شود، این حمایت پر قدرت باعث بالا رفتن قیمت شده و در نهایت بالای Low کندل قبلی بسته می شود. این اولین نشانه از احتمال حرکت بازگشتی صعودی است.
کندل معکوس نزولی
نوع نزولی این الگو نیز مانند نوع صعودی وابسته به حرکات قبلی کندل ها است، اما دقیقا برعکس نوع صعودی عمل می کند، یعنی کندل جدید بالاتر از High کندل قبل رفته و سپس پایین تر از High همان کندل قبل بسته می شود. در الگوی نزولی، بازار بالای High کندل قبل به مقاومت قدرتمندی بر می خورد و همین امر باعث عقب نشینی خریداران و قدرت گرفتن فروشندگان می شود، به گونه ای که قیمت پایین تر از High کندل قبلی بسته می شود.توضیحات کوتاه درباره الگوی مثلث توضیحات کوتاه درباره الگوی مثلث
استراتژی معامله با کندل معکوس به چه صورت است؟
نحوه معامله با این الگو به این شکل است که در یک روند صعودی در بالای Bullish Exhaustion Bar می توان اقدام به خرید نمود و در روند نزولی در پایین الگوی Bearish Exhaustion Bar می توان اقدام به فروش نمود.
الگوی کندل معکوس کلیدی Key Reversal Bar
در فارسی می توانیم این الگو را کندل معکوس کلیدی بنامیم. این الگو در ظاهر نشانه هایی از روند بازگشتی دارد، اکثر الگوهای Key Reversal Bar بیشتر در تایم فریم های روزانه و بالاتر قابل مشاهده هستند یا بهتر است بگوییم این الگوها در تایم فریم های بالاتری اعتبار بیشتری دارند. الگوی کندل معکوس کلیدی نیز دارای دو نوع نزولی (Bearish) و صعودی (Bullish) است.
کندل معکوس کلیدی صعودی
نوع صعودی این الگو با یک گپ قیمتی شکل می گیرد، یعنی کندل دوم که صعودی است از زیر Low کندل قبل باز شده و بالاتر از High کندل قبل بسته می شود ( Bullish Key Reversal Bar ). وقتی که گپی به سمت پایین باز می شود یعنی فروشندگان قدرت را در دست گرفته اند و زمانی که بازار این حرکت نزولی آغاز شده را تایید نکند، قیمت را به سمت بالا می کشاند و امکان اینکه تمایلات بازار به حالت صعودی تغییر کند وجود دارد.
کندل معکوس کلیدی نزولی
در نوع نزولی الگوی کندل معکوس کلیدی، کندل دوم که نزولی است از بالای High کندل قبل باز شده و پایین Low کندل قبل بسته می شود ( Bearish Key Reversal Bar ). وقتی که گپی به سمت بالا باز می شود یعنی خریداران قدرت را در دست گرفته اند و در نهایت با یک مقاومت مستحکم رو به رو شده و روند قیمت نزولی می شود.
استراتژی معامله با کندل معکوس کلیدی به چه صورت است؟
پس در حالت کلی این الگو نشان دهنده قدرت تمایلات بازار است. برای معامله با این الگو می توان در بالای الگوی Bullish Key Reversal Bar اقدام به خرید نمود و در صورت عدم اطمینان می توان صبر کرد تا در بالای قیمت بسته شدن کندل دوم اقدام به خرید کرد. در پایین الگوی Bearish Key Reversal Bar می توان اقدام به فروش نمود و در صورت عدم اطمینان می توان صبر کرد تا در پایین قیمت بسته شدن کندل دوم اقدام به فروش کرد.
الگوی کندل پینوکیو ( Pin Bar)
نام اصلی این الگو Pinocchio Bar (کندل پینوکیو) می باشد. به علت شکل ظاهری که شبیه دماغ پینوکیو است مانند خود پینوکیو هم دروغگو است. این الگو سایه ی ( Shadow ) بلندی دارد که در نوع صعودی سایه در پایین کندل و در نوع نزولی سایه در بالای کندل قرار دارد. این الگو به وسیله ی سایه ی بلندش موقتا سطح حمایت یا مقاومت را شکسته و باعث فریب معامله گران می شود تا در جهت اشتباهی وارد بازار شوند و در صورتی که معامله گران متوجه تله نباشند قربانی معامله گرانی خواهند شد که در جهت صحیح اقدام به معامله کرده اند. نحوه معامله با این الگو به این شکل است که بالای الگوی Bullish Pin Bar که به وسیله ی حمایت قوی رد شده است اقدام به خرید کنیم و زیر الگوی Bearish Pin Bar که به وسیله ی مقاومت قوی رد شده است اقدام به فروش کنیم.
الگوی دوکندل بازگشتی ( Two-Bar Reversal)
این الگو به وسیله ی دو کندل قوی که در جهت مخالف هم بسته شده اند شکل می گیرد. نوع صعودی این الگو از ترکیب یک کندل نزولی (کندل اول) و یک کندل صعودی (کندل دوم) شکل می گیرد ( Bullish Two-Bar Reversal ). در نوع نزولی ابتدا کندل صعودی می آید و پس از آن کندل نزولی ظاهر می شود ( Bearish Two-Bar Reversal ) این الگو یکی از الگوهای بازگشتی است. زمانی که روی سطح حمایت فشار خرید باشد احتمال ایجاد الگوهای بازگشتی و الگوهایی مثل Bullish Two-Bar Reversal وجود دارد. زمانی که فشار خرید روی سطح مقاومت باشد احتمال پدید آمدن الگوهایی همچون Bearish Tow-Bar Reversal وجود دارد. زمان خرید توسط این الگو، بالای High الگوی Bullish Two-Bar Reversal می باشد و زمان فروش، پایین Low الگوی Bearish Two-Bar Reversal است.
الگوی سه کندل برگشتی (Three Bar Reversal)
شکل ظاهری نوع صعودی این الگو دارای چند نشانه است:
- یک کندل نزولی
- یک کندل Lower High و Lower Low است، سایه ی بالایی این کندل از High کندل قبلی پایین تر است و سایه پایین این کندل از Low کندل قبلی پایین تر است.
- یک کندل صعودی که Low آن بالاتر از Low کندل دوم است. کندل سوم بالاتر از High کندل دوم بسته می شود.
شکل ظاهری نوع نزولی این الگو به شرح زیر است:
- یک کندل صعودی.
- یک کندل که درای Higher High و Higher Low می باشد. سایه ی بالایی این کندل از High کندل قبلی بالاتر است و سایه ی پایینی این کندل از Low کندل قبلی بالاتر است.
- یک کندل نزولی که High آن پایین تر از High کندل قبلی باشد و زیر Low کندل قبلی بسته می شود.
در مقایسه با سایر الگوهای برگشتی، این الگو محافظه کارتر است و با سه کندل سعی دارد که معامله گران را مجاب کند. همچنین این الگو نشان دهنده ی نقطه ی چرخش بازار است و توسط کندل سوم برای تایید تغییر جهت بازار استفاده می شود.
استراتژی معامله با الگوی Three Bar Reversal به چه صورت است؟
بالای آخرین کندل الگوی Bullish Free-Bar Reversal موقعیت خرید است و پایین آخرین کندل الگوی Bearish Free-Bar Reversal موقعیت فروش است.
الگوی Free-Bar Pullback
پیدا کردن این الگو در چارت معاملاتی بسیار آسان است، مانند سایر الگوهایی که تا کنون ذکر شد دارای دو نوع صعودی و نزولی است.
نوع صعودی در این الگو از یک کندل صعودی و سه کندل پی در پی نزولی شکل می گیرد ( Bullish Free-Bar Reversal )، اما در نوع نزولی ابتدا یک کندل نزولی و سپس سه کندل صعودی پی در پی شکل می گیرد. در بازار روند دار، به سطوحی که شکسته می شود گاهی پولبک می کند. به عبارت بهتر کندل اول که قدرتمندتر است شکست سطح را انجام می دهد و توضیحات کوتاه درباره الگوی مثلث سه کندل بعدی پولبک را کامل می کنند. در صورتی که بتوانیم این الگو را درست تشخیص دهیم می توان با اطمینان گفت که روند قبلی ادامه دارد.
استراتژی معامله با الگوی الگوی Free-Bar Pullback به چه صورت است؟
هنگام خرید با این الگو در روند صعودی باید حتما سه کندل نزولی پی در پی را مشاهده کنیم، سپس بالای اولین کندل صعودی بعد از سه کندلی که بیان کردیم، معامله می کنیم. در روند نزولی هم باید سه کندل صعودی پی در پی را مشاهده کرده و پس از آن زیر اولین کندل نزولی بعدی اقدام به فروش کرد.
الگوی Inside Bar
این الگو از دو کندل شکل گرفته است. کندل دوم به صورت کامل به وسیله ی کندل قبل از خود پوشش داده شده است، یعنی کندل دوم دارای High و Low هایی پایین تر از High و Low های کندل اول است. این الگو نشان دهنده ی توقف کوتاه مدت در قیمت و نوسانات می باشد. زمانی که این الگو شکل گرفت در بازار حجم معاملات کمتر می شود و با این کاهش، کندل دوم داخل محدوده ی کندل اول قرار می گیرد.
توجه به این نکته الزامی است که این توقف کوتاه مدت نشان از قدرت در یک جهت خاص نیست.
در این الگو باید هر زمان آماده ی ترید باشید، زیرا جهت گیری بازار به هیچ عنوان قابل پیش بینی نیست.
جهت انجام معامله با این الگو توجه به این نکات الزامی است:
- طبق روند جاری بازار فقط در جهت خرید یا فروش وارد شوید.
- می توانید منتظر Breakout بمانید و پس از آن در جهتی که شکست غلط اتفاق افتاد اقدام به معامله کنید.
الگوی Outside Bar
این الگو کاملا برعکس Inside Bar است. در این الگو کندل دوم حتما کندل دوم باید به صعورت کامل کندل اول را پوشش دهد. یعنی کندل دوم دارای High و Low هایی بالاتر از High و Low های کندل اول می باشد. این الگو نشان دهنده ی این است که هر دو طرف بازار قدرتمند هستند. در اکثر مواقع مشخص نیست که کدام دسته بر بازار مسلط می شوند (خریداران-فروشندگان)، اما آنچه مشخص است زیاد شدن نوسانات بازار است. نواسانات و زیاد شدن حجم معاملات در این الگو به صورت کوتاه مدت است.
نحوه معالمه با الگوی Outside Bar
زمانی که این الگو در نزدیکی سقف یا کف خود بسته می شود، باید منتظر Breakout بمانیم و به محض مشاهده ی آن وارد معامله شویم.
الگوی NR7
برای شکل گیری این الگو 7 کندل دخیل هستند، در صورتی که آخرین کندل کوچکترین رنج را نسبت به شش کندل قبلی داشته باشد، می توان گفت که الگوی NR7 شکل گرفته است (اختلاف بالا و پایین یک کندل را رنج کندل می گویند). این الگو نشان دهنده ی کاهش نوسانات بازار است و توضیحات کوتاه درباره الگوی مثلث توضیحات کوتاه درباره الگوی مثلث از این جهت به الگوی Inside Bar شباهت دارد. در الگوی NR7 کاهش نوسانات با 7 کندل مشاهده می گردد و به این معنی است که کاهش نوسانات رخ داده بسیار قدرتمندتر است، اما در الگوی Inside Bar کاهش نوسانات بازار توسط یک کندل مشاهده می گردد. در حالی که الگوی Inside Bar بیانگر این بود که قدرت در هیچ یک از دو جهت وجود ندارد، اما الگوی NR7 معمولا به سمت بالا یا پایین حرکت می کند. در چنین شرایطی با کاهش نوسانات، NR7 یک رنج قیمتی را نشان می دهد. توجه داشته باشد وقتی که قیمت به شدت تحت فشار باشد، هشداری است مبنی بر وقوع انفجاری در قیمت.
استراتژی معامله با الگوی NR7 به چه صورت است>
در روند صعودی، بالای High آخرین کندل موقعیت خرید است، در رند نزولی، پایین Low آخرین کندل این الگو موقعیت فروش است.
تحلیل تکنیکال و نقش آن در بررسی سهام
تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه (بورس)، یکی از مکتبهای اصلی تحلیل و بررسی سهم است که به مجموعه ای از قوانین معاملاتی گفته میشود که با تجزیه و تحلیل تحرکات و تغیرات گذشته قیمتها، تلاش میکند روند آینده قیمتها را پیش بینی کند.
تحلیل تکنیکال یکی از ۲ روش اصلی تجزیه و تحلیل بازار بورس و سهام است و از اهمیت و پیچیدگی خاصی برخوردار است. کارگذاری اقتصاد بیدار به عنوان کارگزاری با رتبه الف، در حوزهی آموزش تحلیل تکنیکال همواره کوشیده است تا سهامداران از آنان بهره لازم را ببرند.
تحلیل تکنیکال چیست؟
روش تحلیل تکنیکالی یکی از ۲ روش سنتی و اصلی تجزیه و تحلیل بازار بورس است. تحلیل تکنیکال یا تکنیکی بر اساس دادههای رخ دادهی بازار بورس میباشد. دادهها یا اطلاعات بازار شامل سطح شاخص بازار، حجم سهام معامله شده، قیمت سهم و شاخصهای تکنیکی و فنی میشود. کارگزاری اقتصاد بیدار با فراهم کردن بستر تحلیل تکنیکال (اطلاعات بیشتر: https://ebidar.com/education/articles/technical-analysis/) به شما کمک میکند تا به راحتی سهم مورد نظر را از این بعد و روش تحلیل و بررسی کنید.
این رویکرد تحلیل سهم کاملا با تحلیل بنیادی متفاوت است. بهگونهای که انواع شاخصهای بنیادی مانند سود سهام، فروش، نرخهای رشد و یا قوانین و مقررات دولتی هیچگونه اهمیتی ندارند. تکنیکالیستها (افرادی که بر اساس تحلیل تکنیکال اقدام به ورود یا خروج از معامله را میگیرند) از تغیرات کندلهای قیمت بهره میبرنند که این نمودارها و کندلها اطلاعات کاربردی از جمله حرکات و تغییرات قیمت در طول زمانی مشخص، رفتار سهم قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات رخداده و حال حاضر سهم، حجم و تعداد معاملات و عوامل این چنینی را در اختیار تکنیکالیستها قرار میدهند. یکی از مهمترین اطلاعاتی که میتوان از تحلیل تکنیکال دریافت کرد، تشخیص زمان ورود به سهم و خروج از آن است.
مزیتهای تحلیل تکنیکال نسبت به دیگر تحلیلها
در بازار سرمایه تحلیلهای مختلفی وجود دارند که هر کدام نقشی در عملکرد یک تحلیلگر دارند. در این قسمت قصد داریم به مزیتهای تحلیل تکنیکال نسبت به دیگر تحلیلها و بررسی نقش تحلیل تکنیکال در بررسی سهم بپردازیم.
تحلیل تکنیکال در همه انواع و قسمتهای بازار سرمایه کاربرد دارد. اوراق سهم، آتی، کالا، و سایر اوراق بهادار همه و همه با استفاده از استراتژی تحلیل تکنیکال قابل بررسی و تحلیل هستند.
با تسلط به ابزارهای تحلیل تکنیکال شما به عنوان تحلیلگر وقت بسیار کمتری نسبت به سایر استراتژیهای تحلیلی صرف بررسی و تجزیه سهام و بازار میکنید.
یکی از مهمترین ارجعیتهایی که تحلیل تکنیکال دارد این امر است که زمان و قیمت مناسب و جذاب رابی ورود به سهم و خروج از سهم را به شما میدهد که این نقش بسیار موثری بر عملکرد شما دارد. متخصصان کارگزاری اقتصاد بیدار با بهرهگیری از این مزیت برای سرمایهی شما، بهترین نقاط ورود و خروج را انتخاب میکنند.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
تا به اینجا متوجه اهمیت و نقش پررنگ تجزیه و تحلیل تکنیکال در بازار بورس شدیم. اما این نقش و تاثیر غیر قابل انکار، فقط و فقط با ابزارهای قدرتمند ممکن است. ابزارهای این استراتژی تحلیلی تنوع و وسعت زیادی دارند. در ادامه به مهمترین و کاربردیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال که در تجزیه و بررسی سهام نقش دارند، اشاره میکنیم که همواره در مقالات آموزشی کارگزاری اقتصاد بیدار و همین طور دورههای تخصصی و جامع به آن پرداخته و به سادهترین و مفیدترین شکل ممکن برای شما شرح دادهایم.
الگوهای قیمتی
الگوهای قیمتی در حقیقت اشکالی هستند که کندلهای قیمتی با روند خاص خود آنها را تشکیل میدهند. بعد از رخ دادن و مشاهداهی این الگوها، قیمت سهم در جهتی خاص (صعودی یا نزولی) حرکت میکند. الگوهای قیمتی بیانگر این حقیقت هستند که گذشته سهم دوباره اتفاق میافتد و این الگوهای شاخص در نمودارها وجود دارند که به دفعات دیده شدهاند و شیوه بازخورد قیمت سهم بعد از این الگوها روند مشخصی دارد. از شاخصترین و پرکاربردترین الگوهای میتوان به الگوی برگشتی، الگوی ادامه دهنده، الگوی سر و شانه، الگوی فنجان و دسته، الگوی پرچم و قلاب، الگوی دو دره و دو قله، و الگوی مثلثی اشاره کرد.
نمودارهای قیمتی
نمودار خطی و نمودار کندل از مهمترین ابزارها در گروه نمودارها هستند. نمودار کندل نام دیگر نمودار شمعی است. این نمودار نسبت به دیگر نمودارهای قیمتی اطلاعات بیشتری به تحلیلگر میدهند. بالاترین، پایینترین قیمت را در بازههای زمانی متفاوت در نمودار قیمتی شمعی یا کندلی قابل رویت است.
اسیلاتور و اندیکاتور
اسیلاتورها و اندیکاتورها با استفاده از محاسبات ریاضی و اعمال آن بر روند قیمتی، به صورت بسیار دقیق شرایط پیشرو را پیشبینی میکنند. از دیگر کاربرد اندیکاتورها و اسیلاتورها میتوان به سیگنالدهی اشاره کرد. با استفاده از اسیلاتورها و اندیکاتورها، شرایطی مانند اشباع خرید فروش و ارزندگی سهم مشخص میشود. اندیکاتور توضیحات کوتاه درباره الگوی مثلث rsi، اندیکاتور استوکاستیک، اندیکاتور EMA، اندیکاتور مکدی و بولینگر باند از مهمترین و معروفترین اندیکاتورها به حساب میآیند. اندیکاتورها از پیچیدهترین ابزارهای تحلیل بهشمار میروند، اما در سایت رسمی کارگزاری اقتصاد بیدار همهی اندیکاتورها به جزییات و دقت بسیار با تصاویر گرافیکی، برای شما شرح داده شده است تا براحتی از این ابزار بهره گیرید.
الگوهای هارمونیک
شناسایی نقاط بازگشت در بازار، یکی از کاربردهای ویژه الگوهای هارمونیک است. الگوهای هارمونیک از کنار هم قرار گرفتن معنادار موجهای حرکتی بازار ایجاد میشوند. استفاده از الگوهای هارمونیک در مقایسه با الگوهای قیمتی یا کلاسیک پیچیدهتر است. علت این امر نیز این است که تشخیص و شناسایی الگوهای هارمونیک به تجربه زیادی نیاز دارد. الگوی هارمونیک ab=cd از شناختهترین الگوهای هارمونیک است. الگوی گارتلی، باترفلای و الگوی بت یا خفاش، از شاخهی الگوی ABCD میباشند که همگی هارمونیک هستند.
خطوط فیبوناچی
نسبتهای فیبوناچی که توسط ریاضیدان ایتالیایی کشف شد، در تمام طبیعت دیده میشوند و تحیل تکنیکال نیز از این قاعده مثتسنا نیست. این اعداد که گوشهای از آنها اعداد ۰٫۷۶۳ ، ۰٫۶۱۸ ، ۰٫۵ ، ۰٫۳۸۲، ۰٫۲۳۶ هستند، در الگوهای هارمونیک و سطوح حمایت و مقاومت نیز کاربرد فراوانی دارند. خطوط فیبوناتچی و همه نکات آن در کلاسهای جامع تحلیل تکنیکال که به صورت آنلاین برگذار میگردد، به خوبی آموزش داده میشود تا در تصمیمگیری شما در سرمایهگذاری تاثیرگذار باشد.
نقش تحلیل تکنیکال در کاهش ریسک معاملات
فعالیت در بازار بورس بدون بهرهگیری از تحلیل تکنیکال غیر ممکن است. در تعداد زیادی از مطالعات صورت گرفته بر معاملات و سبدهای بورسی این نتیجه استخراج شده است که بهرهگیری از تحلیل تکنیکال و ابزارهای آن تاثیر بسیاری در افزایش سوددهی و کاهش ریسک و ضرر داشته است. ابزارهای تحلیل تکنیکال با تعیین و پیشبیبنی روند پیشرو، در پیشگیری از ضرر بسیار موثر هستند. چرا که تعیین حد سود و مهمتر از آن تعیین حد ضرر، در این تحلیل رخ میدهد که بهطور سیستماتیک ریسک معاملهی شما را کاهش میدهد. برای دسترسی به این مقالات و کلاسهای آموزشی کافی است به وب سایت کارگزاری مراجعه و از آن بهره ببرید.
سایر روشهای تحلیل سهام
در بورس روشهای تحلیلی گوناگونی وجود دارد. بهترین کاری که یک سرمایه گذار و معامله گر باید انجام دهد این است که تنها به یک روش اکتفا نکند و سهام را از جنبه های مختلف مورد سنجش و بررسی قرار دهد. به طور سنتی بیان شده است که برای به یک معامله حداقل 3 دلیل باید وجود داشته باشد. بررسی وضعیت بنیادی یک سهم و تحلیل بنیادی اهمیت زیادی دارد. در گام بعدی، یادگیری رواشناسی بازار و تابلوخوانی می تواند کمک بسیار زیادی به انتخاب سهام مناسب بکند.
چند دسته و حالت برای مثلث ها در تئوری نئوویو وجود دارد؟
در اوایل دهه 1990 ، اندکی پس از انتشار کتاب استادی در امواج الیوت، الگوهای جدیدی شروع کردن به ظاهر شدن. ( دیامتریک ، سیمتریکال ، الگو ترمینال با موج 3 ممتد و انواع م ثلث هایی با اشکال عجیب و غریب ). قبل از دهه 1990، اگر شما یک مثلث انبساطی می دیدید، موج B از نظر قیمتی کوچکتر از موج D بود. و هنگامیکه یک مثلث انقباضی شکل می گرفت، موج B از نظر قیمتی بزرگتر از موج D بود.
این رفتار سفت و سخت دهه 1990 شروع به فروپاشی توضیحات کوتاه درباره الگوی مثلث کرد. اگر الگویی با یک موج A بزرگ شروع می شد، بجای آنکه موج B حداقل 0.618 برابر موج A را برگشت نماید، ممکن بود موج B به اندازه 30% موج A را برگشت کند و در نهایت از نظر قیمتی کوچکتر از موج D می شد. و اگر الگویی با موج A کوچک شروع می شد(شروع کننده یک مثلث انبساطی)، برعکس حالت قبل اتفاق می افتاد. و موج B ممکن بود بسیار بزرگتر از موج A می شد (138%) و پس از آن موج D می آمد که از نظر قیمتی بسیار کوچکتر از موج C و B بود. این نوع رفتار به این الگو شکل انبساطی در یک جهت و انقباضی در جهت دیگر می داد. ( Extracting اسمی بود که من با ادغام دو کلمه Expanding و Contracting ایجاد کردم.)
در ابتدا فرض کردم این اشکال جدید مثلث ها نتیجه تناوب معکوس بین موج B و D می باشد ( پدیده ای که قبلا تنها در امواج شتابدار و بین موج 2و 4 دیده شده بود). هرچند این موضوع تا حدی درست بود، با گذشت زمان مشخص شد که اوضاع پیچیده تر می باشد. چند سال طول کشید تا کاملاً درک کنم ، اما با مطالعه الگوهای بیشتر ، توانستم آنها را به صورت منطقی تر دسته بندی کنم.
نتیجه:
به همان روش الگوهای 5 شاخه ( الگو های شتابدار دارای سه حالت اصلی ( موج 1 ممتد، موج 3 ممتد و موج 5 ممتد) و دارای تناوب استاندارد یا معکوس بین موج 2 و 4 می باشند)، قوانین مشابهی بین الگوهای 5 شاخه ای تصحیحی (مثلث ها) بکار برده می شود. اگر موج A از مثلث “ ممتد ” باشد بعنوان مثلث انقباضی شناخته می شود. اگر موج C از مثلث “ ممتد ” باشد آنچه من مثلث خنثی می نامم شکل می دهند. اگر موج E از مثلث “ ممتد ” باشد بعنوان مثلث انبساطی شناخته می شود.
با اضافه کردن مثلث های خنثی فهمیدم این الگوها همواره در یک جهت انبساطی و در یک جهت انقباضی نیستند. و گاهی اوقات دارای تورم در وسط الگو می باشند. این زمانی بود که فهمیدم کلمه Extracting برای اشکار سازی این پدیده به اندازه کافی دقیق نبوده است. لذا استفاده از آن را متوقف کردم.
پاسخ:
امواج الیوت سنتی تنها دو الگوی مثلث انقباضی و مثلث انبساطی را می شناسد و اجازه هیچ تغییر حالتی را نمی دهد. تئوری نئوویو یک حالت سوم بنام مثلث خنثی معرفی می کند. ( جهت معرفی به قسمت تاریخچه مراجعه نمایید.) بعلاوه امکان دو نوع حالت تناوب برای هر مثلث را فراهم میکند.
نوع مثلث با توجه به اینکه کدام موج ( موج a, c, e) بزرگتر (ممتد) هست مشخص می گردد. و حالت مثلث براساس نوع تناوب ” استاندارد” یا ” معکوس” تعیین می شود.
برای مثال، در یک مثلث انقباضی با تناوب استاندارد ( جایی که موج a بزرگترین موج در جهت روند است)، موج B همواره بزرگتر از موج D می باشد. در الگویی مشابه با تناوب معکوس، موج D بزرگتر از موج B خواهد داشت. این حالت یک الگو با خصوصیات یک مثلث انقباضی می سازد ولی با شکل و کانال بندی متفاوت. یک مثلث انبساطی با تناوب استاندارد دارای موج D بزرگتر از موج B می باشد و در حالت تناوب معکوس برعکس این حالت اتفاق می افتد. این باعث بوجود آمدن یک الگو با خصوصیات مثلث انبساطی می گردد ولی با کانال بندی متفاوت. در نتیجه بیشترین سو تفسیر ها اتفاق می افتد. یک مثلث خنثی وقتی رخ می دهد که موج C بزرگترین شاخه الگو باشد. موج B در حالت استاندارد کوچکتر از موج D می باشد. ولی در حالت تناوب معکوس برعکس آن روی می دهد.
با وجود سه نوع ( بجای دو نوع) مثلث اصلی تحت تئوری نئوویو، بعلاوه اینکه هر کدام مجاز به داشتن دو حات تناوب “استاندارد” و “معکوس” می باشند، این بدان معناست که در تئوری نئوویو در مجموع شش حالت برای مثلث ها وجود دارد.
How many Triangle categories and variations exist under NEoWave theory?
History:
In the early 1990’s, soon after the release of Mastering Elliott Wave, a host of new patterns began to emerge (Diametrics, Symmetricals, 3rd Extension Terminals, and oddly shaped Triangles). Prior to the 1990’s, if you saw an expanding Triangle, wave-B was smaller in price than wave-D. When a contracting Triangle formed, wave-B was larger in price than wave-D.
That rigid behavior construct began to crumble in the 1990’s. If the environment started off with a large A-wave, instead of wave-B retracing at least 61% of wave-A, wave-B might retrace as little as 30% of wave-A and end up being shorter in price than wave-D. If the pattern started off with a small A-wave (suggesting an expanding Triangle), the reverse occurred. Wave-B might be much larger (138% of wave-A), followed by a D-wave that was much shorter in price than wave-C and shorter in price than wave-B. That behavior gave these patterns the appearance of EX-panding in one direction and con-TRACTING in the other (“extracting” was the term I coined by merging the two words).
At first I assumed these new Triangles were the result of Reverse Alternation between waves-B and D (a phenomenon previously only witnessed in Impulsive patterns between waves-2 and 4). While that was partially correct, over time it became apparent the situation was more complex. It took me a few years to fully understand, but as I studied more patterns, I was able to more logically categorize them.
Result :
In the same way 5-legged, Impulsive patterns have three main variations (i.e., 1st, 3rd and 5th extensions) with each able to possess standard or reverse alternation between waves-2 and 4, the same rules apply to 5-legged corrections (i.e., Triangles). If wave-A of a Triangle “extends” it is known as a contracting Triangle. If wave-C “extends” it forms what I termed a neutral Triangle. If wave-E “extends” it is known as an expanding Triangle.
With the addition of neutral Triangles I realized these patterns were not always expanding in one direction and contracting in the other, but sometimes “bulging” in the middle. That’s when I realized the term “extracting” was not accurate enough to describe the phenomenon unfolding and, as a result, I stopped using the term.
ANSWER:
Orthodox Elliott Wave recognizes only two types of Triangles – Expanding and Contracting and allows no variational possibilities. NEoWave theory identifies a third, Neutral type (see definition below in History Section), plus allows two variational possibilities for each due to NEoWave Reverse Alternation.
Each type is determined by which leg (wave-a, c or e) is the longest and each variation is determined by whether alternation occurs in the “standard” or “reverse” way.
For example, in a standard Contracting Triangle (where wave-a is the longest leg in the direction of the trend), wave-b is always larger than wave-d. The same pattern with NEoWave Reverse Alternation will have wave-d larger than wave-b. This creates a formation with the behavior characteristics of a Contracting Triangle, but not the appearance or channeling of one. A standard Expanding Triangle contains a d-wave that is larger than the b-wave, but when NEoWave Reverse Alternation is present the opposite exists. This again will create a pattern with the behavior of an Expanding Triangle but not the channeling of one; as a result, most misinterpret such action. A NEoWave Neutral Triangle occurs when wave-c is the longest leg of the pattern. Wave-b in a “standard” Neutral Triangle is smaller than wave-d, but the opposite occurs when NEoWave Reverse Alternation is present.
With three (instead of two) primary Triangle types under NEoWave theory, plus with each allowed to possess standard or Reverse Alternation, that means under NEoWave theory there are a total of six variational, Triangle possibilities.
آموزش امواج الیوت در تحلیل تکنیکال
اساس تفکر سنتی در تحلیل تکنیکال از گذشته تا به امروز تغییرات زیادی داشته است. مردم دیگر مثل قدیم فکر و رفتار نمیکنند؛ پس نوع و سبک تحلیل رفتاری معاملهگران نیز باید در طول زمان تغییر کند. اکثر روشهای تحلیل تکنیکال بر اساس دو مولفه قیمت و الگوها بنا شدهاند. اما مولفه سومی نیز وجود دارد که بسیار مهم است و آن مولفه زمان است. موج شماری به روش الیوت یا همان امواج الیوت یکی از سبکهای تحلیل تکنیکال است که طرفداران بسیار زیادی نیز دارد. این سبک تحلیلی بر هر سه مولفه قیمت، زمان و الگوها تمرکز دارد و میتواند دید خوبی را از نمودارها به ما بدهد.
چگونه باید موج شماری کنیم؟ تاریخچه امواج الیوت از کجا و چگونه شکل گرفته است؟ در این مقاله قصد داریم تئوری تحلیل بر اساس امواج الیوت را باهم مرور کرده و یاد بگیریم.
تاریخچه نظریه الیوت
نظریه امواج الیوت توسط شخصی به نام «رالف نلسون الیوت» (Ralph Nelson Elliott) و در دهه 1930 میلادی شکل گرفت. تا قبل از آن تصور میشد که بازار بورس رفتاری غیر قابل درک و تصادفی دارد. اما الیوت معتقد بود که بازار در حقیقت از الگوهایی تکراری تبعیت میکند، زیرا عواطف و احساسات مردم تکراری هستند. برای مثال در مقابل ترس از ضرر، همه مردم فروشنده هستند.
این عامل احساسی، رفتاری را در بازارهای مالی شکل میدهد که در طول تاریخ و در همه انسانها یکسان است. تاثیر این احساسات نیز بر نمودارهای قیمتی به یک شکل نمایان میشود. پس میتواند این الگوها را شناسایی کرد و با استفاده از این شناخت، بازار را تحلیل کرد.
نظریه امواج الیوت در حقیقت برای توصیف حرکات قیمت در بازارهای مالی ارائه شده است. سرمایهگذاران برای سودآوری از روندهای بازار به نوعی سوار بر یک موج حرکتی هستند. پس در بازارهای مالی هر حرکت، صرف نظر از جهت آن (صعود یا نزول)، یک موج حرکتی را شکل میدهد.
الیوت در 75 سالگی، زمانی که به علت بیماری بازنشسته شد، تحقیقات خود را برای تحلیل بازار شروع کرد. او روی نمودارهای شاخص سالانه، ماهانه، هفتگی و روزانه موجود و نمودارهای ساعتی که خودش آنها را ساخته بود، تحقیقات خود را ادامه داد. بعد از آن الیوت قواعد خاص حاکم بر نحوه شناسایی، پیشبینی و سرمایهگذاری در الگوهای خودش را تشریح کرد و نام آن را امواج الیوت گذاشت. نتایج این تحقیقات گسترده در مجموعهای به نام “R.N. Elliott’s Masterworks” و در سال 1944 چاپ شد که طرفداران بسیار زیادی پیدا کرد. الیوت ویو اینترنشنال (Elliott Wave International) یکی از بزرگترین شرکتها در زمینه تجزیه و تحلیل بازارهای مالی دنیا است که تحلیل آنها به سبک امواج الیوت انجام میشود.
آیا امواج الیوت بدون خطا است؟
در جواب باید بگوییم که خیر. حتی خود الیوت نیز در این باره گفته است که این الگوها هیچ قطعیت کاملی برای پیشبینی در مورد حرکات قیمتی آینده ندارند، بلکه تنها به تحلیل ما کمک میکنند. درواقع از امواج الیوت میتوان در ارتباط با سایر روشهای تحلیل تکنیکال از جمله پرایس اکشن و یا اندیکاتورها برای شناسایی فرصتهای معاملاتی در بازار استفاده کرد. این درحالی است که معاملهگران ممکن است همزمان، تعابیر مختلفی از ساختار امواج الیوت در یک بازار داشته باشند.
تفسیر روش موج شماری الیوت
در گذشته الیوت پیشبینیهای توضیحات کوتاه درباره الگوی مثلث دقیقی از بازار سهام را مبتنی بر ویژگیهای قابل اعتماد و کشف شده در الگوهای خود انجام داد. طبق نظریه الیوت، ما دونوع موج کلی داریم که از نظر جهت حرکتی از هم متمایز میشوند. موجهای صعودی یا جنبشی (Motive Wave) و موجهای ریزشی یا اصلاحی (Corrective Wave).
در حالت کلی موجهای جنبشی در بازار که در جهت یک روند بزرگتر حرکت میکنند، همیشه در الگوی خود پنج (5) موج دارند. این پنج موج از تحلیل رفتاری و روانشناسی معاملهگران بدست آمده است که پیشنهاد میکنم برای درک بهتر حتما آنها را مطالعه کنید.
در مقابل امواج اصلاحی را داریم که این امواج همیشه در جهت مخالف روند اصلی هستند و در طول مسیر اصلاح خود، سه (3) موج دارند. همچنین این الگوها خود را در مقیاسهای کوچکتری نیز تکرار میکنند که اینفینیتیوم (Infinitum) نام دارند.
در بازارهای مالی، یک روند صعودی سالم همیشه از مجموع موجهای جنبشی و اصلاحی تشکیل شده است. یعنی هر بالا رفتنی یک پایین آمدن هم دارد که در مجموع یک موج صعودی از درجه بزرگ را تشکیل میدهد. موجهای جنبشی، حرکات صعودی را تشکیل میدهند؛ درحالی که موجهای اصلاحی در خلاف جهت حرکت اصلی قرار دارند.
قاعده کلی الیوت
رفتار انبوه مردم در الگوهای و روندها در بازار شناختپذیر هستند. الیوت این شناخت را قانون موجها نامگذاری کرد. طبق این قانون گفتیم که هر موج جنبشی در نمودار از 5 موج تشکیل میشود که ناشی از تحلیل رفتاری معاملهگران مختلف در بازار است. حرکتهای اصلاحی نیز معمولا از 3 موج تشکیل میشوند که در جهت مخالف حرکت بازار هستند.
در نشانهگذاری این امواج، موجهای 1 تا 5 یا (A,B,C,D,E) برای حرکات صعودی و حروف A,B,C یا (W,X,Y) برای نشان دادن موجهای اصلاحی بهکار میروند.
در حرکات جنبشی نیز موجهای اصلاحی کوچکی داریم. موج2، موج 1 صعودی را اصلاح میکند و به همین ترتیب موج 4، موج 3 صعودی را اصلاح میکند.
درجهبندی امواج الیوت
باید بدانیم که نمودار با توجه به تایم فریمهای مختلف، از درجات مختلفی برخوردار است. بهعنوان مثال موج 2 اصلاحی در یک حرکت جنبشی میتواند در درجات پایینتر خود بهصورت یک موج اصلاحی ABC ظاهر شود. و یا موج 3 در حرکت جنبشی میتواند در درجات پایینتر از یه حرکت 5 موجی دیگر تشکیل شده باشد.
مقیاس زمان الگوها در مقابل شکل ظاهری الگوها از درجه اهمیت کمتری برخوردار هستند. ممکن است امواج توسعه داده و یا فشرده شوند اما شکل امواج همیشه ثابت باقی میماند.
قواعدی که نمیتوانند شکسته شوند
بهطور کلی در روش الیوت سه قاعده وجود دارد که غیر قابل شکست محصوب میشوند. این قواعد تحت هر شرایطی پابرجا میمانند
- موج 2 هرگز به موج 1 نخواهد رسید. به عبارتی دیگر اگر موج اصلی درحال صعود باشد، موج 2 نمیتواند به قیمتهای زیر موج 1 تجاوز کند.
- در یک حرکت جنبشی 5 موجی، موج 3 هرگز نمیتواند کوتاهترین موج باشد. این که میگویند موج 3 بلندترین موج است نیز همیشگی نیست اما در اغلب مواقع موج 3 بلندتر از موجهای 1 و 5 است.
- در مجموع یک حرکت جنبشی (5 موجی)، موج 4 اصلاحی هرگز نمیتواند به داخل موج 1 همپوشانی داشته باشد.
اگر در شمارش امواج، یکی از شرایط فوق نقض شوند، زنجیره خاصی که درنظر داریم، موج اصلی نیست و باید شمارش امواج را مجددا اصلاح کنیم.
امواج اصلی در الیوت
موج انبساطی یا توسعه یافته
- معمولا در یک حرکت جنبشی، یکی از امواج 1، 3 یا 5 دچار انبساط میشوند. انبساطها نوسانات اغراقی و کشیدهای هستند که در مقایسه با سایر امواج، کاملا خارج از مقیاس هستند. این موج انبساطی معمولا در موج 3 ظاهر میشود. خاصیت آنها این است که در درجات پایینتر از ریز موجهای دیگری تشکیل میشوند که میتوانند ما را در موج شماری به اشتباه بیاندازند.
مثلث قطری
- مثلث قطری یا مثلث دیاگونال یکی دیگر از امواج اصلی در الیوت محسوب میشوند. این الگو شبیه یک مثلث است که توسط دو خط همگرا تشکیل شده باشد. مثلث قطری سه گوش دارد و معمولا در پنجمین موج از یک حرکت جنبشی (پس از اتمام موج انبساطی سوم) رخ میدهند. ساختار این موجها هم میتواند 3 تایی باشد و هم 5 تایی. اما عموما این نوع ساختارها بهصورت سه موجی و در موجهای کوتاه تشکیل میشوند.
نکته: قانون همپوشانی موج 1 و 4 در مثلث قطری صدق نمیکند و این یک استثنا محسوب میشود.
نکته: وقتی یک مثلث در انتهای یکی از موجهای 1 یا 3 یا 5 تشکیل میشود، به این معنی است که آن موج از درجه بزرگتر در حال خاتمه است و بهزودی موج 2 یا 4 (فاز اصلاحی) از درجه بزرگتر آغاز میشود.
امواج شکسته
- گاهی اوقات پیش میآید که موج 5 موفق به عبور از سقف موج 3 نمیشود. در الیوت این ناتوانی در عدم عبور را موج شکسته یا ارتدکس مینامند. باید درنظر داشته باشیم که موج شکسته یک الگوی بازگشتی محسوب میشود.
امواج اصلاحی در الیوت
پس از اتمام یک حرکت جنبشی 5 موجی، حرکت اصلاحی در 3 موج کاهشی آغاز میشود. به یاد داشته باشیم که شناسایی امواج اصلاحی و ارتباط بین آنها و الگوهای خاص از قبل، کار بسیار دشواری است که با تمرین و تجربه بدست میآید. دلیل این امر هم پیچیدهتر بودن الگوهای اصلاحی و تغییرات زیاد آنها نسبت به امواج جنبشی است.
بهطور کلی امواج اصلاحی به دو صورت شکل میگیرند:
امواج اصلاحی در شکل ساده بهصورت الگوهای زیگزاگ (A,B,C)، مثلثها و اشکال بیقاعده تشکیل میشوند.
ساختار اصلاحی زیگزاگ
در شکل زیر نمونه یک اصلاح با ساختار زیگزاگ را مشاهده میکنید. معمولا در اصلاح زیگزاگ، موج A و C بهصورت 5 موجی و موج B نیز بهصورت 3 موجی ظاهر میشوند.
از نکات مهم دیگری که باید درباره زیگزاگ بدانیم این است که زیگزاگ میتواند در حالت افقی نیز شکل بگیرد که این معنی که الگو در جهت افقی حرکت کند تا این که عمق داشته باشد. به این نوع حرکات اصلاحی به اصطلاح flat فلت میگوییم.
در بعضی از مواقع موج B میتواند از موج 5 نیز فراتر رود. این امر موجب میشود که در بعضی از مواقع که شمارهگذاری انجام میدهیم، چون موج B قلهای فراتر از موج 5 را ایجاد کرده، ما به اشتباه موج B را یک موج جنبشی تشخیص میدهیم و انتهای موج 5 را شناسایی میکنیم که باید در این موارد بسیار دقت کنیم. در شکل زیر نحوه موج شماری این اصلاح را نشان میدهد. با این ساختار اصلاحی اصطلاحا ایرگولار (Irregular) میگویند.
در مورد بالا میبینیم که موج C بهصورت کامل موج A را اصلاح میکند و حتی فراتر از آن نیز میرود. در امواج اصلاحی اینچنینی مهمترین عامل پیدا کردن پایان موج C است که میتوان متوجه پایان یک موج اصلاحی شد. که معمولا بعد از آن (درصورت پایان اصلاح) منتظر یک 5 موجی صعودی باشیم.
الگوی اصلاحی مثلث نیز یکی دیگر از ساختارهای اصلاحی ساده هستند که همانند قوانین مثلثهای قطری عمل میکنند. در این مثلثها هر سقف از سقف قبلی خود کوتاهتر و هر کرف نیز از کف قبلی خود بالاتر هستند. به این ترتیب ساختار اصلاحی مثلث، بین دو خط همگرا شکل میگیرد که میتواند حالت فلت نیز باشد.
در نمودار فوق موج 4 اصلاحی بهصورت یک مثلث فلت ظاهر شده است. در این الگوی اصلاحی، معمولا ریز موجها بهصورت 3 موجی تشکلیل میشوند. و شکستن خط روند بالای مثلث میتواند نشانهای برای پایان اصلاح و شروع قوی موج 5 صعودی باشد.
امواج اصلاحی پیچیده
تا اینجا برخی از ساختارهای ساده در امواج اصلاحی را باهم مرور کردیم. اما همیشه بازار به همین راحتی اصلاح نمیکند. در اغلب اوقات خصوصا در روندهای نزولی بلند مدت، شاهد تشکیل ساختارهای پیچیده الیوتی هستیم. این امر ریشه در روانشناسی بازار و رفتار معاملهگران دارد. ساختار اصلاحهای پیچیده درواقع از ترکیب همان اصلاحهای ساده شکل گرفتهاند که بین آنها یک موج x قرار میگیرد. در ادامه به ترکیب چند اصلاح پیچیده در امواج اصلاحی الیوت اشاره میکنیم.
دیدگاه شما