هفت توصیه برای انجام برندینگ موفق


یک دست فروش کالایش را می‎فروشد و می‎رود اما یک فروشگاه صاحب اسم، کالایش را می‎فروشد و هیچ‎وقت نمی‎رود. همین مفهوم در مورد اشخاص نیز صادق است. کسی که روی پرسنال برندینگ و تمام ابعاد آن کار می‎کند، نمی‏رود؛ می‎ماند و در پی هر رویداد و هر تعامل، هیچ چیز تمام نمی‎شود؛ بلکه تازه آغاز می‎شود.

ایجاد برندی موفق با 7 توصیه کاربردی

ایجاد برندی قوی و تاثیرگذار یکی از ارزشمندترین بخش های هر استراتژی کسب و کاری است. در دنیای امروز شما نیازمند برندی خاطره انگیز و در عین حال قابل اعتماد هستید. برخی افراد گمان می کنند فرآیند برندسازی کاری آسان است. با این حال همچنان ایجاد برندی معتبر و استاندارد دشواری های فراوانی دارد. به عنوان مثال مدیریت برندی که هم قابل اعتماد و همگام با برندهای محبوب باشد، بسیار دشوار است.

یک برند موفق توانایی اقناع مشتریان به منظور پرداخت هزینه ای بیشتر برای کالایی مشخص فقط به این دلیل که تولید برندشان است، خواهد داشت. درست به همین خاطر برندهای بزرگی نظیر گوگل و Bounty کنترل بسیار زیادی بر روی مشتریان شان دارند. همچنین سرمایه گذاری فراوان آنها برای حفظ جایگاه برندشان نیز در قالب همین نکته فهم پذیر خواهد بود.

در سطح پیشرفته، قدرت برندها از محصولات با کیفیت و ایجاد برندشان به عنوان یکی از بخش های ضروری زندگی مشتریان ناشی می شود. اگر کسب وکار شما توانایی ورود به زندگی فردی را داشته باشد، شانس تان به منظور تبدیل وی به مشتری ثابت به شدت افزایش خواهد یافت. بی شک راه درازی برای تحول از یک استارتاپ ساده به برندی موفق وجود دارد. با این حال هفت توصیه این مقاله شما را در راستای طی راحت تر این مسیر راهنمایی خواهد کرد.

مطلب مرتبط: برند و برند سازی / مدل های مختلف برند

1. اهمیت شناخت مخاطب

یکی از ویژگی های مهم هر برند موفقی شناخت دقیق مخاطب اش است. در واقع مشا باید توانایی توصیف علایق و ترجیحات آنها را داشته باشید. در این زمینه به پرسش های ذیل توجه کنید. به طور معمول روزهای آنها چه شکلی است؟ فروشگاه لباس مورد علاقه شان کدام است؟ کدام شبکه بازاریابی را بیشتر دنبال می کنند؟

توجه به پرسش های فوق شما را در راستای کسب درکی واضح تر از مخاطب تان راهنمایی خواهد کرد. در حقیقت شناخت دقیق مخاطب موجب سهولت در راستای بهبود رابطه میان تان به صورت قدم به قدم می شود. بی تردید موفق ترین نمونه در این زمینه برند آمازون است. آنها در طول 20 سال گذشته به طور مداوم مخاطب های خود را طبقه بندی کرده اند. هدف آنها از انجام چنین کارهایی آگاهی از دلیل محبوبیت شان در میان طیف مختلف کاربران دنیای تجارت آنلاین است.

2. فقط یکبار به هدف بزنید

لوکاس کورزمان، موسس برند Women’s Best اظهارنظر جالبی دارد:«شما فقط یکبار باید به هدف بزنید». این جمله بدان معناست که شما باید به طور مداوم المان های مختلف را امتحان نمایید تا در نهایت به ترکیب مطلوب برسید. درست مانند بسیاری از دستاوردهای دنیای کارآفرینی که از دل تلاش و زحمت مداوم بیرون می آید. در این میان برندسازی نیز ماهیت جداگانه ای ندارد.

در همان حال که در تلاش برای ایجاد برندتان هستید، آن را از درون لنز آزمایش و خلاقیت بنگرید. این فرآیند ممکن است شامل امتحان شیوه تازه ای از بازاریابی و حتی فرمول های متفاوت برای جذب مخاطب نیز شود به عبارت ساده، ایجاد برندی موفق و بزرگ از ایجاد تغییر تا زمان دستیابی به فرم مناسب ناشی می شود.

3. برقراری رابطه با افراد تاثیرگذار

بی تردید شما توانایی فعالیت پیرامون برندسازی بدون حضور گسترده در شبکه های اجتماعی را ندارید. در زمینه فعالیت در شبکه های اجتماعی ارتباط با افراد تاثیرگذار بسیار مهم است. در این زمینه به نظر کورزمان پیگیری بازاریابی تاثیرگذاری برای برندسازی موفق بسیار ضروری است. به این ترتیب کورزمان همیشه 60 درصد از بودجه برندش را صرف بازاریابی به شیوه تاثیرگذاری می کند. بهترین راهکار در اینجا شروع کار با یک فرد تاثیرگذار در مقیاس محلی است. به این ترتیب پس از کسب اندکی تجربه به سراغ پروژه های بزرگ تر خواهید رفت.

4. تعامل با مشتریان

هنگام تصمیم گیری هایی که بر روی مشتریان تان تاثیرگذار است، باید با آنها مشورت نمایید. به این ترتیب تا جای ممکن آنها را در فرآیند تصمیم گیری شریک نمایید. بهترین نمونه در این مورد برند Ben & Jerry است. آنها مشتریان شان را به ارائه نظرات گسترده و مشارکت در فرایند انتخاب نام محصولات تشویق می کنند.

یکی دیگر از راهکارهای موثر در این زمینه نظرخواهی و گردآوری پایگاه اطلاعاتی از مشتریان است. به این ترتیب در برخی از موارد که زمان کافی برای نظرسنجی وجود ندارد، از پایگاه اطلاعاتی تان استفاده نمایید. به عنوام مثال هنگام انتخاب فردی تاثیرگذار در شبکه های اجتماعی برای همکاری به سلیقه مشتریان تان توجه کنید. این کار به آسانی با مراجعه به داده های قبلی پیرامون مشتریان امکان پذیر خواهد بود.

5. توسعه مداوم داستان برند مان

فرقی ندارد که شرکتی تازه تاسیس باشید یا برندی معبتر با ده ها سال سابقه فعالیت، در هر صورت شما باید به طور مداوم داستان برندتان را توسعه دهید. این فرآیند شامل آمیختن تکنیک های مختلف بازاریابی و برندسازی به یکدیگر می شود. به این ترتیب ماحصل فعالیت تان داستانی اعجاب انگیز خواهد بود.

مزیت توسعه مداوم داستان برندمان بازآفرینی رابطه میان ما و مشتریان است. در حقیقت داستان توسعه یافته توانایی ایجاد علاقه بیشتر در مشتریان نسبت به برندمان را دارد. با این حال توجه داشته باشید که توسعه داستان برندتان گامی بسیار مهم و در عین حال حساس است. اگر در این میان خطایی انجام دهید، جبران ان هزینه و زمان بسیار زیادی را طلب می کند.

6. تنظیم بادبان ها در جهت مناسب

کورزمان مهم ترین معیارش را در تعیین موفقیت یک فرآیند تبلیغاتی میزان بازگشت هزینه عنوان می کند. براین اساس وی بر فرآیند طراحی همه کمپین های برندش نظارت دارد. هدف از این کار افزایش بازگشت سرمایه گذاری بر روی کمپین ها عنوان شده است.

بهترین راهکار برای تنظیم بادبان های تبلیغاتی تان در جهت موافق اطمینان از یک نکته مهم است. براین اساس باید مطمئن شوید که مخاطب فقط تبلیغ شما را مشاهده نمی کند، بلکه از آن انگیزه ای مشخص برای اقدام نیز دریافت خواهد کرد. به عنوان مثال اگر شما برندی در زمینه تولید کفش ورزشی هستید، کمپین شما باید مخاطب را ترغیب به انجام فعالیت ورزشی نماید. در این میان نیز اگر خوش شانس باشید، مخاطب از کفش های برند شما برای دستیابی به هدفش استفاده خواهد کرد.

مطلب مرتبط: برای ایجاد یک برند در سال 2018 چه اقداماتی لازم است؟

7. حضور در رخدادهای شخصی

در زندگی همه افراد رخدادهای شخصی بی شماری وجود دارد که فرصت مناسبی را برای حضور برندتان فراهم می کند. به عنوان مثال اگر شما در نمایشگاه ویژه کسب وکارتان حضور دارید، طراحی برنامه ای جذاب برای جلب مشتریان گامی موثر در راستای تاثیرگذاری و حضور در رخدادهای شخصی شان محسوب می شود. بی شک چنین کارهایی تاثیر خود را به صورت آهسته تر بر روی مخاطب می گذارد. با این حال میزان تاثیرگذاری شان در صورت انجام آن به صورت مناسب بسیار بیشتر از اقدامات مشابه خواهد بود.

ایحاد برندی قوی و تاثیرگذار فرایند بسیار دشواری است. در این راستا شما باید زمان، دقت و خلاقیت فراوانی را به خرج دهید. در این میان هفت توصیه این مقاله مقدمه ای مطلوب برای شروع ایجاد یک برند بادوام برای شرکت تان خواهد بود.

هر کس به فراخور حال خود و به تناسب نیاز خود تعریف برند و برندسازی را تغییر داده است. به زبان ساده، برند شما در واقع اعتبار شما در نزد مشتری است. برند به مشتریان شما می‌گوید که چه انتظاری از محصولات و خدمات شما داشته باشند. برند شما، در واقع شخصیت فعلی شما است. در این مقاله درباره اصول اولیه‌ی برند سازی بیشتر می‌خوانید. در بازار رقابتی امروز، استراتژی برند قوی و مؤثر، مزیت عمده‌ای به شمار می‌رود. اما برندسازی واقعا چه معنایی دارد و چگونه بر کسب‌وکار شما اثر می‌گذارد؟ چگونه برندسازی کنیم؟ مقدمات برند سازی چیست؟ برای برند سازی چه باید کرد؟ قوانین برندسازی چیست؟

برندینگ یا برندسازی چیست

برندسازی یا برندینگ فرآیندی است که در آن شما نام برند خود را برای مخاطبین معنا می کنید. برندسازی یعنی تلاش برای رسیدن به معروفیت و محبوبیت. این موارد می تواند برای یک کسب و کار یا یا برای یک شخص باشد که در آن شهرت و اعتبار مدنظر است. فرآیند برندسازی به‌ روش های مختلفی انجام می‌شود اما هدف نهایی آن تنها آگاهی مردم نسبت به نام و برند شما است.

استراتژی برندسازی چیست ؟

استراتژی برندسازی طرحی است که اهدافی خاص و بلندمدت را در برمی گیرد و می تواند با تکامل و بهبود یک برند موفق حاصل شود و مجموعی از اجزای بنیانی شرکت شما آن را قابل شناسایی می سازد. یک استراتژی مشخص و قابل اجرا بر روی تمام جوانب یک کسب و کار تاثیرگذار است و به طور مستقیم با نیازهای مشتری احساسات و محیط رقابتی مرتبط است.

اجازه بدهید اول از همه بزرگ ترین تصور اشتباه در مورد استراتژی برندسازی را برایتان شفاف سازی کنیم . برند شما صرفا محصول, لوگو, وب سایت و یا نام شما نیست. در حقیقت برند شما بسیار بیشتر از آن هاست. مفهوم برند شاید کمی غیر ملموس باشد ولی به همان اندازه سخت است که برندهای قدرتمند و متوسط را بتوان از هم جدا کرد و تشخیص داد.
بنابراین برای کمک به شما در مبحث برندسازی که اکثر بازاریابان آن را بیشتر شبیه یک هنر می دانند تا یک کار علمی، ما مبحث جامع استراتژی برند سازی را به هفت قسمت اساسی تقسیم بندی کرده ایم که می تواند برای بقای شرکت شما در طول سالیان دراز مفید باشد .

7 عنصر برای یک استراتژی جامع برندسازی:

هدف

چگونه می توانید هدف کسب و کار خود را تعریف کنید؟

  • کارکردی : این مفهوم به ارزیابی موفقیت از منظر منطق آنی و تجاری متمرکز است .به عنوان مثال هدف کسب و کار شما این است که درآمد کسب کنید .
  • هدفمند :این مفهوم به موفقیتی تاکید دارد که با توانایی درآمدزایی و ایجاد بهبود در شرایط زندگی مرتبط است .

ثبات (یکپارچگی)

برند کوکاکولا (coca cola)

در نتیجه ی تعهد این برند به یکپارچگی , تمام المان های بازاریابی این برند با یکدیگر هماهنگ هستند که این امر باعث شده است به یکی از شناخته شده ترین برندهای جهانی تبدیل شود . برای مثال حتی در سطح حساب های کاربری خود در رسانه های اجتماعی , یکپارچگی تمام مطالب و برند کاملا واضح است.

هیجانات

تحقیقات دو روانشناس:

(Roy Baumeister and Mark Leary) به بهترین شکل این نیاز را در فرضیه ی “تعلق خاطر ” بیان می کند که می گوید :انسان ها یک نیاز اساسی روانشناختی دارند که احساس کنند با دیگران در ارتباط هستند واین که پیوندهای دلسوزانه ومحبت آمیز در روابط صمیمی , مهم ترین بخش رفتار های انسانی هست . ناگفته نماند تعلق خاطر, نیاز به عشق ,محبت و حضور در گروه ها مستقیما در وسط سلسله مراتب نیازهای مازلو (هرم مازلو ) قرار می گیرد که هدف آن دسته بندی نیازهای مختلف انسان است.

درسی که باید آموخت ؟

انعطاف پذیری

یک نمونه ی عالی از این نوع تعادل استراتژیک برند Old spice هست. این روزها Old spice یکی از بهترین نمونه های بازاریابی موفق هست. با این حال تا همین اواخر این برند برای اکثر پدران و مردها برند ناشناخته ای بود اما امروزه یکی از محبوب ترین برندها برای تمام آقایان در هر سنی است .

رمز این موفقیت چیست؟ انعطاف پذیری

مشارکت کارکنان

وفاداری

آگاهی رقابتی

مشتریان Hubspot با استفاده از اپلیکیشن social Monitoring می توانند به راحتی از منشن های رقبا در رسانه های اجتماعی اطلاع پیدا کنند . اگر چه هماهنگ ماندن با استراتژی های رقبا برای بهبود برندتان مهم هست ولی اجازه ندهید هر کاری که انجام می دهید را عینا کپی کنند. مطمئنا شما مانند تعداد زیادی از شرکت های دیگر محصول یا خدمات مشابهی را می فروشید اما برای این که برند شما منحصر به فرد هست شما در این کسب وکار هستید وتجارت می کنید . با هرحرکتی که رقیب شما عینا انجام می دهد این وجه تمایز را از دست می دهید.
در انتها باید بگوییم که مبحث برندینگ بسیار گسترده هست. دوره برند سازی که بسیاری از موسسات معتبر برگزار می کنند شامل ده ها سرفصل است. ما پیشنهاد می کنیم کتاب اصول برندسازی را مطالعه نمایید که شامل اطلاعات مفیدی راجع به برندینگ، اصول اولیه‌ برند سازی و اهمیت برندسازی است.

7 اصل برندینگ برای فروش بهتر

در حالی که برندینگ یک فرایند طولانی مدت است، اما در نهایت می تواند عامل اصلی موفقیت یک شرکت باشد. در حقیقت، وقتی این کار به درستی انجام شود، برندینگ اساساً فروش شما را انجام می دهد.

برند های عالی مردم را به سمت خرید بیشتر با قیمت های بالاتر و بررسی کمتر سوق می دهند. آنها همچنین پیروان وفاداری ایجاد می کنند که تمایل دارند اشتیاق خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. به عبارت دیگر، برندینگ موفق رویای هر فروشنده است.

در یک مطالعه بر روی 1800 برند، مشخص شد که برند های مطرح در انواع شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) از جمله خرید مجدد و قیمت گذاری حرفه ای امتیازات بسیار بالاتری نسبت به آنهایی که کم تر حرفه ای هستند، داشتند.

اما شاید تکان دهنده ترین نتیجه این تحقیق این باشد که اگر 77 درصد برند ها از بین بروند، مصرف کنندگان اهمیتی نمی دهند. معنی این امر این است که اکثر شرکت ها در مورد تلاش های خود برای برندینگ و توجیه وجود آنها کارهای جدی و سختی برای انجام دارند. با توجه به این موضوع، در اینجا هفت اصل از برندینگ عالی وجود دارد که می تواند به سازمان فروش شما مزیتی رقابتی ارائه دهد:

برندینگ را از داخل کسب و کار خودتان شروع کنید.

– برخی از مردم فکر می کنند که برند همان لوگو است،

– اما برند در واقع تمام قسمت های یک شرکت را در بر می گیرد.

همانطور که نیگل هولیس، تحلیلگر ارشد جهانی Millward Brown اشاره می کند، “یک شخص در خیابان هیچ تفاوتی بین بازاریابی، تولید، فروش یا خدمات مشتری قائل نیست. این تمایزات فقط به دنیای تجارت اختصاص دارد. از نظر مصرف کننده، اینها جنبه های مختلف یک برند واحد است.”

معنی این امر این است که برندینگ باید در همه قسمت های شرکت نفوذ کند و بهترین راه برای دستیابی به این هدف ایجاد DNA برند (یک هویت بنیادی که هر کاری را که یک شرکت انجام می دهد، اطلاع رسانی می کند) است. دیوید تایرمن، متخصص برند توصیه می کند که شرکت ها بر روی ارزش های خود و شخصیتی که می خواهند برندشان ابراز کند، تمرکز کنند. او می گوید: “ما باید بفهمیم كه هستیم و باید مالك آن شویم.” “همچنین ما باید آن را ارائه دهیم تا تجربه مشتری با آنچه که ما بر آن باور داریم، سازگار باشد.”

این رویکردی است که کارآفرین و سرمایه گذار هاپ کلوپ هنگام تأسیس The North Face در سال 1968 در پیش گرفت. وی سه کلمه را برای ایجاد DNA برند خود انتخاب کرد (تغییر، کیفیت و خط سه گانه) و سپس آنها را با تمرکز خاصی دنبال کرد.

پس اطمینان حاصل کنید که DNA برند در هر فعالیت کسب و کار شما – چه در داخل شرکت و چه در بازار – رعایت شده اند.

برندینگ

کیفیت را در اولویت قرار دهید.

هیچ تصویر زیبایی، شعار تبلیغاتی جذابی یا اینفلوئنسرهای تاثیرگذاری نمی تواند محصول یا خدمات کم کیفیت را جبران کند. در عصر فراوانی اطلاعات و گسترش رسانه های اجتماعی، عملاً هیچ راهی برای پنهان شدن وجود ندارد. و سرمایه گذاری روی کیفیت کاملاً ارزش تلاش کردن را دارد، زیرا منجر به مشتریانی شاد و وفادار می شود. در حقیقت، تحقیقات نشان می دهد که کیفیت مهمترین عامل در وفاداری به برند برای زنان و مردان است.

کیفیت برای هاپ کلوپ هنگام تأسیس The North Face به قدری مهم بود که آن را به عنوان یکی از سه اصل DNA برند خود انتخاب کرد (و با ارائه ضمانت مادام العمر برای همه محصولات North Face، کیفیت محصولات خود را تضمین کرد).

  • امروزه این تعهد به کیفیت، عامل اصلی مطرح شدن برند The North Face است
  • و بر اساس مطالعات انجام شده، این شرکت در لیست 50 برند برتر ایالات متحده در رتبه 23 قرار گرفته است.

صادق و شفاف باشید.

اعتماد، اساس یک برند قدرتمند است. همانطور که قبلاً اشاره کردیم، در عصر دسترسی فراوان به اطلاعات، مصرف کننده راحت تر از همیشه می تواند با شما ارتباط برقرار کند. پرورش فرهنگ شفافیت و صداقت شرکت به شما در ایجاد اعتماد لازم برای جذب و حفظ مشتری کمک خواهد کرد.

طبق نظرسنجی انجام شده توسط Label Insight ، 73 درصد از مصرف کنندگان اظهار داشتند که مایل به پرداخت هزینه بیشتری برای کالایی کاملا شفاف (از نظر مواد اولیه، تأمین منابع و غیره) هستند.

مطالعه مک کینزی در مورد شیوه کاری شرکت های B2B نشان داد که خریداران تصمیمات خرید خود را اساساً بر اساس دو چیز انجام می دهند:

  1. صداقت یک شرکت
  2. و تخصص آن.

این مطالعه همچنین اشاره کرد که شرکت ها پیام های برند خود را بر روی این دو مورد متمرکز نمی کنند. در نتیجه، مک کینزی “برندینگ مبتنی بر واقعیت” را به عنوان روشی برای شرکت هفت توصیه برای انجام برندینگ موفق ها برای ارائه خدمات به مشتریان بالقوه B2B پیشنهاد کرد.

این استراتژی بدیهی به نظر می رسد، با این حال مطالعه مک کینزی به وضوح نشان داد که شرکت ها این کار را انجام نمی دهند.

برندینگ

روی مشتری ایده آل خود تمرکز کنید.

نکته ای که باید در هنگام ساخت یک برند به خاطر بسپارید این است که “شما نمی توانید همه را راضی کنید.”

برندینگ موفق در واقع تعریف این است که “چه چیزی شما را در بازاری که می خواهید در آن کار کنید، منحصر به فرد و با ارزش می کند”. اگر محصول شما

  • تفاوتی با رقبای شما ندارد،
  • یا اگر بازار هدف خود را “همه افراد” در نظر گرفته اید

پس محصول شما فقط یک کالا است و شرکت شما تنها یک فروشنده است.

برندینگ به معنای ایجاد تمایز (Differentiation) است، بنابراین

  • یک DNA برند منحصر به فرد طراحی کنید که با مشخصات خریدار خاص و ایده آل شما مطابقت داشته باشد،
  • و یک مشتری قوی و وفادار را جذب کنید.

جامعه ایجاد کنید.

داشتن احساس تعلق یک خواسته اساسی انسان است. برای ساختن یک برند موفق، یک شرکت باید احساس تعلق به یک جامعه را برای مشتریان خود (و کارمندان نیز) ایجاد کند. اینکه شرکت چقدر می خواهد این کار را انجام دهد به دو عامل بستگی دارد:

  1. DNA برند آن
  2. و نوع محصول یا خدماتی که می فروشد.

لازم نیست هر شرکتی لزوماً به دنبال مخاطبانی به شدت وفادار باشد. هدف صرفاً ارتقا احساسات اصیل و مثبت تعلق خاطر است.

  • پشتیبانی مشتری مناسب
  • حضور فعال در شبکه های اجتماعی
  • ایمیل های شخصی
  • خبرنامه
  • و وبلاگ

همه از روش های عالی برای کمک به مشتریان برای داشتن احساس تعلق هستند. (برای مثال شرکتی که این کارها را بسیار عالی انجام می دهد، خرده فروشی آنلاین کفش و لباس Zappos می باشد؛ آنها حتی توسعه “روحیه خانوادگی” را به عنوان یکی از ارزش های اصلی شرکتشان در نظر می گیرند.)

از هر راهکاری که برای ایجاد جامعه استفاده می کنید، مطمئن شوید که آنها با توجه برند DNA شما ایجاد شده اند، در این صورت با بقیه فعالیت ها و پیام شرکت شما سازگار نیز می باشند.

برندینگ

از قدرت داستان سرایی (Storytelling) استفاده کنید.

مردم نه تنها عاشق داستان هستند، بلکه تمایل دارند آنها را بهتر از لیستی از حقایق یا آمار به خاطر بسپارند. داستان سرایی روشی قدرتمند برای

  • ارتباط با مشتری
  • و انسان سازی یک شرکت است
  • که به نوبه خود به تقویت احساس جامعه کمک می کند (به اصل شماره 5 مراجعه کنید).

“مردم 75٪ از اوقات داستان ها را به یاد می آورند. اما آنها حقایق و آمار را کمتر از 1٪ از اوقات به خاطر می آورند.”

برند های موفق اغلب از داستان گویی به روش های مختلفی استفاده می کنند، به عنوان مثال:

  • برای گفتن تاریخ شرکت خود
  • برای توصیف فعالیت های خود
  • و به اشتراک گذاشتن تجربیات مشتریان خود.

عناصر سرگرم کننده را در برند خود بگنجانید.

تاثیری که کارهای سرگرم کننده می تواند بر روی مشتریان شما بگذارد را دست کم نگیرید.

به عنوان هفت توصیه برای انجام برندینگ موفق مثال، تایرمن استراتژیست برند در شرکت خود، Propaganda، المان های طنز را به طرق مختلفی گنجانید. وی برای جلب مشتری های خود برای پرداخت سریع، کارت های فاکتور صوتی سفارشی ایجاد کرد. هنگام بازكردن فاكتورها، مشتريان او با صداي پرانرژی یکی از کارمندان این شرکت مواجه می شدند كه با لهجه جذابی مي گفت: “لطفا اين قبض را امروز بپردازيد!”

مردم این کار را دوست داشتند و فاکتورهای خود را خیلی سریعتر پرداخت می کردند. تایرمن همچنین جعبه های محصولات را با تصاویر خود و بنیانگذاران شرکت و پیام های بامزه ای روی آنها طراحی کرد.

به طور خلاصه، اگرچه این جزئیات ممکن است به نظر ناچیز برسند، اما باعث خوشحالی مردم و به یادماندنی تر شدن شرکت شما می شوند.

سخن پایانی:

اگر می خواهید عملکرد شرکت خود را بهبود بخشید و کار تیم فروش خود را راحت کنید، در برند خود سرمایه گذاری کنید. در این مقاله هفت اصل برای برندسازی موفق ارائه شده است. اولین اصل، که ایجاد DNA برند می باشد، اساسی ترین بخش است زیرا نقشه ای را ارائه می دهد که تمام تصمیمات شرکت شما را تحت تاثیر قرار می دهد هفت توصیه برای انجام برندینگ موفق و به رشد طبیعی برند شما کمک می کند.

سازگاری، کلید موفقیت در برندسازی است و داشتن DNA برند – یک طرح راهنما – اطمینان حاصل می کند که به آن دست خواهید یافت.

همانطور که برندینگ شما در فعالیت های مختلف شرکت شما استفاده می شود، این فعالیت همچنان تقویت می شود. در اصل برند با گذشت زمان رشد می کنند. و در نهایت شما به موفقیت دست پیدا می کنید و هیچ کس نمی تواند با شما رقابت کند.

هفت توصیه برای انجام برندینگ موفق

انجام برندینگ موفق

در این مطلب قصد داریم به بیان توصیه‌هایی برای انجام برندینگ موفق کسب‌وکارتان بپردازیم. برندینگ را باید غایت فعالیت‌های بازاریابی هدفمند بنامیم. در ادامه به هفت توصیه برای تبدیل یک نام تجاری معمولی به یک برند موفق می‌پردازیم. با هورموند همراه شوید؛

شناخت مصرف‌کننده:

یک برند خوب از مصرف‌کنندگان و بازار هدف شناخت کافی دارد و نحوه ارتباط با مصرف‌کننده و شناخت آن‌ها را می‌داند. هر برند یکسری مشتریان دائمی و همیشگی دارد بنابراین حفظ و نگه‌داری این مشتریان هم از دیگر اهداف برندهای موفق است. تلاش برای شناخت مصرف‌کننده و برطرف کردن نیازهای آن‌ها در تولید یک محصول خوب از ویژگی‌های برندینگ موفق است.

تمایز و منحصربه‌فرد بودن:

داشتن یک برند یعنی ایجاد یک نام تجاری منحصربه‌فرد و متفاوت از دیگران، برای مثال اپل یک برند شناخته‌شده در سرتاسر جهان است که با تولید محصولاتی با خلاقیت بالا منحصربه‌فرد است. برای منحصربه‌فرد بودن باید خدماتی را ارائه دهید که در عین جذابیت برای مصرف‌کننده دارای یک ویژگی خوب، متفاوت و جدید باشد.

انگیزه و اشتیاق:

شاید بتوان بدون انگیزه و اشتیاق کافی، یک نام تجاری را برای مدت کوتاهی ایجاد کرد اما گسترش و پیشرفت بدون انگیزه کافی امکان‌پذیر نیست. مثلاً اگر افراد موفقی مثل استیو جابز را در نظر بگیرید آنچه باعث موفقیت روزافزون وی شده بود انگیزه و علاقه‌ای بود که به برند و کسب‌وکار خود داشت.

کیفیت مستمر:

پایداری در کیفیت، محصولات و خدماتی که ارائه می‌شود موجب می‌گردد که مشتریان دائمی افزایش یابند. وقتی‌که یک مشتری به شرکت یا برند شما مراجعه می‌کند تا محصولات موردنظرش را خریداری کند اگر کیفیت و مرغوبیت همیشگی را در کالای موردنظر نبیند قطعاً برند دیگری را برای خرید انتخاب خواهد نمود؛ بنابراین چون فضای رقابتی بین برندها وجود دارد هرچقدر که این کیفیت دائمی و همیشگی باشد مشتریان بیشتری هم وجود خواهند داشت.

ایجاد فضای رقابتی:

یک برند خوب باید دارای یک تیم کاری فعال باشد که ویژگی اصلی این تیم ایجاد فضای رقابتی و بهبود خدمات یک برند نسبت به دیگر برندها است. یک برند خوب هیچ‌گاه در انتظار رسیدن مشتریان نیست بلکه خود به دنبال مشتریان رفته و از راه‌های مختلفی که در بازاریابی وجود دارد هفت توصیه برای انجام برندینگ موفق برای جذب مشتری تلاش می‌کند. نتیجه یک برندینگ موفق چیزی بیش ازآنچه مشتریان انتظار دارند می‌باشد.

شناخته شدن:

شناخته شدن یک برند زمانی است که این برند از راه‌های مختلف برای شناساندن خود به مشتریان استفاده می‌کند. معمولاً برندهای بزرگ شناخته‌شده هستند چون این برندها به دلیل محبوبیت، قدمت و داشتن محصولات خوب تقریباً برای تمام مشتریان شناخته‌شده هستند. این برندها از تبلیغات فراوان استفاده می‌کنند حتی خیلی از آن‌ها برندهای بین‌المللی هستند.

مدیریت صحیح برند:

در پس هر برند موفقی یک مدیریت صحیح وجود دارد، یک برند موفق از ابتدا استراتژی‌ها و تکنیک‌های نوین برای مدیریت تیم کاری خود استفاده می‌کند. مدیریت خوب باید با ایجاد یک تیم کاری موفق بتواند به اهدافش رسیده و در مسیر صحیح موفقیت قدم بردارد.

برندسازی شخصی در هفت خوان محتوا

این مقاله در مجله موفقیت شماره 404 به چاپ رسیده است که با اندکی تغییرات، ارائه می‎‏گردد.

برخی آدمها، داستان ویژه‎ ای دارند. جایگاه و رفتار آن‎ها کاملا مشخص است. وقتی آن‎ها را می‎بینید برخی مفاهیم، خاطرات و . برای شما تداعی می‎شود. آن‎ها تیپ شخصیتی خود را دارند و برای جامعه پیرامون خود دارای ارزش‎ها و مزیت‎های خاص هستند. آن‎ها می‎دانند چرا هستند و چرا نسبت به رقبایشان برتری دارند و اصولا به چه دردی می‎خورند؟ می‎دانند چه کاری انجام می‎دهند و چه کاری انجام نمی‎دهند. اما نکته این است که پاسخ همه‎ این سوالات را مخاطبانشان هم می‎دانند. البته ممکن است این دانسته ‎ها در ضمیر ناخودآگاه مخاطب (یا مشتری) شکل گرفته باشد و نه ذهن منطقی او.

آن آد‎م‎ها فقط هفت توصیه برای انجام برندینگ موفق کالا یا خدمات نمی‎فروشند بلکه در پی هر خدمت یا محصولی یا حتی حال خوبی که به مشتریان خود می‎فروشند (یا ارائه می‎دهند) نقشی از خود در ذهن مخاطب باقی می‎گذارند. نقشی که به این سادگی ‎ها فراموش نمی‎شود.

یک دست فروش کالایش را می‎فروشد و می‎رود اما یک فروشگاه صاحب اسم، کالایش را می‎فروشد و هیچ‎وقت نمی‎رود. همین مفهوم در مورد اشخاص نیز صادق است. کسی که روی پرسنال برندینگ و تمام ابعاد آن کار می‎کند، نمی‏رود؛ می‎ماند و در پی هر رویداد و هر تعامل، هیچ چیز تمام نمی‎شود؛ بلکه تازه آغاز می‎شود.

یک دست فروش کالایش را می‎فروشد و می‎رود اما یک فروشگاه صاحب اسم، کالایش را می‎فروشد و هیچ‎وقت نمی‎رود. همین مفهوم در مورد اشخاص نیز صادق است. کسی که روی پرسنال برندینگ و تمام ابعاد آن کار می‎کند، نمی‏رود؛ می‎ماند و در پی هر رویداد و هر تعامل، هیچ چیز تمام نمی‎شود؛ بلکه تازه آغاز می‎شود.

برای ساخت پرسنال برندینگ، داستان، صدا و کلام، تصویر، منشور اخلاقی، تیپ شخصیتی، عادتها، ثبات و وفاداری و . بسیار مهم و مؤثر است. اما در دنیای امروز همه‎ ی اینها نیاز دارند از مجرای بازاریابی محتوایی عبور کنند تا دیگران با تک‎ تک این اجزاء ارتباط برقرار کنند. کسی که می‎خواهد حلقه‎ های برندسازی شخصی خود را تکمیل کند، باید به زمین محتوا بیاید و آنجا خیلی خوب و حرفه‎ ای بازی کند.

این نوشتار حاصل تجربه شخصی نویسنده در تعامل یا رصد افرادی است که می‎خواستند با ابزار محتوا و بازاریابی محتوایی، پروژه پرسنال برندینگ خود را تکمیل کنند. برخی موفق شدند و برخی به جایی نرسیدند. این تجارب با برخی تالیفات و مقالات تطبیق داده شده‎ اند. آن‎ها را برای مطالعه هرچه بیشتر در پاورقی معرفی کرده‎ ام.

نکته مهم دیگر اینکه، این توصیه‎ ها خارج از چارچوبهای مرسوم در مفهوم محتواست. مثلا چرخه عمر محتوا، تقویم محتوا، استراتژی محتوا و . مطالبی هستند که درجای خود باید سراغ آن‎ها رفت. اما این هفت خوان را می‎توان به مثابه روح حاکم بر فعالیت‎های محتوایی قلمداد کرد. چیزی که به جسمِ کار حیات می‎دهد و آن را به حرکت وامی‎دارد.

خوان اول: قصه‎ های امروز، جور دیگری خوانده می‎شوند

قبل از رشد شبکه ‎های اجتماعی بر پایه فضای دیجیتال، ابزار پرسونال برندینگ، از در و دیوارهای شهر شروع می‎شد و در رویدادها و اجتماعات توسعه پیدا می‎کرد و نهایتا این تلویزیون و سینما و مانند آن بودند که مُهر آخر را میزدند.

هنرپیشه ‎ها، صاحبان کسب و کار، معلمین، حتی صنعتگران و . هرکدام در زیست‎ بوم حرفه ‎ای خودشان، از چنین ابزارهایی استفاده می‎کردند که البته به این ابزارها باید مواردی چون تالیف کتاب و مقاله و در یک کلام صنعت چاپ را نیز اضافه کرد.

اما امروزه قصه ‎ها در شبکه‎ های اجتماعی، گفته و خوانده و قضاوت می‎شوند. خیلی دور از ذهن نیست که بگوییم پرسونال برندینگ زمانی تکمیل می‎شود که مشتری یا مخاطب، آخرین ساعات شب را پای اینستاگرام می‎گذراند و در حالی چشم روی هم می‎گذارد که شما را در خاطر دارد و فردا صبح، معلوم نیست شما را به یاد بیاورد یا نه.

فردای آن روز سر میز صبحانه، مشتری، شمایی را به یاد می‎آورد که مفهوم محتوا را خوب درک کرده و در پی آن بازاریابی محتوایی را دنبال نموده‎ اید. از حالا می‎توان امیدوار بود که یک سرمایه به سرمایه ‎های اجتماعی شما اضافه خواهد شد.

خیلی‎ های دیگر وارد این عرصه شدند و در بطن این ورود، اندیشه، درک و برنامه مشخصی وجود نداشت؛ برای همین نقشی از نام و شخصیت برندشان در ذهن مشتری باقی نماند و در این بازار شلوغ، رقبای آن‎ها برنده شدند.

خوان دوم: دغدغه و نیاز مخاطب مهمتر از اهداف شخصی شماست

اگر کسی آمده است تا بر بستر محتوا چیزی بفروشد، شاید بفروشد اما چیزی به نام برند خلق نخواهد شد. اگر آمده است سال‎ها تجربه‎ ی خود را در یک موضوع (مثلا آموزشی یا تربیتی) مطرح کند، بازهم چیزی از پرسونال برندینگ عایدش نمی‎شود. اگر آمده خاطره بگوید، برند او در کنار خاطراتش، نهایتا فراموش می‎شود.

اما اگر شما آمده‎ اید تا در راستای دغدغه های مخاطبانتان محتوایی ارائه کنید، اولین برگ برنده را در دستانِ خود گرفته ‎اید. مشتری یا مخاطب یا هر اسم دیگری، باید حل مسئله یا دغدغه یا نیاز خود را در محتوای شما پیدا کند. او نیامده از ما خوشش بیاید، بلکه آمده تا «خوش آمد» خودش را در ما و شما پیدا کند. شاید خیلی این حرف بی‎ رحمانه باشد اما حقیقتی است انکارناشدنی.

خیلی ‎ها روانشناسی را تمام و کمال بلدند؛ معلمین زبان فوق العاده ‎ای هستند؛ صدای خوبی دارند؛ سازشان کوک است؛ هنرپیشه‎ های خوبی هستند و . اما آنی در رسانه‎های اجتماعی موفق است که در آنی، نیاز مخاطبش را بشناسد؛ به آن احترام بگذارد و آن را مرتفع کند.

چیزی بگویید که دیگران نگفته‎ اند و به شکلی بیان کنید که دیگران در بیان خود آن را نداشته‎ اند و از ادبیاتی استفاده کنید که مال شما باشد. البته در این بین نمی‎خواهیم منکر کهن الگوهای رفتاری و روانشناسی بشویم اما، بر بستر همان کهن الگوها باید خلاقیت به خرج داد.

چیزی بگویید که دیگران نگفته‎ اند و به شکلی بیان کنید که دیگران در بیان خود آن را نداشته‎ اند و از ادبیاتی استفاده کنید که مال شما باشد. البته در این بین نمی‎خواهیم منکر کهن الگوهای رفتاری و روانشناسی بشویم اما، بر بستر همان کهن الگوها باید خلاقیت به خرج داد.

یک نکته: مخاطب باید شگفت زده شود
شاید مخاطب حل مسئله را در ما ببیند و ما را در راستای دغدغه‎ های خود پیدا کند اما، هنوز که هنوز است یک حلقه مفقود است و آن شگفتی است. جرقه هفت توصیه برای انجام برندینگ موفق ‎های شگفت‎انگیز شما، باید با بقیه فرق کند. محتوای امروز نیاز دارد، راهی برای خلق شگفتی پیدا کند. وقتی مخاطب محتوای شما را می‎بیند، باید ابروانش بالا برود، تعجب کند، لحظه ‎ای فکر کند و شما را و حرف شما را به این زودی ها فراموش نکند و لااقل تا چند ثانیه در خاطرش نگه دارد!

خوان سوم: انتخاب تیپ شخصیتی

یادمان باشد که تیپ، از لباس شروع نمی‎شود بلکه به لباس ختم می‎شود. باید بدانیم که نوع جهان‎ بینی، استراتژی و نگاه ما به خودمان (خودی که آن را خوب شناخته ‎ایم) و دنیای پیرامونمان است که نهایتا منجر به انتخاب نوع پوشش ما می‎شود.

اما خودمان کافی نیست. یکبار دیگر باید همه چیز را بررسی کرد. باید خودشناسی و دیگران شناسی را هم هفت توصیه برای انجام برندینگ موفق کامل نمود. مخاطب را خوب شناخت و دغدغه و نیازهایی که او ممکن است در محتوای ما جستجو کند را نیز، دوباره شناسایی کرد.

باید بدانیم مخاطبی که انتخاب کرده‎ ایم از چه تیپ شخصیتی خوشش می آید. شاید ما آن شخصیت نباشیم. شاید باید دوباره درون را فروبریزیم و بسازیم و نهایتا بر آن اساس، تیپ خود را منطبق کنیم.

تیپ ما قرار نیست ثابت باشد اما باید همیشه القا کننده شخصیت ما باشد. یک شخصیت ثابت، قابل توصیف که مسیرش و مزیتهایش و منشور اخلاقی ‎اش مشخص و معین است.

اگر یک روز در محتوایمان با کت و شلوار و یک روز با تی شرت ظاهر شویم، اشکالی ندارد به شرطی که استخوان شخصیتی ما حفظ شده باشد. ممکن است شخصی همیشه با کت و شلوار در محتوای ویدئویی خود ظاهر شود اما رفتار او متفاوت باشد و هربار یک شخصیت از خودش نشان بدهد؛ سرگردان باشد و هر بار به چیزی چنگ بیاندازد. چنین فردی قافیه را باخته است. چرا که نمی‎داند چه تیپ آدمی است. الگوهای خود را نمی‎شناسد و آن را از ابتدا تعریف نکرده است.

لازم است که تیپ شخصیتی خود را بر اساس همان کهن الگوها بشناسید. به آن آگاهی کامل داشته باشید و در مسیر خود ثابت و مستمر حرکت را ادامه دهید. مخاطب این را خواهد فهمید و برای شما و قصه‎ های شما جایی در ذهن خود، قرار خواهد داد.

خوان چهارم: قصه‎ و دیگر هیچ!

فلسفه نگویید اما تا دلتان می‎خواهد قصه بگویید. مخاطب، فلسفه شما را در لابه لای حرفهایتان خواهد فهمید. چه فیلسوف باشد چه نباشد. زبان گفتگو با مخاطب می‎تواند از یک طیف تشکیل شود. یک سر آن حرفهای منطقی، نصیحتگرانه و مبتنی بر بایدها و نبایدهاست و سمت دیگرش، قصه است. قصه ای که از قصه بودنش، فقط «یکی بود، یکی نبود» ندارد.

به جرات می‎توان گفت: هرکسی بتواند اندیشه خود را بیشتر و بهتر در قالب قصه بیان کند، بیشتر از آنکه اندیشه را انتقال داده باشد، بر توسعه پرسنال برندینگ خود گام برداشته است.

قصه‎ ها و روایت‎های منطقی، قابل پذیرش و به درد بخور هستند که گوی و میدان را در اختیار شما قرار می‎دهند. شاید رقبای شما قصه بلد نباشند؛ اما شما بلدید. شاید آن‎ها خوب قصه نگویند؛ اما شما خوب و ملموس قصه خواهید گفت. شاید آن‎ها در زمین محتوا پیروز نشوند؛ اما شما برنده می‎شوید.

خوان پنجم: به خاطر محتوا، گاهی از بند محتوا بیرون بیایید

به طور کلی مفهوم رویداد (Event) با مفهوم محتوا (Content) متفاوت است. محتوا یک بسته تعریف و ساخته شده و قابل ویرایش با یک عمر مفید (چرخه عمر) است که برای مخاطبی خاص و برای بسترهای از پیش تعیین شده ارائه و توزیع می‎شود. مثل متن یا پادکست یا ویدئو.

اما رویدادها قابل ویرایش نیستند. در لحظه ارائه می‎شوند و در لحظه، مخاطب آن‎ها را دریافت می‎کند. مثل پخش مستقیم یا سخنرانی مدیر مدسه. گرچه رویدادها بعدا می‎توانند تبدیل به محتوا بشوند اما از نظر ماهوی، با هم فرق می‎کنند.

کسی که می‎خواهد با ورود در دنیای محتوا، برندینگ شخصی خود را توسعه دهد نباید از رویدادها غافل شود. رویدادها علاوه بر اینکه فرآیند پرسونال برندینگ را کامل می‎کنند، قابلیت تبدیل به محتوا را دارند. ضمن اینکه از شما چهره‎ ای واقعی‎ تر و ملموس‎تر ترسیم می‎کنند و مخاطب می‎فهمد با مجموعه‎ ای از محتواهای بی روح مواجه نیست. می‎داند یک انسان کاملا اجتماعی در پس تمام حرف‎ها وجود دارد.

لایو در اینستاگرام چیزی شبیه به همین است. اینستاگرام اساسا بستر نشر محتواست که با ارائه امکان پخش زنده، خیلی خوب پشت صحنه را برای مخاطب به تصویر می‎کشد و صاحب صفحه را مجبور می‎کند میان محتوا و رویداد، یک پیوند جذاب برقرار کند.

در همین راستا، و با همین رویکرد درگیر شدن (engagements) با مخاطب و مشتری بسیار مهم است. درگیری واژه‎ ای است که برای ما شاید بار منفی داشته باشد اما منظور نوعی تعامل است اما نه تعامل ساده. مثلا پاسخ به سوالات و کامنتهای مخاطب. توجه به نظرات آن‎ها. مخالفت مستدل در عین احترام یا موافقت و لایک و تقویت نظراتی که با شاکله‎ ی نظرات شما، همسو هستند. وقتی در عرصه‎ ی محتوا با هدف توسعه برند شخصی وارد می‎شوید، تمام این‎ها به شما کمک ویژه ‎ای خواهند کرد.

برای توسعه برندسازی شخصی، یا نباید وارد عرصه محتوا شد، یا آنکه برای همیشه باید در آن حضور داشت. این توصیه را جدی بگیرید.

برای توسعه برندسازی شخصی، یا نباید وارد عرصه محتوا شد، یا آنکه برای همیشه باید در آن حضور داشت. این توصیه را جدی بگیرید.

خوان ششم: بنویسید اما نه فقط برای سئو

محتوای خود را به شبکه ‎ها و رسانه‎ های اجتماعی مثل اینستاگرام محدود نکنید. به نوشتن در سایتهای پربازدید، نگاه استراتژیک داشته باشید. حضور متن‎های شما در دنیای وب، نه تنها به توسعه مفهوم سئو منجر می‎شود که به شناخت مخاطب نسبت به شما عمق می‎بخشد.

گرچه باید اسم شما در موتورهای جستجو در صفحه اول نمایان شود (و بهتر است این مهم باید با رشد ارگانیک به دست بیاید و نه تبلیغات) اما، آنچه مهمتر است تالیفات و مجموعه یادداشت‎های شما در مقوله‎ ای است که خود را شناسانده‎ اید.

اگر شما یک پزشک، مهندس، مشاور املاک، مشاور تحصیلی یا خانوادگی یا یک روانشناس هستید و می‎خواهید بر بستر تولید محتوا، برنامه پرسونال برندینگ خود را عملیاتی کنید، باید مجموعه تالیفات و نوشته‎ هایی از شما وجود داشته باشند. از کتاب و نشر گرفته تا مقالات اینترنتی.

وجه تمایز شما با دیگران، اندیشه ‎های عمیق و تحلیل‎های دقیق شماست. تسلط و سواد خود را در آن فضاها به نمایش بگذارید و برای آن‎ها هم برنامه و تقویم محتوا داشته باشید.

مجله موفقت شماره 404

مجله موفقت شماره 404

خوان هفتم: این راه بی ‎بازگشت است

برای توسعه برندسازی شخصی، یا نباید وارد عرصه محتوا شد، یا آنکه برای همیشه باید در آن حضور داشت. این توصیه را جدی بگیرید.

بسیاری از رقبای شما هنوز نیامده، رفته ‎اند! یا مدتی حضور داشته‎ و سپس خسته شده ‎اند. شاید دلیلش نداشتن تیم و مشاوران خوب باشد. شاید دلیلش نداشتن سواد کافی و عدم به ‎روزرسانی باشد. شاید میان آنچه در بیرون ارائه می‎دهند و آنچه در درونشان بوده و هست، تضاد وجود دارد و آن‎ها زندگی شخصی خود را با آنچه در محتوا ارائه می‎دهند، همگون نساخته ‎اند و این تضاد جایی خودش را نشان داده و بنا را تخریب کرده است.

اما هرچه هست آن‎ها رفته ‎اند وشما مانده‎ اید. چراکه شما با چشم‎ اندازی مشخص و مطالعات مستمر پا به این عرصه گذاشته‎ اید.

آن‎هایی که می ‎آیند و سپس می‎روند، ممکن است به آبرو و حتی به جایگاه اجتماعی (غیرمجازی) خود آسیب بزنند. اما شمایی که با آگاهی وارد شده ‎اید، پایگاه و جایگاه اجتماعی خود را روز به روز قوی ‎تر خواهید کرد.

منابعی که در تهیه نوشتار فوق از آن‎ها الهام گرفته شده است:

1- 4Steps for Using Content to Build Your Personal Brand; AMANDA MAKSYMI; contentmarketinginstitute.com

2- 10 Golden Rules Of Personal Branding; Goldie Chan: forbes.com

3- How to Build a Personal Brand with Content Marketing; Melonie Dodaro; socialmediatoday.com



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.