۱۲ اشتباه ویرانگر در سرمایه گذاری در بورس
آگاهی از خطاهای رایج و ویرانگر در سرمایه گذاری در بورس، مهمترین بخش از یک برنامه موفق سرمایه گذاری است. بررسی تکرار خطاهای رایج نشان می دهد که بزرگترین دشمن این دسته از سرمایه گذاران خود آنها هستند. در هر حال، رایج ترین خطاهای سرمایه گذاران را می توان به شرح زیر برشمرد:
1-خرید در بالاترین قیمت (گران خریدن)
نخستین اصل سرمایه گذاری خرید در پایین ترین قیمت و فروش در بالاترین قیمت ممکن است. پس چرا بعضی افراد به عکس عمل می کنند؟ دلیل اصلی این است که افراد به عملکرد گذشته سهم نگاه می کنند. بسیاری از افراد روی دسته یا گونه ای از دارایی ها که طی یک یا دو سال گذشته عملکرد خوبی داشته اند سرمایه گذاری می کنند و استدلال شان این است که چون عملکرد دارایی مورد نظر در گذشته خوب بوده در آینده نیز خوب خواهد بود . اما این فرض کاملاً اشتباه است . گران خریدن و ارزان فروختن شیوه افرادی است که برنامه مشخصی در ذهن ندارند و فقط به تحرکات بازار واکنش نشان می دهند. سرمایه گذاری این افراد به جای این که راهبردی باشد تاکتیکی است. عده دیگری که همیشه در معرض خطر گران خریدن هستند افرادی هستند که موج خریداران بازار را دنبال می کنند. برخی از انواع سهام موجود در بازار در یک دوره کوتاه مد روز می شوند و بسیاری از سرمایه گذاران مبتدی را در اوج قیمت به سوی خود می کشند. همیشه سعی کنید به عملکرد آینده سرمایه گذاری مورد نظر خود نگاه کنید نه وضعیت آن در گذشته.
2- فروش در پایین ترین قیمت (ارزان فروختن)
سیاری از سرمایه گذاران تا زیان شان جبران نشود حاضر به فروش سهام خود نیستند . غرور این افراد اجازه نمی دهد که قبول کنند اشتباه کرده اند و سهام شان را به قیمت بالایی خریده اند. اما افراد باهوش واقعیت را می پذیرند و به سرعت جلوی ضرر بیشتر را می گیرند. به یاد داشته باشید که همه سرمایه گذاری ها هم به ارزش افزوده نمی رسند و حتی سرمایه گذاران حرفه ای هم همیشه در کار خود موفق نیستند . بهترین کار این است که هر چه زود تر جلوی ضرر بیشتر گرفته شود و منابع مورد نظر در سرمایه گذاری دیگری به جریان گذاشته شود.
3-نداشتن برنامه مشخص برای سرمایه گذاری
سرمایه گذار باید از ابتدای کار برنامه مشخصی برای سرمایه گذاری خود در نظر بگیرد تا در آینده بتواند تصمیم های خود را در قالب همین برنامه شکل دهد. برای طراحی برنامه سرمایه گذاری توجه به چند عامل اصلی از جمله افق زمانی ، میزان ریسک پذیری، میزان وجوه قابل سرمایه گذاری، و میزان افزایش احتمالی سرمایه گذاری در آینده بسیار ضروری است . سرمایه گذار باید به دقت بداند چه کار می خواهد بکند و تا چه اندازه تحمل پذیرش نوسان های بازار را دارد.
4-سرمایه گذاری بر روی یک سهم خاص به جای سبدی از انواع اوراق بهادار
سرمایه گذاری بر روی یک سهم خاص نسبت به سرمایه گذاری در یک شرکت سرمایه گذاری یا صندوق سرمایه گذاری مشترک ریسک به مراتب بالاتری همراه خواهد داشت. سرمایه گذاران بهتر است بر روی سبد متنوعی از انواع اوراق بهادار و شیوه های متفاوت سرمایه گذاری متمرکز شوند . در غیر این صورت، در مقابل نوسان های یک نوع خاص از اوراق بهادار یا بخش خاصی از اقتصاد به شدت بی دفاع و آسیب پذیر خواهند بود . البته نباید مفهوم تنوع شرکت ها یا صندوق های سرمایه گذاری را با تنوع سبد اوراق بهادار اشتباه گرفت . ممکن است شخصی در چند صندوق سرمایه گذاری مشترک سرمایه گذاری کرده باشد اما متوجه نباشد که همه این صندوق ها در چند صنعت مشابه و حتی بر روی چند گونه خاص از اوراق بهادار سرمایه گذاری کرده اند. از سوی دیگر، باید به خاطر داشت که تنوع بیش از اندازه همم ممکن است باعث پرداخت کارمزد بیش از حد شود. در هر حال، بهترین شیوه ممکن ، حفظ تعادل در کار سرمایه گذاری است و شاید بهترین ابزار آن هم استفاده از راهنمایی های یک شخص آگاه یا یک مشاور خبره باشد.
5- سرمایه گذاری بر روی سهام به جای سرمایه گذاری بر روی شرکت
سرمایه گذاری قمار نیست و نباید مانند یک بازی برد و باخت به آن نگاه کرد. سرمایه گذاری پذیرش ریسک معقول با هدف تأمین مالی یک بنگاه اقتصادی معین است . بنگاهی که به نظر سرمایه گذار این توانایی را دارد که در بلندمدت به رشد مثبتی دست یابد . برای رسیدن به این هدف ، بهتر است دست به کار تحلیل ویژگی های بنیادی شرکت یا صنعت مورد نظر شوید و نه بررسی تغییرات روزانه قیمت سهام شرکت . خرید یک سهم خاص تنها براساس هجوم بازار یا علاقه شخصی شما نسبت به محصولات تولیدی یا خدمات ارائه شده توسط شرکت، بهترین راه برای دور ریختن پولتان است ! به علاوه، لازم است گوشه چشمی هم به چگونگی رعایت مسایل مربوط به راهبری شرکتی در شرکت مورد نظرتان داشته باشید.
6-کافی دانستن اخبار رسانه ها
یکی دیگر از خطاهای رایج سرمایه گذاران مبتدی این است که به مطالعه و گوش کردن به اخبار رسانه های همگانی اکتفا می کنند و هیچ ارتباط حرفه ای با مشاوران کارکشته سرمایه گذاری ندارند . حتی زمانی که فکر می کنید به خبر دست ا ولی دست پیدا کرده اید و می توانید با استفاده از آن پرتفوی تان را رونق بدهید، به یاد داشته باشید که همیشه با عده ای سرمایه گذار حرفه ای طرف هستید که هر کدام چندین نفر تحلیل گر خبره را به استخدام خود درآورده اند. سرمایه گذاران حرفه ای اطلاعات خود را از چندین منبع مستقل گردآوری می کنند و پیش از تصمیم گیری راجع به سرمایه گذاری مورد نظر خود اطلاعات موجود را به دقت تجزیه و تحلیل می کنند. 5 اگر فکر می کنید اطلاعاتی که به دست شما رسیده کاملاً دست اول است و شخص دیگری از آن خبر ندارد به شدت اشتباه می کنید. فراموش نکنید خبری که به گوش شما رسیده ممکن است به گوش دیگران هم رسیده باشد، پس همین اطلاعات ممکن است تا این لحظه تأثیر خود را بر روی قیمت ها گذاشته باشد.
7- پرهیز از خرید و فروش های مکرر
هرچه کمتر سرمایه گذاری های انجام شده خود را جابه جا کنید ، در نهایت عایدی بیشتری نصیب تان می شود. مطالعه انجام شده توسط دو تن از استادان دانشگاه کالیفرنیا بر روی بیش، از 64 هزار نفر از سرمایه گذاران یک مؤسسه بزرگ کارگزاری، طی سال های 1991 تا 1996 ، نشان می دهد که این افراد بدون در نظر گرفتن هزینه معاملات 17/7 درصد، سود سالانه حاصل از سرمایه گذاری داشته اند که این رقم به خودی خود 0/6درصد بالاتر از میانگین بازار سهام بوده است. اما هنگامی که هزینه معاملات محاسبه می شود، سود حاصل از سرمایه گذاری آنها به رقم 15/3 درصد در سال یا 1/8درصد پایین تر از میانگین بازار نزول می کند. برای سرمایه گذاران مبتدی خرید و نگهداری سهم بهتر از خرید و فرو ش مکرر آن است.
8- پرداخت بیش از اندازه هزینه و کارمزد
سرمایه گذاران باید پیش از گشایش حساب نزد کارگزار متوجه هزینه هایی که به عهده ش ان گذاشته می شود مانند هزینه های مدیریت پرتفوی و کارمزد معاملات باشند . به علاوه، میزان عایدی سرمایه گذاری باید با توجه به تمامی این گونه هزینه ها برآورد شود.
9- ناآگاهی از قدرت واقعی تحمل ریسک
اولین نکته ای که هرگز نباید فراموش کرد این است که سرمایه گذاری بدون ریسک وجود ندارد. با اندازه گیری تأثیر احتمالی مبلغ مشخصی از زیان مالی (برای مثال، 10,000 ریال ) بر وضعیت کلی پرتفوی و روح و روان شخص می توان میزان اشتیاق او را به پذیرش ریسک تعیین کرد . به طور کلی ، می توان گفت افرادی که برای اهداف بلندمدت برنامه ریزی می کنند و به انتظار درآمد بیشتری هستند ، باید پذیرای ریسک بیشتری باشند . در هر حال، برای ارزیابی میزان ریسک پذیری خود لازم نیست منتظ ر کاهش وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری ناگهانی ی ا کوتاه مدت ارزش دارایی ها ی تان باشید . همین امروز دست به کار شوید و سقف واقعی تحمل ریسک خود را مشخص کنید. در پایان مطلب، گفتنی است که با وجود هشدارهای داده شده، به هیچ وجه جای نگرانی وجود ندارد و فقط با کمی تلاش و جدیت می توانید از این گ ونه خطاها دوری کنید و سرمایه گذاری مطمئنی را به انجام برسانید.
10- سهل انگاری و بی توجهی
افراد به طور معمول به خاطر این که نمی دانند از کجا و چگونه سرمایه گذاری خود را شروع کنند، از آغاز کار طفره می روند یا به دل یل زیان سرمایه گذاری های قبلی یا رشد منفی بازارهای سهام ، از سرمایه گذاری جدید سرباز می زنند. سرمایه گذار باید در هر وضعیتی به کار خود ادامه دهد و با توجه به شرایط بازار بر روی ابزارهای مختلف سرمایه گذاری کند و مرتب پرتفوی خود را بررسی کند و از مطابقت آن با برنامه مورد نظر خود مطمئن شود.
11-اعتماد به نفس بی جا
بسیاری از سرمایه گذاران همچنان تصور می کنند که از چگونگی فعالیت بازار سرمایه اطلاع دارند، درحالی که واقعیت چیز دیگری است همان طور که جاش بیلینگز طنز نویس میگوید آنچه انسان نمی داند از وی احمق نمی سازد؛ بلکه آنچه تصور میکند می داند، ولی در واقع نمی داند وی را به یک احمق تبدیل می کند. نتیجه این که، افراد اقدام به سرمایه گذاری می کنند بدون این که دانش کافی درباره عواقب تصمیم هایشان داشته باشند. مثل این است که به جایی سفر کنید که قبلاً هیچ گاه در آن جا نبوده اید، بدون این که نقشه مسیر یا راهنما با خود داشته وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری باشید. نداشتن تحصیلات علمی در مسائل مالی، باعث شده که اکثر سرمایه گذاران تصمیمات خود را بر اساس دانش عام در جامعه اتخاذ کنند. این دانش، همان ایده ها و نظرهایی است که آن قدر در بین مردم باقی مانده و پذیرفته شده اند که دیگر کسی در مورد آن ها سؤال نمی کند. متأسفانه، اغلب آنچه به عنوان دانش عام در مورد سرمایه گذاری وجود دارد نادرست است. در نتیجه، سرمایه گذاران، تصمیماتی اتخاذ می کنند که نتایج فاجعه باری به همراه دارد.
12- انتظار نامعقول
همیشه در زمان وجود حباب قیمت ها در سطح بازار سرمایه گذارانی را می بینیم که صبر خو د را از دست می دهند و ریسک بیش از اندازه ای را متح مل می شوند . داشتن دید بلندمدت نسبت به سرمایه گذاری انجام شده بسیار مهم است . سرمایه گذار نباید به عوامل بیرونی اجازه دهد تأثیر نامطلوبی بر روی تصمیم گیری او داشته باشند و باعث شوند او در زمان نامناسب استراتژی خود را تغییر دهد . همیشه می توان با مقایسه عملکرد پرتفوی مورد نظر با شاخص های پایه به انتظاری معقول دست یافت.
مدیریت فراچارت: اکنون ایمان دارم می دانید هدف ما از انتخاب عکس این مقاله چه چیز بوده: در این عکس درشکه ای به اسب به صورت برعکس بسته شده که می بایست به پشت اسب وصل می شد و همچنین سطل آبی بر روی درشکه است که نماد و استعاره از سرمایه شماست و ممکن است هر لحظه بریزد و هدر برود.
سود سرمایه گذاری در بورس اوراق بهادار چقدر است؟
همه افرادی که به دنبال درآمدزایی از بازار بورس هستند، به این فکر میکنند، میزان سود سرمایه گذاری در بورس چقدر است و برای داشتن یک درآمد بالا چگونه باید اقدام به مدیریت سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار کنند؟ اگر برای شما هم مهم است که از این بازار سرمایه، پول به دست آورید، لازم است که تمرکز کنید و خودتان وارد این فرایند شوید!
امروز سعی میکنیم برای تمام علاقهمندانی که به مقدار جزئی یا کلی وارد بازار بورس سرمایه شدهاند بهصورت کامل مسئله میزان درآمد ماهیانه از بورس را بررسی کنیم. اگر احتمالاً شما هم از این مسئله اطلاعات کافی به دست آورید، خواهید توانست که بهزودی میزان درآمد و سودی که از ورود به این بازار برای شما حاصل میشود را چند برابر کنید. در ادامه با ما همراه باشید تا هرآن چه که در این زمینه لازم است بدانید را برای شما بازگو کنیم.
قبل از پرداختن به سرمایهگذاری در بورس به این موارد توجه کنید!
در اکثر کشورهای دنیا که بازار سرمایه فعال است، توجه به این نکته که دامنه نوسانی قیمت به چه صورت است، میتواند مهم باشد. اینکه در یک روز قیمت سهام یک شرکت ۱۰۰ هزارتومان باشد و فردای آن روز قیمت به ۱۰ هزارتومان کاهش پیدا کند، احتمالاً شما هم متوجه خواهید شد که سرمایه شما بهصورت کامل به ۱۰ درصد کاهش پیداکرده است.
این موضوع باعث میشود که شما زیاندهی شدیدی را تجربه کنید و دچار مشکلات بزرگی در زمینه بازار سرمایه شوید. در اکثر بازارهای دنیا، این موضوع بررسی میشود که نوسان قیمت چقدر است و نباید از چه مقداری بیشتر باشد! طبق بررسیهای انجامشده دامنه نوسانی قیمت سهام بورس و فرابورس (که در دیگر مقالات بهصورت کامل آن را بررسی کردهایم) حدود ۵ درصد است!
این موضوع به آن معناست که هرکسی که قادر به مدیریت سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار است، میداند که دامنه نوسان قیمت یک سهام ۱۰۰ هزارتومانی، ۹۵ تا ۱۰۵ هزارتومان خواهد بود! حال اگر برخی از سهمها دارای پتانسیلهای افزایش چند برابری داشته باشند، باید روزانه ۵ درصد مثبت باشند.
حداقل میزان سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار چقدر است؟
ازجمله سؤالات متداول مشتریان این است که حداقل میزان سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار چقدر است! این سؤال ازآنجهت که برای ورود به بازار سرمایه، یک سؤال اساسی است، باید بر اساس قانون شرکت بورس به آن پاسخ داد. بر طبق قانون موجود در شرکت بورس اوراق بهادار، میزان و حجم معامله انجامشده در شرکت بورس اوراق بهادار، حداقل ۵۰۰ هزارتومان (معادل ۵ میلیون ریال) است!
شما میتوانید برای ورود به بازار سرمایه از طریق معاملات حضوری و یا تلفنی، عدد ۵۰۰ هزارتومان (معادل ۵ میلیون ریال) را در نظر بگیرید. شما وقتی توانستید که با این میزان سرمایه، اطلاعات خود را در مورد شیوه انجام معاملات، شیوه محاسبه میزان سود و زیان و … آشنا شوید، نوبت آن است که حالا وارد بازار معامله با سرمایههای کلانتر شوید.(پیشنهاد میکنم مقاله پول هوشمند در بورس و مقایسه کارگزاری مفید و آگاه را هم مطالعه کنید)
چرا باید در بورس سرمایهگذاری کنید؟
آیا سرمایهگذاری در خوب است؟ چرا باید سرمایهام را در بورس درگیر کنم؟ حقیقت این است که پاسخ این سؤالات کاملاً به شما و دیدگاهتان نسبت به بورس بستگی دارد! هرچقدر که دیدگاه شفافتر و بهتری نسبت به موضوع بازار سرمایه داشته باشید، بهتر خواهید توانست که خودتان را برای سرمایهگذاریهای کلان در بازار سرمایه قانع کنید. برای اینکه در این زمینه تصمیمگیری بهتری داشته باشید، چند توصیه زیر را برای شما آماده کردهایم:
(توصیه میکنم در ادامه مقاله نرخ تورم را هم بخوانید)
• تنها قسمتی از سرمایه و پول خود را وارد بورس کنید که برای آن برنامه و یا پلن خاصی ندارید! (این موضوع مخصوصاً برای اوایل شروع سرمایهگذاری در بازار بورس، ضروری و مهم به نظر میرسد!)
• با بالا رفتن اطلاعات و سطح دانشتان، سرمایه خود را در شرکت بورس افزایش دهید! (تنها افرادی میتوانند از سرمایهگذاری خود در بورس سود کسب کنند که اطلاعات کافی در این زمینه داشته باشند!)
• این ذهنیت را داشته باشید که سرمایهگذاری و کسب سود در بازار سرمایه لحظهای نیست و نباید احساسی عمل کنید! شما باید صبور باشید و منتظر نتیجه نهایی باشید!(در ادامه مقاله بازار بورس چین،روسیه و ترکیه را هم مطالعه کنید)
سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار یک راه بسیار عالی برای درآمدزایی است و شما میتوانید از این راه به سودهای بالایی دست پیدا کنید. این نتیجه درخشان درگرو شناخت بورس اوراق بهادار و راههای سرمایهگذاری در آن است. سرمایهگذاران حرفهای بورس اوراق بهادار سعی میکنند با شناخت بورس، منطقی و درست تصمیم بگیرند. البته نگران نباشید مثل هر حرفه دیگری در بورس اوراق بهادار نیز راه و روشهای مختلفی وجود دارد که شما میتوانید با اتکا به آنها محکمتر قدم بردارید.(در ادامه مقاله تفاوت اوراق قرضه با اوراق مشارکت را هم بخوانید)
به این راه و روشها استراتژی سرمایهگذاری در بورس گفته میشود و شما دیگر لازم نیست که طبق احساسات یا گفتههای دیگران که امکان خطای آنها بسیار است، دست به انتخاب بزنید. شما با یادگیری استراتژی سرمایهگذاری در بورس میتوانید مثل یک سرمایهگذار کارکشته در بورس اوراق بهادار اقدام به سرمایهگذاری کنید. در این متن به این موضوع بسیار مهم خواهیم پرداخت و به این پرسش پاسخ خواهیم گفت که:
• با چه روشهایی میتوان سهام مناسب را برای سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار پیدا کرد؟
• چه انواعی از استراتژی سرمایه گذاری در بورس وجود دارد؟
با چه روشهایی میتوان سهام مناسب را برای سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار پیدا کرد؟
هر چند که روشهای بسیاری در این زمینه وجود دارد، در اینجا به دو تحلیل بنیادی و تکنیکال خواهیم پرداخت:
۱٫ تحلیل بنیادی بازار بورس اوراق بهادار
در این نوع از تحلیل صورتها و گزارشهای مالی شرکتها مورد بررسی قرار میگیرد و با وضعیت فعلی شرکت مقایسه میشود. حال از این تحلیل میتوان پیشبینی کرد که وضعیت شرکت در آینده به چه صورتی خواهد بود.(در ادامه مقاله آیا بیت کوین قانونی است را هم بخوانید)
این تحلیل هم به دو صورت انجام میگیرد که یکی از این دو تحلیل کیفی و دیگری تحلیل کمی است. همانطور که از نامشان هم مشخص است. در تحلیل کمی نتیجه پیشبینیها و تحلیلها به صورت عددی بیان میشود و بیشتر عملکرد مالی شرکت مورد بررسی قرار میگیرد اما در تحلیل کیفی وضع مدیریتی و سازمانی شرکت مورد بررسی قرار میگیرد که قابل بیان در قالب اعداد نیست.
۲٫ تحلیل تکنیکال بازار بورس اوراق بهادار
تمرکز اصلی تحلیل تکنیکال بر روی رفتارهای بازار است و در این روش الگوی قیمتهای سهام شرکت در طول زمان بررسی میشود. البته این الگو میتواند بر روی نمودارهای مختلفی سنجیده شود که از آنها میتوان به میانگین متحرک قیمتها، حجم معاملات باز و مواردی از این قبیل اشاره کرد. بر اساس تحلیل که از روند این نمودارها به دست میآید. میتوان اتفاقات آینده را حدس زد.
فعلا بذارم باشه! دلیل بسیاری از ضررهای ما در بازار بورس
نخبگان عزیز سرمایه گذاری در بازار بورس، شاید شما هم چه در نقش یک سرمایه گذار، چه در نقش یک مدیر یا سرپرست یک خانواده با جمله «فعلا بذارم باشه» سر و کار زیادی داشته باشید. در این مطلب تصمیم داریم تا در خصوص یک اشتباه رفتاری که به جرأت میتوان گفت در رفتار اغلب سرمایه گذاران وجود دارد اطلاعاتی را در اختیارتان قرار دهیم. در اشتباه رفتاری «زیان گریزی» یا «Loss Aversion Bias» تمایل افراد به پرهیز از زیان، بیشتر از کشش آنها به سمت کسب سود است. وقتی فرد دچار زیان گریزی میشود از نظر روانی امکان وقوع زیان، دو برابر بیشتر از امکان کسب سود در تصمیمگیریاش تاثیر میگذارد. میتوان این طور گفت که برای یک شخص زیان گریز، ضرر هزار ریالی دارایی مطلوبیتی برابر با سود دو هزار ریالی دارد. این موضوع نشان میدهد که وقتی میزان سود و زیان با هم برابر باشند افراد در آن دارایی سرمایه گذاری نمیکنند چرا که زیان برای آنها نسبت به سود، بار روانی سنگینتری را دربردارد. شاید به نظر شما این موضوع، ویژگی بدی نباشد و فکر کنید که نوعی فرار از ریسک به شمار میرود؛ اما در واقعیت، همین ویژگی اخلاقی باعث کم شدن سود و بیشتر شدن ضررها میشود. با خانه سرمایه همراه باشید تا چگونگی این ماجرا را برایتان توضیح دهیم.
تمایل افراد به پرهیز از زیان، بیشتر از کشش آنها به سمت کسب سود است. در واقعیت، همین ویژگی اخلاقی باعث کم شدن سود و بیشتر شدن ضررها میشود.
همانطور که در تصویر بالا میبینید با وجود آن که از نظر حجم سود و زیان، مقدار « x » ثابت است اما شادی کسب این سود، بسیار کوچکتر از اندوه از دست دادن آن مقدار از پول خواهد بود. همین موضوع باعث ضرر بسیاری از افراد میشود.
زیان گریزی، یکی از دلایل ضررتان است
جمله «فعلا بذار باشه!» در میان بسیاری از سرمایه گذاران شایع است. این جمله بدان معنی است که یک فرد آنقدر صبر میکند و منتظر میماند تا اینکه یک سرمایه گذاری زیانده، نتیجه معکوس دهد و رونق بگیرد. چنین استراتژی میتواند خطرناک باشد. چون بهترین پاسخ در شرایط زیان، فروش دارایی و سرمایه گذاری آن در فرصتهای دیگر است. مثلا شما سهم بانک صادرات را میخرید اما بعد از مدتی ناگهان سهم در سرازیری افت کردن قرار میگیرد. با وجود این که سهم شما دچار ضرری ۵ درصدی شده اما دلتان نمیآید آن را بفروشید و سهم را به امید برگشت نگه میدارید و به نوعی ریسک پذیر میشوید! این کار اشتباهی است. اگر در طول یک سال، سهم بانک صادرات شما ۴۰% افت کند چقدر ضرر میکنید؟! ۴۰% سرمایه شما از دست خواهد رفت. در صورتی که اگر پول خود را در بانک صادرات سرمایه گذاری کرده بودید، میتوانستید بدون ریسک ۲۰% سود کنید. در نتیجه، شما بعد از یک سال چیزی در حدود ۶۰% ضرر کردهاید. کاش ریسک پذیر نشده بودید و سهم خود را در همان ۵% ضرر میفروختید!
وارن بافت و زیان گریزی
در مطالب زیادی توصیه شده که اول در بازار بورس حفظ سرمایه کنیم. مثلا «وارن بافت» که از راه سرمایه گذاری در بازار سهام به ثروتمندترین مرد جهان تبدیل شده است میگوید: «قانون اول: هرگز پولتان را از دست ندهید. قانون دوم: هرگز قانون اول را فراموش نکنید.» شاید یکی از دلایلی که ما این قانون را زیر پا میگذاریم تبدیل شدن ناگهانی ما از فردی ریسک گریز به ریسک پذیر باشد.
نقطه خطر را بشناسید!
نکته جالب آنجا است که بیاییم زیان گریزی را به ریسک گریزی (Risk Aversion)، ریسک پذیری یا ریسک طلبی (Risk lover) ارتباط دهیم، چگونه؟ به این صورت که اگر فردی سرمایه گذاری خود را رو به رشد و ترقی ببیند ریسک گریز میشود و با شتاب، آن سرمایه گذاری را میفروشد. چون میترسد که بازار معکوس عمل کند و سودهای او از بین برود. اما زمانی که سرمایه گذاریهای او در زیان باشند به فردی ریسک پذیر تبدیل میشود و سرمایه گذاریهای زیانده خود را حفظ میکند. چون امیدوار است که شرایط تغییر کند و سرمایه گذاریهای او از زیان خارج و به سود تبدیل شوند. دقت کنید که موضوع ریسک گریز بودن افراد در شرایط سود با بحث «طمع» متفاوت است. چون طمع، زمانی معنا دارد که سرمایه گذاری شخص رشدی را در پیش نداشته ولی به امید رشد بیشتر، دارایی خود را به فروش نمیرساند. اما ریسک گریز بودن در سود یعنی وقتی یک سرمایه گذاری به احتمال زیاد در ادامه، رشد خواهد داشت اما شخص اطمینانی به این رشد ندارد و میترسد که روند رشد به وضعیتی منفی تبدیل شود.
نمونه بارز این اتفاق را میتوان در سال ۱۳۹۲ و در بورس اوراق بهادار تهران دید. به عنوان مثال، نماد واتی (سرمایه گذاری آتیه دماوند) در آن سال که اوج رشد بازار بورس در چندین سال اخیر بود تا حدود قیمت ۹۰۰۰ ریال رشد کرد. فردی که در قیمت ۹۰۰۰ ریال یا سقف قیمت، خرید کرده بود پس از افت قیمت تا محدوده کمتر از ۶۰۰۰ ریال (یعنی ۳۳% زیان) همچنان امیدوار به برگشت شرایط و رشد قیمت بود تا اینکه حداقل سهم خود را در نقطه سر به سر به فروش برساند. متاسفانه این اتفاق نیفتاد و سهامدار علاوه بر تحمل زیان شدید از فرصتهای سرمایه گذاری دیگر هم بازماند. این مثال میخواهد بیان کند که خریدار سهم واتی، حتی پس از سقوط قیمت این سهم، همچنان بر ریسک پذیری خود اصرار داشت که این اشتباه موجب شد تا زیان او روز به روز افزایش یابد.
راه چاره چیست؟
راه چاره را میتوان در این دانست که یک نخبه سرمایه گذاری در بازار بورس باید بتواند با استفاده از آموختههای خود در جایی مناسب از سهم زیانده خارج شود، بدون اینکه درگیر این اشتباه رفتاری یا به قولی سوگیری رفتاری شود. این کار با ابزاریهایی مثل تحلیل تکنیکالی که در دوره نخبگان بورس میآموزید اتفاق میافتد. حد ضرر را برای خرید سهم به یاد آورید؛ اگر یادتان باشد در دوره نخبگان بورس خانه سرمایه میگفتیم حد ضرر را کجا بگذارید و بدون چون و چرا در همان حد ضرر از سهم خارج شوید تا اول بتوانید سرمایه خود را حفظ کنید و سپس بتوانید در زمان مناسب از بازار کسب سود کنید. نخبگان بورس، شما به علم تحلیل تکنیکال و بنیادی مسلط هستید. فقط کافی است همین نکات ساده را رعایت کنید تا ببینید چقدر نسبت به افراد عادی در بازار بورس جلو هستید و سودهایی میکنید که خیلیها در خواب هم نمیبینند.
پس یادمان باشد با داشتن حد ضرر و شجاعت در فروش در حد ضرر، میتوان از اشتباه رفتاری تبدیل شدن از ریسک پذیر به ریسک گریز جلوگیری کرد و همین موضوع، بخش اعظمی از موفقیت شما در وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری بازار بورس را تضمین میکند.
در بورس چگونه ارزش پولمان را حفظ کنیم
مدیریت سرمایه به زبان ساده یعنی مهارت هایی را کسب کنیم که به کمک آن بتوانیم با هر مقدار درآمدی که داریم بیشترین بازدهی را از پول خود بگیریم. یعنی کسب حداکثر سود با کمترین میزان ضرر. هر معامله برای ما به عنوان سرمایه گذار می تواند ریسک های زیادی به همراه داشته باشد. دانش مدیریت سرمایه به ما کمک می کند تا با علم به نحوه کنترل درآمد و مخارج، میزان ریسک های مالی خود را تا حد زیادی کاهش دهیم. شاید به جرات می توان گفت علم مدیریت سرمایه یکی از اساسی ترین مولفه ها در موفقیت یا شکست یک سرمایه گذار است.
اگر در حال حاضر در بورس ایران فعال هستید و یا تمایل دارید به صورت حرفه ای وارد دنیای بورس شوید یادگیری اصول مدیریت سرمایه حیاتی است!
شاید به زبان ساده قواعد مدیریت سرمایه را این گونه بتوان بیان کرد. در ابتدا باید ببینیم با چه حجمی قرار است وارد یک معامله شویم و این حجم چند درصد از کل سرمایه ما را تشکیل داده است؟ حال باید دید با این حجم از سرمایه در نهایت چه میزان سود برای ما خواهد ماند؟ مرحله بسیار مهم دیگر بررسی میزان ریسک معامله است. با توجه به حجم سرمایه گذاری ما، میزان ریسک این سرمایه گذاری چقدر است؟ آیا سودی که در نهایت نصیب ما می شود ارزش این ریسک را دارد؟ اگر شرایط بر وفق مراد پیش نرفت چقدر از سرمایه ما از دست می رود؟ نقاط خروج احتمالی کجاست؟ نه تنها در بورس ایران، بلکه در بازار های بورس بین المللی مدیریت سرمایه حرف اول را می زند.
قصد داریم در سلسله مقالاتی به صورت مفصل به آموزش مدیریت سرمایه بپردازیم. اما پیش از همه آموزش ها یک نکته بسیار مهم و اساسی را باید در همین ابتدای کار خوب درک کنیم:
در هر معامله شما و فقط شما در نهایت مسئول تصمیمی هستید که می گیرید. بازار بورس میدان جنگی تمام عیار برای کسب سود است. باید بپذیرید که با ورود به این دنیای عجیب در کنار سود سرشار می توانید متحملل ضرر هم بشوید. در این بازار هر کس به فکر کسب بیشترین سود است و شما با کسانی رقابت می کنید که ممکن است سال های سال در این کار مهارت کسب کرده باشند و اطلاعات بسیار بالاتری نسبت به شما داشته باشند. پس برای موفقیت در این مسیر شما باید بپذیرید که با ذهن خالی از علم و دانش معامله گری حتما شکست خواهید خورد.
کتاب معامله گر منظم اثر مارک داگلاس جملات طلایی بسیاری دارد. اما توجه شما را به این بخش از این کتاب ارزشمند جلب می کنیم:
هر معامله گر فردی برای خود تجربه هایی در بازار کسب می کند و بر اساس آنها فرایند هایی را انتخاب می کند که منجر به تصمیمات او می شود. اگر شما این را به عنوان یک مفهوم معتبر بپذیرید، پس مفاهیمی هستند که بر اساس آن شما هرگز مقصر بودن بازار برای نتایج ناخوشایند خود را یک دلیل معتبر نمی دانید. بازار ها مجبور نیستند هیچ کاری برای شما انجام دهند(صرف نظر از اینکه چگونه برای موفق شدن سخت کار می کنید). زیرا هر شرکت کننده دیگر این کار را برای گرفتن پول شما انجام می دهد. شما و فقط شما به تنهایی برای آنچه که در پایان با شماست مسئول کامل هستید. هرچه زودتر مسئولیت پذیر شوید(در صورتی که در حال حاضر نباشید) شناسایی مهارت هایی که نیاز دارید برای موفقیت در بازار یاد بگیرید آسان تر خواهد شد.
مقاله دوم: استقلال مالی و اهمیت آن در مدیریت سرمایه
بدون شک سرمایه گذاری یک امر حیاتی در زندگی همه ی مردم است و با توجه به تورم شدید در کشور وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری ما اگر سرمایه گذاری نکنیم از قطار تورم بدجور جا می مانیم. دلار، ملک، خودرو، بورس، طلا و … همه و همه جذابیت های خاص خود را برای سرمایه ما دارند. هر مسیر سرمایه گذاری ممکن است در زمان خود مناسب ترین مسیر باشد. ممکن است شما در یک بازه زمانی تمام سرمایه خود را وارد بازار بورس کنید و در بازه ای دیگر وارد بازار ملک! اما نکته مهم این است که باید اصول مدیریت سرمایه را بیاموزیم تا سرمایه ما همیشه در امان باشد. باور کنید سرمایه گذاری بدون دانش و علم کافی اثری معکوس خواهد داشت.
زندگی شوخی بردار نیست! پیش از اینکه آرزوی ثروتمندی کنیم باید یاد بگیریم از پس هزینه های حال حاضر خود برآییم!
در این بخش بنا داریم در مورد بحث مهم استقلال مالی صحبت کنیم. استقلال مالی یعنی بتوانیم نیازهای روزمره زندگی خود را تامین کنیم یا به عبارتی دیگر آنقدری پول داشته باشیم که برای امور روزمره زندگی، دغدغه ی آنچنانی نداشته باشیم. این شروع کار است. شما باید در ابتدا از پس هزینه های زندگی خود برآیید. خیلی راحت باید گفت استقلال مالی مساوی است با پیدا کردن مجالی برای ریسک! ما نمی توانیم پولی را که برای اجاره بهای خانه کنار گذاشته ایم سرمایه گذاری کنیم!
پس اگر برای ثروتمند شدن برنامه ریزی کرده اید باید بدانید پیش از اینکه با تمام وجود خود را درگیر مسیر رویایی خود کنید ابتدا باید استقلال مالی پیدا کنید. ممکن است مسیر ثروتمند شدن شما از جاده چالوس بگذرد! این عالیست! اما در ابتدا باید با کار کردن در شغل مناسب از پس هزینه های سفر خود برآیید و زمانی که زندگی شما شکل مناسب گرفت باید به فکر رشد پول های مازاد خود در بورس یا سایر فرصت های سرمایه گذاری باشید.
اگر در این وضعیت اقتصادی شغل مناسبی دارید و می توانید از پس هزینه های خود برآیید این یک موفقیت بزرگ است. مهم نیست که چقدر این شغل را دوست دارید. مهم این است که گام اول یعنی استقلال مالی را برداشته اید و این فرصت را دارید که آرام آرام مسیر خود را در صورت نیاز اصلاح کنید و در زمان مناسب وارد شغل مورد علاقه خود شوید و یا شرایط حال حاضر را ارتقا دهید.
وقتی شما این مقاله را می خوانید یعنی در خانواده بزرگ بورس اینوست هستید و فرض ما هم بر این است که شما شغلی با حداقل دستمزد پیدا کرده اید. (آقا گیر ندین که کار کجا بوده و شما به ما یاد بده کار پیدا کنیم و یا کدوم شغل بابا ماهی 1 ریال حقوق میدن فایده نداره! همه اینها قبول). اما در اینجا ما در کنار هم یاد میگیریم که هرگز حتی همان 1 ریال هم نباید بی دلیل هدر رود. ما و شما درکنار هم می آموزیم که باید درآمد خود را مدیریت کنیم. چگونه؟ زیاد سخت نیست.
قبل از وارد شدن به مباحث تخصصی مدیریت سرمایه بگذارید باهم قول و قراری بگذاریم:
هزینه زندگی در این شرایط اقتصادی بالاست، قبول! اما در هر فرصتی که ممکن بود حداقل 10 درصد از درآمد خود را جدا کنیم. جوری جدا کنیم که فقط زمانی دستمان به آن برسد که یک فرصت ناب سرمایه گذاری پیدا کرده ایم. باور کنید تا پیدا کردن فرصت مناسب سرمایه گذاری، همین که می دانید مقداری پول کنار گذاشته اید به شما آرامش می دهد. (خواهشا دوباره گیر ندید که این چه حرفیه بابا پول رو که بذاریم کنار ارزشش افت می کنه! گفتیم حداقل 10 درصد را جدا کنید تا در اولین فرصت مثل عقاب یک فرصت سرمایه گذاری را با چنگال های تیز شکار کنید! اما باور کنید قدم اول جدا کردن همین 10 درصده).
حال باید این 10 درصد را(حداقل 10 درصد) با رعایت اصول مدیریت سرمایه در مسیری درست سرمایه گذاری کنیم و رشد دهیم و رشد دهیم و رشد دهیم.
و در قدم های بعدی سرمایه گذاری های خود را به مرور به دارایی تبدیل کنیم! (دارایی چیزیست که گذر زمان ارزش آن را کم نمی کند و به احتمال زیاد ارزش آن افزایش هم پیدا خواهد کرد). این ساده ترین فرمول است.
حال تصور کنیم در یک ماه 3 میلیون تومان درآمد داشته اید و پس از کسر اجاره بها و قسط وام و قسط خودرو و مخارج زندگی که سنگینی آنها کمر فیل را نصف می کند، 300 هزار تومان برای سرمایه گذاری کنار گذاشته اید.
سوال: با این تورم آیا 300 هزار تومان به درد سرمایه گذاری میخورد؟
جواب یک کلمه است: قطعا.
استراتژی معاملاتی معکوس چیست ؟
اساس استراتژی معاملاتی شما می تواند در پاسخ دادن به این وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری سوال به شما کمک کند .
دو جمله متناقض در بازارهای مالی را زیاد میشنوید ، یک گروه طرفدار جمله “روند دوست شماست” هستند و عده ای عبارت ” هنگامی که همه در حال فروختن هستند شما خریداری کنید و هر گاه همه در حال خرید هستند ، شما بفروشید” را سرلوحه خرید و فروش خود قرار میدهند . در این مقاله قصد داریم هر دو دیدگاه را مورد بررسی قرار دهیم .
شنا در مسیر حرکت آب (استراتژی خرید در جهت روند)
خریداران و فروشندگان ، دلیل نوسان قیمت می باشند . روند قیمتی را نیز بر اساس قدرت خریداران و فروشندگان ایجاد می کنند . استراتژی مومنتوم که از قانون اول نیوتون اتخاذ شده است میگوید “یک جسم درحال حرکت ، تمایل دارد که به حرکت خود ادامه دهد”. طرفداران این استراتژی با شعار روند دوست شماست ، هنگامی که روندی شکل میگیرد تصمیم می گیرند وارد معامله شوند و تا تغییر روند با آن ارز یا CFD میمانند . از دید این گروه از تریدرها ، رشد منفی یا مثبت گذشته آن ، در آینده نیز ادامه خواهد داشت .
در این استراتژی تریدر ارز یا سهم مناسب را با تحلیل فاندامنتال پیدا میکند ، بعد صبر می کند روند دلخواهش تثبیت شود . لحظه ای که از شکلگیری روند مطمئن شد ، مطابق تحلیل تکنیکال ، هم مسیر با روند اقدام به ورود به ترید میکند . استراتژی خرید هم جهت با روند ، نقاط خروج کاملا واضح را دارد .
شنا برخلاف مسیر حرکت آب (استراتژی معکوس)
طرفداران این استراژی بر این باورند که بازار مالی به اطلاعات و خبرهای تازه ، بیش از حد عکس العمل نشان میدهد یا به عبارت دیگر واکنشها در نتیجه ی هیجانات زودگذر وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری می باشد . واکنش بیش از حد به اطلاعات چیست ؟
سرمایه گذاران به اطلاعات و اخبار مربوط به یک شرکت ، عکس العمل نشان داده و با به وجود آورن تقاضای بالا برای سهام آن شرکت ، موجب میشوند قیمت سهام بالاتر از قیمت واقعی خود افزایش پیدا کند . همچنین در هنگام انتشار اخبار و اطلاعات منفی درباره یک شرکت ، سرمایه گذاران عکس العمل منفی بیش از اندازه ای به این اطلاعات نشان میدهند و با بالا رفتن عرضه ، قیمت آن سهم به پایینتر از قیمت واقعی خود میرسد .
بعد از عکس العمل نشان دادن به اطلاعات کوتاهمدت ، قیمت سهام در بلندمدت تعدیل شده و اصلاح میگردد . به عبارت دیگر ، سرمایهگذاران در بلندمدت تعدیل شده و اصلاح می گردد . به عبارت دیگر ، سرمایهگذاران در بلندمدت متوجه اشتباه خود می شوند و با بالا رفتن عرضه ، قیمت سهم کاهش پیدا می کند .
نشانههای افرادی با استراتژی سرمایهگذاری معکوس :
چک کردن پی در پی اخبار و تلاش جهت پیشدستی از بازار ، یکی از نشانه های افراد با استراتژی معکوس می باشد .
سرمایه گذارانی که این استراتژی را مورد استفاده قرار می دهند ، در صورتی که ببینند قیمت یک سهم در حال افزایش است اما تعداد بسیار اندکی پیشنهاد خرید یا وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری توصیه در رابطه با آن سهم وجود دارد ، ممکن است در آن سهم یک قابلیت برای دستیابی به سود ببینند .
تصمیمات یک سرمایه گذار در سرمایه گذاری معکوس از طریق نظرسنجیها جهت پیدا کردن تمایل بازار ، مشاهده نسبت سفارشات خرید و فروش و بهره گیری از دانش شخصی به منظور بررسی تحلیل های صورت گرفته ، اتخاذ میگردد .
۵ قانون استراتژی سرمایه گذاری معکوس
ولی اگر استراتژی وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری سرمایه گذاری معکوس معتبرتر و کارآمدتر مشاهده کردید ، بایستی به قوانین این استراتژی تعهد داشته باشید ، ۵ قانون این روش به صورت زیر است :
قانون ۱ : خبر سوخته (هنگامی روزنامهها و اخبار در حال صحبت در مورد آن موضوع هستند ، همهچیز را تمام شده بدانید)
هنگامی اخبار یک موضوع ، در سطح گستردهای در رسانهها انتشار می یابد ، دیگر ارزشی برای سرمایه گذاری وضیعت معکوس ریسکها در سرمایهگذاری ندارد و آن خبر بیفایده است . به اصطلاح آن خبر سوخته می باشد ، یعنی اثر خود را گذاشته و پایان یافته است .
در جهانی که اخبار در کمتر از ثانیه موجب تغییر قیمت یک سهم یا ارز میگردد ، تصمیمگیری مطابق اخبار صفحه اول روزنامه فردا صبح یا اخبار امشب تلویزیون یا مطلبی در سایت خبری موجب نجات سرمایه گذار یا به دست آوردن بازدهی نخواهد شد . به این دلیل که پیش از آنکه حتی خبر انتشار یابد ، قیمت تغییر کرده است .
قانون ۲ : هنگامی که همه در حال فروختن هستند شما خریداری کنید و هنگامی که در حال خرید هستند شما بفروشید .
برای اینکه خیلی ارزان بخرید و با قیمت بالاتر به فروش برسانید ، اغلب یک اختلاف نظر بنیادی با بازیگران دیگر بازار می یابید . زیرا شما یک سهام رو به رشد و پیشرو را خواهید فروخت و در کف بازار در پی سهام ارزشمندی خواهید بود که در دست بازندگان بازار است . بیشتر افراد اینکار را غیرعاقلانه تلقی خواهند کرد .
قانون ۳ : هنگامی که درآمد افراد به حباب قیمت بستگی داشته باشد ، هیچکس به وجود حباب اشاره نخواهد کرد .
بازار وجود حباب را نادیده می انگارد ، به این دلیل که هیچکس قادر به تحمل ترکیدن حباب نیست .
تئوریهای بنیادی بازارهای مالی خیلی کم به افراد توضیح داده شده است و اینجاست که داشتن شک و تردید معمولا به عنوان بدبینی قلمداد میشود .
منظور این نیست سرمایه گذارانی که استراتژی معکوس دارند بایستی همانند یک فرد خشمگین و بدخلق ، همیشه مخالفت کنند و همیشه پیشبینیهایی برخلاف نظر اکثریت داشته باشند اما از سوی دیگر ، یک فرد با استراتژی معکوس ، هیچوقت دچار رفتار دستهجمعی نمیشود .
قانون ۴ : هرگز هیچ توصیهای را جدی نگیرید .
به تعداد افراد فعال در بازار مالی تحلیل و برداشت نیز موجود است . شما بایستی متکی به تحقیقات خودتان باشید و مثلا تحلیل فاندامنتال یا تحلیل تکنیکال سهم را به شخصه انجام داده و اطمینان حاصل کنید . زیرا به دست آوردن بازدهی در بازار با گوش دادن به نظرات به دست نمی آید و بازار اهمیتی نمیدهد که شما به نظرات یک فرد متخصص گوش دادهاید ، بلکه بازار مسیر خود را طی می کند و بازدهی از بازار تنها هنگامی به دست می آید که تحلیل و تحقیق درستی انجام داده باشید .
قانون ۵ : چیزی که برای شما واضح است ، دیگران قادربه درک آن نخواهند بود .
اگر شما یک دیدگاه متناقض و معکوس دارید و میدانید این دیدگاه صحیح است ، انتظار نداشته باشید باقی افراد آن را تایید کنند . اگر دیدگاهتان درست باشد ، زمان خواهد برد تا خروجی موردانتظارتان اتفاق بیفتد .
در حقیقت این استراتژی به منظور خرید به قصد سرمایه گذاری بلند مدت است و نباید آن را با ترید اشتباه گرفت و توقع جواب کوتاه مدت داشت .
نتیجهگیری
سرمایه گذاری معکوس ، قابلیت به دست آوردن سود بالا را دارد و بالطبع ریسک زیاد است و نیاز به صبر طولانی دارد ، زیرا طرفداران به این استراتژی ، بر این باورند که نظرات افراد و اقدامات آنها دو چیز کاملا متفاوت است . اما با این وجود ، باید همیشه توجه داشت که پول در تریدی کسب می شود که روندی در جریان باشد و همچنین ، وجود یک علامت قطعی جهت تایید بازگشت روند ، ضروری است .
عده ای از افراد که طرفدار استراتژی سرمایه گذاری معکوس هستند موفقیت زیادی به دست آورده اند ، اما اینکار به آسانی امکان پذیر نیست . افراد موفق در این استراتژی بایستی روی سهام مورد نظر تحلیل و تحقیق درست انجام دهند و همچنین به کاری که در انجام آن هستند اعتماد و اعتقاد بالایی داشته باشند (پایبندی به استراتژی)
سخن پایانی
سرمایه گذاری و ترید در بازارهای مالی دو موضوع جدا از هم با استراتژی های متفاوت هستند که عده ای از افراد به اشتباه این دو روش را نمی توانند از هم جدا کنند و یا به تصور خویش با هم ترکیب می کنند تا روش بهتری ایجاد کنند . اما هنگام اجرای استراتژی جدید خویش دچار سردرگمی و یا اشتباه میشوند و نمیتوانند دلیل زیان خویش را بیابند .
نمونه ی این مورد ، در بودن با سهام در زیان به آسانی قابل مشاهده است . به نظر این تریدرها که سهامشان از حد ضررشان پایینتر آمده و یا سودشان در حال کاهش میباشد ، بودن با سهم از لحاظ استراتژی معکوس کار درست و عقلانی است ، اما این تصور اشتباه اینان در رابطه با بازار است . اغلب این افراد استراتژی خریدشان با فروششان متفاوت است که زمینه ساز اصلی زیان است . استراتژی خرید و فروش بایستی واحد و وابسته به یک نوع تحلیل باشد .
دیدگاه شما