نسبت قیمت به درآمد یا سود هر سهم (P/E) چیست و چه کابردی در تحلیل دارد
نسبت قیمت به درآمد (سود هر سهم) یکی از نسبتهای مشهور در ارزیابی ارزش یک بنگاه تجاری در سطح خرد و صنعت در سطح کلان میباشد. این نسبت توسط یک تحلیلگر مشهور و یکی از مشاوران «وارن بافت» به نام «بنجامین گراهام» به صورت گستردهای توسعه یافت.
«گراهام» متولد سال ۱۸۹۴ در لندن بود و خانواده او از همان دوران کودکی وی به ایالات متحده مهاجرت کردند. آنها در نتیجه بحران کوتاهمدت بانکی سال ۱۹۰۷ کل پسانداز خود را از دست دادند. «گراهام» به همراه یکی از دوستانش به نام «دیوید داد» و با همکاری «اروینگ کان» در سال ۱۹۳۴ کتابی نوشت به نام «تجزیه و تحلیل اوراق بهادار» که شهرت جهانی پیدا کرد. مفاهیمی از قبیل «ارزش ذاتی» و «حاشیه امن» برای اولین بار در این کتاب معرفی شدند و اکنون به وفور در تحلیل فاندامنتال بنگاهها و صنایع مورد استفاده قرار میگیرند.
«گراهام» کتاب مشهور دیگری دارد به نام «سرمایهگذار خبره» که این کتاب نیز اکنون به عنوان یک کتاب بنیادی در بین فعالان بازارهای مالی شناخته میشود.
محاسبه و کاربرد مفهومی P/E
محاسبه نسبت P/E تقریبا بسیار ساده است اما تجزیه و تحلیل و تفسیر آن دارای پیچیدگیهای خاصی است و به مانند «سود هر سهم» یا EPS یکی از مشهورترین محاسبات تحلیل فاندامنتال به شمار میشود. این نسبت به سادگی از تقسیم قیمت هر سهم به سود هر سهم محاسبه میشود اما تفسیرهای متفاوتی از آن میشود و گاها نیز برای محاسبه ارزش واقعی یا ذاتی هر سهم شرکت مورد استفاده قرار میگیرد.
P/E = قیمت هر سهم / سود هر سهم
اگر قیمت سهم شرکتی برابر ۵۰۰ تومان باشد و این شرکت سود هر سهم سالانه ۱۰۰ تومانی را اعلام کرده است، نسبت قیمت به درآمد یا سود هر سهم شرکت برابر ۵ خواهد بود. این عدد بدین معناست که سرمایهگذار حاضر است به هر ازای هر تومان سود شرکت ۵ تومان بپردازد. در برخی تحلیلها گاها دیده شده که عدد ۵ را به این صورت تفسیر میکنند که ۵ سال زمان میبرد که سرمایهگذار بتواند از محل درآمد (یا سود) سرمایهگذاری خود کل سرمایه خود را بازیابی کند.
به همین دلیل است محاسبه قیمت سر به سر در بورس که این نسبت در واقع ما را به آینده ارجاع میدهد، یعنی سرمایهگذاران بر اساس آینده در زمان حاضر اقدام به سرمایهگذاری میکنند. اساسا کل سرمایهگذاری در بازارهای مالی مبتنی بر انتظارات آینده و میزان بازدهی است که قرار است در آینده کسب کنند. این نسبت نیز یکی از نسبتهای مشهوری است که میزان بازدهی سرمایهگذاری در آینده را به طور نسبی نشان میدهد.
همچنین گاهی اوقات تحلیلگران نسبت «قیمت به درآمد» را با روشهای دیگری محاسبه میکنند که ممکن است نتیجه آن با نسبت قیمت به درآمد بازار متفاوت باشد. این P/E برآوردی جنبه مقایسهای دارد و میتواند در ارزشگذاری سهام شرکت مورد استفاده قرار بگیرد. به عنوان مثال اگر برآورد P/E در مقایسه با P/E بازار که از طریق قیمت روی تابلوی بازار به دست آمده است بیشتر باشد، با توجه به اینکه سود هر سهم شرکت در طول سال ثابت است نشان میدهد که قیمت باید افزایش یابد تا P/E بازار با P/E برآوردی یکسان شود. این در حالت کلی به معنای ارزنده بودن یک سهم است چرا که هنوز ظرفیت افزایش قیمت بر اساس محاسبات انجام شده وجود دارد. به تعبیری در اینجا میتوان گفت سهم Undervalue است یعنی پایینتر از ارزش واقعی آن در حال معامله است. برعکس آن نیز صادق است و اگر P/E برآوردی نسبت به P/E بازار کمتر باشد به معنای این است که سهم Overvalue شده است و دیگر ارزش خرید ندارد.
همچنین تحلیلگران گاهی اوقات از طریق P/E اقدام به ارزشگذاری سهم یک شرکت میکنند تا بفهمند که اساسا شرکت با این قیمت روی تابلو برای سرمایهگذاری ارزنده است یا خیر. تحلیلگران با استفاده از روشهای محاسباتی خاص خود P/E برآوردی را به دست میآورند و سپس آن را در سود هر سهم شرکت ضرب میکنند. نتیجه به دست آمده در واقع قیمت یا ارزش هر سهم شرکت است. سپس این قیمت را که ارزش واقعی شرکت را نشان میدهد با قیمت روی تابلو یعنی قیمتی که سهم این شرکت در حال معامله است مقایسه میکنند. اگر قیمت برآوردی از قیمت روی تابلو بیشتر بود به معنای ارزنده بودن شرکت و اگر کمتر بود به معنای غیرارزنده بودن شرکت برای سرمایهگذاری است.
در حالت کلی این نسبت یک نسبت تفسیری است. دلیلی که تحلیلگران خود اقدام به محاسبه این نسبت میکنند دیدگاه آنها نسبت به روشهای حسابداری تحلیلگران خود شرکت در محاسبه سود هر سهم است. آنها بر این عقیده هستند که روشهای مورد استفاده دقیق نیست و لذا خود اقدام به محاسبه این نسبت میکنند و سپس آن را مورد مقایسه قرار میدهند. به همین دلیل است که نتایجی که این نسبت ارائه میدهد کاملا غیرقطعی است و انتظارات بازار که در این نسبت وجود دارد کاملا تئوریک است و ممکن است انتظارات بازار بر اساس برآوردهای تحلیلگران حرکت نکند.
مفهوم بالا و پایین بودن P/E
بالا و پایین بودن P/E یک بنگاه تجاری یا یک صنعت نیز کاملا نسبی است و هیچ تحلیلگری نمیتواند حد و حدودی قطعی در قالب یک رقم تعیینشده برای این نسبت مشخص کند. در حالت کلی چنین تفسیر میشود که اگر P/E یک بنگاه یا صنعت بالا باشد انتظار میرود در آینده سود هر سهم شرکت افزایش پیدا کند یا اینکه قیمت سهم کاهش یابد تا به حالت تعادل برسد. برعکس آن نیز صحیح است یعنی اگر P/E یک شرکت پایین باشد به معنای این است که یا سود هر سهم شرکت در آینده باید کاهش پیدا کند یا اینکه قیمت سهم افزایش پیدا کند تا این نسبت به وضعیت تعادل برسد.
اما اینکه وضعیت تعادلی این نسبت در چه نقطهای قرار میگیرد بستگی به فاکتورهای اقتصادی و تاریخ شرکت یا صنعت دارد. فاکتورهایی از قبیل نرخ رشد سودآوری شرکت و نرخ رشد قیمت سهام این شرکت و سایر فاکتورهای اقتصادی دخیل در ارزش شرکت باعث شدهاند یک نرخ P/E میانگین برای هر بنگاه یا صنعت ایجاد شود. تحلیلگران با توجه به این نرخ میانگین و محدوده تعادلی، بالا و پایین بودن این نسبت را در مقایسه با این میانگین در نظر میگیرند.
به عنوان مثال میانگین P/E برای شاخص «اس اند پی ۵۰۰» آمریکا از ۴٫۷۸ در تاریخ دسامبر ۱۹۲۰ تا ۴۴٫۲۰ در تاریخ دسامبر ۱۹۹۹ نوسان داشته است. بنابراین به استثنای برخی دورههای کوتاه در بازه زمانی ۱۹۲۰ تا ۱۹۹۹ نرخ P/E عمدتا بین محدوده ۱۰ تا ۲۰ نوسان داشته است. میانگین P/E بازار سهام آمریکا از سال ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۵ حدود ۱۴ بوده است. بنابراین P/E میانگین بازارها بر اساس نرخ رشد انتظاری سود، ثبات نرخ انتظاری رشد سود، تورم انتظاری و بازدهی سرمایهگذاری در بازارهای رقیب متفاوت است.
نکته دیگری که ذکر آن در اینجا اهمیت دارد این است که در شرکتهای زیانده که زیان هر سهم را گزارش میکنند اساسا محاسبه نسبت P/E محلی از اعراب ندارد.
چگونه از بین این همه سهم در بازار الگوی ساعت را تشخیص دهیم؟
حال سوالی که پیش می آید این است که چگونه از میان ۵۰۰ سهم موجود در بازار، سهم هایی با این ویژگی پیدا کنیم که تکنیک ساعت در مورد آن صدق کند.
پاسخ سوال واضح و ساده است، فیلترنویسی. با یک فیلتر کاربردی می توان تمام سهم هایی که تکنیک ساعت روی آن ها جواب می دهد را پیدا کرد. اما اگر هم نمی دانید فیلتر نویسی چیست نگران نباشید. (در حال تهیه فیلتری مفید برای تشخیص الگوی ساعت هستیم که از طریق اینستاگرام به آدرس Chortkee_academy@ چرتکه اطلاع رسانی خواهیم کرد-آپدیت ۱۷ دی ماه ۹۸).
اما نکته ی زیر را در هنگام استفاده از الگوی ساعت هیچ زمانی فراموش نکنید!
اگر بین قیمت پایانی و قیمت آخرین معامله فاصله ی زیادی داشت، ریسک خرید بالا می رود. (چرا؟؟؟؟؟؟؟)
قیمت پایانی مبنای صفر تابلوی روز فرداست اگر با قیمت آخرین معامله ی بالایی بخریم، فردا اگر سهم صف خرید شود، قیمت سهم در صف خرید، می تواند قیمت سر به سر ما باشد. برای درک بهتر این موضوع به تصاویر زیر دقت کنید (یادش بخیر مال زمانیه که بازار پایه ۱۰ درصدی بود):
در مثال بالا فرض کنید ما سهم را در قیمت ۵۷۱۴۲ خرید می کردیم در حالیکه قیمت پایانی در همان روز کاری ۵۲۳۵۲ (با درصد ۷۸/۰) است. با وجود صف خرید شدن سهم در روز بعد، اکنون قیمت سهم در صف خرید به قیمت سر به سر ما رسیده است و عملا صف خرید سهم، سودی برای ما نداشته است و ما را به قیمت سر به سر رسانده است. بنابراین نکته ی طلایی اخیر را در استفاده از تکنیک ساعت به خاطر داشته باشید.
ما در سایت چرتکه به صورت رایگان فیلتر الگوی ساعت را با راهنمای ساده فارسی در اختیار شما قرار داده ایم.
اگر در رابطه با الگوی ساعت، هر سوالی دارید با ما مطرح کنید، پاسخ شما را سریعا خواهیم داد.
راه های ارتباطی:
اگر احتیاج به پشتیبانی و مشاوره رایگان دارید از طریق صفحه “ارتباط با ما” در سایت و یا پیج اینستاگرام چرتکه به نشانی Chortkee_academy@ سریعا پاسخ شما را خواهیم داد.
محاسبه نقطه سر به سر با مثال؛ مزایا و محدودیتها
خیلی رک و راست بگوییم هدف نهایی شما در کسب و کار، به دست آوردن پول و کسب درآمد است. بله البته پیشرفت و توسعهی جامعه هم جزو اهداف والای شماست، اما وقتی پولتان ته کشید و دچار ورشکستگی شُدید پیشرفت جامعه دیگر کیلویی چند؟! هدف شما هرچه که باشد در نهایت باید به دنبال راهی باشید که بفهمید پولتان تا کجای مسیر همراهیتان میکند و آخرش چقدر برای خودتان میماند. این راهی که دنبالش میگردید، همان محاسبه نقطه سر به سر است.
چرا تحلیل نقطه سر به سر مهم است؟
وقتی محصول جدیدی را ارائه میکنید یا قطعهای جدید از تجهیزات را میخرید، چطور میفهمید که آیا سرمایه گذاری بالقوه حداقل هزینههای مربوطه را پوشش خواهد داد یا نه؟
خب میتوانید در دلتان آرزو کنید و امیدوار باشید که همه چیز به خوبی کار میکند؛ یا میتوانید پروژه را دقیقتر بررسی کنید و ببینید آیا از نظر مالی منطقی هست یا نه. یکی از روشهایی که به شما کمک میکند تا پروژه را از نظر مالی ارزیابی کنید، تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر است.
تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر نقطهای را که هزینهها و درآمدتان با هم برابر میشود، تعیین میکند. در نقطه سر به سر شما پولی به دست نمیآورید و چیزی هم از دست نمیدهید. به محض اینکه نقطه سر به سر را رد کنید، شروع میکنید به پول درآوردن و پایینتر از آن نقطه پولتان را از دست میدهید.
با استفاده از تجزیه و تحلیل نقطه سر بهسر، میتوانید به چنین پرسشهایی پاسخ دهید:
- سودها و ضررها در هر سطح خروجی مفروض، چه میزان هستند؟
- حداقل میزان فروشی که میتوانید مطمئن باشید ضرر نمیکنید، چه میزان است؟
- آیا میزان فروشتان برای یک محصول جدید، نقطه سر به سر را رد کرده است؟
- اگر محصولی را از رده خارج کنید، آیا نقطه سر به سر جابهجا میشود؟
- افزایش یا کاهش قیمتها چه تأثیری روی سوددهیتان میگذارند؟
- اگر هزینهها افزایش یابند، چه تأثیری روی وضعیت نقطه سر به سر میگذارند؟
- آیا سرمایهگذاری در بهبود تجهیزات، در وضعیت نقطه سر به سر تأثیرگذار است؟
محاسبه نقطه سر به سر
تعیین نقطه سر به سر یک معادلهی محاسباتی ساده است. وقتی هزینههای نهاییتان (TC) مساوی درآمدهای نهایی (TR) میشوند، به نقطه سر به سر دست یافتهاید.
هزینههای نهایی دارای مؤلفههای ثابت و متغیر هستند:
- هزینههای ثابت (FC) بدون توجه به خروجی (تولید) شما یکسان میمانند. اجاره، بیمه و حقوق پایه پرسنل، نمونههایی از هزینههای ثابت هستند.
- هزینههای متغیر (VC) متناسب با تعداد واحدهای تولیدی یا فروختهشده تغییر میکنند. نمونههایی از هزینههای متغیر، مواد و کمیسیونهای فروش و هزینههای کار مستقیم هستند. بنابراین هزینههای متغیر نهایی (TVC) مساوی هزینههای متغیر ضربدر تعداد واحدها هستند یا TVC = n x VC، وقتی n تعداد واحدهاست.
- مجموع هزینهها مساوی هزینههای ثابت به اضافهی هزینههای متغیر نهایی است: (TC = FC + (n x VC.
درآمد نهایی به صورت قیمت هر واحد ضربدر تعداد واحدهای تولید یا فروخته شده است. TR = n x P، وقتی P مساوی قیمت واحد است.
میتوانید خط درآمد نهایی را در شکل ۱ همراه با نقطه سر به سر در جایی که خط TR، خط TC را قطع میکند، ببینید.
میتوانید نقطه سر به سر را از طریق جایگذاری عبارتها در معادلهی نقطه سر به سر محاسبه کنید.
FC + (n x VC) = n x P
با به دست آوردن n، تعداد واحدهای موردنیاز محاسبه قیمت سر به سر در بورس برای یافتن نقطه سر به سر مشخص میشود.
اگر هدفتان رسیدن به سودی مشخص است، میتوانید از معادلهی نقطه سربهسر برای محاسبهی تعداد واحدهایی که برای رسیدن به آن هدف باید بفروشید، استفاده کنید.
n x P = FC + (n x VC) + Profit
n = (FC + Profit)/(P – VC)
مثالی از محاسبه نقطه سر به سر
تصور کنید که به عرضهی محصول جدیدی فکر میکنید. تحقیقات بازار نشان داده است که مشتریان حاضرند مبلغ ۱۱۵,۰۰۰ تومان برای خرید آن بپردازند و گروه فروش شما مطمئن است که میتواند حداقل ۵۰۰ واحد در هر ماه بفروشد. تجهیزاتی که برای تولید محصول نیاز دارید ۹۰۰ میلیون تومان هزینه دارد و این هزینه برای سه سال محاسبه شده است. به عبارت بهتر ۲۵ میلیون تومان هزینهی ثابت در هر ماه خواهید داشت. باید تصمیم بگیرید که آیا این محصول از نظر مالی ارزش تولید دارد یا نه.
هزینههای ثابت در ماه ۲۵,۰۰۰,۰۰۰ تومان
هزینههای متغیر هر واحد
کار مستقیم ۲۰,۰۰۰ تومان
مواد اولیه مستقیم ۱۵,۰۰۰ تومان
حمل و نقل ۱۰,۰۰۰ تومان
کمیسیون فروش ۱۰,۰۰۰ تومان
VC نهایی به ازای هر واحد ۵۰,۰۰۰ تومان
قیمت هر واحد ۱۱۵,۰۰۰ تومان
برای محاسبهی نقطه سربهسر، از این معادله استفاده کنید:
n = 25,000/(115 – 50)
نقطه سربهسر ۳۸۵ واحد در هر ماه است. این مقدار، پایینتر از حداقل حجم فروشی است که گروه فروش فکر میکردند به آن دست پیدا میکنند، بنابراین این محصول فرصت خوبی برای سودآوری دارد.
تجزیه و تحلیل نقطه سربهسر میتواند دربارهی قیمت گذاری هم نکات مفید و کاربردی ایجاد کند. برای مثال، اگر شما قیمت را تا ۱۰۵,۰۰۰ تومان کاهش دهید، نقطه سربهسر چقدر جابهجا میشود؟ برای این کار آیا باید حجم فروش را افزایش داد یا برای قیمتهای پایینتر هم این میزان فروش (۵۰۰ عدد) سودآور خواهد بود؟ با استفاده از نقطه سربهسر، میتوانید هزینهها و متغیرهای درآمد گوناگونی برای درک تأثیرات سناریوهای مختلف ارائه دهید.
محدودیتها
بهترین استفاده از تجزیه و تحلیل نقطه سربهسر، ابزاری برای برنامه ریزی است. در مثال ما، مسائل بسیار دیگری هم برای بررسی وجود دارند. هزینه فرصت صرف ۹۰۰ میلیون تومان برای تجهیزات به عنوان هزینه سرمایه، در برابر سرمایهگذاری این پول در موارد دیگر چیست؟ آیا محصول دیگری هست که بازده سرمایهگذاری (RoI) بهتری ارائه کند؟
تجزیه و تحلیل نقطه سربهسر در آنچه در معادله آمده است هم بسیار محدود و جزئی است. محاسبات هزینه و درآمد میتوانند خیلی پیچیدهتر از آنهایی باشند که در تجزیه و تحلیل نقطه سربهسر وجود دارند. هزینههای مواد و هزینههای دیگر میتوانند به طور قابل توجهی تغییر کنند و همیشه مشخص نیست که چه هزینههای ثابتی باید محاسبه شوند. برای مثال، از چه بخشی از هزینههای اجرایی باید استفاده کنید؟ تجزیه و تحلیل نقطه سربهسر مسئلهی جریان نقدی و اینکه پروژهی پیشنهادی چه تأثیری روی صرفه به مقیاس میگذارد را هم در نظر نمیگیرد، ارزش پول را هم به حساب نمیآورد، چرا که ارزش پول در طول زمان مدام تغییر میکند.
به این دلایل و بسیاری دلایل دیگر، نقطه سربهسر اغلب در مراحل اولیهی بررسی یک تصمیم استفاده میشود. از آنجا شما میتوانید تصمیم بگیرید که آیا به بررسی بیشتری نیاز هست یا نه.
کارمزد چیست؟ انواع کارمزد را بشناسید
این روزها بحث بورس و تجارت های مرتبط با آن بسیار داغ است و هر چه می بینیم اطلاعات افراد مختلف فعال در این حوزه بسیار اندک تر از میزان فعالیت آن هاست. افرادی که در حوزه های مربوط به بورس و خرید و فروش انواع اوراق بهادار فعالیت می کنند بد نیست با اصطلاحات مهم و پرکاربرد مرتبط با این حوزه آشنا شوند. کارمزد و کارگزاری دو مورد از این اصطلاحات هستند که تا پایان مقاله هرآنچه باید در مورد آن ها بدانید را به شما توضیح خواهیم داد.
برای شروع لازم است کمی در مورد کارگزاری ها و کارگزاران بورس بدانیم.
کارگزاری چیست و کارگزار بورس به چه کسی گفته می شود؟
بهترین توضیحی که می توان در مورد کارگزار ارائه داد این است که وی وکیل و مشاور مالی سرمایه گذار است. کارگزاران در واقع اشخاصی حقوقی هستند که از طرف مشتریان خود نسبت به خرید و فروش اوراق بهادار، اوراق مبتنی بر کالا و … می کنند.
کارگزاری ها بنگاه های معاملاتی هستند که نسبت به خرید و فروش سهام اقدام می کنند. در کارگزاری ها، به نمایندگی از خریداران و فروشندگان سهام معامله و خرید و فروش انجام می شود و در مقابل حق العمل کاری (حق کارگزاری) دریافت می شود.
البته خوشبختانه هر کسی نمی تواند این کار را انجام دهد. برای انجام فعالیت در این زمینه به کسب مجوز تاسیس و فعالیت از سازمان بورس و اوراق بهادار نیاز خواهید داشت. علاوه بر این باید عضویت در کانون کارگزاران بورس و اوراق بهادار نیز تایید شود.
کارگزاران بیشتر درآمد خود را از همین طریق کسب می کنند. یا از طریق کارمزد و یا از طریق کمیسیون ثبت معاملات مشتریان خود. البته لازم به ذکر است که کارمزدی مثل کارمزد خرید و فروش سهام در همه کارگزاری ها و همیشه یکسان است، اما کارگزاران بابت خدمات دیگری که انجام می دهند ممکن است کارمزد بیشتری دریافت کنند.
یکی از موضوعات جذاب در زمینه حسابداری، موضوع اعتبار اسنادی است. پیشنهاد می کنیم بعد از این مقاله، نوشته سپیدار در این زمینه را مطالعه کنید.
کارمزد چیست؟
کارمزدی که با عنوان حق کارگزاری دریافت می شود تنها یکی محاسبه قیمت سر به سر در بورس از انواع کارمزد است. کارمزد که در زبان فارسی به آن بهره نیز گفته می شود و معادل آن در زبان انگلیسی Commission است، هزینه خدماتی است که بخاطر ارائه مشاوره در زمینه سرمایه گذاری، مدیریت خرید و فروش اوراق بهادار یا حتی براساس تراکنش های بانکی دریافت می شود. این هزینه معمولا به مشاور سرمایه گذاری، بانک ها و نهادهای مختلف و کارگزاران پرداخت می شود و در مقابل، خدماتی که در مورد آن توضیح دادیم دریافت می شود.
فرمول محاسبه بهره و کارمزد
برای محاسبه کارمزد و بهره فرمول به خصوصی وجود دارد که می توان از آن استفاده کرد. این فرمول نه چندان پیچیده به شکل زیر است:
بهره = اصل * مبلغ * نرخ * زمان
در یک مثال اگر بهره مبلغ 700 هزار ریال، برای مدت 30 روز با نرخ 9 درصد در سال باشد، نحوه محاسبه به شکل زیر خواهد بود:
700000 * 100/9 * 360/20 = ………. ریال
کارمزد بورس
در مورد کارمزد بورس توضیحاتی دادیم. همانطور که می دانید معاملاتی که در بورس و فرابورس رخ می دهد همگی کارمزد دارند. البته باید به این نکته توجه داشت که مبلغ کارمزد در زمان خرید سهام با مبلغ کارمزد در زمان فروش سهام کمی متفاوت است و علت نیز این است که در هنگام فروش سهام، باید مالیات سهام نیز پرداخت گردد.
برخی به اشتباه تصور می کنند کارمزدی که دریافت می وشود به جیب سازمان بورس می رود، در صورتی که اینطور نیست. کارمزد دریافتی علاوه بر مالیاتی که به صورت جداگانه از کسر می شود بین 5 شرکت تقسیم می شود.
کارمزد خرید سهام چقدر است؟ آیا باید در گزارش فصلی ثبت شود؟
کارمزد خرید سهام حدودا 49 صدم درصد است که مبلغ بسیار اندکی خواهد بود.
یکی از سوالات رایج در مورد کارمزد خرید و فروش سهام این است که آیا ثبت حسابداری کارمزد کارگزاری در دفاتر شرکت ها و اعلام آن در صورت معاملات فصلی مسئله ای ضروری محسوب می شود؟
در این مورد باید گفت که اگر شخص حقوقی درآمد یا هزینه ای دارد که با خرید و فروش سهام در ارتباط است، هر آنچه که باشد باید در دفاتر قانونی ثبت شود.
البته لازم به ذکر است که در زمان خرید هر سهمی برای آن نقطه سر به سر مشخص می شود. نقطه سر به سر جایگاه قیمتی است که در آن اگر سهام به فروش برود یا خریداری شود هیچ سود و زیانی ندارد.
کارمزد و مالیات فروش سهام
کارمزد فروش کمی نسبت به کارمزد خرید متفاوت است. کارمزد فروش سهام در واقع 53 صدم مبلغ معامله است. بعد از اینکه سهام فروخته شد نیز علاوه بر پرداخت کارمزد، باید 50 صدم نیز بابت مالیات از فروشنده دریافت شود. بنابراین مجموع کارمزد و مالیات فروش سهام 3/1 درصد است.
کارمزد خرید و فروش اوراق اجاره و مشارکت
همانطور که گفتیم کارمزد، علاوه بر سهام به موارد دیگری نیز تعلق می گیرد. این موارد شامل کارمزد خرید و فروش اوراق اجاره و مشارکت است که در این بخش به توضیح آن می پردازیم و مورد دیگر کارمزد بانکی است که در بخش بعدی در مورد آن توضیحاتی ارائه می کنیم.
کارمزد خرید و فروش اوراق مشارکت و اجاره در سازمان بورس و فرابورس نسبت به کارمزد سهام بسیار کمتر است. این کارمزد تنها 7 صدم درصد از مبلغ معامله است که یک هفتم کارمزدی است که در خرید و فروش سهام دریافت می شود. البته باید به این موضوع اشاره کنیم که برخلاف فروش سهام، به فروش اوراق اجاره و مشارکت مالیات تعلق نمی گیرد.
کارمزد بانکی
پرداخت کارمزد بانکی، جزئی از خدمات بانکی است. این کارمزد در واقع هزینه های اسمی بانک ها است که بابت تنظیم و نگهداری حساب ها و ارائه خدمات بانکی دریافت می شود. کارمزد بانکی بر اساس میزان هزینه تمام شده خدمات بانکی مشخص می گردد. نکته جالب اینجاست که کارمزد در بانک های سراسر دنیا رایج است و کارمزد بانکی که در ایران دریافت می شود از ارزان ترین کارمزدها در سراسر جهان است.
اما یکی از نکات قابل توجه این است که محاسبه کارمزد وام های قرض الحسنه نسبت به دیگر خدمات بانکی متفاوت است.
نحوه محاسبه کارمزد وام های قرض الحسنه به چه شکل است؟
کارمزد وام های قرض الحسنه فرمول مشخصی دارد که در ادامه به این فرمول ها اشاره می کنیم:
کارمزد سال 1 (از قسط ۱) =۱۰۰*۱۲/ (تعداد ماه های سال) * (درصد کارمزد وام های قرض الحسنه) * (مبلغ وام قرض الحسنه)
کارمزد سال 2 (از قسط ۱۳) = (۱۰۰*۱۲/ (تعداد ماه های سال) * (درصد کارمزد وام های قرض الحسنه) * (مانده سال دوم وام قرض الحسنه)
کارمزد سال 3 (قسط ۲۵) = ۱۰۰*۱۲/ (تعداد ماه های سال) * (درصد کارمزد وام های قرض الحسنه) * (مانده سال سوم وام قرض الحسنه)
در پایان پیشنهاد می کنیم با امکانات جذابی که نرم افزار حسابداری فروشگاهی سپیدار سیستم ارائه شده است نیز آشنا شوید.
فاکتور کردن بیبرنامگی دولت در بورس برای مردم معترض
نگاهی به وضعیت بازار سرمایه در یک ماه اخیر و یک سال اخیر
گروه اقتصادی، انصاف نیوز: روند نزولی شاخص کل بورس تهران ادامه دارد؛ شاخصی که نماگر سیاستهای کلان و خرد اقتصادی دولت است و نشان میدهد فعالان اقتصادی، صنایع و شرکتها و مردم، چه آیندهای را برای اقتصاد ملی متصورند. با این همه، رسانههای نزدیک به دولت تلاش دارند افت شاخص بورس را به حوادث چند هفته اخیر نسبت دهند و ضمن مبرا کردن دولت از بیبرنامگی، فاکتور اعتراض به وضع موجود را سنگینتر کنند.
انصاف نیوز در این گزارش نگاهی دارد به روند شاخص بورس در یکسال اخیر و راستیآزمایی ادعا تاثیر اعتراضات بر افت شاخص.
افت روزانه 416 واحدی شاخص
ظهر روز یکشنبه، 25 مهر سال 1400، شاخص کل بورس تهران روی 1 میلیون و 436 هزار و 109 واحد ایستاد. همان روز هم شاخص بیش از هزار و سیصد واحد افت کرده بود.
ظهر روز یکشنبه، 24 مهر سال 1401، شاخص کل بورس تهران عدد 1 میلیون و 311 هزار و 281 واحد را نشان میدهد. به این معنا، در یکسال گذشته شاخص کل بالغ بر 124 هزار و 828 واحد افت کرده است. اگر برای این بازه یکساله، 300 روز کاری را در نظر بگیریم، هر روزی که تالارهای خریدوفروش سهام و اوراق بهادار شاهد حضور معاملهگران بوده، شاخص کل به طور متوسط 416 واحد افت داشته است.
واقعیت دیگر درباره بورس تهران این است که خروج سرمایه از بازار سهام، از آخرین روزهای اردیبهشت گذشته تشدید شده است؛ روز 28 اردیبهشت، شاخص کل بورس تهران به قله 1 میلیون و 594 هزار و 978 واحدی میرسد و از آن روز روند صعود-نزولهای شاخص جای خود را به نزولهای پی در پی و صعودهای کمرمق میدهد.
روز شروع اعتراض به ماجرا مهسا امینی، یعنی 28 شهریور، شاخص کل 1 میلیون و 373 هزار 821 واحد بود و از آن روز تا امروز، در 16 روز کاری، شاخص 62 هزار و 500 واحد کمتر شده اما نکته آن است که این روند، تقریبا مشابه روند ماههای قبلی بورس است و هیچ ویژگی خاصی در نمودارها و نماگرها وجود ندارد که نشان دهد این اعتراضات سبب تشدید فروریزی شاخص یا سرعتگرفتن خروج سرمایه از بازار شده است.
در یک بازه 6 ماهه شاخص بورس بیش از 283 هزار واحد افت کرده و با این حساب، گذاشتن افت شاخص به پای اعتراضات اخیر در رسانههای اصولگرا، تجاهل نسبت به روندی است که بیش از 6 ماه در بازار جاری و ساری بوده است. این تجاهل یا با هدف پوشش تحقق نیافتن وعدههای دولت در زمینه متحول کردن بازار سرمایه صورت گرفته یا قصد دارد هزینه اعتراض به سیاستهای جاری را فزاینده کند؛ ترکیب این دو هدف نیز محتمل است!
این گزاره البته به معنای آن نیست که ناآرامی و اعتراض، روی متغیرهای اقتصادی تاثیر نداشته است. طبیعیست که هر اتفاقی در سطح جامعه، بازخوردهای مشخصی در اقتصاد خرد و کلان کشور دارد؛ اگر پیامی که به مردم مخابره میشود، پیام مدارا و اراده معطوف به حل مسائل جامعه باشد، فعالان اقتصادی دلگرم میشوند و اگر تاکید بر تکرار روندهای پیشین باشد، سرمایه در جستوجوی ثبات، متواری میشود.
افت روزانه 416 واحدی شاخص بورس در یکسال اخیر، نشاندهنده این است که هیچکدام از وعدههای ریاست محترم جمهور و مردان اقتصادی کابینهاش درباره بورس و بازار سرمایه تحقق نیافته است یا مردم، اعم از سهامداران خرد و سهامداران کلان نسبت به امکان پذیری تحقق وعده ها یا اراده تحقق آن تردید دارند.
از سال پیش تا کنون، شاخص نوسانات زیادی داشته اما در هر حال روند نزولی بوده
وعدههایی که تحقق نیافت
وضعیت ناگوار بورس، موضوعی نبوده و نیست که بتوان نسبت به آن بیتفاوت ماند بهخصوص پس از آن رشد خیرهکننده که اکثر مسئولان را مقهور و مبهوت خود کرد و سبب صدور فراخوانهای همگانی برای حضور مردم و ورود سرمایههای خردشان به بازار سهام شد.
آن مقطع کمتر کسی به یاد داشت که بازار سرمایه، ذاتا با ریسک همراه است و مناسب کسانی که درجهای از ریسکپذیری را دارند. این فراموشی باعث شد تب بورس همهگیر شود و حتی بازنشستگان هم سپردههای مدتدار خود را از بانکها خارج و در بازار سهام سرمایهگذاری کنند. حباب که ترکید، همه، مسئولان دولت یازدهم را مقصر دانستند و هیچکس سراغ ریشهیابی عوامل سقوط سهام نرفت.
رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری، فرصت مناسبی برای تاختن به سیاستهای دولت دوازدهم در حوزه اقتصاد و بهویژه بورس و فصل وعدههای رنگارنگ در این خصوص بود. از آن زمان تا همین امروز، دولتمردان جدید در خصوص بازار سرمایه وعدههایی دادهاند که نکات جالبی دارد:
«بازار بورس و مسائل آن مثل نرخگذاری و دامنه نوسان را نمیتوان دستوری اداره کرد بلکه باید سازوکارهایی برای آن ایجاد شود… بورس هم باید مانند بانکها تأمینکننده نیاز مالی تولید باشد اما آنچه در عمل اتفاق افتاده، غیر از این بوده است. نباید بورس به محل رفع مشکلات بودجهای کشور و جبران کسری بودجه دولتها تبدیل شود؛ آن هم بدون مدیریت لازم… صندوق حمایت و تثبیت بازار سرمایه را تشکیل خواهیم داد.» سیدابراهیم رئیسی، 25 خرداد 1400، بازدید سر زده از سازمان بورس اوراق بهادار تهران
«ما اعتماد را به مردم در بازار سرمایه برمیگردانیم. دولت سیزدهم بورس را قلک خود نمیداند و حتما تلاش می کنیم نسبت به سهام خرد تضمینهای لازم و سازو کارهای نظارتی در بورس را فعال کنیم… صندوق توسعه و تثبیت از ایجاد تکانه در بورس پیشگیری خواهد کرد و عمق دادن به سهام بورس را بیشتر خواهیم کرد. شرایط ورورد شرکتهایی که پشت در بورس هستند را برای حضور در بازار سرمایه تسهیل خواهیم کرد.» سیدابراهیم رئیسی، 31 خرداد 1400، نشست خبری به مناسبت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری
«یک مسائل ضروری و فوری وجود دارد که از امروز دولت با آن مواجه است که باید آن را دنبال کند. مساله کسری بودجه، مساله بازار سرمایه و ثبات بر بازار سرمایه و بورس، مساله مهم کنترل تورم و گرانیها…» رئیسجمهور، 12 مرداد 1400، سخنرانی در مراسم تحلیف
«برنامه دولت حمایت از بازار سرمایه و به ویژه سهامداران خرد با استفاده از تقویت جدی بازار گردانی، تقویت صندوق تثبیت بازار، بهرهگیری از اوراق تبعی و تشویق سهامداری غیرمستقیم از سوی مردم میباشد.» وزیر اقتصاد و دارایی، 18 آبان 1400، صحن مجلس شورای اسلامی
خروج روزانه 200 تا 250 میلیارد تومان از بورس
«کاهش قیمت جهانی تقریبا همه مواد اولیه غیر از نفت و خروج روزانه 200 تا 250 میلیارد تومان سرمایه افراد حقیقی از بورس، دو عامل اصلی نزولیشدن شاخص بورس است و من سهم اتفاقات اخیر را خیلی کم میدانم.» این را یک کارشناس بازار سرمایه میگوید.
محمد اعرابی دلایل افت شاخص بورس را چنین تشریح میکند: «در چند ماه اخیر، قیمت جهانی محصولات پتروشیمی و فلزات اساسی مانند مس و فولاد، بین 30 تا 50 درصد کاهش یافته است و چون عمدهترین صنایع ما تولیدکننده این محصولات هستند، افت قیمت جهانی روی سوددهی و قیمت سهام آنان تاثیر منفی داشته است.»
او همچنین به روند ادامهدار خروج سرمایهگذاران حقیقی از بازار سهام اشاره میکند و ادامه میدهد: «حدود 2 سال است که به طور مستمر، مردم عادی از بازار سرمایه خارج میشوند تا جایی که به طور متوسط هر روز بین 200 تا 250 میلیارد تومان از این بازار خارج شده است و این روند همچنان ادامه دارد.» اعرابی میزان سرمایه خارجشده از بورس از مرداد سال 1399 تا کنون را بالغ بر 150 هزار میلیارد تومان تخمین میزند.
این کارشناس بازار سرمایه به ناآرامیهای اخیر هم اشاره میکند و میگوید: «رونق بورس به ثبات و آرامش نیاز دارد و بنابراین نمیتوان از تاثیر حوادث اخیر بر افت شاخص غفلت کرد. بازار سهام روی شاخص 1 میلیون و 350 تا 360 هزار واحد به اصلاح کفسازی کرده بود و انتظار نمیرفت که رقم شاخص به زیر این محدوده سقوط کند اما حوادث اخیر، سبب فروافتادن شاخص شد.»
آقای اعرابی با گذرا دانستن این شوک، بازار سهام را مستعد رشد میداند: «تقریبا همه تحلیلهای بنیادین نشان از آن دارند که این بازار امکان رشد را دارد و بر این اساس من دورنمای بازار را مثبت ارزیابی میکنم گرچه سیاستهای دولت هم میتواند مثبت شدن شاخصهای بورس را تسریع کند یا به تعویق بیاندازد.»
این تحلیلگر بازار سهام به این پرسش خبرنگار انصاف نیوز که سرمایههای خارجشده از بورس به کجا سرازیر شده، پاسخ میدهد: «ارزیابی من این است که به سپردههای بانکی تبدیل شده است چون نرخ بهره بالا رفته و بانکها با بهانههای گوناگون سودهای 23 و 24 درصدی به سپردهها میدهند و این یعنی دو برابرشدن موجودی افراد در یک بازه سه چهارساله که برایشان جذاب است.»
اعرابی با انتقاد از عملکرد شبکه بانکی و بهخصوص بانکهای خصوصی، تولید با نرخ بهره 24 درصدی را بیمعنا میخواند: «با وجود آنکه در بسته سیاستی که دولت برای حمایت از بازار سرمایه تدوین کرده، تاکید شده که نرخ بهره بانکی نباید از 20 درصد فراتر برود، بانکهای خصوصی به نامها و به بهانهها مختلف سود 24 درصدی به سپردهها میدهند. چنین نرخ بهرهای در شرایطی که حداکثر سود صنایع تولیدی ما بین 10 تا 15 درصد است، عملا تولید را از جذابیت انداخته و برای کسی انگیزه حضور در بازار سرمایه باقی نگذاشته است.»
این کارشناس، درباره سیاستهای حمایتی دولت از بازار سرمایه هم میگوید: «سیاستهایی که دولت برای حمایت از بازار سرمایه اعلام کرده، میتوانست به بهبود سریعتر شاخصها کمک کند اما ظاهرا این سیاستها تا اجراشدن فاصله زیادی دارند. برای مثال قرار بود دولت در مورد نرخگذاری نهادههای تولیدی تجدیدنظر کند اما امروز برای محاسبه فروش گاز به پتروشیمیها، هاب محاسبه قیمت سر به سر در بورس انرژی اروپا هم ملاک عمل قرار میگیرد. بر این اساس، هر متر مکعب گاز را باید 40 سنت به شرکتهای داخلی بدهند که البته یک سقف 20 سنتی برای آن تعیین کردهاند.»
اعرابی با اشاره به مسائل ژئوپلتیکی اروپا که در قیمتگذاری انرژی تعیینکننده است، ادامه میدهد: «معلوم نیست ملاک هاب انرژی اروپا از کجا به فرمول قیمتگذاری نهادههای تولید در ایران راه پیدا کرده اما روشن است که صنایع ما با این فرمول از رقبای عربستانی و اماراتی و قطری خود که گاز را بین 8 تا 12 سنت دریافت میکنند، شکست میخورند. به همین دلیل است که قیمت تمامشده یک تن متانول برای شرکت ایرانی 360 دلار درمیآید در حالیکه قیمت جهانیاش، تنی 320 دلار است!»
با همه این تفاسیر، کارشناس بازار سرمایه، دورنمای این بازار را مثبت میداند: «الان نسبت P به E بازار در کف تاریخی خود و حدود 5 تا 5/5 است و اگر مسائلی مانند سیاست دولت در فروش نهادهها شفاف شود، بازار قابلیت رشد خوبی دارد.»
دیدگاه شما