تحلیل تکنیکال چیست؟
بسیاری از تریدرها از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی روند بازار در آینده استفاده میکنند. اما این نوع تحلیل تا چه اندازه دقیق و کاربردی است؟ چرا باوجود اینکه بسیاری از افراد تکنیکهای آن را استفاده می کنند باز هم دچار اشتباه میشوند و ضرر می کنند؟ در این مقاله در مورد ماهیت تحلیل تکنیکال، ابزارهای رایج و نکات فنی مربوط به آن میخوانید.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال روشی برای پیشبینی قیمت در بازار بر اساس بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات است. در بازارهای سنتی مانند بازار سهام و بورس اوراق بهادار از تحلیل تکنیکال به طور گسترده استفاده میشود. جالب است بدانید این روش یکی از اجزای اصلی در بازار ارزهای دیجیتال است.
تحلیل تکنیکال روی دادههای تاریخی قیمت یا پرایساکشن (Price Action) تمرکز فراوانی دارد. بنابراین از آن به عنوان ابزاری برای بررسی نوسانات قیمت و بررسی اطلاعات مربوط به حجم یک دارایی استفاده میشود. بسیاری از معاملهگران برای شناسایی روندها و فرصتهای مناسب برای کسب سود از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند.
ریشه ابتدایی «تحلیل تکنیکال» به قرن هفدهم در «آمستردام» و قرن هجدهم در «ژاپن» بازمیگردد؛ اما آنچه امروز با مفهوم تحلیل تکنیکال با آن مواجهیم مربوط به فعالیتهای چارلز داو «Charles Dow»؛ روزنامهنگار حوزه اقتصادی و مؤسس والاستریت ژورنال است. او از اولین کسانی بود که روندهای قابل بررسی و مجزا در داراییها و حرکت بازار در مسیرهای خاص را کشف کرد. مدتی بعد فعالیتهای او منجر به ایجاد «تئوری داو» شد که تحولات بیشتری در تحلیل تکنیکال ایجاد کرد.
در ابتدا تحلیل تکنیکال بر پایه دستنویسها و محاسبات دستی بود، اما با پیشرفت تکنولوژی و دستیابی به محاسبات مدرن، گستردهتر شد و اکنون به ابزار مهمی برای بسیاری از سرمایهگذاران و معاملهگران تبدیل شده است.
تحلیل تکنیکال چگونه کار میکند؟
همانطور که اشاره شد تحلیل تکنیکال از اساس بر پایه مطالعه قیمت فعلی و تاریخچه قیمتهای قبلی یک دارایی است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که نوسانات قیمت یک دارایی به طور اتفاقی رخ نمیدهد و به طور کلی این نوسانات با گذشت زمان به روندهای قابل شناسایی تبدیل میشوند.
در واقع تحلیل تکنیکال، شدت تحمیل (نفوذ) بازار بر عرضه و تقاضا را بررسی میکنند. که این بازتابی از تمایلات کلی بازار است. به عبارت دیگر قیمت یک دارایی چیزی جز کشمکش میان نیروی فروش یا خرید بر یکدیگر نیست. این نیروها با احساسات معاملهگران و سرمایهگذاران ارتباط نزدیکی دارد. (به خصوص دربارهی ترس و طمع).
نکته قابل تامل درباره تحلیل تکنیکال این است که درصد خطای آن در بازارهایی که شرایط عادی و حجم و نقدینگی بالا دارند، بسیار پایین و پیشبینی آن قابل اطمینانتر است. بازارهای پرحجم کمتر در معرض دستکاری قیمتی قرار دارند و تاثیرپذیری آنها از موارد غیرعادی خارجی کمتر است؛ نتیجه چنین شرایطی این است که سیگنالهای غلط در آن کمتر ایجاد میشود و تحلیل تکنیکال نقش پررنگی در آنها دارد.
شاخصها و اندیکاتورهای متداول تحلیل تکنیکال
معامله گران به منظور بررسی موشکافانهی قیمتها و در نهایت یافتن فرصتهای مطلوب از انواع مختلفی از ابزارهای نموداری (چارت محور) که به اندیکاتور یا شاخص معروف هستند، استفاده میکنند. آنها به کمک اندیکاتور یا شاخصهای تکنیکال، توانایی شناسایی روندهای موجود را پیدا کرده و اطلاعات روشن و هوشمندانهای از روندهایی که ممکن است در آینده پدیدار شوند، پیدا میکنند. از آنجایی که این شاخصها و اندیکاتورها همیشه درصدی خطا دارند، برخی از معاملهگران همزمان از چندین شاخص یا اندیکاتور به عنوان راهی برای کاهش خطرات(ریسک) استفاده میکنند.
میانگین متحرک ساده (SMA)
معمولا معاملهگرانی که از تحلیل تکنیکال استفاده میکنند، شاخصها و معیارهای مختلفی برای تعیین روند بازار بر اساس نمودارها و تاریخچه قیمتها به کار میبرند.
در بین تعداد زیادی اندیکاتور، میانگین متحرک ساده (SMA) یکی از پرکاربردترین و معروفترین اندیکاتورهای مورد استفادهی تریدرها است. همانطور که از نامش پیداست، قیمتهای پایانی یک دارایی در یک بازه زمانی تعیین شده را محاسبه میکند؛ به بیان دیگر (SMA)، متوسط قیمت یک دارایی در یک بازه زمانی مشخص است.
خط نارنجی SMA که در بسیاری از نقاط به عنوان خطوط حمایت و مقاومت عمل کرده است.
نحوهی استفاده SMA:
به طور کلی اگر قیمت بالای خط میانگین متحرک باشد، گفته می شود که روند صعودی است و برعکس اگر قیمت پایین خط میانگین باشد، روند نزولی است. اما این تمام ماجرا نیست. گاهی یک خبر میتواند باعث تغییر روند بشود. به این معنی که با وجود اینکه خط میانگین متحرک به شما سیگنالی برای خرید یا فروش میدهد، اما بازار طبق پیشبینی شما پیش نمی رود. راهحل چیست؟
شما میتوانید همزمان با چند شاخص میانگین متحرک کار کنید تا روند بازار را بهتر پیش بینی کنید.
میانگین متحرک نمایی (EMA)
میانگین متحرک نمایی (EMA) نسخه اصلاح شده از میانگین متحرک ساده (SMA) است. در این اندیکاتور قیمتهای بسته شدهی اخیر، وزن بیشتری نسبت به قیمتهای قدیمیتر دارند؛ به بیانی دیگر «میانگین متحرکنمایی» همان «میانگین وزنی متوسط قیمت» است که قیمتهای اخیر، وزن بیشتری را در محاسبه دربرمیگیرند.
خط نارنجی SMA و خط آبی EMA را نشان میدهد.
به زبان ساده، میانگین متحرک نمایی از میانگین متحرک ساده سریعتر به استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج تغییر قیمت واکنش نشان میدهد. از طرفی میدانیم، هر چه شما سریعتر روند بازار را تشخیص بدهید، میتوانید سود بیشتری هم بدست بیاورید. اما نقطه ضعف میانگین متحرک نمایی این است که همانطور که سرعت آن در نمایش روند بالاست، می تواند به خطا نوسانات قیمتی را به صورت تغییر روند نمایش دهد. و این باعث می شود که کمتر قابل اتکا باشد.
میانگین متحرک نمایی برای افرادی که به صورت کوتاهمدت معامله میکنند گزینهی بهتری است. خیلی از تریدرها از هر دو میانگین به صورت همزمان استفاده میکنند تا درک بهتری از روند بازار پیدا کنند.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
شاخص دیگری که معمولاً مورد استفاده قرار میگیرد، شاخص قدرت نسبی (RSI) است که زیرمجموعهای از اسیلاتورها شناخته میشوند. برخلاف میانگین متحرک ساده که به سادگی تغییرات قیمت را در طول زمان دنبال میکند، اسیلاتورها فرمولهای ریاضی را روی دادههای قیمتی اعمال کرده و خروجی آنها در محدودههایی از پیش تعیین شده قرار میگیرد. در مورد RSI، این محدوده از ۰ تا ۱۰۰ است.
در این تصویر RSI در محدودهی ۶۰ قرار دارد.
نحوهی استفاده از RSI:
- RSI زیر ۳۰ سیگنال خرید: عددهای زیر ۳۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد فروخته شده است. خیلی از تریدرها این نقطه را مناسب برای خرید میدانند. چون به اندازه ی کافی این ارز فروخته شده و به احتمال زیاد زمان اصلاح و صعودی شدن بازار است.
- RSI بالای ۷۰ سیگنال فروش: عددهای بالای ۷۰ شرایطی را نشان میدهد که یک ارز زیادی خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد. چون بسیاری از خریداران برای اینکه سود خود را گرفته اند داراییهایشان را میفروشند.
شاخص Stochastic RSI
علاوه بر ابزارهای ابتدایی و ساده در تحلیل تکنیکال، اندیکاتورهایی وجود دارند که برای تولید داده نیازمند چندین اندیکاتور دیگر هستند. برای مثال برای محاسبه اندیکاتور استوکاستیک (Stochastic RSI)، یک فرمول ریاضی به RSI معمولی اضافه میشود و نتیجه آن با توجه به (RSI) و آن فرمول ریاضی محاسبه میشود.
در تصویر بالا شاخص Stoch RSI در زیر بازه ۲۰ قرار دارد و انتظار میرود که با اصلاح قیمتی به سمت بالا حرکت کتد.
نحوهی استفاده Stoch RSI:
استوکستیک RSI، مانند RSI از شاخصهای اسیلاتور است، که بین بازه ی ۰ تا ۱۰۰ در نوسان است.
- اگر شاخص به زیر ۲۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از اندازه فروخته شده است و احتمال صعود قیمت وجود دارد.
- اگر شاخص بالای ۸۰ برود، شرایطی را نشان میدهد که یک ارز بیش از حد خریداری شده است. پس احتمال ریزش قیمت وجود دارد.
- از خط میانی ۵۰ میتوان برای تشخیص روند بازار استفاده کرد. بالای ۵۰ روند صعودی و پایین ۵۰ روند نزولی را میتوان انتظار داشت.
باند بولینجر (Bollinger Bands)
شاخص باند بولینجر (Bollinger Bands) نوع دیگری از اسیلاتورها است که در بین معاملهگران محبوبیت بسیاری دارد. باند بولینجر برای پیشبینی وضعیت احتمالی بیشخرید (overbought) یا بیشفروش (oversold) و همچنین اندازهگیری نوسانات بازار استفاده میشود.
به زبان ساده این شاخص به ما می گوید که با بازاری ساکت سروکار داریم و یا بازاری پرنوسان و شلوغ:
- زمانی که بازار آرام است، پهنای باند کوچک میشود.
- زمانی که بازار پرنوسان است، پهنای باند بزرگ می شود.
همانطور که مشخص است، قیمت بعد از برخورد با باند بالایی به سمت خط میانی حرکت کرده است.
باند بولینجر از سه خط تشکیل شده است:
- باند بالایی
- خط میانی
- باند پایینی
خط میانی همان خط میانگین متحرک ساده است. خطوط بالایی و پایینی، انحراف معیارهای حول خط میانی هستند. در اینجا قصد نداریم انحراف معیار یا فرمولهای این شاخص را بازگو کنیم، بلکه نحوهی استفاده از این شاخص را به شما آموزش میدهیم.
نحوهی استفاده BB:
به طور کلی قیمت تمایل دارد که به سمت خط میانی حرکت کند. این تمام کاربرد و نکته ی مهم استفاده از شاخص بولینجر است.
- اگر قیمت خیلی صعودی و به خط بالایی باند برسد، احتمال بازگشت و ریزش به سمت خط میانی وجود دارد.
- اگر قیمت خیلی ریزشی و به خط پایینی نزدیک شود، احتمال بازگشت و صعود به سمت خط میانی وجود دارد.
به بیانی سادهتر، از باند بولینجر برای تشخیص خطوط مقاومت و حمایتی استفاده میشود.
شاخص مکدی (MACD)
مثال دیگر اندیکاتور میانگین متحرک همگرایی/ واگرایی (Moving Average Convergence Divergence) است که به اختصار MACD نامیده میشود.
تمایز خط آبی از خط سیگنال به راحتی ممکن نیست، و سیگنال خیلی قوی به ما نمیدهد. اما خطوط بالای هیستوگرام قرار دارند.
به طور کلی مکدی با سه خط (سه مفهوم) نمایش داده میشود.
- خط اول میانگین متحرک سریعتر را نشان میدهد. (خط آبی)
- خط دوم میانگین متحرک کندتر را نشان میدهد. (خط قرمز- خط سیگنال)
- خط سوم اختلاف بین خط اول و دوم را نمایش میدهد. (هیستوگرام-سفید)
تریدرها از این خطوط، سیگنالهای خرید یا فروش را دریافت میکنند. چطور؟
نحوهی استفاده MACD:
زمانی که خط اول (آبی)، خط سیگنال (قرمز) را قطع میکند، و به بالا یا پایین آن حرکت میکند، سیگنال خرید یا فروش استخراج میشود.
- سیگنال خرید: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به بالای آن حرکت کند.
- سیگنال فروش: خط آبی، خط سیگنال را قطع کند و به پایین آن حرکت کند.
اما این سیگنالها خیلی قوی نیستند، و در بسیاری از موارد با تغییر قیمت روند باز هم تغییر میکند.
خط میانی یا هیستوگرام ابزاری است برای تقویت سیگنالها:
- اگر سیگنال صعودی و در بالای خط میانی باشد، سیگنال خرید قویتر است.
- اگر سیگنال نزولی و در پایین خط میانی اتفاق بیفتد، سیگنال فروش قویتر است.
در تصویر بالا مشاهده میکنید که مکدی با اختلاف بالای خط میانی (هیستوگرام) است.
سیگنالهای معاملاتی
به طور کلی اندیکاتورها دید خوبی نسبت به روندهای کلی بازار به یک معاملهگر میدهد، اما از آنها میتوان برای یافتن نقاط احتمالی ورود و خروج (سیگنال خرید یا فروش) هم استفاده کرد؛ این سیگنالها ممکن است در شرایط خاصی در نمودار یک اندیکاتور ایجاد شوند.
همانطور که قبلاً بحث شد، سیگنالهای معاملاتی تولید شده از سوی تحلیل تکنیکال همیشه دقیق نیستند و همیشه باید درصدی را برای خطا (سیگنالهای غلط) از جانب اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال در نظر گرفت. این امر کمی در بازار ارزهای دیجیتال نگرانکننده است؛ چون در این بازار، داراییها حجم کمتری دارند و طبعا نوسانات بیشتری را نسبت به بازارهای سنتی تجربه میکنند.
نقدی مخالف بر تحلیل تکنیکال
گرچه امروزه تحلیل تکنیکال به طور گسترده در بازارهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد اما از نظر بسیاری از متخصصان، تحلیل تکنیکال روشی بحثبرانگیز و غیرقابل اعتماد است. به عبارتی گفته می شود که چون افراد زیادی به آن فکر میکنند، وقایع رخ میدهد. منتقدان معتقدند در شرایط بازارهای مالی اگر تعداد زیادی از معاملهگران و سرمایهگذاران به انواع یکسانی از شاخصها مانند خطوط حمایت و مقاومت اعتماد کنند، احتمال عملکرد صحیح این شاخصها افزایش مییابد.
از طرف دیگر بسیاری از طرفداران تحلیل تکنیکال معتقدند که هر تحلیلگر با روش خاص خود و با استفاده از اندیکاتورهای مختلف و زیاد، نمودارها را تجزیه و تحلیل میکند. این بدان معناست که عملا استفاده از یک استراتژی خاص و یکسان برای تعداد زیادی از معاملهگران غیرممکن است.
تحلیل بنیادین در مقابل تحلیل تکنیکال
پیشفرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که قیمتهای حال حاضر در بازار تمام عوامل بنیادی مربوط به یک دارایی خاص را منعکس میکند. بر خلاف رویکرد تحلیل تکنیکال که عمدتا بر دادههای قیمتی و تاریخچه قیمتی و حجم (نمودارهای بازار) متمرکز است، تحلیل بنیادین یا فاندامنتال به تحقیق گسترده پیرامون عوامل کیفی پروژه اصرار دارد.
در تحلیل بنیادین، دیدگاه این است که عملکرد آینده یک دارایی به چیزهایی بیش از دادههای تاریخی وابسته است؛ اساساً تحلیل بنیادین روشی است که برای برآورد ارزش ذاتی یک شرکت، یک تجارت یا یک دارایی استفاده میشود. در این تحلیل طیف گستردهای از شرایط خرد و کلان اقتصادی مانند مدیریت و شهرت شرکت، رقابت در بازار و نرخ رشد و سلامت صنعت در نظر گرفته میشود.
بنابراین، ممکن است اینگونه در نظر بگیریم که برخلاف تحلیل تکنیکال که عمدتا به عنوان ابزاری برای پیشبینی عملکرد قیمت و رفتار بازار استفاده میشود، تحلیل بنیادین با در نظر گرفتن زمینه و پتانسیلهای موجود در یک دارایی، میتواند برای یک تحلیلگر مشخص کند که آیا یک دارایی بیش از حد ارزشگذاری شده یا خیر. درحالی که بیشتر معاملهگران کوتاه مدت ترجیح میدهند از تحلیل تکنیکال استفاده کنند، ترجیح مدیران صندوقها و سرمایهگذاران بلند مدت، تحلیل بنیادین است.
یک مزیت مهم در تحلیل تکنیکال این است که به دادههای کمی متکی است. بنابراین چارچوبی بیطرفانه برای تحقیق عینی از تاریخچه قیمتی فراهم میکند و برخی حدس و گمانها که با رویکرد کیفی در تحلیل بنیادین ارائه میشود را از بین میبرد.
با این حال تحلیل تکنیکال علیرغم سروکار داشتن با دادههای تجربی کماکان تحت تأثیر تعصبات و طرفداریهای شخصی است. به عنوان مثال یک معاملهگر که به شدت یک ارز را پیش داوری کرده، طوری از ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره ببرد و اطلاعات را ناخودآگاه دستکاری کند که نهایتا آن گونه که دوست دارد تصمیم بگیرد. در بسیاری از موارد این اتفاق بدون آگاهی آنها رخ میدهد. علاوه بر این در دورههایی که بازارها الگو یا روند مشخصی ندارند، تحلیل تکنیکال ممکن است شکست بخورد.
سخن آخر
جدا از نقد و بحثهای طولانی درباره اینکه کدام روش تحلیل بهتر است، به نظر ترکیبی از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادین توسط بسیاری از افراد مورد پذیرش است. درحالی که تحلیل بنیادین بیشتر به استراتژیهای سرمایهگذاری بلندمدت مربوط میشود، تحلیل تکنیکال ممکن است اطلاعات روشنی در مورد شرایط بازار در روند کوتاهمدت فراهم کند. احتمالا این اطلاعات، برای معاملهگران و سرمایهگذاران مفیدتر است.
محبوب ترین استراتژی های معاملاتی آسیا
کشور های شرق آسیا همیشه به دنبال روش های ساده در عین حال پول ساز در بازار های مالی هستند تا بتوانند به ساده ترین شکل ممکن از این نوع بازار ها کسب سود کنند . کشور هایی مثل چین ، کره جنوبی ، ژاپن و هند در سال های اخیر رشد چشمگیری در معاملات بازارهای مالی از جمله فارکس و رمز ارز ها داشته اند . بر اساس بررسی های آماری صورت گرفته از سایت گوگل و دیتای بروکر های شرق آسیا ، تلاش کردیم استراتژی های معاملاتی شرق آسیا که در بین فعالین بازارهای مالی از محبوبیت بالایی برخوردار هستند را توضیح دهیم .
1 – استراتژی معاملاتی بولینگر باند – Bollinger band strategy
خطوط بولینگر باند به عنوان خطوط حمایت و مقاومت در بازار های مالی عمل می کنند . خط میانی بولینگر باند از میانگین متحرک ساده 20 روزه ایجاد شده است . هر چه بازار نوسانی باشد خطوط بولینگر باند از هم دور شده و هر چه بازار رنج و کم نوسانی باشد خطوط بولینگر به هم نزدیک می شوند . زمانی که قیمت به خطوط خارجی بولینگر باند برخورد می کند مورد حمایت و مقاومت قرار گرفته و تلاش می کند به سمت خط میانی بولینگر حرکت کند . معامله گران بر اساس این خطوط می توانند نقاط حمایت و مقاومت را پیش بینی کنند . دقت کنید هر زمان قیمت خارج از خطوط سه گانه بولینگر باند حرکت کند روند موقتی خواهد بود . همچنین نقاط برخورد قیمت به خطوط بولینگر باند می تواند به عنوان نقاط ورود و خروج حساب شوند .
2 – استراتژی شاخص حرکتی – Momentum indicator strategy
اندیکاتور مومنتوم بر اساس قیمت بسته شدن یک کندل بر اساس کندل قبلی عمل می کند . خط میانی در اندیکاتور مومنتوم روی شاخص 100 قرار دارد . هر چقدر قیمت بالا یا پایین مومنتوم باشد نشان دهنده سرعت و شیب روند است . برای مثال زمانی که شاخص روی عدد 102 باشد نشان می دهد که روند بازار نسبت به شاخص 101 سریع تر در حال صعود است . یا برای مثال زمانی که شاخص عدد 98 را نشان دهد متوجه می شویم قیمت نسبت به عدد 99 با سرعت بیشتری در حال ریزش است . از اندیکاتور مومنتوم می توان برای شناسایی قدرت حرکت روند در تمامی بازار های مالی استفاده کرد .
برای درک بهتر استراتژی های معاملاتی شرق آسیا باید جفت ارز AUDCAD را بهتر بشناسید
3 – استراتژی فیبوناچی – Fibonacci strategy
خطوط افقی فیبوناچی در اصل خطوط مهم و کلیدی برای شناسایی مناطق حمایت و مقاومت هستند . مجموعه خطوط فیبوناچی از 6 خط تشکیل شده است که عبارتند از 0% ، 23.6% ، 38.2% ، 50% ، 61.8% و 100% .
برخی از معامله گران بر اساس خطوط فیبوناچی نقاط ورود و خروج خود را مشخص می کنند .
4 – استراتژی بلدرونر – Bladerunner strategy
استراتژی بلدرونر بر اساس مقایسه قیمت فعلی بازار با شرایط اندیکاتور کار می کند . اختلافات دیده شده در این سیستم به معامله گران نقاط ورود و خروج مناسب معاملات را نشان می دهد . دقت بالای تحلیلی که این سیستم معاملاتی به کاربران خود می دهد باعث شده است نام این روش از فیلم علمی تخیلی در سال 1982 انتخاب شود . استراتژی بلدرونر همیشه به کاربران بهترین نقاط ورود و خروج را نمایش می دهد . از بهترین سیستم هایی که با قرارگیری در کنار استراتژی بلدرونر ، دقت معاملات را افزایش می دهند می توان به فیبوناچی اشاره کرد .
در این استراتژی از میانگین متحرک 20 روزه ( EMA20 ) استفاده می شود . هر زمان قیمت بالای میانگین متحرک باشد روند صعودی و هر زمان قیمت پایین میانگین متحرک باشد روند نزولی است . برخورد قیمت به میانگین متحرک در روند صعودی نشان دهنده سیگنال خرید و برعکس برخورد قیمت به میانگین متحرک در روند نزولی نشان دهنده سیگنال فروش است .
برای درک بهتر استراتژی های معاملاتی شرق آسیا باید جفت ارز AUDCHF را بهتر بشناسید
5 – استراتژی برخورد میانگین های متحرک – Moving average crossovers strategy
برخورد و عبور میانگین های متحرک نشان دهنده تغییر روند حرکتی در بازار است . در این استراتژی از میانگین های متحرک ساده 9 و 14 روزه استفاده می شود . میانگین متحرک 9 روزه به عنوان روند سریع و استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج میانگین متحرک 14 روزه به عنوان روند آهسته عمل می کند .
6 – استراتژی مکدی – MACD strategy
استراتژی مکدی بر اساس واگرایی صورت گرفته در میانگین های متحرک عمل کرده و کمک می کند تا انتهای یک روند را شناسایی کرده و برای شروع یک روند جدید آماده شوید . این استراتژی در بین بسیاری از معامله گران محبوبیت بالایی داشته و می تواند سیگنال های ورود و خروج قابل توجهی را به کاربران نشان دهد .
برای درک بهتر استراتژی های معاملاتی شرق استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج آسیا باید جفت ارز GBPJPY را بهتر بشناسید
7 – استراتژی کانال کلتنر – Keltner Channel strategy
سیستمی مکمل با اندیکاتور بولینگر باند که می تواند نشان دهد روند ادامه دار خواهد بود یا خیر . اساس این استراتژی بر اساس میانگین های متحرک 10 روزه است . هرچه فاصله قیمت با میانگین متحرک 10 روزه بیشتر باشد یعنی در آن نماد حجم معاملات بیش از حد بوده است .
8 – استراتژی فراکتال ها – Fractals indicator strategy
فراکتال ها نشان دهنده الگوی تکرار شونده در روند های بزرگ حرکتی هستند . معمولا فراکتال ها در نزدیکی نقاط کلیدی حمایت و مقاومت تشکیل می شوند . هر زمان فراکتال در محدوده مهمی شکل بگیرد می تواند به عنوان سیگنل معاملاتی عمل کرده و نقاط ورود و خروج مناسبی را به ما نشان دهد . اساس فراکتال ها از 5 کندل متوالی تشکیل می شود که نشان می دهد قیمت در کدام مناطق تلاش برای ادامه روند داشته است .
برای درک بهتر استراتژی های معاملاتی شرق آسیا باید جفت ارز EURUSD را بهتر بشناسید
9 – استراتژی آر اس آی – RSI indicator strategy – استراتژی های معاملاتی شرق آسیا
می توان گفت یکی از محبوب ترین اندیکاتور های بازار های مالی RSI است که می تواند در کنار نمایش مناطق اشباع خرید و فروش ، سیگنال هال معاملاتی قابل توجهی را نیز نشان دهد . شاخص اندیکاتور RSI بین محدوده 0 تا 100 قرار دارد . زمانی که نشانگر یا شاخص بین محدوده 70 تا 100 قرار گیرد می توان فهمید که یک روند صعودی قدرتمند داریم و هر زمان قیمت بین محدوده 0 تا 30 بود نشان از قدرتمند بودن روند نزولی در بازار است .
محل برخورد میانگین های متحرک در اندیکاتور RSI به عنوان سیگنال ورود و خروج عمل می کند .
برای درک بهتر استراتژی های معاملاتی شرق آسیا باید جفت ارز NZDCAD را بهتر بشناسید
10 – استراتژی شکست محدوده رنج – Suffering range failure strategy
بر اساس شرایط بازار های مالی هر زمان قیمت در بین محدوده های حمایت یا مقاومت گرفتار شود شاهد روند رنج و بی جهت خواهیم بود . در اینجا باید دقت شود که هر زمان قیمت توانست با یک کندل قدرتمند از محدوده خارج شود وارد معامله خواهید شد . شکست خط حمایت یعنی سیگنال فروش و شکست خط مقاومت یعنی سیگنال خرید .
پارابولیک سار ، اندیکاتوری برای تشخیص روند
اندیکاتور پارابولیک سار (به انگلیسی Parabolic SAR) توسط ولز وایلدر (Welles Wilder) آمریکایی ابداع شد. وی متولد سال ۱۹۳۰ بوده و دارای مدرک مهندسی مکانیک میباشد. شهرت وایلدر بخاطر فعالیتهای گسترده در بازار املاک و مستغلات و تحلیل تکنیکال است. خلق اندیکاتورهای پرکاربرد و خارقالعاده دیگری نظیر میانگین محدوده واقعی (Average True Range)، میانگین حرکت جهتدار (Average Directional Index) و اندیکاتور شناخته شده RSI از دیگر دستاوردهای او است.
مقدمهای بر پارابولیک سار
همانطور که احتمالا میدانید، اندیکاتورها توابع ریاضی هستند که با استفاده از یک سری فرمولها، سعی در تعیین روندها و یا پیشبینی آینده قیمت دارند. پارابولیک سار نیز یکی از اندیکاتورهای پرکاربرد بازارهای مالی دنیاست. این اندیکاتور در مجموعه اندیکاتورهای تأییدکننده و تأخیری قرار میگیرد. نمای کلی این اندیکاتور به صورت نقطهچینهایی است که در بالا یا پایین نمودار قیمتی قرار دارند. از این اندیکاتور بیشتر برای تأیید صعودی یا نزولی بودن روند استفاده میشود.
Parabolic در انگلیسی به معنای سهمیشکل بودن و SAR نیز مخفف Stop And Reversal است. لذا در فارسی به این اندیکاتور، “توقف و بازگشت سهموی” نیز میگویند.
در تصویر زیر شمای کلی اندیکاتور Parabolic SAR را مشاهده میکنید.
تنظیمات اندیکاتور پارابولیک سار
طبق روال سایر مقالات، این بار هم گام به گام پیش خواهیم رفت. ابتدا در نرمافزار متاتریدر اندیکاتور پارابولیک سار را مطابق تصویر زیر به نمودار اضافه میکنیم: (توجه کنید که در سایر نرمافزارها هم به راحتی میتوانید اندیکاتور را بر روی نمودار اعمال کنید.)
نحوه تشکیل و فرمول (برای مطالعه بیشتر!)
در طراحی این اندیکاتور دو پارامتر به عنوان متغیر در نظر گرفته شده است. ۱- گام و ۲- گام بیشینه
مقدار پیشنهادی و بهینه برای این دو متغیر توسط آقای وایلدر به ترتیب ۰.۰۲ و ۰.۲ ارائه شده است. این اعداد به صورت پیشفرض در بیشتر نرمافزارهای معاملاتی لحاظ شدهاند.
برای افزایش حساسیت اندیکاتور میتوان مقدار گام را کاهش داد (مثلا به ۰.۰۱). با این کار فاصله نقطهچینهای تشکیل شده به هم نزدیکتر شده و حساسیت اندیکاتور بیشتر میشود.
تصویر بعدی تنظیمات صحیح اندیکاتور Parabolic SAR در نرمافزار متاتریدر را نشان میدهد.
کاربرد اندیکاتور پارابولیک سار
این اندیکاتور مطابق با روابط گفته شده نقاطی را در بالا یا پایین قیمت به ما نمایش میدهد. معمولا از این سیستم به سه روش استفاده میشود:
- شناسایی روند و نقاط بازگشت روند
- حمایت و مقاومت دینامیک
- سیگنال بازگشت با همگرایی
- تعیین حد ضرر
نکته مهم ! از آن جا که این اندیکاتور در دسته اندیکاتورهای پیرو و تعقیبکننده قرار میگیرد، نباید از آن در بازارهای بدون روند استفاده کرد. در بازار سهام بهتر است زمانی که سهام روند صعودی دارند از این اندیکاتور استفاده نماییم، چرا که پارابولیکسار در بازارهای خنثی و در نوسانات کوتاه مدت با خطاهای زیادی همراه است.
۱- شناسایی روند و نقاط بازگشت روند
به طور کلی زمانی که نقطه چینها بالای کندلهای قیمت هستند، روند نزولی و زمانی که نقطهچینها در پایین کندلهای قیمت قرار میگیرند، روند صعودی است.
اندیکاتور پارابولیک سار به ما کمک میکند که به محض تشکیل یک نقطه در سمت مقابل کندلها، تأییدیه برای شکل گرفتن یک سقف/کف و شروع روند جدید را صادر کنیم. در واقع کار اصلی این اندیکاتور شناسایی محل پایان یک روند است.
به شکل زیر توجه کنید :
در تصویر فوق نحوه شناسایی روند و نقاط بازگشت روند با استفاده از اندیکاتور Parabolic SAR را بر روی نماد زاگرس بررسی کردهایم.
۲- حمایت و مقاومت دینامیک
یکی دیگر از کاربردهایی که میتوان از این اندیکاتور به دست آورد، استفاده از آن به عنوان سطوح حمایت یا مقاومت است. همانند میانگینهای متحرک یا باندهای بولینگر که قبلتر در مورد آنها توضیح داده شد، پارابولیک سار نیز میتواند به خوبی این نقش را ایفا کند.
- اگر نقاط اندیکاتور Parabolic SAR در بالای کندلها قرار گیرند، اندیکاتور نقش مقاومت را ایفا میکند.
- و بالعکس آن اگر نقاط اندیکاتور در پایین کندلها باشند، Parabolic SAR نقش حمایتی خواهد داشت.
در تصویر زیر که مربوط به نماد ذوب است، نحوه تشکیل سطوح حمایت و مقاومت دینامیک توسط اندیکاتور پارابولیک سار و واکنش قیمت به این سطوح را میبینیم:
۳- سیگنال بازگشت با همگرایی
پایین یا بالا قرار گرفتن اندیکاتور پارابولیک سار نسبت به کندلها، همیشه به معنای حمایت یا مقاومت بودن آن نیست. در برخی از موارد که اندیکاتور و قیمت به سمت یکدیگر حرکت کرده و اصطلاحا همگرا میشوند، این همگرایی نشانهای از بازگشت روند و احتمال شکسته شدن اندیکاتور را نمایش میدهد. تصویر بعدی به وضوح همگرا شدن قیمت و اندیکاتور و به نوعی خطای اندیکاتور پارابولیکسار را در نماد حریل نمایش میدهد.
نکته! با نزدیک شدن نقطهچین ها و اندیکاتور به هم احتمال شکست اندیکاتور و بازگشت روند افزایش مییاید. پس به نوعی میتوان اخطار تغییر روند را با نزدیک شدن و همگرایی این دو به هم زودتر از روش اول (شماره ۱) دریافت کرد!
۴- تعیین حد ضرر
یکی دیگر از کاربردهای اندیکاتور پارابولیکسار استفاده از آن برای مشخص کردن حد ضرر است. حد ضرر را میتوان با استفاده از ابزارهای تکنیکالی دیگر مثل سطوح حمایت و مقاومت، سطوح فیبوناچی و … تعیین کرد. اما یکی از سادهترین روشهای آن استفاده کردن از اندیکاتور پارابولیکسار میباشد. به این صورت که هنگام تشخیص روند صعودی و ورود به معامله، سطح قیمتی معادل با محل قرار گرفتن نقطه متناظر با کندل ورود به معامله، برابر با حد ضرر شما خواهد بود. در صورتی که پس از ورود به موقعیت معاملاتی قیمت به این سطح برسد حد ضرر شما فعال شده است.
در تصویر بعد (مربوط به نماد خودرو) مشاهده میکنید که قیمت ورود در محدوده ۲۴۶۰ ریالی قرار داشته و حد ضرر با توجه به نقطه مشخص شده روی اندیکاتور ۲۱۸۵ ریال خواهد بود. توجه کنید که محاسبه حد سود و به تبع آن نسبت حد ضرر به حد سود باید با توجه به سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال صورت گیرد.
سیگنالهای راحت در پارابولیک سار !
نکته جالب توجه در مورد این اندیکاتور سادگی کار استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج با آن است. شما میتوانید سیگنالهای خرید و فروش را تنها با یک نگاه تشخیص دهید! به شخصه اندیکاتوری با این سادگی و در عین حال قابلاعتماد را سراغ ندارم!
به مثال زیر دقت کنید! تنها با خریدن روی خطوط سبز رنگ (سیگنالهای خرید) و فروش بر روی خطوط قرمز رنگ (سیگنالهای فروش) چیزی حدود ۲۱۷% (بیش از ۳ برابر) سود مرکب در حدود ۴ ماه برای سهامداران ذوب آهن اصفهان به ارمغان آمده است!
ترکیب اندیکاتور پارابولیک سار و اندیکاتور MACD
بارها گفتهایم استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج که یک معاملهگر باید همواره از ترکیب ابزارهای مختلف برای اطمینان از سیگنالها استفاده کند. یکی از ابزارهای تکمیلکننده اندیکاتور پارابولیکسار نیز اندیکاتور مکدی است. نحوه استفاده همزمان از این دو اندیکاتور به این صورت است که :
- اگر نقاط پارابولیکسار در پایین نمودار ظاهر شد و هیستوگرام مکدی نیز بالاتر از سطح صفر قرار گرفت : سیگنال خرید
- اگر نقاط پارابولیکسار در بالای نمودار ظاهر شد و هیستوگرام مکدی نیز پایینتر از سطح صفر قرار گرفت : سیگنال فروش
صادر میشود. به مثال زیر توجه کنید :
چکیده مطلب :
پارابولیک سار یکی دیگر از ابزارهای متعدد تحلیل تکنیکال است که در عین سادگی در درک بهتر شرایط بازار، تشخیص روند و نقاط بازگشتی به ما کمک میکند. این ابزار میبایست در کنار سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال استفاده شده و به نوعی آنها را تأیید نماید. استفاده موردی و تنها از یک اندیکاتور توسط مجموعه ما هیچگاه توصیه نشده و در آینده نیز نخواهد شد! همواره به دانشجویان خود توصیه کردهایم که دانش تحلیل تکنیکال، با یک روز یا یک هفته مطالعه به دست نیامده، بلکه نیازمند کسب تجربه و مهارت و تمرین بسیار است. به علاقمندان این حوزه توصیه میکنم که نکات بیان شده در این مقاله را بارها و بارها تمرین کرده و در معاملات خود به کار گیرند تا به بخشی از سیستم معاملاتی آنها تبدیل شود.
22 اندیکاتور پرکاربرد در تحلیل تکنیکال
یکی از نکات مهم هنگام آموزش تحلیل تکنیکال، یادگیری نحوه کار با اندیکاتورها است.
آشنایی با اندیکاتورها و نحوه ترکیب اندیکاتورهای مناسب و کمک به عدم ایجاد سیگنالهای اشتباه، یک اقدام موثر در تحلیل تکنیکال خواهد بود.
اندیکاتورها بهطورکلی در 4 دسته جای میگیرند، البته امکان ترکیب چند اندیکاتور از دستههای مختلف نیز با یکدیگر وجود دارد.
دستههای اندیکاتور عبارتاند از:
- اندیکاتورهای حرکتی
- اندیکاتورهای تعقیب روند
- اندیکاتورهای تغییرپذیری
- اندیکاتورهای مطالعات نمودار
با ترکیب درست این اندیکاتورها و شناخت کافی درباره هرکدام و هر دسته میتوان به نتایج و اطلاعات مناسبی دست پیدا کرد. البته در صورت رعایتنشدن این موضوع و ترکیب اشتباه نیز به همان میزان کار ما گره خواهد خورد!
پرکاربردترین اندیکاتورها
در جدول زیر پرکاربردترین اندیکاتورها را در چهار دسته قرار دادهایم:
حرکت | روند | تغییرپذیری | مطالعات نمودار |
استوکاستیک | ADX | باند بولینگر | خط افقی – محدوده معامله و شکست |
RSI | میانگین حرکت | انحراف معیار | فیبوناچی – ریتریسمنت و پولبک |
CCI | ATR | ATR | فیبو اکستنشن – تعقیب روند |
ویلیامز | MACD | کانال کلتنر | خطوط روند – تعقیب و شکست روند |
MACD | پارابولیک SAR | پوششی | |
ابر ایچیموکو | باند بولینگر | ||
ابر ایچیموکو |
با استفاده از چند اندیکاتور از یک دسته در حقیقت ما اطلاعات یکسانی را که در یک حوزه جای میگیرند ارائه میدهیم.
باید بپذیریم که افزونگی اندیکاتور تا حدودی باعث سردرگمی و از دستدادن برخی اطلاعات نمایشدادهشده میشود و این تکرار نمایش دادههای مشابه سرنخهای مهمی را از ما پنهان میکند.
در ادامه ویژگیهای هر اندیکاتور را به طور خلاصه توضیح میدهیم:
1. اندیکاتور استوکاستیک
این اندیکاتور بهطورکلی محدودهای و برگستی است و سرعت حرکت قیمت را به ما نشان میدهد.
گسترش این اندیکاتور نشاندهنده قدرت قیمت بوده و هرچه محدودتر و باریکتر باشد، کاهش حرکت را شاهد خواهیم بود.
2. اندیکاتور RSI
این اندیکاتور قدرت روند را نشان میدهد و قدرت حرکت را از آن دریافت میکنیم. کندل صعودی و نزولی استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج را میتوان از RSI دریافت کرد.
3. اندیکاتور ADX
میزان قدرت و ضعف سیگنال را از این اندیکاتور میتوان دریافت کرد.
برای بررسی این اندیکاتور باید میزان کمتر از 25 را بهعنوان روند ضعیف، مقدار 25 تا 50 را بهعنوان روند متعادل و مقدار بیشتر از 50 را بهعنوان روند قوی در نظر بگیریم.
4. اندیکاتور MACD
این اندیکاتور مربوط به تعقیب روند و مقدار حرکت است. بالا بودن آن روندی صعودی و قوی را به ما نشان میدهد و متعاقبا پایین بودنش نیز بیانگر روندی نزولی و قوی است.
خطوط متقاطع این اندیکاتور سیگنال محل خریدوفروش را ارسال میکنند. باید زمانی از این اندیکاتور استفاده شود که اندیکاتور ADX سیگنال سناریوی روند را صادر کرده باشد.
5. اندیکاتور میانگین متحرک
این اندیکاتور در حقیقت ابزاری چندمنظوره برای مقاصد مختلف است و در جایی که قیمت وجود دارد قادر است سیگنال مسیر معامله را به ما نشان دهد.
شیب میانگین متحرک نشاندهنده قدرت روند است و جهت این اندیکاتور نیز ما را از سیگنال روند و یا شرایط محدوده آگاه میکند.
6. اندیکاتور باند بولینگر
از باند بولینگر برای سنجش نوسانات استفاده میشود و عرض آن به ما نوسان موجود را نشان میدهد.
درصورتیکه قیمت بیش از اندازه افزایش یابد و در باند بیرونی قرار گیرد نشاندهنده روند قوی است و میتواند سیگنال برگشتی را صادر کند.
7. اندیکاتور ATR
این اندیکاتور ابزاری برای تغییرپذیری و محدوده قیمت است که اندازه کندلهای گذشته را میسنجد.
از ATR برای مشخصکردن محلی که در آن سود بهدستآمده و مقدار ضرر حاصل شده بر اساس نوسانات استفاده میشود.
8. اندیکاتور A/D
اندیکاتور انباشت و توزیع (خط A/D) یکی از رایجترین شاخصهای تحلیل تکنیکال برای تعیین جریان پول در داخل و خارج از امنیت است.
این شاخص توسط مارک چایکین برای اندازهگیری جریان تجمعی پول در داخل و خارج از اوراق بهادار توسعه داده شده است. A/D قبلاً بهعنوان خط جریان پول تجمعی نامگذاری شده بود. اندیکاتور A/D، اندیکاتور کاربردی و مهمی است که با تعیین آمار سرمایهگذاران در حال خرید (انباشت) یا فروش (توزیع) یک سهام خاص، میزان عرضه و تقاضا را اندازهگیری میکند.
9. اندیکاتور CCI
اندیکاتور CCI (Commodity Chanel Index) یکی از اندیکاتورهای مهمی است که تحلیلهای تکنیکال و دیگر بررسیهای رفتاری بازار استفاده میشود.
این اندیکاتور تفاوت بین قیمتهای فعلی و قیمت های تاریخی را اندازه گیری میکند. خوانش عددی این شاخص بین 100 تا -100 است. هنگامی که CCI از منفی به نزدیک 100 حرکت میکند، قیمتها صعودی در نظر گرفته میشوند. از طرف دیگر وقتی CCI از مثبت به نزدیک 100- میرسد، قیمتها نزولی هستند.
10. اندیکاتور Aroon
اندیکاتور آرون یک نشانگر حرفهای برای تحلیل تکنیکال بازار است. این اندیکاتور برای اندازهگیری اینکه آیا یک روند مناسب و قابل اعتماد در سهم یا کریپتو در حال شکلگیری است استفاده میشود.
برای شناسایی زمانی که روندها احتمالاً جهت را تغییر میدهند میتوان از این اندیکاتور استفاده کرد. این اندیکاتور مدت زمانی را که طول میکشد تا قیمت به بالاترین یا پایینترین نقطه در یک بازه زمانی خاص برسد را اندازهگیری میکند. این نشانگر از خط “Aaroon up” و “Aroon down” تشکیل شده است.
خط بالا آرون قدرت روند صعودی را اندازهگیری میکند درحالیکه خط “پایین آرون” قدرت روند نزولی را اندازهگیری میکند.
11. ویلیام R%
ویلیام %R یک اسیلاتور متحرک است که همانند نشانگر تصادفی عمل میکند. بین مقادیر 0 تا 100 در نوسان است که در آن بالای 70 بهعنوان منطقه اشباع خرید و زیر 30 بهعنوان منطقه فروش بیش از حد در نظر گرفته میشود.
12. اندیکاتور حجم
حجم به تعداد سهام معامله شده در یک سهام خاص اشاره دارد. این یک شاخص مفید است؛ زیرا به تأیید استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج اقدامات قیمت کمک میکند. وقتی حجم با افزایش قیمت افزایش مییابد، روند ادامهدار تایید میشود و زمانی که با افزایش قیمت کاهش مییابد، ضعف در روند ادامه دارد.
13. اندیکاتور حجم قیمت
شاخص روند قیمت حجم برای تعیین تعادل بین تقاضا و عرضه سهام استفاده میشود. تغییر در درصد روند قیمت سهم بیانگر عرضه یا تقاضای نسبی یک سهم خاص است، درحالیکه حجم نشاندهنده نیرویی است که پشت این روند است. این نشانگر شبیه به نشانگر حجم در تعادل (OBV) است که حجم تجمعی را اندازهگیری میکند.
14. اندیکاتور Open intrest
اندیکاتور Open intrest به تعداد قراردادهای مشتق معوق در بازار اشاره دارد. این اندیکاتور یک شاخص مهم برای تعیین ادامه یا معکوس شدن روند جاری است.
هنگامی که قیمت همراه با حجم و بهره باز افزایش مییابد، نشاندهنده صعودی بودن در بازار است. زمانی که قیمت همراه با سود باز و کاهش حجم کاهش مییابد، نشان میدهد که بازار در حال سقوط است.
15. اندیکاتور VWAP
قیمت میانگین وزنی حجمی (VWAP) توسط معامله گران استفاده میشود که بسته استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج به حجم و قیمت، به میانگین قیمت سهامی میدهد که در طول روز معامله شده است. این اندیکاتور مهم است زیرا روند و ارزش سهام را به معامله گران میگوید.
16. اندیکاتور فیبوناچی
اندیکاتور فیبوناچی به مناطق حمایت و مقاومت اشاره دارد. این اندیکاتور از خطوط افقی برای نشاندادن مناطق حمایت و مقاومت در سطوح کلیدی فیبوناچی قبل از ادامه روند در جهت اصلی استفاده میکند.
این سطوح با رسم خط روند بین بالا و پایین و تقسیم فاصله عمودی بر نسبتهای کلیدی فیبوناچی 23. ٪، 38.2٪، 50٪، 61.8٪ و 100٪ شناسایی میشوند.
17. اندیکاتور On-Balance-Volume) OBV)
On-Balance-Volume یک اندیکاتور کاربردی در تحلیل تکنیکال است که برای اندازهگیری جریان مثبت و منفی حجم سهم یا ارز دیجیتال و دیگر بازارهای مالی در طول زمان استفاده میشود. این یک شاخص حرکتی است که جریان حجمی مثبت و منفی را اندازهگیری میکند.
شاخص OBV توسط جوزف گرانویل معرفی و توسعه داده شد. به گفته گرانویل زمانی که حجم بدون تغییر قابلتوجهی در قیمت سهام بهشدت افزایش مییابد، در نهایت قیمت جهش میکند و زمانی که حجم بدون تغییر قابلتوجهی در قیمت سهام بهشدت کاهش مییابد، قیمت جهش روبه پایین خواهد داشت.
18. اندیکاتور ضریب همبستگی
معاملهگران میتوانند این اندیکاتور را برای یافتن همبستگی بین هر دو پارامتر، اعم از شاخصهای بازار یا سهام که بهصورت عددی قابلبررسی هستند، استفاده کنند. همبستگی نسخه اندازهگیری کوواریانس (covariance) است که پارامترها مثبت یا معکوس باشند.
مفهوم همبستگی و اندیکاتور مربوط به آن این یک ابزار بسیار مهم در تحلیل تکنیکال است، زیرا به ارزیابی مکانیک الگوهای قیمت کمک میکند.
19. اندیکاتور سهمی SAR) Parabolic SAR)
اندیکاتور سهمیوار SAR یکی از بهترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال است که برای تعیین جهت قیمت امنیت و همچنین زمانی که جهت قیمت در حال تغییر است استفاده میشود. همچنین بهعنوان “سیستم توقف و معکوس” شناخته میشود. توسط Welles Wilder توسعه داده شد.
اندیکاتور سهمیوار SAR بهصورت گرافیکی در نمودار امنیت بهصورت مجموعهای از نقاط قرار داده شده در بالا یا پایین قیمت نشاندادهشده است. یک نقطه کوچک بالای قیمت در صورت یکروند نزولی قرار میگیرد. از سوی دیگر، نقطه در صورت یکروند صعودی زیر قیمت قرار میگیرد.
20. اندیکاتور شاخص جریان پول
اندیکاتور شاخص جریان پول (Money flow index) یک نوسانگر فنی است که از قیمت و حجم برای شناسایی مناطقی که بیش از حد خرید شده یا بیش از حد فروش هستند استفاده میکند. این نشانگر همچنین میتواند برای تشخیص واگرایی هایی که تغییر قیمت را هشدار میدهند استفاده شود. نوسانگر بین 0 تا 100 نوسان میکند.
بر خلاف شاخص قدرت نسبی (RSI)، شاخص جریان پول هم قیمت و هم حجم را شامل میشود درحالیکه RSI فقط بر اساس قیمت است. به همین دلیل است که MFI به RSI وزنی حجمی نیز معروف است.
21. اندیکاتورهای تشخیص واگرایی
واگراییها اطلاعاتی درباره آنچه در داخل قیمت وجود دارد ارائه میدهند.
سیگنالهای ارسال شده از این اندیکاتور را نمیتوان در خود قیمت مشاهده کرد. واگراییها اغلب برای شناسایی نقاط برگشتی و یا زمان معامله بکار میروند و میتواند حرکت آرام و روند ضعیف را نیز نشان دهد.
22. اندیکاتور اشباع خرید یا فروش
هرچه روند قویتر باشد قیمت زمان بیشتری را در محدوده اشباع خرید و یا فروش سپری میکند.
اندیکاتور اشباع خریدوفروش میتواند در یک محدوده نیز سیگنال برگشتی را صادر کند.
اهمیت ترکیب اندیکاتورها
بهدستآوردن مهارت کافی برای ترکیب صحیح این اندیکاتورها بسیار به شما کمک خواهد کرد.
بهطورکلی همیشه استفاده از ابزارهای بیشتر خوب نیست؛ بلکه ترکیب مناسب ابزارهاست که اهمیت دارد.
این ترکیب صحیح ممکن است همگی بیانگر یک موضوع و نشاندهنده مسیری مشابه نباشند، بلکه اطلاعات کاملی را در اختیار ما قرار دهند. باید این را بدانیم که هرکدام از اندیکاتورها در چه شرایطی باید بکار بروند.
بهعنوانمثال هنگامی که از اندیکاتورهای RSI، باند بولینگر و ADX در نمودار استفاده میکنیم میتوان میزان و نوع حرکت را همراه با نوع روند و نوسانات را در کنار هم مشاهده کرد.
این استفاده هوشمندانه به ما کمک میکند تا درک بهتری به دست آوریم؛ زیرا هر اندیکاتور اگر بهدرستی استفاده شود توضیحی اضافه برای اندیکاتور دیگر ارائه میدهد که در روند مطالعه نمودار به ما کمک خواهد کرد.
سوالات متداول
با شناخت هر اندیکاتور و استفاده صحیح از آنها، میتوان به نتایج و اطلاعات مناسبی درباره روند پیش روی بازار دست پیدا کرد.
اندیکاتورهای مکدی، RSI، باند بولینگر، حجم و میانگین های متحرک از مهمترین اندیکاتورها در تحلیل تکنیکال به شمار میروند.
بله. با ترکیب هوشمندانه اندیکاتورها میتوانید استراتژی معاملاتی قدرتمندی را ایجاد کنید. به عنوان مثال ترکیب اندیکاتور باندهای بولینگر و RSI یکی از شناخته شدهترین آنهاست.
سخن پایانی
اندیکاتورها یکی از مهمترین بخشهای تحلیل تکنیکال محسوب میشوند. در این مطلب سعی کردیم تا مهمترین اندیکاتورها را برای شما جمع آوری کنیم تا بتوانید آنها را با یکدیگر مقایسه کرده و استراتژی معاملاتی قدرتمندی از ترکیب اندیکاتورها ایجاد کنید.
قصد شروع سرمایهگذاری در بورس را دارید؟ اولین قدم این است که افتتاح حساب رایگان را در یکی از کارگزاریها انجام دهید:
برای سرمایهگذاری و معامله موفق، نیاز به آموزش دارید. خدمات آموزشی زیر از طریق کارگزاری آگاه ارائه میشود:
قصد خرید یا فروش ارز دیجیتال در ایران را دارید؟ در این سایت میتوانید با اطمینان و با چند کلیک خرید کنید:
اوسیلاتور مکدی MACD
یکی از محبوبترین، کاربردیترین و در عین حال ساده ترین اندیکاتورها، اندیکاتور مکدی (MACD) است. اوسیلاتور مکدی توسط جرالد اپل در دهه ۱۹۷۰، با هدف شناسایی تغییرات در قدرت، جهت، مقدارحرکت و مدت زمان یک روند در بازار سهام ارائه شده است.
مکدی یکی از سادهترین و موثرترین شاخصهای حرکتی موجود است و از دو شاخص میانگین متحرک اسفاده می کند، میانگین متحرک کوتاه مدت را با کم کردن از میانگین متحرک بلندمدت تر، به یک نوسانساز جنبشی تبدیل میکنند و در بالا و زیر خط صفر نوسان میکند.
بر خلاف ظاهر پیچیده ی اوسیلاتور مکدی، کار کردن با این اوسیلاتور بسیار آسان و مفید میباشد.مکدی در بین تحلیلگران تکنیکال از محبوبیت زیادی برخوردار است.
MACD مخفف کلمهMoving Avarage Convergence Divergence میباشد.
معنی ظاهری این جمله همگرایی و واگرایی میانگین متحرک است.
محاسبات و فرمول مکدی MACD
MACD Line: (12-day EMA – 26-day EMA)
Signal Line: 9-day EMA of MACD Line
MACD Histogram: MACD Line – Signal Line
خط MACD تفاضل میانگین متحرک نمایی ۲۶ روزه از ۱۲ روزه است. قیمت بستن (close price) برای این میانگین متحرک استفاده میشود.
خط سیگنال مکدی MACD:
یک میانگین متحرک نمایی ۹ روزه از خط مکدی است.
هیستوگرام مکدی MACD:
نشاندهنده تفاوت بین MACD و خط سیگنال است. نمودار نشاندهنده مثبت بودن زمانی است که خط MACD بالاتر از خط سیگنال است و زمانی منفی است که خط MACD زیر خط سیگنال خود باشد.
مقادیر ۱۲، ۲۶ و ۹ تنظیمات معمولی مورد استفاده هستند، اگرچه مقادیر دیگر را می توان بسته به سبک و اهداف تجاری شما جایگزین کرد.
تفسیر مکدی MACD:
همانطور که نام آن نشان میدهد، تماما در مورد همگرایی و واگرایی دو میانگین متحرک است. همگرایی زمانی اتفاق میافتد که میانگینهای متحرک به سمت هم حرکت میکنند. واگرایی زمانی رخ میدهد که میانگینهای متحرک از هم دور می شوند. متوسط حرکت کوتاهتر (۱۲ روزه)سریعتر و مسئول اغلب حرکات MACD است. میانگین متحرک (۲۶ روزه)آهستهتر بوده و نسبت به تغییرات قیمت استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج کمتر واکنش پذیر است.
خط MACD در بالا و زیر خط صفر قرار دارد و خط صفر به عنوان خط مرکزی نیز شناخته میشود.
بخش های اوسیلاتور مکدیMACD:
تفاضل قیمت بین دو میانگین کوتاه مدتتر و بلند مدتتر خط مکدی را تشکیل میدهد،برای تنظیم این اوسیلاتور می بایست سه عدد را تنظیم کنیم:
عدد اول میانگین سریعتر و عدد دوم میانگین کندتر می باشد، عدد سوم میانگین متحرک وزنی اختلاف دو میانگین قبلی است.وقتی مکدی شیب منفی دارد روند نزولی است.وقتی مکدی شیب مثبتدارد روند صعودی است.
وقتی هیستوگرام از بالای خط مرکزی به زیر خط مرکزی می رود به معنی تغیر فاز مکدی از مثبت به منفی است و بالعکس. هنگامی که میلههای هیستوگرام در بالای خط مرکزی شروع به بزرگ شدن میکنند روند صعودی در حال قوی شدن است و در مقابل هنگامی که شروع به کوچک شدن میکنند، یعنی فاصلهی بین خط سیگنال و مکدی در حال کم شدن است،نشان از برگشت روند صعودی به نزولی است.
برعکس آن زمانی است که خطوط هیستوگرام در زیر خط مرکزی قرار دارد و منفی است. در این شرایط نیز بزرگ و کوچک شدن میلهها نشان از تقویت و تضعیف روندها دارند.یکی از قوی ترین ابزارها برای شناسایی واگرایی،استفاده از اوسیلاتور مکدی است.
سیگنال خط سیگنال در مکدی MACD:
کراس اوورهای خط سیگنال رایج ترین سیگنال های MACD هستند. خط سیگنال یک EMA ۹ روزه از خط MACD است. به عنوان یک میانگین متحرک از نشانگر ، MACD را دنبال می کند و تشخیص چرخش های MACD را آسان تر می کند. یک کراس اوور صعودی هنگامی رخ می دهد که MACD بالا رفته و از بالای خط سیگنال عبور می کند. کراس اوور نزولی هنگامی رخ می دهد که MACD پایین آمده و از زیر خط سیگنال عبور می کند. کراس اوورها بسته به قدرت حرکت می توانند چند روز یا چند هفته دوام بیاورند.
قبل از اتکا به این سیگنالهای معمول ، احتیاط دقیق لازم است. عبور متقاطع از خط سیگنال در محدوده اشباع خرید و فروش استفاده از مکدی بعنوان سیگنال خروج باید با احتیاط مشاهده شود. با توجه به اینکه MACD محدودیت بالا و پایین ندارد، تحلیلگران تکنیکال میتوانند با یک ارزیابی بصری ساده ، اوج تاریخ را تخمین بزنند.
نتیجهگیری :
شاخص MACD به این دلیل خاص است که حرکت و روند را در یک شاخص به ارمغان میآورد. این ترکیب منحصر به فرد از روند و جنبش میتواند در چارت روزانه، هفتگی یا ماهانه اعمال شود. تنظیمات استاندارد برای MACD تفاوت بین میانگین متحرک وزنی ۱۲ و ۲۶ دوره است. تحلیگران تکنیکال که به دنبال حساسیت بیشتر هستند ممکن است یک میانگین حرکت کوتاهمدت کوتاهتر و متوسط حرکت بلند مدت را امتحان کنند. (۵، ۳۵، ۵)نسبت به (۱۲، ۲۶، ۹)حساستر است و ممکن است برای نمودارهای هفتگی مناسبتر باشد. تحلیگران تکنیکالی که به دنبال حساسیت کمتر هستند، ممکن است افزایش میانگین متحرک را در نظر بگیرند.
مکدی برای شناسایی سطوح اشباع خرید و فروش مناسب نیست. با این که امکان شناسایی سطوحی که از نظر تاریخی در محدوده اشباع خرید و فروش هستند امکان پذیر است، MACD هیچ محدودیت بالا یا پایین تری برای پیوند دادن به جنبش خود ندارد.
در نهایت، به خاطر داشته باشید که خط مکدی با استفاده از تفاوت واقعی بین دو میانگین متحرک محاسبه میشود. این بدان معنی است که مقادیر مکدی وابسته به قیمت هستند.
نکته ای که حائز اهمیت است اندیکاتور مکدی در زیر گروه اسیلاتورها یا نوساننماها قرار می گیرد چرا که همواره حول یک سطح ثابت صفر در حال نوسان است.
کاربردهای اسیلاتور MACD:
۱- شناسایی واگرایی:
یکی از مهم ترین کاربردهای مکدی، مشاهدهی واگراییها بین قیمت و اندیکاتور مکدی است. واگراییها زمانی اتفاق میافتند که روند قیمتی خلاف روند اندیکاتور (اسیلاتور) باشد و به دو دستهی واگرایی های عادی و مخفی تقسیم میشوند که هرکدام مثبت و منفی دارند.
۲- سیگنال خرید و فروش در زمان کراس اوور خط مکدی و خط سیگنال.
در زمانی که مکدی، خط سیگنال را به طرف پایین قطع می کند سیگنال فروش و زمانی که مکدی، خط سیگنال را به سمت بالا قطع می کند سیگنال خرید می باشد.
همانطور که در شکل زیر مشاهده می کنید محدوده هایی وجود دارند که مکدی با منحنی خط سیگنال تلاقی پیدا کرده اند. در محدوده هایی که با فلش مشکی رنگ مشخص شده اند، منحنی مکدی خط سیگنال را به سمت بالا قطع کرده است و پس از آن انتظار صعود سهم را داشته ایم و در در محدوه هایی که با فلش قرمز رنگ مشخص شده اند عکس حالت فوق رخ داده است یعنی منحنی مکدی خط سیگنال را به سمت پایین قطع نموده و انتظار کاهش قیمت و نزول آن را را داشته ایم.
۳ – سیگنال تغیر روند:
سیگنال تغیر روند در زمانیکه این اسیلاتور سطح صفر یا خط مرکزی را قطع می نماید. به عبارتی کراس اوور مکدی با سطح صفر به سمت بالا به این معنی است که میانگین متحرک ١٢ روزه میانگین ٢۶ روزه را به سمت بالا قطع کرده که به معنی احتمال صعود سهم می باشد و کراس اوور مکدی به زیر سطح صفر به این معنی است که میانگین متحرک ١٢ روز میانگین ٢۶ روزه را به سمت پایین قطع کرده که و احتمال نزول سهم وجود دارد.
به شکل زیر توجه کنید:
همانطور که دیده میشود با عبور مکدی از خط مرکزی به سمت بالا سهم وارد روند صعودی شده است و با عبور مکدی به سمت پایین خط مرکزی شاهد نزول سهم میباشیم.
از آنجایی که از فاکتور حجم در این اندیکاتور استفاده نمی شود، روشهای فوق برای اسیلاتور مکدی به تنهایی ممکن است با خطا همراه باشند که برای فیلتر کردن این خطاها لازم است تا در تصمیم گیریها از ابزاری دیگری نیز به طور همزمان استفاده کنید.
از اوسیلاتور مکدی می توان به منظور شناسایی روندهای جدید هستند استفاده کرد. مهمترین هدف یک تحلیلگر در معاملات این است که بتواند این روندها را پیدا کند، زیرا بیشترین سودها در روندها به دست میآید.
اندیکاتورهای پیشرو قبل از شروع یک روند جدید سیگنال ارائه میکنند در حالی که اندیکاتورهای پیرو یا مومنتوم پس از روند آغاز یک روند سیگنال میدهند. اوسیلاتور مکدی را میتوان جزء هردو گروه دانست. در اصل این اندیکاتور با توجه به وجود میانگینهای متحرک، اندیکاتوری پیرو روند محسوب میشود اما هیستوگرام اندیکاتور مکدی در ردهی اندیکاتورهای پیشرو قرار میگیرد.
تفاوت مکدی با RSI:
یکی از مزایای اندیکاتور RSI نشان دادن نواحی اشباع خرید و فروش است و اندیکاتور مکدی برای شناسایی این سطوح کاربردی نمی باشد.
اوسیلاتور مکدی رابطهی بین دو میانگین متحرک وزنی را اندازهگیری میکند در حالی که RSI، نسبت تغییرات قیمت را در بازه های زمانی مختلف نتشان می دهد.تحلیلگران تکنیکال از ترکیب مکدی و RSI برای درک بهتر از تغیرات قیمت استفاده میکنند.
هر دوی این اندیکاتورها برای اندازه گیری مومنتوم استفاده میشوند. اما از جایی که هر کدام از آنها از فاکتورهای مختلفی را اندازه گیری میکنند گاهی نشانههای متضادی را ارائه میدهند. به عنوان مثال ممکن است RSI برای مدتی در ناحیه اشباع خرید قرار گیرد اما مکدی نشان دهندهی افزایش مومنتوم در جهت صعودی باشد.
تفاوت مکدیMACD با مکدی MACD کلاسیک:
در نرمافزارهای معاملاتی معمولاً اندیکاتور MACD و MACD کلاسیک به طور پیشفرض وجود دارد، اما در برخی از نرمافزارها از نسخه متفاوتی از اندیکاتور MACD استفاده میکنند.. اما تفاوت اندیکاتور MACD متاتریدر با اندیکاتور کلاسیک MACD در چیست؟ به شکل زیر توجه کنید. قسمت پایینی اندیکاتور پیشفرض MACD برای متاتریدر است و قسمت بالایی آن اندیکاتور کلاسیک MACD است.
به سادگی می توان توجه شد که اندیکاتور MACD فقط یک خط دارد و اندیکاتور کلاسیک MACD دارای دو خط و هیستوگرام است. هیستوگرام هر دو اندیکاتور (همان خطوط میلهای) هم با یکدیگر تفاوت دارند. طبق تعریف اندیکاتور کلاسیک MACD، هیستوگرام تفاوت میان خط MACD و خط سیگنال را نشان میدهد. اما در اندیکاتور پیشفرض MACD چنین چیزی وجود ندارد و هیستوگرام اندیکاتور MACD متاتریدر همان خط MACD یا آبی رنگ پایینی است. پس اندیکاتور MACD متاتریدر تفاوت خطوط مک دی و سیگنال را نمایش نمیدهد و نسبت به اندیکاتور کلاسیک MACD ناقص است. به جز این تفاوت دیگری بین اندیکاتور MACD متاتریدر و کلاسیک وجود ندارد.
دیدگاه شما