رشد بورس به چه عواملی بستگی دارد؟


رشد پایدار بورس با تکیه بر تحلیل محوری

بازار سرمایه طی سال جاری روزهای پرچالشی را پشت سر گذاشته و در طول این مسیر ناهموار، سرمایه اصلی خود یعنی اعتماد سهامداران را از دست داده است. در طول این مدت نوسانات نرخ ارز، سیاست‌های دستوری دولت و دخالت‌های مستقیم و غیرمستقیم در عرضه سهام، تغییر و تحول مکرر در مقررات معاملاتی، ابهام در فضای سیاسی داخلی و بین المللی و مواردی از این دست، معاملات در بازار سرمایه را با شوک مواجه و معامله گران را نسبت به دورنمای بازار بدبین کرده است. با این حال تحلیلگران بازار سرمایه بر این باورند که در صورت افزایش تحلیل محوری در معاملات و حاکم شدن نگاه عقلایی، بورس می‌تواند مسیر رو به رشدی را در پیش بگیرد. به ویژه آنکه اغلب متغیرها از جمله قیمت‌های جهانی کامودیتی‌ها، نرخ ارز و گزارش‌های ۹ ماهه شرکت‌ها، چشم انداز مثبتی را ترسیم می‌کنند. در همین حال سازمان بورس نیز با تغییر در دامنه نوسان نمادها و کاهش ریسک سرمایه‌گذاری دست‌کم برای کوتاه‌مدت از ریزش‌های بزرگ شاخص جلوگیری کرده است.بازار سرمایه در حالی هفته جاری را به پایان برد که شاخص کل همچنان با افت مواجه بود. با این حال متوسط ارزش معاملات بازار روند رو به رشدی را در پیش گرفته است. اگرچه اغلب سهامداران حقیقی در این روزها فروشنده بوده‌اند و به نوعی نوسانگیری کرده‌اند اما با این حال ناظران بازار عنوان می‌کنند مادامی که فروشندگان برای سهام خود خریدار می‌یابند و معاملات خرید و فروش انجام می‌شود می‌توان گفت بازار پویا و زنده است. در همین حال بررسی‌ها نشان از دپو شدن پول در صندوق‌های سرمایه‌گذاری دارد که می‌تواند به معنای عدم خروج نقدینگی از بازار سرمایه و نکته‌ای امیدوارکننده باشد. از همین رو تحلیلگران بازار سرمایه تاکید می‌کنند در صورتی که ابهاماتی نظیر سرنوشت بودجه سال ۱۴۰۰ و آینده برجام مشخص شود، بازار سرمایه نیز مسیر خود را بازخواهد یافت. به ویژه آنکه به گفته کارشناسان، نرخ دلار نیز در محدوده‌های کنونی تثبیت می‌شود و به کمتر از رقم ۲۲ هزار تومان نخواهد رسید. در کنار این عوامل، متغیرهایی نظیر نرخ کامودیتی‌ها- که تاثیر بسیاری بر صنایع اصلی و صادرات‌محور بازار سرمایه ایران دارند- و عملکرد امیدبخش شرکت‌ها نوید روزهای خوبی را برای بورس می‌دهد. با این حال اثرگذاری مثبت تمامی این عوامل به پرهیز معامله‌گران از داد و ستدهای هیجانی و رشد نگاه تحلیل‌محور در میان سهامداران بستگی دارد.
بهبود بازار در صورت عبور از هیجان
یک کارشناس بازار سرمایه معتقد است که بازار سرمایه در کف قیمتی قرار دارد و اگر عقلانیت به بازار برگردد قطعا روند مثبتی خواهد داشت. کوروش شمس با اشاره به ارزندگی قیمت سهام گفت: در شرایط فعلی قیمت‌ها بر اساس مفروضات امروز مناسب است و جای رشد زیادی دارد. وی افزود: بازار به حدی ارزنده است که قطعا هر سهامداری با تصمیم‌گیری درست می‌تواند در بازه زمانی بلندمدت سود خوبی به دست بیاورد. شمس بیان کرد: برخی سهامداران سرمایه‌گذاری کوتاه‌مدت را در بازار سهام پیش گرفتند و در شرایطی که بازار منفی است اقدام به نقدشوندگی سرمایشان می‌کنند به همین منظور فشار فروش در بازار زیاد شده است.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه شنیده‌ها حاکی از اعمال محدودیت برای حقوقی‌ها است آیا این موضوع صحت دارد؟ گفت: خیر چنین موضوعی درست نیست. بازار سرمایه بازاری بر مبنای تعادل است که اعمال محدودیت برای بخش خاصی معنی ندارد.
شمس با اشاره به صنایع برتر در بازار سرمایه به عصرمالی گفت: بازار به حدی ارزنده است که نمی‌توان گفت تنها چند صنعت خاص پیشتاز هستند. بهتر است سهامداران پرتفوی خود را متشکل از سهم‌های EPS محور قرار دهند یا شرکت‌هایی که نسبت قیمت به سودی که در مجمع تقسیم می‌کنند مناسب باشد بهتر است.
تاثیر رشد قیمت دلار نیمایی بر بازار
در همین حال هومن عمیدی دیگر کارشناس بازار سرمایه بر اثرگذاری رشد نرخ دلار نیمایی روی روند معاملات بازار تاکید کرده است. او با اشاره در این باره تصریح کرد: با اطمینان خاطر می‌توانیم بگوییم تا انتهای سال رشد بورس به چه عواملی بستگی دارد؟ ۹۹ نرخ دلار نیمایی بین ۲۵ تا ۲۷ هزار تومان خواهد ماند و اگر بخشنامه بانک مرکزی برای شرکت‌ها بیاید و به دلیل تغییر نرخ ارز نیمایی، نرخ ارز نیز تغییر می‌کند که این امر روی سهام فلزی و پتروشیمی موثر است. عمیدی افزود: این افزایش نرخ دلار نیمایی سیگنالی به بازار است در جهت رفع نگرانی که در بازار به علت افت دلار بود. این کارشناس بازار سرمایه بیان کرد: نرخ دلار نیمایی قبلا نیز در این محدوده بوده و هم‌اکنون نیز بالاتر از این قیمت نمی‌رود، ولی ۲۵ هزار تومان در دلار نیمایی به مبنای تعریفی از نرخ ۳۰ هزار تومان برای ارز است، مگر اینکه اتفاقی برای برجام پیش آید. عمیدی در پاسخ به این سوال باشگاه خبرنگاران جوان که افزایش نرخ دلار نیمایی روی چه صنایعی اثرگذار است، بیان کرد: این امر روی شرکت‌های صادرات‌محور موثر است مثل، فولاد مبارکه، فملی و بقیه پتروشیمی‌ها که باید از این به بعد صادراتشان را با این نرخ دلار محاسبه کنند. این کارشناس بازار سرمایه در خصوص اینکه چرا با وجود افزایش نرخ دلار، قیمت نفت و سهام کامودیتی هنوز بازار بورس منفی است؟ اظهار کرد: تصمیمات اخذشده ناقص است، دامنه نوسان نامتقارن کار بسیار درستی است، ولی اجازه حرکت بازار را گرفته است. اول بحث بازارگردان‌ها است که باید دستورالعمل بازارگردانی بازبینی شود. ظرفیتی که برای بازارگردانی مشخص شد، فعال نشده و باید بازارگردان‌ها را مکلف به بازارگردانی متعهدشده کنند. عمیدی در ادامه تصریح کرد: همیشه بعد از چند روز که بازار رشد می‌کند، عده‌ای برای شناسایی سود از بازار خارج می‌شوند و به نوسانگیری می‌پردازند و هم‌اکنون نوسانگیری با اینکه دامنه نوسان نامتقارن شده کاهش یافته، ولی هنوز برای نوسانگیری حقوقی و حقیقی‌ها سهم را می‌فروشند‌. همچنین در انتهای سال یکسری از شرکت‌ها برای تامین مالی نیاز به فروش بخشی از سهام خود دارند و این فشار فروش‌ها سنگین نیست. این کارشناس بازار سرمایه در ادامه بیان کرد: بعد از یک رشد مناسب روی شاخص تا ۱۲۶۰ هزار واحد، طبیعی است، شاخص چند روز منفی شود، ولی نباید ادامه‌دار باشد. مسوولان بورس و نهاد ناظر باید پیگیری کنند و حتی معاملات حقوقی که باعث آسیب به سهم می‌شوند را ابطال کنند. وی در پایان اظهار کرد: اگر قرار است بازار را به سمت مثبت سوق دهند، تنها با دستورالعمل دامنه نوسان اتفاق نمی‌افتد چراکه صرفا چند روز اثرگذار است، باید در کنار آن بحث حجم مبنا، فشار فروش حقوقی‌ها و قوانین اشتباه بازارگردانی را اصلاح کنند و بازارگردان‌ها باید متعهد باشند.
تکرارشوندگی دوره‌های رونق و رکود
ابراهیم سماوی دیگر کارشناس بازار سرمایه هم در توصیه به سهامداران گفت: به ارزندگی سهام شرکت‌ها و نیز صنایع مختلف توجه کنند و به اخبار منفی وزن زیادی ندهند. وی در بررسی شرایط فعلی بازار سرمایه گفت: در این خصوص باید به ماه‌های گذشته رجوع کنیم. در چند ماه قبل با رشد چند ۱۰درصدی و بعضا چند ۱۰۰درصدی در بسیاری از سهم‌های بازار سرمایه رو‌به‌رو بودیم. در آن دوره عمده سرمایه‌گذارانی که به بازار وارد شده بودند، تجربه کافی در این حوزه نداشتند. این گروه عمدتا به اخبار و بازدهی‌های مثبتی که در آن دوره خاص وجود داشت، بیش از حد واکنش نشان می‌دادند. سماوی اضافه کرد: اما از اواسط مرداد که بازار در مسیر ریزش قرار گرفت که البته هنوز هم با روند کمابیش ریزشی آن مواجه هستیم. در این مسیر، سازمان بورس و نهادهای وابسته با ابزارهایی مانند توسعه بازارگردانی، انتشار اوراق تبعی و اخیرا تغییر دامنه نوسان به طور نامتقارن در هدایت و برقراری تعادل در بازار تلاش زیادی کردند. وی با اشاره به ریزش‌های اخیر بازار تصریح کرد: به نظر من یکی از مهم‌ترین علل این روند در وزن‌دهی سرمایه‌گذاران به خصوص تازه‌واردان به رویدادهای منفی اخیر است. بر این اساس، توصیه می‌کنم سرمایه‌گذاران برای جلوگیری از آسیب‌های احتمالی حتما بر اساس تحلیل و ارزندگی سهم‌ها به خرید و فروش بپردازند. این کارشناس بازار در ادامه اظهار کرد: در چند ماه اخیر، بسیاری از سهم‌ها با ریزش‌های زیادی مواجه بودند که قطعا در این قیمت‌ها نباید فروخته شوند.
همچنین در نظر داشته باشید که بسیاری از سهم‌ها کامودیتی‌محور هستند. در بررسی بازارهای جهانی، روند رو به رشد بازارهای مرتبط به این کامودیتی‌ها قابل مشاهده است. این موضوع می‌تواند روی فروش شرکت‌ها اثرگذار باشد. سماوی در گفت و گو با پایگاه خبری بازار سرمایه (سنا) و به سرمایه‌گذاران توصیه کرد از هیجانات دوری کنند و افزود: بازار همیشه ریزشی نیست، بلکه بازار سرمایه همواره دوره‌های زمانی مختلفی دارد. براین اساس، به طور قطع مانند گذشته با دوره‌های رشد و رونق مجدد رو‌به‌رو خواهیم بود. مدیر تحلیل گروه صنعتی و معدنی امیر با مثبت دانستن گزارش‌های ۹ماهه منتشرشده شرکت‌ها بیان کرد: در مقایسه با گزارش‌های ۹ ماهه سال قبل، بسیاری از شرکت‌ها EPS پیش‌بینی خود را برای سال جاری منتشر کردند، براین اساس می‌توانیم با در نظر گرفتن نسبت‌هایی مانند نسبت P/E دریابیم که در بازار فعلی هنوز سهم‌های ارزنده وجود دارند. وی با اشاره به وجود برخی ابهامات موجود گفت: مساله برجام و تاثیرگذاری آن بر قیمت دلار و قیمت سهام، همچنین برخی نکات در خصوص بودجه دولت مواردی هستند که برطرف شدن آنها در کنار دیگر مسائل می‌تواند به رشد اسمی شرکت‌ها کمک کند.

تغییرات نرخ ارز و تاثیر آن بر بازار بورس

نرخ دلار، تاثیری پذیری و تاثیرگذاری

در این مقاله به بررسی تاثیر نرخ ارز بر بازار سرمایه می‌پردازیم. نرخ ارز را می‌توان ارزش برابری یک واحد پول خارجی در برابر پول داخلی دانست. برخی معتقدند اقتصاد ایران «دلاریزه» ‌است. یعنی دلار بیش از آنچه باید بر تحولات اقتصادی و بازارهای مالی کشور تاثیر می‌گذارد. حتی آنقدر دایره این تاثیرگذاری زیاد است که بسیاری از سیاسیون برای به دست آوردن رای مردم، کاهش ارزش دلار در برابر ریال را به عنوان شعار اصلی انتخاباتی خود برمی‌گزینند.

تاثیر بحران ارزی به غیر از اقتصاد خرد و زندگی روزمره شهروندان، بازارهای مالی مانند بورس را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. بسیاری از تحلیل‌گران و سهامداران خرد و کلان، بدون توجه به سایر شاخص‌های اقتصادی و تحلیل‌های بورسی، تنها و تنها چشم به قیمت دلار دوخته‌اند. قیمتی که در سال‌های گذشته بارها و بارها تغییرات گسترده‌ای را تجربه کرده و روی ثبات به خود ندیده است.

در ادامه علاوه بر مرور سیاست‌های اقتصادی کشور برای کنترل و مدیریت بازار ارز، به عواملی می‌پردازیم که باعث گرانی و ارزانی این شاخص مهم اقتصادی می‌شوند و در آخر نیز تاثیر نرخ ارز بر بورس را توضیح می‌دهیم.

در این مطلب عناوین زیر را بررسی خواهیم کرد:

نظام ارزی شناور و ثابت

قبل از پرداختن به تاثیر نرخ ارز بر بازار سرمایه، لازم است نظام ارزی کشور را بشناسیم. مدیریت اقتصاد در ایران دستوری است. ممکن است بارها از تریبون‌های رسمی صحبت از اقتصاد آزاد شنیده باشید و چیرگی بازار بر زندگی مردم اما واقعیت چیز دیگری است.

وجود نهادهای حاکمیتی و دولتی در تبیین سیاست‌های اقتصادی و تسلط دولت و شبه دولتی‌ها بر بنگاه‌های صنعتی و تولیدی گواه اقتصادی بسته است. بانک مرکزی و شورای پول اعتبار در کنار نهادهای دیگر مانند تعزیرات و شورای هماهنگی اقتصادی و … نظام اقتصادی کشور را روزانه کنترل می‌کنند.

در بحث کنترل نرخ ارز نیز دو راهکار وجود دارد. اول نظام ارزی شناور است. خلاصه‌اش می‌شود تعیین نرخ ارز بر اساس تقاضای بازار. در این نظام بانک مرکزی دخالتی بر تعیین نرخ ارز ندارد بلکه عرضه‌کنندگان و تقاضاکنندگان واقعی ارز یعنی صادرکنندگان واردکنندگان بر اساس نیاز خود بازار ارز را کنترل می‌کنند.

ممکن است در این میان سفته‌بازها هم تاثیرگذار باشند اما اگر روند سالمی بر اقتصاد حکمفرما شود، تاثیر چندانی بر نرخ ارز ندارند. پس در نظام شناور، بازار ارز وجود دارد که در اختیار صادرکنندگان و واردکنندگان است. اگر تراز تجاری کشور (نسبت میزان صادرات به واردات) مثبت باشد، قیمت ارز رو به کاهش می‌رود. این امر به تولید ناخالص داخلی کشور و قدرت صنایع مولد بستگی دارد.

اما اگر تراز تجاری منفی باشد، مازاد تقاضای ارز منجر به افزایش نرخ ارز می‌شود. بر اساس مبانی نظری فرض می‌شود در این حالت تراز تجاری با مکانیسم تعدیل نرخ ارز همیشه در تعادل است. بنابراین در نظام ارزی شناور به جهت وجود تعادل در تراز تجاری، دارایی‌های خارجی بانک مرکزی و در نتیجه پایه پولی تغییر نمی‌کند.

در نظام ارزی ثابت اما بانک مرکزی است که نرخ ارز را کنترل و اعلام می‌کند. مثل تجربه نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی در دولت دوم روحانی. در نظام ارزی ثابت بانک مرکزی مجبور است برای کنترل بازار ارز و جوابگویی به تقاضای مازاد، دارایی‌های خارجی خود را در بازار عرضه کند. سیاستی که امروز برای تیم اقتصادی دولت حسن روحانی گران تمام شده است! اما تجربه ارز ۴۲۰۰، برای اولین بار در دولت روحانی اتفاق نیفتاد و سابقه‌ای ۴۰ ساله دارد. در دهه ۷۰ و ۸۰ نیز بازار ارز در سیطره بانک مرکزی و نرخ‌های تصویبی بود. تجربه شکست‌خورده‌ای که بار دیگر آزمایش شد.

در بازار ثابت، میزان دخالت بانک مرکزی وابسته به میزان دارایی‌های خارجی است. به همین دلیل است که در روزهای تحریم، با کاهش دارایی‌های بانک مرکزی و ورود سخت دلار به کشور، بازار ارز منفجر شد.

نظام ارزی ایران را چیزی بین شناور و ثابت در نظر می‌گیرند. یعنی نه دخالت صرف بانک مرکزی قیمت ارز یا تعیین می‌کند و نه بازار اما روشن است که کفه تاثیر نهادهای دولتی بر تعیین نرخ ارز در اقتصاد ایران سنگین‌تر است.

عوامل تاثیرگذار بر افزایش نرخ ارز

قبل از این که تاثیر نرخ ارز بر بازار سرمایه را بررسی کنیم، لازم است بدانیم نرخ ارز تحت تاثیر چه عواملی تغییر می‌کند. عوامل تاثیرگذار بر تغییر نرخ ارز در ایران را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: اول عواملی که در باقی اقتصادهای دنیا نیز دیده می‌شود و دوم عوامل مختص ایران. ناگفته پیدا است عوامل دوم همه و همه به شرایط سیاسی و نظام تحریم‌ها برمی‌گردد.

در ادامه به بررسی عوامل تاثیرگذار بر افزایش نرخ ارز در اقتصاد ایران می‌پردازیم:

  • کسری بودجه و استقراض از بانک مرکزی: کسری بودجه ترکیبی تکراری در ادبیات سیاسی کشور است. کسری بودجه یعنی بیشتر شدن خرج دولت از دخل آن! در این هنگام و برای جبران کسری راه‌های مختلفی وجود دارد. مثلا گرفتن مالیات بیشتر از صنایع و مردم. یا فروش اوراق قرضه. البته در اقتصادی که اعتماد مردم به حاکمیت در آن کمرنگ باشد، اوراق قرضه به فروش نمی‌رود و از طرف دیگر مالیات هم به روش‌های مختلف دور زده می‌شود. راه آخر استقراض از بانک مرکزی و چاپ پول است. که افزایش نقدینگی و تورم را در پی دارد و منجر به کاهش ارزش پول ملی و بالا رفتن نرخ ارز می‌شود.
  • تراز تجاری منفی: همانطور که توضیح دادیم، تراز تجاری منفی یعنی پیشی گرفتن واردات از صادرات. در این زمان تقاضا برای دریافت ارز زیاد می‌شود و به دلیل کمبود، قیمت بالا می‌رود. در نظام‌های اقتصادی تک‌محصولی مانند ایران که متکی به فروش نفت است، تراز تجاری منفی اتفاق دور از ذهنی نیست.
  • کاهش ارزش پول ملی و نگهداری ارز: وقتی بنیان‌های اقتصادی کشور متزلزل شود و ارزش پول ملی سقوط کند، مردم راهی ندارند جز ورود به بازارهای کاذب مانند ارز. خرید ارز برای حفظ ارزش پول و نگهداری آن در خانه‌ها موجی را به وجود می‌آورد که منجر به افزایش نرخ ارز می‌شود.
  • فرار سرمایه به خارج: وقتی اوضاع اقتصادی به هم می‌ریزد و بازار بی‌ثبات است، سرمایه‌گذار رغبتی برای سرمایه‌گذاری و تولید ندارد. فرار سرمایه به خارج و از طرف دیگر کاهش تولید و به تبع آن افت تولید ناخالص داخلی، مانند یک زنجیره نرخ ارز را تغییر می‌دهند.
  • قوانین و مقررات ارزی: تغییر روزانه مقررات ارزی و سردرگمی صادرکنندگان و واردکنندگان و مردم، عامل دیگر افزایش نرخ ارز است. نمونه‌اش آشفته بازار ارز نیمایی و ارز ۴۲۰۰ تومانی و تحت فشار گذاشتن تولیدگران برای پس دادن ارزهای دولتی.
  • انتظارات تورمی و افزایش تورم: بارها درباره تورم نوشته‌ایم. مادامی که تورم به عنوان یک معضل در اقتصاد کشور وجود داشته باشد، هیچ برنامه اصلاحی موفق نخواهد شد. انتظارات تورمی ( انتظار مردم برای افزایش قیمت‌ها) و به دنبال آن افزایش تورم، کاهش ارزش پولی ملی را در پی دارد. این کاهش رابطه‌ای معکوس با ارزش نرخ ارز دارد.
  • تحریم و روابط خارجی: اقتصاد ایران بیش از ۴۰ سال درگیر تحریم بوده است. این تحریم‌های بین‌المللی گاهی افزایش پیدا کرده‌اند و گاهی در سایه توافقات موقت کاهش یافته‌اند. در دو دهه گذشته با بالا گرفتن تنش بین ایران و قدرت‌های جهانی بر سر پرونده هسته‌ای، تحریم به عنوان یک معضل بزرگ در اقتصاد ایران ظهور کرده و کاهش رابطه با کشورهای خارجی، محدود شدن اقتصاد، کاهش فروش نفت، افت درآمد دولت، افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی را به دنبال داشته است.

عوامل تاثیرگذار بر کاهش نرخ ارز

اما چه عواملی باعث کاهش نرخ ارز می‌شود؟ در سال‌های گذشته اتفاق افتاده که نرخ ارز یک شبه در بازار داخلی سقوط کرده است. نمونه‌اش بعد از توافق برجام یا شوک بعد از اعلام نرخ رسمی ارز در دولت دوم روحانی. اما این اتفاق روند با ثباتی را تجربه نکرده‌است.

از مهمترین عوامل کاهش نرخ ارز می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • ثبات اقتصادی و سیاسی: مهمترین عامل کاهش نرخ ارز در اقتصاد ایران ثبات سیاسی و اقتصادی است. زمانی که رابطه کشور با قدرت‌های خارجی بهبود یافته، به سرعت تاثیر خود را در بازار ارز به جای گذاشته است.
  • افزایش تولید ناخالص داخلی: تولید ناخالص داخلی ارزش ریالی همه کالاها و خدمات تولید شده در اقتصاد کشور است. هرچه تولید ناخالص داخلی افزایش پیدا کند، به تبع آن درآمد سرانه شهروندان افزایش یافته و کیک اقتصادی بزرگ‌تر می‌شود. اتفاقی که به دنبال خود رشد اقتصادی را در پی دارد. همه این عوامل به ارزش پول ملی یک کشور اضافه می‌کنند.
  • پیشرفت تکنولوژی و افزایش بهره‌وری: پیشرفت تکنولوژی و استفاده از صنایع مدرن بهره‌وری را در اقتصاد کشور افزایش می‌دهد. اتفاقی که موجب رشد تولید و بنگاه‌های صنعتی می‌شود.
  • افزایش قیمت نفت: درست است که برخی تمام مشکل اقتصاد ایران را به گردن نفت می‌اندازند اما همچنان افزایش فروش و قیمت نفت می‌تواند باعث کاهش نرخ ارز شود. البته در صورتی که پول حاصل از فروش نفت در صنایع مولد سرمایه‌گذاری شود. اگر پول نفت به سمت واردات برود، ممکن است در کوتاه‌مدت وضعیت مناسب جلوه کند اما در بلندمدت به طور قطع باعث کاهش ارزش پول ملی، کاهش ارزش تولید ناخالص داخلی و نهایتا افزایش نرخ ارز می‌شود. اتفاقی که در دولت‌های اول و دوم محمود احمدی‌نژاد رخ داد. افزایش یک باره قیمت نفت و سرازیر شدن درآمد نفتی به کشور به سمت واردات سرازیر شد. این اتفاق نتیجه‌اش را در دولت دوم احمدی‌نزاد به صورت تورم روزافزون و افزایش رشد بورس به چه عواملی بستگی دارد؟ نرخ ارز نشان داد.

تاثیر نرخ ارز بر بازار سرمایه

بازارهای مالی به هم پیوستگی دارند. یعنی تغییر در یک بازار، باعث تغییر در بازار دیگر می‌شود. این اتفاق را اثر سرریز می‌نامند؛ اثر ثانویه‌ای که به دنبال وقوع اثر اولیه ظاهر می‌شود اما ممکن است به مراتب دورتر از رویداد اولیه اتفاق بیفتد.

سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا تغییرات نرخ ارز بر بازار سرمایه اثرگذار است؟ پاسخ به این سوال آسان نیست. نظریه‌های متفاوتی در این زمینه وجود دارد. برخی معتقدند افزایش نرخ ارز باعث افزایش ارزش سهام شرکت‌های بورسی می‌شود و شاخص را بالا می‌کشد.

برخی نظر عکس دارند و معتقدند رابطه بین شاخص بازار سرمایه و نرخ ارز، معکوس است. عده‌ای دیگر اما این دو بازار را مستقل از هم می‌دانند و مخالف دو گروه اول هستند.

دیدگاه جریان‌گرا

قیمت سهام یک شرکت در حالت تعادلی، نشانگر توانمندی‌های اقتصادی و تولیدی آن است. نرخ ارز می‌تواند در کانال‌های مختلفی از جمله ترکیب دارایی، محصولات صادراتی، هزینه خدمات ارزی، تهیه مواد اولیه و … بر آن تاثیرگذار باشد.

جریان‌گراها معتقدند رابطه بین نرخ ارز و بازار سرمایه، رابطه مستقیمی است. یعنی با افزایش نرخ ارز، شاخص بازار سرمایه نیز رشد می‌کند.

بر اساس نظریه آن‌ها، کاهش ارزش پول ملی باعث رقابتی‌تر شدن و افزایش کالای داخلی می شود و در نتیجه صادرات را بیشتر می‌کند. افزایش صادرات و تولید هم ارزش سهام شرکت‌های بورسی را بالا می‌برد.

اما مخالفان این نظریه سوال‌هایی مطرح می‌کنند که ممکن است اصل نظریه را زیر سوال ببرد. آن‌ها از تاثیر افزایش قیمت مواد اولیه می‌پرسند. و مهم‌تر از آن شرکت‌هایی که تولیدات آن‌ها اصلا صادراتی نیست.

در بازار سرمایه برخی شرکت‌ها مانند شرکت‌های پتروشیمی یا فولادی بازار بین‌المللی دارند اما برخی صنایع و موسسات کوچک‌تر نه. اوضاع آن‌ها با افزایش نرخ ارز چگونه خواهد شد؟

مطمئنا با افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی و افزایش قیمت مواد اولیه، تولیدات غیر صادراتی متحمل هزینه گزافی خواهند شد. پس رشد یکپارچه با افزایش نرخ ارز به سختی قابل پذیرش است.

دیدگاه سهم‌گراها

سهم‌گراها به طور کلی رابطه بین نرخ ارز و ارزش سهام را برعکس می‌دانند. بر اساس نظریه آن‌ها کاهش ارزش سهام شرکت‌های بورسی منجر به کاهش نرخ بهره و نهایتا خروج سرمایه از کشور می‌شود و تقاضا برای دریافت ارز خارجی را افزایش می‌دهد. این اتفاق یعنی افزایش تقاضای دریافت ارز سبب می‌شود نرخ ارز رشد کند. در شرایط رکود اقتصادی، رخ دادن این وضعیت محتمل‌تر است.

دیدگاه خنثی

دیدگاه سوم اما رابطه‌ای معنادار بین تغییرات نرخ ارز و بازار سهام متصور نیستند. آن‌ها معتقدند وابسته به شرایط اقتصادی، ممکن است تغییرات نرخ ارز سبب بهبود شرایط بازار یا افت آن شود.

سخن آخر

در علم اقتصاد پایین نگه‌داشتن ارزش پولی یک کشور، در صورتی می‌­تواند به بهبود وضعیت اقتصادی آن کشور بیانجامد که تولیدات آن از حالت تک‌محصولی خارج شود تا کشورهای دارای واحد پول قدرتمندتر برای خرید کالاهای کشور مذکور ترغیب شوند. این تئوری، سیاست کشور چین در سالیان گذشته برای تصاحب بازارهای جهانی بود که تا حد بسیار زیادی با موفقیت پیاده‌­سازی شد و کالاهای چینی بازارهای جهانی را تصاحب کردند. اما در کشورهای تک‌محصول نظیر اقتصاد نفت‌ محور ایران، تضعیف پول ملی نه تنها باعث افزایش صادرات نمی­‌شود، بلکه در صورت عدم مدیریت صحیح به دلیل افزایش تورم، به کاهش قدرت خرید اقشار مختلف خواهد انجامید. به همین دلیل است که دولت­‌های مختلف با اتخاذ سیاست­‌های ضد تورمی در جهت افزایش قدرت پول ملی برمی‌­آیند که البته این سیاست نیز در زنجیره به هم پیوسته­ علم اقتصاد افزایش بیکاری و رکود را به دنبال دارد.

از طرف دیگر هنوز اتفاق نظری بابت تاثیر نرخ ارز بر بازار سرمایه وجود ندارد. تجربه نشان داده در بیشتر موارد، افزایش نرخ ارز و به تبع آن افزایش انتظارات تورمی، باعث رشد شاخص بورس شده است. هرچند امروز بازار سرمایه اوضاعی متفاوت را تجربه می‌کند. یعنی قیمت بعضی سهم‌ها، حتی با دلار ۱۰ هزار تومانی هم توجیهی ندارد.

پیش بینی بورس روزهای آینده/ بازار سرمایه بالاخره رشد می‌کند؟

پیش بینی بورس روزهای آینده/ بازار سرمایه بالاخره رشد می‌کند؟

به گزارش خبرگزاری رضوی، شاخص کل بورس تهران در آخرین روز کاری هفته گذشته یعنی ۱۲ مهر ماه معادل یک میلیون و ۳۱۳ هزار واحدی بود و این هفته به یک میلیون به سطح یک میلیون و ۳۱۹ هزار واحدی رسید و توانست رشد ۰٫۴۵ درصدی را ثبت کند.
شاید این رشد باتوجه به ریزش‌های اخیر بازار رقمی نیست و نمی‌تواند جوانه امید را در دل سهامداران زنده کند ولی در بلندمدت این روند می‌تواند عامل افزایش اعتماد سهامداران باشد. از سوی دیگر شاخص هم‌وزن برخلاف هفته‌های اخیر نوسان چندانی نداشت و در همان محدوده هفته قبل یعنی ۳۸۰ هزار واحدی ماند.
شاخص کل از ابتدای فروردین ۱۴۰۱ تا همین ماه قبل نوسانات شدیدی را تجربه کرد. با وجود اینکه شاخص کل تا محدوده یک میلیون و ۶۰۶ هزار واحدی هم رشد کرده بود اما در آخرین روز کاری شهریور به سطح یک میلیون و ۳۵۵ هزار واحدی بازگشت. همین وضعیت بود که فرار پول حقیقی از بازار را موجب شد و سرمایه های ورودی نیز به اندازه‌ای نبود که بتواند خلاء به‌وجود آمده را پوشش دهد.
پیش‌بینی بورس
اغلب تحلیلگران عقیده دارند که شاخص در نیمه دوم سال نوسانی می‌شود. اما برخی دیگر از کارشناسان با بدبینی نسبت به وضعیت بازار می‌گویند که شاخص در محدوده یک میلیون و ۱۰۰ هزار واحدی نوسان می‌کند. در مقابل گروه دیگری از کارشناسان معتقدند شاخص آماده رشد و جهش است و تا پایان سال ممکن است شاخص تا محدوده یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحدی برسد.
نباید فراموش کرد که روند شاخص در نیمه دوم سال به عوامل مختلفی همچون برجام بستگی دارد. تعیین و تکلیف برجام می‌تواند وضعیت بازار سرمایه را تغییر دهد.
سیاستگذاری‌های دولت در حوزه اقتصاد نیز اغلب اقتصاددانان را شگفت‌زده و نگران کرده و به نظر می‌رسد رشد بورس به چه عواملی بستگی دارد؟ الگوی دستوری اقتصاد بیش از پیش از سوی مدیران دولتی در دستور کار قرار گرفته است. همه این نشانه‌ها باعث شده تا اهالی بورس با دلهره چشم انتظار آینده باشند و فعلا به فعالیت کج‌دار و مریزشان در بورس تهران ادامه دهند.

44. قیمت طلا تحت تاثیر چه عواملی قرار دارد؟

به‌طورکلی پنج عامل بنیادی مهم اقتصادی که قیمت طلا را تحت تأثیر قرار می‌دهند به شرح زیر است:

1) بحران‌ها و ریسک‌های جهانی
بارها این موضوع بیان گردید که درزمانی که سرمایه‌گذاران به دلیل بحران‌های جهانی وحشت‌زده هستند طلا به خاطر نقش خود به‌عنوان یک سرمایه‌گذاری امن، وظیفه خود را به‌خوبی به انجام می‌رساند. به بیانی دیگر در دورانی که از اعتماد عمومی به بازارهای مالی – به دلیل عدم وجود ثبات سیاسی- کاسته شده قیمت جهانی طلا تمایل به رشد پیدا می‌کند. به‌عنوان‌مثال قیمت طلا پس از تشنج روابط بین روسیه و اوکراین ظرف چند روز 4 درصد افزایش یافت چراکه سرمایه‌گذاران به ثبات ژئوپولوتیک منطقه‌ای و جهانی نامطمئن بودند. مثال دیگر، تشنج بین کره شمالی و کره جنوبی در 23 نوامبر 2010 است. داستان بدین گونه است که نیروهای کره شمالی به یک جزیره متعلق به کره جنوبی حمله کرده و چهار نفر را به قتل می‌رساندند. این خبر که احتمال وقوع جنگ را در ذهن‌ها بالابرده بود باعث شد قیمت طلا به‌وضوح افزایش یابد.
در موضوع بحران‌های جهانی این نکته حائز اهمیت است که طرف‌های درگیر تنش‌های سیاسی، چه سهمی در سیاست و اقتصاد جهان را دارا می‌باشند. به کلام دیگر صرف وقوع یک جنگ یا یک تشنج برای پیش‌بینی قیمت طلا کافی نیست بلکه طرف‌های تأثیرگذار و تأثیرپذیر در آن نزاع بسیار مهم است. وقوع جنگ بین دو کشور ساحل‌عاج و لیبریا شاید اثر چندانی بر قیمت طلا نداشته باشد اما تنش‌هایی که حداقل یک‌طرف آن کشورهای ایالات‌متحده، اتحادیه اروپا، چین، ژاپن و حتی هند را درگیر می‌کند از اهمیت به سزایی برخوردار خواهد بود.

2) تورم
از طلا به‌عنوان مانعی در برابر تورم یاد می‌شود. بدین معنا که وقتی سطح عمومی قیمت‌ها بالا می‌رود، سرمایه‌گذاران می‌توانند پول‌های خود را در بازار طلا ذخیره کنند. نکته حائز اهمیت این است که اگر تورم با رشد اقتصادی همراه باشد این تورم کمتر به ترس سرمایه‌گذاران از کاهش ارزش پولشان منجر خواهد شد و در این حالت قیمت طلا به‌صورت یکنواخت و بدون روند باقی می‌ماند؛ چراکه بازده بالاتر سهام، اوراق قرضه و کالاهای معاملاتی، سرمایه‌ها را به سمت خود جلب کرده و تقاضای جدیدی برای بازار طلا ایجاد نمی‌گردد. نتیجتاً موضوع ترس و ابهام سرمایه‌گذاران از آینده اقتصاد در بحث تورم نیز صدق می‌کند. در اواخر دهه 1970 و اوایل 1980 ایالات‌متحده با نرخ تورم بالا روبه‌رو گردید که این رشد بورس به چه عواملی بستگی دارد؟ تورم با رشد اقتصادی همراه نبود؛ بنابراین قیمت طلا در مقابل دلار بسیار تقویت شد. اگر قیمت طلا در آن دوران را بر مبنای نرخ تورم تعدیل کنیم آن قیمت، بالاترین قیمت تاریخ معاملات طلا خواهد بود.
این موضوع نشان می‌دهد که تا چه حد ترس سرمایه‌گذاران از تورم طولانی می‌تواند قیمت طلا را متأثر کند.
از مهم‌ترین نرخ‌های تورم که در آمریکا، اروپا، چین و انگلستان تعریف‌شده و به‌تناوب به اطلاع عموم می‌رسد می‌توان به شاخص قیمت مصرف‌کننده (CPI) اشاره کرد. این شاخص تغییر سطح عمومی قیمت کالا و خدمات از دیدگاه مصرف‌کنندگان را نشان می‌دهد. در آمریکا CPI به‌صورت ماهانه محاسبه و 16 روز پس از پایان هرماه اعلام می‌گردد. البته در این کشور شاخص دیگری به‌عنوان CPI مرکزی نیز وجود دارد که اقلامی چون هزینه‌های خوراک و انرژی را در محاسبات مستثنا می‌کند. این شاخص نیز با همان زمان‌بندی افشا می‌گردد و در انگلستان این شاخص به‌صورت سالانه و به‌صورت نقطه‌به‌نقطه محاسبه و 16 روز پس از پایان هرماه اعلام می‌گردد و در منطقه یورو نیز شاخص CPI در آخرین روز هرماه برآورد و اعلام می‌شود. این شاخص در کشور چین نیز به‌صورت سالانه تخمین و 10 روز پس از پایان هرماه به اطلاع عموم می‌رسد.
نکته بااهمیت که بارها بر آن تأکید شد، این است که تورمی که باعث رشد قیمت طلا می‌شود که اولاً با رشد اقتصادی معقولی متناسب و مرتبط نبوده و ثانیاً میزان آن یا دوره تحمل آن به‌قدری زیاد باشد که برای سرمایه‌گذاران فعال در سایر بازارهای موازی ازجمله سهام و اوراق قرضه ایجاد نگرانی کند. در غیر این صورت طلا سرمایه‌گذاری جذابی برای سرمایه‌گذاران نخواهد بود.

3) نوسانات دلار
ارزش یک ارز در مقابل ارز دیگر از سیستم عرضه و تقاضا پیروی می‌کند. به‌عبارت‌دیگر هرگاه تقاضای دلار در مقایسه با میزان عرضه آن فراتر رود ارزش برابری دلار در مقابل ارزهای دیگر با رشد مواجه خواهد شد. حال سؤال این است که چه زمانی تقاضای یک ارز مانند دلار افزایش خواهد یافت؟ از نگاه اقتصاد بین‌الملل، هرگاه تولید ناخالص داخلی (GDP) آمریکا با افزایش روبرو شود این افزایش ازیک‌طرف به صادرات بیشتر کالا و خدمات تولیدی آن کشور به کشورهای دیگر منتج و از سوی دیگر در داخل کشور موجب افزایش سطح اشتغال و درآمد اشخاص می‌گردد. افزایش صادرات آمریکا و درنتیجه واردات کشورهای طرف معامله، باعث می‌شود که این کشورها جهت تسویه‌حساب بابت کالاها و یا خدمات وارداتی از آمریکا به تهیه و تحصیل دلار روی بیاورند. به‌این‌ترتیب تقاضای خارجی دلار افزایش می‌یابد که این اتفاق موجب تقویت دلار نسبت به ارزهای دیگر می‌گردد.
اینکه افزایش دلار چه اثری بر قیمت طلا خواهد داشت به دو ویژگی مهم طلا بازمی‌گردد؛ ویژگی شبه پول بودن طلا و ویژگی حفظ ارزش پول. با افزایش ارزش دلار در مقابل سایر ارزها بسیاری از سرمایه‌گذاران ممکن است پیش‌بینی کنند که چرخ‌های اقتصاد آمریکا همچنان در گردش خواهد بود و ریسک‌های مالی و اقتصادی در سطح پایینی قرار خواهد داشت. این گروه از دارندگان طلا احتمالاً به فروش طلای خود اقدام کرده تا در عوض سرمایه خود را به دلار تبدیل کنند. از سوی دیگر بانک‌های مرکزی که در پرتفوی خود ترکیبی از دلار و طلا را نگهداری می‌کنند با افزایش ارزش دلار، اگر به دلیل برخی ملاحظات و محدودیت‌ها مجاز به فروش طلا نباشند به‌احتمال قریب‌به‌یقین به حفظ دلارهای خود و عدم خرید طلای جدید اصرار خواهند داشت. اغلب در مقالات و تحلیل‌های اقتصادی، رابطه بین ارزش دلار و قیمت طلا را معکوس و رابطه بین ارزش یورو و قیمت طلا را مستقیم می‌دانند. باوجوداینکه روابط مذکور به‌صورت تاریخی مورد تأیید می‌باشند اما همه‌چیز ممکن است تغییر کند. مثلاً اگر روزی یوان چین به‌قدری قدرتمند و فراگیر شود که سرمایه‌گذاران و حتی بانک‌های مرکزی این ارز را به‌عنوان ارزی مطمئن و مأمن سرمایه‌گذاران قلمداد کند، در این حالت برخی از روابط بین ارزها و طلا تغییر خواهد کرد. شاید در آن دوران روند تغییرات ارزش طلا و یوان همسو و یا معکوس شود.

4) نرخ‌های بهره
همان‌گونه که پیش‌ازاین بیان شد طلا برخلاف اوراق قرضه و اوراق خزانه و نیز سپرده بانکی سود ثابتی ندارد. همین موضوع باعث رقابت طلا با اوراق با بهره و سود معین می‌شود. هنگامی‌که نرخ‌های بهره بالا می‌رود ارزش اوراق قرضه و دلار آمریکا افزایش می‌یابد و مردم به فروش طلا اقدام می‌کنند تا با منابع حاصله، فرصت سرمایه‌گذاری در اوراق با بازده بالاتر را از دست ندهند. عکس این قضیه نیز صادق است. با سقوط نرخ‌های بهره، به دلیل هزینه فرصت پایین‌تر سرمایه‌گذاری در طلا، قیمت آن رشد خواهد کرد. یک معیار مناسب برای تعیین نرخ بهره جهت استفاده در تحلیل‌ها، بازده اوراق قرضه 10 ساله آمریکاست، زیرا این اوراق ارتباط نزدیکی با وضعیت مسکن و اقتصاد آن کشور داشته و همچنین بسیار نقد شونده است. به‌عنوان نمونه در اوایل سال 2013 میلادی زمانی که سود اوراق قرضه 10 ساله آمریکا 76/1 درصد بود هر اونس طلا در محدوده 1700 دلار معامله می‌شد. با افزایش نرخ سود این اوراق به 3 درصد در دسامبر 2013 هر اونس طلا در بازار لندن به 1196 دلار کاهش یافت.
اگرچه رابطه معکوس قیمت جهانی طلا و نرخ سود اوراق 10 ساله آمریکا کامل نیست اما زمانی که بازده اوراق قرضه در حال افزایش است روند قیمت طلا افت کرده و یا حداقل یکنواخت باقی‌مانده است. از آن‌سو، نرخ‌های کاهشی بهره اغلب به تغییر مثبت قیمت طلا دامن زده است.
علاوه بر رقابت بر سر بازده، رابطۀ دیگری بین اوراق قرضه و طلا وجود دارد. اوراق خزانه دولتی و اوراق قرضه شرکت‌هایی که رتبه اعتباری مناسبی دارند نیز مانند طلا در طول دوره‌های نا اطمینانی و ترس، محلی امن جهت سرمایه‌گذاری تلقی می‌شوند. به‌عنوان نمونه، فدرال رزرو به‌منظور جبران رکود در اویل دهه 2000، به پایین آوردن نرخ‌های بهره اقدام کرد که این اقدام موجب شد سرمایه‌گذاران بلندمدت از اوراق قرضه با بازده پایین خارج‌شده و برای تنوع سرمایه‌گذاری خود به سمت طلا بروند. این یعنی رقابت بین سرمایه‌گذاری‌های مطمئن و امن نه صرفاً رقابت بین بازده سرمایه‌گذاری‌ها. نکته حائز اهمیت دیگر در خصوص نرخ بهره این است که این نرخ، رابطۀ نزدیکی باسیاست‌های پولی بانک‌های مرکزی دارد. به‌عنوان‌مثال اگر یک بانک مرکزی در راستای سیاست پولی انبساطی اقدام به بازخرید اوراق قرضه منتشره خود نماید این تصمیم باعث عرضه پول شده و مطابق با سازوکار عرضه و تقاضا، نرخ بهره که به تعبیری شاخص ارزش پول است پایین می‌آید. از سوی دیگر انتشار اوراق قرضه توسط دولت به جمع‌آوری پول منجر شده و نرخ‌های بهره را افزایش می‌دهد. عرضه پول ازیک‌طرف باعث کاهش نرخ بهره شده که احتمالاً به افزایش قیمت طلا منتج خواهد شد. اگر این عرضه پول در بلندمدت ادامه یابد تورم نسبی افزایش‌یافته که طبق توضیحات بند 2، این اتفاق مجدداً اثری مثبت بر قیمت طلا خواهد داشت. نتیجتاً باید در نظر داشت هیچ‌یک از 4 عاملی که تا اینجا به‌عنوان عوامل اثرگذار بر قیمت طلا بیان شد از هم جدا نبوده و به‌صورت بسیار نزدیک و تودرتو بر یکدیگر اثر می‌گذارند.

5) عرضه و تقاضا
در پایان سال 2015 کل طلای موجود در جهان 186700 تن بوده است. اگر کل این موجودی طلا را کنار هم بگذاریم مکعبی به طول هر ضلع 21 متر تشکیل می‌شود. چین با سهم 14 درصدی از تولید طلا در سال 2015، بزرگ‌ترین تولیدکننده طلا در جهان می‌باشد. قارۀ آسیا درمجموع 23 درصد، آمریکای جنوبی و مرکزی 17 درصد و آمریکای شمالی 16 درصد کل تولید سال 2016 را به خود اختصاص دادند. 19 درصد تولید به آفریقا و 14 درصد آن نیز به کشورهای متحد مشترک‌المنافع مربوط می‌شود. بازیافت طلا نیز در حدود یک‌سوم کل عرضه را شامل می‌شود.
اما در طرف تقاضا، صنعت جواهرسازی همواره مهم‌ترین متقاضی طلا در طول تاریخ بوده است. طی دوره 5 ساله اخیر (2015- 2011) جواهرسازی بیش از 50 درصد کل تقاضای جهانی طلا را به خود اختصاص داده است. این نشان می‌دهد که طلا تنها یک صندوق سرمایه‌گذاری امن و پناهگاه سرمایه‌گذاران نبوده و در صنعت نیز مصارف مهمی دارد.
دو کشور چین و هند به‌عنوان بزرگ‌ترین بازارهای جواهرات در جهان درمجموع بیش از نیمی از مصرف طلا را از آن خودکرده‌اند. بخش عمده‌ای از این اشتها به طلا به مسائل فرهنگی این کشورها بازمی‌گردد. در این دو کشور رسم است که در مراسم‌ها و جشن‌ها مردم طلا می‌خرند و به دلیل فقدان ابزارهای مالی مناسب، مردم طلا را اصلی‌ترین ابزار سرمایه‌گذاری تلقی می‌کنند. تمایل به خرید و حفظ جواهرات به‌صورت موروثی در چین و هند به نسل‌های بعدی نیز منتقل‌شده است. در برخی از نقاط هند طلا هنوز هم به‌عنوان واحد پولی در مبادلات به کار می‌رود. داشتن طلا نشان‌دهنده میزان ثروت فرد است و برخی معتقدند طلا نقش دفع بلا را دارد. در چین طلاهای سفید و زرد نمادهایی از ناز و نعمت‌اند و به این فلز احترام خاصی می‌گذارند.
موضوع اساسی در خصوص تقاضای جواهرسازی طلا بحث رشد اقتصادی و افزایش ثروت می‌باشد. با افزایش رشد اقتصادی کشورها، سطح درآمد افراد نیز بالا می‌رود که این می‌تواند به افزایش تعداد خریداران طلا و جواهر منتج گردد. شواهد موجود نه‌تنها نشانه‌ای از فروکش کردن تقاضای جواهرسازی در دو کشور چین و هند را به دست نمی‌دهد بلکه با رشد اقتصادی فعلی این کشورها پیش‌بینی می‌شود در سال 2020 میلادی مجموعاً یک میلیارد مصرف‌کننده طلا در این دو کشور وجود داشته باشد که با سطح درآمدی احتمالی آن‌ها در آن سال، تقاضای جواهرات و طلا باقوت حفظ خواهد شد. در طرف تقاضا نباید از دارندگان بزرگ طلا ازجمله بانک‌های مرکزی، IMF و صندوق‌های سرمایه‌گذاری طلا غافل بود. هرکدام از این گروه‌ها می‌توانند تأثیر بسیار مهمی بر بازار طلا گذاشته و این تأثیرها بعضاً تقاضای سرمایه‌گذاری و همچنین صنایع جواهرسازی را نیز متأثر می‌کنند. این گروه از فعالان بازار می‌توانند چنان منبع تقاضای بزرگی شوند که حتی افزایش تولید شرکت‌های معدنی طلا را با خود همراه کند.
به‌طورکلی سرمایه‌گذارانی که قصد ورود به بازار طلا رادارند باید بدانند قیمت این فلز متأثر از هزینه‌های تولیدی، عرضه پول، ثبات یا به‌هم‌ریختگی سیاسی و اقتصادی در جهان، تقاضای جواهرات و صنعت بوده و وابسته به تصمیم‌گیری‌های بانک‌های مرکزی و صندوق بین‌المللی پول می‌باشد. به‌بیان‌دیگر طلا منبع محدودی است که تحت تأثیر اوضاع اقتصادی جهان است. خوب است بدانیم قیمت طلا در بازه‌های بلندمدت از ثبات نسبی برخوردار است و نوسانات مهم آن بیشتر در کوتاه‌مدت اتفاق می‌افتد

دلایل صعود این روزهای شاخص بورس به ارتفاع ۹۰ هزار واحد

دلایل صعود این روزهای شاخص بورس به ارتفاع 90 هزار واحد

محمد مهدی زنگانه در گفتگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم با اشاره به این که تاریخی ترین ارتفاعی که شاخص بورس پیش از این فتح کرده است، مربوط به نیمه دیمال سال 92 می باشد گفت: از آن زمان تا کنون ابهامات مختلف موجب شده بود تا شاخص به رکورد خود باز نگردد که این روزها خوشبختانه بخشی از این ریسک ها بویژه ریسک مربوط به مذاکرات هسته ای برطرف شده است و حالا شاخص بورس از ارتفاع 90 هزار واحد نیز فراتر رفته است.

بهبود وضعیت جهانی کالاها

رئیس هیئت مدیره شرکت سهم نگر در خصوص دلایل این رکوردشکنی دماسنج بازار سرمایه افزود: یکی از این موارد، د‌لایل بنیاد‌ی کامود‌یتی‌ها است که تاثیر زیادی در رشد‌ شاخص داشته است و به دلیل رشد‌ مواد‌ معد‌نی و فلزات پایه از جمله مس و روی، افزایش قیمت سهام شرکت‌های این صنایع، موجب تاثیرگذای بر کلیت بازار و افزایش شاخص بورس شده است.

ثبات و افزایش قیمت جهانی نفت

وی همچنین از ثبات و افزایش قیمت جهانی نفت به عنوان یکی دیگر از دلایل رشد بازار سرمایه یاد کرد و گفت: یکی از دلایل ریزش شاخص و قیمت سهام شرکتها در تالار شیشه‌ای بویژه در سالهای 93 و 94 افت شدید قیمت جهانی نفت بوده است.

به گفته این کارشناس بازار سرمایه، بر این اساس با توجه به این که اقتصادی ما به نفت وابسته است و طلای سیاه سهم چشمگیری در بودجه سالانه کشور دارد، بنابراین هرگونه تغییر در قیمت جهانی نفت می تواند بر اقتصاد و بازار سرمایه کشور اثرگذار باشد. از این جهت این روزها با رسیدن قیمت هر بشکه نفت به بیش از 60 دلار و چشم‌انداز مثبتی که کارشناسان برای ثبات و افزایش آن در نظر گرفته اند، بدون شک این عامل نیز یکی از دلایل رشد بازار سهام و شاخص بورس مطرح است که آثار آن را می تواند در بهبود قیمت سهام شرکت‌های بورسی از جمله پالایشگاهی‌ها و تاثیرپذیری شاخص بورس از نمادهای این صنعت مشاهده کرد.

زنگانه همچنین از افزایش نرخ دلار و تاثیر آن بر بازار سهام به عنوان یکی دیگر از این عوامل یاد کرد و افزود: رشد آرام قیمت دلار و تثبیت آن در کانال 4000 تومان نیز موجب شده تا سهام شرکتهای مختلف بویژه شرکتهایی که محصولات آنها صادرات‌محور هستند از این موضوع تاثیر پذیرد. ضمن این که افزایش نرخ ارز همیشه برای بازار سرمایه به عنوان محرکی برای رشد قیمتها و شاخص مطرح بوده است.

وی در ادامه در پاسخ به این پرسش که کاهش نرخ سود بانکی تا چه اندازه بر بهبود شرایط بورس اثرگذار رشد بورس به چه عواملی بستگی دارد؟ بوده است نیز اذعان داشت: موضوع مهم و قابل توجه در این زمینه این است که سپرده بانکی در کشور ما همیشه به عنوان یکی از مکان‌های امن و بدون ریسک برای سرمایه گذاری مطرح بوده است. بنابراین باید دید آیا در شرایط کنونی بازار سرمایه که بازاری پرریسک و نوسان است، این بازار سود بیشتری را نصیب سرمایه گذاران می کند تا بر اساس آن افراد پول خود را از بانکها خارج و در بورس سرمایه گذاری کنند یا نه؟

این کارشناس بازار سرمایه افزود: از سوی دیگر موضوع مورد توجه و با اهمیت برای بازار سرمایه این است که در پی کاهش نرخ سود بانکی، بهره تسهیلات اعطایی به صنایع و بنگاهها نیز کاهش پیدا کند و تسهیلات در مدت زمانی کوتاه به دست صاحبان صنایع برسد. در این زمینه نیز این پرسش مطرح می‌شود که آیا در پی کاهش نرخ سود بانکی فقط هزینه سپرده‌گذاری مردم، برای بانکها پایین آمده است یا این که صنایع و بنگاهها نیز این روزها با بهره کمتری از بانکها تسهیلات می‌گیرند؟

وی با اشاره به این که البته کاهش نرخ سود بانکی هم هر چند اندک، در رونق معاملات و افزایش شاخص بورس بی‌تاثیر نبوده است اضافه کرد: با همه این تفاسیر یکی از بزرگترین رقیب های بازار سرمایه در کشور ما سپرده بانکی است که در صورت کاهش سود آن و رسیدن تسهیلات ارزان قیمت به بنگاهها، شاهد پایین آمدن قیمت تمام شده محصولات خواهیم بود و در نتیجه در میان مدت این اتفاق می تواند برای اقتصاد و بازار سرمایه کشور خبری خوش و تاثیرگذار باشد.

شاخص ملاک سرمایه گذاری در بورس نیست

رئیس هیئت مدیره شرکت سهم نگر در ادامه با اشاره به این که مجموعه عوامل یاد شده موجب شده تا شرکتها عملکرد‌ مناسبی را از خود در گزارش‌های 6 ماهه به جای بگذارند گفت: از سوی دیگر جو روانی مثبت در پی انتشار این گزاراشات نیز می تواند در حفظ روزهای متعادل و مثبت بازار سرمایه و شاخص اثرگذار باشد.

وی همچنین با بیان این که در حال حاضر حجم و ارزش معاملات بورس نسبت به گذشته افزایش یافته است اظهار داشت: یکی از نکات مورد توجه در خصوص افزایش شاخص بورس این است که از ابتدای امسال تا کنون شاخص حدود 14 هزار واحد رشد داشته است که حکایت از بازدهی 15 درصدی شاخص دارد، با این وجود نمی توان این‌گونه برداشت کرد که در پی رشد شاخص ارزش سهام همه شرکتها در بورس با افزایش مواجه شده و همه فعالان بازار سرمایه دستکم رشد 15 درصدی را در قیمت سهام خود تجربه کرده اند.

توصیه به سهامداران

زنگانه افزود: بنابراین سرمایه گذاران بویژه تازه واردان به تالار شیشه ای باید این موضوع را مدنظر قرار دهند که بسته به شرایط و موضوعات اثرگذار بر صنایع و شرکتها باید اقدام به سرمایه گذاری در بورس کنند و این که شاخص بورس از رشد قابل توجهی برخوردار شده است نمی تواند ملاک مناسبی برای حضور در بازار سهام و اقدام به خرید سهام هر صنعت یا شرکتی باشد.

وی در توصیه با افرادی که قصد ورود با بازار سرمایه دارند نیز گفت: معامله سهام در بورس به د‌انش مالی، تجربه، مطالعه، توجه به وضعیت صنایع، آگاهی از گزارشات و صورت‌های مالی شرکتها و . نیاز دارد و بازار سرمایه یک بازار تخصصی است. بنابراین به این دسته از افراد پیشنهاد می شود با آگاهی کامل و استفاده از تجربیات سایر معامله گران اقدام به خرید و فروش سهام در بورس کنند. ضمن این که افراد‌ی که آشنایی کامل به بازار سهام ند‌ارند‌ می توانند با استفاد‌ه از مشاوره شرکت‌های سرمایه‌گذاری مجوز‌د‌ار از سازمان بورس اقدام به معامله کنند.

وضعیت بورس حبابی نیست

این کارشناس بازار سرمایه در پاسخ با این پرسش که تا چه اندازه رشد قیمت سهام و نیز شاخص بورس هیجانی و حبابی است تصریح کرد: در حال حاضر هیچ هیجان و حبابی در بازار وجود ندارد و رشد قیمتها و شاخص در بورس تحت تاثیر مولفه‌های گوناگون و نه از روز هیجان صورت گرفته است.

افزایش شاخص بورس دور از انتظار نیست

وی در پیش بینی وضعیت بازار سرمایه و شاخص بورس در روزها و هفته های آینده نیز گفت: تداوم روزهای مثبت بورس و شاخص به مولفه های اثرگذار بر بازار سرمایه بستگی دارد. با وجود می توان گفت این روزها بازار سرمایه از بهانه های لازم برای باقی ماندن نقدینگی و حتی ورود نقدینگی جدید برخوردار است و افزایش بیشتر شاخص بورس دور از انتظار نخواهد بود.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.