انواع نسبت های مالی چیست و چه کاربردی دارند؟
صورت های مالی گزارشی از تمام فعالیتهای یک شرکت در یک دوره زمانی خاص (مثلاً یک سال مالی) هستند. یکی از منابع مهمی که مدیران هر مجموعهای برای اطلاع از وضعیت کسبوکار استفاده میکنند، صورت های مالی هستند. اما این صورت ها زمانی معنای بیشتری پیدا میکنند که با استفاده از نسبت های مالی بدانیم که آیا بخشهای مختلف صورت مالی با یکدیگر تناسب دارند یا نه. در این مقاله انواع نسبت های مالی را بررسی میکنیم و توضیح میدهیم که هر یک از این نسبتها چگونه محاسبه میشوند و چه معنایی دارند.
تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی به چه معناست؟
انسانها همیشه به دنبال این هستند که بتوانند از تکرار اتفاقات و نسبتی که این اتفاقات از نظر زمانی، مکانی و مقداری با یکدیگر دارند یک الگو در ذهن خودشان بسازند و به وسیله این الگو بتوانند وضعیت کنونی را بررسی کنند و علاوه بر آن حتی بتوانند در مورد آینده نیز پیشبینی کنند.
به همین منظور، نسبت های مالی اعداد و ارقامی هستند که برای کدگشایی از صورت های مالی و بهدستآوردن اطلاعات معنادار از صورت های مالی به کار گرفته میشوند. نسبت های مالی به چندین دسته تقسیم میشوند که هر یک از این دستهها وضعیت اقتصادی مؤسسه را از زاویه خاصی مورد بررسی قرار میدهند. برای مثال یکی از نسبت های بسیار پرکاربرد، نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه است که هرگاه مقدار آن از 80 درصد بیشتر شود به این معنی است که شرکت با مشکلات جدی در ایجاد تعهدات و بازپرداخت آنها مواجه است.
هدف از تجزیه و تحلیل صورت های مالی چیست؟
تجزیه و تحلیل صورت های مالی که یکی از مهمترین روشهای آن تحلیل نسبتها است، با سه هدف اصلی انجام میشود:
- بررسی روند فعالیتهای شرکت از گذشته تا کنون
- پیشبینی آینده شرکت
- مقایسه وضعیت شرکتها با یکدیگر
برای مثال نسبت جاری یکی از نسبت های مالی است که در تجزیه و تحلیل گزارشهای قانونی شرکتها استفاده میشود. نسبت جاری نشان میدهد که یک شرکت چقدر توانایی پرداخت بدهیهایش را از محل داراییهای جاری دارد. حالا تصور کنید که با مقایسه نسبت جاری یک شرکت طی 5 سال متوجه میشوید که قدرت شرکت برای پرداخت بدهیها در حال کاهش است. این موضوع برای شما بهعنوان یکی از اعضای واحد مالی آن شرکت یا یک سهامدار میتواند هشداردهنده باشد.
از طرف دیگر با مقایسه مقدار نسبت جاری یک شرکت با سایر شرکتهایی که در همان صنعت فعال هستند میتوانیم متوجه شویم که شرکت ما با توجه به وضعیت عمومی اقتصاد در کشور، چه عملکردی دارد.
علاوه بر همه اینها، از بررسی روند تغییرات در نسبت های مالی یک شرکت میتوان آینده آن شرکت را با ضریب اطمینان قابل قبولی پیشبینی کرد. اهمیت این موضوع وقتی روشنتر میشود که بدانیم به اعتقاد اقتصاددانها و سرمایهگذاران سرشناس دنیا، پیشبینی آینده مساوی است با ثروت.
انواع نسبت های مالی
نسبت های مالی از نظر تعدادی بسیار زیاد هستند؛ اما برای اینکه راحتتر بتوانیم این نسبتها را تحلیل کنیم، با توجه به کمکی که هر یک از این نسبتها در تحلیل یک کسبوکار میکنند آنها را در چهار دسته مجزا قرار میدهیم. نسبت های مالی به طور کلی به 4 دسته زیر تقسیم میشوند:
نسبت های نقدینگی
مهمترین نسبت های نقدینگی سه مورد هستند که در قسمت زیر توضیح میدهیم.
نسبت جاری
برای به دست آوردن نسبت جاری باید داراییهای جاری را به بدهیهای جاری تقسیم کنید. این نسبت وضعیت نقدینگی شرکت را به خوبی نشان میدهد. برای مثال اگر این نسبت 2.3 باشد؛ یعنی داراییهای جاری شرکت 2.3 برابر بیشتر از بدهیهای جاری آن است. دقت کنید که این نسبت یک مقدار تعادلی دارد که بالاتر بودن یا پایینتر بودن از آن نشانه وجود مشکل در عملکرد شرکت است.
بالاتر بودن نسبت جاری از مقدار تعادلی به معنی عدم تخصیص بهینه وجه نقد در شرکت است و پایینتر بودن آن از مقدار تعادلی یک هشدار جدی به واحد مالی میدهد که بازپرداخت بدهی توسط شرکت ریسک بالایی پیدا کرده است.
نسبت آنی
نسبت آنی به شما کمک میکند که اطمینان بیشتری نسبت به توان شرکت در پرداخت بدهیهای کوتاهمدت از محل داراییهای جاری داشته باشید. این نسب در واقع مدلی محافظهکارانه از نسبت جاری است:
نسبت آنی = داراییهای جاری – موجودی کالا و پیشپرداختها و سفارشها / بدهیهای جاری
نسبت وجه نقد
این نسبت که با نام نسبت نقدینگی هم شناخته میشود، سرعت پرداخت بدهیها را نشان میدهد. توجه داشته باشید که نسبت وجه نقد در مقایسه با نسبت آنی به جریان نقدی نزدیکتر است. فرمول نسبت وجه نقد بهصورت زیر است:
نسبت وجه نقد = سرمایهگذاری کوتاهمدت + معادلهای نقد + وجه نقد / بدهیهای جاری
نسبت های فعالیت
برای اینکه بدانید مدیریت منابع در یک کسبوکار به چه صورتی انجام میشود باید نسبت های زیر را که با عنوان نسبت های فعالیت شناخته میشوند بررسی کنید.
نسبت دوره پرداخت بدهیها
در نسبت های نقدی دیدیم که شرکت چقدر توانایی مالی برای بازپرداخت بدهیها دارد و در نسبت دوره پرداخت بدهیها بررسی میکنیم که از نظر زمانی چقدر طول میکشد تا شرکت بدهیهای خودش را پرداخت کند. برای محاسبه این نسبت مالی از فرمول زیر استفاده کنید:
دوره پرداخت بدهیها = 365 * متوسط حسابهای پرداختنی / خرید نسیه
نسبت دوره وصول مطالبات
نسبت دوره وصول مطالبات مشخص میکند که دریافت مطالبات از سمت شرکت به صورت متوسط در چه مدت زمانی انجام میشود. این نسبت از یک مقدار مشخصی (که بر اساس متوسط صنعت تعیین میشود) نباید بزرگتر شود زیرا نشان میدهد که منابع شرکت در ریسک هستند و شرکت توان وصول مطالبات خودش را ندارد. محاسبه نسبت دوره وصول مطالبات در دو مرحله انجام میشود:
متوسط فروش نسیه روزانه = فروش نسیه سالانه / 365
دوره وصول مطالبات = حسابهای دریافتنی / متوسط فروش نسیه روزانه
نسبت گردش دارایی
اگر میخواهید بدانید که داراییهای یک شرکت چقدر درآمدزا هستند و به چه میزان استفاده بهینه از آنها میشود از نسبت گردش دارایی استفاده کنید. در واقع بالا بودن این نسبت نشان میدهد که بهرهوری شرکت بالاست. فرمول محاسبه نسبت گردش دارایی:
گردش داراییها = درآمد فروش / میانگین کل داراییهای ابتدا و انتهای دوره
نسبت های اهرمی
همانطور که در قسمت بالاتر این مقاله هم گفتیم نسبت های اهرمی مهمترین نسبت برای ذینفعان خارجی شرکت از جمله بانکها به حساب میآید. چند مورد از نسبت های اهرمی را در اینجا معرفی میکنیم.
نسبت بدهی
این نسبت حاصل تقسیم کل بدهیها به کل دارایی کسبوکار است. این نسبت مشخص میکند که چه مقدار از اموال و منابع شرکت از محل ایجاد بدهی به دست آمده است. بالارفتن بیش از اندازه این نسبت نشان میدهد که یک مجموعه اقتصادی در حال نزدیکشدن به ورشکستگی است. نسبت بدهی مطلوب را برای کسبوکار خودتان بر اساس وضعیت اقتصادی کشور و میانگین نسبت بدهی در صنعتی که فعال هستید محاسبه کنید. البته تعیین نسبت بدهی مطلوب در هر دوره باید توسط یک تیم مالی و حسابداری خبره انجام شود. برای محاسبه نسبت بدهی از رابطه زیر استفاده کنید:
نسبت بدهی = کل بدهی / کل دارایی
نسبت پوشش بهره
این نسبت بیشترین کاربرد را در تحلیل وضعیت شرکت توسط بانکها دارد. هر بانکی قبل از اینکه تسهیلات به کسبوکاری بپردازد، نسبت پوشش بهره را محاسبه میکند تا مطمئن شود که صاحبان آن مجموعه توان بازپرداخت دیون خود را دارند. درصورتیکه این نسبت کوچکتر از یک باشد قطعاً هیچ بانکی راضی به تخصیص اعتبار به آن شرکت نخواهد شد. فرمول محاسبه نسبت پوشش بهره:
نسبت پوشش بهره = سود قبل از بهره و مالیات / هزینه بهره
نسبت حقوق صاحبان سهام به داراییهای ثابت
طبیعتاً مقدار این نسبت هر چقدر بیشتر باشد اطمینان بالاتری برای سهامداران ایجاد میکند و ریسک کمتری را به آنها تحمیل خواهد کرد. برای محاسبه این نسبت از معادله زیر استفاده میشود:
نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی ثابت = حقوق صاحبان سهام / داراییهای نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه ثابت
نسبت مالکانه
همانطور که نسبت بدهی نشان میداد چقدر از دارایی شرکت از طریق ایجاد بدهی به دست آمده، نسبت مالکانه نیز نشاندهنده میزانی از دارایی شرکت است که از طریق حقوق صاحبان سهام به دست آمده است. بزرگتر بودن عدد حاصل از معادله زیر میتواند نشانه مثبتی در مورد عملکرد کسبوکار در ارتباط با مدیریت داراییها باشد:
نسبت مالکانه = حقوق صاحبان سهام / کل داراییها
نسبت های سودآوری
این نسبتها پایه و اساس هر کسبوکاری را تشکیل میدهند. از بین رفتن تعادل در نسبت های سودآوری، کل فعالیتهای شرکت را تحت شعاع قرار میدهد و ماهیت کسبوکار را زیر سؤال میبرد. برخی از مهمترین نسبت های سودآوری را اینجا بررسی میکنیم.
حاشیه سود خالص
حاشیه سود نشان میدهد که چه مقدار از مبلغ فروش هر واحد کالای شرکت، به عنوان سود در نظر گرفته میشود. پس اگر مثلاً در شرکت تولید ظروف پلاستیکی کار میکنید، باید به وسیله رابطه زیر حاشیه سود خالص را محاسبه کنید:
حاشیه سود خالص = سود خالص / فروش
حاشیه سود عملیاتی
سود عملیاتی در حقیقت سود شرکت را پس از کسر تمام هزینههای عملیاتی نشان میدهد. یعنی علاوه بر محاسبه بهای تمام شده باید هزینههای اداری، بازاریابی، بیمه و حملونقل را نیز از درآمدهای شرکت کسر کرد تا سود عملیاتی به دست بیاید. اما برای محاسبه حاشیه سود عملیاتی باید سود عملیاتی را در رابطه زیر قرار دهید:
حاشیه سود عملیاتی = سود عملیاتی / فروش
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
سهامداران هر شرکتی انتظار دریافت سود و همچنین افزایش قیمت هر سهم را دارند. به عبارت دیگر آنها میخواهند حداکثر بازده ممکن را از سهمی که خریداری کردهاند به دست بیاورند. برای محاسبه بازده حقوق صاحبان سهام از معادله زیر استفاده کنید:
بازده حقوق صاحبان سهام = سود خالص / مجموع حقوق صاحبان سهام
بازده دارایی (ROA)
چگونگی سودآوری شرکت را در مقایسه با مقدار داراییای که آن شرکت دارد نشان میدهد. در واقع نسبت بازده دارایی مشخص میکند که مدیران یک مجموعه چقدر کارآمد از داراییهای شرکت استفاده کردهاند. برای محاسبه این نسبت باید فرمول زیر را به کار ببرید:
بازده داراییها = سود خالص / مجموع داراییها
البته برای اینکه دید درستتری نسبت به بازده دارایی ایدهآل برای کسبوکاری که در آن مشغول هستید داشته باشید باید ROA به دست آمده برای یک دوره زمانی مشخص را با دورههای زمانی قبلی مقایسه کنید و علاوه بر آن بازده دارایی شرکت خودتان را با بازده دارایی سایر شرکتها که در صنعت شما فعال هستند مقایسه کنید.
سوالهای متداول
- بانک ها برای اعتبار سنجی شرکت ها جهت اعطای اعتبارات از کدام نسبت استفاده می کنند؟
هر بانکی قبل از اینکه تسهیلات به کسبوکاری بپردازد، نسبت پوشش بهره را محاسبه میکند تا مطمئن شود که صاحبان آن مجموعه توان بازپرداخت دیون خود را دارند. درصورتیکه این نسبت کوچکتر از یک باشد قطعاً هیچ بانکی راضی به تخصیص اعتبار به آن شرکت نخواهد شد.
- نسبت مالکانه چیست و چطور تفسیر میشود؟
نسبت مالکانه نشاندهنده میزانی از دارایی شرکت است که از طریق حقوق صاحبان سهام به دست آمده است. بزرگتر بودن عدد حاصل از معادله زیر میتواند نشانه مثبتی در مورد عملکرد کسبوکار در ارتباط با مدیریت داراییها باشد.
- نسبت بازده دارایی یا همان ROA چه اطلاعاتی در مورد عملکرد شرکت میدهد؟
بازده دارایی، چگونگی سودآوری شرکت را در مقایسه با مقدار داراییای که آن شرکت دارد نشان میدهد. در واقع نسبت بازده دارایی مشخص میکند که مدیران یک مجموعه چقدر کارآمد از داراییهای شرکت استفاده کردهاند.
- چه تفاوتی بین نسبت جاری و آنی وجود دارد؟
در نسبت آنی، مواردی مانند موجودی کالا و پیش پرداختها از دارایی کسر میشود تا قدرت بازپرداخت بدهیها از محل داراییهای جاری در کوتاه مدت در مقایسه با نسبت جاری به شکل محافظه کارانهتری محاسبه شود.
وبلاگ تخصصي حسابداری
انتخاب ارقام و اطلاعات، مقایسه و تعیین رابطه بین آنها و ارزیابی حاصل از آن را تجزیه و تحلیل مالی می نامند.
دوستان همانطور که می دانید صورتهای مالی اساسی عبارتند از:
· صورت سود و زیان
· صورت جریان نقدی
· صورت سود و زیان انیاشته
استفاده کنندگان از این صورتهای مالی عموما استفاده کنندگان برون سازمانی هستند.(سهامداران، اعتبار دهندگان، بانکها. )
این افراد برای اینکه نهایت استفاده را از صورتهای مالی بکنند، باید توانایی تجزیه و تحلیل مالی را از روی ارقام مندرج در صورتهای مالی را داشته باشند.
بنابراین من در این پست این نسبتها و نحوه استفاده از آنها را به کوتاهترین شکل ممکن بیان می کنم.
برای تجزیه و تحلیل چهار روش وجود دارد:
1. روش تجزیه و تحلیل درونی (Internal Analysis) : که شمال مقایسه اقلام مندرج در یک صورتحساب با یکدیگر است.
2. روش تجزیه و تحلیل مقایسه ای (Comparative Analysis) : که شامل مقایسه اقلام مندرج در صورتحسابهای چند دوره با یکدیگر است.
3. روش تجزیه و تحلیل سرمایه در گردش (Working Capital Analysis) : که شامل شناسایی عوامل موثر در تغییرات وضعیت مالی و کاهش و افزایش پول مورد نیاز موسسه است.
4. روش تجزیه و تحلیل خطر (Risk Analysis) : که شامل سنجش خطراتی که سرمایه گذاری موسسه با آن مواجه است، می باشد.
بنابراین نسبتهای زیر برای تجزیه و تحلیل صورتهای مالی از نوع روش تجزیه و تحلیل درونی هستند.
اما برای تجزیه و تحلیل وضعیت مالی شرکتها چهار نوع نسبت مالی وجود دارد :
1. نسبتهای نقدینگی (Liquidity Ratios) :
نشان دهنده توانایی شرکت برای پاسخگویی به تعهدات کوتاه مدت است:
نسبت جاری (Current Ratio): از تقسیم داراییهای جاری بر بدهیهای جاری بدست می آید.
هر چقدر این نسبت بزرگتر باشد، قدرت بازپرداخت بدهی جاری افزایش می یابد و طلبکاران با اطمینان خاطر بیشتر وام یا خدمات یا کالا در اختیار شرکت قرار خواهند داد. نسبت جاری به تنهایی ملاک تحلیل قرار نمی گیرد و نسبت مزبور همیشه با نسبت آنی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
نسبت آنی (Quick Ratio): از تقسیم داراییهای جاری منهای موجودیها بر بدهیهای جاری بدست می آید. این نسبت توانایی انجام تعهدات کوتاه مدت، با استفاده از داراییهای با نقدینگی بسیار زیاد را اندازه گیری می کند. زیرا در مقایسه با سایر داراییهای جاری، از نقدینگی کمتری برخوردارند.
این نسبت با متوسط صنعت مقایسه می شود تا تجزیه و تحلیل شود
2. نسبتهای اهرم مالی یا سرمایه گذاری (Capitalization Ratios) :
نسبتهایی که نشان دهنده توانایی شرکت برای بازپرداخت بدهیهای بلند مدت و کوتاه مدت است.
نسبت کل بدهی به ارزش ویژه(Debt Ratio to Net Worth Ratio): در محاسبه این نسبت کل بدهی اعم از جاری و بلند مدت را بر ارزش ویژه تقسیم می کنند. تجاوز این نسبت از 100 درصد حکایت از آن می کند که حقوق مالی طلبکاران برسهامداران فزونی گرفته است.
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه (Current Debts to Net Worth Ratio): برای بدست آوردن این نسبت بدهی جاری را برا ارزش ویژه تقسیم می کنند. هرگاه میزان این نسبت از 80 درصد تجاوز کند موسسه را مبتلای به مشکلات اقتصادی تشخیص می دهند.
نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه (Long-Term Debts to Net Worth Ratio): این نسبت میزان ظرفیت وامگیری از منابع وام دهندگان را بیان می کند هر قدر این نسبت کوچک باشد، امکان اخذ وام برای موسه بیشتر خواهد شد.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه (Fixed Asset to Net Worth Ratio): از تقسیم دارایی ثابت خالص بر ارزش داراییهای مشهود حاصل می شود. معمولا حد بالای این نسبت را در صنایع 100 درصد و در سایر موسسات تجاری 75 درصد می دانند.
نسبت توان پرداخت بهره: از تقسیم سود قبل از بهره و مالیات (EBIT) بر بهره بدست می آید. این نسبت معرف قدرت شرکت در پرداخت بهره از محل سود شرکت است.
3. نسبتهای فعالیت (Activity Ratios) :
این نسبتها، کاربرد منابع مالی یا داراییهای در اختیار مدیران را نشان می دهند.
نسبت دوره وصول مطالبات (Receivables Collection Period): معیار اندازه گیری مدت زمان لازم برای جمع آوری وجه نقد حاصل از فروش مشتریان است. ابتدا فروش خالص سالانه را بر 365 روز سال تقسیم کرده و متوسط فروش روزانه را به دست می آوریم. سپس جمع مطالبات را اعم از حسابها و اسناد دریافتنی ( ولو این که تنزیل شده باشند) بر متوسط فروش روزانه تقسیم نموده و حاصل را حاکی از چگونگی وصول مطالبات می دایم. عده بسیاری معتقدند که دوره وصول مطالبات نباید ده تا پانزده روز بیشتر از مهلتی باشد که معمولا در فروش کالا به نسیه اعطا می شود. در مقایسه دوره وصول مطالبات شرکتها مسلما می باید اختلاف شرایط فروش آنان را از لحاظ مهلتهایی که در فروش قائل می شوند، در نظر گرفت.
نسبت دوره گردش کالا و دفعات گردش کالا (inventory Cycle Ratio) : برای محاسبه دفعات گردش کالا، اطلاعات لازم از صورتحساب سود وزیان (عملکرد سود و زیان) استخراج می شود. موجودی کالای اول دوره و موجودی کالای پایان دوره و بهای تمام شده کالای فروش رفته اطلاعاتی هستند که لازم می باشند. ابتدا از تقسیم مجموع موجودی کالای اول و آخر دوره بر عدد دو، میانگین کالا را مشخص می کنند و سپس بهای تمام شده کالای فروش رفته را بر متوسط موجودی کالا تقسیم می کنند تا دفعات گردش کالا معین شود. از تقسیم نمودن 365 روز بر دفعات گردش کالا، دوره گردش کالا حاصل می گردد.
دوره گردش عملیات (Operating Cycle): موسسات فروشنده کالا دو نوع هستند. نوع اول موسساتی هستند که کالا را از منابع دیگر خریداری و به مشتری عرضه می کنند که این موسسات صرفا بازرگانی یا تجاری هستند. در این قبیل موسسات دوره گردش عملیات عبارتست از مجموع دوره گردش کالا و دوره وصول مطالبات.
دوره گردش عملیات در موسسات تجارتی= دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
دسته دوم موسسات فروشنده کالا، موسساتی هستند که کالاها را راسا می سازند و سپس می فروشند که به آنها تولیدی می گویند. دوره گردش عملیات در این موسسات بایستی شامل مدت زمانی که کالا ساخته می شود نیز باشد.
دورگردش عملیات در موسسات تولیدی= دوره ساخت کالا + دوره گردش کالا + دوره وصول مطالبات
نسبت فروش کا لا یا گردش موجودی کالا (Inventory Turnover Ratio) : این نسبت را از تقسیم فروش خالص بر موجودی کالا به میزانی که در ترازنامه پایان سال منعکس است، بدست آورده اند. گرچه این نسبت را نمی توان حاکی از گردش واقعی کالا محسوب داشت زیرا صورت و مخرج کسر متناجس نیستند ولی مقایسه آن با شرکتهای مشابه زمینه ای را برای اظهار نظر پدید می آورد.
نسبت کالا به سرمایه در گردش (Inventory to Working Capital Ratio) : برای بدست آوردن این نسبت موجودی کالا بر سرمایه در گردش تقسیم شده است و نتیجه را مقیاسی برای سنجش میزان موجودی کالا و کم و زیاد بودن آن محسوب داشته اند. معمولا این نسبت نباید از 80 درصد تجاوز کند.
نسبت گردش سرمایه جاری (Working Capital Turnover) : نسبت گردش سرمایه جاری یا سرمایه در گردش بیان کننده چگونگی استفاده از سرمایه جاری در امر خرید و فروش کالا یا در مسیرهای اصلی شرکت است. نسبت مزبور در مقایسه با همین نسبت در سالهای قبل مورد تحلیل قرار می گیرد. برای تعیین نسبت گردش سرمایه جاری بایستی فروش خالص را بر سرمایه در گردش تقسیم کنند تا نسبت گردش سرمایه جاری معین گردد.
دوره بازپرداخت بستانکاران (Accounts Payable Turnover Period): دوره پرداخت به بستانکاران برای برنامه ریزی و بودجه بندی پرداخت به بستانکاران در هر ماه و میزان وجه نقدی که شرکت باید هر ماه برای پرداخت به بستانکاران فراهم سازد، به کار می رود. ضمنا بستانکاران نیز محاسبه تاریخ دریافت طلب خود از شرکت را پیش بینی می کنند. برای محاسبه بایستی ایام یکسال را بر دفعات پرداخت به بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین دفعات بازپرداخت به بستانکاران بایستی قیمت تمام شده کالای خریداری شده دوره را بر متوسط بستانکاران تقسیم کنند و برای تعیین متوسط بستانکاران، مجموع مانده حسابهای پرداختنی تجاری و اسناد پرداختنی تجاری یا بستانکاران تجاری را در ابتدا و پایان دوره مالی را بر دو تقسیم می نمایند.
4. نسبتهای سودآوری (Profitability Ratios):
بازده سرمایه در گردش(Return on Working Capital): می دانیم سرمایه در گردش ما به التفاوت دارایی جاری وبدهی جاری اطلاق می شود و حاکی از مبلغی است که می توان آن را برای تامین هزینه های روزمره و همچنین تهیه مواد اولیه و کالا مورد استفاده قرار داد. این نسبت از تقسیم سود خالص ( پس از وضع مالیات ) بر سرمایه در گردش بدست می آید.
نسبت بازده فروش (Return on Sale): سود خالص پس از وضع مالیات را تعیین و آن را بر فروش خالص تقسیم کرده اند. بازده فروش را مقیاس سودآوری محسوب و با نسبت بازده ارزش ویژه مرتبط می دانند.
نسبت بازده ارزش ویژه (Return on Net Worth Ratio): ارزش ویژه به معنی اعم آن یعنی حقوق صاحبان سهام که از کم کردن بدهیها از کل داراییهای به دست آمده است، البته موسسات داراییهای نامشهود را هم از آن می کاهند تا ارزش ویژه داراییهای مشهود بدست آید. آنگاه سود خالص (پس از وضع مالیات) را بر ارزش ویژه داراییهای مشهود، که به شرح بالا بدست امده، تقسیم کرده، حاصل را بازده ارزش ویژه نامیده است. اگر نتیجه را در 100 ضرب کنیم درصد بازده ارزش ویژه بدست می آید.
از نقطه نظر صاحبان سهام این نسبت اهمیت بسیاری دارد. بطور کلی عده ای عقیده دارند بازده صد در صد را برای ارزش ویژه می توان قابل قبول دانست زیرا سود سهام و رشد سرمایه در گردش را تا حدودی تامین می نماید. مسلما تورم، به تناسب افزایش شاخص هزینه زندگی و یا در واقع کاهش قدرت خرید پول، از اعتبار این ضابطه می کاهد.
درصد بازده دارایی (percentage Return on Assets): این درصد برای سنجش بازدهی داراییها و یا در واقع برای بکارگیری داراییها جهت کسب و کار مورد استفاده قرار می گیرد و در واقع شاخص نهایی برای سنجیدن استفاده بهینه از داراییها می باشد. تفاوت این در صد و درصد بازده ارزش ویژه، میزان سود آوری بدهیها یا سود آوری اهرمی نامیده می شود. برای تعیین درصد بازده داراییها، سود ویژه را بر جمع داراییها به صورت خالص تقسیم نموده و در عدد 100 ضرب می کنند.
دوستان عزیز نسبتهای مهم دیگری وجود دارند ولی برای تجزیه و تحلیل این نسبتها، نسبتهای اصلی هستند. منتظر نظرات شما هستم.
حسابداری
معیاری است که از آن برای سنجش توانایی واحد تجاری در پرداخت تعهدات کوتاه مدت استفاده میشود، هدف از سرمایه در گردش این است که عوامل مؤثر در تغییرات وضعیت مالی شناخته شده و موجبات افزایش یا کاهش وجه نقد مورد نیاز در فعالیتهای جاری واحد تجاری تعیین گردد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2-نسبتهای نقدینگی :
نسبتهای نقدینگی توانایی یک واحد تجاری را در واریز تعهدات کوتاه مدت نشان میدهد. این نسبتها از مقایسهی دارایی جاری یا اقلام تشکیل دهندهی آن با بدهیهای جاری به دست میآیند و به صورت عدد یا درصد نشان داده میشود. اهم نسبتهای نقدینگی عبارتاند از: 1- نسبت جاری 2- نسبت آنی (سریع)
الف: نسبت جاری:
بدهیهای جاری / داراییهای جاری = نسبت جاری
نسبت جاری نشان میدهد که در مقابل هر یک ريال بدهی جاری چند ريال دارایی جاری وجود دارد و از نظر بستانکاران (اعتبار دهندگان) کوتاه مدت و مدیران واحد تجاری از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
ب: نسبت آنی (سریع):
بدهی جاری / (مطالبات + سرمایه گذاری های کوتاه مدت + وجوه نقد ) = نسبت سریع
نسبت سریع توانایی انجام تعهدات جاری واحد تجاری را در شرایطی که فروش موجودی کالا به سهولت امکانپذیر نمیباشد، نشان میدهد. بسیاری از تحلیلگران مالی معتقدند که نسبت سریع 1 مطلوب میباشد.
زیرا بیانگر آن است که در مقابل هر یک ریال بدهی جاری یک ریال دارایی جاری به صورت نقد و یا دارایی قابل تبدیل به وجه نقد در مدتی کوتاه وجود دارد.
متوسط صنعت: نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه بالا باشد بهتر است.
3- نسبتهای فعالیت:
نسبتهای فعالیت کارایی مدیران را در استفاده از داراییها (منابع مالی در اختیار مدیران) نشان میدهد و با بررسی آنها میتوان حد کفایت واحد سرمایهگذاری واحد تجاری در داراییهای جاری و بلند مدت را به دست آورد. مهمترین نسبتهای فعایلت عبارتاند از:
1- نسبت گردش داراییها 2- دوره وصول مطالبات 3- دوره گردش کالا 4- دوره گردش عملیات 5- نسبت کالا به سرمایه در گردش 6- گردش سرمایه جاری 7- دوره واریز بستانکاران
1- نسبت گردش داراییها:
جمع داراییها/ فروش خالص = نسبت گردش داراییها
نسبت گردش داراییها کارایی مدیریت را در اداره داراییها جهت ایجاد فروش نشان ماده بالا بودن نسبت گردش داراییها بیانگر کارایی بیشتر مدیریت در بکارگیری داراییها است و پایین بودن آن نشاندهنده سرمایه گذاری زیاد در داراییها یا پایین بودن فروش و یا هر دو مورد میباشد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2- نسبت دوره وصول مطالبات:
دوره وصول مطالبات برای ارزیابی سیاستهای اعتباری مورد استفاده قرار میگیرد و نشان میدهد که چند روز طول میکشد تا مطالبات ناشی از فروش، وصول گردد. برای تعیین دوره وصول مطالبات ابندا باید دفعات گردش مطالبات را با استفاده از رابطه زیر تعیین نمود.
متوسط مطالبات/ فروش سالیانه (نسیه)= دفعات گردش مطالبات
دفعات گردش مطالبات نشان میدهد که به طور متوسط در طول یک سال چند مرتبه مطالبات وصول میشوند.
در رابطه فوق متوسط مطالبات به شرح زیر محاسبه میشود:
2/مطالبات پایان دوره+ مطالبات اول دوره= متوسط مطالبات
پس از محاسبه دفعات گردش مطالبات، دوره وصول مطالبات با استفاده از رابطه زیر تعیین میشود:
دفعات گردش مطالبات/360= دوره وصول مطالبات
دوره وصول مطالبات را مستقیماً با استفاده از رابطه زیر نیز میتوان به دست آورد:
فروش سالیانه (نسیه)/360×متوسط مطالبات= دوره وصول مطالبات
3- دوره گردش کالا:
بهای تمام شده کالای فروش رفته/360×متوسط موجودی کالا= دوره گردش کالا
2/موجودی کالای پایان دوره+موجودی کالای اول دوره= متوسط موجودی کالا
دوره گردش کالا مدت زمانی را نشان میدهد که طول میکشد تا کالا فروخته شود.
متوسط صنعت پايين باشد بهتر است.
4- نسبت دوره گردش عمليات:
دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات
در مؤسسات توليدي دوره گردش عمليات از رابطه زير به دست ميآيد.
دوره وصول مطالبات+دوره گردش كالا=دوره گردش عمليات
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
5- نسبت کالا به سرمایه در گردش:
سرمایه در گردش / موجودی کالا = نسبت کالا به سرمایه در گردش
نسبت کالا به سرمایه در گردش توانایی مالی واحد تجاری را از نقطه نظر سرمایه گذاری در کالا نشان میدهد.
چنانچه این نسبت بزرگتر از یک باشد حاکی از آن است که موجودی کالا در مقایسه با منابع مالی واحد تجاری رقم بزرگی را تشکیل میدهد، به عبارت دیگر افزایش حجم کالا متناسب با وضع مالی واحد تجاری نیست.
6- گردش سرمایه جاری:
سرمایه در گردش / فروش خالص = گردش سرمایه جاری
نسبت گردش سرمایه جاری نشان میدهد که سرمایه در گردش چگونه در مسیر فروش به کار گرفته شده است و هدف از محاسبه آن، این است که تعیین شود که آیا مقدار سرمایه در گردش کافی و متناسب با حجم فروش و فعالیت واحد تجاری میباشد یا خیر.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
7- دوره واریز بستانکاران:
دوره واریز بستانکاران نشاندهنده این است که طول میکشد تا بدهی به بستانکاران پرداخت گردد و هدف از محاسبه آن، یکی برنامهریزی برای پرداختها و تهیه بودجه نقدی و دیگری مقایسه آن با مهلتهای تعیین شده توسط فروشندگان مواد و کالا برای دریافت مطالبات خود ما باشد.دوره واریز بستانکاران با استفاده از رابطه زیر محاسبه میشود:
خرید سالانه (نسیه) / 360× متوسط حساب بستانکاران = دوره واریز بستانکاران
2 / مانده حساب بستانکاران در پایان دوره + مانده حساب بستانکاران در اول دوره = متوسط حساب
بستانکاران
4- نسبتهای سرمایه گذاری:
نسبتهای سرمایه گذاری طرز ترکیب سرمایه واحد تجاری را به معنی اعم آن که کلیه منابع مالی را در بر میگیرد نشان میدهند. به عبارت دیگر نسبتهای سرمایهگذاری آنچه را که به صاحبان سرمایه تعلق دارد با سرمایه گذاریهای دیگران در واحد تجاری میسنجند.
مهمترین نسبتهای سرمایه گذاری عبارتاند از:
1- نسبت بدهی 2- نسبت مالکانه 3- نسبت پوشش بهره 4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه 5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه 6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه 7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
1- نسبت بدهی:
نسبت بدهی نشان میدهد که چند درصد از داراییهای واحد تجاری از طریق بدهی تأمین مالی گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
جمع داراییها / جمع بدهیها = نسبت بدهی
هرچه نسبت بدهی کوچکتر باشد بهتر است زیرا صاحبان سرمایه مشارکت بیشتری در تأمین مالی واحد تجاری داشتهاند.
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
2- نسبت مالکانه:
نسبت مالکانه که نسبت حقوق صاحبان سرمایه به جمع دارایی نیز نامیده میشود نشان میدهد که چند درصد از داراییهای واحد تجاری از محل حقوق صاحبان سرمایه تأمین گردیده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
جمع داراییها / جمع حقوق صاحبان سرمایه = نسبت مالکانه
نسیبت مالکانه قدرت مالی واحد تجاری را از نظر طلبکاران (به خصوص بستانکاران و اعتباردهندگان بلند مدت) مشخص میکند و هرچقدر بالاتر باشد بیانگر آن است که واحد تجاری از استحکام بیشتری برخوردار است. حاصل جمع نسبت مالکانه و نسبت بدهی همواره برابر با یک است یعنی اگر نسبت مالکانه 70 درست باشد میتوان نتیجه گرفت که نسبت بدهی 30 درصد است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبت پوشش هزینه بهره:
نسبت پوشش هزینه بهره واحد تجاری را در تأمین نمودن پرداختهای هزینه بهره از محل سود عملیاتی نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
هزینه بهره / سود قبل از بهره و مالیات = هزینه بهره / سود عملیاتی = نسبت پوشش هزینه بهره
بالا بودن نسبت پوشش بهره نشان دهنده آن است که واحد تجاری در پرداخت هزینه بهره مشکل ندارد و پایین بودن آن بیانگر آن است که اعتباردهندگان در دریافت بهره در سررسید با ریسک بیشتری مواجه خواهند بود،
در نتیجه واحد تجاری ممکن است برای دریافت واحدهای جدید با مشکلاتی مواجه گردد.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
4- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه:
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه رابطه بدهیها (اعم از جاری و بلندمدت) را با حقوق صاحبان سرمایه نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهیها = نسبت بدهی به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت بزرگتر باشد، طلبکاران اطمینان کمتری برای وصول مطالبات خود خواهند داشت و معمولاً هنگامی که نسبت مذکور از یک تجاوز کند وضع غیرعادی تلقی میشود زیرا مفهوم آن این است که در صورت ورشکستگی و انحلال واحد تجاری، طلبکاران به تمامی مطالباتشان نمیرسند.
متوسط صنعت: پایین باشد بهتر است.
5- نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه:
نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه نشان میدهد که حقوق صاحبان سرمایه تا چه میزان در دارایی ثابت سرمایهگذاری شده است و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / دارایی ثابت = نسبت دارایی ثابت به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت بزرگتر باشد مفهوم آن این است که درصد بیشتری از داراییهای ثابت از طریق منابعی غیر از حقوق صاحبان سرمایه از قبیل خریدهای نسیه و یا دریافت وام تحمیل شده است. تحلیلگران مالی معتقدند که نسبت حقوق نباید از یک بیشتر باشد. چرا که تجاوز این نسبت از یک، حاکی از آن است که قسمتی از مطالبات اشخاص و شرکتها از واحد تجاری در داراییهای ثابت سرمایهگذاری شده و اینچنین وضعی مسلماً مطلوب نمیباشد.
وضعیت صنعت: زیر یک مطلوب است. (پایینتر باشد بهتر است.)
6- نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه:
هدف از کاربرد این نسبت، تعیین سرمایه وضع شده مطالبات بستانکاران کوتاه مدت است که درصورت بروز خطر چه پوششی برای تأمین مطالباتشان از لحاظ حقوق صاحبان سرمایه پیدا میکنند. این نسبت با استفاده از رابطه زیر تعیین میگردد:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهی جاری = نسبت بدهی جاری به حقوق صاحبان سرمایه
هرقدر این نسبت پایینتر باشد مفهوم آن این است که تضمین حقوق بستانکاران بیشتر است.
متوسط صنعت: پایینتر باشد بهتر است.
7- نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه یکی از نسبتهای مهم از نظر ترکیب سرمایهای یک واحد تجاری و بیانگر قدرت پرداخت بدهیهای آن در بلند مدت است. این نسبت نشان میدهد که بدهیهای بلند مدت چه سهمی از حقوق صاحبان سرمایه را در بر میگیرد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
حقوق صاحبان سرمایه / بدهیهای بلند مدت = نسبت بدهی بلند مدت به حقوق صاحبان سرمایه
هرچقدر این نسبت پایینتر باشد بهتر است زیرا بیانگر آن است که واحد تجاری از وضعیت بهتری برخوردار است، مشروط به این که فروش و یا سرمایه گذاریهای بلند مدت واحد تجاری مطلوب باشد.
متوسط صنعت: پایینتر باشد بهتر است.
5- نسبتهای سودآوری:
نسبتهای سودآوری میزان موفقیت واحد تجاری را در تحصیل سود نشان میدهند و با استفاده از آنها میتوان اثربخشی مدیریت واحد تجاری را مورد ارزیابی قرار داد.
مهمترین نسبتهای سودآوری عبارتاند از:
1- نسبت سود ناخالص 2- نسبت سود عملیاتی 3- نسبت سود خالص 4- بازده حقوق صاحبان سرمایه
5- بازده دارایی 6- بازده سرمایه در گردش
1- نسبت سود ناخالص:
نسبت سود ناخالص اثر بخشی مدیریت را در قیمت گذاری، ایجاد فروش و کنترل هزینههای تولید نشان میدهد و با استفاده از فرمول زیر به دست میآید:
100× فروش خالص / سود ناخالص = نسبت سود ناخالص
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود ناخالص ایجاد شده است، به عبارت دیگر،
از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته، چند درصد باقی مانده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
2- نسبت سود عملیاتی:
نسبت سود عملیاتی به عنوان یک معیار کلی کارایی عملیاتی مورد استفاده قرار میگیرد و نشان دهنده توانایی مدیریت در کنترل هزینههای عملیاتی میباشد.
100× فروش خالص / سود قبل از بهره و مالیات = 100× فروش خالص / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال فروش پس از کسر بهای تمام شده کالای فروش رفته و هزینههای عملیاتی چند درصد باقی مانده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
3- نسبت سود خالص:
نسبت سود خالص که بازده فروش نیز نامیده میشود نشان میدهد که از هر یک ریال فروش، چند درصد سود خالص تحصیل گردیده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
4- بازده حقوق صاحبان سهام:
بازده حقوق صاحبان سرمایه، رابطه بین سود خالص و سرمایه گذاری صاحبان سرمایه را نشان میدهد.
100× متوسط حقوق صاحبان سرمایه در طی دوره / سود خالص = بازده حقوق صاحبان سرمایه
این نسبت نشان میدهد که از هر یک ریال سرمایه گذاری انجام شده توسط صاحبان سرمایه، چند درصد سود تحصیل گردیده است.
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
5- بازده داراییها:
نسبت بازده دارایی میزان موفقیت مدیریت در استفاده از داراییها جهت تحصیل سود را نشان میدهد و با استفاده از رابطه زیر به دست میآید:
100× متوسط داراییها / سود خالص = بازده داراییها
متوسط صنعت: بالا باشد بهتر است.
6- بازده سرمایه در گردش:
بازده سرمایه در گردش، رابطه بین سود خالص و سرمایه در گردش را نشان میدهد. در صورتی که این نسبت بالا باشد نشان دهنده آن است که واحد تجاری با کمبود سرمایه در گردش مواجه میباشد.
تحليل اثرگذاري نسبت هاي اهرمي بر بازده ارزش ويژه در شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
نسبت هاي اهرمي در واحدهاي تجاري از موضوعات مورد توجه در مباحث مالي شركت هاست، كه مي تواند در روند عملياتي شركت و برنامه ريزي هاي مالي شركت اثرگذار باشد. اين پژوهش به بررسي تحليل اثرگذاري نسبت هاي اهرمي بر اساس چهار نسبت بدهي به دارايي ها، نسبت بدهي به حقوق صاحبان سهام، نسبت توان پرداخت بهره و نسبت پوشش هزينه هاي ثابت بر بازده ارزش ويژه شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، با توجه به شرايط خاص اقتصادي كشور، مي پردازد. قلمرو زماني اين پژوهش عبارت است از يك دوره زماني 9 ساله بين سال هاي 1385 الي 1392 است كه اطلاعات و داده هاي مالي 152 شركت طي دوره زماني ياد شده مورد بررسي قرار گرفت. نتايج تحليل رگرسيون بر اساس روش حداقل مربعات بر مبناي . فرضيه تدوين شده پژوهش، نشان مي دهد كه 66 % تأمين مالي شركت ها را بدهي تشكيل مي دهد در حالي كه فقط 66 % بدهي ها، بلندمدت مي باشد، اين موضوع نشان دهنده نقش كم اهميت بدهي هاي بلندمدت در تأمين مالي شركت هاست. همچنين بين نسبت بدهي بلندمدت به حقوق صاحبان سهام و نسبت توان پرداخت بهره با بازده ارزش ويژه رابطه معناداري وجود دارد. در حالي كه بين نسبت كل بدهي به كل دارايي ها و نسبت پوشش هزينه هاي ثابت با بازده ارزش ويژه اندازه ارتباط معناداري مشاهده نشد. اين يافته تبعيت شيوه تأمين مالي شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را، از تئوري ترجيحي نشان مي دهد.
کلید واژه ها
نحوه استناد به مقاله
در صورتی که می خواهید به این مقاله در اثر پژوهشی خود ارجاع دهید، می توانید از متن زیر در بخش منابع و مراجع بهره بگیرید :
؛؛؛ ۱۳۹۴، تحليل اثرگذاري نسبت هاي اهرمي بر بازده ارزش ويژه در شركت هاي پذيرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، سومین کنفرانس بین المللی پژوهش های نوین در مدیریت - اقتصاد و حسابداری، https://scholar.conference.ac:443/index.php/download/file/2365-the-impact-of-leverage-ratios,-return-on-equity-in-the-companies-listed-on-the-Tehran-Stock-Exchange
در داخل متن نیز هر جا به عبارت و یا دستاوردی از این مقاله اشاره شود پس از ذکر مطلب، در داخل پرانتز، مشخصات زیر نوشته شود.
نسبت های مالی
صورتهای مالی نشان دهنده اطلاعات خام در زمینه دارایی ها ، بدهی ها و ارزش ویژه شرکت در ترازنامه و درامد و هزینه ها در گزارش سود و زیان میباشد که بدون تجزیه و تحلیل صحیح و استفاده از نسبت های مالی ممکن است این اطلاعات نتایج گمراه کننده ای را در پی داشته باشد
استفاده کنندگان تجزیه و تحلیل صورتهای مالی
معمولا اعتبار دهندگان و سرمایه گذاران به منظور تعیین موقعیت اعتباری و توان بالقوه درآمد سازی و سود َآوری شرکت صورتهای مالی شرکتها را تجزیه و تحلیل می نمایند
انواع نسبت های مالی
- نسبت های نقدینگی
- نسبت های فعالیت
- نسبت های سرمایه گذاری یا اهرمی
- نسبت های سودآوری
نسبت های نقدینگی
نقدینگی عبارت است از توانایی شرکت در تبدیل دارایی های غیر نقدی به وجه نقد و یا تحصیل وجه نقد به منظور پاسخگویی به تعهدات جاری .
نقدینگی اصولا معقوله ای کوتاه مدت میباشد و از لحاظ دوره زمانی مدتی برابر و یا کمتر از یکسال را شامل میشود .
این نسبت ها توانایی در پرداخت بدهی های کوتاه مدت را نشان میدهد .
نسبت های نقدینگی به شرح ذیل میباشد :
- نسبت جاری
- نسبت آنی
- سرمایه در گردش
- فرجه تدافعی
- نسبت گردش نقدی
نسبت جاری :
نسبت جاری برابر است با حاصل تقسیم دارایی جاری به بدهی جاری
نسبت جاری نشان دهنده توانایی شرکت در بازپرداخت بدهی های جاری از محل دارایی های جاری میباشد .
شرکتها با فروش دارایی های ثابت و یا اتخاذ روش fifo در شرایط تورمی میتوانند نسبت جاری خود را بهبود بخشند.
نسبت جاری هر چه بزرگتر باشد شرکت در پرداخت بدهی های جاری مشکل کمتری خواهد داشت .
از نظر اعتبار دهندگان نسبت جاری می باست 2 یا بیش از آن باشد .
نسبت آنی :
نسبت آنی برابر است با حاصل تقسیم نقد ترین دارایی جاری بر بدهی های جاری
منظور از نقدترین دارایی جاری وجوه نقد ، اوراق بهادار قابل فروش و حسابهای دریافتنی میباشد .
موجودی کالا در محاسبه نسبت آنی ملحوظ نمی گردد زیرا تبدیل آن به وجه نقد زمان بر است .
پیش پرداخت ها نیز در محاسبه نسبت آنی در نظر گرفته نمیشوند زیرا اصولا قابل تبدیل به وجه نقد نیستند.
نسبت آنی انعکاس دقیق تری از نقدینگی شرکت میباشد.
از نظر اعتبار دهندگان نسبت آنی می باست 1 یا بیش از آن باشد .
سرمایه در گردش :
سرمایه در گردش برابر است با مابه تفاوت دارایی های جاری با بدهی های جاری
درواقع سرمایه در گردش حاشیه اطمینان و ایمنی برای اعتبار دهندگان بابت وصول مطالباتشان میباشد .
فرجه تدافعی :
فرجه تدافعی برابر است با حاصل جمع موجودی نقدی ، سرمایه گذاری های کوتاه مدت و حسابهای دریافتنی تقسیم بر برآورد هزینه های نقدی روزانه
فرجه تدافعی نشان میدهد که موجودی نقدی با آنچه که در کوتاه مدت انتظار میرود تا وصول شود جمعا تکافوی چند روز از هزینه را خواهد کرد .
نسبت گردش نقدی :
نسبت گردش نقدی برابر است با گردش نقدی حاصل از عملیات تقسیم بر بدهی های جاری
نسبت گردش نقدی به منظور رفع ایرادهای مربوط به نسبت جاری و نسبت آنی مورد استفاده قرار میگیرد .
در این نسبت منظور از گردش نقدی تفاضل دریافت های و پرداخت های نقدی میباشد .
چنانچه این نسبت بیش 4/0 باشد مطلوب است.
نسبتهای فعالیت
نسبت های فعالیت را نسبتهای گردش دارایی ها نیز می نامند زیرا نشاندهنده نحوه بکارگیری دارایی ها در ایجاد درآمد و سود برای شرکت میباشد .
هرچه نسبت فعالیت بالاتر باشد معرف کارایی بالاتر در مدیریت دارایی های شرکت است .
نسبتهای فعالیت به شرح زیر میباشد :
- نسبت گردش حسابهای دریافتنی
- نسبت دوره وصول مطالبات
- نسبت گردش موجودی ها
- میانگین سنی موجودی ها
- نسبت گردش کل دارایی ها
- نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش
- نسبت گردش سرمایه جاری
- دوره واریز بستانکاران
نسبت گردش حسابهای دریافتنی:
نسبت گردش حسابهای دریافتنی برابر است حاصل تقسیم مبلغ فروش نسیه به میانگین حسابهای دریافتنی
همچنین میانگین حسابهای دریافتنی برابر است با مانده حسابهای دریافتنی اول دوره به علاوه مانده حسابهای دریافتنی پایان دوره تقسیم بر 2
نسبت گردش حسابهای دریافتنی نشان دهنده تعداد دفعات وصول حسابهای دریافتنی طی سال می باشد.
نسبت گردش حسابهای دریافتنی هرچه بالاتر باشد مطلوب تر است چرا که به معنی وصول سریع تر مطالبات از مشتریان میباشد
نسبت دوره وصول مطالبات :
نسبت دوره وصول مطالبات برابر است با حساب ای دریافتنی تقسیم بر متوسط فروش نسیه روزانه
متوسط فروش روزانه نیز برابر است با فروش نسیه سالانه تقسیم بر 365
این نسبت نشان میدهد که تقریبا چند روز طول میکشد تا فروش نسیه وصول شود
نسبت گردش موجودی ها :
نسبت گردش موجودی ها برابر است با حاصل تقسیم بهای تمام شده کالای فروش رفته به میانگین موجودی کالا
میانگین موجودی کالا برابر است با موجودی اول دوره به علاوه موجودی پایان دوره تقسیم بر 2
با استفاده از نسبت گردش موجودی گردش موجودی کالای شرکت یعنی تعداد دفعاتی که شرکت در سال موجودی کالای خود را می فروشد محاسبه می شود .
میانگین سنی موجودی ها :
میانگین سنی موجودی ها برابر است با حاصل تقسیم 365 بر نسبت گردش موجودی ها
میانگین سنی موجودی ها نشان دهنده تعداد روزهایی است که طول میکشد تا کالای خریداری و یا ساخته شده به فروش برسد
نسبت گردش کل دارایی ها :
نسبت گردش کل دارایی ها برابر است با حاصل تقسیم فروش خالص شرکت به میانگین کل دارایی ها
نسبت گردش کل دارایی ها نشان دهنده این است که به ازای هر ریال دارایی چند ریال فروش انجام شده است .
هنگامی که شرکت به ظرفیت تولیدی خود برسد این نست به حداکثر می رسد .
کاهش نسبت گردش کل دارایی ها احتمالاً نشان دهنده کاهش حجم فعالیت شرکت می باشد .
نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش
نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش برابر است با موجودی کالا تقسیم بر سرمایه در گردش
سرمایه در گردش در فرمول بالا عبارت است از دارایی جاری منهای بدهی جاری
نسبت موجودی ها به سرمایه در گردش میبایست کمتر از 100 درصد باشد در غیر این صورت افزایش حجم کالا متناسب با وضع مالی نیست در این حاالت یا شرکت بیش از حد توان خود تجارت کرده و به نوعی شرکت پرمبادله ای میباشد و یا مقدار قابل توجهی کالا منسوخ ، متروک و یا دیرفروش دارد.
نسبت گردش سرمایه جاری
نسبت گردش سرمایه جاری برابر است با فروش خالص تقسیم بر سرمایه در گردش
نسبت گردش سرمایه جاری نشان میدهد که سرمایه در گردش چگونه در مسیر فروش بکار رفته است
وقتی نسبت گردش سرمایه جاری بالا باشد و این مورد به دلیل افزایش فروش نباشد مسلما سرمایه در گردش کمبود داشته و نشان دهنده اتکا زیاد به استفاده از اعتبارات کوتاه مدت میباشد که به محض کوچکترین دگرگونی نامطلوب در امور بازرگانی باعث صدمه به شرکت میشود .
دوره واریز بستانکاران
دوره واریز بستانکاران برابر است با 365 تقسیم بر دفعات واریز بستانکاران
دفعات واریز بستانکاران برابر است با بهای تمام شده فروش رفته منهای موجودی اول دوره بعلاوه موجودی آخر دوره تقسیم بر متوسط حساب بستانکاران
متوسط حساب بستانکاران نیز برابر است با مانده حساب بستانکاران در اول سال بعلاوه مانده پایان سال تقسیم بر 2
دوره واریز بستانکاران به منظور برنامه ریزی پرداخت ها و تهیه بودجه نقدی و همچنین مقایسه مهلت هایی که فروشندگان مواد اولیه و کالا برای دریافت مطالبات خود تعیین کرده اند کاربرد دارد .
نسبت های سرمایه گذاری یا اهرمی
نسبتهای سرمایه گذاری منعکسکننده توانایی شرکت در انجام تعهدات بلندمدت و میانمدت خود است ومیزان منابع مالی شرکت برای تسویه بدهیها و حقوق صاحبان سهام را بررسی میکند.
نسبتهای سرمایه گذاری بر دو نوع هستند یکی نسبتی که بوسیله آن میزان سرمایه گذاری دارایی های ثابت سنجیده می شودذ و دیگری رابطه منابع مالی مورد استفاده از لحاظ بدهی جاری و بلند مدت با ارزش ویژه برسی می نماید که به آن نسبت اهرمی نیز می گویند .
در حقیقت تحلیلگران برای بررسی توان بازپرداخت بدهیهای شرکت در زمان سررسیدشان، از نسبتهای سرمایه گذاری یا اهرمی استفاده میکنند.
نسبتهای سرمایه گذاری یا اهرمی میزان تأمین مالی شرکت را از منابع خارجی(از محل بدهی)، نشان میدهد. از آن جمله میتوان به وجوهی که توسط سهامداران تأمین میشود یا وجوهی که از طریق وام به دست میآید، اشاره کرد.
همچنین با استفاده از نسبتها میتوان فهمید که شرکت برای پرداخت بدهیهای خود به تأمین مالی اضافی میپردازد یا تلاش میکند سررسید بدهیها را تمدید نماید.
نسبت های سرمایه گذاری و یا اهرمی به شرح ذیل میباشد :
- نسبت بدهی
- نسبت کل بدهیها به ارزش ویژه
- نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه
- نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
- نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه
- نسبت مالکانه
- نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها
- نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت
نسبت بدهی
نسبت بدهی برابر است با جمع بدهی ها تقسیم بر جمع دارایی ها
نسبت بدهی نشاندهنده اهمیت و نقش بدهیهای جاری و بلندمدت در تأمین کل داراییهای شرکت است و بیان میکند چه میزان از داراییهای کل شرکت از محل بدهیها تأمین شده است.
نسبت بدهی، موردتوجه اعتباردهندگان شرکت قرار دارد.
بالا بودن نسبت بدهی به این معنا است که شرکت برای تأمین منابع موردنیاز خود، از منابع مالی خارج از شرکت بهرهمند میشود. درنتیجه بستانکاران و وامدهندگان مثل بانکها ترجیح میدهند نسبت بدهی شرکت کمتر باشد زیرا افزایش این نسبت، افزایش ریسک شرکت را بههمراه خواهد داشت.
بنابراین نسبت بدهی، شاخص و معیار سنجش ریسک مالی شرکت محسوب میشود.
نسبت کل بدهیها به ارزش ویژه
نسبت کل بدهیها به ارزش ویژه برابر است با جمع بدهی ها تقسیم بر ارزش ویژه
این نسبت به بررسی و مقایسه وضعیت اعتباردهندگان در مقابل صاحبان سهام شرکت میپردازد و قدرت بستانکاران شرکت نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه را در مقایسه با صاحبان سهام نشان میدهد.
ازآنجاییکه پایین بودن نسبت بدهی به ارزش ویژه برای شرکت ریسک مالی کمتری را در بردارد، وام و اعتباردهندگان ترجیح میدهند این گروه از نسبتها مقادیر کمتری داشته باشد.
علاوه بر این هر چه تآمین سرمایه شرکت توسط صاحبان سهام افزایش یابد، بهدنبال آن نسبت مالکانه و کنترل صاحبان سهام آن افزایش خواهد یافت و این به معنای هزینه بهره وام کمتر برای شرکت است.
بهعنوان مثال اگر نسبت کل بدهی به ارزش ویژه برابر با ۲ باشد، به این معناست که شرکت برای تأمین داراییهای مورد نیاز خود، ۲ برابر بیشتر از منابع خارجی استفاده کرده است.
بالا بودن این نسبت به معنای بیشتر بودن حقوق مالی بستانکاران نسبت به سهامداران است و همچنین در ساختار سرمایه شرکت، از بدهی بیشتر استفاده شده است.
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه
نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه برابر است با دارای های ثابت تقسیم بر ارزش ویژه
پایین بودن نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه، به این معنی است که بخش کمی از ارزش ویژه شرکت صرف خرید دارایی ثابت آن شده است.
درنتیجه نقدینگی شرکت بالا بوده و توانایی پرداخت بدهی های جاری خود را خواهد داشت.
برخی تحلیل گران عقیده دارند که نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه نباید در شرکت های صنعتی از 100% و در شرکت های غیر صنعتی از 75% تجاوز کند .
تجاوز از این حد حاکی از آن است که قسمتی از مطالبات اعتباردهندگان در دارایی های ثابت سرمایه گذاری شده که امر مطلوبی نمی باشد .
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه برابر است با بدهی جاری تقسیم بر ارزش ویژه
ازآنجاییکه بدهیهای جاری(کوتاهمدت) شرکت از محل داراییهای جاری آن تأمین میشوند، این دسته از بدهیها میتوانند نقدینگی شرکت را تحت فشار قرار دهند.
از سوی دیگر سرمایه در گردش شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهیهای جاری از داراییهای جاری شرکت است، درنتیجه رشد بدهیهای کوتاهمدت(جاری) منجر به کاهش سرمایه در گردش شرکت میشود.
بدهیهای کوتاهمدت، نرخ بهره بالاتری نسبت به سایر بدهیها دارند در نتیجه بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه نشاندهنده بالا بودن بدهیهای جاری است و این موضوع میتواند باعث کاهش قدرت اهرمی این بخش از بدهیها شود.
بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه یا روند رو به رشد آن، نشاندهنده الزام مدیریت به بازنگری در ساختار سرمایه شرکت است.
نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه
نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه برابر است با بدهی های بلند مدت تقسیم بر ارزش ویژه
این نسبت ارتباط بین بدهیهای بلندمدت که سررسیدی بیشتر از یک سال دارند را با ارزش ویژه شرکت بررسی میکند.
شرکتی که بدهی بلند مدت نداشته باشد به شرط آن که میزان فروش و سرمایه کذاری بلند مدت آن خوب باشد وضع مطلوبی دارد و مدیران آن هر زمان که قصد نمایند می توانند وام بلند مدت بگیرند .
هنگامی که بدهی بلند مدت نسبت به سرمایه در گردش زیاد باشد طبعاً در هنگام واریز اصل و سود آن بر سرمایه در گردش لطمه وارد می کند .
نسبت مالکانه
نسبت مالکانه برابر است با ارزش ویژه تقسیم بر جمع دارای ها
نسبت مالکانه بیان میکند چه میزان از داراییهای شرکت متعلق به سهامداران است. این نسبت بهصورت درصد بیان شده و نشاندهنده اهمیت سهامداران در تأمین داراییهای شرکت است.
هر چه نسبت مالکانه شرکت بیشتر باشد، میتوان نتیجه گرفت شرکت به تعهدات خود پایبندتر است. از سوی دیگر بالا بودن این نسبت نشاندهنده این است که شرکت از اهرم مالی استفاده چندانی نمیکند.
نسبت مالکانه پایین میتواند نشاندهنده این باشد که شرکت بخش عمدهای از سرمایه خود را از محل اعتبارات تأمین کرده و این امر سبب ایجاد ریسک مالی برای آن شده است.
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها برابر است با حقوق صاحبان سهام تقسیم بر کل بدهی ها
نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهیها معیار مناسبی جهت ارزیابی ادعای حقوق صاحبان سهام و اعتباردهندگان به شرکت است. نسبت مورد بررسی، نشاندهنده وزن حقوق صاحبان سهام به کل وامها و اعتباراتی است که شرکت دریافت کرده است.
بالا بودن این نسبت نشاندهنده حقوق بیشتر سهامداران اصلی نسبت به اعتباردهندگان شرکت است. از سوی دیگر افزایش حقوق صاحبان سهام بهکل بدهیها، آسیبپذیری شرکت را نسبت به ورشکستگی و مخاطرات اقتصادی کاهش میدهد.
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت برابر است با حقوق صاحبان سهام تقسیم بر دارایی های ثابت
نسبت حقوق صاحبان سهام بهکل داراییهای ثابت، میزان نقش سهامداران را در تأمین مالی برای خرید داراییهای ثابت نشان میدهد. لازم به ذکر است این نسبت بهصورت درصد بیان میشود.
بالا بودن نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی ثابت، به این معناست که بخش عمده داراییهای ثابت شرکت، توسط سهامداران آن تأمینشده است و شرکت در شرایط سخت، ساختار مالی مستحکمتری دارد.
نسبت های سودآوری
یکی از شاخص های مهم سلامت مالی شرکت توانایی آن در تحصیل سود قابل قبول و بازده مناسب روی سرمایه گذاری های انجام شده می باشد .
نسبت های سود آوری به شرح ذیل میباشد :
- نسبت حاشیه سود
- نسبت بازده سرمایه گذاری ( ROI)
- نسبت بازده ارزش ویژه (ROE)
- نسبت درآمد هر سهم (EPS)
- نسبت پرداخت سود سهام (DPS)
- نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت بازده سرمایه گذاری ( ROI)
نسبت بازده سرمایه گذاری برابر است با حاصل تقسیم سود خالص به علاوه هزینه بهره تعدیل شده بر جمع کل دارایی ها
نسبت بازده سرمایه گذاری نشان دهنده سود حاصل از سرمایه گذاری انجام شده در شرکت میباشد .
نسبت بازده سرمایه گذاری میزان کارایی مدیریت در بکارگیری منابع برای ایجاد سود را نشان میدهد
نسبت بازده ارزش ویژه (ROE)
نسبت بازده ارزش ویژه برابر است با حاصل تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام
دیدگاه شما