تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا


سپاس خداي رانعمت دانش اندوزي رابه ما ارزاني فرمود.
هركه در اوگوهردانايي است برهمه كاريش توانايي است

واگرا

امروز فهميدم نوع تفكر من واگرا ست. البته همه شواهد و مدارك رو گذاشتم كنار همديگه و به اين نتيجه رسيدم. گفتن كسي كه هرلحظه يه تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا ايده به ذهنش ميرسه ( كه لذوما ايده هاي خلاقانه و كاربردي ممكنه نباشن ) و تو هركدومم ميخواد سرك بكشه و انجامش بده داراي تفكر واگراست.

به گذشتم كه فكر كردم ديدم تو تايم هاي مختلف زندگيم چقدر هي ايده داشتم راجع به هر چيزي و توي هر كدوم از اين تايما چه ري اكشن هايي به ايده هام نشون دادم. بچه تر كه بودم يه سري چيزا به ذهنم ميرسيد ولي چون شبيهشون رو جلو چشمم نميديدم فكر ميكردم هرچه سريع تر بايد اون ايده رو از ذهنم بيرون كنم تا كسي مسخرم نكرده. يكم بزرگتر كه شدم ديگه متوجه اين موضوع شده بودم كه ايده هام مسخره نيستن ولي بلد نبودم چجوري بايد باهاشون برخورد كنم يا بايد چي كارشون كنم اصلا.

اين اواخر يكم دارم ياد ميگيرم كه ايده رو بايد چي كارش كرد. يه چيزي رو كه خيلي خوب ياد گرفتم اينه كه بايد فكر نكرد. يعني بايد زيادي بهش فكر نكرد. بايد رفت تو دل ايده و انجامش داد( در اين مرحله ديگه خيلي بايد بهش فكر كنيدا). يه چيزي ميشه ديگه بلاخره از انجام ندادنش كه بهتره.

ولي اگر شما هم مثل من هستيد اينجا تازه مشكل دو تا ميشه. دو تا كه چه عرض كنم يهو خيلي ميشه. تفكر واگرا باعث ميشه وسط ايده اوليه هي ايده هاي ديگه به ذهنت برسه. بعد چي ميشه؟ ميشه هميني كه الان من شدم. اون تايمي كه گفتم ايده هام ديگه به نظرم مسخره نبودن رو يادتونه؟ از همون موقع تا الان من بارها و بارها و بارها و . ايده عوض كردم و هربار وسط ايده قبلي يه چيز ديگه به ذهنم رسيده كه انجام بدم.

حالا راه حلش چيه؟ در مقابل تفكر واگرا تفكر همگرا قرار ميگيره. كساني كه مدل فكر كردشون همگرا ست اينجورين كه يه ايده به ذهنشون ميرسه و تا اخرش ميچسبن به همون ايده و در مقابل همه چيز و همه كَس مقاومت ميكنن و به قول آذين بايد با كاردك از اون ايده جداشون كني.

راه حلش اينه كه شما بتوني يه چيزي بين واگرا و همگرا باشي. هم زندگي بر شما راحت تر ميگذره (تجربه كردم راضي بودم) و هم خلاق تر خواهيد بود ( اينطوري ميگن ).

tahghighatamozeshisari88

2)تفکر انتزاعی:تفکری است که جزئی از موضوع را از دیگر اجزا تفکیک نموده و بدون توجه به اجزای دیگر، آن را مورد ملاحظه قرار می دهد.
3)تفکر تحلیلی: بر پایه جدا سازی یک موضوع به عناصر و اجزای تشکیل دهنده آن. فرق آن با تفکر انتزاعی در توجه یکسان به همه اجزا است.
4)تفکر عقل سلیم: یک راه طبیعی و درونی تفکر است.این تفکر کاملاً با خرد پذیری، وجدان، استانداردهای اخلاقی و هنجارهای اجتماعی مرتبط است.

5)تفکر مفهومی: این تفکر مبتنی بر فرآیند ادراکی مفهوم پردازی یا مفهوم آفرینی است. و بر ویژگی های درونی ساختار ذهن و مرتبط است. به عبارت دیگر، زبان و فکر از طریق این تفکر با هم مرتبط هستند.

6)تفکر عینی: بر خلاف تفکر انتزاعی با ذات ملموس دنیای واقعی سرو کار دارد و با مفاهیم و ایده های انتزاع شده از موجودات و پدیده های حقیقی رابطه ای ندارد.

7)تفکر کیهانی : تفکر کیهانی (جهان شمول) برخلاف تفکر خود محور، هنگام بررسی معانی حوادث گذشته و ترتیب حوادث آینده، به جهان و تمام عالم رجوع می کند

8)تفکر انتقادی: تفکر انتقادی به معنی تفکر بی طرفانه است. تفکر انتقادی از جزم گرایی و شکاکیت اجتناب می کند و درتلاش برای پیدا کردن راه میانه ای است که از یک طرف فلسفه کل نگر در نظر گیرد و از طرف دیگر اصول را از منظری دیگر بازنگری کند و در این راه همانطور که از آخرین مفاهیم و پیشرفت های علوم استفاده می کند از پیشرفت های قبلی بشر نیز بهره مند شود.
9)تفکر خود محور از آنجایی که انسانها بطور طبیعی خود محور هستند، برای تبدیل آن به یک تفکر برونگرا، کل نگر و فراگیر، احتیاج به تلاشی ارادی و آگاهانه داریم.

10)تفکر هیجانی: تفکر هیجانی (عاطفی) مبتنی بر پایه تجربیاتی چون احساسات، هیجانات، عواطف و . می باشد. این تفکر کارکردی تنظیمی دارد؛ ، تفکر هیجانی نسبی است و با پیشداوری ها، هنجارهای اجتماعی، ارزشهای فرهنگی و . تغییر می کنند.
11)تفکر تجربی: تفکر تجربی مبتنی بر تجربیاتی است که از طریق حواس پنجگانه به انسان منتقل می شود. درست برخلاف تفکر مستقل یا مطلق که خود را از تجارب فارغ می کرد.

12)تفکر کارکردی: تفکری است که کارکردها و روابط سببی را در نظر می گیرد و زیر مجموعه ای از تفکر علمی است.

13)تفکر کل نگر: این تفکر تلاشی است برای غلبه بر محدودیت های طبیعی دانش ارجاعی ما و این تنها با گذشتن از مرزهای تعیین شده دانش ارجاعی و با استفاده از تفکر تغییر پذیر و آزادای گمانه زنی میسر است

14)تفکرشهودی: تفکر شهودی در واقع برترین قابلیت نهفته ذهن است که فراسوی محدودیت های تفکر عقلایی یا منطقی است و به امکانات و قابلیت های ناشناخته و قدرت مغز ما منتهی می شود

15)تفکر منطقی : به طور کلی تفکر منطقی یک نظر کاملاً عقلایی است که بر طبق قاعده های صحیح و منطقی پایه گذاری شده است.

16)تفکر جزء نگر: این سبک فکری در مقابل تفکر کل نگر است و سعی می کند مفاهیم و پدیده های پیچیده را با تحلیل اجزای سازنده آن بهتر درک کند و آنها را به جنبه های اساسی و مقدماتی تبدیل کند.

17)تفکر علمی: تفکر علمی تفکری است بر پایه روشهای علمی و ایده ها و نظریات مبتنی بر علم.روش علمی است که از لحاظ عقلایی قابل پذیرش تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا و معتبر است.
18)تفکر سیستمی: تفکر سیستمی براساس نظریه سیستم ها بنا شده است. تئوری سیستم ها از دید رابطه متقابل و وابستگی متقابل پدیده ها به جهان نگاه می کند.
19)تفکر کلامی: تفکری است متکی بر حافظه کلامی ذهن که موضوعات و پدیده ها را به کمک الفاظ و زبان، شناسایی، درک و توصیف می کند.
20)تفکر دیداری: تفکری است متکی بر حافظه دیداری یابصری که موضوعات را به کمک تجسم تصاویر و اشکال آنها شناسایی، درک و توصیف می کند.
21)تفکر همگرا: تفکر همگرا تفکری است که در آن عقل دائم در تلاش است تا فرآیند تفکر خاتمه یابد و هدف غایی آن توقف فکر است.

22)تفکر واگرا: تفکر واگرا تفکری است در مقابل تفکر همگرا و دائم درتلاش است تا فرآیند تفکر، گسترده تر و بازتر گردد و هدف غایی آن رسیدن به موقعیت های تازه و جدید است.
23)تفکر منفی: تفکر منفی تفکری است که جنبه های مثبت موضوع را نادیده می گیرد و تمام توجه معطوف به جنبه های منفی می تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا گردد.
24)تفکر عملی یا اجرایی: تفکر عملی یا اجرایی این تفکر در مقابل تفکر واکنشی یا تفکر انتقادی قرار دارد. تفکر واکنشی و انتقادی هنگامی بجریان می افتد که چیزی پیش رو باشد تا نسبت به آن واکنش یا انتقادی به عمل آید. در واقع اگر چیزی پیش روی نباشد تفکر فعال و جدی نیست.
25)تفکر خلاق یا جانبی: تفکر خلاق تفکری است مولد که تازگی و تفاوت را به ایستایی و یکنواختی ترجیح می دهد و تفکری است که در آن سیال بودن، انعطاف پذیری، بسط و ابتکار اصالت دارد. این سبک فکری در مقابل تفکر منطقی و عقلایی قرار دارد و به جای تصورات عقلی، بیشتر از تصورات خیالی و وهمی استفاده می کند.

سپاس خداي رانعمت دانش اندوزي رابه ما ارزاني فرمود.
هركه در اوگوهردانايي است برهمه كاريش توانايي است

وبلاگ تخصصي تحقيقات آموزشي راجهت انعكاس آخرين دستاوردهاي تحقيقات آموزشي

.با توجه باسخنان تاريخي رهبرمعظم انقلاب در زمينه بومي سازي علوم انساني رسالت بزرگي به عهده متخصصين ودانشجويان رشته هاي علوم انساني خصوصا تحقيقات آموزشي قرار گرفته است.
نویسنده:امیرعلی ناطق

ماهیت هوش

آزمون‌های عمومی هوش نظیر آزمون‌های بینه و وکسلر به میزان زیاد با پیشرفت درسی در مدرسه و قدری کمتر از آن، با پیشرفت‌های فرد در دوران بعد از مدرسه همبستگی دارند. اما این آزمون‌ها چیزی را که به‌نظر برخی متخصصان تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا عنصر اصلی هوش است، یعنی خلاقیت و نوآوری فکری را نمی‌سنجند.

مسئله گشائی معمولاً دو مرحله دارد: بررسی راه‌حل‌های گوناگون و انتخاب مناسب‌ترین راه‌حل. مرحلهٔ نخست یعنی به خاطر آوردن راه‌حل‌های ممکن یا ابداع راه‌حل‌های جدید را تفکر واگرا (divergent thinking) نامیده‌اند چون در این مرحله افکار فرد در جهات متعدد و متنوعی سیر می‌کند. مرحلهٔ دوم، یعنی کاربرد دانش و قوانین منطق برای کاستن از تعداد راه‌های ممکن و تمرکز بر مناسب‌ترین راه‌حل را تفکر همگرا (convergent thinking) نامیده‌اند (گیلفورد و هفنر - Hepfner، ۱۹۷۱). درحل مسائل دشوار، آدمیان معمولاً میان این دو شیوهٔ تفکر نوسان دارند. هر وقت راه‌حل‌های اولیه به دلیل نامناسب بودن کنار گذاشته می‌شوند بار دیگر باید به تفکر واگرا پرداخت تا راه‌های احتمالی تازه‌ای در تصور نقش گیرد. تفکر واگرا با نوآوری و خلاقیت ارتباط بیشتری دارد.

در اغلب آزمون‌های هوش، تفکر همگرا مورد تأکید است و در آنها مسائلی عرضه می‌شود که هر یک پاسخ درست بسیار مشخصی دارد. از این‌رو با آزمون‌های سنتی هوش ممکن است نتوان افراد توانا در تفکر واگرا، یعنی افراد چیره‌دست در ارائه اندیشه‌های نو و ابتکاری را شناسائی کرد. کوشش‌هائی در زمینهٔ تهیه آزمون‌هائی برای سنجش تفکر واگرا صورت گرفته است. نمونه‌ای از این‌گونه سؤال‌ها این خواهد بود که ”به نظر شما از یک آجر چه استفاده‌هائی می‌توان کرد؟“ کسی که پاسخ‌های بسیار متنوعی به این سؤال می‌دهد: (مثلاً: ”اگر گرمش کنیم می‌تواند رختخواب ما را گرم نگه‌دارد“. ”می‌توان از آن به‌عنوان یک سلاح استفاده کرد“. ”می‌توان آن را به‌عنوان تکیه‌گاه قفسهٔ کتاب به‌کار برد“). نمرهٔ بالاتری در تفکر واگرا خواهد داشت. در جدول (نمونه‌هائی از ماده‌های مورد استفاده در آزمون‌های خلاقیت نمونه‌های دیگر از ماده آزمون‌هائی را می‌بینید که برای پاسخ به سنجش تفکر واگرا ساخته شده‌اند.

در مورد آزمون‌های خلاقیت در سؤال مهم مطرح است. او اینکه آیا این آزمون‌ها و آزمون‌های هوش هر دو یک چیز واحد را می‌سنجند یا هر یک چیز دیگری را ؟ دوم اینکه آیا نمره‌های حاصل از این آزمون‌ها می‌توانند دستاوردهای خلاق افراد را در زندگی واقعی پیش‌بینی کنند یا نه؟

به‌نظر می‌رسد که بین آزمون‌های هوش و آزمون‌های خلاقیت همپوشی (overlap) زیادی از لحاظ توانائی‌های مورد اندازه‌گیری وجود دارد. در کل جمعیت، همبستگی مبتنی بین نمره‌های آزمون‌های هوش و نمره‌های آزمون‌های خلاقیت دیده می‌شود، و به گفتهٔ دیگر، افرادی که هوشبهرهائی بالاتر از حد متوسط دارند معمولاً در آزمون‌های خلاقیت نیز نمره‌های بالائی می‌گیرند. اما از سطح هوشی معینی به بالا (مثلاً در سطح هوشبهرهای بالاتر از ۱۲۰) رابطهٔ بسیار ناچیزی بین هوش و نمره‌های خلاقیت وجود دارد. چه بسیار افرادی با هوشبهرهای بسیار بالا که در آزمون‌های خلاقیت نمره‌های بسیار پائینی دارند، و از سوی دیگر افرادی نیز وجود دارند که از لحاظ هوش مختصری بالاتر از حد متوسط هستند اما در آزمون‌های خلاقیت نمره‌های بسیار بالائی به‌دست می‌آورند.

بر مبنای این یافته‌ها برخی متخصصان از یک ”الگوی آستانه‌ای“ از خلاقیت ارائه کرده‌اند. طبق این الگو میزان هوش فرد باید از حد معینی بالاتر باشد تا بتواند آثار خلاقی در رشتهٔ خود به‌وجود آورد (مثلاً، کشف یک اصل عملی، اختراع یک وسیلهٔ فنی جدید، با نوشتن یک شعر با نمایشنامهٔ، برجسته). فراتر از آستانهٔ هوش، دستاوردهای خلاق به عوامل دیگری نظیر سیالی اندیشه‌ها بستگی دارد تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا که با آزمون‌های خلاقیت سنجیده می‌شود و همچنین به متغیرهای شخصیتی (کرانبرگ - Crockenburg ،۱۹۷۲). گفته می‌شود که در مورد توانائی‌های مختلف، آستانهٔ هوش لازم برای ایجاد دستاوردهای خلاق متفاوت است. مثلاً احتمال دارد که کشف یک اصل جدید در فیزیک یا ریاضیات نظری مستلزم داشتن هوشبهر بالاتری باشد تا نوشتن یک داستان کوتاه بدیع. برای این سؤال که آیا آزمون‌های خلاقیت می‌توانند دستاوردهای خلاق را پیش‌بینی کنند یا نه، پاسخی جز حدس و گمان نداریم.

هنوز معدود هستند مطالعات دراز مدتی که در آنها رابطهٔ نمره‌های آزمون‌های خلاقیت با دستاوردهای خلاق افراد در سنین بالاتر بررسی شده باشد. نتایج برخی از این مطالعات معدود نیز امیدبخش نبوده است. مثلاً به‌نظر می‌رسد که بین نمره‌های آزمون‌های تفکر واگرا در کلاس پنجم و دهم و دستاوردهای خلاق دانش‌آموزان دبیرستانی در اموری مانند رهبری، کارهای تئاتری، هنر و علوم رابطهٔ بسیار ناچیزی وجود دارد (کوگین Kogan، پانکو pankove). آزمون‌های خلاقیت، قابلیت فرد را در ابداع پاسخ‌های نوین می‌سنجند، لیکن ابتکار تنها مؤلفهٔ خلاقیت محسوب نمی‌شود. یک اندیشه یا محصول کار وقتی خلاق محسوب می‌شود که در عین حال به‌جا و مناسب نیز باشد. یک نظریهٔ جدید باید یا واقعیات شناخته شده سازگار باشد؛ یک اختراع باید از لحاظ قصد و هدف آن کارآمد و مقرون به‌صرفه باشد؛ یک اثر هنری باید احساس زیبائی را سیراب کند. کشفیات خلاق اغلب هم به تفکر همگرا و هم به تفکر واگرا نیاز دارد. یعنی مستلزم توانائی پیدا کردن راه‌حل‌های نو و یگانه و ارزیابی این راه‌حل‌ها در پرتو دانش ذی‌ربط موجود است.

مطالعه در احوال دانشمندان و هنرمندانی که دستاوردهای اصیل و مهمی در رشته‌هایشان داشته‌اند نشان می‌دهد که عوامل شخصیتی نظیر استقلال در قضاوت، برخورداری از انگیزهٔ پیشرفت، ابتکار عمل، و بردباری در برابر ابهامات از جمله شرایط مهم در دستیابی به کشفیات خلاق هستند، از این‌رو خلاقیت ممکن است در زمره خصایصی نباشد که بتوان آنها را با یک آزمون واحد به‌طور دقیق ارزیابی کرد.

(۱) . با توجه به اینکه ترجمه فارسی واژه‌های متن انگلیسی وافی به مقصود نبود، در متن فارسی از واژه‌های دیگری استفاده شد که معانی متعددی دارند - م.

میزان تاکید بر تفکر خلاق دانش آموزان در کتاب علوم تجربی پایه سوم ابتدایی

حل مسأله و خلاقیت از ممتازترین توانایی های شناختی انسان است. کشورهای دنیا پرورش قوه خلاقیت شاگردان را ارزشمندترین هدف تربیتی به شمار میآورند؛ زیرا پرورش خلاقیت ارتباط تنگاتنگی با پیشرفتهای اقتصادی و تمدن و ترقی هر کشور دارد. تعلیم و تربیت باید یادگیرندگان را آماده کند تا در حل مسأله خود از تفکر خلاق استفاده کنند: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - پیمایشی از نوع تحلیل محتوا و کاربردی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل محتوای کتاب درسی جدید التالیف علوم تجربی پایه سوم دوره ابتدایی در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ می باشد. حجم نمونه برابر با حجم جامعه آماری انتخاب گردیده است. ابزار این تحقیق فرم تحلیل محتوای محقق ساخته با توجه به الگوی عوامل خلاقیت گیلفورد می باشد. برای تحلیل محتوای کتاب درسی جدید التالیف علوم تجربی پایه سوم دوره ابتدایی از یک طرح کد گذاری استفاده شده است. این کار در سه مرحله انجام شده است. در مرحله اول سوالات ، تمرینات و کار در کلاسها و فعالیتهای کتاب مشخص شده و کد گذاری میشود؛ در مرحله دوم کلیه واحدها در تمامی قسمت ها با طبقه مورد نظر، ازنظر شاخصهای خلاقیت گیلفورد مطابقت داده شده و در جداول مربوطه ثبت شده؛ و در مرحله سوم کلیه واحدها که در سطوح مختلف خلاقیت گیلفورد قرار داشتند شناسایی و شمارش شده اند. روایی ابزار تحقیق بر اساس نظرات متخصصان تعلیم و تربیت قابل قبول بود و پایایی بر اساسی فرمول هولستی مورد محاسبه قرار گرفته است داده های حاصل با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. هدف این مقاله بررسی کتاب جدیدالتالیف علوم تجربی پایه سوم دوره ابتدایی ازنظر محتوای آموزشی مناسب برای رشد خلاقیت می باشد. کتاب درسی جدیدالتالیف علوم تجربی پایه سوم دوره ابتدایی تأکید بیش از حد به سطح حافظه تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا شناختی اما در تفکر همگرا، واگرا و ارزشیاب در حد ضعیفی توجه نموده است. در محتوای کتاب درسی جدید التالیف علوم تجربی پایه سوم دوره ابتدایی بین سطوح گوناگون خلاقیت گیلفورد تعادل مناسبی وجود ندارد و بایستی در این زمینه تمهیداتی اندیشیده شود.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

کارشناس ارشد برنامه ریزی درسی-دبیرآموزش و پرورش شهرستان علی آباد کتول استان گلستان- مدرس دانشگاه فرهنگیان آیت الله خامنه ای و امام خمینی(ره)

دانشجو کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان آیت الله خامنه ای استان گلستان، ایران

دانشجو کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان آیت الله خامنه ای استان گلستان

دانشجو کارشناسی علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان آیت الله خامنه ای استان گلستان، ایران

روانشناسي عمومی و روزمره

با نگاهي به مراحل رشد انسان متوجه مي شويم كه انسان در مراحل كودكي بسيار خلاق تر از بزرگسالي است و انسان با كسب تجربه و آگاهي خلاقيت خود را از دست مي دهد.

تفكر خلاق به حل مسئله و تصميم گيري هاي مناسب كمك مي كند . اين مهارت فرد را قادر مي سازد تا مسايل را از وراي تجربه هاي مستقيم خود در يابد و حتي زماني كه مشكلي وجود ندارد و تصميم گيري خاصي مطرح نيست ، يا سازگاري و انعطاف بيشتري به زندگي روزمره بپردازد:

تلفيق قدرت تصميم گيري و مهارت حل مسئله به تفكر خلاق منجر مي شود .

قدرت تفكر آفريننده و خلاق ، فرد را قادر مي سازد تا انتخاب هاي گوناگون را خود كشف كند و در نتيجه از بن بست هاي زندگي خارج شود.

ياس و افسردگي در برخي بيماران رواني، ناشي از نقص نظام شناختي و در پي آن روبرو شدن بابن بست ها و پيدا كردن را ه خروج از آنهاست. زيرا بيماران رواني تفكر خلاق خويش را از دست مي دهند.

برخي از روان شناسان از جمله گيلفورد در مورد افراد هوشمند مطالعه كرده و به اين نتيجه رسيده اند ، افرادي كه داراي هوش بيشتري هستند ، داراي تفكر واگرا هستند . تفكر و اگرا انديشيدن از راههاي مختلف به موضوع و ارايه پاسخ هاي متعدد و متفاوت به يك سوال است ، كه حاصل شكستن قالب هاي فكري و نگريستن به پديده ها از منظري ديگر است .

محيط اجتماعي ، عنصر مهمي است كه كنش وري هوش و تفكر خلاقه را امكان پذير مي سازد .

بنابراين تفكر خلاق آموختني است و مي تواند عامل مهمي دريافتن راهها و حفظ بهداشت رواني باشد .

تعریف مهارت تفکر خلاق:
مهارتی است که شخص از تلفیق مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری از افکار یا روابط نو برخوردار شده و قدرت کشف و انتخاب راه حل های جدید را پیدا می کند.
انواع تفکر :
1 – تفکر واگرا
2- تفکر همگرا

تفکر خلاق با تفکر واگرا سعی می کنند پدیده ها و امور و افکار را آن چنان که هستند به راحتی نپذیرند، بلکه نگاه متفاوت تری داشته باشند و از قالب های فکری همسان دور شوند، به عبارتی پدیده ها را با خشم و منظر دیگری نگاه کنند به نقل سهراب سپهری :
چشم ها را باید شست ، جور دیگر باید دید
چترها را باید بست ، زیر باران باید رفت
اما در تفکر همگرا، فکرهای جدید و نو کمتر در آن راه پیدا می کند، امور و پدیده ها را آن چنان که هستند می بینند و می پذیرند.

تفكر خلاق و آفريننده با ارزش هاي فكري زير همراه است :

1-شكستن عادت : كنار گذاشتن شيوه هاي قبلي فكري و عملي و استفاده از روشهاي جديد.

2-تعويق قضاوت يا تاخير ارزيابي درمورد ايده ها ، براي جلوگيري از ضايع شدن ايده اي كه در ابتدا ممكن است جالب به نظرنيايد.

3-درك پيچيدگي با توجه به مسايل پيچيده و درگير نشدن .

4-درك توام با خلاقيت با ديدن چيزها به طور متفاوت ، مشاهده امور به شيوه تازه اي كه قبلاً به آن گونه توجه نشده است .

5-تفكر وسيع : ارتباط برقراركردن ميان ايده هاي متفاوت (گنجي و ذبيحي 86 http://lifeskill.blogfa.com)

مراحل تفکر خلاق:
1 – آمادگی : ‌در این مرحله شخی به نوع روابط بین پدیده ها که ذهن او را به خود مشغول کرده اند پی برده و با طرح سؤال های مختلف در ذهن به نقد و بررسی آن می پردازد.
4 – پختگی : در این مرحله شخص با گذار از مراحل قبلی به درک و شناخت عمیق تری از روابط بین پدیده ها می رسد و گویی پدیده ها ، جرئی از وجودش شده است.
5 – اشراق : در این مرحله شخص به پاسخ های ناگهانی دست پیدا می کند، معمولاً با کلماتی نظیر آهان ، یافتم . متجلی می شود.
6 – وارسی : در این مرحله فرد به بررسی بهترین ایده ای که در مراحل قبلی به آن رسیده است می پردازد تا صحت و سقم و درستی آن را مشخص نماید.
7 – اجرا : در این مرحله فرد افکار یا ایده هایی که مورد تأیید واقع شده اند را به مرحله اجرا در می آورد.
ویژگی های افراد دارای تفکر خلاق :
1 – راه هایی را جست و جو می کنند که از طریق آن بتوانند فکر خود را به سوی ایده های نو و تازه هدایت نمایند.
2 – به تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا همه ی جوانب یک موضوع و مسئله توجه دارند.
3 – در حل یک مسئله تمرکز حواس بیشتری را از خود نشان می دهند.
4 – فکرهایی بکر (دست نخورده و نو) را بیشتر از دیگران از خود نشان می دهند.
5 – به راه حل هایی می اندیشند که ممکن است از دید دیگران اهمیت چندانی نداشته باشد.
6 – از ربط ایده ها و تجربیات مختلف، نتایج جدیدی را می گیرند.
7 – افکار و عقاید خود را به راحتی مطرح می کنند و از مواجه با عقاید مختلف استقبال می کنند.
8 – برای حل مسایل و مشکلات راه های مختلف را بررسی و تا رسیدن به نتیجه دلخواه تلاش می کنند.
9 – خود را محدود به نظرات دیگران نمی نمایند، حصار هر آن چه بود و هست را می شکنند.
10 – همواره کنجکاو بوده و در جست و جوی اطلاعات جدید و نو هستند.
11 – از قدرت تصویر سازی ذهنی بالایی برخودارند، تا حدی که به تفکرات خود ، عینیت می بخشند.
12 – مثبت نگر و پرانرژی هستند.
13 – معمولاً برای هر سؤالی آمادگی ارائه پاسخ های مختلف را دارند.
14 – سؤال وجواب های غیر عادی و عجیب و غریب در آن ها بیشتر دیده می شود.
چگونه تفکر خلاق را در خود و دیگران پرورش دهیم ؟
(راهکارها) :
1 – اطلاعات و تجارب خود را در موقعیت های مختلف گسترش دهیم.
2 – از دیگران و کودکان سؤال هایی را بپرسیم که پاسخ های متعدد داشته باشد.
3 – اگر سؤال های غیرمعمولی از سوی دیگران مطرح می شود، سعی کنیم تا با همکاری خودشان پاسخ های جدید و نو را کشف کنیم.
4 – رفتارها و الگوهای افراد خلاق مثل ابوعلی سینا، دکتر حسابی و . را سرمشق زندگی قرار دهیم.
5 – از فنون ویژه تفکر خلاق مانند «بارش فکری» به خوبی استفاده نماییم.
(حمله ذهنی به یک موضوع را بارش فکری می گویند)
6 – تصورات ذهنی خود و دیگران را تقویت کنیم، زیرا تصویر سازی کمک می کند تا اطلاعات در حافظه بلند مدت بیشتر ذخیره شوند، برای مثال اگر فرزندمان داستانی از دایناسورها را می خواند، از او بخواهیم تصور کند که میان جنگل قرار دارد، به صدای آنان گوش دهد، بزرگی جثه اش را در نظر بگیرد، صدای پای آنان را بشنود و .
7 – در نوشتن داستان یا کشیدن نقاشی و . به جای استفاده از نمونه (مدل) از طرح های خلاق ذهن خود استفاده کنیم.
8 – آن چه را که می خوانیم، می بینیم و می شنویم مهمترین نکات آن را یادداشت نماییم.
9 – هر فکر جدیدی که به ذهن ما می رسد، بنویسیم (افکار خود را روی کاغذ بیاوریم) اجازه دهیم هر سؤالی را از ما بپرسند و سؤالات آنان را جدی بگیریم.
11 – بازی های فکری، ساخت اشیاء یا گل، مجسمه سازی ، نقاشی و داستان نویسی موجب شکوفایی ذهن تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا و خلاقیت می گردد.
12 – طرح سؤال های باز و تکمیل جملات و داستان های ناتمام در رشد تفکر خلاق موثر است.
13 – به عقاید دیگران ( به ویژه کودکان و نوجوانان) احترام بگذاریم و اجازه دهیم که تا حد ممکن کارهایشان را با ذوق و سلیقه خود انجام دهند.
14 – ابتکار و تخیل را باور داشته باشیم تا زمینه ی بروز فعالیت های خلاق در جامعه فراهم شود.
15 – سعی کنیم پاسخ های ما در مقابل سؤالات دیگران به گونه ای باشد که او را به سؤال های جدیدتری هدایت کنیم.
16 – فرصت ابتکار و نوآوری را در خانواده و مدرسه و محل کار به دیگران بدهیم.
17 – از موقعیت های مانند مسافرت، بازدید از موزه ها، رفتن به مکانهای تفریحی و فرهنگی جهت آموزش تفکر خلاق استفاده کنیم.
18 – احساس امنیت، شادی و آرامش از عوامل شکوفایی تفکر خلاق است، آن عوامل را از خود و دیگران دریغ نکنیم.
19 – هوش ، استعداد ، مهارت و تلاش جدی، بخشی از عوامل رشد خلاقیت است اما ضروری است به ایجاد انگیزه نیز توجه ویژه ای داشته باشیم.
20 – توانایی دیگران حتی کودکان را بپذیریم باور داشته باشیم که هر فرد موجودی منحصر به فرد است و مثل و مانند ندارد.
21 – وقتی کار و فکر جدید تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا تفکر همگرا در برابر تفکر واگرا و خلاقانه ای را از دیگران مشاهده کردیم ، با تشویق، خوشحالی و شادی خود را ابراز کنیم.
تمری ن هایی برای رشد تفکر خلاق :
تمرین 1
افراد را به دو گروه تقسیم می کنیم
از گروه اول می خواهیم هر کدام یک کلمه به دلخواه بنویسند و در یک ظرف بریزند. از گروه دوم می خواهیم هر کدام یک مسئله بنویسند و در یک ظرف بریزند.
بر حسب تصادف از ظرف گروه اول یک کلمه و از ظرف گروه دوم یک مسئله برمی داریم و می خواهیم که هر کس با آن کلمه انتخاب شده پاسخی را برای آن مسئله انتخاب شده آماده و بخواند.
تمرین 2
سه شی را ذهنی انتخاب می کنیم و از گروه می خواهیم که بیان کنند با این اشیاء چه چیزهایی را می توانند بسازند. مثلاً با دو درب بطری و یک خودکار و یک صفحه کاغذ باطله چه چیزهایی می توان ساخت؟
تمرین 3
از گروه می خواهیم با حروف خلاقیت کلمه هایی بسازند که به موضوع خلاقیت مرتبط باشد. و یا با حروف کلمات .
تمرین 4
به افراد می گوییم اگر در گرمای تابستان در مزرعه کلاه نداشته باشند از چه چیزهایی به عنوان جایگزین می توانند استفاده کنند؟
اگر در بیابان با شکستگی پا مواجه شوند چه کارهایی می توانند انجام دهند؟(http://talagor.parsiblog.co)

اینجانب مهدی کریمی کارشناس ارشد روانشناسی عمومی و کارشناس امور معلولین اداره بهزیستی شهرستان هشترود ، به منظور ارائه مطالب و مسائل ساده و روزمره روانشناسی این وبلاگ را راه اندازی نموده و سعی خواهم کرد مطالب ارائه شده عمدتاَ کاربردی بوده و نیز کلیه مطالب بدور از اصطلاحات تخصصی و غیر قابل فهم نوشته شود تا مورد استفاده عموم مردم قرار گیرد. امیدوارم ، اقدام بنده دریچه ای به سوی تسهیل روابط انسانی و شناخت یکدیگدر و ایجاد فضایی آرام کم تنش بگشاید.
موضوعاتی مثل : روانشناسی عمومی،تربیتی، کودکان استثنایی،بالینی و روانشناسی اجتماعی



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.