مدیر و سرمایه گذار موفق
چگونه یک مدیر پروژه موفق می تواند یک سرمایه گذار موفق باشد؟
یک شاخص مدیر موفق سرمایه گذاری موفق است
مدیریت پروژه یکی از علومی است که مدیران موفق به واسطه آن یاد می گیرند که چگونه یک پروژه را به بهترین نحو ممکن اجرا و با موفقیت به پایان برسانند.
یکی از پروژه های بزرگ هر مدیر موفق میتواند دستیابی به منابع مالی ( سرمایه گذاری ) برای تولید ثروت در دسته سرمایه گذاران است،
کسانی که در دسته سرمایه گذاران هستند پول را طوری مدیریت می کنند که مانند کارمندان یک پروژه برای آن ها کار و تولید سرمایه و ثروت کند
و این یک خصوصیت مشترک بین یک مدیر پروژه موفق و یک سرمایه گذار موفق است.
امروزه افراد زیادی وجود دارند که به سرمایه گذاران در زمینه های مالی و سرمایه ای مشاوره می دهند اما متاسفانه خود از توان مالی برای سرمایه گذاری برخوردار نیستند.
رابرت کیوساکی یکی از موفق ترین افراد در زمینه تولید محتوا با نگرش به روز و مدرن در مدیریت سرمایه و سرمایه گذاری، معتقد است
که قوانین پول، ثروت و سرمایه به طور کامل عوض شده و نگرش های سنتی قدیمی دیگر تضمین کننده آینده مالی و سرمایه ای خوشی برای شما نخواهد بود.
لذا ممکن است شما تمام سرمایه خود را به عنوان یک سرمایه گذار در عرض چند ماه از دست دهید و این به معنی شکست در بزرگ ترین پروژه زندگی است.
هوش مصنوعی و هوش دیجیتالی چه تفاوتی دارند؟
همه ما در دنیای دیجیتالی امروز ناگزیر با مفاهیمی از قبیل هوش مصنوعی ( Artificial Intelligence)، هوش دیجیتالی (Digital Intelligence)، یادگیری ماشین (Machine Learning)، یادگیری عمیق (Deep Learning) و… مواجه میشویم. حال میخواهیم با مروری بر مفاهیم اصلی، تعاریف و کارکردها، تفاوت هوش مصنوعی و هوش دیجیتالی را یافته تا بتوانیم از این عبارتها بهطور صحیح در زندگی روزمره و کاری خود شاخص هوش سرمایهگذار چیست؟ بهره ببریم.
برای درک تفاوت هوش مصنوعی و هوش دیجیتالی ابتدا لازم است بهصورت جداگانه با تعریف ارائه شده در خصوص هر دو اصطلاح آشنا شویم.
هوش دیجیتالی چیست؟
هوش دیجیتالی در یک تعریف ساده، مجموعهای از تواناییهای اجتماعی، عاطفی و شناختی برای سازگاری با دنیای دیجیتالی و روبهرو شدن با چالشهای آن است. این هوش بهعنوان یک قابلیت انسانی شامل مجموعهای از شایستگیهای فنی، شناختی، فراشناختی، اجتماعیعاطفی و روشهای برقراری تعامل مؤثر در یک محیط فرهنگی یا اجتماعی است.
یادگیری این پدیده نوظهور بهواسطه تعامل با انسان تقویت میشود و بهعنوان یکی از اصلیترین شاخصههای گسترشدهنده آموزش و یادگیری در قرن بیست و یکم در حیطه زندگی شخصی و حرفهای افراد شناخته میشود.
هوش دیجیتالی در دنیای تجارت
لازم است بدانید در جهان تجارت از اصطلاح هوش دیجیتالی به عنوان اطلاعات بهدست آمده توسط فناوریهای موجود استفاده میشود. هوش دیجیتالی با بهکارگیری این اطلاعات در راستای ترتیب اثر دادن یک استراتژی بازاریابی آنلاین و اطلاعات مورد نیاز در جهت تامین امنیت سایبری بهره میبرد. این اطلاعات به تبعیت از قوانینی که توسط کمیسیون جهانی حاکمیت اینترنت (Global Commission on Internet Governance) ترسیم شدهاند، وضع میشوند.
ضریب هوش دیجیتالی یا DQ چیست؟
ضریب هوش دیجیتالی یا همان (Digital Intelligence Quotient) بهعنوان معیاری در راستای اندازهگیری میزان درک افراد از هوش دیجیتالی است. در عصر کنونی این شاخص از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر در توسعهبخشی این شاخص بهمیزان کافی و موثر عمل نشود امکان بهرهگیری از قابلیتهای منحصر به فرد دنیای دیجیتالی امری دشوار خواهد بود.
تئوری گاردنر و دستهبندی هوش دیجیتالی
براساس تئوری نظریه هوشهای چندگانه گاردنر به مانند ضریب هوش (IQ) و هوش هیجانی (EQ) میتوان هوش دیجیتالی را بهعنوان یک فراهوش یا مجموعهای متشکل از چندین هوش مجزا نیز تعبیر کرد. ضریب هوش دیجیتالی (DQ) به هشت حوزه کلیدی تقسیمبندی میشود که در ادامه میتوانید این دستهبندیها را مشاهده کنید.
- هویت دیجیتالی
- حقوق دیجیتالی
- سواد دیجیتالی
- کاربرد دیجیتالی
- ارتباطات دیجیتالی
- امنیت دیجیتالی
- هوش هیجانی دیجیتالی
- سلامت دیجیتالی
با توجه به پذیرش اصول اخلاقی براساس اعلامیه جهانی حقوق بشر (UDHR) در تمامی بخشهای مذکور ضروری است تا احترام به زمان، محیط، زندگی، دارایی، آبرو، روابط، دانش و حقوق خود و سایر افراد و اعضاء مد نظر قرار گیرد.
انواع سطوح در هوش دیجیتالی
در تمامی هشت حوزه یاد شده سه سطح از بلوغ وجود دارد. در ادامه به این سطوح خواهیم پرداخت.
- سطح یک – شهروندی دیجیتالی: این سطح توانایی استفاده افراد از فناوریهای دیجیتالی به روشهای ایمن و مسئولانه نسبت به اصول اخلاقیای که پیشتر به آن پرداختیم را به نمایش میگذارد.
- سطح دو – خلاقیت دیجیتالی: خلاقیت دیجیتالی به معنای توانایی تبدیل شدن به یک عضو شاخص هوش سرمایهگذار چیست؟ در اکوسیستم دیجیتال و ایجاد دانش، فناوریهای نوین و محتوایی منحصربهفرد در راستای تبدیل ایدهها به واقعیت است.
- سطح سه – رقابت دیجیتالی: در این سطح به توانایی حل چالشهای جهانی و ایجاد فرصتهای تازه در اقتصاد دیجیتالی از ایجاد مشاغل نوین و کارآفرینی، رشد و تاثیر آن روی اقتصاد پرداخته میشود. با این تفاسیر، ۲۴ شایستگی دیجیتالی متشکل شاخص هوش سرمایهگذار چیست؟ از دانش، مهارت، نگرش و ارزشهای مختلف وجود خواهد داشت.
هوش مصنوعی چیست؟
هوش مصنوعی ( Artificial Intelligence) بهعنوان فناوری و مفهومی وسیعتر از یادگیری ماشین شناخته میشود. هدف اصلی هوش مصنوعی، تولید ماشینهای هوشمندی است که قادرند به شبیهسازی توانایی تفکر و رفتار انسانها بپردازند. این سیستمها نیاز به پیش برنامهریزی ندارند و تنها به واسطه اجرای الگوریتمهایی هوشمند به ارائه عملکرد شاخص هوش سرمایهگذار چیست؟ خود میپردازند.
ویژگیهای اصلی هوش مصنوعی
هوش مصنوعی دامنه وسیعی از فناوریها و مشاغل را تحت تاثیر خود قرار میدهد. هوش مصنوعی میتواند عملکرد خود را با دادههای ساختاری، نیمه ساختار یافته و بدون ساختار ارائه دهد.
دغدغه اصلی متخصصان در توسعه هوش مصنوعی به حداکثر رساندن بهرهوری سیستم در کوتاهترین زمان در حین انجام عملیات های سخت و پیچیده و افزایش شانس موفقیت است.
دستهبندیهای هوش مصنوعی
بهطور کلی هوش مصنوعی به سه دسته اصلی هوش مصنوعی ضعیف، هوش مصنوعی عمومی و هوش مصنوعی قوی تقسیم میشود. در حال حاضر تنها دو دسته اول یعنی هوش مصنوعی ضعیف و هوش مصنوعی عمومی مورد استفاده ما هستند. پیشبینی میشود در آیندهای نه چندان دور با کمک هوش مصنوعی قوی، ماشینها و روباتهایی بسیار قویتر از هوش انسان ساخته شوند.
تفاوت هوش مصنوعی و هوش دیجیتالی در چیست؟
حال که بر تعاریف اصلی دو اصطلاح هوش مصنوعی و هوش دیجیتالی مسلط شدیم، میتوان گفت تا حد زیادی قادر به تشخیص تفاوت هوش مصنوعی و هوش دیجیتالی خواهیم بود.
به زبان بسیار ساده، اصلیترین تفاوت میان این دو اصطلاح را میتوان در حیطه اجرائی این دو هوش دانست. هوش مصنوعی بر پایه عملکرد ماشینها، روباتها و به طور کلی سیستمهای بدون دخالت انسانها عمل میکند اما هوش دیجیتالی تا حد بسیار زیادی به انسانها وابسته است.
دومین تفاوت میان هوش مصنوعی و دیجیتالی را میتوان در عملکرد هر دو اصطلاح یافت. هدف اصلی هوش مصنوعی ساخت یک سیستم بر پایه الگوریتمهای چابکی است که قادر است به مانند ذهن انسان عمل کند و با سادهسازی پیچیدگیهای ذهنی او، بهرهوری خود را به بیشترین حد ممکن برساند. در مقابل هوش دیجیتالی با بخشبندی خود بر آن است با هدف قرار دادن حوزههای مختلف در سطوحی نظیر سطوح شهروندی، خلاقیت و رقابت، توانایی انسانها را در کسب دانش، حل چالشها و دریافت مهارتهای اجتماعی به تصویر بکشد.
سومین تفاوت بین هوش مصنوعی و هوش دیجیتالی را میتوان محدودیت در چارچوبها دانست. در هوش دیجیتالی با توجه به تئوری گاردنر با ترکیب هشت حوزه و سه سطح از این هوش میتوان به بیست و چهار شایستگی دیجیتالی متشکل از دانش، مهارت، نگرش و ارزشهای مختلف دست یافت. این در حالی است که در هوش مصنوعی محدودیتی در چارچوب فعالیت وجود ندارد و از آن میتوان در تمامی حرفههای مهندسی، پزشکی، اقتصادی و غیره بهره برد.
از سایر تفاوتهای میان هوش مصنوعی و هوش دیجیتالی میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- هوش مصنوعی از شبیهسازی بهره میبرد درحالی که هوش دیجیتالی هیچگونه استفادهای از شبیهسازی ندارد.
- رعایت و توجه به اصول اخلاقی در هوش مصنوعی دیده نمیشود درحالی که هوش دیجیتالی کاملا به اصول اخلاقی پایبند است.
- هوش مصنوعی به هوش انسان وابسته نیست و در نقطه مقابل هوش دیجیتالی به مهارتهای انسانها شدیدا وابسته است.
- هوش مصنوعی به سن و تجربه انسان وابسته نیست درحالی که این دو عامل روی هوش دیجیتالی اثر زیادی دارند.
- در هوش مصنوعی دستیابی به نتیجه در کوتاهترین زمان ممکن با بهرهوری حداکثری اتفاق میافتد در حالی که در هوش دیجیتالی دستیابی به اهداف در زمان به مراتب طولانیتری رخ میدهد.
هوش مصنوعی و هوش دیجیتالی بهگونهای هر دو به انسان وابستهاند. پس بهتر است با کسب علم، به چالش کشیدن مسائل جهان و حرکت به سوی چالشهای جدید، خلاقیت خود را شکوفا کنیم. پس از این شکوفایی میتوان با حرکت کردن به سمت هوشمندسازی، آیندهای بهتر را برای آیندگان رقم زد و جهان را به سمت جهانی هوشمند منطبق با شایستگی، خلاقیت و هوشی فراتر از هوش انسانی سوق داد.
سوالات متداول
هوش دیجیتالی چیست؟
هوش دیجیتالی در یک تعریف ساده، مجموعهای از تواناییهای اجتماعی، عاطفی و شناختی برای سازگاری با دنیای دیجیتالی و روبهرو شدن با چالشهای آن است. این هوش بهعنوان یک قابلیت انسانی شامل مجموعهای از شایستگیهای فنی، شناختی، فراشناختی، اجتماعیعاطفی و روشهای برقراری تعامل مؤثر در یک محیط فرهنگی یا اجتماعی است.
هوش مصنوعی چیست؟
هوش مصنوعی ( Artificial Intelligence) بهعنوان فناوری و مفهومی وسیعتر از یادگیری ماشین شناخته میشود. هدف اصلی هوش مصنوعی، تولید ماشینهای هوشمندی است که قادرند به شبیهسازی توانایی تفکر و رفتار انسانها بپردازند.
هوش مصنوعی با هوش دیجیتالی چه تفاوتی دارد؟
هوش مصنوعی بر شاخص هوش سرمایهگذار چیست؟ پایه عملکرد ماشینها، روباتها و به طور کلی سیستمهای بدون دخالت انسانها عمل میکند اما هوش دیجیتالی تا حد بسیار زیادی به انسانها وابسته است.
هوش مالی
هوش مالی(Financial IQ) دانش، اطلاعات و تواناییهای هر فرد در ثروت آفرینی، حل مسائل اقتصادی و مدیریت بحرانهای مالی را هوش مالی، یا در اصطلاح عامیانه “شَم اقتصادی” او میگویند.
رابرت کیوساکی، از برجستهترین ثروتمندان خودساخته که کتابهای او در حوزه هوش مالی، پرطرفدار هستند، هوش مالی را رفتار فرد با پول دانسته که بر پایه سه مفهوم سرمایه، بدهی و جریان مالی استوار است. نوع کسبوکار، میزان درآمد و سرمایه ثابت، مقدار پولی که ماهانه از حساب خارج میشود و از همه مهمتر مسیر و جریانی که این دو در آن حرکت میکنند نشاندهنده هوش مالیِ فرد است.
انواع هوش مالی :
هوش مالی، دارای ۵ جنبه و عامل برای موفقیت است که هیچکدام بر دیگری برتری ندارد و با تقویت همه آنها هوش مالیِ فرد بالا میرود.
۱. هوش مالی، در کسب درآمد بیشتر
۲. هوش مالی، در حفظ و نگهداری از پول
۳. هوش مالی، در برنامهریزی و بودجهبندی پول
۴. هوش مالی، در استفاده از پول
۵. هوش مالی، در پیشرفت در دانش مالی
۷ ویژگی شاخص افراد با هوش مالی بالا :
با توجه به عملکرد فرد در هرکدام از انواع هوش مالی که در بالا ذکر شد، فردی را دارای هوش مالیِ بالا میگویند که دارای خصوصیات زیر باشد:
درآمد غیرفعال چیست؟
درآمد غیرفعال چیست؟ در این آموزش در مورد درآمد غیر فعال و نحوه کسب آن و تفاوت آن با سایر درآمدها توضیح خواهیم داد. با ما همراه باشید.
فهرست مطالب و عناوین
درآمد غیرفعال چیست؟
درآمد غیرفعال شامل درآمد حاصل از اجاره ملک ، مشارکت محدود یا هر نوع شغل و کسب و کار دیگری است که هیچ فردی به طور فعال در آن مشارکت ندارد. معمولاً درآمد غیرفعال مشمول مالیات است.
برخی تحلیلگران درآمد پورتفولیو را به عنوان درآمد منفعل میدانند و بنابراین سود از معامله و سود سهام را درآمد غیرفعال محسوب میکنند.
درآمد غیرفعال برای به دست آوردن و حفظ نیاز به تلاش اندکی دارد یا هیچ تلاشی نیاز ندارد. هنگامی که یک کارمند تلاش کمی برای ایجاد درآمد انجام میدهد ، از آن به عنوان درآمد منفعل پیشرونده یاد میشود.
یک سرمایهگذاری با درآمد غیرفعال ، زندگی سرمایهگذار را از چند جهت سادهتر میکند ، به ویژه هنگامی که رویکرد عملی انتخاب میشود. چهار گزینه سرمایهگذاری با درآمد غیرفعال عبارتند از: املاک و مستغلات ، وام های همتا به همتا ، سهام سود سهام و صندوقهای شاخص.
این چهار گزینه سطوح مختلف ریسک و تنوع را پوشش میدهد.
مانند هر نوع سرمایهگذاری مالی ، سنجش بازده مورد انتظار یک فرصت درآمد غیرفعال در مقابل احتمال ضرر (ریسک) ضروری است.
درک درآمد غیرفعال
به طور خلاصه ، درآمد غیرفعال عبارت است از گردش پول در فواصل منظم و بدون نیاز به تلاش قابل توجه برای ایجاد آن.
سه نوع فعالیت منفعل وجود دارد:
جریان نقدی از طریق درآمد اموال ، از جمله سود مالکیت سرمایه ، اجاره از طریق مالکیت منابع مانند درآمد اجاره ، جریان نقدینگی از یک ملک یا هر املاک و مستغلات و از طریق تملک داراییهای مالی.
فعالیتهای مرتبط با تجارت ، که در آنها فردی در کسب و کار دیگری سرمایهگذاری میکند ، اما مشارکت عملیاتی نمیکند.
حق امتیاز ، یعنی پرداختهایی که توسط یک شرکت (دارای مجوز) به شرکت یا فرد دیگری (صاحب امتیاز) برای استفاده از مالکیت معنوی شرکت دوم (موسیقی ، فیلم ، کتاب) انجام شده است.
9 نقل قول از جان باگل سرمایه گذار بزرگ را بخوانید!
از افسانه و نبوغ جان باگل تنها کافی است به این مورد اشاره کنیم که او جزو تاثیرگذارترین سرمایهگذاران نیم قرن گذشته است. این سرمایهگذار بزرگ به عنوان بنیانگذار Vanguard و خالق صندوق شاخص بورس نیز شناخته میشود.
اما نبوغ او در حوزه سرمایهگذاری از کجا سرچشمه میگیرد؟ جان باگل از چنان شهرتی در میان سرمایهگذاران برخوردار است که هیچکس حاضر به از دست دادن نقل قولهای حیرتانگیز او نیست.
اگر همچنان در رابطه با نبوغ این افسانه سرمایهگذاری شک دارید، بهتر است بدانید که شاگردان تنها بعد از 10 تا 20 سال به سرمایهگذاران بزرگی تبدیل شدهاند. افرادی که سود هنگفتی را به جیب زدهاند.
به همین خاطر است که به هیچ عنوان نباید نقل قولهای او را از دست داد.
نقل قول هایی هوشمندانه از جان باگل
هنگامی که جان باگل نخستین بار با صندوق شاخص جدید خود با درصد سود -3.52 درصد پا به صحنه گذاشت، مورد تمسخر همگان قرار گرفت. جالب است بدانید این حرکت جان باگل در دوره خود به «حماقت باگل» شهرت داشت. با این حال این صندوق با سرمایهای بالغ بر 260 میلیارد دلار به عنوان شگفتی بزرگی در جریان است.
در رابطه با صندوقهای سرمایه گذاری همه بهخوبی میدانستند که چگونه باید از سایر سهمها پیشی گرفت؛ تنها کافی بود که یک مدیر هوشمند انتخاب کنند. مدیری که بهخوبی بداند چه زمانی بهترین فرصت برای خرید یا فروش سهامهاست.
جان باگل انقلابی در این دیدگاه به وجود آورد. او رویکردی دیگر را برای پیشی گرفتن از رقبا پیش گرفت و بدین ترتیب تحولی شگرف در صنعت سرمایهگذاری به وجود آورد. با ما و نقل قولهای خواندنی جان باگل همراه باشید.
1. متنوع سازی 
«در انبار به دنبال سوزن نباشید، تنها کافی است انبار کاه را بخرید!»
این جمله خلاصه حرکت باگل در برخورد با صندوقهای سرمایهگذاری است. او به جای استخدام یک مدیر خرید کل صندوق را در پیش گرفت.
2. هزینه ها
«کنایه غمانگیزی در میان ما سرمایهگذاران وجود دارد. ما بهای آنچه را که برای آن هزینه زیادی میکنیم دریافت نمیکنیم، بلکه دقیقاً همان چیزی را دریافت میکنیم که هیچ بهایی بابت آن نپرداختهایم.»
به عبارت دیگر هر دلاری که شما از پرداخت هزینه برای استخدام یک مدیر آگاه و باتجربه امتناع میکنید، برای خودتان بازدهی دارد و نه مدیر استخدام شده. این نقل قول باگل درست در جایی مقابل شعارهای بازاریابان قرار دارد:
آنچه را به دست خواهید آورد که بابت آن هزینه کرده باشید.
3. زمان بندی بازار 
«این ایده که برای ورود و خروج سرمایه گذاران به بازار بورس زنگ به صدا در میآید، قابل اعتماد نیست. با وجود 50 سال سابقه در این حوزه کمتر شخصی را میشناسم که با در نظر گرفتن این هیاهوها به موفقیت دست یافته باشد»
افرادی که زمانی ایده آل برای سرمایه گذاری در بازار تعیین میکنند، این کار را تنها برای جلب توجه دیگران و پیدا کردن طرفداران زیاد انجام میدهند.
«بزرگترین مشکل ناشی از زمان بندی سرمایه گذاری تفاوت بازده سرمایه گذاران نسبت به جریان بازار است. این فرایند برای بسیاری از افراد تنش زا تلقی میشود.»
عمده ترین ایراد علمی وارد به زمان بندی این است:
زمان بندی زمانی که تعداد زیادی از سرمایه گذاران به طور همزمان به بازار وارد یا از آن خارج میشوند دیگر کارکردی ندارد. محبوبیت بیش از حد چنین سیستم پایانی جز سقوط نخواهد داشت.
4. حجم معاملات 
«طی سالهای اخیر معاملات سالانه سهام (که به دلیل هزینههای معاملات ارزش منفی برای معاملهگران دارد) ارزشی برابر با 33 تریلیون دلار داشته است. اما زایش سرمایه (به معنای هدایت سرمایه در بخشهایی مانند مشاغل جدید، تکنولوژیهای بیمانند، پیشرفتهای پزشکی و تجهیزات مدرن ارزشی بالغ بر 250 میلیارد دلار داشته است. به عبارت دیگر 99.2 درصد از معاملات بازار را گمانهزنی در رابطه با بورس و 0.8 درصد دیگر آن را هدایت سرمایه در بخشهای ساخت و ساز تشکیل میدهد.
به زبان سادهتر جان باگل بیان میکند بیش از 99 درصد از فعالیتها در والاستریت صرف معاملات ساده شده و تنها کمتر از یک درصد از این معاملات با هدف خلق ایدههای نو سرمایه گذاری میشود. این نقل قول یک تفسیر غمانگیز در رابطه با صنعت سرمایه گذاری است.
5. صندوق های شاخص
«استفاده از دادههای صندوقهای شاخص راهکاری ایده آل برای آگاهی از نرخ بازدهی بازار است. این دادهها بدون هیچ گونه تلاش و با حداقل هزینه به دست می آیند. صندوقهای شاخص ریسک ناشی از خطای فردی را از بین میبرند و تنها ریسک ناشی از بازار را باقی میگذارند.
آخرین نکته مهمی که جان باگل در این خصوص بیان میکند به شرح زیر است:
«همواره این ریسک وجود دارد که بورس سرمایه گذاران را با خسارتهای کوتاه مدت مواجه کند. به همین خاطر است که من بخش اعظمی از نمونه کارهای خود را در صندوقهای اوراق قرضه نگهداری میکنم.»
6. سرمایه گذاری ساده 
«سرمایهگذاری آنقدر دشوار نیست که شما تصور میکنید. به منظور موفقیت در سرمایهگذاری تنها کافی است که چند کار درست را انجام دهید و دست به اشتباهات جدی نزنید.»
این جمله شاید در نگاه اول کلیشهای به نظر برسد، اما محال است جان باگل چالشهایی را که در سرمایه گذاری با آن مواجه هستیم، نادیده بگیرد. اگر به دنبال لیستی از «چند کار درست» هستید، به موارد زیر توجه کنید:
مدیریت احساسات، خودداری از طمع، کنترل هزینهها، متنوعسازی سرمایهگذاریها، صبور بودن و نگرش طولانیمدت داشتن، کنترل ریسک، برخورداری از برنامهای بلندمدت و مواردی از این دست.
7. زمان و صبوری
«زمان دوست شما و شوق بیش از حد دشمن شماست»
8. ریسک بازار سهام
«اگر تصور از دست دادن 2 درصد از سهام خود در بازار برای شما مشکل است، بنابراین بهتر است که در بورس سرمایهگذاری نکنید.»
9. اعتماد کردن به دلالان
«دشواری فهماندن چیزی به فردی که کوچکترین شانسی برای فهم آن به شما نمیدهد، شگفتآور است.»
دیدگاه شما