سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص


انواع شاخص در بازار بورس

شاخص Realized Loss یا ضرر تحقق یافته چیست و چگونه محاسبه می شود؟

سود و زیان نتایج اجتناب ناپذیر سرمایه‌گذاری است. هر سرمایه‌گذار به دنبال سود است. اما گاهی همه چیز آنطور که انتظار داریم پیش نمی‌رود و ممکن است متحمل ضرر شویم. اما آیا هر ضرری به معنای واقعی از دست دادن دارایی است؟

به طور کلی سود و زیان به دو دسته‌ی تحقق یافته (Realized loss/Profit) و تحقق نیافته (Unrealized Loss/Profit) تقسیم می‌شوند. سودها و زیان‌های تحقق نیافته همانطور که از اسمشان پیداست تا زمانی که معامله باز است و شما به صورت رسمی سهم خود را نفروخته باشید اعتباری ندارند و دارایی شما را تحت تاثیر قرار نمی‌دهند. در این مقاله به طور کامل در ارتباط با شاخص Realized Loss و کاربرد آن در معاملات صحبت می‌کنیم.

شاخص ضرر تحقق یافته (Realized loss) چیست و چه کاربردی دارد؟

در پایان یک روز معاملاتی، سود و زیان چیزی است که سرمایه‌گذاران هنگام معامله هر دارایی مالی به آن توجه می کنند. ممکن است یک سرمایه گذاری روی کاغذ سودآور باشد، اما اگر هرگز سرمایه‌گذاری خود را نفروشید، سود واقعی نیست. دقیقاً به همین دلیل است که باید خود را با مفهوم سود و زیان تحقق یافته و تحقق نیافته آشنا کنید.

حتما برای شما هم بارها پیش آمده که سهمی را خریداری کرده باشید و هر روز نوسانات قیمت آن را چک کنید. با بالا رفتن قیمت سهم نسبت به قیمتی که خریداری کردید خوشحال و با پایین آمدن قیمت سهام ناراحت شده‌اید.

سود و زیان در سرمایه گذاری و ترید

اما آیا واقعا با پایین آمدن سهم شما به طور قطعی دچار زیان شده‌اید؟ پاسخ خیر است. این نوسانات قیمتی تا زمانی که همچنان سهام را نگهداری کنید و قصد فروش آن را نداشته باشید نمی‌تواند دارایی شما را کم و یا زیاد کند.

به نوسانات قیمتی و یا سود و زیان سهام قبل از فروش سهم زیان تحقق نیافته و سود تحقق نیافته (Unrealized Gains and Losses) می‌گویند. دلیل این نامگذاری هم واضح است، زیرا هیچ چیزی هنوز به طور رسمی معامله نشده است. به عبارت دیگر سود و زیان تحقق نیافته منعکس کننده‌ی تغییرات ارزش سرمایه‌گذاری قبل از فروش است.

اما در مقابل فرض کنید که قیمت سهام از قیمت خرید شما پایینتر آمده و شما هم به هر دلیلی قصد فروش سهام خود را دارید. برای مثال در حدود 1000 سهم 5 دلاری را خریداری کردید و اکنون قیمت هر سهم به 4 دلار رسیده است و سهام خود را می‌فروشید. مقدار زیان شما در این معامله 1000 دلار است. به این نوع ضرر، زیان تحقق یافته (Realized Loss) می‌‌گویند.

به طور معمول، سرمایه‌گذاران سود یا زیان تحقق نیافته خود را برای افزایش قیمت آتی نگه می‌دارند. هنگامی که سود مورد انتظار به دست آمد، آنها می‌توانند به راحتی سرمایه گذاری را نقد کنند. در آن زمان، سود محقق نشده به سود تحقق یافته تبدیل می‌شود.

نحوه‌ی محاسبه میزان ضرر با استفاده از شاخص Realized Loss

تا این قسمت از مقاله با مفهوم شاخص Realized Loss آشنا شدید. اگر این شاخص را به صورت فرمولی بخواهیم توضیح دهیم کافیست یک معادله‌ی ساده را بررسی کنیم، به این صورت که :

مقدار سهام × ( قیمت سهام در زمان خرید سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص – قیمت سهام در زمان فروش)

فرمول شاخص Realized loss

به استفاده از این فرمول ساده به راحتی می‌توانید میزان ضرر تحقق یافته‌ی خود را محاسبه کنید. در نظر داشته باشید که تا زمانی که معامله در جریان است ضرری به شما تعلق نمی‌گیرد و در این حالت ضرری تحقق نیافته است.

برخلاف سود و زیان سرمایه تحقق یافته، سود و زیان تحقق نیافته معمولا گزارش نمی‌شود زیرا به صورت رسمی معامله‌ای صورت نگرفته است. اما سرمایه‌گذاران و شرکت‌ها اغلب آنها را در ترازنامه خود ثبت می‌کنند تا تغییرات ارزش دارایی‌ها (یا بدهی‌ها) را که تاکنون محقق نشده یا تسویه نشده است را نشان دهند.

مقایسه‌ی سود و ضرر تحقق یافته و تحقق نیافته

وقتی ارزش یک سرمایه‌گذاری از قیمتی که برای آن پرداخت کرده‌اید بیشتر شود، این در واقع یک سود محسوب می‌شود. اینکه آیا واقعاً از این سود، سود می‌برید یا نه، داستان دیگری است.

فرض کنید 100 سهم از سهام شرکت X را با قیمت 10 دلار برای هر سهم خریداری می‌کنید و ماه‌ها بعد، قیمت به 15 دلار برای هر سهم می‌رسد. اگر بخواهید آن سهام را بفروشید، 500 دلار سود خواهید داشت. اما اگر واقعاً آن سهام را نمی‌فروختید، هیچ درآمدی کسب نمی‌کردید. این تفاوت بین سود تحقق یافته (Realized Profit) و سود تحقق نیافته (Unrealized Profit) است.

سود تحقق یافته، سود حاصل از سرمایه‌گذاری است که واقعاً فروخته شده است، همانطور که با تفاوت بین قیمت خرید سرمایه‌گذاری و قیمت فروش محاسبه می‌شود. در مقابل، یک سود محقق نشده، صرفاً یک سود روی کاغذ است. زمانی که ارزش یک سرمایه‌گذاری به کمتر از قیمتی که برای آن پرداخت کرده‌اید کاهش یابد، این یک ضرر محسوب می‌شود، اما اینکه واقعاً پول را از دست بدهید یا نه، بستگی به این دارد که با سرمایه‌گذاری مورد نظر چه می‌کنید.

شاخص Realized loss

فرض کنید 100 سهم از سهام شرکت Y را به قیمت هر سهم 10 دلار خریداری می‌کنید و چند هفته بعد، قیمت به 5 دلار برای هر سهم کاهش می‌یابد. اگر بخواهید آن سهام را بفروشید، 500 دلار ضرر خواهید کرد. اما اگر دست نگه‌دارید و کاری انجام ندهید، ممکن است حتی یک دلار هم از دست ندهید. درست مانند سود، زیان تا زمانی که سرمایه‌گذاری‌ها تصفیه نشود، محقق نمی‌شوند. اگر سرمایه‌گذاری کرده‌اید که ارزشش را از دست داده است و نیازی نیست فوراً آن را بفروشید، بهتر است منتظر بمانید تا ببینید آیا ارزش آن دوباره افزایش می‌یابد یا خیر.

از طرف دیگر، گاهی اوقات بهترین گزینه‌ی شما این است که یک سرمایه‌گذاری زیان‌ده را بفروشید تا ضررهای خود را کاهش دهید. بررسی عملکرد پورتفولیوی خود می‌تواند به شما در تصمیم‌گیری هوشمندانه هنگام فروش سرمایه‌گذاری کمک کند. دفعه‌ی بعد که متوجه شدید ارزش سرمایه‌گذاری هایتان کاهش می‌یابد سعی کنید وحشت نکنید. یک ضرر غیرقابل درک ممکن است ذهن شما را سنگین کند، اما تا زمانی که حرکتی انجام ندهید، در واقع پول از دست نخواهید داد.

نحوه‌ی تحلیل نمودار با استفاده از شاخص ضرر تحقق یافته

در نمودارهای قیمت برای تحلیل تکنیکال و اطلاع از روند قیمتی سهام، جهت تصمیم‌گیری برای معامله از ابزارهای زیادی می‌توان استفاده کرد. اما یکی از ساده‌ترین تحلیل‌ها مقایسه‌ی قیمت‌های یک سهام در زمان‌های مختلف است. برای مثال شما قیمت یک سهم را به قیمت 2 دلار خریداری کرده‌اید، چنانچه نمودار قیمت بالاتر از دو دلار قرار گیرد شما در حالت سود تحقق نیافته و اگر نمودار در زیر قیمت دو دلار قرار گیرد شما در حالت ضرر تحقق نیافته قرار دارید.

همانطور که قبلا هم توضیح دادیم چون هنوز شما معامله‌ی خود را باز نگه داشته‌اید سود و ضرر به صورت قطعی اتفاق نیافتاده است.

اما وقتی سود تحقق نیافته به وجود می‌آید و به طور کلی قیمت سهم به طور میانگین افزایش پیدا می‌کند، اتفاقی که می‌افتد این است که توجه سایر سرمایه‌گذاران به این سهم جلب می‌شود. افزایش خرید سرمایه گذاران از این سهم باعث رشد هر چه بیشتر سهام و افزایش سود تحقق نیافته می‌شود.

شاخص ارزش بازار به ارزش تحقق یافته (MVRV)

برای درک بیشتر و استفاده‌ی هر چه بهتر از شاخص Realized Loss لازم است که با شاخص MVRV هم آشنا شویم. ارزش بازار به ارزش تحقق یافته یا شاخص MVRV نسبتی از سرمایه بازار یک دارایی به سرمایه واقعی آن است. با مقایسه این دو معیار، از MVRV می‌توان این حس را دریافت کرد که قیمت بالاتر یا پایین‌تر از «ارزش منصفانه» است و همچنین از این شاخص برای ارزیابی سودآوری بازار می‌توان استفاده کرد.

انحرافات شدید بین ارزش بازار و ارزش تحقق یافته را می‌توان برای شناسایی سطوح بالا و پایین بازار استفاده کرد زیرا آنها به ترتیب دوره‌های سود و زیان غیر واقعی سرمایه‌گذار را منعکس می‌کنند.

نسبت MVRV و استفاده از آن به‌عنوان یک ابزار تحلیلی اساساً مطالعه‌ی رفتار کل سرمایه‌گذاران با حرکت قیمت از مبنای هزینه‌ی آنها و یا قیمت خرید آنهاست. می‌توان آن را به عنوان یک مدل ​​در نظر گرفت، که در آن سقف تحقق یافته (مبنای هزینه کل بازار) به عنوان میانگین عمل می‌کند، و MVRV انحرافات از این میانگین را اندازه‌گیری می‌کند.

سیگنال‌های MVRV که می‌تواند به ما در تصمیم گیری کند به شرح زیر است:

مقادیر بالای MVRV نشان می‌دهد که قیمت با حاشیه بسیار زیادی از مبنای هزینه منحرف شده است، که نشان دهنده‌ی سودآوری بزرگ و غیر واقعی در سراسر بازار است. مقادیر کم MVRV نشان دهنده‌ی این موضوع است که قیمت با اختلاف بسیار زیادی به زیر مبنای هزینه کل کاهش یافته است. علاوه بر این نشان می‌دهد سرمایه‌گذاران سودهای تحقق نیافته پایین و یا ضرر تحقق نیافته‌ی غیر واقعی دارند.

شاخص MVRV هم به راحتی محاسبه می‌شود، کافیست که ارزش بازار را بر ارزش تحقق یافته‌ی بازار تقسیم کنیم.

شاخص Realized loss و MVRV

سخن پایانی

فروش دارایی ممکن است منجر به سود یا زیان سرمایه شود. این بستگی به افزایش یا کاهش ارزش آن نسبت به قیمت خرید اصلی دارد. اما شما همچنان می‌توانید سود یا ضرر را تجربه کنید، این سود یا زیان تحقق نیافته نامیده می شود. اگرچه ممکن است از سود و زیان تحقق نیافته پولی به دست نیاورید یا از دست ندهید، اما آنها می‌توانند به شما در تصمیم‌گیری‌های مهم در مورد سبد سرمایه‌گذاری کمک کنند، بنابراین مهم است که عملکرد دارایی‌های خود را پیگیری کنید.

شاخص های سودآوری شرکتها

سرمایه‏گذاران و اعتباردهندگان مستمراً به ارزیابی توان کسب سود مدیران می‏پردازد. سرمایه‏گذاران به دنبال شرکتهایی می‏گردند که احتمال افزایش ارزش سهام آنها می‏رود. اعتباردهندگان نیز تمایل دارند به شرکتهای سودآوری وام دهند که آنها توان پرداخت بدهیهای خود را دارند. تصمیم‏های سرمایه‏گذاری و اعتباری اغلب شامل مقایسه شرکتها می‏باشد. اما مقایسه سود ویژه یک شرکت بزرگ با سود ویژه شرکت تازه‏کاری در همان صنعت چندان مفید نمی‏باشد. برای اینکه بتوانیم مقایسه‏های مربوطی بین شرکتهای متفاوت از نظر حجم، عملیات و سایر عملیات داشته باشیم از نرخ بازده دارائیها استفاده می‏کنیم.

حوزه‏های مختلف عملکرد

معیارهای اصلی عملکرد در حوزه‏های زیر قابل بررسی هستند: (1) مالی، (2) بازار، (3) محیط، (4) مردم، (5) عملیات و (6) عرضه کنندگان. بعضی‏ها دو بعد دیگر را نیز معرفی می‏کنند: (7) قابلیت سازگاری، (8) کیفیت محصول یا خدمات.

در حوزه مالی (که موضوع بحث این مقاله نیز می‏باشد)،‌ از دیدگاههای مختلف، شاخص‏های زیر را می‏توان بیان نمود.

• وفاداری سهامداران (مانند واکنش سهامدار)

شاخص‏های ارزش مالی و سودآوری

ارزش افزوده اقتصادی ( EVA )

ارزش افزوده بازار ( MVA )

بازده دارائیها ( ROA )

بازده حقوق صاحبان سهام ( ROE )

بازده سرمایه بکار رفته ( ROCE )

شاخص‏های قدرت مالی

دارائیها منهای دارائیهای نقدی

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام

درآمدهای ایجاد شده از بخشهای مشتریان (مانند مشتریان جدید، جاری و بزرگ در مقابل مشتریان کوچک، صنعت و منطقه‏ای)

لیست درآمد مشتریان

سهم ریالی بازار

پتانسیل ریالی بازار

شاخص‏های کارایی و اثربخشی

نسبت درآمد به هزینه

سهم هر کارمند در ایجاد درآمد شرکت

سود و بازده دارائیها بعنوان سنجش سودآوری

تأکید عمده گزارشگری مالی پیشرفته بر شرایط اندازه‏گیری سود به عنوان یک شاخص عملکرد واحد انتفاعی می‏باشد. عملیات کارا در واحد تجاری، بر روند جاری و آتی پرداخت سود سهام به سهامداران تأثیر دارد. بنابراین کلیه دارندگان حقوق مالکیت و به ویژه دارندگان سهام عادی به وجود کارایی مطلوب مدیریت علاقمندند. از آنجا که سود ویژه شرکت بر میزان سود تقسیمی تأثیر دارد اغلب سهامداران روند سود شرکت را پیگیری می‏کنند.

یکی از تعبیرهایی که کارایی دارد، توانایی نسبی مدیریت در تحصیل حداکثر بازده با استفاده از منابع محدود، تحصیل بازده ثابت با بکار بردن حداقل منابع، ترکیب بهینه‏ای از منابع با هم که در نتیجه حداکثر بازده برای صاحبان واحد تجاری حاصل خواهد شد، می‏باشد.

کارایی واژه‏ای نسبی است که به صورت مقایسه با یک وضع ایده‏آل یا برخی ملاک‏های دیگر معنی‏دار می‏شود. همچنین به این بستگی دارد که آیا هدف شرکت در حداکثر نمودن سود است یا فراهم کردن بازده مناسب برای سرمایه‏گذاری. نرخ بازده دارائیها در هنگام مقایسه شرکتها برای ارزیابی اینکه مدیران آنها چگونه برای افرادی که تأمین مالی شرکت را برعهده داشته‏اند بازده کسب نموده‏اند استفاده می‏شود. با مرتبط ساختن سود ویژه با مجموع دارائیها معیار استانداردی بدست می‏آید که این معیار در تشریح سودآوری انواع شرکتها، سودمند می‏باشد.

سود از جمله برترین شاخص‏های اندازه‏گیری فعالیتهای یک واحد اقتصادی است. دانشمندان و پژوهشگران رویکردهای متفاوت آن را در چارچوب یافته‏های علمی تشریح کرده، قوت و ضعف برداشتها را سنجیده و با تلاش، به دقت و توانائیهای آن افزوده‏اند.

گاهی چنین استدلال می‏شود که سود شرکت، آنگونه که حسابداران محاسبه می‏کنند، نمی‏تواند عامل تعیین کننده ارزش آن شرکت باشد. همانگونه که می‏دانیم با تغییر شیوه محاسبه موجودی کالا،‌ استهلاک و ثبت درآمد، به راحتی می‏توان میزان سود شرکت را تغییر داد. بنابراین مدیران می‏توانند از سود حسابداری برای گمراه کردن بازار استفاده کنند. حال این پرسش مطرح می‏شود که با توجه به اینکه سود شرکت به وسیلة حسابداران قابل دستکاری است و مقدار آن به میل و خواسته مدیران شرکت تغییر می‏یابد آیا سود شرکت می‏تواند ارزش اقتصادی داشته باشد؟

سرمایه‏گذاران، برای سود حسابداری به عنوان ابزار پیش‏بینی جایگاه خاصی درنظر دارند. بهای جاری هر واحد تجاری با جریان سود مورد انتظار پیوند خورده است و سرمایه‏گذار معمولاً برمبنای انتظاراتش از سود آتی، نسبت به نگهداری یا فروش سهام تصمیم می‏گیرد.

سود حسابداری به علت انعکاس وقایعی که باعث تغییر باورها درباره توانایی پرداخت آتی سود سهام می‏شود، جزو اطلاعات مربوط است. پیش‏بینی سود قسمتی از یک فرایند تحلیلی وسیع است که در آن توجه نهایی به پیش‏بینی و ارزیابی جریانات سود نقدی آتی می‏باشد. سودها یک منبع اطلاعاتی مهم درباره توانایی آتی پرداخت سود می‏باشند. در تحقیقات انجام شده، محققین دریافتند که نوسانات قیمت سهام،‌ ارتباط نزدیکی با تغییرات سود دارد. شواهد تجربی نشان می‏دهد که اطلاعات درمورد چشم‏انداز سود آتی شرکت، برای سرمایه‏گذاران از اهمیت بالایی برخوردار می‏باشد. مطالعات نشان می‏دهد یکی از منابع مهم و معتبر اطلاعاتی درباره سود آتی، پیش‏بینی‏هایی است که توسط مقامات رسمی شرکتها ارائه می‏شود.

تفاوت اصلی بین مفهوم سود عملیاتی جاری و سود جامع، در هدف از پیش تعیین شده برای گزارش سود خالص می‏باشد. سود خالص حاصل از عملیات جاری، بر عملکرد جاری و کارایی شرکت و استفاده از این ارقام برای پیش‏بینی کردن عملکرد آتی و قدرت سوددهی تأکید می‏کند، در حالی که طرفداران مفهوم سود جامع، ادعا می‏نمایند که کارایی عملیاتی و پیش‏بینی عملکرد آتی وقتی ممکن است که براساس تجربه تاریخی کامل شرکت در طی چند سال باشد.

نتایج تحقیقات انجام شده توسط دکتر محمدعلی آقایی و غلامرضا کردستانی حاکی از این است که مشاهدات گذشته سود و جریان نقدی، با هم برای پیش‏بینی جریان نقدی اکثر شرکتهای مورد مطالعه مفید نیستند. البته افزودن سود به عنوان متغیر توضیحی به مدل پیش‏بینی جریان نقدی، باعث می‏شود به پیش‏بینی‏های بهتری دست یابیم. بنابراین سود برای پیش‏بینی جریان نقدی دارای محتوای اطلاعاتی اضافی است.

بازده دارایی ( ROA ) به عنوان نسبت سود خالص بعد از مالیات به مجموع دارائیهای اندازه‏گیری ‏شده،‌ تعریف می‏گردد. در مقابل بازده سرمایه‏گذاری ( ROI ) به عنوان نسبت سود خالص پس از کسر مالیات بر مجموع بدهیهای بلندمدت، سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص حقوق اقلیت، سهام ممتاز و سهام عادی درنظر گرفته می‏شود. البته این دو اصطلاح در برخی موارد به عنوان یک مفهوم بکار می‏روند.

نرخ بازده دارایی، رابطه بین حجم دارائیهای شرکت و سود را تعیین می‏کند. اگر یک شرکتی بر سرمایه‏گذاریهای خود بیفزاید (البته برحسب کل دارائیها) ولی نتواند به تناسب، مقدار سود پس از کسر مالیات خود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش می‏یابد. بنابراین افزایش حجم سرمایه‏گذاری شرکت، به خودی خود باعث بهبود وضع مالی سهامداران نمی‏شود

اعتباردهندگان و مالکان از بازده دارائیها می‏توانند در موارد زیر استفاده نمایند:

1- ارزیابی توانایی شرکت در تحصیل نرخ مناسبی از بازدهی - اعتبار دهندگان و مالکان می‏توانند نرخ بازده دارایی یک شرکت را با سایر شرکتها یا متوسط صنعت مقایسه نمایند. نرخ بازده دارایی اطلاعاتی را درباره سلامتی مالی شرکت فراهم می‏نماید.

2- جمع‏آوری اطلاعاتی درباره اثربخشی مدیریت - نرخ بازده دارایی تحت یک دوره زمانی در تعیین اینکه آیا یک واحد اقتصادی دارای مدیر لایقی است، کمک می‏کند.

3- طرح سودهای آینده - عرضه کنندگان بالقوه سرمایه شرکت، سرمایه‏گذاری حال و آینده و بازده مورد انتظار از آن را مورد ارزیابی قرار می‏دهند.

اما بازده دارایی بیشتر از اندازه‏گیری عملکرد شرکت می‏تواند مورد استفاده قرار گیرد. مدیران می‏توانند از این نرخ در سطوح مختلف جهت کمک در تصمیم‏گیریهایشان جهت حداکثر کردن سود و ارزش افزوده به شرکت استفاده کنند. مدیران از این نرخ در موارد زیر استفاده می‏نمایند:

1- اندازه‏گیری عملکرد هر بخش مجزا از شرکت وقتی که هر بخش به عنوان یک مرکز سرمایه‏گذاری رفتار می‏شود - در یک مرکز سرمایه‏گذاری، هر مدیری هم سود و هم سرمایه‏گذاریها را کنترل می‏کند. نرخ بازده دارایی ابزار بنیادی جهت ارزیابی هم سودآوری و هم عملکرد می‏باشد.

2- ارزیابی پیشنهادهای مخارج سرمایه - بودجه‏بندی سرمایه‏ای طرح‏ریزی بلندمدتی است برای مواردی همچون احیا (تجدید)، جایگذاری یا توسعه تسهیلات.

3- کمک در پایه‏گذاری اهداف مدیریت - بودجه‏بندی، طرحهای مدیریت را کمی می‏کند. اثربخش‏ترین نگرشها به هدف‏گذاری، از فرایند بودجه‏ای استفاده می‏کند که هر مدیری در ایجاد آن اهداف و استانداردها و در برقرار کردن بودجه‏های عملیاتی که با این اهداف و استانداردها مواجه می‏شوند سهیم است. آغاز و پایان هر فرایند بودجه‏بندی با هدف ROA می‏باشد.

شاید بهترین دلیل برای عمومی بودن ROA سادگی آن است. این نرخ به تنهایی یا در ترکیب با سایر اندازه‏گیریها، معمولی‏ترین شاخص مورد استفاده مدیریت عملکرد سودآوری شرکت می‏باشد. همچنین ابزار جامعی است که فعالیتهایی با ابعاد و ماهیتهای مختلف را اندازه‏گیری می‏کند و به ما اجازه می‏دهد که آنها را با روش استاندارد مقایسه کنیم. به عبارت دیگر با ROA ما می‏توانیم سیب و پرتقال را حداقل در سودآوری مقایسه کنیم. ROA ایرادات و مزایای مربوط به خود را دارد. گاهی اوقات اگر بطور کامل درک نشود، استفاده نمودن آن دشوار است.

روشهای مختلف محاسبه ROA

استاندارد و ارزیابی عمومی سودآوری برمبنای بازده سرمایه‏گذاری ( ROI ) به عنوان سود خالص بعد از مالیات ( EAT ) تقسیم بر کل سرمایه‏گذاری محاسبه می‏گردد.

چه سرمایه‏گذاری می‏بایست درمخرج کسردرج گردد؟ آن می‏تواندحقوق صاحبان سهام، بدهی و کلیه وجوه فراهم شده،‌ کل دارائیها یا تنها دارائیهای مشهود باشد. بدون توجه به اینکه سرمایه‏گذاری چطور تعریف شود، ROI مختلفی محاسبه می‏شود. اولین و عادی‏ترین تعریف از سرمایه‏گذاری، کل دارائیهای مورد استفاده در ایجاد سودآوری می‏باشد. لذا از ROI به ROA می‏رسیم، به معنی بازده دارائیها یا بطور دقیق بازده کل دارائیها.

این نرخ بیان می‏کند که دارائیهای شرکت چطور بطور کارا درایجاد سود استفاده شده‏اند.

بعضی کتابها پیشنهاد به محاسبه بازده سرمایه‏گذاری یا بازده کل دارائیها با استفاده از میانگین سرمایه‏گذاریها، به کمک مانده اول و پایان سال می‏کنند. به این دلیل که سود گزارش شده، در طول کل دوازده ماه ایجاد شده است و اشتباه خواهد بود که فرض کنیم از همان مبلغ دارائیهای گزارش شده در پایان دوره استفاده شده ‏است. در صورتی که می‏دانیم تولید و فروش شرکت در طول سال می‏باشد. میانگین بازده دارائیها به شرح زیر محاسبه می‏شود:

اطلاعات بیشتری را می‏توان با تجزیه نمودن این نسبت به حاشیه سود و گردش دارائیها در یک نگرش دوپانت تحصیل نمود. بخش اول حاشیه سود خالص است و شاخصی برای درک چگونگی کنترل هزینه‏ها می‏باشد. بخش دوم گردش دارائیهاست که توانایی شرکت را در تولید و بازاریابی سطح فروش نشان می‏دهد.

گردش‏کل دارائیها×حاشیه سودخالص = ROTA

معمولی‏ترین تغییر شکل در ROA خارج کردن دارائیهای نامشهود و غیرمولد از کل دارائیها می‏باشد. شایان ذکر است که دارائیهای نامشهود شامل سرقفلی، هزینه‏های اولیه، اختراعات، حق‏التألیف و سایر حقوقی است که تحت یک دوره بلندمدت مستهلک می‏گردند. این در حالی است که دارائیهای غیرمولد مشتمل بر موجودیهای اضافی و طرحهای سرمایه‏ای غیراستفاده می‏باشند. جدا کردن آن بخش از موجودیها که مازاد می‏باشند و مبالغی از دارائیهای ثابت که استفاده نمی‏شوند، برای یک تحلیل‏گر داخلی امکان دارد. یک تحلیل‏گر خارجی با استفاده از ترازنامه و سایر صورتهای مالی نمی‏تواند این اقلام را مشخص نماید. بنابراین تنها اصلاحی که معمول می‏باشد، این است که درمخرج کسر دارائیهای مشهود ( TTA ) درنظر گرفته شود. این نسبت به عنوان بازده دارائیهای مشهود شناخته می‏شود.

یک تغییر دیگری که برای صورت کسر پیشنهاد می‏گردد،‌ استفاده از سود قبل از مالیات بجای سود بعد از مالیات می‏باشد. چرا که مالیات اغلب تحت تأثیر وضعیتهای ویژه‏ای همچون زیانهای انتقالی، مالیاتهای تشویقی ومالیاتهای انتقالی قرار می‏گیرد. هنگام مقایسه شرکتها، اختلاف در نرخ مالیاتی، سود بعد از مالیات را تغییر شکل می‏دهد. در صورت استفاده از سود قبل ازمالیات، که همیشه در صورتهای مالی ارائه می‏شود می‏توان ازاین تغییرشکل پرهیزنمود. این همان شکل استفاده شده بوسیلة مؤسسه رابرت موریس در مطالعه صورتهای مالی آنها می‏باشد. این نرخ به شکل زیر محاسبه می‏شود:

نحوة دیگر محاسبه ROA اضافه نمودن هزینه بهره ( I ) به صورت کسر می‏باشد. در این حالت ROA بازده کل وجوه فراهم شده ( ROTFP ) نامیده می‏شود که می‏تواند با سود قبل از مالیات و یا سود بعد از مالیات بیان گردد:

ROTFPb= (EBT+ I) / TA = EBIT / TA

ROTFPa = [(EAT + I ( - t)] / TA

هدف از این شکل از بازده دارائیها شناسایی وجوه استفاده شده جهت تحصیل دارائیهای شرکت است که هم از وجوه استقراض و هم از حقوق صاحبان سهـام نشـأت می‏گیرد. لذا آن بخش از سود عملیاتی که مربوط به وام دهندگان (از طریق هزینه بهره) است در جهت رسیدن به سود خالص کسر گردیده است، می‏بایست برگشت داده شود.

اصلاح دیگری که در تطابق وجوه مورد استفاده با سود ایجادشده می‏توان ایجاد کرد، خارج کردن وجوه حاصل از بدهیهای جاری است که جهت تأمین دارائیهای مولد بکارنمی‏روند. اما جزء سرمایه درگردش هستند. سرمایه‏گذاری درمخرج کسرجمع بدهی‏های بلندمدت ( LTD ) و حقوق صاحبان سهام ( E ) می‏باشد. این نسبت به عنوان بازده وجوه دائمی ROPF نامیده می‏شود. در این حالت نیز این نسبت می‏تواند با سود قبل از مالیات و یا بعد از مالیات محاسبه گردد:

ROPFb = EBIT / (LTD + E )

ROPFa= [(EAT + I ( - t)]/(LTD + E )

به این نکته توجه شود که در محاسبه نرخ بازده وجوه دائمی می‏بایست از همه انواع بدهی استفاده نمود. اما از بدهی‏هایی که واقعاً منبع استقراض نمی‏باشند (مثل ذخایر یا مالیات بردرآمد انتقالی) باید صرفنظر کرد. چون آنها ادعایی از طرف اشخاص خارج از شرکت را ندارند و ممکن است هرگز پرداختی صورت نگیرد. در فرمول فوق، سهام ممتاز، سهم اقلیت و سهام شرکت فرعی جزئی از وجوه فراهم شده شرکت برای یک دورة زمانی مشخص می‏باشند.

نرخ مطلوب بازده دارائیها

در حقیقت نمی‏توان نرخ مطلوب بازده دارائیها را مشخص نمود. زیرا این نرخ از صنعتی به صنعت دیگر تفاوت دارد. مثلاً، نرخ بازده دارائیها در شرکتهای با تکنولوژی بالا بسیار بیشتر از خواربارفروشیها و یا تولید کنندگان کالاهای مصرفی است. گروه برنامه‏ریزی سود ( PPG ) ، سودآوری را در بیش از شصت زمینه تجاری مختلف بررسی نمود. همچنین این گروه بیش از شش هزار صورت مالی سالانه را مورد بررسی قرار داد. این تحلیل‏ها سه نقطه بحرانی را برای ROA پیشنهاد می‏کند: ( ROA در این تحقیق این گروه به وسیله تقسیم سود قبل از مالیات بر کل دارائیها محاسبه شده است.)

حداقل - اگر ROA پایین‏تر از 5% باشد، بقاء کل شرکت زیر سؤال می‏رود.

هدف - ROA بین 8% تا 10% به این معنی است که شرکت سود مناسبی را ایجاد می‏کند و قادر به سرمایه‏گذاری درتکنولوژی جدید ودرادامه آن بهبود وسایل و تجهیزات و توسعه مراکز فروش می‏باشد.

عملکرد بالا - وقتی که ROA از مرز 20% بگذرد، این شرکت بعنوان یک واحد اقتصادی نمونه معرفی می‏شود.

مولفه‌های مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه

مولفه های مالی و اقتصادی موثر در جذب سرمایه گذار

همه افراد هر روز در معرض نوعی ریسک قرار می‌گیرند، خواه رانندگی و پیاده‌روی در خیابان ، خواه سرمایه‌گذاری یا مواردی دیگر. شخصیت، سبک زندگی و سن سرمایه‌گذار از مهمترین عواملی است که برای مدیریت سرمایه‌گذاری فردی و اهداف ریسک در نظر گرفته می‌شود. هر سرمایه‌گذار مشخصا دارای پروفایل ریسک‌پذیری متفاوتی است که بر اساس قدرت مقاومت او در برابر تغییر شرایط مشخص می‌شود. وقتی صحبت سرمایه‌گذاری به میان می‌آید باید در نظر داشت که رابطه‌ی تنگاتنگی میان ریسک، خطر و پاداش وجود دارد. به قول معروف «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود». به طور کلی، با افزایش ریسک‌های سرمایه‌گذاری، سرمایه گذاران برای جبران پذیرفتن این ریسک‌ها، انتظار بازده یا پاداش بیشتری را دارند. در ادامه پس از بررسی انواع ریسک های سرمایه گذاری، به بررسی مولفه های مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه می پردازیم.

در مقالات پیشین در ارتباط با “مسیر تبدیل استارتاپ از ایده تا عرضه‌ی اولیه سهام” صحبت نمودیم و به بررسی مراحل سرمایه گذاری استارتاپ ها پرداختیم. در این مقاله با تمرکز بر شاخص های مالی و اقتصادی به نحوه جذب سرمایه گداران و نحوه تصمیم گیری آنها می پردازیم.

در شکل زیر شماتیکی از این رابطه بیان شده است. برای این که بتوانید درک کنید که چه عوامل و فاکتورهایی در یک کسب و کار برای سرمایه‌گذاران جذاب است، ابتدا باید با ریسک‌های سرمایه‌گذاری آشنا شوید و بدانید که سرمایه‌گذاران چگونه و از طریق چه راه‌هایی، کسب و کار‌ها را می‌سنجند.

رابطه‌ی ریسک یا خطر با بازگشت سرمایه یا پاداش

رابطه‌ی ریسک یا خطر با بازگشت سرمایه یا پاداش (برگرفته از Investopedia)

ریسک در سرمایه گذاری

به طور کلی در اصطلاح مالی، ریسک اختلاف درآمد یا آورده‌ی واقعی یک کسب و کار نسبت به درآمد یا سود مورد انتظار آن کسب و کار، در گذر زمان رشد استارتاپ است. ریسک یا خطر در واقع احتمال از دست دادن بخش یا تمام سرمایه‌ی اولیه‌ای است که وارد کسب و کار کرده‌اید.

به صورت کمی، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و نتایج تاریخی کسب و کار ارزیابی می شود. در امور مالی، «انحراف معیار» یک معیار متداول مرتبط با ریسک است. انحراف معیار به اندازه‌گیری نوسانات ارزش دارایی‌ها در مقابل میانگین‌ ارزش‌ دارایی‌های پیشین کسب و کار در یک بازه زمانی مشخص است.

بر اساس طبقه بندی سایت Investopedia و wallstreetmojo ریسک‌های مالی به دو بخش کلی سیستماتیک و غیر سیستماتیک بخش‌بندی شده که دارای زیر بخش‌های دیگری از قبیل شکل زیر هستند.

ریسک‌های مالی یک کسب و کار

شماتیکی از ریسک‌های مالی یک کسب و کار

در ادامه به شکل خلاصه به تعریف انواع ریسک‌ها پرداخته می‌شود:

  • ریسک بازار: به ریسکی گفته می‌شود که ممکن است یک سرمایه‌گذاری به دلیل تغییرات و تحولات اقتصادی در برابرش قرار گرفته و ممکن است ارزش و سرمایه‌ی خود را از دست دهد. اصلی‌ترین بخش‌های ریسک بازار به قسم زیر است:
    • ریسک سهامی
    • ریسک نرخ بهره/ سود
    • ریسک ارز

    تاثیر ریسک افقی بر سرمایه

    شماتیکی از تاثیر ریسک افقی بر سرمایه

    • ریسک طول عمر: هر وقت هر سرمایه‌گذاری بیش از زمان پیش‌بینی شده‌ی سرمایه‌گذاران به طول می‌انجامد، دچار این قبیل ریسک‌ها می‌شود که عموما وارد سرزمینی ناشناخته شده که عموما نمی‌توان درکی از خطرات پیش رو داشت.
    • ریسک سرمایه‌گذاری خارجی: به ریسکی گفته می‌شود که به دلیل سرمایه‌گذاری در کشورهای خارج از کشور به وقوع می پیوندد، در واقع سرمایه‌گذاران با عواملی چون پایین آمدن شاخص اقتصادی GDP آن کشور، بالا رفتن تورم، ناآرامی‌های مدنی و … مواجه می‌شوند.

    حال که با خطرات و ریسک‌های یک سرمایه‌گذاری آشنا شدید، جدا از این‌که خودتان می‌توانید از روش‌های مدیریت و شناخت ریسک برای پایین آوردن و مطمئن کردن کسب و کار خود اقدام کنید، دید بهتری از روش تصمیم‌گیری سرمایه‌گذار‌ها بر یک کسب و کار دارید. در ادامه به شاخص‌های پر اهمیت یک کسب و کار برای سرمایه‌گذاران پرداخته می‌شود، تا بتوان دید بهتری برای سنجش یک کسب و کار پیدا کرد و با ریسک‌های آن آشنا شد.

    شاخصه‌های مالی سنجش کسب و کار‌ها

    عموما سرمایه‌گذاران برای شناسایی ریسک کسب و کار از روش‌های مختلف ارزیابی شرکت‌ها مانند روش نسبت‌ها یا نرخ بازگشت سرمایه و … استفاده می‌کنند. عموما قبل از پذیرش سرمایه‌گذار خارجی، هر بنیان‌گذاری خود به نوعی در حال سرمایه‌گذاری بر روی کسب و کارش است، پس بهتر است که با برخی از این شاخص‌های مالی آشنا شوید تا بتوانید پیش‌بینی درستی به سرمایه‌گذار از کسب و کارتان ارائه دهید.

    از برخی شاخص‌های اقتصادی مانند IRR و NPV می توان برای تعیین میزان مطلوبیت یک پروژه و ارزش افزوده ایجاد شده توسط آن شرکت استفاده کرد. در حالی که یکی از این شاخص‌ها به صورت درصدی استفاده می‌شود، دیگری به صورت رقم واحد پولی (دلار، ریال و …) بیان می‌شود.

    ارزش فعلی (PV) و ارزش فعلی خالص (NPV)

    ارزش فعلی (PV) آن ارزشی است که است که خالص جریانات نقدی ورودی در حال حاضر برای شرکت دارند. خالص ارزش فعلی (NPV) همان ارزش فعلی است که میزان کل سرمایه‌گذاری انجام شده در پروژه از آن کم می‌شود. به بیانی دیگر در فرمول‌های‌ زیر آورده شده است:

    شاخص سود آوری (PI)

    شاخص دیگری که از PV و NPV می‌توان استخراج کرد، شاخص سود آوری (PI) می‌باشد که به شکل درصد بیان شده و به قرار فرمول زیر است:

    به طور مثال اگر در ابتدا یک سرمایه‌گذاری ۱۰۰ واحدی روی طرح انجام شده باشد و سپس در سال اول ۵۰ واحد درآمد و در سال دوم ۵۰ واحد هزینه و ۱۵۰ واحد درآمد در شرکت وجود داشته باشد (آورده شده در شکل ۱-۴)، با در نظر گرفتن نرخ سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص بهره/ تنزیل ۱۰% شاخص‌ها به صورت زیر محاسبه می‌شود.

    جریانات درآمد – هزینه‌ی شرکت (برگرفته از آموزه‌های مهندس پورمددکار)

    درواقع ارزش خالص فعلی گویای آن است که اگر روی این طرح ۱۰۰ واحد پولی سرمایه گذاری شود با توجه به نرخ بهره / تنزیل ۱۰% (عموما در حالت واقعی نرخ سود بانکی برابر با نرخ تنزیل در نظر گرفته می‌شود) نه تنها بعد از دو سال ۱۰۰ واحد پولی به سرمایه‌گذار بازگشت داده می‌شود بلکه ۲۰ واحد پولی اضافی هم به آن داده می‌شود، به معنای دیگر نه تنها اصل ارزش سرمایه نگه داشته می‌شود، بلکه ۲۰ واحد پولی سود نیز به آن پول اضافه خواهد شد. اگر نرخ تنزیل بالاتر گرفته می‌شد امکان منفی شدن این شاخص هم وجود دارد.

    بعد از مشخص شدن سود‌دهی طرح باید میزان سوددهی به صورت نسبی و بدون واحد مشخص شود تا دید آیا آن طرح با توجه به سودده بودن برای سرمایه‌گذاری مناسب است یا خیر، برای رسیدن به این مهم از شاخص‌هایی به نام نرخ بازده داخلی یا نرخ بازگشت سرمایه استفاده می‌کنند.

    نرخ بازده داخلی (IRR) و نرخ بازگشت سرمایه (ROR/ROI)

    نرخ بازده داخلی (IRR = Internal Rate of Return) نرخی است که سود و زیان یک پروژه را مشخص می‌کند. تحلیل‌گران اقتصادی معمولا از این فاکتور در کنار ارزش خالص فعلی (NPV) استفاده می‌کنند. این مسئله به این دلیل است که هردو روش، مشابه‌اند ولی متغیرهای متفاوتی دارند.

    با کمک ارزش خالص فعلی، می‌توانید به یک نرخ تنزیل مشخص برای شرکت خود دست پیدا کنید و سپس ارزش فعلی سرمایه‌گذاری را محاسبه کنید. اما در نرخ بازده داخلی، باید بازگشت واقعی جریان‌های نقدی پروژه را محاسبه و سپس این نرخ بازگشت را با نرخ مانع شرکت (Hurdle Rate) مقایسه کنید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد، سرمایه‌گذاری شما، یک سرمایه‌گذاری ارزشمند خواهد بود. ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایه‌گذاری، برابر صفر است. فرمول IRR به قرار فرمول زیر است:

    که در رابطه بالا:

    • Ct = سود خالص برای دوره زمانی مورد نظر
    • t = تعداد دوره زمانی
    • r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر
    • I = میزان سرمایه‌گذاری

    در مثال ذکر شده در بخش قبلی میزان IRR به قرار زیر است:

    هر سرمایه‌گذاری با توجه به زمینه‌ی طرح و ریسک‌های مورد انتظار، شاخصی به نام حداقل نرخ جذب کننده (MARR = Minimum Acceptable Rate of Return) برای خود تعریف می‌کند که اگر شاخص IRR بیشتر از آن باشد حتما بر روی طرح سرمایه‌گذاری می‌کند و اگر کمتر باشد ریسک سرمایه‌گذاری را نمی‌پذیرد.

    نرخ بازده (RoR = Rate of Return/ Return on Investment) را می توان برای هر سرمایه‌گذاری، از وسیله نقلیه و املاک و مستغلات گرفته تا اوراق قرضه، سهام و هنرهای زیبا اعمال کرد. RoR با هر دارایی کار می کند به شرط آنکه دارایی در یک زمان خریداری شود و در دوره ای در آینده جریان نقدی ایجاد کند. سرمایه گذاری‌ها، تا حدی بر اساس نرخ بازده گذشته ارزیابی می‌شوند، که می‌تواند در مقایسه با دارایی‌های همان نوع برای تعیین جذاب ترین سرمایه گذاری‌ها ارزیابی شود. بسیاری از سرمایه گذاران دوست دارند قبل از انتخاب سرمایه گذاری ، نرخ بازده مورد نیاز را انتخاب کنند. این نرخ از فرمول زیر به دست می‌آید:

    نقطه‌ی سر به سر (Break Even Point)

    در مقالات پیشین در ارتباط با دره مرگ و روش های تامین مالی آن صحبت نمودیم. چنان چه علاقه مند به این مقاله هستید میتوانید از طریق کلیک بر روی عبارت “راهکارهای تامین مالی در دره‌ی مرگ استارتاپ‌ها” اقدام نمایید.

    تجزیه و تحلیل نقطه‌ی سر به سر در اقتصاد، کسب و کار و حسابداری هزینه به نقطه‌ای اشاره دارد که در آن هزینه کل با درآمد کل برابر می‌شود. برای تعیین تعداد واحدها یا ارزش و میزان درآمد مورد نیاز برای تأمین کل هزینه ها (هزینه های ثابت و متغیر) از تحلیل نقطه سر به سر استفاده می شود.

    به طور خلاصه:

    • در نقطه سر به سر، شرکت هیچ ضرر و زیانی نمی کند.
    • نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که میانگین درآمد = میانگین هزینه‌ی کل (AR = ATC)
    • نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که درآمد کل = هزینه کل (TC = TR)

    طبق تعریف به دیاگرام زیر سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص خواهیم رسید:

    نقطه‌ی سر به سر تعدادی و ارزشی

    دیاگرامی از نقطه‌ی سر به سر تعدادی و ارزشی

    تعریف فرمولی نقطه‌ی سر به سر

    (هزینه متغیر در واحد محصول – قیمت فروش در واحد محصول) / هزینه‌های ثابت = نقطه سر به سر تعدادی

    • هزینه‌های ثابت (Fixed Costs) به هزینه‌هایی گفته می‌شود که با تغییر میزان محصول و تولید تغییری نمی‌کنند. (عموما در طی سال در نظر گرفته می‌شود، مانند، حقوق، اجاره، تجهیزات ساختی و …)
    • قیمت فروش در واحد محصول (Price) به قیمت هر کدام از محصولات به صورت واحدی گفته می‌شود.
    • هزینه متغیر در واحد محصول (Variable Costs) به هزینه‌هایی گفته می‌شود که برای تولید یک واحد از محصول به صورت مستقیم نیاز است.

    قابل ذکر است که قیمت فروش واحد محصول منهای هزینه متغیر واحد محصول، حاشیه سود هر واحد است. به عنوان مثال، اگر قیمت فروش کتاب 100 هزار تومان و هزینه‌های متغیر آن 5 هزار تومان برای ساخت کتاب باشد، 95 هزار تومان حاشیه سود در واحد محصول است و به جبران هزینه‌های ثابت کمک می‌کند.

    اصولا نقطه‌ی سر به سر در اولین مراحل تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری بر استارتاپ‌ها صورت می‌گیرد، زیرا دلایل زیادی وجود دارد تا به آن نقطه نرسید یا به عنوان استراتژی خود مشخص کنید که چه قدر از آن ارزش را می‌خواهید صرف چه هزینه‌هایی کنید. به همین دلیل در اولین مرحله این شاخص تحلیل می‌شود تا در صورت منطقی بودن به مراحل بعدی رجوع شود. به طور مثال در مرحله‌ی بعدی با رسم جریان درآمد – هزینه در دو حالت عادی و تجمعی، زمان رسیدن به نقطه سر به سر تجمعی و عادی سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص را محاسبه می‌کنند، تا با تحلیل آن دو نمودار، به میزان ریسک‌های احتمالی موجود در روند رشد کسب و کار بپردازند.

    تیم سرمایه گذاری صندوق پژوهش و فناوری گیلان جهت توانمندسازی استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا، فایل excel مورد نیاز جهت تحلیل مولفه های مالی را آماده نموده است. چنان چه تمایل به دریافت این فایل نمونه دارید، می توانید درخواست خود را با موضوع “دریافت فایل excel تحلیل مولفه های مالی” به آدرس پست الکترونیک صندوق گیلان ([email protected]) ارسال نموده یا در زیر همین پست آدرس پست الکترونیک خود را یادداشت بفرمایید.

    مزایای صندوق درسا برای مشتریان حقیقی چیست؟

    سرمایه‌گذاری در صندوق‌ سرمایه‌گذاری سهامی روشی برای کسب سود از بازار سرمایه است. با این روش سرمایه‌گذارانی که زمان، دانش و تخصص لازم ندارند، می‌توانند به تبحر متخصصین این بازار تکیه کنند تا از یک سو، میزان سود خود را افزایش و از سوی دیگر، ریسک زیان در سرمایه‌گذاری خود را کاهش دهند. به تعبیر دیگر سرمایه‌گذاری در صندوق‌، روش امن سرمایه‌گذاری در بازار پرتلاطم بورس است. از این طریق می‌توانید نگرانی کاهش ارزش سرمایه را به حداقل رسانید. در کنار این کاهش نگرانی، با داشتن دید بلندمدت، به سود مناسب و دلخواه بر اساس هدف و استراتژی سرمایه‌گذاری صندوق دست می‌یابید. تخصیص بهینه دارایی‌ها ‌با حذف هزینه و صرف زمان اندک، نقدشوندگی بالا به دلیل وجود بازارگردان، سادگی معافیت مالیاتی معاملات واحدها و سهولت و سرعت در معامله واحدهای صندوق از طریق اینترنت از دیگر مزایای سرمایه‌گذاری در درسا است.

    مزایای صندوق درسا برای مشتریان حقوقی چیست؟

    اشخاص حقوقی منابعی در اختیار دارند که می‌توانند برای اهداف سرمایه‌گذاری خود بکار بگیرند. اما اغلب تخصص لازم را برای سرمایه‌گذاری و مدیریت این منابع در بورس را ندارند. از این رو سرمایه‌گذاری در صندوق درسا با توجه میزان ریسک متوسط آن، گزینه جذابی برای مشتریان حقوقی با هر میزان منابع و هر افق زمانی سرمایه‌گذاری باشد.

    استراتژی سرمایه‌گذاری در صندوق درسا چیست؟

    استراتژی سرمایه‌گذاری مدیریت صندوق درسا “استراتژی فعال بر مبنای سنجش موقعیت بازار” است. درسا غالب منابع خود را در سهام شرکت‌ها سرمایه‌گذاری می‌کند. بازار سرمایه به‌عنوان دماسنج وضعیت اقتصادی کشور عمل کرده و روند آن بر اساس واقعیت‌ها و انتظارت آتی از برآیند شرایط اقتصادی کشور شکل می‌گیرد. بازار سهام ایران نیمه کاراست، و بررسی و پیگیری اخبار و تحولات عمومی می‌تواند بازده‌ بالاتر از ریسک تحمیل‌شده به سرمایه‌گذار را برای وی محقق سازد. این دلیل ویژگی دلیل انتخاب استراتژی فعال برای صندوق درسا است.

    چگونه سهامی برای صندوق خریداری می‌شود؟

    استراتژی سرمایه‌گذاری در صندوق درسا به دو قسمت اصلی تقسیم می‌شود.
    قسمت اول شامل سهام شرکت‌هایی است که از دید گروه مدیران سرمایه‌گذاری صندوق به لحاظ بنیادی جزء شرکت‌هایی هستند که با ارزش ذاتی خود فاصله دارند و به بیان دیگر زیر ارزش ذاتی خود هستند. معمولاً حدود 70 تا 80 درصد دارایی‌های صندوق در سهام این نوع شرکت‌ها سرمایه‌گذاری می‌شود. افق سرمایه‌گذاری در سهام این نوع شرکت‌ها بالای یک سال است. مگر این که در فاصله زمانی کمتری بازار به این نوع سهام اقبال نشان داده و زودتر به ارزش ذاتی موردنظر مدیران سرمایه‌گذاری صندوق برسد. در این صورت مدیر ممکن است از این سهام خارج شود و منابع را در سهام جایگزین و با رویکردی مشابه سرمایه‌گذاری نماید.
    قسمت دوم که معمولاً 20 تا 30 درصد منابع صندوق صرف سرمایه‌گذاری در آن‌ها می‌شود، شامل سهام شرکت‌هایی است که با توجه به تحولات بازار سرمایه انتظار روند صعودی کوتاه‌مدت در آن‌ها را داریم و می‌توانیم با معامله به موقع آن‌ها بازده‌های کوتاه‌مدت برای مشتریان کسب کنیم. به دلیل ماهیت این نوع سرمایه‌گذاری، قدرت نقدشوندگی بالا در این نوع سرمایه‌گذاری‌ها اولویت ما است.

    برای صندوق چگونه آلفا ایجاد می‌کنید؟ بتای صندوق چگونه ساختاری خواهد داشت؟

    از ضریب آلفا و بتا برای ارزیابی عملکرد سهام، صندوق و یا یک سبد سرمایه‌گذاری استفاده می‌شود. ضریب آلفا بازده اضافی یک سرمایه‌گذاری نسبت به بازده شاخص معیار است. ضریب بتا میزان نوسانی است که سرمایه‌گذار با خرید آن دارایی‌ها نسبت به نوسان شاخص معیار متحمل می‌شود. هدف سبدگردان کارا برای صندوق درسا بتای کمتر از یک، یعنی نوسانات کمتر از شاخص کل بازار بورس، و آلفای مثبت، یعنی ایجاد بازده حاصل از مدیریت درست منابع صندوق است. این هدف را با مدیریت فعال با ترکیب کردن سهام ارزشی و استفاده از فرصت‌های کوتاه مدت طبق سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص استراتژی صندوق عملی می‌کنیم.

    آشنایی با مفهوم شاخص در بورس

    فعالان بازار سرمایه برای انجام سرمایه‌گذاری موفق در این حوزه، اطلاعات و عوامل متعددی را بررسی می‌نمایند. این اطلاعات شامل: حجم و ارزش معاملات، بهای تمام شده، روند قیمت یا بازدهی سهام شرکت‌ها و . می‌باشد. شاخص های بورسی به عنوان یکی از مهمترین معیارهای این حوزه به شمار می‌روند که با تحلیل آنها می‌توان وضعیت عمومی قیمت شرکت‌ها و میزان بازدهی آنها را ارزیابی نمود. در این مقاله، مفهوم شاخص بورس و انواع آن را به شما معرفی می‌کنیم.

    شاخص یا نمودار چیست؟

    شاخص (Index) در لغت به معنای عددی است که در یک بازه زمانی، ارزش گروهی از اقلام وابسته به یکدیگر را به صورت میانگین و بر اساس درصدی از همان میانگین اعلام می‌نماید. به طور کلی، با استفاده از شاخص می‌توان تغییرات یک یا چندین متغیر را در طول یک بازه زمانی مشخص، بررسی نمود. فعالان بازار مالی با استفاده از شاخص ها و نمودارها به مقایسه پدیده‌های مرتبط با این حوزه پرداخته و با بررسی آنها به وضعیت کلی بازار در گذشته و حتی پیش‌بینی روند آینده آن دست می‌یابند.
    هر کدام از شاخص ها روش اندازه‌گیری مخصوص به خود را دارند، در نتیجه، مقایسه عددی آنها اطلاعات درستی در اختیار ما قرار نمی‌دهد. برای مقایسه شاخص ها لازم است درصد تغییرات آنها نسبت به گذشته (به عنوان مثال روز یا ماه قبل) در نظر گرفته شود. در واقع، شاخص بورس را با توجه به وضعیت پیشین خود، بررسی و مقایسه می‌کنند.

    * روش محاسبه شاخص به این صورت است:

    1- ابتدا یک سال را به عنوان سال مبنا یا پایه در نظر می‌گیریم.

    2- پس از محاسبه ارزش جاری و ارزش مبنای سال منتخب، ارزش جاری را بر ارزش مبنا تقسیم می‌کنیم.

    3- حاصل را در عدد 100 ضرب نموده و به این ترتیب، شاخص گروه یا دسته مورد نظر را محاسبه می‌نماییم.

    انواع شاخص ها در بورس

    در بازار بورس و اوراق بهادار تهران 9 شاخص مهم و شناخته شده وجود دارد. هر کدام از این شاخص ها ابعاد خاصی از وضعیت بازار را در اختیار افراد قرار می‌دهند. فعالان این حوزه با توجه به کارکرد و هدف هر شاخص، از آنها استفاده می‌کنند. در ادامه، به معرفی کامل این 9 شاخص برجسته می‌پردازیم.

    انواع شاخص در بازار بورس

    1. شاخص کل قیمت (TEPIX)

    شاخص کل قیمت (Tehran Price Index) معرف تغییرات سطح عمومی قیمت در کل بازار می‌باشد و افزایش یا کاهش قیمت سهام را به صورت میانگین بیان می‌کند.

    شاخص کل قیمت، در بر گیرنده تمام سهام شرکت‌های پذیرش شده در سازمان بورس و اوراق بهادار می‌باشد. در روند محاسبه این شاخص، چنانچه سهمی بسته بوده یا برای مدتی معامله نشود، قیمت پایانی آخرین روز معامله آن در نظر گرفته می‌شود. وزن شرکت‌ها (تعداد سهام و سرمایه آنها) نیز در محاسبه این شاخص تأثیرگذار است. به این صورت که، شرکت‌های بزرگ نسبت به شرکت‌های کوچک‌تر، تأثیر بیشتری در محاسبه آن خواهند داشت.

    شاخص کل قیمت به صورت میانگین وزنی و بر اساس فرمول زیر محاسبه می‌گردد:

    100 ˟ ( ارزش جاری بازار سهم در زمان مبدأ ÷ ارزش جاری بازار سهم در زمان محاسبه) = شاخص کل

    ارزش جاری هر شرکت از حاصلضرب تعداد سهام شرکت در قیمت آن حاصل می‌شود. با محاسبه مجموع ارزش جاری تمامی شرکت‌های پذیرش شده در بورس، ارزش جاری بازار به دست می‌آید. منظور از ارزش جاری بازار در زمان مبدأ نیز ارزش‌های جاری بورس در سال پایه می‌باشد. سال 1369 به عنوان سال پایه در بورس اوراق بهادار تهران در نظر گرفته می‌شود.

    در بازار بورس تهران، شاخص کل برای سه دسته محاسبه می‌شود که عبارتند از:

    1. شاخص قیمت کل بازار: در محاسبه این شاخص، قیمت سهام تمام شرکت‌های پذیرش شده در سازمان بورس و اوراق بهادار، لحاظ می‌شود.
    2. شاخص قیمت تالار اصلی: در محاسبه این شاخص، تنها قیمت سهام شرکت‌های پذیرش شده در تالار اصلی تاثیرگذار می‌باشد.
    3. شاخص قیمت تالار فرعی: در محاسبه آن، تنها قیمت سهام شرکت‌های پذیرش شده در تالار فرعی در نظر گرفته می‌شود.

    ویژگی های شاخص کل قیمت

    این شاخص که به عنوان یکی از شاخص های اصلی بازار قلمداد می‌شود، دارای ویژگی‌های زیر می‌باشد:

    • دسترسی آسان: این شاخص توسط سازمان بورس و اوراق بهادار و به صورت لحظه‌ای محاسبه می‌شود، در نتیجه همواره در دسترس استفاده کنندگان آن قرار دارد.
    • جامعیت: در محاسبه این شاخص ، قیمت سهام تمام شرکت‌های پذیرفته شده در بورس لحاظ می‌گردد، از این رو، شاخص بسیار جامعی به شمار می‌رود.
    • موزون بودن: در محاسبه این شاخص ، تعداد سهام منتشر شده شرکت‌ها نیز در نظر گرفته می‌شود. به عبارتی، هر چه شرکتی تعداد سهام بیشتری منتشر نموده باشد، تأثیر تغییرات قیمتی آن بر شاخص، بیشتر خواهد بود.

    نکته: شاخص کل قیمت به دلیل موزون بودن، نمی‌تواند به تنهایی معیار خوبی برای ارزیابی وضعیت بازار باشد، زیرا شرکت‌های بزرگ به دلیل تاثیر زیاد در محاسبه این شاخص، می‌توانند وضعیت کلی بازار را تحت تاثیر قرار دهند. به عنوان مثال، در وضعیت نزولی بازار، چنانچه شرکت‌های بزرگ رشد مناسبی داشته باشند، در روند محاسبه شاخص اثر گذاشته و شاخص ، رشد قابل توجهی را ثبت خواهد کرد.

    نکته: در محاسبه این شاخص، تنها تغییرات قیمت سهام، مبنا قرار گرفته و سود نقدی در آن لحاظ نمی‌شود. تفاوت این شاخص با شاخص کل (که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد) نیز در همین امر است. به عبارتی در شاخص کل، علاوه بر تغییرات قیمت، سود نقدی نیز در روند محاسبه در نظر گرفته می‌شود، در حالی که در شاخص قیمتی چنین نیست.

    2. شاخص هم وزن

    این شاخص از سال 1393 مورد استفاده سرمایه‌گذاران فعال حوزه‌های مالی در بازار بورس ایران قرار گرفته است. در محاسبه شاخص هم وزن، کلیه شرکت‌های پذیرفته شده در بازار بورس با وزنی یکسان در نظر گرفته می‌شوند. در واقع، برخلاف شاخص کل، در روند محاسبه این شاخص، وزن و اندازه شرکت‌ها تاثیرگذار نمی‌باشد. به عبارتی، چنانچه این شاخص مثبت باشد، به این معناست که بیش از نیمی از شرکت‌های موجود در بازار مثبت می‌باشند.

    در واقع، این شاخص ، شرکتها را بر اساس میزان بازدهی آنها در نظر می‌گیرد و میزان سرمایه در آن تاثیری ندارد. به عنوان مثال؛ هنگامی که شاخص هم وزن، نزولی و شاخص کل، صعودی باشد، بیانگر آن است که بیشتر سهم‌های موجود در بازار، سیر نزولی داشته‌اند. شاخص کل نیز تنها به دلیل وضعیت مثبت چند شرکت بزرگ، وضعیت صعودی را نشان می‌دهد.

    3. شاخص بازده نقدی (TEDIX)

    شاخص بازده نقدی، بیانگر روند تقسیم سود در شرکت‌ها می‌باشد. به عبارتی، تغییرات این شاخص بیانگر میانگین بازدهی ناشی از پرداخت سود نقدی شرکت‌ها به سهامداران می‌باشد. چنانچه، میانگین شرکت‌ها سود نقدی بیشتری را میان سهامداران خود تقسیم نمایند، این شاخص رو به افزایش خواهد بود. سپس، تقسیم سود در مجمع عادی سالیانه مورد بررسی و اظهار نظر قرار می‌گیرد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد روند تقسیم سود و برگزاری مجامع، می‌توانید مقالات مربوط به آن را در سایت nezarat.com مطالعه نمایید.

    4. شاخص قیمت و بازده نقدی (TEDPIX)

    شاخص قیمت و بازده نقدی، یکی از شاخص های شناخته شده در میان فعالان بازار سرمایه می‌باشد. در واقع، این شاخص ، همان شاخصی است که در رسانه‌ها تحت عنوان شاخص کل نامیده می‌شود. این شاخص، بیانگر سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکت‌های پذیرفته شده در بورس می‌باشد. به عبارتی، این شاخص، تغییرات قیمت سهام و سودهای سالیانه (که شرکت‌ها پرداخت می‌کنند) را محاسبه می‌نماید. از این رو، سهامداران میانگین بازدهی سرمایه‌گذاری خود در بورس و تغییرات آن را با در نظر گرفتن این شاخص به دست می‌آورند.

    میزان تغییرات این شاخص، نکته بسیار مهمی است که هنگام بررسی باید به آن توجه کرد. به عنوان مثال؛ چنانچه طی یک سال، شاخص کل از عدد 50,000 به 110,000 برسد، میانگین بازدهی بورس، طی آن سال 70% می‌باشد.

    شاخص کل، با توجه همزمان به تقسیم سود و تغییرات قیمت، یکی از دقیق‌ترین شاخص های بازار می‌باشد. این شاخص نیز همچون شاخص کل قیمت به صورت میانگین موزون، محاسبه می‌شود. به این معنا که، هر چه شرکت بزرگتر و سرمایه بیشتری داشته باشد، تأثیر آن در شاخص بیشتر خواهد بود.

    5. شاخص صنعت و شاخص مالی

    شرکت‌های حوزه بورس در یک تقسیم‌بندی کلی و بر اساس نوع فعالیت‌های خود، به دو دسته تولیدی و خدماتی تقسیم می‌شوند. بیشتر شرکت‌های این حوزه (بیش از 60%) جزء شرکت‌های تولیدی محسوب می‌شوند. شرکت‌های تولیدی دسته اول را در بخش صنعت و شرکت‌های خدماتی را در بخش مالی تفکیک می‌نماییم.

    شرکت‌های تولیدی مانند شرکت مخابرات، پتروشیمی، خودروسازی سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص و . در بخش صنعت قرار می‌گیرند و شاخص صنعت، سطح عمومی سهام شرکت‌های این بخش را نمایان می‌سازد. شرکت‌های خدماتی نیز مانند بانک، بیمه، شرکت سرمایه‌گذاری و . در بخش مالی قرار می‌گیرند. شاخص مالی، میانگین تغییرات قیمت سهام شرکت‌های این بخش را نشان می‌دهد.

    شاخص صنعت و شاخص مالی نیز همچون شاخص کل قیمت، به صورت میانگین موزون محاسبه می‌شوند. تنها تفاوت این دو شاخص در تعداد شرکت‌های حاضر در آن صنعت می‌باشد.

    6. شاخص سهام آزاد شناور (TEFIX)

    برای محاسبه این شاخص ، لازم است ابتدا ترکیب سهامداران را بررسی و آنها را تفکیک نمود. به طور کلی، سهامداران به دو دسته سهامدار راهبردی و سهامدار جزء (سهامدار سهام شناور آزاد) تقسیم می‌شوند. سهامدار راهبردی، سهامداری است که قصد واگذاری سهام خود در کوتاه مدت را نداشته و جهت اعمال مدیریت، سهم خود را حفظ می‌نماید.

    منظور از سهام شناور آزاد، درصدی (کمتر از 5%) از سهام شرکت است که در اختیار سهامدار جزء قرار دارد. این سهامداران برخلاف سهامداران راهبردی، تنها به قصد خرید و فروش سهام، اقدام به معامله می‌نمایند. شاخص سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص سهام شناور آزاد، بازدهی میانگین تغییرات قیمتی و سود این دسته از سهام را نشان می‌دهد. محاسبه شاخص سهام شناور آزاد نیز همچون شاخص کل، بر اساس میانگین موزون شرکت‌ها می‌باشد. به این صورت که هر شرکتی، تعداد سهام شناور آزاد بیشتر و سرمایه بزرگتری داشته باشد، تاثیر بیشتری بر روی شاخص خواهد داشت. تنها تفاوت آن با شاخص کل، در تعداد سهامی است که تحت عنوان ضریب قیمتی مورد توجه قرار می‌گیرد.

    7. شاخص بازار اول و بازار دوم

    در بازار بورس اوراق بهادار تهران، شرکت‌ها بر اساس معیارها و مؤلفه‌های خاصی تقسیم‌بندی می‌شوند. از جمله آنها می‌توان به: میزان سرمایه شرکت‌ها، وضعیت سودآوری، تعداد سهامداران، درصد سهام شناور آزاد و . اشاره نمود. بر این اساس، شرکتی که به لحاظ معیارهای ذکرشده، شرایط بهتری داشته باشد، در بازار اول و دیگر شرکت‌ها در بازار دوم پذیرش خواهند شد.

    به طور کلی شاخص بازار اول، سطح عمومی قیمت سهام شرکت‌های پذیرش شده در بازار اول را بیان می‌کند. شاخص بازار دوم نیز بیانگر سطح عمومی قیمت سهام شرکت‌هایی است که در بازار سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص دوم بورس جای گرفته‌اند.

    8. شاخص ۵۰ شرکت برتر

    سازمان بورس و اوراق بهادار هر سه ماه یک بار اقدام به انتشار لیستی از پنجاه شرکت برتر موجود در بازار می‌نماید. این شرکت‌ها به جهت قابلیت نقدشوندگی بالا و حجم زیاد معاملات در بازه زمانی مشخص، در این فهرست قرار داده می‌شوند. این شاخص، همچون شاخص کل قیمت به صورت میانگین وزنی محاسبه می‌شود. به عبارتی شاخص پنجاه شرکت برتر، بیانگر میانگین وزنی این شرکت‌ها می‌باشد. تنها تفاوت این شاخص با شاخص کل، در تعداد شرکت‌های مورد نظر سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص در روند محاسبه می‌باشد. این تعداد در شاخص ذکر شده، تنها پنجاه شرکت و در شاخص کل، بیش از صد شرکت می‌باشد.

    * اسامی این شرکت‌ها را می‌توانید با مراجعه به سایت tsetmc.com مشاهده نمایید.

    9. شاخص ۳۰ شرکت بزرگ

    این شاخص، بیانگر عملکرد 30 شرکت بزرگ پذیرش شده در بازار بورس تهران می‌باشد. معیار انتخاب در این شاخص (که بر اساس استانداردهای جهانی طراحی شده است) اندازه و ارزش روز شرکت می‌باشد. ارزش روز یک شرکت از حاصلضرب قیمت پایانی سهام در تعداد کل سهام شرکت به دست می‌آید.

    شاخص 30 شرکت بزرگ، میانگین تغییرات قیمت سهام این شرکت‌های بزرگ موجود در بازار بورس را نشان می‌دهد. با وجود اینکه این شرکت‌ها، تنها کمتر از 10% شرکت‌های بازار را تشکیل داده‌اند، اما بیش از 70% ارزش بازار را در اختیار دارند. از این رو، تغییرات قیمت آنها تأثیر قابل توجهی بر میزان شاخص کل خواهد داشت.

    ملاک انتخاب شرکت ها

    همانطور که گفته شد، معیار انتخاب شرکت‌ها ارزش بازار و قدرت نقدشوندگی سهام آنها می‌باشد. برای انتخاب این 30 شرکت، ابتدا فهرستی سرمایه‌گذاری بر مبنای شاخص از صد شرکت بزرگ پذیرش شده فعال در بازار بورس تهران تهیه می‌شود. در این فهرست، شرکت‌ها بر اساس ارزش بازار آنها و به ترتیب از بیشترین به کمترین مرتب شده‌اند. حال از میان آنها، سی شرکت که دارای شرایط زیر باشند را انتخاب می‌نماییم:

    1. گذشت بازه زمانی (حداقل سه ماه) از پذیرش و معامله سهام شرکت‌ها در بازار بورس اوراق بهادار
    2. دارا بودن سهام شناور آزاد (حداقل به میزان 10%)
    3. دارا بودن بیش از 25% میانگین ارزش ماهانه معاملات همان دوره صد شرکت بزرگ بازار نسبت به ارزش ماهانه معاملات شش ماه گذشته آنها

    * با مراجعه به سایت tsetmc.com می‌توانید اسامی این 30 شرکت بزرگ شاخص را مشاهده نمایید.

    سخن آخر

    در مقاله ارائه شده به توضیح جامعی از مهمترین شاخص های بازار بورس تهران پرداخته شد. سرمایه‌گذاران می‌توانند با بررسی و تحلیل شاخص ها به دیدی کلی از وضعیت بازار دست یابند. به عبارتی، شما برای یافتن صنعت و گروه مناسب جهت سرمایه‌گذاری، می‌توانید از شاخص ها برای مقایسه آنها استفاده نمایید. البته باید دقت داشت که، سرمایه‌گذاری و خرید و فروش سهام نباید صرفاً با توجه به تغییرات روزانه شاخص باشد.

    سوالات متداول

    مفهوم شاخص بورس چیست؟

    شاخص های بورس معیارهای مهمی هستند که با بررسی و تحلیل آن‌ها، می‌توان وضعیت گذشته و حال بورس را ارزیابی کرد.

    شاخص کل TEDPIX چیست؟

    در بورس تهران ‌‌شاخص بازدهی یا همان شاخص قیمت و بازده نقدی با نام TEDPIX نیز شناخته می‌شود. این ‌شاخص همان شاخصی است که همیشه در اخبار و رسانه‌ها از آن به عنوان ‌شاخص بورس تهران یاد می‌شود.

    کارگزاری هوشمند رابین

    کارگزاری فارابی

    کارگزاری فارابی

    این مقاله به کوشش فاطمه محمدجانی و دیگر اعضای تیم نظارت تولید شده است. تک‌تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در بهبود کیفیت وب فارسی داشته باشیم.

    مطالب مرتبط

    الگوی مثلث ادامه دهنده در بورس چیست؟ | معرفی انواع الگوی مثلث ادامه دهنده در بورس

    لایت کوین چیست و چه فرقی با بیت کوین دارد؟| کدام یک برای سرمایه‌گذاری مناسب است؟

    سایت آموزش بورس| معرفی 10 سایت برتر آموزش بورس رایگان

    ارز دیجیتال تتر(tether)| حفظ سرمایه در برابر نوسانات

    کارگزاری هوشمند رابین

    کارگزاری فارابی

    کارگزاری فارابی



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.